تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۱۲
کد مطلب : ۴۹۰۲۱۷
گفت و گو با سیدعلی ملک حسینی دادستان مرکز کهگیلویهوبویراحمد؛
نباید اختلاف نظرهای سیاسی و طایفهای باعث از بین بردن توانمندیهای نیروهای انسانی استان شود / بعضی وقتها فردی از استان که در منصب کشوری قرار میگیرد، همه تبریک میگویند؛ اما در استان خودزنی در خصوص او انجام میگیرد / در بحث ترک فعل مدیران مشکل قانونی داریم / گردشگری کهگیلویهوبویراحمد تاکنون فقط در حوزه اسکان مسافر خدمات داده است/ ریشه جرائم در استان عموماً اجتماعی و فرهنگی است/ رسانه تشنه خبر هست و مدیران باید ارتباط بیشتری با رسانه داشته باشند / با «شاید و اگر و احتمالات» داریم با آبروی یک فرد بازی میکنیم
۰
کبنا ؛
سید علی ملک حسینی به مدت ۵ سال به عنوان دادستان مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد فعالیت داشته و در این مدت به عنوان یک چهره مردمی شاخص اعتماد عمومی را به خود جلب کرد. وی جوان ترین دادستان کل کشور بوده و بعد از دادستانی قرار است مسئولیت رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح کهگیلویه و بویراحمد را برعهده بگیرد. او میگوید: رشد ناهمگون شهر یاسوج و حاشیه نشینی یکی از عوامل ایجاد و افزایش جرم است. اگر طرح تفصیلی شهر یاسوج مصوب و اجرایی میشد و حاشیه نشینی کم میشد، ساماندهی خوبی در سرانههای شهری و فضای سبز ایجاد میشد. در استان جرائم امنیتی و حاد نداریم، هر چند که جرائم زیاد هستند ولی ریشه این جرائم عموماً اجتماعی و فرهنگی است. قتلهایی که رخ میدهد غالبا بخاطر مسائل اجتماعی یا مالکیت زمین است.
گفت و گوی اختصاصی کبنا نیوز با سید علی ملک حسینی در آخرین روز کاری خود بهعنوان دادستان یاسوج را در ادامه می خوانید:
کار کردن در دستگاه قضایی استان کهگیلویه و بویراحمد چه تفاوتی با سایر استانها دارد؟
تمایزی که با سایر استانهای کشور داریم این هست که قضات و نیروهای انسانی استان بومی هستند که از جهتی زحمت آفرین بوده ولی از جهتی به دلیل وجود شرایط اجتماعی و زندگی قبیلهای و عشیرهای باید قضاتی در این استان فعالیت داشته باشند که از مناسبتهای فرهنگی و اجتماعی استان آگاهی کاملی داشته باشند.
ممکن است در سایر دستگاههای دولتی بگویند مدیر غیربومی بهتر است، ولی در دستگاه قضایی نیروهای بومی صد در صد عملکرد بهتری دارند و میتوانند فرصتها و تهدیدها و مسائل فرهنگی را بهتر بشناسند. از این بابت یکی از معدود دادگستریهای کشور هستیم که صد در صد نیروی بومی داریم و جوانترین دادسرای کشور هستیم. در عملکرد سال ۱۴۰۲ دادسراهای کهگیلویه و بویراحمد مقام اول به لحاظ نرخ رسیدگی به پرونده و مقام اول کاهش مانده پرونده را داشته است.
کار دادگستری خود به خود ۵۰ درصد نارضایتی دارد، چرا که یک طرف پیروز پرونده و یک طرف محکوم پرونده را داریم، به لحاظ مشکلات فراوانی که در استان وجود دارد، ورود دستگاههای نظارتی قطعاً باید بیشتر باشد، و قاعدتاً نارضایتی باید بیشتر باشد، ولی ما در بحث رضایتمندی ارباب رجوع، با ۷۴ درصد رضایتمندی مقام دوم را کسب کردیم. به عنوان جمعبندی عملکرد دستگاه قضایی به نظر من همین کفایت میکند، چرا که رضایت خداوند در رضایت خلق است، از این نظر که مردم ما به دستگاه قضایی لطف داشتهاند جای خوشبختی و رضایتمندی برای ما دارد. اگر نقایصی در کار وجود دارد، خود ما اولین منتقد این وضع هستیم. منتها همکاران ما در دادسراها کم کاری نمیکنند و سهل انگاری نکردهاند، در طول سال گذشته همکارانی داشتیم که به دلیل تراکم و حجم زیاد کاری ۳ شیفت حضور داشتهاند.
در بحث کادرسازی، معاونینی داریم که شایسته سمتها و مقامهای بالاتر هستند. کادرسازی را در این چند سال دنبال کردیم و ضمن اینکه جا برای نیروهای انقلابی و پای کار باز بود، آنها هم سنگ تمام گذاشتند و امروز مدیران جوان آماده به خدمت زیادی در دستگاه قضایی داریم.
اگر دوباره دادستان همین استان شوید، چه کاری انجام میدهید که قبلاً انجام ندادهاید؟
کاری نبوده که بتوانیم انجام دهیم و ورود نکنیم. اینکه مردم از دستگاه قضایی توقع دارند در همه مسائل ورود کند، نشان میدهد که قوه قضاییه در جلب اعتماد مردم موفق بوده است، مردم در کوچکترین مسائل خیابان، بازار، حقوق عامه، روستاها، مسائل اقتصادی، کارخانهها و... به دستگاه قضا مراجعه میکنند و حجم کار سنگین است ولی مایه خوشحالی است که مردم این اعتماد را دارند. قطعاً دوست داریم جاهایی اختیار بیشتری داشته باشیم، مثلاً در بحث ترک فعل مدیران مشکل قانونی داریم، به دلیل بحث استقلال قوا دستگاه قضایی نمیتواند در عزل و نصب مدیران دخالتی داشته باشد؛ متأسفانه در جایی مدیری ضعیف کار کرده و در قالب جرم میگنجد که برخورد مجرمانه با این فرد داشته باشیم و باید پاسخگوی مردم باشیم. این نشان میدهد که قانون باید در جاهایی اصلاح شود. بخش دیگری هم مربوط به این میشود که مدیران در استان ما در شرایط خاصی قرار دارند، هر مدیری به راحتی در استان ما نمیتواند کار کند، توقع داریم قوانین و مقررات کلان شهرها متفاوت با بافت شهری استان ما باشد و مدیران ما بتوانند عملکرد واقعی خود را نشان دهند.
یکی از مواردی که دلم میخواهد به آن ورود شود، پشتیبانی از مدیران برای بومی کردن قوانین ملی در استان است، برای اینکه ترسی نداشته باشند و بتوانند با فراغ بال موانع استان را در بحث اشتغال بردارند. شاید در استان نتوانیم کارخانههای بزرگ را بیاوریم، ولی میتوانیم کارگاههای کوچکی داشته باشیم که بتوانند در کنار هم زنجیره تشکیل دهند.
مثلاً در بحث آبزی پروری، تهیه خوراک، بستهبندی محصول نهایی، ایجاد ارزش افزوده در محصولات کشاورزی، اشتغال زایی داشته باشیم. تسهیلات کمی به استان وارد نمیشود، ولی انحراف در تسهیلات زیادی وجود دارد. مثلاً در بحث گردشگری این تصور وجود دارد که اگر کسی باغ داشت، میتواند با چند آلاچیق، ارزش اقتصادی خلق کند ولی همه این طرحها با شکست مواجه شدهاند. در حالی که ما میتوانیم طرحهای گردشگری را متناسب با شهرستان، طبیعت، فصول مختلف، داشته باشیم. مثلاً در سی سخت اگر کسی خواست طرح گردشگری ایجاد کند، کل باغش را از بین نبرد، بلکه با استفاده از همان باغ و محصولات و زنبورداری و طرح ماهی میتواند در حوزه گردشگری فعالیت داشته باشد.
گردشگری استان ما تاکنون فقط در حوزه اسکان مسافر خدمات داده است، خیلی از مکانهای گردشگری داریم که خدماتی به غیر از اسکان و خواب ندارد. برای خلق ارزش اقتصادی باید به سایرحوزهها ورود کنیم.
مورد دیگری که ناراحتکننده است بحث طرح تفصیلی شهر یاسوج است، هنوز کار خوبی انجام نگرفته و مصوبات شورای عالی شهرسازی در شهر یاسوج به اجرا نرسیده است.
رشد ناهمگون شهر یاسوج و حاشیه نشینی یکی از عوامل ایجاد و افزایش جرم است. اگر طرح تفصیلی شهر یاسوج مصوب و اجرایی میشد و حاشیه نشینی کم میشد، ساماندهی خوبی در سرانههای شهری و فضای سبز ایجاد میشد. در استان جرائم امنیتی و حاد نداریم، هر چند که جرائم زیاد هستند ولی ریشه این جرائم عموماً اجتماعی و فرهنگی است. قتلهایی که رخ میدهد غالبا بخاطر مسائل اجتماعی یا مالکیت زمین است.
ما ناراحتیم که امروز جمعیت کیفری بالایی داریم و هنوز هر جا میرویم مردم انتظار برخورد قضایی دارند؛ جرائمی که ناشی از مسائل فرهنگی و اجتماعی است. در ابتدای امر متولیان فرهنگی باید پای کار بیایند تا ما به عنوان دستگاه قضایی حداقل برخورد کیفری را داشته باشیم.
درخصوص حقوق عامه در مدیریت شهری به عینه ترک فعل از سوی مدیریت شهری دیده میشود، در خصوص جمعآوری زبالهها، مبلمان شهری و سایر مواردی که سالهای زیادی است در یاسوج دیده نمیشود؟
انتظار ما به عنوان شهروند این هست که شهرداری یاسوج در ورودی شهر خدمات بدهد. در حال حاضر شهرداری به این منطقه خدمات میدهد ولی از نظر قانونی مکلف نیستند. به حوزه کار دهیاریها ورود کردیم و چندین بار در ورودیهای شهر زبالهها جمعآوری شد. ولی بطور کلی شهرداری مشکل زیرساختی دارد، طی دورههای مختلف بصورت بیضابطه کارمندان به شهرداری اضافه شدند. بحث تجمعات کارگران بخاطر همین مسائل است. واقعیت این است که شهرداری به زحمت برای حقوق کارکنانش بودجه بدست میآورد. به وظایف شهرداری ورود کردهایم، هر چند که عقب افتادگی تاریخی در بحث مبلمان شهری داریم. عوارض پسماند تاکنون در یاسوج وصول نشده است، و جدیدا این کار دارد انجام میگیرد. از محل ارزش افزوده و آلایندگیها به زحمت حقوق کارکنان را میدهند. شهرداری مشکل دارد و بین المحضورین است، اگر شهرداری فربهی داشتیم که درآمد پایداری داشت ما ذرهای از حقوق مردم کوتاه نمیآمدیم.
کارخانه پسماند زباله صفر تا صد از جلسات دستگاه قضایی گذشت، ما هر چه توان داشتیم گذاشتیم، هر چند که در حال حاضر نیز بلاتکلیف شده است، عملاً گاهی اوقات وظایف شهرداری را انجام دادهایم.
ارتباط شما با رسانهها همیشه خوب بوده و از رسانهها برای بهبود مسائل فرهنگی استفاده شد، چه توصیهای به رسانهها دارید؟
در چند دیداری که خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، ایشان به استفاده قوه قضاییه از رسانهها تأکید داشتند و توصیه داشتند که فعالیتهای قوه قضاییه از طریق رسانه برای مردم تبیین شود.
استان ما از نظر فعالیت رسانه استانی خاص است، فعالیت گسترده سایتهای خبری و حضور قبیلهای و عشیرهای در فضای مجازی. کوچکترین خبری فوراً در سطح استان پخش میشود. این یک فرصت بزرگ است، ما در مدیریت پرونده بهمئی از بحث رسانهها به گونهای استفاده کردیم که در اوج اغتشاشات حتی یک رسانه خارجی نتوانست در خصوص این موضوع یک خبر منفی کار کند. از ابتدا اطلاعرسانی سریع و فوری صورت گرفت و تا الان نیز هیچ موج منفی ایجاد نشد، در حالی که میتوانست در آن دوره بحران امنیتی و رسانهای ایجاد کند.
در بحث ارتقاء امنیت جتماعی از رسانهها و هنرمندان استفاده کردیم، در طراحی پوستر و موضوعاتی مثل کاهش استفاده از سلاح در مراسمات. به لحاظ افزایش جمعیت همیشه با درصدی افزایش جرم و جنایت مواجه هستیم، ولی نزاعهای دسته جمعی استان نسبت به سالهای قبل علارغم افزایش جمعیت کاهش پیدا کرده است. استفاده از سلاحها در مراسمات، در استقبال از کاندیداها بسیار کم شده است. این دوره انتخابات داغی داشتیم ولی این موضوعات بسیار کنترل شد. رسانهها در این بحث خیلی کمک کردند و از فضایی که به نظر میرسد کنترل نمیشود، به روند کاهشی در استفاده از سلاحها رسیدیم. سعی کردیم مانعی بین ما و رسانهها وجود نداشته باشد و با وجود محدودیت در بیان مباحث درخصوص مجرمین، همکاری با رسانهها داشته باشیم.
رسانه یار و مددکار دستگاه قضایی است، ایراد کار مدیران دولت هست که سراغ رسانه نمیروند، رسانه تشنه خبر هست و مدیران باید ارتباط بیشتری با رسانه داشته باشند، بجای اینکه رسانه به دنبال مدیر برود، بهتر است که مدیر مشکلات و توانمندیهای خود را از طریق رسانهها به اطلاع مردم برساند.
اما ضعف رسانه در استان ما این هست که عجولانه و شتابزده به برخی از خبرها ورود میکنند، گاهی مسائلی را بولد میکنند و طی هفتهها افکار عمومی را درگیر موضوعی میکنند که در حالت عادی اهمیت عمومی نداشته است. موضوع دیگر درخصوص انتشار خبر است، ما قبل از اینکه یک خبری را میخواهیم تولید و منتشر کنیم همه جوانب را باید در نظر بگیریم. با «شاید و اگر و احتمالات» داریم با آبروی یک فرد بازی میکنیم، بر اساس احتمال! نقد باید حتماً باشد، اگر مدیر سهل انگاری کرد، خیانت کرد و مستند بود، رسانهها باید به آن بپردازند و فرد باید پاسخگو باشد. ولی رسانهها بدون اینکه پرس و جو کنند و مستندات را بررسی کنند، سریع به شایعات دامن میزنند. شما به عنوان یک کاشناس رسانه، این را پاسخ دهید اگر یک خبر منفی و به دروغ پخش شود، چقدر باید توان بگذارید تا آثار منفی آن خبر از بین برود؟
رسانه باید کارشناس باشد و نقد کارشناسانه انجام دهد، نقد درگوشی نکند، واضح و روشن بپرسد و بنویسد. خیلی از رسانهها درخصوص جرائم رسانهای از همکاران ما مشاوره حقوقی میگیرند. این ایراداتی است که وجود دارد، ولی من حیث المجموع رسانهها در استان ما نقش مدعی العموم دارند، آگاهیرسانی به مردم خیلی خوب انجام گرفته است، اگر به عقب برگردیم، یکی از کارهایی که خواهیم کرد این هست که استفاده از رسانهها را بیشتر کنیم.
کار قضا یک کار سخت و طاقتفرسا است، افراد با نگاههای مختلف و استرس زیاد در دادسراها حضور پیدا میکنند و انتظار دارند همان لحظه قاضی به پرونده رسیدگی کند، در حالی که این قاضی بیست پرونده زیر دستش است و گاهاً سه شیفت کار میکنند. استان ما کمبود نیروی انسانی دارد، هیچ کدام از استانها شلوغی و ارباب رجوع به اندازه استان ما ندارد. یک انسانی که در طول روز بیش از ۱۲ ساعت درگیر کار طاقت فرسای فکری است، بالاخره کم میآورد. یک قاضی باید در کمتر از نیم ساعت تشخیص دهد و تصمیم بگیرد. قضات ما تا ۱۲ شب سر کار هستند. قطعاً نارضایتی از سوی مردم وجود دارد و حق هم دارند، ولی مقصر قضات نیستند، نقش سایر دستگاهها چیست؟ ما مثل بیمارستان جنگی هستیم که هر لحظه مجروح به آن وارد میشود.
آیا شما دستگاه حاکمیتی میشناسید که به اندازه دستگاه قضایی مسئولیت داشته باشد؟ این حجم از کار قضات خیلی زیاد است، شریفترین و پاکدستترین کارکنان در دستگاه قضایی حضور دارند. شاید مردم باورشان نشود که کارمند دستگاه قضا بخاطر معیشت خود در مضیقه است و مجبور است بعدازظهر در اسنپ کار کند، ولی این هم وجود دارد
تا به حال از جایگاه خود سوء استفاده کردهاید؟
اگر شما پیدا کردید، هم در این دنیا و هم در آن دنیا میتوانید بیان کنید.
شاید نزدیکان و بستگان در مقام شاکی در دادگاه حضور پیدا کردهاند، چند موردی بوده که طولانیترین زمان رسیدگی را داشته است و همکاران اطلاع نداشتهاند که نسبتی بین ما وجود دارد، هیچ وقت هم عنوان نکردهام، چون شاید در رسیدگی به پرونده تفاوتی قائل شوند، هر چند که همکاران همگی خدا را در کارشان درنظر دارند. از نظر مزایای مالی، وام دولتی، زمین اگر چیزی پیدا کردید مختار هستید که عنوان کنید.
کار کردن در دستگاه قضایی استان کهگیلویه و بویراحمد چه تفاوتی با سایر استانها دارد؟
تمایزی که با سایر استانهای کشور داریم این هست که قضات و نیروهای انسانی استان بومی هستند که از جهتی زحمت آفرین بوده ولی از جهتی به دلیل وجود شرایط اجتماعی و زندگی قبیلهای و عشیرهای باید قضاتی در این استان فعالیت داشته باشند که از مناسبتهای فرهنگی و اجتماعی استان آگاهی کاملی داشته باشند.
ممکن است در سایر دستگاههای دولتی بگویند مدیر غیربومی بهتر است، ولی در دستگاه قضایی نیروهای بومی صد در صد عملکرد بهتری دارند و میتوانند فرصتها و تهدیدها و مسائل فرهنگی را بهتر بشناسند. از این بابت یکی از معدود دادگستریهای کشور هستیم که صد در صد نیروی بومی داریم و جوانترین دادسرای کشور هستیم. در عملکرد سال ۱۴۰۲ دادسراهای کهگیلویه و بویراحمد مقام اول به لحاظ نرخ رسیدگی به پرونده و مقام اول کاهش مانده پرونده را داشته است.
کار دادگستری خود به خود ۵۰ درصد نارضایتی دارد، چرا که یک طرف پیروز پرونده و یک طرف محکوم پرونده را داریم، به لحاظ مشکلات فراوانی که در استان وجود دارد، ورود دستگاههای نظارتی قطعاً باید بیشتر باشد، و قاعدتاً نارضایتی باید بیشتر باشد، ولی ما در بحث رضایتمندی ارباب رجوع، با ۷۴ درصد رضایتمندی مقام دوم را کسب کردیم. به عنوان جمعبندی عملکرد دستگاه قضایی به نظر من همین کفایت میکند، چرا که رضایت خداوند در رضایت خلق است، از این نظر که مردم ما به دستگاه قضایی لطف داشتهاند جای خوشبختی و رضایتمندی برای ما دارد. اگر نقایصی در کار وجود دارد، خود ما اولین منتقد این وضع هستیم. منتها همکاران ما در دادسراها کم کاری نمیکنند و سهل انگاری نکردهاند، در طول سال گذشته همکارانی داشتیم که به دلیل تراکم و حجم زیاد کاری ۳ شیفت حضور داشتهاند.
در بحث کادرسازی، معاونینی داریم که شایسته سمتها و مقامهای بالاتر هستند. کادرسازی را در این چند سال دنبال کردیم و ضمن اینکه جا برای نیروهای انقلابی و پای کار باز بود، آنها هم سنگ تمام گذاشتند و امروز مدیران جوان آماده به خدمت زیادی در دستگاه قضایی داریم.
اگر دوباره دادستان همین استان شوید، چه کاری انجام میدهید که قبلاً انجام ندادهاید؟
کاری نبوده که بتوانیم انجام دهیم و ورود نکنیم. اینکه مردم از دستگاه قضایی توقع دارند در همه مسائل ورود کند، نشان میدهد که قوه قضاییه در جلب اعتماد مردم موفق بوده است، مردم در کوچکترین مسائل خیابان، بازار، حقوق عامه، روستاها، مسائل اقتصادی، کارخانهها و... به دستگاه قضا مراجعه میکنند و حجم کار سنگین است ولی مایه خوشحالی است که مردم این اعتماد را دارند. قطعاً دوست داریم جاهایی اختیار بیشتری داشته باشیم، مثلاً در بحث ترک فعل مدیران مشکل قانونی داریم، به دلیل بحث استقلال قوا دستگاه قضایی نمیتواند در عزل و نصب مدیران دخالتی داشته باشد؛ متأسفانه در جایی مدیری ضعیف کار کرده و در قالب جرم میگنجد که برخورد مجرمانه با این فرد داشته باشیم و باید پاسخگوی مردم باشیم. این نشان میدهد که قانون باید در جاهایی اصلاح شود. بخش دیگری هم مربوط به این میشود که مدیران در استان ما در شرایط خاصی قرار دارند، هر مدیری به راحتی در استان ما نمیتواند کار کند، توقع داریم قوانین و مقررات کلان شهرها متفاوت با بافت شهری استان ما باشد و مدیران ما بتوانند عملکرد واقعی خود را نشان دهند.
یکی از مواردی که دلم میخواهد به آن ورود شود، پشتیبانی از مدیران برای بومی کردن قوانین ملی در استان است، برای اینکه ترسی نداشته باشند و بتوانند با فراغ بال موانع استان را در بحث اشتغال بردارند. شاید در استان نتوانیم کارخانههای بزرگ را بیاوریم، ولی میتوانیم کارگاههای کوچکی داشته باشیم که بتوانند در کنار هم زنجیره تشکیل دهند.
مثلاً در بحث آبزی پروری، تهیه خوراک، بستهبندی محصول نهایی، ایجاد ارزش افزوده در محصولات کشاورزی، اشتغال زایی داشته باشیم. تسهیلات کمی به استان وارد نمیشود، ولی انحراف در تسهیلات زیادی وجود دارد. مثلاً در بحث گردشگری این تصور وجود دارد که اگر کسی باغ داشت، میتواند با چند آلاچیق، ارزش اقتصادی خلق کند ولی همه این طرحها با شکست مواجه شدهاند. در حالی که ما میتوانیم طرحهای گردشگری را متناسب با شهرستان، طبیعت، فصول مختلف، داشته باشیم. مثلاً در سی سخت اگر کسی خواست طرح گردشگری ایجاد کند، کل باغش را از بین نبرد، بلکه با استفاده از همان باغ و محصولات و زنبورداری و طرح ماهی میتواند در حوزه گردشگری فعالیت داشته باشد.
گردشگری استان ما تاکنون فقط در حوزه اسکان مسافر خدمات داده است، خیلی از مکانهای گردشگری داریم که خدماتی به غیر از اسکان و خواب ندارد. برای خلق ارزش اقتصادی باید به سایرحوزهها ورود کنیم.
مورد دیگری که ناراحتکننده است بحث طرح تفصیلی شهر یاسوج است، هنوز کار خوبی انجام نگرفته و مصوبات شورای عالی شهرسازی در شهر یاسوج به اجرا نرسیده است.
رشد ناهمگون شهر یاسوج و حاشیه نشینی یکی از عوامل ایجاد و افزایش جرم است. اگر طرح تفصیلی شهر یاسوج مصوب و اجرایی میشد و حاشیه نشینی کم میشد، ساماندهی خوبی در سرانههای شهری و فضای سبز ایجاد میشد. در استان جرائم امنیتی و حاد نداریم، هر چند که جرائم زیاد هستند ولی ریشه این جرائم عموماً اجتماعی و فرهنگی است. قتلهایی که رخ میدهد غالبا بخاطر مسائل اجتماعی یا مالکیت زمین است.
ما ناراحتیم که امروز جمعیت کیفری بالایی داریم و هنوز هر جا میرویم مردم انتظار برخورد قضایی دارند؛ جرائمی که ناشی از مسائل فرهنگی و اجتماعی است. در ابتدای امر متولیان فرهنگی باید پای کار بیایند تا ما به عنوان دستگاه قضایی حداقل برخورد کیفری را داشته باشیم.
درخصوص حقوق عامه در مدیریت شهری به عینه ترک فعل از سوی مدیریت شهری دیده میشود، در خصوص جمعآوری زبالهها، مبلمان شهری و سایر مواردی که سالهای زیادی است در یاسوج دیده نمیشود؟
انتظار ما به عنوان شهروند این هست که شهرداری یاسوج در ورودی شهر خدمات بدهد. در حال حاضر شهرداری به این منطقه خدمات میدهد ولی از نظر قانونی مکلف نیستند. به حوزه کار دهیاریها ورود کردیم و چندین بار در ورودیهای شهر زبالهها جمعآوری شد. ولی بطور کلی شهرداری مشکل زیرساختی دارد، طی دورههای مختلف بصورت بیضابطه کارمندان به شهرداری اضافه شدند. بحث تجمعات کارگران بخاطر همین مسائل است. واقعیت این است که شهرداری به زحمت برای حقوق کارکنانش بودجه بدست میآورد. به وظایف شهرداری ورود کردهایم، هر چند که عقب افتادگی تاریخی در بحث مبلمان شهری داریم. عوارض پسماند تاکنون در یاسوج وصول نشده است، و جدیدا این کار دارد انجام میگیرد. از محل ارزش افزوده و آلایندگیها به زحمت حقوق کارکنان را میدهند. شهرداری مشکل دارد و بین المحضورین است، اگر شهرداری فربهی داشتیم که درآمد پایداری داشت ما ذرهای از حقوق مردم کوتاه نمیآمدیم.
کارخانه پسماند زباله صفر تا صد از جلسات دستگاه قضایی گذشت، ما هر چه توان داشتیم گذاشتیم، هر چند که در حال حاضر نیز بلاتکلیف شده است، عملاً گاهی اوقات وظایف شهرداری را انجام دادهایم.
ارتباط شما با رسانهها همیشه خوب بوده و از رسانهها برای بهبود مسائل فرهنگی استفاده شد، چه توصیهای به رسانهها دارید؟
در چند دیداری که خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، ایشان به استفاده قوه قضاییه از رسانهها تأکید داشتند و توصیه داشتند که فعالیتهای قوه قضاییه از طریق رسانه برای مردم تبیین شود.
استان ما از نظر فعالیت رسانه استانی خاص است، فعالیت گسترده سایتهای خبری و حضور قبیلهای و عشیرهای در فضای مجازی. کوچکترین خبری فوراً در سطح استان پخش میشود. این یک فرصت بزرگ است، ما در مدیریت پرونده بهمئی از بحث رسانهها به گونهای استفاده کردیم که در اوج اغتشاشات حتی یک رسانه خارجی نتوانست در خصوص این موضوع یک خبر منفی کار کند. از ابتدا اطلاعرسانی سریع و فوری صورت گرفت و تا الان نیز هیچ موج منفی ایجاد نشد، در حالی که میتوانست در آن دوره بحران امنیتی و رسانهای ایجاد کند.
در بحث ارتقاء امنیت جتماعی از رسانهها و هنرمندان استفاده کردیم، در طراحی پوستر و موضوعاتی مثل کاهش استفاده از سلاح در مراسمات. به لحاظ افزایش جمعیت همیشه با درصدی افزایش جرم و جنایت مواجه هستیم، ولی نزاعهای دسته جمعی استان نسبت به سالهای قبل علارغم افزایش جمعیت کاهش پیدا کرده است. استفاده از سلاحها در مراسمات، در استقبال از کاندیداها بسیار کم شده است. این دوره انتخابات داغی داشتیم ولی این موضوعات بسیار کنترل شد. رسانهها در این بحث خیلی کمک کردند و از فضایی که به نظر میرسد کنترل نمیشود، به روند کاهشی در استفاده از سلاحها رسیدیم. سعی کردیم مانعی بین ما و رسانهها وجود نداشته باشد و با وجود محدودیت در بیان مباحث درخصوص مجرمین، همکاری با رسانهها داشته باشیم.
رسانه یار و مددکار دستگاه قضایی است، ایراد کار مدیران دولت هست که سراغ رسانه نمیروند، رسانه تشنه خبر هست و مدیران باید ارتباط بیشتری با رسانه داشته باشند، بجای اینکه رسانه به دنبال مدیر برود، بهتر است که مدیر مشکلات و توانمندیهای خود را از طریق رسانهها به اطلاع مردم برساند.
اما ضعف رسانه در استان ما این هست که عجولانه و شتابزده به برخی از خبرها ورود میکنند، گاهی مسائلی را بولد میکنند و طی هفتهها افکار عمومی را درگیر موضوعی میکنند که در حالت عادی اهمیت عمومی نداشته است. موضوع دیگر درخصوص انتشار خبر است، ما قبل از اینکه یک خبری را میخواهیم تولید و منتشر کنیم همه جوانب را باید در نظر بگیریم. با «شاید و اگر و احتمالات» داریم با آبروی یک فرد بازی میکنیم، بر اساس احتمال! نقد باید حتماً باشد، اگر مدیر سهل انگاری کرد، خیانت کرد و مستند بود، رسانهها باید به آن بپردازند و فرد باید پاسخگو باشد. ولی رسانهها بدون اینکه پرس و جو کنند و مستندات را بررسی کنند، سریع به شایعات دامن میزنند. شما به عنوان یک کاشناس رسانه، این را پاسخ دهید اگر یک خبر منفی و به دروغ پخش شود، چقدر باید توان بگذارید تا آثار منفی آن خبر از بین برود؟
رسانه باید کارشناس باشد و نقد کارشناسانه انجام دهد، نقد درگوشی نکند، واضح و روشن بپرسد و بنویسد. خیلی از رسانهها درخصوص جرائم رسانهای از همکاران ما مشاوره حقوقی میگیرند. این ایراداتی است که وجود دارد، ولی من حیث المجموع رسانهها در استان ما نقش مدعی العموم دارند، آگاهیرسانی به مردم خیلی خوب انجام گرفته است، اگر به عقب برگردیم، یکی از کارهایی که خواهیم کرد این هست که استفاده از رسانهها را بیشتر کنیم.
کار قضا یک کار سخت و طاقتفرسا است، افراد با نگاههای مختلف و استرس زیاد در دادسراها حضور پیدا میکنند و انتظار دارند همان لحظه قاضی به پرونده رسیدگی کند، در حالی که این قاضی بیست پرونده زیر دستش است و گاهاً سه شیفت کار میکنند. استان ما کمبود نیروی انسانی دارد، هیچ کدام از استانها شلوغی و ارباب رجوع به اندازه استان ما ندارد. یک انسانی که در طول روز بیش از ۱۲ ساعت درگیر کار طاقت فرسای فکری است، بالاخره کم میآورد. یک قاضی باید در کمتر از نیم ساعت تشخیص دهد و تصمیم بگیرد. قضات ما تا ۱۲ شب سر کار هستند. قطعاً نارضایتی از سوی مردم وجود دارد و حق هم دارند، ولی مقصر قضات نیستند، نقش سایر دستگاهها چیست؟ ما مثل بیمارستان جنگی هستیم که هر لحظه مجروح به آن وارد میشود.
آیا شما دستگاه حاکمیتی میشناسید که به اندازه دستگاه قضایی مسئولیت داشته باشد؟ این حجم از کار قضات خیلی زیاد است، شریفترین و پاکدستترین کارکنان در دستگاه قضایی حضور دارند. شاید مردم باورشان نشود که کارمند دستگاه قضا بخاطر معیشت خود در مضیقه است و مجبور است بعدازظهر در اسنپ کار کند، ولی این هم وجود دارد
تا به حال از جایگاه خود سوء استفاده کردهاید؟
اگر شما پیدا کردید، هم در این دنیا و هم در آن دنیا میتوانید بیان کنید.
شاید نزدیکان و بستگان در مقام شاکی در دادگاه حضور پیدا کردهاند، چند موردی بوده که طولانیترین زمان رسیدگی را داشته است و همکاران اطلاع نداشتهاند که نسبتی بین ما وجود دارد، هیچ وقت هم عنوان نکردهام، چون شاید در رسیدگی به پرونده تفاوتی قائل شوند، هر چند که همکاران همگی خدا را در کارشان درنظر دارند. از نظر مزایای مالی، وام دولتی، زمین اگر چیزی پیدا کردید مختار هستید که عنوان کنید.
در مواجهه با پیشنهاد رشوه؟
پیشگیری وضعی کردهایم، شرایطی را به وجود آوردهایم که احتمال این کار وجود نداشته و کسی هم جرأت نداشته چنین پیشنهادی داشته باشد.
به نظر میرسد تبعیضهایی وجود دارد، ممکن است افرادی را بیشتر احترام کنید، و افراد ضعیفتر را کمتر احترام کنید؟
به عنوان دادستان وقتی پشت میز قضاوت قرار بگیرم یک نگاه دارم و وقتی ارباب رجوع وارد اتاق ملاقات عمومی میشود یک نگاه دارم. همه ارباب رجوعها همین جا و در همین اتاق حضور پیدا میکنند. اما در جلسه دادسرا، قاضی هیچ فرقی بین افراد نمیگذارد، در مقام رسیدگی به ارباب رجوع، احترام موی سپید را داریم و مکلف و موظف هستیم، ولی اینکه در پروندهای فرقی بین افراد بگذاریم مطلقاً وجود ندارد و از عدالت خارج است، منتها توصیه ما به همکاران این بوده که خانواده متهم و زندانی احترام دارد. یکی از کارهایی که انجام شده بازدید شبانه از خانوادههای زندانیان بوده و توزیع ارزاق صورت گرفته است. یکی از سرلوحههای کار ما این هست که شخصیت هر فردی احترام دارد.
چه نسبتی بین شما و آقای دکتر ملک حسینی پدر پیوند کبد ایران وجود دارد؟
فقط شباهت اسمی است. ما کمترینِ خاندان هستیم، آقای دکتر ملک حسینی شخصیتی است که سراسر عمرش برای مردم فایده بوده است، و جان افراد ناامید را نجات داده است. افتخار میکنیم که این رابطه نسبی را داریم ولی به لحاظ شخصیتی و جایگاه و تلاشهایی کهایشان داشته است، فقط شباهت اسمی داریم.
چه تعریفی از سید علی ملک حسینی دادستان استان دارید.
سید علی ملک حسینی روستازادهای بوده که خداوند در نوجوانی نعمت پدر را از او گرفت ولی دست رحمت خود را بالای سر او قرار داد و در جوانی توفیق خدمتگزاری به مردم زجرکشیده استان را به او داد، و من جوانترین دادستان در کشور بوده و هنوز هم هستم. من همیشه میگویم به روح امام صلوات زیادی بفرستیم، جمهوری اسلامی این فرصت را به من داد که به عنوان یک نوجوان یتیم روستازاده به این جایگاه برسم که خدمتگزار مردم باشم و اگر انسان عاقلی باشم گذشتهام را فراموش نمیکنم و همیشه لطف خدا را داشتهام. قطعاً چیزی که شایسته مردم استان بوده انجام ندادهایم، و شاید نیمه خالی لیوان ما بیشتر از نیمه پر لیوان باشد، ولی توان ما این بوده است، در حد توان سعی کردیم کم کاری نکنیم. طلب حلالیت از مردم داریم، خدایی که خودش استان را تاکنون سرپرستی کرده و در ادامه زندگی هم همین خدا سرپرستی میکند. امیدوارم هر جا باشم بتوانم خدمتگزار مردم باشم.
درباره حسین کلانتری استاندار قبلی چه نظری داشتید؟
حسین کلانتری مدت کوتاهی در استان حضور داشتهاند، آنچه ازایشان دیدیم صفا و صمیمیت و کاربلدی بوده است، صداقت و راستی و خداترسی را ازایشان دیدیم، انصافا خاطرات خوبی ازایشان در ذهن بنده نیز هست. ازایشان به نیکی یاد میکنم، کاربلد و پاکدست بوده است.
در مورد زمین خواری؟
زمین خواری استان ما با استانهای دیگر متفاوت است. مثلاً ساخت و ساز غیر مجاز در حاشیه شهر برای فردی که خانه ندارد، اینها در دایره زمین خواری است. شاید گاهی اوقات دراستان ویژه خواری اتفاق بیفتد، ولی نوع زمین خواری در استان ما با اتفاقاتی که در استانهای دیگر میافتد متفاوت است. همچنین برخی از تعدیهایی که به اراضی ملی میشود ریشههای قابل علاج دارد، در چند سال اخیر، در ماده ۳۲ منابع طبیعی، چندصد هکتار بازگشت به بیت المال و فسخ قرارداد داشتیم.
استان ما به لحاظ کمبود کار و زمین برجسته است، در طرح نهضت ملی مسکن زمین نداریم، بنابراین ارزش زمین در استان ما بیشتر است، هم زمینها مرغوب هستند و هم محدود هستند.
نظرتان درباره طایفه دوستی؟
خوبه، انسان طایفه و ریشه و اصالتش را قبول داشته باشد و به آن افتخار کند، چیز بدی نیست و واقعاً خوب و ارزشمند است.
طایفه گرایی؟ به معنای اینکه وقتی عشیره و طایفهام در جایی که حق و ارجحیت ندارد به او ارجحیت دهیم، بد و مضموم است.
حق طلبی؟ در عین طایفه دوستی باید طایفه گرایی را کنار بگذاریم. حق گرایی یعنی اینکه ملاک طایفه کنار برود، انسانها در کنار هم از حقوق مساوی و عادلانه برخوردار باشند.
استخدام بیضابطه؟ یکی از موضوعاتی است که رسانهها آن را خیلی داغ کردهاند. در جایی نیروی شرکتی گرفته میشود، قانون گفته است که پیمانکار میتواند هر کسی را بگیرد، کار بر اساس قرارداد انجام میگیرد. بله، گاهی ادارات نیروی شرکتی میگیرند و بعد از چند سال فرصت استخدام برای فرد پیش میآید. ولی گاهی اوقات نیز کار شرکتی انجام میگیرد و خلاف قانون نیست.
متأسفانه بخاطر ظرفیت محدود اشتغال در استان معضل حساس شدن مردم به این موضوع را داریم. تخلفاتی صورت میگیرد و برخوردهایی هم صورت گرفته است، داغ شدن این موضوع در استان ما بخاطر بیکاری است. حتی وقتی یک نیروی خدماتی گرفته میشود همه حساس میشوند که این نیرو چطور استخدام شده است. اگر ظرفیت اشتغال را درست کنیم، شاید خیلی از جوانان اشتیاق اشتغال دولتی با حداقل حقوق و مزایا را نداشته باشند. یکی از مشکلاتی که داشتیم این بوده که استخدام انجام شده، و بعد از آن گزارشی داده میشود و پرونده تشکیل میشود، و دستگاه قضا مجبور است فردی را از یک کار حداقلی با یک حقوق حداقلی بردارد، و برخورد صورت بگیرد.
خودزنی؟ استان کهگیلویه و بویراحمد هر چه دارد از نظام جمهوری اسلامی است، به برکت این نظام امروز در همین دولت چندین نیروی تراز اول را در سطح وزارت داریم، صد در صد چارت استان ما بومی است، خیلی از بچههای این استان در استانهای دیگر مشغول به کار هستند، این معنایش این هست که استان ما ظرفیت بالای نیرو انسانی دارد. نباید اختلاف نظرهای سیاسی، طایفهای باعث شود توانمندیهای نیروهای انسانی استان از بین برود، ما نیاز داریم فرزندانمان در مناصب کلیدی کشور قرار بگیرند و در قالب قوانین جمهوری اسلامی بتوانند حق استان را احیا کنند، ولی در استان فضای خودزنی زیادی وجود دارد، باید وفاق استانی داشته باشیم. متأسفانه ۵۰ درصد کار مدیر صرف حواشی میشود.
در رقابتهای انتخاباتی نمایندگی مجلس گرایشهای مختلفی حضور دارند، ولی وقتی فردی انتخاب میشود، همه باید در مسیر صحیح و درست، نه مسیر حزبی و سیاسی، حمایت کنند. این ضعف بزرگ را داریم، حتی بعضی مواقع وقتی فردی از استان ما در منصب کشوری قرار میگیرد، همه تبریک میگویند ولی در استان خودزنی در خصوص این فرد صورت میگیرد. ان شاء الله استان به این بلوغ برسد که درخصوص حیثیت و منافع استان بحثی وجود نداشته باشد.
توصیه به رسانهها؟ هر حرفی میخواهیم بزنیم، یک لحظه خدا را ناظر ببینیم، آیا بر اساس علم و یقین این خبر را میزنیم، اگر یک لحظه خدا را در نظر بگیریم، ممکن است خیلی از اخبار کار نشود. روزی میرسد که همه ما باید پاسخگو باشیم، از رسانهها گرفته تا رئیس جمهور و بقیه.
پیشگیری وضعی کردهایم، شرایطی را به وجود آوردهایم که احتمال این کار وجود نداشته و کسی هم جرأت نداشته چنین پیشنهادی داشته باشد.
به نظر میرسد تبعیضهایی وجود دارد، ممکن است افرادی را بیشتر احترام کنید، و افراد ضعیفتر را کمتر احترام کنید؟
به عنوان دادستان وقتی پشت میز قضاوت قرار بگیرم یک نگاه دارم و وقتی ارباب رجوع وارد اتاق ملاقات عمومی میشود یک نگاه دارم. همه ارباب رجوعها همین جا و در همین اتاق حضور پیدا میکنند. اما در جلسه دادسرا، قاضی هیچ فرقی بین افراد نمیگذارد، در مقام رسیدگی به ارباب رجوع، احترام موی سپید را داریم و مکلف و موظف هستیم، ولی اینکه در پروندهای فرقی بین افراد بگذاریم مطلقاً وجود ندارد و از عدالت خارج است، منتها توصیه ما به همکاران این بوده که خانواده متهم و زندانی احترام دارد. یکی از کارهایی که انجام شده بازدید شبانه از خانوادههای زندانیان بوده و توزیع ارزاق صورت گرفته است. یکی از سرلوحههای کار ما این هست که شخصیت هر فردی احترام دارد.
چه نسبتی بین شما و آقای دکتر ملک حسینی پدر پیوند کبد ایران وجود دارد؟
فقط شباهت اسمی است. ما کمترینِ خاندان هستیم، آقای دکتر ملک حسینی شخصیتی است که سراسر عمرش برای مردم فایده بوده است، و جان افراد ناامید را نجات داده است. افتخار میکنیم که این رابطه نسبی را داریم ولی به لحاظ شخصیتی و جایگاه و تلاشهایی کهایشان داشته است، فقط شباهت اسمی داریم.
چه تعریفی از سید علی ملک حسینی دادستان استان دارید.
سید علی ملک حسینی روستازادهای بوده که خداوند در نوجوانی نعمت پدر را از او گرفت ولی دست رحمت خود را بالای سر او قرار داد و در جوانی توفیق خدمتگزاری به مردم زجرکشیده استان را به او داد، و من جوانترین دادستان در کشور بوده و هنوز هم هستم. من همیشه میگویم به روح امام صلوات زیادی بفرستیم، جمهوری اسلامی این فرصت را به من داد که به عنوان یک نوجوان یتیم روستازاده به این جایگاه برسم که خدمتگزار مردم باشم و اگر انسان عاقلی باشم گذشتهام را فراموش نمیکنم و همیشه لطف خدا را داشتهام. قطعاً چیزی که شایسته مردم استان بوده انجام ندادهایم، و شاید نیمه خالی لیوان ما بیشتر از نیمه پر لیوان باشد، ولی توان ما این بوده است، در حد توان سعی کردیم کم کاری نکنیم. طلب حلالیت از مردم داریم، خدایی که خودش استان را تاکنون سرپرستی کرده و در ادامه زندگی هم همین خدا سرپرستی میکند. امیدوارم هر جا باشم بتوانم خدمتگزار مردم باشم.
درباره حسین کلانتری استاندار قبلی چه نظری داشتید؟
حسین کلانتری مدت کوتاهی در استان حضور داشتهاند، آنچه ازایشان دیدیم صفا و صمیمیت و کاربلدی بوده است، صداقت و راستی و خداترسی را ازایشان دیدیم، انصافا خاطرات خوبی ازایشان در ذهن بنده نیز هست. ازایشان به نیکی یاد میکنم، کاربلد و پاکدست بوده است.
در مورد زمین خواری؟
زمین خواری استان ما با استانهای دیگر متفاوت است. مثلاً ساخت و ساز غیر مجاز در حاشیه شهر برای فردی که خانه ندارد، اینها در دایره زمین خواری است. شاید گاهی اوقات دراستان ویژه خواری اتفاق بیفتد، ولی نوع زمین خواری در استان ما با اتفاقاتی که در استانهای دیگر میافتد متفاوت است. همچنین برخی از تعدیهایی که به اراضی ملی میشود ریشههای قابل علاج دارد، در چند سال اخیر، در ماده ۳۲ منابع طبیعی، چندصد هکتار بازگشت به بیت المال و فسخ قرارداد داشتیم.
استان ما به لحاظ کمبود کار و زمین برجسته است، در طرح نهضت ملی مسکن زمین نداریم، بنابراین ارزش زمین در استان ما بیشتر است، هم زمینها مرغوب هستند و هم محدود هستند.
نظرتان درباره طایفه دوستی؟
خوبه، انسان طایفه و ریشه و اصالتش را قبول داشته باشد و به آن افتخار کند، چیز بدی نیست و واقعاً خوب و ارزشمند است.
طایفه گرایی؟ به معنای اینکه وقتی عشیره و طایفهام در جایی که حق و ارجحیت ندارد به او ارجحیت دهیم، بد و مضموم است.
حق طلبی؟ در عین طایفه دوستی باید طایفه گرایی را کنار بگذاریم. حق گرایی یعنی اینکه ملاک طایفه کنار برود، انسانها در کنار هم از حقوق مساوی و عادلانه برخوردار باشند.
استخدام بیضابطه؟ یکی از موضوعاتی است که رسانهها آن را خیلی داغ کردهاند. در جایی نیروی شرکتی گرفته میشود، قانون گفته است که پیمانکار میتواند هر کسی را بگیرد، کار بر اساس قرارداد انجام میگیرد. بله، گاهی ادارات نیروی شرکتی میگیرند و بعد از چند سال فرصت استخدام برای فرد پیش میآید. ولی گاهی اوقات نیز کار شرکتی انجام میگیرد و خلاف قانون نیست.
متأسفانه بخاطر ظرفیت محدود اشتغال در استان معضل حساس شدن مردم به این موضوع را داریم. تخلفاتی صورت میگیرد و برخوردهایی هم صورت گرفته است، داغ شدن این موضوع در استان ما بخاطر بیکاری است. حتی وقتی یک نیروی خدماتی گرفته میشود همه حساس میشوند که این نیرو چطور استخدام شده است. اگر ظرفیت اشتغال را درست کنیم، شاید خیلی از جوانان اشتیاق اشتغال دولتی با حداقل حقوق و مزایا را نداشته باشند. یکی از مشکلاتی که داشتیم این بوده که استخدام انجام شده، و بعد از آن گزارشی داده میشود و پرونده تشکیل میشود، و دستگاه قضا مجبور است فردی را از یک کار حداقلی با یک حقوق حداقلی بردارد، و برخورد صورت بگیرد.
خودزنی؟ استان کهگیلویه و بویراحمد هر چه دارد از نظام جمهوری اسلامی است، به برکت این نظام امروز در همین دولت چندین نیروی تراز اول را در سطح وزارت داریم، صد در صد چارت استان ما بومی است، خیلی از بچههای این استان در استانهای دیگر مشغول به کار هستند، این معنایش این هست که استان ما ظرفیت بالای نیرو انسانی دارد. نباید اختلاف نظرهای سیاسی، طایفهای باعث شود توانمندیهای نیروهای انسانی استان از بین برود، ما نیاز داریم فرزندانمان در مناصب کلیدی کشور قرار بگیرند و در قالب قوانین جمهوری اسلامی بتوانند حق استان را احیا کنند، ولی در استان فضای خودزنی زیادی وجود دارد، باید وفاق استانی داشته باشیم. متأسفانه ۵۰ درصد کار مدیر صرف حواشی میشود.
در رقابتهای انتخاباتی نمایندگی مجلس گرایشهای مختلفی حضور دارند، ولی وقتی فردی انتخاب میشود، همه باید در مسیر صحیح و درست، نه مسیر حزبی و سیاسی، حمایت کنند. این ضعف بزرگ را داریم، حتی بعضی مواقع وقتی فردی از استان ما در منصب کشوری قرار میگیرد، همه تبریک میگویند ولی در استان خودزنی در خصوص این فرد صورت میگیرد. ان شاء الله استان به این بلوغ برسد که درخصوص حیثیت و منافع استان بحثی وجود نداشته باشد.
توصیه به رسانهها؟ هر حرفی میخواهیم بزنیم، یک لحظه خدا را ناظر ببینیم، آیا بر اساس علم و یقین این خبر را میزنیم، اگر یک لحظه خدا را در نظر بگیریم، ممکن است خیلی از اخبار کار نشود. روزی میرسد که همه ما باید پاسخگو باشیم، از رسانهها گرفته تا رئیس جمهور و بقیه.
صحبتهاتون جالب و مفید بود مخصوصا اینکه رسانه ها بعضا با درج اخبار ( اما و اگر و شای و احتمالات بدون یقین) به حاشیه دامن زده و تشویش اذهان میکنند و روان جامعه رو دچار آشفتگی میکنند و وقتی هم اینو بهشون میگید رسانه ای که انتقاد رو حق خودش میدونه اما انتقاد جامعه و افراد رو بخودش برنمیتابه.. نمونه همین رسانه کبنا که سرامد حاشیه سازی و جعل خبر بدون پشتوانه یقینی و فقط با اما و اگر و شنیده های غیر واقعی..