کبنا ؛احسان دری
سوال مهمی که این روزها در اذهان عمومی مردم هست این است که آیا با برداشته شدن تحریمها همه مشکلات کشور ریشه کن میشود. آیا مشکل بیکاری حل میشود. آیا توزیع عادلانه ثروت رخ میدهد. آیا شکوفایی اقتصادی و درآمد ملی و تولید ملی و افزایش صادرات و رفاه اجتماعی به بالاترین حد استاندارد میرسد و آیاها و اماهای بیشمار دیگری که این روزها در فکر مردم ایران خطور میکند و امیدها و تردیدهایی را به همراه داشته است. چند سالی هست که اکثر مدیران دولتی و مسعولین اجرایی وجود مشکلات بزرگ کشور را به مسئله تحریم پیوند میزنند و تحریمها را عامل اصلی ناکامیهای اقتصادی و اجتماعی میدانند. شکی در این نیست که وجود تحریم مانند غده بدخیمی است که فعالیتهای طبیعی را مختل خواهد کرد اما سوال مهمی که هست این است که از روزی که قطعنامه های شورای امنیت به تصویب میرسید و تحریمهای به اصطلاح فلج کننده در حوزه های نفت و گاز و کشتیرانی و غیره وضع شد تنها چند سال بیشتر نمیگذرد پس چرا در دورانهای قبل از تحریمهای شدید باز کشور دچار معضلهایی از قبیل بیکاری شدید. فاصله طبقاتی..فقر و تبعیض و نبود تولید ملی و صادرات غیر نفتی و غیره بوده است. نمیتوان وجود تحریم را تنها عامل مشکلات دانست.این که کشوری با این همه منابع طبیعی از جمله جنگل و خاک مساعد و مواد معدنی دچار این همه معضل است. این که کشوری با داشتن این همه زمینهای کشاورزی نمیتواند درحوزه صادرات محصولات کشاورزی به خودکفایی و کسب درآمد ارزی و ایجاد شغل کند همه ناشی از سومدیریت در مدیریتهای اجرایی کشور در طول سالیان بوده است. بهترین راه ایجاد اشتغال و خارج شدن از وابستگی به درآمد نفتی همین فعال شدن و انقلاب کردن در بخش کشاورزی است. امروز در همه عرصهها از جمله فرهنگ و ورزش و اقتصاد سومدیریت و ناکارآمدی دیده میشود و همین ناتوانیهای مدیریتی باعث شده است همانند زالویی خون و توان کشور مکیده شود.آن عنصر و عاملی که دارد لطمه به بخشهای مختلف کشور میزند وجود دلالان و آقازادههایی است که با سوءاستفاده از ثروت و نفوذ باعث افزایش انحصارطلبی و گرانی و فساد در کشور شده اند. بحث سوء مدیریت تنها در دولت خلاصه نمیشود و مجلس و قوه قضائیه هم مستثنا نیستند. برداشته شدن تحریمها فاکتور و سکوی پرتاب خوبی برای حرکت به سوی پیشرفت است اما اگر تفکرات غلط در اقتصاد و فرهنگ و سایر بخشها علاج نشود باز کشور در عقب ماندگیها و مشکلات دست و پا خواهد زد.
سوال مهمی که این روزها در اذهان عمومی مردم هست این است که آیا با برداشته شدن تحریمها همه مشکلات کشور ریشه کن میشود. آیا مشکل بیکاری حل میشود. آیا توزیع عادلانه ثروت رخ میدهد. آیا شکوفایی اقتصادی و درآمد ملی و تولید ملی و افزایش صادرات و رفاه اجتماعی به بالاترین حد استاندارد میرسد و آیاها و اماهای بیشمار دیگری که این روزها در فکر مردم ایران خطور میکند و امیدها و تردیدهایی را به همراه داشته است. چند سالی هست که اکثر مدیران دولتی و مسعولین اجرایی وجود مشکلات بزرگ کشور را به مسئله تحریم پیوند میزنند و تحریمها را عامل اصلی ناکامیهای اقتصادی و اجتماعی میدانند. شکی در این نیست که وجود تحریم مانند غده بدخیمی است که فعالیتهای طبیعی را مختل خواهد کرد اما سوال مهمی که هست این است که از روزی که قطعنامه های شورای امنیت به تصویب میرسید و تحریمهای به اصطلاح فلج کننده در حوزه های نفت و گاز و کشتیرانی و غیره وضع شد تنها چند سال بیشتر نمیگذرد پس چرا در دورانهای قبل از تحریمهای شدید باز کشور دچار معضلهایی از قبیل بیکاری شدید. فاصله طبقاتی..فقر و تبعیض و نبود تولید ملی و صادرات غیر نفتی و غیره بوده است. نمیتوان وجود تحریم را تنها عامل مشکلات دانست.این که کشوری با این همه منابع طبیعی از جمله جنگل و خاک مساعد و مواد معدنی دچار این همه معضل است. این که کشوری با داشتن این همه زمینهای کشاورزی نمیتواند درحوزه صادرات محصولات کشاورزی به خودکفایی و کسب درآمد ارزی و ایجاد شغل کند همه ناشی از سومدیریت در مدیریتهای اجرایی کشور در طول سالیان بوده است. بهترین راه ایجاد اشتغال و خارج شدن از وابستگی به درآمد نفتی همین فعال شدن و انقلاب کردن در بخش کشاورزی است. امروز در همه عرصهها از جمله فرهنگ و ورزش و اقتصاد سومدیریت و ناکارآمدی دیده میشود و همین ناتوانیهای مدیریتی باعث شده است همانند زالویی خون و توان کشور مکیده شود.آن عنصر و عاملی که دارد لطمه به بخشهای مختلف کشور میزند وجود دلالان و آقازادههایی است که با سوءاستفاده از ثروت و نفوذ باعث افزایش انحصارطلبی و گرانی و فساد در کشور شده اند. بحث سوء مدیریت تنها در دولت خلاصه نمیشود و مجلس و قوه قضائیه هم مستثنا نیستند. برداشته شدن تحریمها فاکتور و سکوی پرتاب خوبی برای حرکت به سوی پیشرفت است اما اگر تفکرات غلط در اقتصاد و فرهنگ و سایر بخشها علاج نشود باز کشور در عقب ماندگیها و مشکلات دست و پا خواهد زد.
برادر:
قبل از تحریم، هشت سال جنگ بهانه بود، قبل از جنگ اسعتمار گران،
اجنبی ها، وطن فروش ها و عوامل بیگانگان، و در نهایت رژیم شاهنشاهی
بهانه بودند اما سرانجام...
هنوز مدیریت فتحعلی شاهیست، طرز افکار رضاشاهیست، و مدیران محمدرضاشاهی اند...
تاریخ قضاوت خواهد کرد عوامل فقر و عقب ماندگی ملت ما را.
البته اگه به قول فلانی صهونیستها تاریخ ما رو ننویسن.