تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۵۹
کد مطلب : ۶۸۷۱۱
در باب جشنواره منطقه ای تئاتر در گچساران
۰
کبنا ؛فیروز حسنی
بر این نیکوییها فزایش کنیم سوی نیک بختی نمایش کنیم
فردوسی
۱- بیست و ششمین جشنواره تئاتر مناطق کشور در مهرماه ۱۳۹۳ در گچساران برگزار شد و به سلامتی به پایان رسید.
شهر یکدست شد و کاری که از دست یکی و دوتا برنمی آمد به انجام رسید.
هنرمندان تئاتر شهرستان و استان و استانهای دیگر، فرماندار، شرکت ملی نفت و گاز گچساران و ادارات دیگر. دیگران هم خود شدند و کثرت وحدت یافت و به فرموده فردوسی «اگر دو برادر نهد پشت پشت ـ تن کوه را خاک ماند به مشت» کاری سخت به آسانی فراز آمد. همیشه همینطور است هرگاه به سوی وحدانیت قدم نهیم کامیاب خواهیم شد.
۲- داوران رأی دادند، سه گروه برای شرکت در جشنوارهٔ تئاتر فجر برگزیده شدند. هنرمندان داوری داوران را چه زیبا پذیرفتند، آدمهای مدنی، انسانهایی فرهیخته، نویسندگان و کارگردانان و بازیگرانی که نشان دادند، اگر کسی مثل ما نیاندیشید و رأی نداد باطل نیست، داوری را پذیرفتند و بر چشم نهادند، گروه گروه سپاس خود را از داورها ابراز نمودند. صحنهٔ زیبایی بود.
۳- داوران، فرهیختگانی که با چشمی اشکبار ماندگان از جشنوارهٔ فجر را همدردی کردند، گفتند فرزندان ما جز این چه میتوانستیم بکنیم. این آراء به معنی مهتری و کهتری نیست، محدودیت جشنواره فجر ما را ناچار کرد تا سه نمایش را معرفی کنیم.
آنها بعلاوه گفتند،ای همه فرزندان ما بیایید.
بر این نیکوییها فزایش کنیم سوی نیک بختی نمایش کنیم
۴- مجریان برنامه هنرمندانی که میدانند هنر را باید دوست داشته باشند، آنها با کار شبانه روزی نشان دادند این هنر و خدمت به هنرمندان عین زندگی آنهاست. خسته و شب نخوابیده وقتی با افراد روبرو میشدند جز احترام و خوشرویی نمیدیدی، هیچ پاداشی نمیتواند این همه زیبایی را در گروهی به وجود بیاورند. آنها همیشه همینطورند آدمهایی که در آفرینششان هنر و علاقمندی به هنر، نهفته است. درود بر همه آنها!
۵- نمایشها: همه میدانیم هنر از زندگی برمی خیزد. هنرها آینهٔ نمایش برداشتها روحی و هرمنوتیکی زندگی اجتماعی، سیاسی است. به ویژه نمایش که آینهٔ تمام نمای زندگی است. تمام زندگی یک فرد یک خانواده و یک طایفه و یک ایل و یک کشور و یک ملت و … را مینمایاند.
آنچه در این آینه توانستیم ببینیم را برایتان میگوید.
نمایشهای هر استان مثل زندگی مردم آن استان بود، نمایشها بازگوی زندگی انسانهای شاد و فاخر نبود، اندوهناکی و رنج فراگیر روحی در همه متون، کارگردانی و بازیگری به آسانی مشاهده میشد.
گردش کارها در دست زنان بود. نمایشها نشان میداد که زنان برای حقوقی که میپندارند از آن برخوردار نیستند قیامی فرهنگی و هنری کردهاند. در بعضی از نمایشها مردان نشان دادند که در واقع زندگی بر پایه زن سالاری و مادرسالاری میچرخد، و مرد اندیشمند نمیتواند خود را بنمایاند.
نمایشها و افراد در بیرون از اجراها، نشان میداد که آنها به آینده میاندیشند و نمیخواهند در گذشته بمانند، و نشان میداد که اگر کسی بخواهد آنها را در گذشته نگهدارد با خود و با او لجبازی میکنند و لجبازی را حاضرند تا هر جایی ادامه دهند و لو به آسیب به خود. از فضای زندگی نمایشها پرداخت به امور جزیی و روزمره و ناخوشیهای فردی مشهود بود، هر چند در بعضی از نمایشها نگاههای فلسفی و تئوریک هم بود اما تم کلی نمایشها به روزمرگی میپرداخت، انگار از عادتی برمی خواست که در شبانه روز به آن میاندیشیدند.
ناخشنوی از زندگی، ناخشنودی از جنگ، ناخشنودی از فضای آلوده خاورمیانه در نمایشها منعکس شده بود.
ترویج بعضی از خرافات بعنوان اصول موضوع در زندگی و مبارزه با بعضی از خرافاتها در نمایشها دیده میشد.
سر جمع به نظر این بنده بسیار کم مشاهده میشد هنر برای هنر باشد، بلکه اعمال و رفتار نمایشی و استفاده از هنرهای دیگر از جمله موسیقی، حرکات عروسکی، حرکات آیینی بر پایهٔ توجه هنرمندان به زندگی بود. و هرجا زبان با خطر گفتن مواجه میشد از گردش عروسک، حرکات موزون و موسیقی مدد میگرفتند.
۶- پیشنهاد به دست اندرکاران تئاتر: آموزش محتوایی را بالا ببریم، اندیشمندانهتر بنویسیم، نویسندگان دانش خود را بر پایهای برسانند که قالب فکری ثابتی پیدا کنند، تا از چندگانگی شخصیتی در یک متن پرهیز شود، تا درون مایهها اثر بتوانند زویه دید را با لحن در خور و زبانی فاخر در فضایی مشخص و پردازش شخصیتهایی برجسته به هم بیامیزد و تماشاگر را در خود فرو برد.
و به داوران که ترجیح نمایشهای روایی، چه روایت گذشته و چه روایت حال (که نشأت گرفته از نوستالوژی ماست و عادت به افتخار به گذشته در فرهنگ ما نهادینه شده است) کمی بپرهیزند، اجازه بدهیم که حال و آینده، غلبه بیابد. اجازه دهیم رو به جلو برویم، در یک کلام ما هم همراه جوانان حرکت رو به جلو آنها را با انتخاب نمایشهای گذشته کند نکنیم.
ایدون باد
بیست و ششمین جشنواره تئاتر مناطق کشور ـ گچساران مهرماه ۹۳
بر این نیکوییها فزایش کنیم سوی نیک بختی نمایش کنیم
فردوسی
۱- بیست و ششمین جشنواره تئاتر مناطق کشور در مهرماه ۱۳۹۳ در گچساران برگزار شد و به سلامتی به پایان رسید.
شهر یکدست شد و کاری که از دست یکی و دوتا برنمی آمد به انجام رسید.
هنرمندان تئاتر شهرستان و استان و استانهای دیگر، فرماندار، شرکت ملی نفت و گاز گچساران و ادارات دیگر. دیگران هم خود شدند و کثرت وحدت یافت و به فرموده فردوسی «اگر دو برادر نهد پشت پشت ـ تن کوه را خاک ماند به مشت» کاری سخت به آسانی فراز آمد. همیشه همینطور است هرگاه به سوی وحدانیت قدم نهیم کامیاب خواهیم شد.
۲- داوران رأی دادند، سه گروه برای شرکت در جشنوارهٔ تئاتر فجر برگزیده شدند. هنرمندان داوری داوران را چه زیبا پذیرفتند، آدمهای مدنی، انسانهایی فرهیخته، نویسندگان و کارگردانان و بازیگرانی که نشان دادند، اگر کسی مثل ما نیاندیشید و رأی نداد باطل نیست، داوری را پذیرفتند و بر چشم نهادند، گروه گروه سپاس خود را از داورها ابراز نمودند. صحنهٔ زیبایی بود.
۳- داوران، فرهیختگانی که با چشمی اشکبار ماندگان از جشنوارهٔ فجر را همدردی کردند، گفتند فرزندان ما جز این چه میتوانستیم بکنیم. این آراء به معنی مهتری و کهتری نیست، محدودیت جشنواره فجر ما را ناچار کرد تا سه نمایش را معرفی کنیم.
آنها بعلاوه گفتند،ای همه فرزندان ما بیایید.
بر این نیکوییها فزایش کنیم سوی نیک بختی نمایش کنیم
۴- مجریان برنامه هنرمندانی که میدانند هنر را باید دوست داشته باشند، آنها با کار شبانه روزی نشان دادند این هنر و خدمت به هنرمندان عین زندگی آنهاست. خسته و شب نخوابیده وقتی با افراد روبرو میشدند جز احترام و خوشرویی نمیدیدی، هیچ پاداشی نمیتواند این همه زیبایی را در گروهی به وجود بیاورند. آنها همیشه همینطورند آدمهایی که در آفرینششان هنر و علاقمندی به هنر، نهفته است. درود بر همه آنها!
۵- نمایشها: همه میدانیم هنر از زندگی برمی خیزد. هنرها آینهٔ نمایش برداشتها روحی و هرمنوتیکی زندگی اجتماعی، سیاسی است. به ویژه نمایش که آینهٔ تمام نمای زندگی است. تمام زندگی یک فرد یک خانواده و یک طایفه و یک ایل و یک کشور و یک ملت و … را مینمایاند.
آنچه در این آینه توانستیم ببینیم را برایتان میگوید.
نمایشهای هر استان مثل زندگی مردم آن استان بود، نمایشها بازگوی زندگی انسانهای شاد و فاخر نبود، اندوهناکی و رنج فراگیر روحی در همه متون، کارگردانی و بازیگری به آسانی مشاهده میشد.
گردش کارها در دست زنان بود. نمایشها نشان میداد که زنان برای حقوقی که میپندارند از آن برخوردار نیستند قیامی فرهنگی و هنری کردهاند. در بعضی از نمایشها مردان نشان دادند که در واقع زندگی بر پایه زن سالاری و مادرسالاری میچرخد، و مرد اندیشمند نمیتواند خود را بنمایاند.
نمایشها و افراد در بیرون از اجراها، نشان میداد که آنها به آینده میاندیشند و نمیخواهند در گذشته بمانند، و نشان میداد که اگر کسی بخواهد آنها را در گذشته نگهدارد با خود و با او لجبازی میکنند و لجبازی را حاضرند تا هر جایی ادامه دهند و لو به آسیب به خود. از فضای زندگی نمایشها پرداخت به امور جزیی و روزمره و ناخوشیهای فردی مشهود بود، هر چند در بعضی از نمایشها نگاههای فلسفی و تئوریک هم بود اما تم کلی نمایشها به روزمرگی میپرداخت، انگار از عادتی برمی خواست که در شبانه روز به آن میاندیشیدند.
ناخشنوی از زندگی، ناخشنودی از جنگ، ناخشنودی از فضای آلوده خاورمیانه در نمایشها منعکس شده بود.
ترویج بعضی از خرافات بعنوان اصول موضوع در زندگی و مبارزه با بعضی از خرافاتها در نمایشها دیده میشد.
سر جمع به نظر این بنده بسیار کم مشاهده میشد هنر برای هنر باشد، بلکه اعمال و رفتار نمایشی و استفاده از هنرهای دیگر از جمله موسیقی، حرکات عروسکی، حرکات آیینی بر پایهٔ توجه هنرمندان به زندگی بود. و هرجا زبان با خطر گفتن مواجه میشد از گردش عروسک، حرکات موزون و موسیقی مدد میگرفتند.
۶- پیشنهاد به دست اندرکاران تئاتر: آموزش محتوایی را بالا ببریم، اندیشمندانهتر بنویسیم، نویسندگان دانش خود را بر پایهای برسانند که قالب فکری ثابتی پیدا کنند، تا از چندگانگی شخصیتی در یک متن پرهیز شود، تا درون مایهها اثر بتوانند زویه دید را با لحن در خور و زبانی فاخر در فضایی مشخص و پردازش شخصیتهایی برجسته به هم بیامیزد و تماشاگر را در خود فرو برد.
و به داوران که ترجیح نمایشهای روایی، چه روایت گذشته و چه روایت حال (که نشأت گرفته از نوستالوژی ماست و عادت به افتخار به گذشته در فرهنگ ما نهادینه شده است) کمی بپرهیزند، اجازه بدهیم که حال و آینده، غلبه بیابد. اجازه دهیم رو به جلو برویم، در یک کلام ما هم همراه جوانان حرکت رو به جلو آنها را با انتخاب نمایشهای گذشته کند نکنیم.
ایدون باد
بیست و ششمین جشنواره تئاتر مناطق کشور ـ گچساران مهرماه ۹۳