تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۳۷
کد مطلب : ۴۴۳۵۷۱
حوادث؛

ناگفته‌های زنی که در شاهین‌شهر طعمه مرد اسیدپاش قرار گرفته بود

۰
ناگفته‌های زنی که در شاهین‌شهر طعمه مرد اسیدپاش قرار گرفته بود
کبنا ؛
چند روز پس از حادثه اسیدپاشی در شاهین‌شهر اصفهان که در جریان آن مردی روی چندین نفر ازجمله زنی همراه با دختر نوجوانش اسید پاشید، این زن می‌گوید هنوز کابوس می‌بیند و ترس و وحشت حادثه از ذهن خودش و دخترش بیرون نمی‌رود.
این حادثه ساعت۱۸:۳۰ سه‌شنبه ۱۴دی ماه امسال در خیابان نظامی شاهین‌شهر اصفهان اتفاق افتاد و در جریان آن مردی خشمگین قصد داشت روی زنی جوان اسید بپاشد اما وقتی چند نفر مانعش شدند او روی همه آنها اسید پاشید و باعث سوختن دست‌کم ۷نفر شد. هرچند بعد از این حادثه روایت‌های مختلفی در این‌باره مطرح شد اما حالا زن جوان در گفت‌وگوی اختصاصی با همشهری جزئیات آنچه اتفاق افتاده را بازگو می‌کند.
زن جوان که ۴۰سال دارد و مادر ۲فرزند است درباره این حادثه می‌گوید: «ما در شاهین‌شهر زندگی می‌کنیم. روز حادثه همراه دخترم که ۱۳ساله است به خانه یکی از دوستانم در خیابان نظامی رفته بودم. وقتی از خانه او خارج شدیم با پسرم تماس گرفتم که دنبالمان بیاید.
همین که وارد خیابان شدیم ناگهان مرد ژولیده‌ای را دیدم که کنار یک ماشین ایستاده بود. وقتی من و دخترم را دید جلو آمد. او که یک بطری در دستش بود با دست دیگرش گوشه شالم را گرفت و کشید. او ناگهان شروع به داد زدن کرد. می‌گفت باید بمیری. باید تو را خفه کنم. من که وحشت کرده بودم فریاد کشیدم و او را به عقب هل دادم تا از من فاصله بگیرد. چون آن زمان هیچ‌کس در خیابان نبود تا کمکم کند شروع به دویدن کردم و وارد یک مغازه مصالح‌فروشی شدم. این در حالی بود که دخترم هم دنبالم می‌دوید و هر دو وارد مغازه شدیم.»
با گذشت چند روز از این حادثه وقتی زن جوان درباره این ماجرا صحبت می‌کند هنوز ترس و وحشت در صدایش موج می‌زند. او ادامه می‌دهد: «تا آن لحظه فکر می‌کردم این مرد سارق است و چون کیف و گوشی موبایلم دستم بود، گمان کردم می‌خواهد وسایلم را سرقت کند اما وقتی وارد مصالح فروشی شدم او هم دنبالم آمد. باز هم داد می‌زد که باید این زن را بکشم.
مرد مغازه‌دار و چند نفر دیگر که آنجا بودند فکر می‌کردند او شوهر من است اما من گفتم که او را نمی‌شناسم. او می‌خواست به من حمله کند اما آنها مانع شدند. او هم درِ بطری را که همراهش بود باز کرد و محتویات آن را به طرف من ریخت. داخل بطری پر از اسید بود که روی چند زن و مرد و دختر ۱۳ساله‌ام ریخت.»
این زن از لحظه اسیدپاشی اینطور یاد می‌کند: «همه از درد به‌خودشان می‌پیچیدند.
اسید آن‌قدر قوی بود که مقداری از آنکه روی زمین ریخته بود می‌جوشید. دست و پاهای دخترم می‌سوخت و کاری از من ساخته نبود. اسید روی صورت مرد مغازه‌دار و مرد دیگری که مشتری‌اش بود ریخته بود. مرد اسیدپاش همینطور که فریاد می‌کشید دستش را داخل جیبش برد و چاقو کشید. می‌خواست با چاقو به من حمله کند اما چند رهگذر سر رسیدند و یکی از آنها که قوی‌هیکل بود توانست چاقو را از او بگیرد و مانعش شود.»
آنطور که زن جوان می‌گوید در این حادثه خودش آسیب ندیده اما سوختگی‌های دخترش جدی است. او می‌گوید: «خدا را شکر می‌کنیم که اسید روی صورت و چشمان دخترم نریخت اما هردو دست و پاهای او با اسید سوخت. اسید پوست و استخوانش را خورده و هرچه می‌گذرد زخم‌هایش بدتر می‌شود. سوختگی‌های روی پایش به شکلی است که استخوانش را سوراخ کرده و هر روز هم بدتر می‌شود.
سوختگی‌های او به حدی بود که همه لباس‌هایش سوخت و او را بدون لباس از بیمارستان به خانه برگرداندیم. از طرفی پزشکان گفته‌اند برای ترمیم سوختگی‌های او باید پیوند پوست انجام شود. ترس و وحشتی که به من و دخترم وارد شده از سوختگی‌ها بدتر است. خودم دیگر جرأت نمی‌کنم از خانه خارج شوم و دخترم هم شب‌ها خوابش نمی‌برد. هر دو کابوس می‌بینیم و شب‌ها با خوردن قرص خواب‌مان می‌برد. مرد اسیدپاش زندگی‌مان را خراب کرده است.»
این زن درباره پیگیری پرونده توسط پلیس می‌گوید: «همان روز از مرد اسیدپاش شکایت کردیم و تا آخر پیگیر پرونده خواهیم بود. آنطور که ما فهمیدیم او از مدت‌ها قبل خواستگار خواهر یکی از مغازه‌داران بود اما چند مرتبه جواب رد شنیده بود تا اینکه روز حادثه او من را دید و چون ماسک داشتم با همان دختر اشتباه گرفت و این حادثه را رقم زد.»
نام شما

آدرس ايميل شما

ناگفته‌های جنایت‌های هولناک خرمدین از زبان همسرش

ناگفته‌های جنایت‌های هولناک خرمدین از زبان همسرش

«من همیشه از اکبر می‌ترسیدم. وحشت داشتم که با او مخالفت کنم. برای همین مجبور بودم که ...
مجلس، شورای نگهبان و نظام رتبه‌بندی معلمان

مجلس، شورای نگهبان و نظام رتبه‌بندی معلمان

اجرای نادرست نظام رتبه‌بندی معلمان ضمن سوزاندن فرصت‌های اعتلای کیفیت نظام آموزشی و اعتلای ...
ازدواج به سبک خانواده‌های سیاسی

ازدواج به سبک خانواده‌های سیاسی

ازدواج در نسل اول سیاسی‌ها یا سنتی در قالب معرفی دوست و خانواده بوده یا در خلال مبارزه ...
1