تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۰۵
کد مطلب : ۲۶۷۱۱۵
در وصف حال و روز خیابان بلادیان گچساران
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛خدیجه مظاهرپور
تقریباً همه ما این جمله معروف افلاطون را شنیدهایم که میگوید: یا حاکم باید حکیم باشد، یا حکیم باید حاکم باشد (یا پادشاه باید فیلسوف باشد، یا فیلسوف باید پادشاه باشد) و حکیم یا فیلسوف کسی است که احاطه کلی به مسایل دارد و جزییات را به دست متخصین امر میسپارد.
تا کنون بارها و بارها این جمله را در کتابهای درسیمان خوانده بودم ولی هیچ وقت به عمق معنای آن فکر نکرده بودم، ولی این چند روزه کاملاً به عمق معنای موضوع پیبردم. به اطرافم که نگاه میکردم، افرادی را میدیدم که در رشتههای مختلف تحصیل کرده بودند و احتمالاً در رشته خود تخصص داشتند و البته بعضی از آنها به طرق مختلف فارغ التحصیل شده بودند که در این صورت دیگر تخصص لازم را هم نداشتند. چنین افرادی را در منصبهای مختلف میدیدم و البته در راس امور نیز حکیم یا همان فیلسوف قرار نداشت.
همانطورکه گفتم این چند روزه به عمق معنای موضوع پی بردم. از چند وقت پیش ماجرای سنگفرش کردن خیابان بلادیان و مخالفت کسبه و بسیاری از مردم را شنیده بودم ولی از آنجایی که به خیال خود تصور میکردم این موضوع ارتباطی به من ندارد و البته واقعاً به دلیل مشغله زیاد فرصت پیگیری این مساله را نداشتم، تا اینکه چند بار که میخواستیم با ماشین به یک مقصد بسیار نزدیک به خیابان بلادیان که البته به دلیل گرمای هوا نمیشد پیاده رفت، برویم و گفتند خیابان یک طرفه است و باید از مسیر دیگری بروید. حال ما باید برای رسیدن به مقصدی که با ما چند متر بیشتر فاصله نداشت، باید یک دور کامل در کل شهر میزدیم تا به مقصدی که چند متر آنطرف ترمان بود، برسیم و آن موقع بود که فهمیدم آرام و بی صدا چه بلایی بر سرمان آمده است و در صورت سنگفرش خیابان بلادیان باید کل خیابان را پیاده برویم. آیا کسی در آن لحظات که این افکار را در ذهن میپروراند به فکر پیرمردها و پیرزنها و بچههای کوچک بود که قدرت این همه پیاده روی را ندارند.
و این موقع بود که به جمله حاکم باید حکیم باشد رسیدم، چرا که این اشتباه بزرگ از سوی برخی صورت گرفته بود که در رشته خود متخصص، ولی احاطه جامع به کل مسایل نداشتند و گر نه باید میدانستند که سنگفرش خیابان نه تنها به حال مردم مفید نیست، بلکه کاملاً به ضرر کل اهالی شهر است. وقتی علت را از ایده پردازان و طراحان این طرح میپرسم، تنها به جنبه زیباسازی شهر اشاره میکنند.
آیا در حال حاضر تمام مشکلات شهر حل شده و فقط زیباسازی خیابان بلادیان از قلم افتاده بود؟ این شهر پزشک و امکانات پزشکی ندارد، آب شرب سالم ندارد، حتی یک کتابخانه مجهز ندارد. و مسوولین که در یک جنبه از موضوعات عالم و یک رشته تخصص دارند، زیباسازی خیابان بلادیان برایشان مهمترین موضوع شده. آیا در آن لحظات که به فکر زیبا سازی خیابان بلادیان بودند، به فکر مردم محله لبنان و کیامرثی که بر روی ارتفاع چند کیلومتری زندگی میکنند هم بودند یا آیا میدانستند که بسیاری از مردم گچساران به واسطه آب ناسالم، بیماری سنگ کلیه دارند و تنها یک پزشک کلیه در این شهر وجود دارد، آن هم در درمانگاه والفجر که ساعتها باید در صف نوبت و انتظار بود تا بعد از ساعتها انتظار پزشک در عرض چند لحظه بیمار مفلوک را ویزیت کند و به واسطه شلوغی کار و سر در گمی، نسخههایی بپچید که به حال بیمار زبان بسته بکار نیاید و مهندسین عزیز در این شرایط به فکر زیباسازی خیابان بلادیان هستند، چرا که تخصصشان در مورد عمران ومعماری و…است و تنها هم و غمشان این مسایل است و احاطه کلی به کل موضوعات و مشکلات شهر ندارند و تنها همان یک جنبه تخصص خودشان را میبینند و همان را مهمترین موضوع و مشکل شهر قلمداد میکنند. آیا همان مهندسین بلوار ولی عصر و هزار و یک مشکل آن و البته جنبه زیبایی این خیابان که محل عبور و مرور تمام مردم ایران است و زیبایی آن هزاران بار اهمیتش بیشتر از خیابان بلادیان که یک خیابان فرعی است را ندیدند؟! و هزاران مشکل اساسی دیگر این شهر که حالا باید صرف زیبا سازی خیابان بلادیان که در کوتاهترین مدت عوارض آن را همه باچشم خود خواهند دید و احتمالاً نگرانیهای را متوجه باعث و بانی این امر خواهند کرد، را همه مردم خواهند دید.
این جا بود که به این اصل اساسی رسیدم که یا حاکم باید حکیم باشد یا حکیم باید حاکم باشد و هر کسی را بهر کاری ساختند.
* دانشجوی دکترای فلسفه دانشگاه تهران
تقریباً همه ما این جمله معروف افلاطون را شنیدهایم که میگوید: یا حاکم باید حکیم باشد، یا حکیم باید حاکم باشد (یا پادشاه باید فیلسوف باشد، یا فیلسوف باید پادشاه باشد) و حکیم یا فیلسوف کسی است که احاطه کلی به مسایل دارد و جزییات را به دست متخصین امر میسپارد.
تا کنون بارها و بارها این جمله را در کتابهای درسیمان خوانده بودم ولی هیچ وقت به عمق معنای آن فکر نکرده بودم، ولی این چند روزه کاملاً به عمق معنای موضوع پیبردم. به اطرافم که نگاه میکردم، افرادی را میدیدم که در رشتههای مختلف تحصیل کرده بودند و احتمالاً در رشته خود تخصص داشتند و البته بعضی از آنها به طرق مختلف فارغ التحصیل شده بودند که در این صورت دیگر تخصص لازم را هم نداشتند. چنین افرادی را در منصبهای مختلف میدیدم و البته در راس امور نیز حکیم یا همان فیلسوف قرار نداشت.
همانطورکه گفتم این چند روزه به عمق معنای موضوع پی بردم. از چند وقت پیش ماجرای سنگفرش کردن خیابان بلادیان و مخالفت کسبه و بسیاری از مردم را شنیده بودم ولی از آنجایی که به خیال خود تصور میکردم این موضوع ارتباطی به من ندارد و البته واقعاً به دلیل مشغله زیاد فرصت پیگیری این مساله را نداشتم، تا اینکه چند بار که میخواستیم با ماشین به یک مقصد بسیار نزدیک به خیابان بلادیان که البته به دلیل گرمای هوا نمیشد پیاده رفت، برویم و گفتند خیابان یک طرفه است و باید از مسیر دیگری بروید. حال ما باید برای رسیدن به مقصدی که با ما چند متر بیشتر فاصله نداشت، باید یک دور کامل در کل شهر میزدیم تا به مقصدی که چند متر آنطرف ترمان بود، برسیم و آن موقع بود که فهمیدم آرام و بی صدا چه بلایی بر سرمان آمده است و در صورت سنگفرش خیابان بلادیان باید کل خیابان را پیاده برویم. آیا کسی در آن لحظات که این افکار را در ذهن میپروراند به فکر پیرمردها و پیرزنها و بچههای کوچک بود که قدرت این همه پیاده روی را ندارند.
و این موقع بود که به جمله حاکم باید حکیم باشد رسیدم، چرا که این اشتباه بزرگ از سوی برخی صورت گرفته بود که در رشته خود متخصص، ولی احاطه جامع به کل مسایل نداشتند و گر نه باید میدانستند که سنگفرش خیابان نه تنها به حال مردم مفید نیست، بلکه کاملاً به ضرر کل اهالی شهر است. وقتی علت را از ایده پردازان و طراحان این طرح میپرسم، تنها به جنبه زیباسازی شهر اشاره میکنند.
آیا در حال حاضر تمام مشکلات شهر حل شده و فقط زیباسازی خیابان بلادیان از قلم افتاده بود؟ این شهر پزشک و امکانات پزشکی ندارد، آب شرب سالم ندارد، حتی یک کتابخانه مجهز ندارد. و مسوولین که در یک جنبه از موضوعات عالم و یک رشته تخصص دارند، زیباسازی خیابان بلادیان برایشان مهمترین موضوع شده. آیا در آن لحظات که به فکر زیبا سازی خیابان بلادیان بودند، به فکر مردم محله لبنان و کیامرثی که بر روی ارتفاع چند کیلومتری زندگی میکنند هم بودند یا آیا میدانستند که بسیاری از مردم گچساران به واسطه آب ناسالم، بیماری سنگ کلیه دارند و تنها یک پزشک کلیه در این شهر وجود دارد، آن هم در درمانگاه والفجر که ساعتها باید در صف نوبت و انتظار بود تا بعد از ساعتها انتظار پزشک در عرض چند لحظه بیمار مفلوک را ویزیت کند و به واسطه شلوغی کار و سر در گمی، نسخههایی بپچید که به حال بیمار زبان بسته بکار نیاید و مهندسین عزیز در این شرایط به فکر زیباسازی خیابان بلادیان هستند، چرا که تخصصشان در مورد عمران ومعماری و…است و تنها هم و غمشان این مسایل است و احاطه کلی به کل موضوعات و مشکلات شهر ندارند و تنها همان یک جنبه تخصص خودشان را میبینند و همان را مهمترین موضوع و مشکل شهر قلمداد میکنند. آیا همان مهندسین بلوار ولی عصر و هزار و یک مشکل آن و البته جنبه زیبایی این خیابان که محل عبور و مرور تمام مردم ایران است و زیبایی آن هزاران بار اهمیتش بیشتر از خیابان بلادیان که یک خیابان فرعی است را ندیدند؟! و هزاران مشکل اساسی دیگر این شهر که حالا باید صرف زیبا سازی خیابان بلادیان که در کوتاهترین مدت عوارض آن را همه باچشم خود خواهند دید و احتمالاً نگرانیهای را متوجه باعث و بانی این امر خواهند کرد، را همه مردم خواهند دید.
این جا بود که به این اصل اساسی رسیدم که یا حاکم باید حکیم باشد یا حکیم باید حاکم باشد و هر کسی را بهر کاری ساختند.
* دانشجوی دکترای فلسفه دانشگاه تهران