کبنا ؛علی*
باسلام خدمت سر دبیر محترم با محفوظ بودن فامیل در صورت صلاحدیدجهت تنویر افکار
در خبرها آمده است که اخیراً عده ای از چهره های سیاسی شهرستان کهگیلویه متمایل به راست سنتی در شهر شیراز دور هم گرد آمدند. اگرچه این نشست به قول خودشان بیشتر به قصد دیدار و رفع کدورت ها بود اما بسیار واضح و مبرهن است که با هدف انسجام و وحدت هر چه بیشتر حول محور انتخابات سال آتی و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی بود. دیری نپایید که این جلسه به مذاق نماینده مردم شریف شهرستانهای کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در مجلس شورای اسلامی خوش نیامد و به سرعت و شتابان از کوره در رفت و شدیداً به واکنش وا داشت و یک تنه به این جماعت تاخت و از نوع ادبیات احمدی نژادی همه را درو کرد.اگرچه نگارنده خود منتقد این جماعت بوده و هست اما حاج آقا که این روزها ذوق و شوق طرح انتخابات استانی را در سر می پروراند و بسی به طرح انتخابات به شیوه استانی دل بسته است انگار حالا حالاها دست بردار صندلی سبز بهارستان نیست و این بار هم در صدد است تا اسب خود را زین کرده و هر طوری که شده است برای سومین دفعه هم رهسپار بهارستان شود اگرچه انتظار می رود بعنوان استاد اخلاق و به قول ناصر خسرو ( از گفتن ناخوب نگه‌دار زبان را) مراعات اخلاق در گفتار را نماید اما طی اظهاراتی، سخت همه را شگفت زده کرده است.
نماینده محترم شهرستان که خود دیری نیست که یک طلبه و یک معلمی بیش نبود است این روزها با خود برتر بینی و خودستایی، خود را فرشته نجات کهگیلویه معرفی نموده است و مسبب همه محرومیت ها و کاستی ها را متوجه دیگران میداند و دراین بین برای خود و همفکرانش سهمی قائل نیست در حالیکه خود به خوبی میداند که اگر نماینده واقعی و وکیل مردم بود در زمان خویش که طلایی ترین دوران اقتصاد کشور بود و دولت همسو دائماٌ به استانها سرازیر می شد بدون تلف کردن وقت صرف عزل و نصب ها به سبب همسویی با دولت وقت از این فرصت نهایت بهره را می برد اما صد افسوس که سهم مردم محروم و حوزه انتخابیه اش جز کلنگ های بر زمین مانده ای مانند فسفات چرام ، سیمان سپو ، تراکتور سازی بهمئی، آب حومه غربی، گاز دیشموک و قلعه رئیسی، جاده لنده و دهها طرح و پروژه دیگر حاصلی در بر نداشت.
حاج آقای عزیزکه روزگاری آرای ۱۲۰۰ نفری ایشان در یکی از شهرستانها به نوعی سوژه روز بود این سالها مست از دو دور پیروزی دریک بازی یک طرفه ای که ابر و باد و مه و خورشید فلک همه و همه دست به دست هم داده و دریک رقابت نابرابر با تصاحب کرسی مجلس بر صندلی بهارستان تکیه زند و همه را کوچک و خود را بزرگ بینید.و حتی این عده را عددی ندانستنه است اما این را باید بداند شکارعقاب خواهد شد کبوتری که زیادی بلند پرواز است.
نیک می دانید که حوادث دور هشتم و نهم انتخابات در حوزه انتخابیه راه را برای حضور قطعی شما به کلی هموار و این مسئله برکسی پوشیده نیست و هر انسان منصف و عادلی بر این حقیقت صحه می گذارد که ردصلاحیت دو رقیب اصلی و طیف مخالف شما آقایان (لاهوتی، منطقیان ) درغیاب کاندیداتوری موحد در بهبهان و وجود رقبای ناشناخته ای با فرصت اندک مانند رستاد و عدم حمایت هیچ گروه سیاسی از مژدهی به عنوان کاندیدای مستقل ، قرعه خوش شانسی به نام شما افتاد و با آسودگی و اطمینان خاطر نام شما از صندوق رای بیرون آمد. از سوی دیگر در دور دوم هم اوضاع بر وفق مراد شما شد و اتفاقات ناگواری برای رقیبان و خوشایندی برای شما رخ داد و این بار سناریو ردصلاحیت ها دست مردم را برای انتخاب خالی گذاشت و شرایط بهتری برایتان رقم خورد.
ترس و واهمه به حدی است که پا را از گلیم خود فراترنهاده ای، وبا پیش دستی و قضاوت درمقام نهادهای نظارتی و مسئول حجت را برهمگان تمام کرده و همه را از اساس باطل و فاقد کفایت و خود را حق و دیگران را ناحق، خود را انقلابی مطلق و دیگران را مهره های سوخته، ورشکسته سیاسی، دله دزد، بی صلاحیت و تا مرز غیر انقلابی لقب داده و معیار و میزان وفاداری به نظام را در خود خلاصه می کند و صلاحیت، و شایستگی این کرسی را زیبنده خود میداند.
نماینده محترم این سالها تحت تاثیر هیجانات و جنجال های سیاسی ، کمتر کسی از رقیبان سیاسی اش ازتیغ تیز زبانش در امان بوده است این بار گروهی را که مصداق خود کرده را تدبیر نیست و هرشکستی به هرکس رسد از خویش است را آماج حمله قرار میدهد که درمقاطعی که باید راه را از چاه می شناختند و هرکدام خود در مقام فرمانده و جلودارو بودند از دور و نزدیک خود دست حمایت تکان میدادند تا اینگونه ازمنظر ایشان به چشم نیایند و نتیجه اش این بوده است که سوابق و مسئولیت هرکدام از آنان با زاویه دید خود بسیار ضعیف و ناتوان به چشم نیاید. براستی چه شده است که این قدر ردای نمایندگی، گذشته شما را از یاد برده است و به شما اعتماد به نفس بالا داده است که گویی دانی کل امور و خود برهمه اعلمیت دارید در حالی که آنان سالها مسئولیت های استانی و ملی داشته اند اما شما با کدامین کارنامه و سوابق درخشان مدیریتی جایگاه مهم نمایندگی مردم را کسب کردید و ما حاصل عضویت خود در کمیسیون کشاورزی را که بدون تخصص در این حوزه و به صرف روستا زاده بودن میدانید چیست؟
سخن را کوتاه می کنم وبه فرمایش حضرت داود به پسرش حضرت سلیمان که فرمود اگر سخن گفتن نقره است سزاوار است که خاموشى طلا باشد، با توصیه به رقبا وهمه مخالفان سیاسی نماینده محترم به این بیت بسنده می کنم:
مدعی گر بسرت تیغ زند هیچ مگو/برش کم محلی تیز تر از شمشیر است.
*مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنا نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
باسلام خدمت سر دبیر محترم با محفوظ بودن فامیل در صورت صلاحدیدجهت تنویر افکار
در خبرها آمده است که اخیراً عده ای از چهره های سیاسی شهرستان کهگیلویه متمایل به راست سنتی در شهر شیراز دور هم گرد آمدند. اگرچه این نشست به قول خودشان بیشتر به قصد دیدار و رفع کدورت ها بود اما بسیار واضح و مبرهن است که با هدف انسجام و وحدت هر چه بیشتر حول محور انتخابات سال آتی و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی بود. دیری نپایید که این جلسه به مذاق نماینده مردم شریف شهرستانهای کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در مجلس شورای اسلامی خوش نیامد و به سرعت و شتابان از کوره در رفت و شدیداً به واکنش وا داشت و یک تنه به این جماعت تاخت و از نوع ادبیات احمدی نژادی همه را درو کرد.اگرچه نگارنده خود منتقد این جماعت بوده و هست اما حاج آقا که این روزها ذوق و شوق طرح انتخابات استانی را در سر می پروراند و بسی به طرح انتخابات به شیوه استانی دل بسته است انگار حالا حالاها دست بردار صندلی سبز بهارستان نیست و این بار هم در صدد است تا اسب خود را زین کرده و هر طوری که شده است برای سومین دفعه هم رهسپار بهارستان شود اگرچه انتظار می رود بعنوان استاد اخلاق و به قول ناصر خسرو ( از گفتن ناخوب نگه‌دار زبان را) مراعات اخلاق در گفتار را نماید اما طی اظهاراتی، سخت همه را شگفت زده کرده است.
نماینده محترم شهرستان که خود دیری نیست که یک طلبه و یک معلمی بیش نبود است این روزها با خود برتر بینی و خودستایی، خود را فرشته نجات کهگیلویه معرفی نموده است و مسبب همه محرومیت ها و کاستی ها را متوجه دیگران میداند و دراین بین برای خود و همفکرانش سهمی قائل نیست در حالیکه خود به خوبی میداند که اگر نماینده واقعی و وکیل مردم بود در زمان خویش که طلایی ترین دوران اقتصاد کشور بود و دولت همسو دائماٌ به استانها سرازیر می شد بدون تلف کردن وقت صرف عزل و نصب ها به سبب همسویی با دولت وقت از این فرصت نهایت بهره را می برد اما صد افسوس که سهم مردم محروم و حوزه انتخابیه اش جز کلنگ های بر زمین مانده ای مانند فسفات چرام ، سیمان سپو ، تراکتور سازی بهمئی، آب حومه غربی، گاز دیشموک و قلعه رئیسی، جاده لنده و دهها طرح و پروژه دیگر حاصلی در بر نداشت.
حاج آقای عزیزکه روزگاری آرای ۱۲۰۰ نفری ایشان در یکی از شهرستانها به نوعی سوژه روز بود این سالها مست از دو دور پیروزی دریک بازی یک طرفه ای که ابر و باد و مه و خورشید فلک همه و همه دست به دست هم داده و دریک رقابت نابرابر با تصاحب کرسی مجلس بر صندلی بهارستان تکیه زند و همه را کوچک و خود را بزرگ بینید.و حتی این عده را عددی ندانستنه است اما این را باید بداند شکارعقاب خواهد شد کبوتری که زیادی بلند پرواز است.
نیک می دانید که حوادث دور هشتم و نهم انتخابات در حوزه انتخابیه راه را برای حضور قطعی شما به کلی هموار و این مسئله برکسی پوشیده نیست و هر انسان منصف و عادلی بر این حقیقت صحه می گذارد که ردصلاحیت دو رقیب اصلی و طیف مخالف شما آقایان (لاهوتی، منطقیان ) درغیاب کاندیداتوری موحد در بهبهان و وجود رقبای ناشناخته ای با فرصت اندک مانند رستاد و عدم حمایت هیچ گروه سیاسی از مژدهی به عنوان کاندیدای مستقل ، قرعه خوش شانسی به نام شما افتاد و با آسودگی و اطمینان خاطر نام شما از صندوق رای بیرون آمد. از سوی دیگر در دور دوم هم اوضاع بر وفق مراد شما شد و اتفاقات ناگواری برای رقیبان و خوشایندی برای شما رخ داد و این بار سناریو ردصلاحیت ها دست مردم را برای انتخاب خالی گذاشت و شرایط بهتری برایتان رقم خورد.
ترس و واهمه به حدی است که پا را از گلیم خود فراترنهاده ای، وبا پیش دستی و قضاوت درمقام نهادهای نظارتی و مسئول حجت را برهمگان تمام کرده و همه را از اساس باطل و فاقد کفایت و خود را حق و دیگران را ناحق، خود را انقلابی مطلق و دیگران را مهره های سوخته، ورشکسته سیاسی، دله دزد، بی صلاحیت و تا مرز غیر انقلابی لقب داده و معیار و میزان وفاداری به نظام را در خود خلاصه می کند و صلاحیت، و شایستگی این کرسی را زیبنده خود میداند.
نماینده محترم این سالها تحت تاثیر هیجانات و جنجال های سیاسی ، کمتر کسی از رقیبان سیاسی اش ازتیغ تیز زبانش در امان بوده است این بار گروهی را که مصداق خود کرده را تدبیر نیست و هرشکستی به هرکس رسد از خویش است را آماج حمله قرار میدهد که درمقاطعی که باید راه را از چاه می شناختند و هرکدام خود در مقام فرمانده و جلودارو بودند از دور و نزدیک خود دست حمایت تکان میدادند تا اینگونه ازمنظر ایشان به چشم نیایند و نتیجه اش این بوده است که سوابق و مسئولیت هرکدام از آنان با زاویه دید خود بسیار ضعیف و ناتوان به چشم نیاید. براستی چه شده است که این قدر ردای نمایندگی، گذشته شما را از یاد برده است و به شما اعتماد به نفس بالا داده است که گویی دانی کل امور و خود برهمه اعلمیت دارید در حالی که آنان سالها مسئولیت های استانی و ملی داشته اند اما شما با کدامین کارنامه و سوابق درخشان مدیریتی جایگاه مهم نمایندگی مردم را کسب کردید و ما حاصل عضویت خود در کمیسیون کشاورزی را که بدون تخصص در این حوزه و به صرف روستا زاده بودن میدانید چیست؟
سخن را کوتاه می کنم وبه فرمایش حضرت داود به پسرش حضرت سلیمان که فرمود اگر سخن گفتن نقره است سزاوار است که خاموشى طلا باشد، با توصیه به رقبا وهمه مخالفان سیاسی نماینده محترم به این بیت بسنده می کنم:
مدعی گر بسرت تیغ زند هیچ مگو/برش کم محلی تیز تر از شمشیر است.
*مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنا نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
