تاریخ انتشار
چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۰۵:۱۵
کد مطلب : ۶۶۱۶۰
نمایی از دانشگاه تهران، اصفهان و گچساران در ۸ صبح
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛
خدیجه مظاهرپور
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنا نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
- ساعت ۸ صبح کلاس درس دانشگاه تهران: دانشجویان تک رقمی و رتبههای برتر کنکور تا حداکثر رتبهی هزار (۱۰۰۰) و برندگان المپیادهای علمی و ادبی همگی قبل از شروع کلاس، در کلاس های درس خود نشسته اند و استاد که پروفسوری کامل و جامع و بهترین در رشته و تخصص خود است وارد کلاس میشود. سکوت و آرامش کامل برقرار است و توجّه دانشجویان مطلقاً به استاد و سخنان اوست. هر چند دقیقه یک بار سؤال و جواب هایی از درس مربوطه، ما بین استاد و دانشجویان رد و بدل میشود. بعد از کلاس، عده ای از دانشجویان برای تحقیقات علمیخود به کتابخانه میروند یا مشغول بحث و صحبت با اساتید مختلف میشوند. عده ای دیگر به دفتر مجله یا اتاقهای احزاب و تشکلهای دانشجویی برای فعالیت های سیاسی و فرهنگی میروند و عده ای دیگر نیز برای خرید کتاب در کتاب فروشی ها پراکنده اند. خلاصه هر کدام به نوعی درگیر فعالیتهای علمی، سیاسی و فرهنگی اند و وقت سر خاراندن ندارند. از اهداف و برنامه های آینده آنها که سؤال بپرسید، هر کدام برای آینده خود برنامه های طولانی مدت و متعددی دارند و برنامه اکثریت آنها ادامهی تحصیل تا مقطع دکتراست. وقتی از انگیزه آنها سؤال میکنی، با آرزوها و اهداف بزرگی از طرف آنها مواجه میشوی. یکی میخواهد پزشکی حاذق شود، دیگری مخترع، برخی شیمیدان و فیزیکدان، برخی فیلسوف و وکیل و وزیر و برخی در اندیشه نجات بشریت از چنگال بی عدالتی و استکبار و اسارت و جبر محیط و زمانه هستند. تجربه ثابت کرده که بسیاری از آنها در رسیدن به اهداف و خواسته هایشان موفق بودهاند. در دل به هوش و ذکاوت و استعداد آنها غبطه میخوری و دلت میخواهد جای آنها باشی و از همنشینی و هم صحبتی با آنها به خود میبالی!
- ساعت ۸ صبح کلاس درس دانشگاه اصفهان: دانشجویان تا حدّی درسخوان و تا حدی باهوش با رتبه های بین هزار تا ده هزار(۱۰۰۰۰-۱۰۰۰) کم کم وارد کلاس درس میشوند و اساتید تا حدّی مسلط و تا حدّی با انگیزه و تا حدّی معتبر نیز با اندکی تأخیر بعد از آنها وارد کلاس میشوند. بعد از ورود استاد نیز هر چند دقیقه یک بار، یکی از دانشجویان از راه میرسد. استاد مشغول تدریس و همچنین خاطره گفتن از گذشته های دور و نزدیک و دانشجویان نیز تا حدّی مشغول گوش دادن به سخنان استاد و پرسیدن سؤالات درسی و یا سؤالات بی ربط و خارج از درس و برنامه هستند. در این بین هر از گاهی صدای پچ پچ دانشجویان و صدای زنگ موبایل یکی از دانشجویان نیز شنیده میشود و کلاس درس به این ترتیب پایان میپذیرد.
بعد از کلاس درس، عدّه ای از دانشجویان برای تقویت قوا به بوفهی دانشکده سرازیر میشوند. عده ای دیگر همراه با جمع دوستان مشغول صحبت در مورد امور روزمره و مسایل زندگی شان هستند. عده ای نیز مشغول مطالعه دروس ساعات قبل و بعدشان هستند.از برنامه آینده آنها که سؤال میپرسی، عده ای میخواهند ادامه تحصیل بدهند، عده ای دیگر برنامه شان پیدا کردن شغلی نان و آب دار و بعد هم تشکیل خانواده است . عده ای نیز هنوز تصمیم خاصی برای آینده شان ندارند و بلاتکلیف اند که چه میشود! دوست داری از این جمع بیایی بیرون، چرا که آنقدرها که باید و شاید مصمم و جدّی نیستند!
- ساعت ۸ صبح کلاس درس دانشگاههای گچساران: دانشجویان با رتبه های صد هزار(۱۰۰۰۰۰) به بالا و بعضاً پذیرفته شدهی بدون کنکور، در راهروهای دانشگاه در رفت و آمد و گذران وقت هستند. استاد که معمولاً فارغ التحصیل کارشناسی ارشد یا دانشجوی دکترای یکی از دانشگاههای پول بده، مدرک بگیر است و رشتهی تحصیلی اش چندان با رشته و واحدهای تدریس اش همخوانی ندارد، با ۱۵ تا ۳۰ دقیقه تأخیر وارد کلاس درس میشود و با کلاس خالی از دانشجو مواجه میشود. بعد از گذشت چند دقیقه از شوک وارد به استاد در اثر این عمل، کم کم دانشجویان از راه میرسند و تا آخر ساعت کلاس تقریباً تعداد دانشجویان تکمیل میشود. لازم به ذکر است در هر جلسه تعداد بسیار زیادی از دانشجویان غایب نیز وجود دارد. سر کلاس عدهای از دانشجویان بیخوابیهای روزها و شبهای گذشته خود را جبران میکنند و هر چند دقیقه یکبار با صدای تذکر استاد، از خواب میپرند! در این بین هر از گاهی سؤالاتی بیارتباط به درس و کلاس و همینطور سؤالاتی در مورد نحوه و تعداد سؤالات امتحان میان ترم و پایان ترم و نحوهی نمره دادن استاد، راههای جلوگیری از افتادن از یک درس و مشروط نشدن نیز پرسیده میشود. از انگیزه و هدف آنها از تحصیل که سؤال میکنی، معمولاً با جواب هایی از قبیل: رفع بیکاری، یافتن شغل بهتر، داشتن مدرک دانشگاهی به هر طریق، اجبار خانواده و اطرافیان، چشم و هم چشمی و رو کم کنی دوستان و فامیل و آشنایان و در نهایت هم خستگی و پشیمانی شان از تحصیل در دانشگاه مواجه میشوید! در دل به حالشان تأسف میخوری و دوست داری هر چه زودتر از جمع آنها بیرون بیایی، چرا که افکارت با آنها همخوانی ندارد و از جنس آنها نیستی!
خدیجه مظاهرپور
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنا نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
- ساعت ۸ صبح کلاس درس دانشگاه تهران: دانشجویان تک رقمی و رتبههای برتر کنکور تا حداکثر رتبهی هزار (۱۰۰۰) و برندگان المپیادهای علمی و ادبی همگی قبل از شروع کلاس، در کلاس های درس خود نشسته اند و استاد که پروفسوری کامل و جامع و بهترین در رشته و تخصص خود است وارد کلاس میشود. سکوت و آرامش کامل برقرار است و توجّه دانشجویان مطلقاً به استاد و سخنان اوست. هر چند دقیقه یک بار سؤال و جواب هایی از درس مربوطه، ما بین استاد و دانشجویان رد و بدل میشود. بعد از کلاس، عده ای از دانشجویان برای تحقیقات علمیخود به کتابخانه میروند یا مشغول بحث و صحبت با اساتید مختلف میشوند. عده ای دیگر به دفتر مجله یا اتاقهای احزاب و تشکلهای دانشجویی برای فعالیت های سیاسی و فرهنگی میروند و عده ای دیگر نیز برای خرید کتاب در کتاب فروشی ها پراکنده اند. خلاصه هر کدام به نوعی درگیر فعالیتهای علمی، سیاسی و فرهنگی اند و وقت سر خاراندن ندارند. از اهداف و برنامه های آینده آنها که سؤال بپرسید، هر کدام برای آینده خود برنامه های طولانی مدت و متعددی دارند و برنامه اکثریت آنها ادامهی تحصیل تا مقطع دکتراست. وقتی از انگیزه آنها سؤال میکنی، با آرزوها و اهداف بزرگی از طرف آنها مواجه میشوی. یکی میخواهد پزشکی حاذق شود، دیگری مخترع، برخی شیمیدان و فیزیکدان، برخی فیلسوف و وکیل و وزیر و برخی در اندیشه نجات بشریت از چنگال بی عدالتی و استکبار و اسارت و جبر محیط و زمانه هستند. تجربه ثابت کرده که بسیاری از آنها در رسیدن به اهداف و خواسته هایشان موفق بودهاند. در دل به هوش و ذکاوت و استعداد آنها غبطه میخوری و دلت میخواهد جای آنها باشی و از همنشینی و هم صحبتی با آنها به خود میبالی!
- ساعت ۸ صبح کلاس درس دانشگاه اصفهان: دانشجویان تا حدّی درسخوان و تا حدی باهوش با رتبه های بین هزار تا ده هزار(۱۰۰۰۰-۱۰۰۰) کم کم وارد کلاس درس میشوند و اساتید تا حدّی مسلط و تا حدّی با انگیزه و تا حدّی معتبر نیز با اندکی تأخیر بعد از آنها وارد کلاس میشوند. بعد از ورود استاد نیز هر چند دقیقه یک بار، یکی از دانشجویان از راه میرسد. استاد مشغول تدریس و همچنین خاطره گفتن از گذشته های دور و نزدیک و دانشجویان نیز تا حدّی مشغول گوش دادن به سخنان استاد و پرسیدن سؤالات درسی و یا سؤالات بی ربط و خارج از درس و برنامه هستند. در این بین هر از گاهی صدای پچ پچ دانشجویان و صدای زنگ موبایل یکی از دانشجویان نیز شنیده میشود و کلاس درس به این ترتیب پایان میپذیرد.
بعد از کلاس درس، عدّه ای از دانشجویان برای تقویت قوا به بوفهی دانشکده سرازیر میشوند. عده ای دیگر همراه با جمع دوستان مشغول صحبت در مورد امور روزمره و مسایل زندگی شان هستند. عده ای نیز مشغول مطالعه دروس ساعات قبل و بعدشان هستند.از برنامه آینده آنها که سؤال میپرسی، عده ای میخواهند ادامه تحصیل بدهند، عده ای دیگر برنامه شان پیدا کردن شغلی نان و آب دار و بعد هم تشکیل خانواده است . عده ای نیز هنوز تصمیم خاصی برای آینده شان ندارند و بلاتکلیف اند که چه میشود! دوست داری از این جمع بیایی بیرون، چرا که آنقدرها که باید و شاید مصمم و جدّی نیستند!
- ساعت ۸ صبح کلاس درس دانشگاههای گچساران: دانشجویان با رتبه های صد هزار(۱۰۰۰۰۰) به بالا و بعضاً پذیرفته شدهی بدون کنکور، در راهروهای دانشگاه در رفت و آمد و گذران وقت هستند. استاد که معمولاً فارغ التحصیل کارشناسی ارشد یا دانشجوی دکترای یکی از دانشگاههای پول بده، مدرک بگیر است و رشتهی تحصیلی اش چندان با رشته و واحدهای تدریس اش همخوانی ندارد، با ۱۵ تا ۳۰ دقیقه تأخیر وارد کلاس درس میشود و با کلاس خالی از دانشجو مواجه میشود. بعد از گذشت چند دقیقه از شوک وارد به استاد در اثر این عمل، کم کم دانشجویان از راه میرسند و تا آخر ساعت کلاس تقریباً تعداد دانشجویان تکمیل میشود. لازم به ذکر است در هر جلسه تعداد بسیار زیادی از دانشجویان غایب نیز وجود دارد. سر کلاس عدهای از دانشجویان بیخوابیهای روزها و شبهای گذشته خود را جبران میکنند و هر چند دقیقه یکبار با صدای تذکر استاد، از خواب میپرند! در این بین هر از گاهی سؤالاتی بیارتباط به درس و کلاس و همینطور سؤالاتی در مورد نحوه و تعداد سؤالات امتحان میان ترم و پایان ترم و نحوهی نمره دادن استاد، راههای جلوگیری از افتادن از یک درس و مشروط نشدن نیز پرسیده میشود. از انگیزه و هدف آنها از تحصیل که سؤال میکنی، معمولاً با جواب هایی از قبیل: رفع بیکاری، یافتن شغل بهتر، داشتن مدرک دانشگاهی به هر طریق، اجبار خانواده و اطرافیان، چشم و هم چشمی و رو کم کنی دوستان و فامیل و آشنایان و در نهایت هم خستگی و پشیمانی شان از تحصیل در دانشگاه مواجه میشوید! در دل به حالشان تأسف میخوری و دوست داری هر چه زودتر از جمع آنها بیرون بیایی، چرا که افکارت با آنها همخوانی ندارد و از جنس آنها نیستی!