تاریخ انتشار
پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۴
کد مطلب : ۴۱۰۴۸۲
غلامرضا پاکدل مدیرعامل اسبق شرکت نفت و گاز گچساران در گفتوگو با کبنا پرده از مسائل شرکت نفت برداشت؛
«سید قدرت» رو راست بود، بر خلاف تاجگردون / بعضی از نوشتههای تاجگردون را میخوانم، خجالت میکشم / اتفاقات تلخ و شیرین دوران پاکدل / از سیر تا پیاز را آقای نماینده و اطرافیانش تصمیم میگیرند /مدیرعاملی که به بدترین شکل برکنار شد
۴
کبنا ؛او خیلی صحبت نمیکند و بیشتر دوست دارد که بنویسد، نهایتاً بعد از کلی پیگیری، وی را در ایام تعطیلات عید فطر در یاسوج ملاقات کردم و کلی در باره مسائل مختلف استان و شهرستانهای گچساران و باشت صحبت کردیم که ماحصل آن در ادامه میآید، غلامرضا پاکدل مدیرعامل اسبق شرکت نفت و گاز گچساران کسی که این روزها به واسطه نقدهایش بیش از گذشته بر سر زبانها افتاده است. او معتقد است که سید قدرتالله حسینی بحرینی فردی رو راست بود و غلامرضا تاجگردون اینگونه نبود.
به گزارش کبنا نیوز از یاسوج، بخش اول این گفتوگو به شرح زیر است؛
کبنا: جناب دکتر پاکدل: لطفاً برای اینکه وارد گفتگویمان شویم، لطفاً خودتان را برای مخاطبین ما معرفی کنید؟
با سلام خدمت شما و مردم شریف شهرستانهای گچساران و باشت و توابع آنها. با آرزوی قبولی طاعات و عبادات تبریک عید سعید فطر.
البته بنده دکتر نیستم، بلکه دانشجوی دکترا هستم. اینجانب غلامرضا پاکدل متولد ۱۲ بهمن ۴۵ در لیشتر از توابع بویراحمد گرمسیر گچساران شاگرد اول استان کهگیلویه و بویراحمد در رشته ریاضی فیزیک در سال ۶۳، و دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد از دانشگاه صنعت نفت وشاگرد ممتاز در سه ترم در دوره تحصیل و هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت صنعتی تولید و عملیات دانشگاه علوم تحقیقات تهران هستم. افتخار حضور در جبهه و جانبازی هم درحدی که بتوانیم خودمان را عضو کوچکی از خیل عظیم رزمندگان و جانبازان قلمداد کنیم، به لطف خدا نصیبمان شده است. دارای چهار فرزند هستم که یکی از آنها پزشک و یکی دندانپزشک هستند و هر دو مشغول به کارند. دو فرزند کوچکترم که دوقلو هستند یکی در رشته دندانپزشکی دانشگاه تهران و دیگری در رشته داروسازی دانشگاه شیراز مشغول به تحصیلند.
کبنا: چه مسئولیتهایی طی این سالها برعهده داشتهاید؟
در خصوص مسئولیتها از بدو استخدام یعنی سال ۶۸ رئیس نوبت کاری گاز و گاز مایع، رئیس عملیات خوردگی فلزات، مهندس و سرپرست پروژه، رئیس اداره بازرسی فنی و خوردگی فلزات رئیس اداره گاز و گاز مایع، مدیر عملیات و عضو هیئت مدیره، مدیرعامل و عضو هیئت مدیره شرکت نفت و گاز گچساران، عضو هیئت مدیره باشگاه فرهنگی ورزشی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب، مدیرعامل باشگاه فرهنگی ورزشی گچساران، رئیس و عضو کمیسیون مناقصات، رئیس شورای فرهنگی، عضو شورای پایگاه مقاومت بسیج نفت گچساران، مدیر تولید و عملیات شرکت نفت پارس، عضو کمیسیون مناقصات شرکت نفت و گاز پارس، در حال حاضرهم روی سمت معاون مدیر برنامه ریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران، عضو کمیسیون مناقصات شرکت ملی نفت ایران، عضو اصلی کارگروه طرح جامع پیشگیری و مقابله با مفاسد اقتصادی و سرپرست گروه سامانه اطلاعات بالادستی شرکت ملی نفت ایران هستم. علاوه بر موارد فوق افتخار تدریس در دانشگاه را نیز دارم. دارای چندین مقاله در سطح ملی هستم و یک کتاب هم در زمینه تخصص خودم تألیف کردهام.
کبنا: از چه زمانی وارد شرکت نفت و گاز شدید؟ و چطور شد که در دوره نمایندگی سید قدرت حسینی مدیرعامل نفت شدید؟
همانطور که پیشتر عرض کردم از سال 1368 استخدام شرکت نفت شدم وپس از 23 سال سابقه، از سال ۸۵ مدیر عملیات شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران و عضو هیئت مدیره آن شرکت بودم. در انتخابات سال ۱۳۷۶ علی رغم مراجعات و پیگیری برخی از دوستان، حاضر به حمایت از آقای حسینی نشدم و اتفاقاً ایشان پیروز انتخابات شدند. بعد از مدتی به بنده پیشنهاد دادند که با توجه به اینکه علاقمند هستند یکی از نیروهای توانمند بومی و شاغل در گچساران مدیرعامل نفت گچساران باشند و با اینکه میدانند به اشان رأی ندادهام، این مسئولیت را بپذیرم تا رایزنیهای لازم را انجام دهند. بنده عرض کردم با اینکه مدیرعامل نفت از کارکنان شرکت نفت گچساران باشد موافقم، ولی چرا بنده!؟ چون دوستان دیگری هم هستند! که ایشان فرمودند بررسیهایی را انجام دادهام و شما را بهترین گزینه میدانم. بنده هم عرض کردم ممکن است موانعی فراروی شما باشد ولی اگر موافقتها انجام شد آماده خدمت به صنعت نفت و شهرم هستم بشرطی که در صورت موفقیت برای امور نفت خودم تصمیم بگیرم. ایشان تلاشهای زیادی کردند ولی میسر نشد، تا اینکه روزی فرمودند ظاهراً برخی از دوستانی که از آنها توقع نداشتم, کارشکنی میکنند و شرمندهام. بنده عرض کردم که شما بسیار لطف دارید و محبت کردید و با اینکه میدانستید بنده از حامیان شما نبودم ولی حسن نیت داشتید. همه چیز تمام شد، تا اینکه در سفر هیئت دولت به استان ظاهراً تصمیم به تغییر مدیرعامل گرفته شده بود و قاعدتاً بایستی مسئولیت شرکت را موقتاً به مدیر امور فنی یا مدیر عملیات میسپردند. به دلیل اینکه مدیر امور فنی که فرد بسیار توانمند، با سواد و با تجربهای بودند در شرف بازنشستگی قرار داشتند، بنده را به عنوان سرپرست معرفی کردند. متاسفانه کارشکنیهای غیر قابل انتظار و حواشی خاصی ایجاد شد ولی بنده سعی کردم وظیفه سازمانی و ملی خود را در مدت سرپرستیام که حدود چهار ماه به طول انجامید در حد توان به خوبی انجام دهم که ظاهراً مورد قبول مسئولان نفت واقع شد و حکم مدیرعاملی بنده را ابلاغ کردند. البته آقای حسینی وقتی خبر سرپرست شدن بنده را شنیدند تماس گرفتند و ضمن اعلام بی اطلاعی (که از نظر بنده نشان صداقت ایشان داشت، چون معمولاً نمایندهها حتی در مواردی که هیچ نقشی ندارند هم زنگ میزنند و میفرمایند ما اینکار را کردهایم ولی ایشان که تنها گچسارانی حاضر در جلسه هیأت دولت بود و قبلاً هم پیگیر این موضوع بود، حاضر به چنین کاری نشد)، ابراز خرسندی نمودند.
کبنا: بخشی از دوران مدیر عاملی شما در دوره نمایندگی آقای حسینی و بخشی در دوره نمایندگی آقای تاجگردون بود، چه تفاوتهایی داشت این سالها؟
یکی از تجارب دوران سه ساله مدیرعاملی بنده کار کردن با دو نماینده مجلس یعنی آقای حسینی، و آقای تاجگردون بود. با دو دیدگاه بسیار متفاوت! آقای حسینی صادقانه حمایت میکردند، خیلی رو راست بودند و اهل تبلیغات نبودند. برعکس آقای تاجگردون، نه تنها حمایت نمیکرد، بلکه به شدت پیش مسئولین نفت و نهادهای بازرسی و نظارتی به ناحق و نادرست گله و شکایت میکردند، هم میگفتند و هم مینوشتند و جالب این است که منکر هم میشدند که البته بنده مستندات آن را دارم. واقعاً بعضی از نوشتههایشان را وقتی میخوانم خودم خجالت میکشم. چطور قلم کسی حرکت میکند که اینگونه همشهری، هم استانی، یا اصلاً یک انسان را به ناحق و نادرست تخریب کند و اصلاً این پستها و موقعیتها ارزش این کارها را ندارد. ایشان مدیر و رئیس نمیخواست، بلکه مرید و رعیت و به عبارتی که یک بار عرض کردم ماشین امضاء میخواست، که اصلاً با روحیه و منش من جور در نمیآمد و خدا را شاکرم که لااقل از اصول عدول نکردم و حتی یک مورد از خواستههای به ناحق ایشان را اجابت نکردم. آقای حسینی میفرمودند سعی کنید از نیروهای خود شرکت گچساران در مناصب و مسئولیتها بگمارید، در جذب نیرو حتی الامکان ضابطهها را لحاظ کنید، ولی خدا وکیلی از پل خیرآباد تا پل بریم یعنی حوزه انتخابی باشد، برای بنده هیچ فرقی نمیکند با من بوده باشد یا مخالف من. جملهای را یکبار فرمودند که هیچ وقت فراموش نمیکنم؛ این بود که گفتند: من یازده فرزند و برادر زاده لیسانس و فوق لیسانس بیکار دارم. تا زمانی که بنده نماینده و شما مدیرعامل هستید دوست ندارم احدی از آنها مشغول به کار شوند، چون بچههای مردم بیکار هستند که بنده عرض کردم من بر اساس ضابطه و برنامه اداره کار و بر اساس آزمون علمی و عملی کار میکنم و اگر شرایط را داشتند و پذیرفته شدند فرقی نمیکند از بستگان شما باشند یا دیگران. خلاصه از نظر بنده لااقل در شرکت نفت به شعار زنده باد مخالف من به درستی عمل کرد. با ما صادق بوده و در امور اجرایی شرکت نفت دخالت نمیکرد. ولی آقای تاجگردون به محض انتخاب شدن شروع به معرفی لیدرها و نزدیکانش برای منصوب کردن نمود. به ضوابط جذب هیچ اهمیتی نمیداد و به شدت دنبال تبعیض بود. فوق العاده دورویی میکرد، به طوری که در سایتها اعلام میکرد که ضابطه را رعایت کنید و از آن طرف نامه و سفارش و اصرار بر جذب افراد خاصی داشت و بیش از حد تصور و انتظار به دنبال مداخله در امورات نفت بود که البته بنده به هیچ وجه زیر بار نمیرفتم و نرفتم. خلاصه اینکه: زنده باد مخالف من، خدمت بی منت، گچساران برای همه و شعارهای از این دست فقط سرودن و سر دادنشان برای آقای تاجگردون ولی دریغ از یک قلم یا یک ذره پایبندی و عمل. واقعاً کار کردن با ایشان و کسانی که مثل ایشان میاندیشند، بسیار سخت است و افراد خاص خود را میطلبد. البته مدیریت بنده در دوره هر دو بزرگوار یک سبک و یک روش داشت، فقط در دوره آقای حسینی توأم با آرامش، و در دوره آقای تاج گردون توام با تنش بود. البته ذکر این نکته هم لازم هست که در دوران نمایندگی آقای جعفری گرچه بنده مدیر عامل نبودم ولی از آنجاییکه بعنوان مدیر عملیات و عضو هیات مدیره خدمت میکردم باید عرض کنم که ایشان هم حمایت از نیروهای توانمند بومی را در دستور کار داشتن، دنبال عدالت و ضابطه بودند و در امور نفت دخالت نمیکردند.
کبنا: مهمترین اتفاقات دوران مدیریتتان چه بود؟
این دوره سه ساله مملو از اتفاقات تلخ و شیرین بود. یکی از آنها کار کردن رد دوران دو رییس جمهور، دو وزیر، سه مدیر عامل مناطق و دونماینده شهرستان بود. مورد دیگر سیل گزارشات بی پایه و اساس و مغرضانه به سازمانهای محترم نظارتی و بازرسی از سوی کسانی بود که از روی کار آمدن یک تفکر شایسته سالار، علمی و ارزشی بشدت هراسان و ناراضی بودند، که الحمدالله به همه آنها پاسخ مستدل داده شد و همکاران بنده را آبدیده کرد. موارد مهم و شیرین موفقیتهای بی نظیر در طی سه سال بود که بعدها وقتی به آنها نظاره میکنم میبینم به اندازه بیش از ۱۰ سال کار و تلاش شده. از جمله آن، تحقق اهداف فنی و عملیاتی مانند توسعه زود هنگام منصورآباد، ساخت توربینهای سولار در داخل کشور، ساخت قطعات مهم تحریمی در کارگاه مرکزی و یا توسط شرکتهای سازنده داخلی، تعمیر خطوط لوله صادراتی برای اولین بار، ساخت مجموعههای تفکیک گر سیار برای اولین بار، ساخت دستگاه چاپ پیما و غیره. اهداف منابع انسانی مانند ساماندهی و تحکیم شایستهسالاری و انتصابات بر اساس ارشدیت نسبی، خود باوری و جرأت در نیروهای گچساران خصوصاً نیروهای بومی بطوریکه براحتی ادعای حق خود را میکردند. (بیاد دارم یکی از عزیزان با وجود اینکه در لیست ارشدیت برای یکی از سمتهای مدیریتی نفر دوم بود ولی کلّی اعتراض و نامه نگاری کرد. اما بعد از بنده در حالی که ایشان نفر اول ارشدیت هستند، سه بار در همان جایگاه مدیرانی منصوب شدهاند که خیلی از نظر ارشدیت با ایشان فاصله دارند، ولی اعتراضی نمیشنویم و حیف شد آن جسارت و خودباوری را گرفتند و همه قبول کردهاند که فامیل سالاری جای شایسته سالاری را گرفته است)، ساماندهی نیروهای ارکان ثالث، ترمیم دریافتی همکاران و اضافه کاری آنها، ساماندهی منازل سازمانی و اصلاح و تثبیت نحوه واگذاری آنها بر اساس امتیاز، دفاع از حق و حقوق شرکت نفت از جمله اخذ سند سیم سرب، مالکیت زمینهای نفت بعد از حدود یک قرن، تعیین تکلیف مغازههای شرکت نفت، اهداف خدماتی از جمله بهبود ناوگان ترابری خصوصاً کارکنان نوبتکار، فضای سبز و پارکها، تعمیر اساسی و تغییرات منازل سازمانی، موفقیتهای بی نظیر ورزشی در تمام رشتهها از جمله صعود تیم فوتبال به لیگ دسته یک با هزینه ۵۰۰ میلیون تومان که متأسفانه به دلیل سوء مدیریت همان سال با هزینه بالغ بر دو میلیارد تومان به لیگ دسته ۲ سقوط کرد و تاکنون با صرف هزینههای میلیاردی راه به جایی نبرده است. حضور بهترین بازیکنان اروپایی در تیم واترپلو، قهرمانیهای های واترپلو، هندبال، کسب مقام کشوری در نظام پیشنهادات، نامهنگاری و اخذ مجوز تخصیص سهمیه بومی در استخدام، معرفی گچساران به عنوان بام نفتی ایران، کارهای خدماتی و عمرانی شهری در کنار فعالیتهای نفتی شامل ضابطه مندی جذب نیروی پیمانکاری، ساخت، تکمیل و یا راه اندازی فرودگاه، زیرگذر، بیمارستان بی بی حکیمه، بیمارستان 64 تختخوابی نفت، دانشکده نفت، مجموعه ورزشی شهید افراز کارکنان، مجموعه ورزشی شهید درخشان در پانصد دستگاه، زورخانه شهید نریمی در پانصد دستگاه، زمین چمن و استخرهای انتهای بلوار بعثت، مجموعه ورزشی باشت، هدایت آبهای سطحی و فاضلاب شهری، تکمیل و بهساز استخر وربروی گلزار شهدا، کمک به احداث بیش از ۸۰ مسجد در روستاهای مختلف، جاده اختصاصی امامزاده بی بی حکیمه و دهها پروژه بزرگ و کوچک دیگر. در مجموع ۱۴۲ پروژه بزرگ و کوچک در گچساران و باشت تصویب و اجرا شد. تصویب پروژه جاده چهار خطه گچساران گناوه، و واگذاری مطالعه آن به مشاور و تقسیم آن به سه قطعه برای اجراء. بدون شک از عملکرد یک دورهی برخی از نمایندگان مدعی، خدمات بیشتری است، با این همه اتفاقات شیرین، نامهربانیها و اتفاقات تلخ، شاید جایی برای طرح ندارند و حیف است که کام دوستان را تلخ نمایم.
کبنا: به نظر میرسد که مدیریتها در گچساران با اشارهای تغییر میکنند. در دوره فعلی که مدیریتها تحت تأثیر نماینده یا دفتر نماینده هستند. شما چنین چیزی را قبول دارید؟ ثبات مدیریتی در نفت بوده، نظرتان چیست؟
بله. متاسفانه بدترین شکل کار و مدیریت این است که از بیرون به خصوص توسط افراد غیر متخصص و به ویژه سیاسیون برای مجموعه تصمیمگیری شود. برای همه ادارات، سازمانها و شرکتها، خصوصاً شرکتهای تخصصی مانند نفت، سم مهلک است که نماینده بخواهد در کوچکترین کاری دخالت کند، چه رسد به الان که متاسفانه از سیر تا پیاز را آقای نماینده و اطرافیانش تصمیم میگیرند. هر چند برای حفظ ظاهر، ممکن است دوستان بگویند ایشان دخالتی ندارد ولی این را هیچ کس، حتی فرد عادی و بی ربط به نفت هم نمیپذیرد. حتی در تهران هم شرکت نفت گچساران زبانزد است، شاید باور نفرمایید ولی یکی از کارکنان میگفت برای سمتی که حقم بود، میگفتند باید یادداشتی از دفتر نماینده بیاوری. این دخالتها تبعات بسیار زیاد و ویرانگری دارد که در نه این مجال میگنجد و نه قصد بازگویی آنها را دارم، ولی شاید روزی مجبور شوم طرح کنم. خلاصه عرض میکنم وقتی حتماً بیاد دارید یکی از آقایان مدیر عامل تمام خواستههای نماینده محترم را اجابت کرد و همه بستگان و دوستانش را بدون شایستگی در سمتها نشاند و افراد شایسته را برکنار کرد تا نوبت به مدیر خدمات رسید که به دلیل مخالفت یک صاحب نفوذ دیگر، نتوانست اجابت کند، بلافاصله به بدترین شکل آن مدیرعامل را عوض کرد.
ادامه دارد ....
به گزارش کبنا نیوز از یاسوج، بخش اول این گفتوگو به شرح زیر است؛
کبنا: جناب دکتر پاکدل: لطفاً برای اینکه وارد گفتگویمان شویم، لطفاً خودتان را برای مخاطبین ما معرفی کنید؟
با سلام خدمت شما و مردم شریف شهرستانهای گچساران و باشت و توابع آنها. با آرزوی قبولی طاعات و عبادات تبریک عید سعید فطر.
البته بنده دکتر نیستم، بلکه دانشجوی دکترا هستم. اینجانب غلامرضا پاکدل متولد ۱۲ بهمن ۴۵ در لیشتر از توابع بویراحمد گرمسیر گچساران شاگرد اول استان کهگیلویه و بویراحمد در رشته ریاضی فیزیک در سال ۶۳، و دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد از دانشگاه صنعت نفت وشاگرد ممتاز در سه ترم در دوره تحصیل و هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت صنعتی تولید و عملیات دانشگاه علوم تحقیقات تهران هستم. افتخار حضور در جبهه و جانبازی هم درحدی که بتوانیم خودمان را عضو کوچکی از خیل عظیم رزمندگان و جانبازان قلمداد کنیم، به لطف خدا نصیبمان شده است. دارای چهار فرزند هستم که یکی از آنها پزشک و یکی دندانپزشک هستند و هر دو مشغول به کارند. دو فرزند کوچکترم که دوقلو هستند یکی در رشته دندانپزشکی دانشگاه تهران و دیگری در رشته داروسازی دانشگاه شیراز مشغول به تحصیلند.
کبنا: چه مسئولیتهایی طی این سالها برعهده داشتهاید؟
در خصوص مسئولیتها از بدو استخدام یعنی سال ۶۸ رئیس نوبت کاری گاز و گاز مایع، رئیس عملیات خوردگی فلزات، مهندس و سرپرست پروژه، رئیس اداره بازرسی فنی و خوردگی فلزات رئیس اداره گاز و گاز مایع، مدیر عملیات و عضو هیئت مدیره، مدیرعامل و عضو هیئت مدیره شرکت نفت و گاز گچساران، عضو هیئت مدیره باشگاه فرهنگی ورزشی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب، مدیرعامل باشگاه فرهنگی ورزشی گچساران، رئیس و عضو کمیسیون مناقصات، رئیس شورای فرهنگی، عضو شورای پایگاه مقاومت بسیج نفت گچساران، مدیر تولید و عملیات شرکت نفت پارس، عضو کمیسیون مناقصات شرکت نفت و گاز پارس، در حال حاضرهم روی سمت معاون مدیر برنامه ریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران، عضو کمیسیون مناقصات شرکت ملی نفت ایران، عضو اصلی کارگروه طرح جامع پیشگیری و مقابله با مفاسد اقتصادی و سرپرست گروه سامانه اطلاعات بالادستی شرکت ملی نفت ایران هستم. علاوه بر موارد فوق افتخار تدریس در دانشگاه را نیز دارم. دارای چندین مقاله در سطح ملی هستم و یک کتاب هم در زمینه تخصص خودم تألیف کردهام.
کبنا: از چه زمانی وارد شرکت نفت و گاز شدید؟ و چطور شد که در دوره نمایندگی سید قدرت حسینی مدیرعامل نفت شدید؟
همانطور که پیشتر عرض کردم از سال 1368 استخدام شرکت نفت شدم وپس از 23 سال سابقه، از سال ۸۵ مدیر عملیات شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران و عضو هیئت مدیره آن شرکت بودم. در انتخابات سال ۱۳۷۶ علی رغم مراجعات و پیگیری برخی از دوستان، حاضر به حمایت از آقای حسینی نشدم و اتفاقاً ایشان پیروز انتخابات شدند. بعد از مدتی به بنده پیشنهاد دادند که با توجه به اینکه علاقمند هستند یکی از نیروهای توانمند بومی و شاغل در گچساران مدیرعامل نفت گچساران باشند و با اینکه میدانند به اشان رأی ندادهام، این مسئولیت را بپذیرم تا رایزنیهای لازم را انجام دهند. بنده عرض کردم با اینکه مدیرعامل نفت از کارکنان شرکت نفت گچساران باشد موافقم، ولی چرا بنده!؟ چون دوستان دیگری هم هستند! که ایشان فرمودند بررسیهایی را انجام دادهام و شما را بهترین گزینه میدانم. بنده هم عرض کردم ممکن است موانعی فراروی شما باشد ولی اگر موافقتها انجام شد آماده خدمت به صنعت نفت و شهرم هستم بشرطی که در صورت موفقیت برای امور نفت خودم تصمیم بگیرم. ایشان تلاشهای زیادی کردند ولی میسر نشد، تا اینکه روزی فرمودند ظاهراً برخی از دوستانی که از آنها توقع نداشتم, کارشکنی میکنند و شرمندهام. بنده عرض کردم که شما بسیار لطف دارید و محبت کردید و با اینکه میدانستید بنده از حامیان شما نبودم ولی حسن نیت داشتید. همه چیز تمام شد، تا اینکه در سفر هیئت دولت به استان ظاهراً تصمیم به تغییر مدیرعامل گرفته شده بود و قاعدتاً بایستی مسئولیت شرکت را موقتاً به مدیر امور فنی یا مدیر عملیات میسپردند. به دلیل اینکه مدیر امور فنی که فرد بسیار توانمند، با سواد و با تجربهای بودند در شرف بازنشستگی قرار داشتند، بنده را به عنوان سرپرست معرفی کردند. متاسفانه کارشکنیهای غیر قابل انتظار و حواشی خاصی ایجاد شد ولی بنده سعی کردم وظیفه سازمانی و ملی خود را در مدت سرپرستیام که حدود چهار ماه به طول انجامید در حد توان به خوبی انجام دهم که ظاهراً مورد قبول مسئولان نفت واقع شد و حکم مدیرعاملی بنده را ابلاغ کردند. البته آقای حسینی وقتی خبر سرپرست شدن بنده را شنیدند تماس گرفتند و ضمن اعلام بی اطلاعی (که از نظر بنده نشان صداقت ایشان داشت، چون معمولاً نمایندهها حتی در مواردی که هیچ نقشی ندارند هم زنگ میزنند و میفرمایند ما اینکار را کردهایم ولی ایشان که تنها گچسارانی حاضر در جلسه هیأت دولت بود و قبلاً هم پیگیر این موضوع بود، حاضر به چنین کاری نشد)، ابراز خرسندی نمودند.
کبنا: بخشی از دوران مدیر عاملی شما در دوره نمایندگی آقای حسینی و بخشی در دوره نمایندگی آقای تاجگردون بود، چه تفاوتهایی داشت این سالها؟
یکی از تجارب دوران سه ساله مدیرعاملی بنده کار کردن با دو نماینده مجلس یعنی آقای حسینی، و آقای تاجگردون بود. با دو دیدگاه بسیار متفاوت! آقای حسینی صادقانه حمایت میکردند، خیلی رو راست بودند و اهل تبلیغات نبودند. برعکس آقای تاجگردون، نه تنها حمایت نمیکرد، بلکه به شدت پیش مسئولین نفت و نهادهای بازرسی و نظارتی به ناحق و نادرست گله و شکایت میکردند، هم میگفتند و هم مینوشتند و جالب این است که منکر هم میشدند که البته بنده مستندات آن را دارم. واقعاً بعضی از نوشتههایشان را وقتی میخوانم خودم خجالت میکشم. چطور قلم کسی حرکت میکند که اینگونه همشهری، هم استانی، یا اصلاً یک انسان را به ناحق و نادرست تخریب کند و اصلاً این پستها و موقعیتها ارزش این کارها را ندارد. ایشان مدیر و رئیس نمیخواست، بلکه مرید و رعیت و به عبارتی که یک بار عرض کردم ماشین امضاء میخواست، که اصلاً با روحیه و منش من جور در نمیآمد و خدا را شاکرم که لااقل از اصول عدول نکردم و حتی یک مورد از خواستههای به ناحق ایشان را اجابت نکردم. آقای حسینی میفرمودند سعی کنید از نیروهای خود شرکت گچساران در مناصب و مسئولیتها بگمارید، در جذب نیرو حتی الامکان ضابطهها را لحاظ کنید، ولی خدا وکیلی از پل خیرآباد تا پل بریم یعنی حوزه انتخابی باشد، برای بنده هیچ فرقی نمیکند با من بوده باشد یا مخالف من. جملهای را یکبار فرمودند که هیچ وقت فراموش نمیکنم؛ این بود که گفتند: من یازده فرزند و برادر زاده لیسانس و فوق لیسانس بیکار دارم. تا زمانی که بنده نماینده و شما مدیرعامل هستید دوست ندارم احدی از آنها مشغول به کار شوند، چون بچههای مردم بیکار هستند که بنده عرض کردم من بر اساس ضابطه و برنامه اداره کار و بر اساس آزمون علمی و عملی کار میکنم و اگر شرایط را داشتند و پذیرفته شدند فرقی نمیکند از بستگان شما باشند یا دیگران. خلاصه از نظر بنده لااقل در شرکت نفت به شعار زنده باد مخالف من به درستی عمل کرد. با ما صادق بوده و در امور اجرایی شرکت نفت دخالت نمیکرد. ولی آقای تاجگردون به محض انتخاب شدن شروع به معرفی لیدرها و نزدیکانش برای منصوب کردن نمود. به ضوابط جذب هیچ اهمیتی نمیداد و به شدت دنبال تبعیض بود. فوق العاده دورویی میکرد، به طوری که در سایتها اعلام میکرد که ضابطه را رعایت کنید و از آن طرف نامه و سفارش و اصرار بر جذب افراد خاصی داشت و بیش از حد تصور و انتظار به دنبال مداخله در امورات نفت بود که البته بنده به هیچ وجه زیر بار نمیرفتم و نرفتم. خلاصه اینکه: زنده باد مخالف من، خدمت بی منت، گچساران برای همه و شعارهای از این دست فقط سرودن و سر دادنشان برای آقای تاجگردون ولی دریغ از یک قلم یا یک ذره پایبندی و عمل. واقعاً کار کردن با ایشان و کسانی که مثل ایشان میاندیشند، بسیار سخت است و افراد خاص خود را میطلبد. البته مدیریت بنده در دوره هر دو بزرگوار یک سبک و یک روش داشت، فقط در دوره آقای حسینی توأم با آرامش، و در دوره آقای تاج گردون توام با تنش بود. البته ذکر این نکته هم لازم هست که در دوران نمایندگی آقای جعفری گرچه بنده مدیر عامل نبودم ولی از آنجاییکه بعنوان مدیر عملیات و عضو هیات مدیره خدمت میکردم باید عرض کنم که ایشان هم حمایت از نیروهای توانمند بومی را در دستور کار داشتن، دنبال عدالت و ضابطه بودند و در امور نفت دخالت نمیکردند.
کبنا: مهمترین اتفاقات دوران مدیریتتان چه بود؟
این دوره سه ساله مملو از اتفاقات تلخ و شیرین بود. یکی از آنها کار کردن رد دوران دو رییس جمهور، دو وزیر، سه مدیر عامل مناطق و دونماینده شهرستان بود. مورد دیگر سیل گزارشات بی پایه و اساس و مغرضانه به سازمانهای محترم نظارتی و بازرسی از سوی کسانی بود که از روی کار آمدن یک تفکر شایسته سالار، علمی و ارزشی بشدت هراسان و ناراضی بودند، که الحمدالله به همه آنها پاسخ مستدل داده شد و همکاران بنده را آبدیده کرد. موارد مهم و شیرین موفقیتهای بی نظیر در طی سه سال بود که بعدها وقتی به آنها نظاره میکنم میبینم به اندازه بیش از ۱۰ سال کار و تلاش شده. از جمله آن، تحقق اهداف فنی و عملیاتی مانند توسعه زود هنگام منصورآباد، ساخت توربینهای سولار در داخل کشور، ساخت قطعات مهم تحریمی در کارگاه مرکزی و یا توسط شرکتهای سازنده داخلی، تعمیر خطوط لوله صادراتی برای اولین بار، ساخت مجموعههای تفکیک گر سیار برای اولین بار، ساخت دستگاه چاپ پیما و غیره. اهداف منابع انسانی مانند ساماندهی و تحکیم شایستهسالاری و انتصابات بر اساس ارشدیت نسبی، خود باوری و جرأت در نیروهای گچساران خصوصاً نیروهای بومی بطوریکه براحتی ادعای حق خود را میکردند. (بیاد دارم یکی از عزیزان با وجود اینکه در لیست ارشدیت برای یکی از سمتهای مدیریتی نفر دوم بود ولی کلّی اعتراض و نامه نگاری کرد. اما بعد از بنده در حالی که ایشان نفر اول ارشدیت هستند، سه بار در همان جایگاه مدیرانی منصوب شدهاند که خیلی از نظر ارشدیت با ایشان فاصله دارند، ولی اعتراضی نمیشنویم و حیف شد آن جسارت و خودباوری را گرفتند و همه قبول کردهاند که فامیل سالاری جای شایسته سالاری را گرفته است)، ساماندهی نیروهای ارکان ثالث، ترمیم دریافتی همکاران و اضافه کاری آنها، ساماندهی منازل سازمانی و اصلاح و تثبیت نحوه واگذاری آنها بر اساس امتیاز، دفاع از حق و حقوق شرکت نفت از جمله اخذ سند سیم سرب، مالکیت زمینهای نفت بعد از حدود یک قرن، تعیین تکلیف مغازههای شرکت نفت، اهداف خدماتی از جمله بهبود ناوگان ترابری خصوصاً کارکنان نوبتکار، فضای سبز و پارکها، تعمیر اساسی و تغییرات منازل سازمانی، موفقیتهای بی نظیر ورزشی در تمام رشتهها از جمله صعود تیم فوتبال به لیگ دسته یک با هزینه ۵۰۰ میلیون تومان که متأسفانه به دلیل سوء مدیریت همان سال با هزینه بالغ بر دو میلیارد تومان به لیگ دسته ۲ سقوط کرد و تاکنون با صرف هزینههای میلیاردی راه به جایی نبرده است. حضور بهترین بازیکنان اروپایی در تیم واترپلو، قهرمانیهای های واترپلو، هندبال، کسب مقام کشوری در نظام پیشنهادات، نامهنگاری و اخذ مجوز تخصیص سهمیه بومی در استخدام، معرفی گچساران به عنوان بام نفتی ایران، کارهای خدماتی و عمرانی شهری در کنار فعالیتهای نفتی شامل ضابطه مندی جذب نیروی پیمانکاری، ساخت، تکمیل و یا راه اندازی فرودگاه، زیرگذر، بیمارستان بی بی حکیمه، بیمارستان 64 تختخوابی نفت، دانشکده نفت، مجموعه ورزشی شهید افراز کارکنان، مجموعه ورزشی شهید درخشان در پانصد دستگاه، زورخانه شهید نریمی در پانصد دستگاه، زمین چمن و استخرهای انتهای بلوار بعثت، مجموعه ورزشی باشت، هدایت آبهای سطحی و فاضلاب شهری، تکمیل و بهساز استخر وربروی گلزار شهدا، کمک به احداث بیش از ۸۰ مسجد در روستاهای مختلف، جاده اختصاصی امامزاده بی بی حکیمه و دهها پروژه بزرگ و کوچک دیگر. در مجموع ۱۴۲ پروژه بزرگ و کوچک در گچساران و باشت تصویب و اجرا شد. تصویب پروژه جاده چهار خطه گچساران گناوه، و واگذاری مطالعه آن به مشاور و تقسیم آن به سه قطعه برای اجراء. بدون شک از عملکرد یک دورهی برخی از نمایندگان مدعی، خدمات بیشتری است، با این همه اتفاقات شیرین، نامهربانیها و اتفاقات تلخ، شاید جایی برای طرح ندارند و حیف است که کام دوستان را تلخ نمایم.
کبنا: به نظر میرسد که مدیریتها در گچساران با اشارهای تغییر میکنند. در دوره فعلی که مدیریتها تحت تأثیر نماینده یا دفتر نماینده هستند. شما چنین چیزی را قبول دارید؟ ثبات مدیریتی در نفت بوده، نظرتان چیست؟
بله. متاسفانه بدترین شکل کار و مدیریت این است که از بیرون به خصوص توسط افراد غیر متخصص و به ویژه سیاسیون برای مجموعه تصمیمگیری شود. برای همه ادارات، سازمانها و شرکتها، خصوصاً شرکتهای تخصصی مانند نفت، سم مهلک است که نماینده بخواهد در کوچکترین کاری دخالت کند، چه رسد به الان که متاسفانه از سیر تا پیاز را آقای نماینده و اطرافیانش تصمیم میگیرند. هر چند برای حفظ ظاهر، ممکن است دوستان بگویند ایشان دخالتی ندارد ولی این را هیچ کس، حتی فرد عادی و بی ربط به نفت هم نمیپذیرد. حتی در تهران هم شرکت نفت گچساران زبانزد است، شاید باور نفرمایید ولی یکی از کارکنان میگفت برای سمتی که حقم بود، میگفتند باید یادداشتی از دفتر نماینده بیاوری. این دخالتها تبعات بسیار زیاد و ویرانگری دارد که در نه این مجال میگنجد و نه قصد بازگویی آنها را دارم، ولی شاید روزی مجبور شوم طرح کنم. خلاصه عرض میکنم وقتی حتماً بیاد دارید یکی از آقایان مدیر عامل تمام خواستههای نماینده محترم را اجابت کرد و همه بستگان و دوستانش را بدون شایستگی در سمتها نشاند و افراد شایسته را برکنار کرد تا نوبت به مدیر خدمات رسید که به دلیل مخالفت یک صاحب نفوذ دیگر، نتوانست اجابت کند، بلافاصله به بدترین شکل آن مدیرعامل را عوض کرد.
ادامه دارد ....