تاریخ انتشار
دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۵۸
کد مطلب : ۸۰۸۹۱

ماهیت شناسی گروهک داعش (نوشته؛ سید قدرت حسینی‌بحرینی)

۴۴
۰
کبنا ؛سید قدرت حسینی‌ بحرینی نماینده سابق شهرستان‌های گچساران و باشت در مقاله‌ای ماهیت گروهک داعش را مورد بررسی قرار داده است، در بخشی از این مقاله داعش را گروهی تروریستی و مسئول اعمال وحشیانه علیه شیعیانی که آنها را دشمن می خواند، معرفی کرده است و در پایان این مقاله می‌نویسد؛ افراطی گریهای مذهبی که غالباً با خشونت کور همراه است، عامل عقب ماندگی و دور شدن از هدف های والای انقلاب و بیداری اسلامی است که این مسئله نیز به نوبه خود مایه جدا شدن مردم و در نتیجه شکست انقلاب خواهد بود.seyed-ghodrat

به گزارش کبنا نیوز از یاسوج، متن کامل این مقاله بدین شرح است؛
مقدمه
«ما بایستی مردم خودمان را هشیار و بیدار کنیم و خودمان مراقب باشیم. آن کسانی که بدون فهم، فهم حقیقت، بدون تقوا، جمعیت عظیمی از مسلمانان را از دین خارج می‌دانند، خارج می‌کنند، تکفیر می‌کنند این گروه‌های تکفیریِ نادان-حقیقتاً مناسب‌ترین صفت برای اینها نادانی است، اگرچه در آنها خباثت هم هست، اما جهالت مهمترین خصوصیت اینهاست- اینها را بایستی ما تا آنجایی که می‌توانیم، ارشاد کنیم؛ مردم را از اینها بترسانیم که مردمِ ما «و لتصغی الیه افئده الذین لایؤمنون بالأخره و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون» بعضی‌ها به خاطر ضعف ایمان، به خاطر ضعف معرفت، مجذوب این حرفهای دشمنان می‌شوند. ما باید مراقبت کنیم. وظیفه‌ی علما، وظیفه‌ی سنگینی است. امروز وحدت دنیای اسلام، یک هدف اعلاست که اگر این وحدت حاصل شد، آن وقت دنیای اسلام حقیقتاً می‌تواند به عزت کامل و عمل به احکام اسلامی دست پیدا کند؛ می‌تواند این کار را هم بکند. هم دولتها باید کمک کنند، هم ملتها باید کمک کنند.» (امام خامنه‌ای،۲۵ /۱۰ /۱۳۸۵)
همان طور که مقام معظم رهبری تأکید کردند برای برون رفت جهان اسلام از قرائت های انحرافی از اسلام لازمه آن شناخت این گروهک از جنبه های مختلف است. بررسی ها نشان می دهد که اگرچه استعمار خارجی و انحطاط داخلی(استبداد داخلی) دو عامل اصلی شکل گیری و نضج گرفتن نهضت های بیدارگری و احیاگری اسلامی بوده اند و مصلحان مسلمان، راه درمان این دو را در آگاهی بخشی به مسلمانان و وحدت دنیای اسلام دانسته اند. اما در این میان، دو رویداد مساله را به گونه ای دیگر رقم زد: یک-  غرب با طراحی و برنامه ریزی برای انحراف آن تلاش کرد تا جریان اصیل بیداری را به نفع خود ازطریق بدل‌سازی مدیریت کند. چنانچه رهبر معظم انقلاب فرمودند: «غرب در دهه‌های بیداری اسلامی و بویژه سالهای اخیر پس از شکستهای پیاپی از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و ...کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلام‌ستیزی و خشونت علنی، به تاکتیک بدل‌سازی و تولید نمونه‌های تقلبی دست بزند، تا عملیات تروریزم ضد مردمی را به جای «شهادت‌طلبی»، «تعصب و تحجر و خشونت» را به جای «اسلامگرائی و جهاد»، «قومیت‌گرائی و قبیله‌بازی» را به جای «اسلام‌خواهی و امت‌گرائی»، «غربزدگی و وابستگی اقتصادی و فرهنگی» را به جای «پیشرفت مستقل»، سکولاریزم» را به جای «علم‌گرائی»، «سازشکاری» را به جای «عقلانیت»، «فساد و هرج و مرج» اخلاقی را به جای «آزادی»، «دیکتاتوری» را به نام «نظم و امنیت»، «مصرف‌زدگی، دنیاگرائی و اشرافیگری» را به نام «توسعه و ترقی»، «فقر و عقب‌ماندگی» را به نام «معنویت‌گرائی و زهد» قلمداد کند.»
البته « نمی‌خواهیم بگوییم اختلاف شیعه و سنی همیشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخیل بوده؛ بعضی از جهالتها، بعضی از تعصبها، بعضی از احساسات، بعضی از کج‌فهمیها دخالت داشته؛ لیکن وقتی استعمار وارد شد، از این سلاح حداکثر استفاده را کرد»(امام خامنه ای، ۲۵ /۱۰/ ۱۳۸۵)
دو-  برخی از جریانات سلفی به تدریج راهی را رفته اند که در نهایت نتیجه ای خلاف آنچه که در نهضت های بیداری منظور بوده است، حاصل شده است. یکی از این جریان ها، سلفیت وهابی و تکفیری است. سلفی های تکفیری که در شرایط کنونی از دست زدن به هرنوع اقدام خشونت بار و در واقع تروریستی علیه مسلمانان ابایی ندارند، از آتش افروزان اصلی تفرقه در دنیای اسلام هستند که نه تنها از گستره فعالیت شان کاسته نشده است بلکه، روز به روز در حال گسترش و قدرتمند شدن هستند. در این میان، وقوع برخی تحولات از جمله بحران سوریه و همچنین حضور این گروه ها در عراق و دست یازیدن آنها به انواع اقدامات تروریستی، خطر آنها را بیش از پیش گوشزد می کند. از این رو، در نوشتار حاضر سعی بر آن است تا با نگاهی به اندیشه های سلفی های جهادی، به بررسی و واکاوی گروهک دولت اسلامی عراق و شام(داعش) پرداخته شود.
سلفی ها معتقدند بحران در کشورهای اسلامی بیش از آنکه علت خارجی داشته باشد، دلیل داخلی دارد. از این منظر سلفی ها دو دشمن را از یکدیگر تفکیک می کنند:
۱- دشمن داخلی (العدو القریب) که در استبداد و فرقه گرایی خود را متجلی می کند. آنها حتی معتقدند که استبداد خود نتیجه فرقه گرایی های مذهبی است. بنابراین به تکفیر سایر فرقه ها روی می آورند. سلفی هایی که اینگونه اعتقادی دارند، سلفی های تکفیری نامیده می شوند.
۲- دشمن دور (العدو البعید) که عبارت است از استعمار و بویژه قدرت های بزرگ. بنابراین به مفهوم جهاد با بیگانگان روی می آوردند. این دسته از سلفی ها، باتأثیر پذیری از اندیشه های مودودی، سید قطب و عبد السلام فرج، به مبارزه با حکومت های حاکم بر کشورهای اسلامی پرداختند و از جمله، انور سادات رئیس جمهور مصر را ترور کردند. بنابراین این دسته از سلفی ها، هدف خود را مبارزه با بیگانگان و حاکمان ظالم می دانستند و در اندیشه آنها، جنگ ها و اختلافات فرقه ای وجود نداشت و عامه مردم و علما به علت اختلاف عقاید، مورد حمله آنها قرار نمی گرفتند. با این وجود، انحراف در اندیشه های  بخشی از سلفیه جهادی زمانی آغاز شد که این جریان در خدمت اهداف سلفی های تکفیری قرار گرفت و سازمان هایی مانند القاعده به جای مبارزه با بیگانگان، وارد مبارزه عقیدتی درون دینی شدند. در این ارتباط، حمله شوروی به افغانستان را بایستی یک نقطه عطف دانست. نکته دیگر اینکه، اقدامات خشونت بار گروه های تروریستی را بایستی از نوع خشونت فرقه ای دانست. از این رو، در نوشتار حاضر پس از پرداختن به انواع اقدامات خشونت باری که جنبش های اسلامی تاکنون مرتکب شده اند، به معرفی یکی از گروه هایی، گروهک موسوم به داعش، که هم اکنون در حال ارتکاب به این قسم از خشونت می باشد، پرداخته می شود.
اما مسله اساسی اینجاست که در شرایط کنونی دنیای اسلام آنچه بیش از همه توجه ناظران داخلی و بین المللی را به خود معطوف داشته است، توسل پاره ای از جریانات مذهبی به رفتارهای افراطی و ترور است. به عبارت دیگر، آنچه که امروز در دنیای اسلام شاهد آن هستیم، افزایش افراط گرایی مذهبی و خشونت فرقه ای، بویژه در دو کشور سوریه و عراق، است.  در بین افراط گرایی مذهبی، جریان داعش، یکی از خشن ترین جریانات است که حتی رهبران القائده نیز از برخی اقدامات آنها ابراز برائت کرده است. از این رو، سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که مبانی فکری داعش چیست؟ شکل گیری و  روند آن چگونه است؟ و حامیان و پشتیبانان آن کدامند؟
مهم ترین رویدادی که در رشد و گسترش افراط گرایی مذهبی و خشونت فرقه ای موثر بوده است، تحولات افغانستان و حمله شوروی به این کشور بوده است. در واقع، وقایع افغانستان و اشغال آن از سوی شوروی را باید نقطه عطفی در فعالیت های داعش دانست. اشغال نظامی افغانستان از سوی شوروی رویدادی استثنایی در جهان اسلام بود، زیرا برای نخستین بار یک سرزمین اسلامی از سوی کمونیسم جهانی اشغال شده بود.  از این رو، گروه های اسلامی طرفدار حرکات جهادی که داعیه های جهانی مبارزه با دشمنان اسلام داشتند و کمونیسم را از دشمنان سرسخت خود می دانستند، نسبت به اشغال افغانستان حساسیت شدید نشان دادند. بنابراین کسانی چون عبدالله العزام اردنی- فلسطینی، ایمن الظواهری مصری و اسامه بن لادن سعودی با ورود به افغانستان، بتدریج زمینه های سازماندهی و تشکیل القاعده، به عنوان سازمانی جهانی، را فراهم کردند. در واقع در جنگ افغانستان، آنچه که شکل گیری سازمانی رادیکال به نام القاعده را سرعت بخشید، ملاقات اسلام گرایان شرق و غرب عربی با یکدیگر در افغانستان بود. این ملاقات و آشنایی سبب ترکیب دیدگاه های ایدئولوژیک و مهارت های سازمانی اسلام گرایان شد. در این میان، جنبش های رادیکال مغرب عربی(مصر)، مهارت های سازمانی و تشکیلاتی خود را در اختیار اسلام گرایان سعودی قرار دادند و سعودی ها نیز از طریق نفوذ گسترده مالی خود توانستند دیدگاه های تند وهابی و فرقه گرای خود را وارد چارچوب فکری جریانات اسلام گرای حاضر در افغانستان کنند.
بنابراین اینگونه بود که از اواسط دهه ۱۹۸۰ به بعد، از دامنه فعالیت های گروه های رادیکال عربی در کشورهای عرب کاسته شد و با انتقال مرکز فعالیت های رادیکال به افغانستان و پاکستان، این کشورها به کانون عمده رشد جریانات افراطی با برچسب اسلامی در سال های دهه ۱۹۹۰ و پس از آن تبدیل شدند. در این میان، گروهک داعش را بایستی یکی از مهم ترین گروه های تروریستی حاضر در صحنه کشورهای اسلامی، بویژه عراق و سوریه، دانست که با اقدامات خود به ترور، خشونت و جنایت دامن می زند. از این رو، در ادامه به معرفی این گروهک پرداخته می شود.
۱- پیشینه داعش
ریشه اصلی شکل گیری گروه هایی مانند داعش را بایستی در تحولات دهه آخر قرن بیستم در افغانستان دانست. زیرا، با روی کارآمدن رژیم طالبان در افغانستان، این رژیم از القاعده حمایت کرد و القاعده توانست پایگاه های متعددی را در سراسر افغانستان دایر کند. با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی، تداوم فرماندهی شبکه های زنجیره ای القاعده دربیش از ۶۰ کشور جهان حفظ شد. به دنبال حمله آمریکا به عراق، ابومصعب زرقاوی، از رهبران القاعده، با شعار مبارزه با صلیبی های اشغالگر وارد عراق شد و اینگونه، شاخه القاعده در عراق موسوم به «القاعده در سرزمین رافدین» تشکیل شد. القاعده از آنجا که در عراق با اشغالگران مبارزه می کرد، با استقبال جوانان عراقی مواجه شد و حتی از کشورهای دیگر نیز بسیاری راهی عراق شدند. این اتفاق موجب شد که زرقاوی به قدرتی در عراق تبدیل شود. اما القاعده در عراق، علاوه بر حمله بر اشغالگران، با تمسک به تکفیر، حکومت جدید عراق و شهروندان بی گناه و بویژه شیعیان را مورد حملات خود قرار داد.
عملیات های القاعده در عراق ادامه داشت تا اینکه با سرپیچی زرقاوی از دستورات بن لادن، وی در سال ۱۳۸۶ توسط آمریکایی ها کشته شد. با کشته شدن زرقاوی، گروه های جهادی وابسته به القاعده عراق زیرچتر سازمانی به نام «دولت اسلامی عراق» به رهبری ابوعمر البغدادی گرد آمدند. پس از کشته شدن ابوعمر، ابوبکر البغدادی به رهبری دولت اسلامی عراق رسید. با خروج آمریکایی ها از عراق و نیز حملات ارتش عراق و عشایر، این گروه دچار افول شد تا اینکه با شروع بحران سوریه جان تازه ای گرفت. البغدادی با گسترش فعالیت های خود در سوریه، سازمان خود را به «دولت اسلامی عراق و شام»و با مخفف داعش تغییر نام داد.
به کار بردن نام شام (به جای سوریه) که منطقه‏ای به گستردگی سوریه، اردن، لبنان، رژیم صهیونیستی و فلسطین و بخش‏هایی از غرب عراق و صحرای سینا را شامل می‏شود، ریشه‏های فکری این سازمان را نشان می‏دهد. به عبارت دیگر رهبران داعش با برگزیدن این نام، آرمان بازگشت به دوران اقتدار خلافت اموی را به عنوان آرمان این سازمان در سر می پرورانند. با ذکر این پیشینه مختصر، سایر ابعاد و جزئیات مربوط به این گروهک در ادامه واکاوی می شود.
۲- مبانی فکری داعش
داعش از لحاظ فکری در درون مبانی فکری جریان سلفی در دوران معاصر تعریف می شود. اصطلاح سلفی در دوران معاصر بمعنای  قرائتی  خاص از اسلام است   که  ضمن نقد نحله های مختلف فلسفی، کلامی و فقهی  اسلامی  و تأکید بر وجود انحرافها و بدعت ها در نگرش های سنتی به اسلام، خواستار بازگشت به سیره سلف بعنوان اسلام ناب  بوده و خود را منادی بازگشت به شیوه سلف  بعنوان اسلام ناب می داند.  این جریان توسط افرادی همچون ابن تیمیه و ابن قیم و محمد ابن عبدالوهاب  شکل گرفت (فرمانیان،۱۳۸۶  :۵۹۱)  و منظور آنها از بازگشت به سلف بمعنای بازگشت به قرائت خاص آنها از  اندیشه های حنبلی و اهل حدیث است که شکلی افراطی و حتی در مواردی مخالف با آموزه های اصلی  احمد ابن حنبل و بزرگان اهل حدیث می باشد.و به بیان دیگر معیار سلفی بودن  در دوران معاصر، قرائت ابن تیمیه (متوفای۷۲۸ه.ق) و محمد ابن عبدالوهاب  از تاریخ صدر اسلام است  و عموما  سلفی ها  بر اساس مبانی فکری این‌دو  به تفسیر دین می پردازند.  در حالی که اندیشه این فقها مورد اعتراض  علما و فقهای  سنتی اسلامی قرار گرفت  و در واقع اندیشه سلفی در مقابل اندیشه سنتی قرار دارد برخی از ویژگیهای فکری و شخصیتی ابن تیمیه  که او را در مقابل اسلام سنتی قرار می داد  بشرح زیر است:
وی احادیث پیامبر اعظم(ص) درباره فضایل امیرالمومنین(ع) و اهل بیت(ع) را انکار می کرد. سفر به قصد زیارت پیامبراعظم(ص) وائمه(ع) را بدعت و حرام می دانست.با منطق، فلسفه، عرفان و کلام به شدت مخالف بود. فیلسوفانی هم چون فارابی و ابن سینا را دچار انحراف عقیدتی می دانست. عارفان و صوفیانی همچون ابن عربی و صدرالدین قونوی و عفیف تلمسانی را کافر می خواند. به همین دلیل با شیعه و معتزله شدیداً دشمنی می کرد و عقاید اشاعره را نیز نادرست می دانست. و با تأویل و تفسیر عمیق آیات شدیداً مخالف بود و می گفت باید به ظاهر آیات اکتفا کنیم. (موثقی،۱۳۸۷: محمد عبد الوهاب با احیاء مجدد این عقائد در چند قرن بعد تلاش کرد تا قرائتی خاص از اسلام ارائه دهد که منجر به آن شد که ایشان عقائد بسیاری از مسلمانان را نادرست و انحرافی و آنها را مشرک و یا کافر بداند به همین دلیل می توان ایدئولوژی آن را نوعی ایدئولوژی تکفیری نامید. مهمترین ویژگی های دیدگاه وی که مرز اندیشه وی را با اسلامگرایان سنتی و تجدد گرا مشخص می کنند  عبارتند از:
۱-۲-توحید و نوع تفسیر از آن؛  در حالی که همه مسلمانان به اصل  توحید معتقدند اما این گروه با تفسیر ظاهر گرایانه از  برخی آیات قر ان دیدگاه خاصی به توحید داشته و بر آن اساس  بسیاری از اعمال مسلمانان را همچون زیارت قبور، توسل به اولیاء و پیامبران و یا شفاعت و گنبدسازی را اعمال مغایر توحیدمی دانند و اقدام کننده به این امور را به کفر یا شرک نسبت می دهند.
اما بگفته بسیاری از فقهای سنی، آنان  تفسیر نا بجا و غیر واقعی از آیات دارند و برخی احکامی که در خصوص بت ها و کافران آمده است به موارد دیگر تعمیم داد ه اند در حالی که  این قیاس ها به چند دلیل باطل است: ۱٫ در این قیاس ها، پیامبر یا اولیای خدا، به جای بت ها گذاشته شده اند.۲٫ مؤمنان و متوسلان به نبی(ص)، همانند بت پرستان و بی اعتقادان به خدا فرض شده اند.۳٫ توسل، استغاثه و شفاعت، با واژه «عبادت» هم معنی گرفته شده اند؛ در حالی که هر یک معنای خاص خود را دارند.
۲-۲-بدعت؛ از دیگر موضوعاتی است که این جریا ن فکری  به آن پرداخته است  علیرغم اینکه همه مسلمانان با بدعت در دین مخالفند آن را مردود می دانند  اما این جریان  باز در مورد بدعت با تعمیم نابجا و مصادیق خارج از عقل و شرع، بسیاری از عقاید یا اعمال دیگر مسلمانان را  بدعت می نامند. اعمالی چون برگزاری جشن برای میلاد پیامبر(ص)، توسل، خواندن فاتحه پس از نمازهای روزانه و بسیاری اعمال دیگر را بدعت می شمارند. در حالی که به گفته مخالفان، هر گاه دلیلی مبنی بر حرمت، وجوب، کراهت یا استحباب عملی از سوی شارع وارد نشده باشد، اصل بر مباح بودن آن است که آن را «اصاله الاباحه» می گویند. اما عبدالوهاب در مقابل این قاعده «اصاله الحظر» یا «اصاله المنع» را جعل کرده است. وی بسیاری اعمال، از جمله تزیین مساجد را چون در سنت موجود نبوده، بدعت و حرام می دانست.
۳-۲-تکفیر مخالفان فکری؛ یکی دیگر از مباحث محوری در اندیشه سیاسی مذهبی آنان است، آنها بر این اساس بسیاری از مسلمانان را که با عقیده آنان هم رأی نیستند تکفیر می کنند در حالی که به اعتقاد اکثریت مسلمانان کفر زمانی حاصل می شود که انسان با زبان از دین بیزاری بجوید، یا آگاهانه انکار احکام دین کرده و کفر را بر ایمان ترجیح دهد. عبدالوهاب: معتقد بود  «کسانی که اقداماتی را که از نظر آنان بدعت محسوب می شود  انجام دهند، همگی کافر و مرتد از اسلام هستند و هر کس که کفر آنان را انکار کند، یا بگوید که اعمالشان باطل نیست  فاسق است و شهادتش پذیرفته نیست و نمی توان پشت سر او نماز گزارد. در واقع دین اسلام، جز با برائت از اینان و تکفیرشان صحیح نمی شود.»
۴-۲-جهاد علیه شرک؛ این جریان فکری  براساس این اعتقادات و با کمک قدرت نظامی آل سعود حمله به مناطق مختلف شبه جزیره و خارج از آن  را برای نابودی شرک و کفر آغاز کرد. بطوری که تهاجمات این گروه در قرون۱۷و۱۸ م در قلمرو دولت عثمانی با هدف پاکسازی این مناطق از بت ها، تمثال ها و تصاویر صورت پذیرفته بود. این اقدامات منجر به آن شد تا وهابی ها  مکان های مذهبی و عبادت بخشی از اهل سنت، صوفیان و شیعیان از جمله مساجد و حسینیه ها، همچنین آرامگاه های گنبد دار(حرم ها) و سایر مظاهر شیعیان را به نابودی کشاندند و حتی به کربلا لشکرکشی کرده و آن جا را تخریب نمودند.
۳- سازماندهی داعش
این گروهک شامل یک رهبر و یک شورای فرماندهی نظامی است. کادر اصلی این گروهک به صورت کامل از عراقی‏ها شکل گرفته است؛ زیرا البغدادی هیچ تابعیت دیگری را در این شورا نمی‏پذیرد. تعداد اعضای شورای نظامی کم و زیاد می‏شود و معمولاً بین ۸ تا ۱۳ نفر هستند و فرماندهی شورا بر عهده یک افسر سابق ارتش بعثی عراق است.
این افسر، یک سرهنگ ستاد در ارتش سابق عراق است که حجی بکر خوانده می‏شود. وی  در زمان فرماندهی ابوعمر البغدادی، فرمانده مقتول دولت اسلامی عراق که در سال ۱۳۸۹ کشته شد، بعد از توبه از فعالیت در حزب بعث عراق وارد تشکیلات این گروه شد و تمام تجربه نظامی و مناسبات خود را در خدمت این گروه قرار داد. وی مدتی بعد مشاور نظامی ابوعمر البغدادی و معاون او ابوحفص المهاجر شد.
ابوبکر البغدادی در آن زمان در شورای فرماندهی سابق دولت اسلامی عراق نبود، بلکه تنها عضوی از این دولت بود و در شهر فلوجه اقامت داشت. بعد از کشته شدن ابوعمر و معاون وی و تعداد دیگری از مقامات ارشد القاعده، حجی بکر اعضای شورای نظامی را با بیعت با ابوبکر البغدادی به عنوان رهبر این گروه غافلگیر کرد. نام اصلی البغدادی «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری» است و دارای دو کنیه ابو عواد و ابو دعا است، اما ابوبکر کنیه مستعار و سازمانی اوست.
به این ترتیب، فعالیت گروه وارد مرحله جدیدی شد که در آن ابوبکر البغدادی به عنوان فرمانده اصلی و حجی بکر به عنوان فرمانده در سایه کار خود را آغاز کردند. البته حضور سرهنگ ستاد با ریش تراشیده و قیافه‏ای غربی در کنار ابوبکر البغدادی حساسیت‏هایی را در میان اعضای دولت اسلامی عراق ایجاد می‏کرد. از این رو، وی نیز ریش خود را بلند کرد و ظاهر خود و حتی نحوه صحبت کردنش را تغییر داد. در این مرحله، دولت اسلامی عراق از سویی در صدد تضمین عدم شکاف در میان اعضا و حمایت از داخل از طریق ایجاد مراکز امنیتی بود و از سوی دیگر ورود منابع مالی به داخل گروه را نیز تضمین می‏کرد.
همچنین البغدادی و البکر در خصوص توقف دیدارهای سران درجه اول این گروه با فرماندهان فرعی و درجه دوم به توافق رسیدند. به این ترتیب مناسبات فرماندهان میدانی با سران در حد دریافت دستورهای امیر از طریق اعضای مجلس شورا که سران آن را تشکیل داده بود، منحصر شد. اقدام دیگر در ایجاد یک دستگاه امنیتی برای اجرای ترورهای محرمانه بود که در ابتدا شامل ۲۰ نفر شد و در یک ماه به بیش از ۱۰۰ نفر رسید. این ترورها از سوی شخصی به نام ابوصفوان الرفاعی رهبری می‏شد و به صورت مستقیم زیر نظر فرماندهی دولت اسلامی عراق قرار داشت. این گروه هر کسی را که احساس می‏شد سودای جدایی یا تمرد از دستورهای فرماندهی یا مقامات میدانی یا قضات شرعی را در سر دارد، ترور می‏کرد.
تأمین منابع مالی همانند دوره ابوعمر البغدادی صورت می‏گرفت و مصادره اموال شیعیان و مسیحیان و غیر مسلمانان و کسانی که مزدوران نظام عراق خوانده می‏شدند؛ حتی از میان اهل تسنن بخشی از منابع مالی این گروه را تشکیل می‏دادند. تسلط بر منابع نفتی و ایستگاه‏های تولید برق و سوخت و کارخانه‏های دولتی و هر منبع مالی دولتی از دیگر درآمدهای این گروه تروریستی بود. چیزهایی که امکان مالکیت و تسلط کامل بر آن نبود نیز با تهدید مالک آن به قتل یا غارت و انفجار شرکت به صورت ماهیانه اموالی از آن را به  عنوان مالیات به سرقت می‏بردند.
از طرفی کمک‏های مالی خارجی از جمله عربستان و کویت هم به سوی این گروه سرازیر می‏شد و به این ترتیب اموال این گروه به اندازه‏ای بالا رفت که توانست حقوق بسیار بالایی به عناصر خود بدهد و هزینه‏های زیادی را نیز صرف عملیات نظامی خود کند. به همین دلیل گرایش برای پیوستن به این گروه نیز افزایش پیدا کرد و سازمان روز به روز گسترده‏تر شد و به سوریه نیز تسری یافت.
۴- توانمندی‏های نظامی و گستره نفوذ داعش
داعش با توجه به ارتباطی که با  القاعده برقرار کرده، بدیهی است که همه تجارب و توان رزمی، مالی و لجستیکی القاعده را پشت سر خود داشته باشد. این گروهک در درگیری خود با سایر گروه‏ها، به ویژه با ارتش آزاد سوریه، نشان داده است که از توان بالایی برخودار بوده و تسلیحات و نیروهای زیادی را در اختیار دارد. در این راستا، سازمان ناظر حقوق بشر سوریه در گزارشی که در سال ۲۰۱۳ ارائه کرد ابراز داشت که داعش قوی‌ترین گروه شورشی فعال در شمال سوریه است. پیکارجویان داعش که عموماً از جوانان ماجراجو، کم‏سواد و محروم تشکیل شده‏اند، تحت آموزش‏های چریکی قرار گرفته و از سلاح‏های پیشرفته سبک و گاه متوسط بهره می‏گیرند. نکته مهم در میان عناصر داعش آن است که با توجه به انگیزه‏های ایدئولوژیک، روحیه رزمی بالایی دارند؛ بنابراین در عملیات‏های خود ریسک‏پذیری زیادی به خرج داده و معمولاً تا پای جان می‏جنگند.
یکی از مهم‏ترین عوامل قدرت رزمی بالای داعش علاوه بر دریافت انواع تسلیحات پیشرفته از طرف‌های منطقه‌ای نظیر عربستان سعودی، به تجارب عراق بازمی‏گردد. داعش در عراق و در درگیری مستمر با ارتش آمریکا کاملاً آبدیده شده و شیوه درگیری با ارتش‌های کلاسیک را خوب می‏‌داند. نکته قابل توجه آن است که یک‏سوم از کشته‌های سربازان آمریکایی در دوران اشغال عراق در استان الانبار، یعنی کانون قدرت داعش، جان خود را از دست دادند. اجرای عملیات‏های انتحاری توسط این گروه و یا سایر گروه‏های وابسته به القاعده نیز نشانگر آن است که عناصری را به گونه‏ای تربیت کرده‏اند که حاضرند در راه اهداف مورد ادعای خود دست از جان شسته و به آغوش مرگ بشتابند.
داعش در غرب عراق یعنی استان‏های الانبار، نینوا و صلاح‏الدین و شرق سوریه در استان‏های رقه و دیرالزور و همچنین مرز عراق با سوریه در شرق این کشور، دارای حضور و نفوذ گسترده‏تری است، اما هر چه به سمت غرب سوریه برویم از دامنه نفوذ داعش کاسته می‏شود. در گام اول داعش در صدد آن است تا با همکاری برخی قبایل، منطقه دیرالزور و مرزهای عراق و سوریه را به کنترل خود در آورد تا یک حکومت اسلامی شامل مناطق سنی‏نشین عراق و سوریه تا شهر حلب، تأسیس نماید. داعش برای بسط گستره نفوذ خود با رقبای خود همچون ارتش آزاد سوریه و جبهه النصره هم درگیر شده و تاکنون شمار زیادی از تروریست‏ها در درگیری با یکدیگر به هلاکت رسیده‏اند. در عراق نیز علاوه بر ارتش و نیروهای امنیتی، عشایر مسلح نیز هدف حملات این گروه قرار گرفته‏اند.
۵- حامیان بین المللی و منطقه ای داعش
بی‏تردید گروهی همچون داعش با حجم بالایی از عملیات‏های نظامی و انفجارات تروریستی، بدون حمایت‏ قدرت‏های منطقه‏ای و جهانی قادر به ایفای چنین نقشی نیست. در میان حامیان داعش بیش از همه نام عربستان سعودی و آمریکا مطرح است. اطلاعات موثق از نقش سازمان اطلاعات عربستان و شخص بندر بن سلطان، رئیس سابق دستگاه جاسوسی این کشور، در تشکیل گروه‏های تروریستی خطرناکی همچون داعش و جبهه النصره حکایت می‏کند. عربستان سعودی به عنوان مدعی رهبری جهان اسلام از دیرباز رقابت سختی را با سایر قدرت‏های منطقه به ویژه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده است. از نگاه عربستان ایران مدعی رهبری منطقه و بسط نفوذ خود با رویکرد تشیع است؛ بنابراین هم‏پیمانان ایران به ویژه دولت عراق و سوریه آماج حملات سعودی قرار گرفتند.
راهبرد عربستان، ایجاد فتنه طایفه‏ای و مذهبی است و در چنین شرایطی است که سازمان القاعده و گروه‏های تکفیری همچون داعش برجستگی خاصی می‏یابند. به عبارتی دلارهای نفتی عربستان خرج حمایت مالی و تسلیحاتی گروه‏هایی مانند داعش می‏شود تا علیه شیعه و هم‏پیمانان جمهوری اسلامی وارد عمل شده و در واقع نقشه شوم هم‏پیمانان غربی و صهیونیستی خود را در منطقه حساس آسیای غربی پیاده کند. از سوی دیگر، عربستان با حمایت از تحرکات تکفیری ها در عراق و سوریه، عملا به انتقال بحران از درون خاک خود به این کشورها کمک می کند، زیرا حجم بالایی از تکفیری های حاضر در سوریه و عراق را نوسلفی هایی تشکیل می دهند که با رژیم سعودی نیز سرجنگ ودرگیری دارند.
درخصوص حمایت آمریکا از این گروه نیز تردیدی وجود ندارد، زیرا گزینه فعلی (جنگ مذهبی میان مسلمانان و عملکرد جریان‏های تکفیری همچون داعش) بهترین گزینه برای استکبار جهانی و صهیونیسم در جهت فرسایش و تضعیف جهان اسلام محسوب می‏شود. درک این راهبرد آمریکا در منطقه، با دقت در نقشی که این گروه ها در سوریه ایفا می کنند بیشتر میسر است؛ منطق آمریکا در بحران سوریه مبتنی بر موازنه قوا می باشد، زیرا پس از شروع موج سوم بیداری اسلامی در کشورهای منطقه و سقوط دومینووار رژیم های مستبد مورد حمایت آمریکا که تا قبل از آن تأمین کننده امنیت اسرائیل بودند، به یکباره نگرانی ها در مورد تأمین امنیت این رژیم در میان حامیان غربی آن فزونی گرفت. این شرایط در حالی حادث شده بود که از دیدگاه آمریکایی ها، مهم ترین تهدیدی که در شرایط آن زمان متوجه امنیت اسرائیل بود، از ناحیه محور مقاومت اسلامی بود. از این رو، آمریکا و هم پیمانان غربی آن تصمیم گرفتند تا حلقه ضعیف این محور، یعنی سوریه را که از سویی نظامی دیکتاتوری بر آن حاکم بود و از سوی دیگر مردم آن با مردم دیگر کشورهای منطقه اشتراکات بیشتری داشتند، باتوجه به اینکه مردم در سایر کشورها نیز علیه دیکتاتورها قیام کرده بودند، مورد هدف قرار دهند. از اینجا بود که سناریوی بیگانگان در سوریه شروع شد. از قضا این مسأله با حضور گروه های تکفیری در سوریه نیز همراه شد. بنابراین، آمریکا که از یک سو درصدد تضعیف بشار اسد و محور مقاومت بود و از سوی دیگر می دانست که گروه های تکفیری نیز در نهایت دشمن اسرائیل محسوب می شوند، بهترین گزینه پیش روی خود را در حمایت و تجهیز همه جانبه این گروه ها دید. به عبارت دیگر، آمریکا با میدان دادن به تکفیری ها در سوریه و حمایت از تداوم بحران در این کشور، بر آن است تا با تضعیف هرچه بیشتر طرف های درگیر، از نگرانی های خود در ارتباط با امنیت رژیم صهیونیستی بکاهد. زیرا برآیند بازی در سوریه به تضعیف دوطرف درگیر در بحران یعنی رژیم بشار اسد و تکفیری ها انجامیده است که هر دو طرف از دشمنان اسرائیل می باشند.
نقش گسترده تر آمریکا در گسترش تروریسم تکفیری در منطقه، با دقت در گزارشی که نشریه تایمز لندن منتشر کرده است، بیشتر روشن می شود. مطابق با گزارش این نشریه، گروهک تروریستی داعش با دخالت مستقیم سازمان‏های نظامی و امنیتی آمریکا به وجود آمده است. آنها با کشف، تربیت و معرفی ابوبکر بغدادی، او را به سرعت به عنوان یکی از سران مطرح سلفی‏ها معرفی کردند. در این گزارش آمده است در سال ۲۰۰۴ نیروهای ایالات متحده بر اساس یک پروژه از پیش طراحی‏شده و هدفمند، مرد ۳۳ ساله‏ای به نام «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری» را که یک کشاورز ساده، اما جاه‏طلب و ماجراجو بود، شناسایی کرده و با اتهامات کلیشه‏ای، او را به ابوغریب فرستادند. ابراهیم البدری، به صورت هدفمند با سران تندرو القاعده در یک سلول حبس شد و در مدت سه ماه، از یک کشاورز سنی، به یک سلفی تندرو تغییر شخصیت داد. او هنوز از زندان آزاد نشده بود که لقب ابوبکر البغدادی را برای خود برگزید.
پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا در سال ۲۰۱۱ نام البغدادی مشهور به ابودعا را در لیست افراد خطرناک و تحت تعقیب قرار داد و برای دستگیری او پاداش ده میلیون دلاری تعیین کردند. این اقدام ظاهری آمریکا موهبتی بزرگ برای البغدادی بود تا او به عنوان یکی از سران گروه‏های سلفی مطرح شود و فعالیت‏های تازه تروریستی خود را در عراق و سوریه آغاز کند. این گروهک، حدود چند ماه پیش و پس از ارتکاب به انواع جنایات در سوریه، سلسله عملیات هایی را در استان الانبار عراق تدارک دید که در ادامه به عملیات این گروهک در الانبار عراق پرداخته می شود.
۶- عملکرد داعش
داعش اساساً حق تعیین سرنوشت را برای ملت‏ها به رسمیت نمی‏شناسد. داعش در دو سال گذشته و به ویژه پس از حوادث سوریه، موضوع تشکیل حکومت اسلامی و تطبیق احکام شریعت را در عراق و شام مطرح  کرده است و در مناطقی که تصرف می‏کند، امارت اسلامی برپا می‏کند. وظیفه این امارت‏ها اجرای احکام ظاهری شریعت با توسل به فشار و خشونت است. برای نمونه زنان را وادار به رعایت حجاب شرعی کرده و یا مردان را مجبور به شرکت در نماز جمعه می‏کنند و هر که تخلف کند، حد شرعی می‏خورد. داعش همچنین با فرآیند گفتگوهای آشتی و نشست ژنو و حل مسالمت‏آمیز بحران سوریه به شدت مخالف است و جز سلاح و جنگ و خشونت چیز دیگری نمی‏شناسد. داعش در سوریه ده‏ها نفر از فعالان سازمان‏های بشردوستانه، روزنامه‏نگاران، فعالان عرب، مسیحی، علوی و کُرد را زندانی کرد و یا به طرز فجیعی کشت و به این ترتیب دامنه دشمنی با این گروه در میان طوایف مختلف سوری افزایش یافته است.
همچنین این گروه در عراق از دی ماه سال گذشته کنترل شهرهای فلوجه و رمادی از شهرهای استان الانبار را به دست گرفت، اما این اقدام باعث نمایان شدن ماهیت این گروه شده و در واقع حضور داعش در شهرهای استان الانبار، حتی بسیاری از عشایرآن را به تکاپو واداشت تا در کنار ارتش عراق علیه القاعده بجنگند.
داعش با بهره‏برداری از تسلیحات پیشرفته و کمک‏های مالی قابل توجه به ویژه از سوی برخی کشورهای حوزه خلیج فارس، به سرعت خود را به مناطقی که گروه‏های مسلح مخالف سوریه در نبرد با ارتش این کشور تصرف کرده بودند، تحمیل کرد و به نوعی مناطق گسترده‏ای از امتداد رود فرات و بخش گسترده‏ای از شمال سوریه را به محل تاخت و تاز خود تبدیل نمود. گروه داعش که هم اکنون در حدود ۱۳۰۰۰جنگجو از اتباع کشورهای مختلف جهان را در خود جای داده است، در حال حاضر نه تنها عراق و سوریه، بلکه لبنان را نیز هدف حملات و انفجارات خود قرار داده است.
عملکرد داعش در عراق و سوریه بسیار خشونت‏آمیز و ددمنشانه بود، تا حدی که حتی ایمن الظواهری، رهبر القاعده، علیه عملکرد کورکورانه این گروه در برابر اهل سنت و شیعیان انتقاد کرد. در بیانیه‏ القاعده که در سایت‏های به اصطلاح جهادی منتشر شده، آمده است القاعده اعلام می‏کند هیچ ارتباطی با گروه داعش ندارد و نقشی در تشکیل آن نداشته و با این شبکه برای تشکیل این گروه مشورت نشده است، بلکه حتی دستور توقف فعالیت آن را صادر کرده است.
داعش به خاطر تلاش برای بسط نفوذش بر مناطق تحت سیطره خود با گردانهای اسلامی دیگر مانند انصار الشام، احرار الشام، گردان المهاجرین و نصره المظلوم در مناطقی مانند ریف لاذقیه درگیر شد.
از سوی دیگر داعش به خاطر تلاش برای اجرای مقررات دینی متحجرانه در مناطق تحت امر خود و اعدام مخالفان، با مردم مناطق تحت سلطه خود اصطکاک پیدا کرد. خشم عمومی مردم سوریه از داعش زمانی شدت گرفت که این گروه پنج تن از کارکنان سازمان پزشکان بدون مرز را ربود و اجساد بسیاری از زندانیان خود را که آثار شکنجه بر آنها مشخص بود را علنی کرد. به عبارتی، عملکرد این گروه در سوریه موجب شد نوعی انتفاضه مردمی علیه داعش در این کشور شکل بگیرد.
یکی دیگر از اقدامات و فعالیت های خشونت بار داعش در عراق بویژه در استان الانبار به عنوان مرکز فعالیت این گروهک بوده است. استان الانبار در غرب عراق از نظر جغرافیایی، بزرگ‌ترین استان این کشور محسوب می‌شود. اهمیت این استان از آنجا ناشی می شود که صحرای الانبار نزدیک به یک‏سوم مساحت عراق را شامل می‌شود. این صحرا در سه کشور سوریه، اردن و عربستان نیز ادامه پیدا کرده است و در داخل عراق، هفت استان عراق یعنی نینوا، صلاح‏الدین، کربلا، بابل، بغداد، نجف و المثنی را در بر می‌گیرد. از این رو، بخش زیادی از گروه‌های تروریستی و کمک‌های مالی و لجستیکی به آنها طی ۱۰ سال گذشته از طریق این منطقه وارد عراق می‌شدند. الانبار در دوران حکومت حزب بعث، یکی از مهم‌ترین مراکز حمایت از حکومت بود. از نظر سیاسی، اهالی این استان حامی رژیم بعث بودند که حکومت اقلیت سنی عراق بر اکثریت شیعه را تضمین می‌کرد. بیشتر ساکنان استان الانبار، از «طایفه دولیمی» هستند و اکثریت قاطع آنها را اهل سنت عراق تشکیل می‌دهند. در دوران اشغال عراق توسط ایالات متحده، الانبار و به ویژه شهر فلوجه مهم‌ترین پایگاه نیروهای شبه‌نظامی درگیر با آمریکایی‌ها بود و اکنون نیز اصلی‌ترین پایگاه داعش محسوب می‌شود. حال اگر صحرای الانبار کاملاً تحت کنترل دولت عراق در آید، می‏توان گفت امنیت و آرامش عراق رقم خورده است. بنابراین، به دنبال حملات داعش و تصرف مناطقی از استان الانبار، ارتش عراق عملیات سنگینی را در این استان علیه این گروه آغاز کرد. این عملیات در میدان وسیعی صورت گرفت که مشارکت بخش‌های مختلف ارتش و یگان‏های آن اعم از نیروی هوایی، نیروی دریایی، یگان ویژه، یگان زرهی و یگان توپخانه و پیاده نظام در کنار سازمان‌های اطلاعاتی و امنیت ملی نشانگر چشم‏انداز وسیع اهداف مورد نظر این عملیات است.
از طرفی مدیریت عملیات و نظارت بر آن از سوی بالاترین سطح فرماندهی اعم از فرمانده کل نیروهای مسلح، وزیر دفاع، فرماندهان میدانی مانند فرمانده نیروهای زمینی و معاون رئیس ستاد کل ارتش، فرمانده عملیات الانبار، فرمانده پلیس الانبار و تعداد دیگری از فرماندهان دسته‏های نظامی و مشاوران و کارشناسان نظامی و امنیتی صورت گرفته است.
در سطح ملی این عملیات مورد حمایت گسترده و آشکار گروه‌ها، شخصیت‌های سیاسی و دینی و قبایل عراق قرار گرفته است و برخی طرف‌ها خواستار تداوم آن تا تحقق اهداف مورد نظر و توسعه دامنه آن به مناطق دیگر محل فعالیت گروه‌های تروریستی شده‌اند. حتی سرسخت‌ترین مخالفان دولت و معترضان نیز جرأت هیچ‌گونه انتقادی از این عملیات را به خود ندادند و یا سکوت اختیار کردند.
بر اساس آمارهای موثق، دولت عراق در اجرای این عملیات با همسایگان خود هماهنگ شده بود تا عرصه را بر تروریست‌ها تنگ کند و به آنها اجازه فرار به پناهگاه‌های امن و تجدید قوا را ندهد. شاید اظهارات «عبدالله نسور»، نخست‏وزیر اردن در جریان کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای عراقی خود در بغداد اشاره به همین مسأله دارد. وی گفته بود که ما با دشمن مشترکی مواجه هستیم. همین مسأله درباره سوریه نیز صدق می‌کند و دمشق اقدامات قاطعانه‌ای را برای ممانعت از فرار تروریست‌ها از عراق به خاک این کشور اتخاذ کرد.
بحث در مورد داعش با ذکر دونکته مهم دیگر به پایان می رسد. نکته اول اینکه در اواخر سال گذشته نیز خبرهایی مبنی بر تصمیم داعش برای تأسیس دولت اسلامی در صحرای سینای مصر به گوش رسید که این امر نیز در راستای راهبرد تأمین امنیت رژیم صهیونیستی قابل تحلیل است، زیرا پس از سقوط مبارک در مصر چند تحول در این کشور صورت گرفت: ۱- فضای امنیتی گذشته از میان رفت. ۲- انگیزه های گروه های مردمی مصر برای کمک به فلسطینیان تقویت شد و ۳- گروه های مسلحی که مشخص نبود هویتشان چیست دست به اقدامات مسلحانه در صحرای سینا زدند. امری که موجب تقویت حضور ارتش مصر در سینا شد. این امر خلاف معاهده کمپ دیوید بود، ولی اسرائیلی ها بدان رضایت دادند. در عین حال، رژیم  صهیونیستی، بعد از  سقوط مبارک، بیش از هرچیزی نگران امنیت خود از صحرای سینا بود. یعنی  نگرانی ها از مرز غزه با مصر و مرز با سینا بود. لذا در پی تدابیری بودند که امنیت خود را حفظ کنند. از این جهت می توان راهبرد داعش در صحرای سینا را در راستای راهبرد رژیم صهیونیستی دانست. به عبارت دیگر، حضور گروه های تکفیری در صحرای سینا منجر به دخالت و حضور ارتش در این منطقه راهبردی می شود و در این حالت، مردم دیگر نمی توانند در این منطقه علیه اسرائیل نقشی ایفا کنند. از این رو، این رژیم نه تنها از حضور گروه های تروریستی مانند داعش در صحرای سینا نگران نیست بلکه، حتی این موضوع با رضایت آن نیز همراه بوده است.
و نکته دیگر به اعترافات جوان سعودی گریخته از چنگ داعش در سوریه مربوط می شود که گفته است در سوریه چیزی به نام جهاد نیافتم. «سلیمان سعود السبیعی» ملقب به " سمبتیک"، از جوانان عربستانی که برای جهاد به سوریه رفته بود ولی پس از مدتی توانسته بود از دست داعش فرار کند و به کشورش بازگردد، در گفتگو با شبکه «الاولی»  اوضاع سوریه را خلاف آن چیزی توصیف کرد که رسانه‌ها به تصویر می‌کشند. وی مدعی شده است: «چیزی به اسم جهاد در سوریه وجود ندارد. کسانی که با این قصد و نیت به این کشور سفر می‌کنند تصور اشتباهی دارند.»  وی انگیزه اکثریت کسانی که در سوریه در حال مبارزه با دولت این کشور هستند را انتقام جویی از کشته شدن یکی از اعضای خانواده شان می‌داند و می گوید: «برای بیشتر آن‌ها مهم نیست که چه چیزی در سوریه در حال رخ دادن است. ... چیزی به اسم جهاد در آن جا نیافتم.»
۷- نتیجه گیری
سلفی های جهادی که در ابتدا با هدف مقدس احیای تمدن اسلامی، به جهاد علیه بیگانگان و حاکمان مستبد کشورهای اسلامی می پرداختند، بتدریج با تحت تأثیر قرار گرفتن از سوی سلفی های تکفیری، جهاد را در شکلی دیگر و در واقع، به معنای برادر کشی و جنگ درون تمدنی منحرف کردند.وقایع افغانستان و اشغال این کشور توسط شوروری را بایستی نقطه عطفی در این خصوص دانست که سرانجام آن، گسترش خشونت فرقه ای در نقاطی از جهان اسلام بود که میان اهداف دولتی و غیردولتی و همچنین میان مسلمانان و غیرمسلمانان تفاوتی قائل نبود. حتی معتقدین به این قسم از خشونت با این استدلال که بحران در جهان اسلام، بیش از آنکه منشا بیرونی داشته باشد، منشا درونی دارد، از هدف اولیه خود که مبارزه با بیگانگان و استعمارگران بود فاصله گرفتند و تمام تلاش خود را به ایجاد بحران در جوامع اسلامی معطوف داشتند. در این میان، گروه ها همواره نقش ابزاری برای تامین منافع کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا ایفا کرده اند.
در واقع می توان گفت که مهم ترین علت حمایت بیگانگان از این گروه ها از آنجا ناشی می شود که اینان اساسا وجه سلبی دارند، یعنی مهارت این جریان نه در سازندگی و ایجاد تمدن بلکه در تخریب و نفی آنچه موجود است، می باشد.به عبارتی، این جریان قدرت تغییر دارند اما قدرت سازندگی ندارند و نمی توانند تمدن سازی کنند.از این جهت است که مورد توجه استکبار جهانی می باشند.در واقع، استکبار جهانی با حمایت و تجهیز سلفی های افراطی و تکفیری در صدد کنترل و به انحراف کشاندن موج اسلام گرایی در منطقه و جهان است.حاصل این که دشمنان مسلمانان با حمایت از گروه های افراطی و تکفیری قصد دارند توان و انرژی فراوان ناشی از ایجاد بیداری در کشورهای مسلمان را در جهت انحراف از موضوعات اصلی همچون اصل بقای رژیم صهیونیستی هدر دهند.بنابراین در این راستا می باشد که مقام معظم رهبری (مد ظله العالی ) فرمودند: « عده ای تکفیری بجای توجه به رژیم خبیث صهیونیستی، به اسم اسلام و شریعت، اکثر مسلمانان را تکفیر می کنند و زمینه ساز جنگ و خشونت و اختلاف می شوند و به همین علت، وجود این جریان تکفیری، مژده ای برای دشمنان اسلام است.
رهبر انقلاب با اشاره به آیه شریفه «اَشدّاء علیَ الکُفّارِ رُحَماء بَینَهُم» افزودند: جریان تکفیری، این دستور صریح پروردگار را نادیده می گیرد و با تقسیم مسلمانان به «مسلمان و کافر»، آنها را به جان هم می اندازد.
ایشان سؤال کردند: با این وضع آیا کسی می تواند تردید کند که وجود این جریان و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از آن، کار دستگاههای امنیتی و خبیث دولتهای استکباری و دست نشاندگان آنها نیست؟
بنابراین، در حال حاضر گروه های تکفیری فعال در صحنه کشورهای اسلامی، علاوه بر اینکه با اقدامات خود به تخریب چهره اسلام در سطح دنیا اقدام می کنند، عملا"‌با برادر کشی و قدم برداشتن در راستای تامین منافع استثمارگران نه تنها دشمن اصلی خود، یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر قدرت های مستکبر جهان را تعضعیف نمی کنند بلکه با این نوع اقداماتشان، جبهه دشمنانشان را نیز تقویت می کنند.از این رو، آنها باید متوجه باشند که راه اعتلای اسلام نه در تکفیر و برادرکشی بلکه در شناخت دشمنان واقعی دنیای اسلام و مبارزه با آنان که همانا قدرت های مستکبرند، می باشد.
البته توجه به این نکته ضروری است که حمایت غرب از این گروه ها نیز به مثابه شمشیر دو دم می باشد.به گونه ای که اکنون برخی تحلیل گران غربی از جمله امانوئل والرشتالین، نظریه پرداز مکتب نظام جهانی، وقایع سوریه را چالشی برای همه و آشوب ژئوپلتیک توصیف کرده است و بر آن است که در وضعیت آشوب ژئوپلتیک، بیشتر بازیگران توانایی محدودی برای تاثیرگذاری روی نتایج دارند.وی در ادامه می گوید که خاورمیانه در حال از کنترل خارج شدن است و ما باید خوش شانس باشیم که از سقوط فرار کنیم.
والرشتاین در همین نوشته مدعی شده است که آمریکا یکی از قدرت های بزرگ دوران حاضر تشخیص داده که به صورت جدی در خطر است و در نتیجه هیچ گزینه خوبی در اختیار ندارد.وی همچنین در خصوص موضع اسرائیل در ارتباط با بحران سوریه بر آن است که اسرائیل نیز واقعا نمی تواند در این وضعیت مشخص کند چه کسانی طرف اول هستند. این رژیم مخالف ایران و حزب الله است اما تا دو سال پیش دارای روابط کاملا پایدار با دولت بعثی در سوریه بوده است.اگر اسرائیل از مخالفان دولت سوریه حمایت کند، با خطر تشکیل یک دولت برتر – از نقطه نظر خودش – در سوریه روبه رو می شود. اما اگر تمایل به تضعیف ایران و حزب الله داشته باشد، نمی تواند نسبت به نقشی که دولت در سوریه در روابط نزدیک ایران و حزب الله بازی می کند، بی تفاوت باشد. بنابراین رژیم صهیونیستی یا پرت و پلا می گوید یا ساکت می ماند.البته علی رغم این اظهارات والرشتاین، آمریکا و رژیم صهیونیستی همچنان به کمک های همه جانبه خود به گروه های تروریستی تکفیری ادامه می دهند.
در نهایت، به نظر می رسد که بهترین جمع بندی در خصوص داعش را روزنامه فرانسوی «لوفیگارو» انجام داده باشد.این روزنامه، پس از آزادسازی چند خبرنگار فرانسوی از چنگ داعش، در مطلبی در مورد داعش نوشته است:
«بیشتر فرماندهان و رهبران داعش از نظامیان عراقی سابق، افسران حزب بعث صدام و یا لیبیایی هستند و در حال حاضر داعش بیشتر از ده هزار تروریست در اختیار دارد. هدف اصلی آن انضمام سوریه به عراق با پشتیبانی مالی دولت های شناخته شده خلیج (فارس)، ترکیه و برخی از دولت های اروپایی است.
شاخه محلی داعش بیشتر از سه ماه است که شهر فلوجه واقع در شصت کیلومتری غرب بغداد و نیز الرمادی را اشغال کرده است.
شاخه سوری داعش در سال ۲۰۱۲ و پس از گذشت هشت ماه از ناآرامی های سوریه علیه بشار اسد اعلام موجودیت کرد، این شاخه چیزی جز امتداد آن در عراق نیست.
داعش گروهی تروریستی و مسئول اعمال وحشیانه علیه شیعیانی که آنها را دشمن می خواند و نیز ارتش عراق است.»
لوفیگارو در ادامه می نویسد: تعدادی از طرفداران این گروهک در پارلمان عراق نفوذ کرده اند و حتی برخی علنا مخالفت خود با عملیات ارتش عراق علیه داعش را اعلام می کنند.
هماهنگی میان رهبران سیاسی و نظامی داعش در خارج از مرزهای عراق و در سفارت خانه کشورهایی مانند اردن و ترکیه صورت می گیرد، کشورهایی که پناهگاه مخالفان حکومت عراق از بعثی ها گرفته تا اسلامگرایان افراطی است. رهبران دینی داعش را تعدادی از مبلغان تونسی و سعودی تشکیل می دهند و این گروهک تا اکنون توانسته دهها فرانسوی را نیز به سوی خود جلب کند.
خلاصه اینکه در مورد داعش باید گفت شرایط میدانی و سیاسی به هیچ وجه به نفع این گروهک نیست.از یک سو دولت عراق با اجماع درونی، عملیات های سنگینی را جهت سرکوب این جریان آغاز کرده است و عملیات الانبار نشان داد دولت عراق در این راه عزم جدی دارد.
در سوریه نیز ضمن آن که داعش در معرض حملات ارتش سوریه قرار می گیرد، از سوی دیگر به دلیل درگیری با دیگر گروه های تروریستی دچار فرسایش شده و به تدریج از مناطق تحت تصرف آن کاسته می شود.
مهمترین نقطه ضعف داعش اما در عملکرد خشونت آمیز و تروریستی و ارتباطات پنهانی با قدرت هایی همچون آمریکا و عربستان سعودی خلاصه می شود؛ موضوعی که موجب تنفر افکارعمومی مردم منطقه ( خصوصا عراق و سوریه) از این گروهک شده و شعارهای فریبنده آنان مبنی بر برپایی حکومت اسلامی و تطبیق شریعت، حتی در میان اهل سنت و سلفی ها خریداری ندارد.
در نهایت «افراطی گریهای مذهبی که غالباً با خشونت کور همراه است، عامل عقب ماندگی و دور شدن از هدف های والای انقلاب و بیداری اسلامی است که این مسئله نیز به نوبه خود مایه جدا شدن مردم و در نتیجه شکست انقلاب خواهد بود.»

انتهای پیام/ک
نام شما

آدرس ايميل شما

خوشحال
Iran, Islamic Republic of
ممنونم جناب سیدازمطلب ارزشمندتان ...بخدامی سپارمت
برما
Iran, Islamic Republic of
سید کجایى نیستى ؟ پیمانکارى شیراز یا بوشهر برداشتى؟ میگم میگفتی بالا منو میخاد دقیقا کدوم بالا بود؟ بالا بالاتر؟
شلال
Iran, Islamic Republic of
شکر خدا بو .کوچه
....پیداوابی
گچسر
Iran, Islamic Republic of
نه تو رو خدا خودتو. تازه داشتیم تو گچساران احساس آرامش میکردیم شیر مادرت نیا
محمد
Iran, Islamic Republic of
افراطی گری های سیاسی در استان را چگونه ارزیابی می کنی سید .
امیر قلی
Iran, Islamic Republic of
سلام .و کجا بودی این مدت
حذب
Iran, Islamic Republic of
این مطلب رو از کجا کپی کردی سید جان
گچساران
Iran, Islamic Republic of
با سلام مدیر مسول سایت کبنانیوز
جواد محمدیان نویسنده مقاله می باشد آقای حسینی عینا کپی برداری کرده است کافی است جهت اطلاع به ادرس زیر مراجعه نماییدhttp://www.zarinnameh.ir/2012-08-25-05-55-55/10484 انتظار میرود چنانچه از مقاله ای استفاده میگردد به منابع اشاره گردد
مهرداد
Iran, Islamic Republic of
http://www.zarinnameh.ir/2012-08-25-05-55-55/10484
حسن
Iran, Islamic Republic of
درود
حسن
Iran, Islamic Republic of
سلام به این سایت مراجعه فرمایید اصل مقاله وجود داردhttp://reza1342.blog.ir/1393/04/13/
از یک . بدتر
Iran, Islamic Republic of
تو خودت ..

گچساران رو.


شهر گچساران که پتروشیمی اون هنوز راه نیافتاده از کارای شما وجعفری منشا گرفته که .نداشتید از حقوق این شهر دفاع کنید

خدا وکیلی شماها شایسته نماینده یک .هم نیستید چه برسه به شهرستان


عکاشه جان نظر رو درج کن همش که تحسین خوب نیست بزار بفهمند چه بلایی سر این شهر اوردند که هنوز ادعای ورود به صحنه انتخابات میکنند
احمد
Iran, Islamic Republic of
سلام این یک مقاله پژوهشی است بالاخره از منابع گوناگون استفاده شده است قبول داریم شاید بخشی از این مقاله مربوط به سایر نویسندگان باشد و مقالات پژوهشی از منابع گوناگون بهره می برد.
همشهری
Iran, Islamic Republic of
من به سایت مور نظ مراجه کردم عینا کپی برداری شده آقای حسینی باید در این خصوص پاسخ دهد
رضا
Iran, Islamic Republic of
در پاسخ به احمد استفاده از مطالب دیگران بای با ذکر منبع و به طور مختصر باشد به کاملا کپی باشد
شاهد
Iran, Islamic Republic of
نکنه.هم کپی شده است
شاهد
Iran, Islamic Republic of
http://www.zarinnameh.ir/2012-08-25-05-55-55/10484
مصطفی
Iran, Islamic Republic of
ین روزها عراق با فعالیت تروریست های وحشی که شاخه جدیدی از القاعده تحت عنوان داعش (دولت اسلامی عراق و شام) می باشد، روزهای سرنوشت سازی را طی می کند.

به گزارش خبرنگار زرین نامه؛ با سقوط صدام و فروپاشی نظام سیاسی، نظامی، امنیتی بعثی و شکل گیری نظام جدید، تحولات شگرفی را در این منطقه رخ داد.

از جمله جنگ سلطه در عراق و تحولات یک دهه اخیر این کشور آینده مبهمی را رقم می زد.

تا امروز که عده ای از بازماندگان رژیم منحوس حزب بعث و فدائیان صدام با انگیزه داخلی و با تاثیر از عناصر خارجی تحرکات و تنش هایی را در بخشی از این کشور تحت عنوان تاسیس دولت اسلامی عراق و شام آغاز کرده اند.

متغیر های این بازی جریانات داخلی و خارجی از جمله جریانات افراطی وهابی وابسته به نظام عربستان در کنار اپوزیسیون بعثی و سیاسی قرار گرفته و در سایه حمایت های قدرت های بزرگ منطقه ای و فرا منطقه ای در عملیاتی خشن و کور به وسیله مشتی مسلمان نمای وارداتی از کشور های گوناگون به سمت عراق عزیمت کرده اند.

پیشینه داعش

ریشه اصلی شکل گیری گروه هایی مانند داعش را باید در تحولات دهه اخر قرن بیستم در افغانستان دانست.

با روی کار آمدن رژیم طالبان در افغانستان، این رژیم از القاعده حمایت کرد و القاعده توانست پایگاه های متعددی را در سراسر افغانستان دایر کند.

با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ شبکه زنجیره ای القاعده در بیش از ۶۰ کشور جهان حفظ شد.

بعد از حمله آمریکا به عراق، ابومصحب الزرقاوی با شعار مبارزه با صلیبی های اشغالگر وارد عراق شد و شاخه القاعده در عراق موسوم به القاعده در سر زمین افدین تشکیل شد.

از آنجایی که این شبکه با اشغالگران مبارزه می کرد مورد استقبال جوانان واقع شد.

این شبکه علاوه بر حمله به اشغالگران با تمسک به تکفیر، حکومت جدید عراق و شهروندان بی گناه شیعیان را نیز مورد حمله قرار داد.

بعد از کشته شدن الزرقاوی در سال ۸۶ توسط اشغالگران این شبکه زیر چتر سازمانی به نام دولت اسلامی عراق به رهبری ابوعمرالبغدادی گرد آمدند و بعد از کشته شدن ابوعمر، ابوبکر البغدادی به رهبری این گروه رسید.

با خروج آمریکایی ها و حملات ارتش عراق و عشایر این گروه دچار افول شد، تا اینکه با شروع بحران سوریه جان تازه ای گرفت.

البغدادی با گسترش فعالیت های خود در سوریه سازمان خود را به (دولت اسلامی عراق و شام) که نام مخفف آن داعش است، تغییر داد.

با بکار بردن نام شام (به جای سوریه) که منطقه ای به گستردگی سوریه، اردن، لبنان، رژیم صهیونیستی، فلسطین و بخش هایی از غرب عراق و صحرای سینا در مصر را می باشد، ریشه های فکری این سازمان نمایان می شود.

رهبران داعش آرمان بازگشت به دوران اقتدار خلافت اموی را به عنوان آرمان این سازمان در سر دارند.

مبانی فکری داعش:

داعش از لحاظ فکری وابسته به جریان سلفی در عصر حاضر است. اصطلاح سلفی قرائت خاصی از اسلام است، که ضمن نقد نحله های فلسفی، کلامی و فقهی اسلامی و تاکید بر وجود انحرافات و بدعت ها در نگرش های سنتی اسلام، خواستار بازگشت به سیره سلف به عنوان اسلام ناب می باشد.

این جریان توسط افرادی مانند ابن تیمیه، ابن قیم و محمد بن عبد الوهاب شکل گرفته است.

مهم ترین ویژگی های دیدگاه های این فرقه عبارتند است از:

۱- تغییر جدیدی از توحید

۲- بدعت گزاری

۳- تکفیر مخالفان فکری

۴- جهاد علیه شرک

سازماندهی داعش:

این گروهک شامل یک رهبر و یک شورای فرماندهی نظامی است.

کادر این گروه کاملا عراقی بوده و بین ۸ تا ۱۳ نفر است و فرماندهی آن را یک افسر سابق ارتش بعثی عراق به عهده دارد، منابع مالی این گروه از طریق مصادره اموال شیعیان، مسیحیان و کمک مالی از طرف کشورهای عربستان، قطر و ترکیه تامین می شود.

توانمندی نظامی و تجارب رزمی خود را نیز در مراکز صهیونیستی وابسته به موساد و عربستان کسب کرده اند و در این مبارزه با اشغالگران در عراق به صورت عملی تا حدودی موفق بوده اند.

داعش در غرب عراق، یعنی استان های (النبار، نینوا، صلاح الدین و شرق سوریه در استان های (رقه دیر و همچنین مرز عراق و سوریه دارای حضور و نفوذ گسترده تری است.

خلاصه اینکه در مورد داعش باید گفت در حال حاضر شرایط میدانی و سیاسی به هیچ وجه به نفع این گروهک نیست و دولت عراق با اجماع درونی عملیات های سنگینی را جهت سرکوب آن ها آغاز کرده و در این راه عزم جدی دارد.

نویسنده : جواد محمدیان
مصطفی
Iran, Islamic Republic of
ماهیت شناسی گروهک داعش

مقدمه

«ما بایستی مردم خودمان را هشیار و بیدار کنیم و خودمان مراقب باشیم. آن کسانی که بدون فهم، فهم حقیقت، بدون تقوا، جمعیت عظیمی از مسلمانان را از دین خارج می‌دانند، خارج می‌کنند، تکفیر می‌کنند این گروه‌های تکفیریِ نادان-حقیقتاً مناسب‌ترین صفت برای اینها نادانی است، اگرچه در آنها خباثت هم هست، اما جهالت مهمترین خصوصیت اینهاست- اینها را بایستی ما تا آنجایی که می‌توانیم، ارشاد کنیم؛ مردم را از اینها بترسانیم که مردمِ ما «و لتصغی الیه افئده الذین لایؤمنون بالأخره و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون» بعضی‌ها به خاطر ضعف ایمان، به خاطر ضعف معرفت، مجذوب این حرفهای دشمنان می‌شوند. ما باید مراقبت کنیم. وظیفه‌ی علما، وظیفه‌ی سنگینی است. امروز وحدت دنیای اسلام، یک هدف اعلاست که اگر این وحدت حاصل شد، آن وقت دنیای اسلام حقیقتاً می‌تواند به عزت کامل و عمل به احکام اسلامی دست پیدا کند؛ می‌تواند این کار را هم بکند. هم دولتها باید کمک کنند، هم ملتها باید کمک کنند.»(امام خامنه ای،۲۵/۱۰/۱۳۸۵)

همان طور که مقام معظم رهبری تأکید کردند برای برون رفت جهان اسلام از قرائت های انحرافی از اسلام لازمه آن شناخت این گروهک از جنبه های مختلف است. بررسی ها نشان می دهد که اگرچه استعمار خارجی و انحطاط داخلی(استبداد داخلی) دو عامل اصلی شکل گیری و نضج گرفتن نهضت های بیدارگری و احیاگری اسلامی بوده اند و مصلحان مسلمان، راه درمان این دو را در آگاهی بخشی به مسلمانان و وحدت دنیای اسلام دانسته اند. اما در این میان، دو رویداد مساله را به گونه ای دیگر رقم زد: یک- غرب با طراحی و برنامه ریزی برای انحراف آن تلاش کرد تا جریان اصیل بیداری را به نفع خود ازطریق بدل‌سازی مدیریت کند. چنانچه رهبر معظم انقلاب فرمودند: «غرب در دهه‌های بیداری اسلامی و بویژه سالهای اخیر پس از شکستهای پیاپی از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و ...کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلام‌ستیزی و خشونت علنی، به تاکتیک بدل‌سازی و تولید نمونه‌های تقلبی دست بزند، تا عملیات تروریزم ضد مردمی را به جای «شهادت‌طلبی»، «تعصب و تحجر و خشونت» را به جای «اسلامگرائی و جهاد»، «قومیت‌گرائی و قبیله‌بازی» را به جای «اسلام‌خواهی و امت‌گرائی»، «غربزدگی و وابستگی اقتصادی و فرهنگی» را به جای «پیشرفت مستقل»، سکولاریزم» را به جای «علم‌گرائی»، «سازشکاری» را به جای «عقلانیت»، «فساد و هرج و مرج» اخلاقی را به جای «آزادی»، «دیکتاتوری» را به نام «نظم و امنیت»، «مصرف‌زدگی، دنیاگرائی و اشرافیگری» را به نام «توسعه و ترقی»، «فقر و عقب‌ماندگی» را به نام «معنویت‌گرائی و زهد» قلمداد کند.»[۱]

البته « نمی‌خواهیم بگوییم اختلاف شیعه و سنی همیشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخیل بوده؛ بعضی از جهالتها، بعضی از تعصبها، بعضی از احساسات، بعضی از کج‌فهمیها دخالت داشته؛ لیکن وقتی استعمار وارد شد، از این سلاح حداکثر استفاده را کرد»(امام خامنه ای، ۲۵/۱۰/۱۳۸۵)

دو- برخی از جریانات سلفی به تدریج راهی را رفته اند که در نهایت نتیجه ای خلاف آنچه که در نهضت های بیداری منظور بوده است، حاصل شده است. یکی از این جریان ها، سلفیت وهابی و تکفیری است. سلفی های تکفیری که در شرایط کنونی از دست زدن به هرنوع اقدام خشونت بار و در واقع تروریستی علیه مسلمانان ابایی ندارند، از آتش افروزان اصلی تفرقه در دنیای اسلام هستند که نه تنها از گستره فعالیت شان کاسته نشده است بلکه، روز به روز در حال گسترش و قدرتمند شدن هستند. در این میان، وقوع برخی تحولات از جمله بحران سوریه و همچنین حضور این گروه ها در عراق و دست یازیدن آنها به انواع اقدامات تروریستی، خطر آنها را بیش از پیش گوشزد می کند. از این رو، در نوشتار حاضر سعی بر آن است تا با نگاهی به اندیشه های سلفی های جهادی، به بررسی و واکاوی گروهک دولت اسلامی عراق و شام(داعش) پرداخته شود.

سلفی ها معتقدند بحران در کشورهای اسلامی بیش از آنکه علت خارجی داشته باشد، دلیل داخلی دارد. از این منظر سلفی ها دو دشمن را از یکدیگر تفکیک می کنند:

۱- دشمن داخلی (العدو القریب) که در استبداد و فرقه گرایی خود را متجلی می کند. آنها حتی معتقدند که استبداد خود نتیجه فرقه گرایی های مذهبی است. بنابراین به تکفیر سایر فرقه ها روی می آورند. سلفی هایی که اینگونه اعتقادی دارند، سلفی های تکفیری نامیده می شوند.

۲- دشمن دور (العدو البعید) که عبارت است از استعمار و بویژه قدرت های بزرگ. بنابراین به مفهوم جهاد با بیگانگان روی می آوردند. این دسته از سلفی ها، باتأثیر پذیری از اندیشه های مودودی، سید قطب و عبد السلام فرج، به مبارزه با حکومت های حاکم بر کشورهای اسلامی پرداختند و از جمله، انور سادات رئیس جمهور مصر را ترور کردند. بنابراین این دسته از سلفی ها، هدف خود را مبارزه با بیگانگان و حاکمان ظالم می دانستند و در اندیشه آنها، جنگ ها و اختلافات فرقه ای وجود نداشت و عامه مردم و علما به علت اختلاف عقاید، مورد حمله آنها قرار نمی گرفتند. با این وجود، انحراف در اندیشه های بخشی از سلفیه جهادی زمانی آغاز شد که این جریان در خدمت اهداف سلفی های تکفیری قرار گرفت و سازمان هایی مانند القاعده به جای مبارزه با بیگانگان، وارد مبارزه عقیدتی درون دینی شدند.[۲] در این ارتباط، حمله شوروی به افغانستان را بایستی یک نقطه عطف دانست. نکته دیگر اینکه، اقدامات خشونت بار گروه های تروریستی را بایستی از نوع خشونت فرقه ای دانست. از این رو، در نوشتار حاضر پس از پرداختن به انواع اقدامات خشونت باری که جنبش های اسلامی تاکنون مرتکب شده اند، به معرفی یکی از گروه هایی، گروهک موسوم به داعش، که هم اکنون در حال ارتکاب به این قسم از خشونت می باشد، پرداخته می شود.

اما مسله اساسی اینجاست که در شرایط کنونی دنیای اسلام آنچه بیش از همه توجه ناظران داخلی و بین المللی را به خود معطوف داشته است، توسل پاره ای از جریانات مذهبی به رفتارهای افراطی و ترور است. به عبارت دیگر، آنچه که امروز در دنیای اسلام شاهد آن هستیم، افزایش افراط گرایی مذهبی و خشونت فرقه ای، بویژه در دو کشور سوریه و عراق، است. در بین افراط گرایی مذهبی، جریان داعش، یکی از خشن ترین جریانات است که حتی رهبران القائده نیز از برخی اقدامات آنها ابراز برائئت کرده است. از این رو، سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که مبانی فکری داعش چیست؟ شکل گیری و روند آن چگونه است؟ و حامیان و پشتیبانان کدامند؟

مهم ترین رویدادی که در رشد و گسترش فراط گرایی مذهبی و خشونت فرقه ای موثر بوده است، تحولات افغانستان و حمله شوروی به این کشور بوده است. در واقع، وقایع افغانستان و اشغال آن از سوی شوروی را باید نقطه عطفی در فعالیت های دانست. اشغال نظامی افغانستان از سوی شوروی رویدادی استثنایی در جهان اسلام بود، زیرا برای نخستین بار یک سرزمین اسلامی از سوی کمونیسم جهانی اشغال شده بود. از این رو، گروه های اسلامی طرفدار حرکات جهادی که داعیه های جهانی مبارزه با دشمنان اسلام داشتند و کمونیسم را از دشمنان سرسخت خود می دانستند، نسبت به اشغال افغانستان حساسیت شدید نشان دادند. بنابراین کسانی چون عبدالله العزام اردنی- فلسطینی، ایمن الظواهری مصری و اسامه بن لادن سعودی با ورود به افغانستان، بتدریج زمینه های سازماندهی و تشکیل القاعده، به عنوان سازمانی جهانی، را فراهم کردند. در واقع در جنگ افغانستان، آنچه که شکل گیری سازمانی رادیکال به نام القاعده را سرعت بخشید، ملاقات اسلام گرایان شرق و غرب عربی با یکدیگر در افغانستان بود. این ملاقات و آشنایی سبب ترکیب دیدگاه های ایدئولوژیک و مهارت های سازمانی اسلام گرایان شد. در این میان، جنبش های رادیکال مغرب عربی(مصر)، مهارت های سازمانی و تشکیلاتی خود را در اختیار اسلام گرایان سعودی قرار دادند و سعودی ها نیز از طریق نفوذ گسترده مالی خود توانستند دیدگاه های تند وهابی و فرقه گرای خود را وارد چارچوب فکری جریانات اسلام گرای حاضر در افغانستان کنند.[۳]

بنابراین اینگونه بود که از اواسط دهه ۱۹۸۰ به بعد، از دامنه فعالیت های گروه های رادیکال عربی در کشورهای عرب کاسته شد و با انتقال مرکز فعالیت های رادیکال به افغانستان و پاکستان، این کشورها به کانون عمده رشد جریانات افراطی با برچسب اسلامی در سال های دهه ۱۹۹۰ و پس از آن تبدیل شدند. در این میان، گروهک داعش را بایستی یکی از مهم ترین گروه های تروریستی حاضر در صحنه کشورهای اسلامی، بویژه عراق و سوریه، دانست که با اقدامات خود به ترور، خشونت و جنایت دامن می زند. از این رو، در ادامه به معرفی این گروهک پرداخته می شود.

۱٫ پیشینه داعش

ریشه اصلی شکل گیری گروه هایی مانند داعش را بایستی در تحولات دهه آخر قرن بیستم در افغانستان دانست. زیرا، با روی کارآمدن رژیم طالبان در افغانستان، این رژیم از القاعده حمایت کرد و القاعده توانست پایگاه های متعددی را در سراسر افغانستان دایر کند. با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی، تداوم فرماندهی شبکه های زنجیره ای القاعده دربیش از ۶۰ کشور جهان حفظ شد. به دنبال حمله آمریکا به عراق، ابومصعب زرقاوی، از رهبران القاعده، با شعار مبارزه با صلیبی های اشغالگر وارد عراق شد و اینگونه، شاخه القاعده در عراق موسوم به «القاعده در سرزمین رافدین» تشکیل شد. القاعده از آنجا که در عراق با اشغالگران مبارزه می کرد، با استقبال جوانان عراقی مواجه شد و حتی از کشورهای دیگر نیز بسیاری راهی عراق شدند. این اتفاق موجب شد که زرقاوی به قدرتی در عراق تبدیل شود. اما القاعده در عراق، علاوه بر حمله بر اشغالگران، با تمسک به تکفیر، حکومت جدید عراق و شهروندان بی گناه و بویژه شیعیان را مورد حملات خود قرار داد.

عملیات های القاعده در عراق ادامه داشت تا اینکه با سرپیچی زرقاوی از دستورات بن لادن، وی در سال ۱۳۸۶ توسط آمریکایی ها کشته شد. با کشته شدن زرقاوی، گروه های جهادی وابسته به القاعده عراق زیرچتر سازمانی به نام «دولت اسلامی عراق» به رهبری ابوعمر البغدادی گرد آمدند. پس از کشته شدن ابوعمر، ابوبکر البغدادی به رهبری دولت اسلامی عراق رسید. با خروج آمریکایی ها از عراق و نیز حملات ارتش عراق و عشایر، این گروه دچار افول شد تا اینکه با شروع بحران سوریه جان تازه ای گرفت. البغدادی با گسترش فعالیت های خود در سوریه، سازمان خود را به «دولت اسلامی عراق و شام»و با مخفف داعش تغییر نام داد.

به کار بردن نام شام (به جای سوریه) که منطقه‏ای به گستردگی سوریه، اردن، لبنان، رژیم صهیونیستی و فلسطین و بخش‏هایی از غرب عراق و صحرای سینا را شامل می‏شود، ریشه‏های فکری این سازمان را نشان می‏دهد. به عبارت دیگر رهبران داعش با برگزیدن این نام، آرمان بازگشت به دوران اقتدار خلافت اموی را به عنوان آرمان این سازمان در سر می پرورانند. با ذکر این پیشینه مختصر، سایر ابعاد و جزئیات مربوط به این گروهک در ادامه واکاوی می شود.

۲٫ مبانی فکری داعش[۴]

داعش از لحاظ فکری در درون مبانی فکری جریان سلفی در دوران معاصر تعریف می شود. اصطلاح سلفی در دوران معاصر بمعنای قرائتی خاص از اسلام است که ضمن نقد نحله های مختلف فلسفی ,کلامی و فقهی اسلامی و تأکید بر وجود انحرافها و بدعت ها در نگرش های سنتی به اسلام ، خواستار بازگشت به سیره سلف بعنوان اسلام ناب بوده و خود را منادی بازگشت به شیوه سلف بعنوان اسلام ناب می داند. این جریان توسط افرادی همچون ابن تیمیه و ابن قیم و محمد ابن عبدالوهاب شکل گرفت (فرمانیان ،۱۳۸۶ :۵۹۱) و منظور آنها از بازگشت به سلف بمعنای بازگشت به قرائت خاص آنها از اندیشه های حنبلی و اهل حدیث است که شکلی افراطی و حتی در مواردی مخالف با آموزه های اصلی احمد ابن حنبل و بزرگان اهل حدیث می باشد . و به بیان دیگر معیار سلفی بودن در دوران معاصر ، قرائت ابن تیمیه (متوفای۷۲۸ه.ق) و محمد ابن عبدالوهاب از تاریخ صدر اسلام است و عموما سلفی ها بر اساس مبانی فکری این‌دو به تفسیر دین می پردازند. در حالی که اندیشه این فقها مورد اعتراض علما و فقهای سنتی اسلامی قرار گرفت و در واقع اندیشه سلفی در مقابل اندیشه سنتی قرار دارد برخی از ویژگی¬های فکری و شخصیتی ابن تیمیه که او را در مقابل اسلام سنتی قرار می داد بشرح زیر است :

وی احادیث پیامبر اعظم(ص) درباره فضایل امیرالمومنین(ع) و اهل بیت(ع) را انکار می کرد. سفر به قصد زیارت پیامبراعظم(ص) وائمه(ع) را بدعت و حرام می دانست. با منطق، فلسفه، عرفان و کلام به شدت مخالف بود. فیلسوفانی هم چون فارابی و ابن سینا را دچار انحراف عقیدتی می دانست. عارفان و صوفیانی همچون ابن عربی و صدرالدین قونوی و عفیف تلمسانی را کافر می خواند. به همین دلیل با شیعه و معتزله شدیداً دشمنی می کرد و عقاید اشاعره را نیز نادرست می¬دانست. و با تأویل و تفسیر عمیق آیات شدیداً مخالف بود و می گفت باید به ظاهر آیات اکتفا کنیم. (موثقی،۱۳۸۷: محمد عبد الوهاب با احیاء مجدد این عقائد در چند قرن بعد تلاش کرد تا قرائتی خاص از اسلام ارائه دهد که منجر به آن شد که ایشان عقائد بسیاری از مسلمانان را نادرست و انحرافی و آنها را مشرک و یا کافر بداند به همین دلیل می توان ایدئولوژی آن را نوعی ایدئولوژی تکفیری نامید. مهمترین ویژگی های دیدگاه وی که مرز اندیشه وی را با اسلامگرایان سنتی و تجدد گرا مشخص می کنند عبارتند از:

۱-۲٫توحید و نوع تفسیر از آن؛ در حالی همه مسلمانان به اصل توحید معتقدند اما این گروه با تفسیر ظاهر گرایانه از برخی آیات قر ان دیدگاه خاصی به توحید داشته و بر آن اساس بسیاری از اعمال مسلمانان را همچون زیارت قبور، توسل به اولیاء و پیامبران و یا شفاعت و گنبدسازی را اعمال مغایر توحیدمی دانند و اقدام کننده به این امور را به کفر یا شرک نسبت می دهند .

اما بگفته بسیاری از فقهای سنی ، آنان تفسیر نا بجا و غیر واقعی از آیات دارند و برخی احکامی که در خصوص بت ها و کافران آمده است به موارد دیگر تعمیم داد ه اند در حالی که این قیاس ها به چند دلیل باطل است: ۱٫ در این قیاس ها، پیامبر یا اولیای خدا، به جای بت ها گذاشته شده اند.۲٫ مؤمنان و متوسلان به نبی(ص)، همانند بت پرستان و بی اعتقادان به خدا فرض شده اند.۳٫ توسل، استغاثه و شفاعت، با واژه «عبادت» هم معنی گرفته شده اند؛ در حالی که هر یک معنای خاص خود را دارند.

۲-۲٫بدعت؛ از دیگر موضوعاتی است که این جریا ن فکری به آن پرداخته است علیرغم اینکه همه مسلمانان با بدعت در دین مخالفند آن را مردود می دانند اما این جریان باز در مورد بدعت با تعمیم نابجا و مصادیق خارج از عقل و شرع ، بسیاری از عقاید با اعمال دیگر مسلمانان را بدعت می نامند. اعمالی چون برگزاری جشن برای میلاد پیامبر(ص)، توسل، خواندن فاتحه پس از نمازهای روزانه و بسیاری اعمال دیگر را بدعت می شمارند. در حالی که به گفته مخالفان ، هر گاه دلیلی مبنی بر حرمت، وجوب، کراهت یا استحباب عملی از سوی شارع وارد نشده باشد، اصل بر مباح بودن آن است که آن را «اصاله الاباحه» می گویند. اما عبدالوهاب در مقابل این قاعده «اصاله الحظر» یا «اصاله المنع» را جعل کرده است. وی بسیاری اعمال، از جمله تزیین مساجد را چون در سنت موجود نبوده، بدعت و حرام می دانست.

۳-۲٫٫تکفیر مخالفان فکری؛ یکی دیگر از مباحث محوری در اندیشه سیاسی مذهبی آنان است ، آنها بر این اساس بسیاری از مسلمانان را که با عقیده آنان هم رأی نیستند تکفیر می کنند در حالی که به اعتقاد اکثریت مسلمانان کفر زمانی حاصل می شود که انسان با زبان از دین بیزاری بجوید، یا آگاهانه انکار احکام دین کرده و کفر را بر ایمان ترجیح دهد. عبدالوهاب: معتقد بود «کسانی که اقداماتی را که از نظر آنان بدعت محسوب می شود انجام دهند ، همگی کافر و مرتد از اسلام هستند و هر کس که کفر آنان را انکار کند، یا بگوید که اعمالشان باطل نیست فاسق است و شهادتش پذیرفته نیست و نمی توان پشت او نماز گزارد. در واقع دین اسلام، جز با برائت از اینان و تکفیرشان صحیح نمی شود .»

۴-۲٫جهاد علیه شرک؛ این جریان فکری براساس این اعتقادات و با کمک قدرت نظامی آل سعود حمله به مناطق مختلف شبه جزیره و خارج از آن را برای نابودی شرک و کفر آغاز کرد. بطوری که تهاجمات این گروه در قرون۱۷و۱۸ م در قلمرو دولت عثمانی با هدف پاکسازی این مناطق از بت ها، تمثال ها و تصاویر صورت پذیرفته بود. این اقدامات منجر به آن شد تا وهابی ها مکان های مذهبی و عبادت بخشی از اهل سنت ، صوفیان و شیعیان از جمله مساجد و حسینیه ها، همچنین آرامگاه های گنبد دار(حرم ها) و سایر مظاهر شیعیان را به نابودی کشاندند و حتی به کربلا لشکرکشی کرده و آن جا را تخریب نمودند.

۳٫ سازماندهی داعش

این گروهک شامل یک رهبر و یک شورای فرماندهی نظامی است. کادر اصلی این گروهک به صورت کامل از عراقی‏ها شکل گرفته است؛ زیرا البغدادی هیچ تابعیت دیگری را در این شورا نمی‏پذیرد. تعداد اعضای شورای نظامی کم و زیاد می‏شود و معمولاً بین ۸ تا ۱۳ نفر هستند و فرماندهی شورا بر عهده یک افسر سابق ارتش بعثی عراق است.

این افسر، یک سرهنگ ستاد در ارتش سابق عراق است که حجی بکر خوانده می‏شود. وی در زمان فرماندهی ابوعمر البغدادی، فرمانده مقتول دولت اسلامی عراق که در سال ۱۳۸۹ کشته شد، بعد از توبه از فعالیت در حزب بعث عراق وارد تشکیلات این گروه شد و تمام تجربه نظامی و مناسبات خود را در خدمت این گروه قرار داد. وی مدتی بعد مشاور نظامی ابوعمر البغدادی و معاون او ابوحفص المهاجر شد.

ابوبکر البغدادی در آن زمان در شورای فرماندهی سابق دولت اسلامی عراق نبود، بلکه تنها عضوی از این دولت بود و در شهر فلوجه اقامت داشت. بعد از کشته شدن ابوعمر و معاون وی و تعداد دیگری از مقامات ارشد القاعده ، حجی بکر اعضای شورای نظامی را با بیعت با ابوبکر البغدادی به عنوان رهبر این گروه غافلگیر کرد. نام اصلی البغدادی «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری» است[۵] و دارای دو کنیه ابو عواد و ابو دعا است، اما ابوبکر کنیه مستعار و سازمانی اوست.

به این ترتیب، فعالیت گروه وارد مرحله جدیدی شد که در آن ابوبکر البغدادی به عنوان فرمانده اصلی و حجی بکر به عنوان فرمانده در سایه کار خود را آغاز کردند. البته حضور سرهنگ ستاد با ریش تراشیده و قیافه‏ای غربی در کنار ابوبکر البغدادی حساسیت‏هایی را در میان اعضای دولت اسلامی عراق ایجاد می‏کرد. از این رو، وی نیز ریش خود را بلند کرد و ظاهر خود و حتی نحوه صحبت کردنش را تغییر داد. در این مرحله، دولت اسلامی عراق از سویی در صدد تضمین عدم شکاف در میان اعضا و حمایت از داخل از طریق ایجاد مراکز امنیتی بود و از سوی دیگر ورود منابع مالی به داخل گروه را نیز تضمین می‏کرد.

همچنین البغدادی و البکر در خصوص توقف دیدارهای سران درجه اول این گروه با فرماندهان فرعی و درجه دوم به توافق رسیدند. به این ترتیب مناسبات فرماندهان میدانی با سران در حد دریافت دستورهای امیر از طریق اعضای مجلس شورا که سران آن را تشکیل داده بود، منحصر شد. اقدام دیگر در ایجاد یک دستگاه امنیتی برای اجرای ترورهای محرمانه بود که در ابتدا شامل ۲۰ نفر شد و در یک ماه به بیش از ۱۰۰ نفر رسید. این ترورها از سوی شخصی به نام ابوصفوان الرفاعی رهبری می‏شد و به صورت مستقیم زیر نظر فرماندهی دولت اسلامی عراق قرار داشت. این گروه هر کسی را که احساس می‏شد سودای جدایی یا تمرد از دستورهای فرماندهی یا مقامات میدانی یا قضات شرعی را در سر دارد، ترور می‏کرد.

تأمین منابع مالی همانند دوره ابوعمر البغدادی صورت می‏گرفت و مصادره اموال شیعیان و مسیحیان و غیر مسلمانان و کسانی که مزدوران نظام عراق خوانده می‏شدند؛ حتی از میان اهل تسنن بخشی از منابع مالی این گروه را تشکیل می‏دادند. تسلط بر منابع نفتی و ایستگاه‏های تولید برق و سوخت و کارخانه‏های دولتی و هر منبع مالی دولتی از دیگر درآمدهای این گروه تروریستی بود. چیزهایی که امکان مالکیت و تسلط کامل بر آن نبود نیز با تهدید مالک آن به قتل یا غارت و انفجار شرکت به صورت ماهیانه اموالی از آن را به عنوان مالیات به سرقت می‏بردند.

از طرفی کمک‏های مالی خارجی از جمله عربستان و کویت هم به سوی این گروه سرازیر می‏شد و به این ترتیب اموال این گروه به اندازه‏ای بالا رفت که توانست حقوق بسیار بالایی به عناصر خود بدهد و هزینه‏های زیادی را نیز صرف عملیات نظامی خود کند. به همین دلیل گرایش برای پیوستن به این گروه نیز افزایش پیدا کرد و سازمان روز به روز گسترده‏تر شد و به سوریه نیز تسری یافت.

۴٫ توانمندی‏های نظامی و گستره نفوذ داعش

داعش با توجه به ارتباطی که با القاعده برقرار کرده، بدیهی است که همه تجارب و توان رزمی، مالی و لجستیکی القاعده را پشت سر خود داشته باشد. این گروهک در درگیری خود با سایر گروه‏ها، به ویژه با ارتش آزاد سوریه، نشان داده است که از توان بالایی برخودار بوده و تسلیحات و نیروهای زیادی را در اختیار دارد. در این راستا، سازمان ناظر حقوق بشر سوریه در گزارشی که در سال ۲۰۱۳ ارائه کرد ابراز داشت که داعش قوی‌ترین گروه شورشی فعال در شمال سوریه است. پیکارجویان داعش که عموماً از جوانان ماجراجو، کم‏سواد و محروم تشکیل شده‏اند، تحت آموزش‏های چریکی قرار گرفته و از سلاح‏های پیشرفته سبک و گاه متوسط بهره می‏گیرند. نکته مهم در میان عناصر داعش آن است که با توجه به انگیزه‏های ایدئولوژیک، روحیه رزمی بالایی دارند؛ بنابراین در عملیات‏های خود ریسک‏پذیری زیادی به خرج داده و معمولاً تا پای جان می‏جنگند.

یکی از مهم‏ترین عوامل قدرت رزمی بالای داعش علاوه بر دریافت انواع تسلیحات پیشرفته از طرف‌های منطقه‌ای نظیر عربستان سعودی، به تجارب عراق بازمی‏گردد. داعش در عراق و در درگیری مستمر با ارتش آمریکا کاملاً آبدیده شده و شیوه درگیری با ارتش‌های کلاسیک را خوب می‏‌داند. نکته قابل توجه آن است که یک‏سوم از کشته‌های سربازان آمریکایی در دوران اشغال عراق در استان الانبار، یعنی کانون قدرت داعش، جان خود را از دست دادند. اجرای عملیات‏های انتحاری توسط این گروه و یا سایر گروه‏های وابسته به القاعده نیز نشانگر آن است که عناصری را به گونه‏ای تربیت کرده‏اند که حاضرند در راه اهداف مورد ادعای خود دست از جان شسته و به آغوش مرگ بشتابند.

داعش در غرب عراق یعنی استان‏های الانبار، نینوا و صلاح‏الدین و شرق سوریه در استان‏های رقه و دیرالزور و همچنین مرز عراق با سوریه در شرق این کشور، دارای حضور و نفوذ گسترده‏تری است، اما هر چه به سمت غرب سوریه برویم از دامنه نفوذ داعش کاسته می‏شود. در گام اول داعش در صدد آن است تا با همکاری برخی قبایل، منطقه دیرالزور و مرزهای عراق و سوریه را به کنترل خود در آورد تا یک حکومت اسلامی شامل مناطق سنی‏نشین عراق و سوریه تا شهر حلب، تأسیس نماید. داعش برای بسط گستره نفوذ خود با رقبای خود همچون ارتش آزاد سوریه و جبهه النصره هم درگیر شده[۶] و تاکنون شمار زیادی از تروریست‏ها در درگیری با یکدیگر به هلاکت رسیده‏اند. در عراق نیز علاوه بر ارتش و نیروهای امنیتی، عشایر مسلح نیز هدف حملات این گروه قرار گرفته‏اند.

۵٫ حامیان بین المللی و منطقه ای داعش

بی‏تردید گروهی همچون داعش با حجم بالایی از عملیات‏های نظامی و انفجارات تروریستی، بدون حمایت‏ قدرت‏های منطقه‏ای و جهانی قادر به ایفای چنین نقشی نیست. در میان حامیان داعش بیش از همه نام عربستان سعودی و آمریکا مطرح است. اطلاعات موثق از نقش سازمان اطلاعات عربستان و شخص بندر بن سلطان، رئیس سابق دستگاه جاسوسی این کشور، در تشکیل گروه‏های تروریستی خطرناکی همچون داعش و جبهه النصره حکایت می‏کند. عربستان سعودی به عنوان مدعی رهبری جهان اسلام از دیرباز رقابت سختی را با سایر قدرت‏های منطقه به ویژه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده است. از نگاه عربستان ایران مدعی رهبری منطقه و بسط نفوذ خود با رویکرد تشیع است؛ بنابراین هم‏پیمانان ایران به ویژه دولت عراق و سوریه آماج حملات سعودی قرار گرفتند.

راهبرد عربستان، ایجاد فتنه طایفه‏ای و مذهبی است و در چنین شرایطی است که سازمان القاعده و گروه‏های تکفیری همچون داعش برجستگی خاصی می‏یابند. به عبارتی دلارهای نفتی عربستان خرج حمایت مالی و تسلیحاتی گروه‏هایی مانند داعش می‏شود تا علیه شیعه و هم‏پیمانان جمهوری اسلامی وارد عمل شده و در واقع نقشه شوم هم‏پیمانان غربی و صهیونیستی خود را در منطقه حساس آسیای غربی پیاده کند. از سوی دیگر، عربستان با حمایت از تحرکات تکفیری ها در عراق و سوریه، عملا به انتقال بحران از درون خاک خود به این کشورها کمک می کند، زیرا حجم بالایی از تکفیری های حاضر در سوریه و عراق را نوسلفی هایی تشکیل می دهند که با رژیم سعودی نیز سرجنگ ودرگیری دارند.

درخصوص حمایت آمریکا از این گروه نیز تردیدی وجود ندارد، زیرا گزینه فعلی (جنگ مذهبی میان مسلمانان و عملکرد جریان‏های تکفیری همچون داعش) بهترین گزینه برای استکبار جهانی و صهیونیسم در جهت فرسایش و تضعیف جهان اسلام محسوب می‏شود. درک این راهبرد آمریکا در منطقه، با دقت در نقشی که این گروه ها در سوریه ایفا می کنند بیشتر میسر است؛ منطق آمریکا در بحران سوریه مبتنی بر موازنه قوا می باشد، زیرا پس از شروع موج سوم بیداری اسلامی در کشورهای منطقه و سقوط دومینووار رژیم های مستبد مورد حمایت آمریکا که تا قبل از آن تأمین کننده امنیت اسرائیل بودند، به یکباره نگرانی ها در مورد تأمین امنیت این رژیم در میان حامیان غربی آن فزونی گرفت. این شرایط در حالی حادث شده بود که از دیدگاه آمریکایی ها، مهم ترین تهدیدی که در شرایط آن زمان متوجه امنیت اسرائیل بود، از ناحیه محور مقاومت اسلامی بود. از این رو، آمریکا و هم پیمانان غربی آن تصمیم گرفتند تا حلقه ضعیف این محور، یعنی سوریه را که از سویی نظامی دیکتاتوری بر آن حاکم بود و از سوی دیگر مردم آن با مردم دیگر کشورهای منطقه اشتراکات بیشتری داشتند، باتوجه به اینکه مردم در سایر کشورها نیز علیه دیکتاتورها قیام کرده بودند، مورد هدف قرار دهند. از اینجا بود که سناریوی بیگانگان در سوریه شروع شد. از قضا این مسأله با حضور گروه های تکفیری در سوریه نیز همراه شد. بنابراین، آمریکا که از یک سو درصدد تضعیف بشار اسد و محور مقاومت بود و از سوی دیگر می دانست که گروه های تکفیری نیز در نهایت دشمن اسرائیل محسوب می شوند، بهترین گزینه پیش روی خود را در حمایت و تجهیز همه جانبه این گروه ها دید. به عبارت دیگر، آمریکا با میدان دادن به تکفیری ها در سوریه و حمایت از تداوم بحران در این کشور، بر آن است تا با تضعیف هرچه بیشتر طرف های درگیر، از نگرانی های خود در ارتباط با امنیت رژیم صهیونیستی بکاهد. زیرا برآیند بازی در سوریه به تضعیف دوطرف درگیر در بحران یعنی رژیم بشار اسد و تکفیری ها انجامیده است که هر دو طرف از دشمنان اسرائیل می باشند.

نقش گسترده تر آمریکا در گسترش تروریسم تکفیری در منطقه، با دقت در گزارشی که نشریه تایمز لندن منتشر کرده است، بیشتر روشن می شود. مطابق با گزارش این نشریه، گروهک تروریستی داعش با دخالت مستقیم سازمان‏های نظامی و امنیتی آمریکا به وجود آمده است. آنها با کشف، تربیت و معرفی ابوبکر بغدادی، او را به سرعت به عنوان یکی از سران مطرح سلفی‏ها معرفی کردند. در این گزارش آمده است در سال ۲۰۰۴ نیروهای ایالات متحده بر اساس یک پروژه از پیش طراحی‏شده و هدفمند، مرد ۳۳ ساله‏ای به نام «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری» را که یک کشاورز ساده، اما جاه‏طلب و ماجراجو بود، شناسایی کرده و با اتهامات کلیشه‏ای، او را به ابوغریب فرستادند. ابراهیم البدری، به صورت هدفمند با سران تندرو القاعده در یک سلول حبس شد و در مدت سه ماه، از یک کشاورز سنی، به یک سلفی تندرو تغییر شخصیت داد. او هنوز از زندان آزاد نشده بود که لقب ابوبکر البغدادی را برای خود برگزید. [۷]

پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا در سال ۲۰۱۱ نام البغدادی مشهور به ابودعا را در لیست افراد خطرناک و تحت تعقیب قرار داد و برای دستگیری او پاداش ده میلیون دلاری تعیین کردند. این اقدام ظاهری آمریکا موهبتی بزرگ برای البغدادی بود تا او به عنوان یکی از سران گروه‏های سلفی مطرح شود و فعالیت‏های تازه تروریستی خود را در عراق و سوریه آغاز کند. این گروهک، حدود چند ماه پیش و پس از ارتکاب به انواع جنایات در سوریه، سلسله عملیات هایی را در استان النبار عراق تدارک دید که در ادامه به عملیات این گروهک در الانبار عراق پرداخته می شود.

۶٫ عملکرد داعش

داعش اساساً حق تعیین سرنوشت را برای ملت‏ها به رسمیت نمی‏شناسد. داعش در دو سال گذشته و به ویژه پس از حوادث سوریه، موضوع تشکیل حکومت اسلامی و تطبیق احکام شریعت را در عراق و شام مطرح کرده است و در مناطقی که تصرف می‏کند، امارت اسلامی برپا می‏کند. وظیفه این امارت‏ها اجرای احکام ظاهری شریعت با توسل به فشار و خشونت است. برای نمونه زنان را وادار به رعایت حجاب شرعی کرده و یا مردان را مجبور به شرکت در نماز جمعه می‏کنند و هر که تخلف کند، حد شرعی می‏خورد. داعش همچنین با فرآیند گفتگوهای آشتی و نشست ژنو و حل مسالمت‏آمیز بحران سوریه به شدت مخالف است و جز سلاح و جنگ و خشونت چیز دیگری نمی‏شناسد. داعش در سوریه ده‏ها نفر از فعالان سازمان‏های بشردوستانه، روزنامه‏نگاران، فعالان عرب، مسیحی، علوی و کُرد را زندانی کرد و یا به طرز فجیعی کشت و به این ترتیب دامنه دشمنی با این گروه در میان طوایف مختلف سوری افزایش یافته است.

همچنین این گروه در عراق از دی ماه سال گذشته کنترل شهرهای فلوجه و رمادی از شهرهای استان الانبار را به دست گرفت، اما این اقدام باعث نمایان شدن ماهیت این گروه شده و در واقع حضور داعش در شهرهای استان الانبار، حتی بسیاری از عشایران را به تکاپو واداشت تا در کنار ارتش عراق علیه القاعده بجنگند.

داعش با بهره‏برداری از تسلیحات پیشرفته و کمک‏های مالی قابل توجه به ویژه از سوی برخی کشورهای حوزه خلیج فارس، به سرعت خود را به مناطقی که گروه‏های مسلح مخالف سوریه در نبرد با ارتش این کشور تصرف کرده بودند، تحمیل کرد و به نوعی مناطق گسترده‏ای از امتداد رود فرات و بخش گسترده‏ای از شمال سوریه را به محل تاخت و تاز خود تبدیل نمود. گروه داعش که هم اکنون در حدود ۱۳۰۰۰جنگجو از اتباع کشورهای مختلف جهان را در خود جای داده است، در حال حاضر نه تنها عراق و سوریه، بلکه لبنان را نیز هدف حملات و انفجارات خود قرار داده است.

عملکرد داعش در عراق و سوریه بسیار خشونت‏آمیز و ددمنشانه بود، تا حدی که حتی ایمن الظواهری، رهبر القاعده، علیه عملکرد کورکورانه این گروه در برابر اهل سنت و شیعیان انتقاد کرد. در بیانیه‏ القاعده که در سایت‏های به اصطلاح جهادی منتشر شده، آمده است القاعده اعلام می‏کند هیچ ارتباطی با گروه داعش ندارد و نقشی در تشکیل آن نداشته و با این شبکه برای تشکیل این گروه مشورت نشده است، بلکه حتی دستور توقف فعالیت آن را صادر کرده است.

داعش به خاطر تلاش برای بسط نفوذش بر مناطق تحت سیطره خود با گردانهای اسلامی دیگر مانند انصار الشام، احرار الشام، گردان المهاجرین و نصره المظلوم در مناطقی مانند ریف لاذقیه درگیر شد.
از سوی دیگر داعش به خاطر تلاش برای اجرای مقررات دینی متحجرانه در مناطق تحت امر خود و اعدام مخالفان، با مردم مناطق تحت سلطه خود اصطکاک پیدا کرد. خشم عمومی مردم سوریه از داعش زمانی شدت گرفت که این گروه پنج تن از کارکنان سازمان پزشکان بدون مرز را ربود و اجساد بسیاری از زندانیان خود را که آثار شکنجه بر آنها مشخص بود را علنی کرد. به عبارتی، عملکرد این گروه در سوریه موجب شد نوعی انتفاضه مردمی علیه داعش در این کشور شکل بگیرد.

یکی دیگر از اقدامات و فعالیت های خشونت بار داعش در عراق بویژه در استان الانبار به عنوان مرکز فعالیت این گروهک بوده است. استان الانبار در غرب عراق از نظر جغرافیایی، بزرگ‌ترین استان این کشور محسوب می‌شود. اهمیت این استان از آنجا ناشی می شود که صحرای الانبار نزدیک به یک‏سوم مساحت عراق را شامل می‌شود. این صحرا در سه کشور سوریه، اردن و عربستان نیز ادامه پیدا کرده است و در داخل عراق، هفت استان عراق یعنی نینوا، صلاح‏الدین، کربلا، بابل، بغداد، نجف و المثنی را در بر می‌گیرد. از این رو، بخش زیادی از گروه‌های تروریستی و کمک‌های مالی و لجستیکی به آنها طی ۱۰ سال گذشته از طریق این منطقه وارد عراق می‌شدند. الانبار در دوران حکومت حزب بعث، یکی از مهم‌ترین مراکز حمایت از حکومت بود. از نظر سیاسی، اهالی این استان حامی رژیم بعث بودند که حکومت اقلیت سنی عراق بر اکثریت شیعه را تضمین می‌کرد. بیشتر ساکنان استان الانبار، از «طایفه دولیمی» هستند و اکثریت قاطع آنها را اهل سنت عراق تشکیل می‌دهند. در دوران اشغال عراق توسط ایالات متحده، الانبار و به ویژه شهر فلوجه مهم‌ترین پایگاه نیروهای شبه‌نظامی درگیر با آمریکایی‌ها بود و اکنون نیز اصلی‌ترین پایگاه داعش محسوب می‌شود. حال اگر صحرای الانبار کاملاً تحت کنترل دولت عراق در آید، می‏توان گفت امنیت و آرامش عراق رقم خورده است. بنابراین، به دنبال حملات داعش و تصرف مناطقی از استان الانبار، ارتش عراق عملیات سنگینی را در این استان علیه این گروه آغاز کرد. این عملیات در میدان وسیعی صورت گرفت که مشارکت بخش‌های مختلف ارتش و یگان‏های آن اعم از نیروی هوایی، نیروی دریایی، یگان ویژه، یگان زرهی و یگان توپخانه و پیاده نظام در کنار سازمان‌های اطلاعاتی و امنیت ملی نشانگر چشم‏انداز وسیع اهداف مورد نظر این عملیات است.

از طرفی مدیریت عملیات و نظارت بر آن از سوی بالاترین سطح فرماندهی اعم از فرمانده کل نیروهای مسلح، وزیر دفاع، فرماندهان میدانی مانند فرمانده نیروهای زمینی و معاون رئیس ستاد کل ارتش، فرمانده عملیات الانبار، فرمانده پلیس الانبار و تعداد دیگری از فرماندهان دسته‏های نظامی و مشاوران و کارشناسان نظامی و امنیتی صورت گرفته است.

در سطح ملی این عملیات مورد حمایت گسترده و آشکار گروه‌ها، شخصیت‌های سیاسی و دینی و قبایل عراق قرار گرفته است و برخی طرف‌ها خواستار تداوم آن تا تحقق اهداف مورد نظر و توسعه دامنه آن به مناطق دیگر محل فعالیت گروه‌های تروریستی شده‌اند. حتی سرسخت‌ترین مخالفان دولت و معترضان نیز جرأت هیچ‌گونه انتقادی از این عملیات را به خود ندادند و یا سکوت اختیار کردند.

بر اساس آمارهای موثق، دولت عراق در اجرای این عملیات با همسایگان خود هماهنگ شده بود تا عرصه را بر تروریست‌ها تنگ کند و به آنها اجازه فرار به پناهگاه‌های امن و تجدید قوا را ندهد. شاید اظهارات «عبدالله نسور»، نخست‏وزیر اردن در جریان کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای عراقی خود در بغداد اشاره به همین مسأله دارد. وی گفته بود که ما با دشمن مشترکی مواجه هستیم. همین مسأله درباره سوریه نیز صدق می‌کند و دمشق اقدامات قاطعانه‌ای را برای ممانعت از فرار تروریست‌ها از عراق به خاک این کشور اتخاذ کرد.

بحث در مورد داعش با ذکر دونکته مهم دیگر به پایان می رسد. نکته اول اینکه در اواخر سال گذشته نیز خبرهایی مبنی بر تصمیم داعش برای تأسیس دولت اسلامی در صحرای سینای مصر به گوش رسید که این امر نیز در راستای راهبرد تأمین امنیت رژیم صهیونیستی قابل تحلیل است، زیرا پس از سقوط مبارک در مصر چند تحول در این کشور صورت گرفت: ۱- فضای امنیتی گذشته از میان رفت. ۲- انگیزه های گروه های مردمی مصر برای کمک به فلسطینیان تقویت شد و ۳- گروه های مسلحی که مشخص نبود هویتشان چیست دست به اقدامات مسلحانه در صحرای سینا زدند. امری که موجب تقویت حضور ارتش مصر در سینا شد. این امر خلاف معاهده کمپ دیوید بود، ولی اسرائیلی ها بدان رضایت دادند. در عین حال، رژیم صهیونیستی، بعد از سقوط مبارک، بیش از هرچیزی نگران امنیت خود از صحرای سینا بود. یعنی نگرانی ها از مرز غزه با مصر و مرز با سینا بود. لذا در پی تدابیری بودند که امنیت خود را حفظ کنند. از این جهت می توان راهبرد داعش در صحرای سینا را در راستای راهبرد رژیم صهیونیستی دانست. به عبارت دیگر، حضور گروه های تکفیری در صحرای سینا منجر به دخالت و حضور ارتش در این منطقه راهبردی می شود و در این حالت، مردم دیگر نمی توانند در این منطقه علیه اسرائیل نقشی ایفا کنند. از این رو، این رژیم نه تنها از حضور گره های تروریستی مانند داعش در صحرای سینا نگران نیست بلکه، حتی این موضوع با رضایت آن نیز همراه بوده است.[۸]

و نکته دیگر به اعترافات جوان سعودی گریخته از چنگ داعش در سوریه مربوط می شود که گفته است در سوریه چیزی به نام جهاد نیافتم. «سلیمان سعود السبیعی» ملقب به " سمبتیک"، از جوانان عربستانی که برای جهاد به سوریه رفته بود ولی پس از مدتی توانسته بود از دست داعش فرار کند و به کشورش بازگردد، در گفتگو با شبکه «الاولی» اوضاع سوریه را خلاف آن چیزی توصیف کرد که رسانه‌ها به تصویر می‌کشند. وی مدعی شده است: «چیزی به اسم جهاد در سوریه وجود ندارد. کسانی که با این قصد و نیت به این کشور سفر می‌کنند تصور اشتباهی دارند.» وی انگیزه اکثریت کسانی که در سوریه در حال مبارزه با دولت این کشور هستند را انتقام جویی از کشته شدن یکی از اعضای خانواده شان می‌داند و می گوید: «برای بیشتر آن‌ها مهم نیست که چه چیزی در سوریه در حال رخ دادن است. ... چیزی به اسم جهاد در آن جا نیافتم.»[۹]

هزینه کپی {{ دعا جهت فرج آقا امام زمان {عج}}
پیشبهار
Iran, Islamic Republic of
چقدر پسندیده تر بود که سید در خصوص دوران نمایندگی خودشون صحبت میکردن.انتظار از نمایندگان سابق اینه که در خصوص علل و عوامل سقوط گچساران در دوران وکالتشون صحبت کنن تا داعش
نارگ .
Iran, Islamic Republic of
خودتم آقا سی..یادت رفته چطور تو مجلس شعار میدادی مرگ بر موسوی، کروبی و حاتمی.لا حول ولا قوته آباید اون دنیا بیای جواب بدی
gach boy
Iran, Islamic Republic of
سید جان چقدر بابت این مقاله.؟؟؟؟؟
هیئت منصفه
Iran, Islamic Republic of
باز بوی انتخابات داره میاد اصحاب کهف سر از خواب سیصد ساله برداشته اند هرکدام اظهار فضل می نمایند عزیز برادر اونایی که کفن می پوشیدند و راهپیمایی می کردند جزو همین زیر شاخه داعشی ها قرار نمیگیرند به نظرتون
دانشجو
Iran, Islamic Republic of
سیدخداحافظ,,,,,,,,,,درود بر تاجگردون
هیئت منصفه
Iran, Islamic Republic of
کجایی آقای مرادی (...)رفیقت که این چند روز ...پیدا شده ، بدون این که به کسی بگوید رفته بود مطلبی ..رده و آمده و مرد.م زود دستش را رو ..
حالا آقای مرادی خوشحال باش که تنها نیستی
چوپان
Iran, Islamic Republic of
چی شده آقایان جعفری و حسینی مقاله نویس شده اند؟خوب چی می شد که آقای حسینی هم مثل جعفری و موحد خودشو استخدام وزارت نفت میکرد ؟
عاليشاهي
Iran, Islamic Republic of
درزمان نمایندگی حسینی کارهای زیادی انجام شد :
بومی شدن تمام روسای ادارات از جمله فرمانداری وشرکت نفت که در تاریخ بی سابقه بود
شهرستان شدن باشت که آرزوی دیرینه مردم باشت بود
انتصاب بیش از ۳۰مدیر کل ومعاون در استان که برای اولین بار بعد از انقلاب
گسترش باند فرودگاه گچساران
طرح زیرگذر گچساران
تصویب بودجه جاده گچساران و بابامیدان واخذ کد ملی
و و وو .......البته اگر چشم بصیرت باشد!!!!
لطفا از طرح های سه ساله اخیر بفرمایید
روزگار
Iran, Islamic Republic of
جناب بحرینی نمایندگی ات که شانسی وسر مرزی بود ولی درترویج قوم گرایی نمره ات ۲۰ بود گفته بودی یه پنجشنبه جمعه ازتون مونده راستی چرا حقوق اقوام رازیر پا گذاشتی دیدی صندلی های سبز بهارستان وفا نکرد !!
حسن
Iran, Islamic Republic of
ولی همینکه تونستی ریشه جعفری رابخشکونی خوب بودسیدشماادم زیرکی بودیدنبایدبااین پایداری ها هم کاسه میشدی
اصولگرا
Iran, Islamic Republic of
جناب حسن باید عرض کنم جعفری سی و اندی سال کار اجتماعی و سیاسیش در شهرستان حضور دارد و کسی نمیتونه باعث خشکوندنش بشه . حسینی برای شکست دادن جعفری از همه امکانات استفده کرد و گروه های دیگه هم کمکش کردن . جعفری همیشه با مردم بوده و هست نمایندگی چیزی نبوده که جعفری رویاهاش رو داشته باشه . انسان ها روزی خواهند مرد و رییس جمهور هم که باشی فایده ای ندارد جز کارهایی که در آن رضای خدا باشد . جعفری وضع و اوضاعش مشخصه بقیه هم مشخص هستند . مردم بهتر قضاوت میکنند معیار هم انتخابات نیست چون پول و ابزار چیزهایی است که انتخابها را تغییر میدهند.
اقوام سید
Iran, Islamic Republic of
سید خدا وکیلی جنابعالی آدم خوبی بودی ولی اینمرتبه من دیگه به تاجگردون رای میدم قوم وخویشی دیگه بسه
غفار
Iran, Islamic Republic of
جناب حسن باید عرض کنم جعفری سی و اندی سال کار اجتماعی و سیاسیش در شهرستان حضور دارد و کسی نمیتونه باعث خشکوندنش بشه . حسینی برای شکست دادن جعفری از همه امکانات استفده کرد و گروه های دیگه هم کمکش کردن . جعفری همیشه با مردم بوده و هست نمایندگی چیزی نبوده که جعفری رویاهاش رو داشته باشه . انسان ها روزی خواهند مرد و رییس جمهور هم که باشی فایده ای ندارد جز کارهایی که در آن رضای خدا باشد . جعفری وضع و اوضاعش مشخصه بقیه هم مشخص هستند . مردم بهتر قضاوت میکنند معیار هم انتخابات نیست چون پول و ابزار چیزهایی است که انتخابها را تغییر میدهند.
فوق لیسانس جامعه شناسی -سی سخت
Iran, Islamic Republic of
ضمن تشکر از آقای حسینس بابت .این مفاله بهتر بود در ابتدا اشاره ای در رابطه با اینکه این مطلب از خودشان نیست می کردن..
Iran, Islamic Republic of
سرقت علمی
واقع گرایان
Iran, Islamic Republic of
انصافا کارایی که سید قدرت انجام داد سوددهی و ثمردهیش به تاجگردون رسیده .مردم ما به قدر ناشناسی عادت کرده اند.اگه کسی تونست یه کاری که حاج غلام انجام داده و به چشم بیاد نام ببره حرفی نیست..
uik
Iran, Islamic Republic of
در جواب عالیشاهی :
ماست فروش نمیگه ماستم ترش
برادر عالیشاهی اگه چشم بصیرت داشته باشی تو این جمله همچی نهفته است .
دهدشتی
Iran, Islamic Republic of
برو کاسه کوزه ات جمع حسینی
برما
Iran, Islamic Republic of
آره ایشون فقط پیشنهاد میدادند . برادر عالیشاهى خودت میدونى اگه دکتر تاج گردون نبود زیرگذر الان یه دره بود وسط گچساران . ما هم به این سید خرده نمیگیریم آخه بنده خدا اینکاره نبود. ای کاش باشت شهرستان نمیشد تا سهمیه نفت داشت . هرچند طرفدارای جعفری هم میگن ما باشتو شهرستان کردیم . تو را خدا دیگه از این تعریفا ندین . اگه نمیخواین گچساران بدبخت بشه . بسه دیگه
برادر کوچک حاج غلام
Iran, Islamic Republic of
در ژاسخ به شما عزیز که طی این سه سال پروِه های عمرانی را خواستین بهتره فقط یک جمله عرض کنم و ان اینکه بجز شهرستانهای باشت و گچساران کدام پروِه ها فعال هست.؟"با توجه به فشارهای اقتصادی کشور و تورم روز افزون.چشم رو میشه شست برادرم.باز نگاه کن به این سه سال خواهی دید چه چیزهایی عوض شده.یا حق
اصولگرایان یکپارچه شدن
Iran, Islamic Republic of
با توجه به یک کاسه شدن اصولگرایان وضعیت این دوره خرابه باید چاره ای کنی
احمد رضا
Iran, Islamic Republic of
بله درسته متاسفانه ... نباید مقاله ای که مال خودشون نیست بزاره...
ولی متاسفانه انقدر فرهنگ ما مردم گچساران پایین هست انقدر خود خواه و فراموش کار هستیم که هیچ کدوم از کارهای اقای حسینی رو بازگویی نمی کنیم ...
چون عقده همه ی گچساران را فرا گرفته چون قدر نشناسی تمام گچساران رو گرفته ...
من می خوام بدون اگر باشت شهرستان نمیشد آیا تاجگردون توانایی اینو داشت که باشت رو شهرستان کنه ...
نه اککان نداشت محال بود...
تاجگردون .. هست ، آقای تاجگردون غرور زیادی مساوی هست با تکبر به معنی گناه...
مردم ارزش امثال حاج قدرت حسینی رو نمی دونن چون ..
آشنا میشیم
Iran, Islamic Republic of
الان که ساعت از سه شب گذشته کاری کردید که فقط میشه منفی داد.
شخصا یکساعت قبل نسبت به همهدکامنتا نهره داد که با اینکه تیک خورد و رقما عوض شدن الان برگشتن جای اول...
اینطوری سایت داری میکنید که مرتکب جرم رایانه ای شدین اینکارا بیشتر به پسر رحمانی میخوره تا عکاشه....
امان از عقده های درون.
آشنا میشیم
Iran, Islamic Republic of
نظر من کجا رفت....
مصطفی قربانی
Iran, Islamic Republic of
با سلام، نویسنده اصلی مطلب بنده هستم. اینجانب کارشناس ارشد علوم سیاسی هستم. کاش ادب و امانت را در نقل مطلب رعایت می کردید. به بنده ایمیل بزنید.
نامه نوبخت برای اختصاص 120 میلیارد از اعتبار کرونا به دانشکده محل تدریس دختر حسن روحانی +  سند

نامه نوبخت برای اختصاص 120 میلیارد از اعتبار کرونا به دانشکده محل تدریس دختر حسن روحانی + سند

30 تیرماه نامه‌ای توسط نوبخت به امضا رسیده که در آن آمده، مبلغ 120 میلیارد تومان از محل ...
ناگفته‌های عادل از بی‌عدالتی‌‌ها به«نود»

ناگفته‌های عادل از بی‌عدالتی‌‌ها به«نود»

پس از يک سال و 7 ماه سکوت، بالاخره عادل فردوسي‌پور اشاره‌اي به پايان کارش در برنامه 90 ...
محمد امامی کیست و اتهامش چیست؟

محمد امامی کیست و اتهامش چیست؟

محمد امامی از تهیه کنندگان جوان و مشهور سینماست که در سال‌های اخیر نامش با فساد کلان ...
1