کبنا ؛سعید کرمی
استقبال کمنظیر اقشار و صنوف مختلف مردمی جهت تکیه بر کرسیهای شورای شهر اگر چه تابلویی از پویایی و مشارکت اجتماعی مردم استان را ترسیم کرده و فینفسه خوشایند است، اما واقعیات بلاانکاری دارد که نه تنها فرضیههای پیشگفته را تضعیف میکند، بلکه هشداری بر پارهای کجاندیشیها و اصرار بر بدعتهایی است که می تواند رشد و توسعه استان را مختل و حتی منفی نماید.
شورای شهر به عنوان یک مجمع نظارتی و نهاد تخصصی در حوزه مدیریت شهری – که خود دارای ابعاد گوناگون و گستردهای می باشد - نیازمند حضور افرادی است که ضمن برخورداری از اصل پاکدستی و تقید به حفظ حریم بیت المال و تعهد به شأنیت شهروندان، در مؤلفههای مرتبط با مدیریت و عمران شهری نیز به تخصص و تجربه کافی مسلح بوده، و توانایی تدوین برنامهها جهت ایجاد و تقویت زیرساختهای ارتقاء خدمات شهری و تأمین حقوق شهروندی را دارا باشند؛ و بی تردید فقدان هر کدام از اصول و الزامات یاد شده در یک عضو شورا می تواند وی را عنصری خنثی و منفعل و ترکیبی زیانبار و آسیب زا تعریف نماید.
اما متاسفانه در ثبتنام اخیر شوراهای شهر با تعداد زیادی از مدعیانی مواجه بودیم که نه تنها فاقد کوچکترین سواد و تخصص در امورات مرتبط با رسالت شورای شهر بودند، بلکه صرفا با جلوه فروشی، مهارت حرافی، ادعای خدمت، توهم تسلط، برخورداری از شهرتها و موفقیتهای کاملا بی ارتباط با مدیریت شهری و شورای شهر، و در نهایت تأسف صرفا به امید و پشتوانه عقبه قومی و تحریک تعصبات طایفهای عرض اندام کرده و کاندیدا شدهاند؛ و این همان زنگ هشداری است که گوشزد میکند هنوز طایفه و تعصبات قومی و اهرم های فامیلی زمینه حاکمیت و نقش تعیین کنندگی در مواضع و انتخابهای حساس ما دارند.
شاید هیچ کس نتواند وجود لابیهای قومی و زورآزمایی طایفهای در انتخابات شورای شهر و مجلس شورای اسلامی در استان ما را نفی و کتمان کند و پر واضح است که ایام انتخابات در این دو بخش، به خیزش دوباره منازعات سابق قومی و حملات اسبق طایفهای در قالبی مدنی و شیوهای نوین تبدیل شده است، و وخیم تر اینکه گذشت سالها نیز گرد کهنگی و فراموشی بر این بدعتها ننشانده و هر دوره بر وسعت این دامنه و غلظت این تفکرات افزوده میشود؛ و بیتردید مادامیکه این رویه برقرار است و این راه بارها طی شده را میرویم، همواره با تسلسل ضعفها و تکرار ناکارآمدیها، حول محور محرومیت در بهشت نعمتها به خود خواهیم غلطید.
لذا واقعیت این است که مادامیکه انتخابات مبتنی بر تفکرات قومی و تعصبات طایفهای بر مخیله عموم مردم و خصوصا قشر تحصیلکرده و تاثیرگذار ما حاکم بوده و شایسته سالاری و تخصص محوری به حاشیه رانده شوند، محرومیت و بنبست در تمام زمینههای موجود و ابعاد گوناگون روز به روز عمیق تر خواهد شد تا جایی که حتی قرابت ما به شاخصهای توسعه در استانهای همجوار و حتی تشابهات ساختار شهری به شهرهای دیوار به دیوارمان را رؤیایی دست نیافتنی خواهد کرد.
در پایان ضمن ادای احترام به یکایک طوایف سرافرازی که ریشههای سربلندی این دیار پرافتخار هستند و اذعان به اینکه نفس انتخاب طایفهای در صورت وجود کاندیدای حقیقتا توانمند و موثر در طوایف مانعی نداشته و بحثی ندارد، امید است مردم فهیم استان با نگاهی به شرایط موجود و بایدها و نبایدهای مدیریت شهری، هر آنقدر که احساس میکنند به تحول و توسعه و همت نیاز داریم، به همان میزان از تعصبات کورکورانه و گزینش احساسی تبری جسته و انگشت انتخاب بر افرادی بگذارند که اولا حقوق شهروندی و چارچوب عدالت اجتماعی در خصوص شهروندان را به خوبی بشناسند، و ثانیا توانایی و سواد نظارت بر مدیریت شهری و تعریف راهکارهای اجرایی جهت احقاق و پیاده سازی آنها را در میدان عمل دارا باشند.
استقبال کمنظیر اقشار و صنوف مختلف مردمی جهت تکیه بر کرسیهای شورای شهر اگر چه تابلویی از پویایی و مشارکت اجتماعی مردم استان را ترسیم کرده و فینفسه خوشایند است، اما واقعیات بلاانکاری دارد که نه تنها فرضیههای پیشگفته را تضعیف میکند، بلکه هشداری بر پارهای کجاندیشیها و اصرار بر بدعتهایی است که می تواند رشد و توسعه استان را مختل و حتی منفی نماید.
شورای شهر به عنوان یک مجمع نظارتی و نهاد تخصصی در حوزه مدیریت شهری – که خود دارای ابعاد گوناگون و گستردهای می باشد - نیازمند حضور افرادی است که ضمن برخورداری از اصل پاکدستی و تقید به حفظ حریم بیت المال و تعهد به شأنیت شهروندان، در مؤلفههای مرتبط با مدیریت و عمران شهری نیز به تخصص و تجربه کافی مسلح بوده، و توانایی تدوین برنامهها جهت ایجاد و تقویت زیرساختهای ارتقاء خدمات شهری و تأمین حقوق شهروندی را دارا باشند؛ و بی تردید فقدان هر کدام از اصول و الزامات یاد شده در یک عضو شورا می تواند وی را عنصری خنثی و منفعل و ترکیبی زیانبار و آسیب زا تعریف نماید.
اما متاسفانه در ثبتنام اخیر شوراهای شهر با تعداد زیادی از مدعیانی مواجه بودیم که نه تنها فاقد کوچکترین سواد و تخصص در امورات مرتبط با رسالت شورای شهر بودند، بلکه صرفا با جلوه فروشی، مهارت حرافی، ادعای خدمت، توهم تسلط، برخورداری از شهرتها و موفقیتهای کاملا بی ارتباط با مدیریت شهری و شورای شهر، و در نهایت تأسف صرفا به امید و پشتوانه عقبه قومی و تحریک تعصبات طایفهای عرض اندام کرده و کاندیدا شدهاند؛ و این همان زنگ هشداری است که گوشزد میکند هنوز طایفه و تعصبات قومی و اهرم های فامیلی زمینه حاکمیت و نقش تعیین کنندگی در مواضع و انتخابهای حساس ما دارند.
شاید هیچ کس نتواند وجود لابیهای قومی و زورآزمایی طایفهای در انتخابات شورای شهر و مجلس شورای اسلامی در استان ما را نفی و کتمان کند و پر واضح است که ایام انتخابات در این دو بخش، به خیزش دوباره منازعات سابق قومی و حملات اسبق طایفهای در قالبی مدنی و شیوهای نوین تبدیل شده است، و وخیم تر اینکه گذشت سالها نیز گرد کهنگی و فراموشی بر این بدعتها ننشانده و هر دوره بر وسعت این دامنه و غلظت این تفکرات افزوده میشود؛ و بیتردید مادامیکه این رویه برقرار است و این راه بارها طی شده را میرویم، همواره با تسلسل ضعفها و تکرار ناکارآمدیها، حول محور محرومیت در بهشت نعمتها به خود خواهیم غلطید.
لذا واقعیت این است که مادامیکه انتخابات مبتنی بر تفکرات قومی و تعصبات طایفهای بر مخیله عموم مردم و خصوصا قشر تحصیلکرده و تاثیرگذار ما حاکم بوده و شایسته سالاری و تخصص محوری به حاشیه رانده شوند، محرومیت و بنبست در تمام زمینههای موجود و ابعاد گوناگون روز به روز عمیق تر خواهد شد تا جایی که حتی قرابت ما به شاخصهای توسعه در استانهای همجوار و حتی تشابهات ساختار شهری به شهرهای دیوار به دیوارمان را رؤیایی دست نیافتنی خواهد کرد.
در پایان ضمن ادای احترام به یکایک طوایف سرافرازی که ریشههای سربلندی این دیار پرافتخار هستند و اذعان به اینکه نفس انتخاب طایفهای در صورت وجود کاندیدای حقیقتا توانمند و موثر در طوایف مانعی نداشته و بحثی ندارد، امید است مردم فهیم استان با نگاهی به شرایط موجود و بایدها و نبایدهای مدیریت شهری، هر آنقدر که احساس میکنند به تحول و توسعه و همت نیاز داریم، به همان میزان از تعصبات کورکورانه و گزینش احساسی تبری جسته و انگشت انتخاب بر افرادی بگذارند که اولا حقوق شهروندی و چارچوب عدالت اجتماعی در خصوص شهروندان را به خوبی بشناسند، و ثانیا توانایی و سواد نظارت بر مدیریت شهری و تعریف راهکارهای اجرایی جهت احقاق و پیاده سازی آنها را در میدان عمل دارا باشند.