تاریخ انتشار
دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۳۴
کد مطلب : ۶۴۲۶۳

لایه‌های پنهان حضور رزمندگان استان در جنگ(1)

۶
۰
کبنا ؛

حکایت رزمنده‌ای که حضور در جبهه را بر زنده ماندن فرزندان خود ترجیح داد
رزمندگان کهگیلویه و بویراحمدی در هشت سال دفاع مقدس ایثار و دلاورمردی بسیاری از خود به نمایش گذاشتند که نمونه‌ای از آن حکایت رزمنده‌ای بود که حضور در جبهه را بر زنده ماندن فرزندان خود ترجیح داد.


با توجه به نزدیکی هفته دفاعه مقدس به تناوب در خصوص ایثارگری رزمندگان این استان در جبهه‌ها مطالبی را با تصاویر منتشر کردیم که یکی از این رزمندگان جان برکف سید تقی دریکان از اهالی روستای ضرغام‌آباد دهدشت است که خاطرات به یاد ماندنی از حضور در جبهه دارد ...

دریکان می‌گوید: در سال 60 سوم راهنمایی بودم که در سوم شهریور ماه همان سال با اصرار و التماس‌هایی که داشتم وارد جبهه شدم و توفیق یافتم که در عملیات شکست حصر آبادان یا همان ثامن‌الائمه به عنوان خمپاره‌انداز شرکت داشته باشم.


تقی دریکان بر روی تانک تی 55

 
بعد از این پیروزی در جنوب و در هنگامی که تنها 16 سال داشتم به اتفاق برادران سردار عظیمی‌فر، اندرزیان، حکیم‌‌پور و شهید گرانقدر ولی‌پور در نبردهای سخت و طاقت‌فرسای غرب در کردستان شرکت کردم.

مهم‌ترین خاطره‌ام در شهر بوکان بود که در محل بخشداری آن شهر در بند ضدانقلاب گیر افتادم و خدا کمک کرد تا توانستیم از چنگ آن‌ها نجات پیدا کنیم.

در عملیات‌هایی همچون بیت‌المقدس، خیبر، بدر، کربلای چهار و پنج، کربلای 10 و بیت‌المقدس 2 حضور داشتم که خاطرات زیادی از آن روزها دارم.

اما شاید خاطره به یاد ماندنی من به روزی برگردد که مربوط به صبوری خانواده رزمندگان می‌شود.

2 روز مانده به عملیات بدر به من خبر دادند که همسرم باردار است و وضعیت وخیمی دارد و در شرایط بسیار سختی به سر می‌برد؛ به من گفته بودند که همسرت شاید یک روز دیگر دوام بیاورد چراکه امکانات در دهدشت بسیار ضعیف بود و بر همین اساس بود که از فرمانده شهیدم سردار شهید حمید طاهری مرخصی گرفتم و آن شهید والامقام با توجه به نزدیکی عملیات بدر تنها 24 ساعت فرصت مرخصی به من داد.

حدود ساعت پنج بعد از ظهر از محل پادگان جفیر به سمت اهواز و از آن‌جا به طرف بهبهان حرکت کردم و 10 صبح به منزل رسیدم.


تقی دریکان در حال مصاحبه

 
همسرم را به اورژانس دهدشت انتقال دادیم و از آن‌جا به گچساران، فرزندان دوقلو‌ی من نارس به دنیا آمدند و من هم دیگر وقتی نداشتم با همان آمبولانس به دهدشت برگشتم و فقط محاسبه می‌کردم که چگونه به اهواز با این وقت کم برگردم.

تنها یک راه بیشتر نداشتم و آن هم استفاده از موتورسیکلت سنگین 500 سی‌سی ایتالیایی بود که داشتم و با یک یا علی و بدن توجه به اصرار خانواده و بدون اینکه در طول 24 ساعت گذشته غذایی خورده باشم به سمت اهواز حرکت کردم و ساعت پنج عصر به این شهر رسیدم.

به محض رسیدن به مقر تاکتیکی تیپ در منطقه جفیر مشاهده کردم که تانک‌های‌مان به ستون و بافاصله در حال حرکت هستند و تانک من با فاصله 500 متری جا مانده است که در یک چشم بر هم زدن پشت تانک تی 55 خود پریدم و به سایر یگان‌های مربوطه تیپ زرهی 72 محرم پیوستم.


تقی دریکان با جمعی از رزمندگان

 
خلاصه بگویم که عملیات پس از یک هفته به پایان رسید و هنگامی به مقر تاکتیکی پادگان جفیر رسیدیم اولین کاری که کردم با تلفن به منزل یکی از بستگانم یعنی حاج حسین دانشی تماس گرفتم و جویای احوال همسر و فرزندانم شدم.

مرحوم پدرم همان جا بود که گوشی را گرفت و گفت بابا قربانت بروم بچه‌ها 2 روز بعد مردند و آن‌ها را در کارتنی گذاشتم و با خودروی عبوری به دهدشت آوردم و در روستا به خاک سپردم.

با این خاطره می‌خواستم به نسل‌های کنونی بگویم که در دفاع مقدس رزمندگان به تنها چیزی که فکر می‌کردند سربلندی ایران اسلامی بود و در این راه زن و فرزند و خانواده در مرتبه بعدی قرار داشتند.

***



هنرمند گمنام کهگیلویه و بویراحمد در هشت سال دفاع مقدس + تصاویر
بسیاری از رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد در هشت سال دفاع مقدس گمنام بودند که در میان آنها هنرمند گمنامی هم وجود دارد.


همزمان با نزدیک شدن به هفته دفاع مقدس به سراغ برخی از رزمندگان هم استانی می‌رویم و از هشت سال دفاع و استقامت ذره‌ای از دریای دلاورمردی و ایثار را به رشته تحریر درآورده و یا به تصویر می‌کشیم.
در این میان هستند رزمندگانی که با وجود انجام کارهای بزرگ اما گمنام مانده‌اند که در میان آن‌ها روانبخش صادقی رزمنده هنرمند گمنامی است که با میکروفون خود از آن دوران به یاد ماندنی اخبار و گزارش‌های بسیاری تهیه کرده است.

 
روانبخش صادقی نخستین روایتگر و خبرنگار صدا و سیمای مرکز استان است که در هشت سال دفاع مقدس زحمات زیادی را متقبل شد تا خاطرات رزمندگان اسلام از این استان را مستند کند.

در همین خصوص روانبخش صادقی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در یاسوج می‌گوید: با پیروزی انقلاب در حالی که مشغول تحصیلات دبیرستان بودم به عضویت افتخاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم. در همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی خبرنگار آزاد صدا و سیمای فارس در باشت و گچساران بودم.

 
وی بیان داشت: از سال 60 رسما و تمام وقت کار خبر را در یاسوج مرکز استان آغاز کردم و تا قبل از آن دوران هیچ فعالیت خبری رسانه‌ای در یاسوج مرکز استان نبود و خبرنگاران صدا و سیما از شیراز مأموریت پی‌گیری اخبار استان را داشتند. تا دو سال تنهایی کار خبر را در استان انجام می‌دادم و در این مدت گزارش‌های اعزام به جبهه و خاطرات دفاع مقدس را در مناطق عملیاتی ثبت و ضبط می‌کردم.

 
صادقی در ادامه می‌گوید: دل ما مالامال از حماسه مردانی بزرگ است که روایت تاریخ همه نسل‌ها شدند و چشم و زبان و قلم و دوربین و همه عاجز از بازگو کردن حماسه‌هایی است که در این عصر ما را روسفید کردند. رزمندگان به واسطه افلاکی بودن کمتر دل‌های دریایی خود را به ما برای ثبت روایت می‌دادند اما در عین حال گنجینه‌ای از خاطرات تلخ و شیرین آن دوران هستند.

صادقی در حالی که دلش نمی‌خواست برخی مطالب را بازگو کند اما از برخی دوستان امروز و همرزمان دیروز گلایه‌مند بود.

 
صادقی می‌گوید: دوستان و سردارانی که در برنامه‌ها حضور پیدا می کنند و تصاویر از جلوی دیدگانشان پخش می‌شود اما دریغ از یک اشاره به کارهایی که در زمینه ثبت این آثار انجام شده است. البته این گلایه به معنای کم‌توجهی به یک شخص نیست بلکه کار رسانه‌ای در این بین مظلوم واقع شده است. رسانه‌ای که در آغاز راه بود و غالبا در تهیه گزارش از همه مراکز بزرگ کشور پیشی می‌گرفت اما در استان خود مظلوم بود. خالی از لطف نبود اگر در این بین همرزمان دیروز به نقش صدا و سیما در جنگ اشاره‌ای می‌کردند.

 
صادقی در پایان می‌گوید خدا کند ذره‌ای از ادای تکلیفی که در راه عزت ایران اسلامی انجام دادیم مقبول پروردگار قرار گیرد. کاش شرمنده شهدا نشویم و کاش رسالت زینبی خود را خوب انجام داده باشیم و ای کاش در دسته‌بندی شهید باکری جزء میراث‌داران شهدا باشیم و همواره پا در رکاب انقلاب و رهبر فرزانه خود قرار گیریم و قدردان امام(ره) و شهیدان باشیم.

 
***

از قایق دربستی شهید لطیف‌فر تا بی‌تابی بازگیر برای شهادت


استان کهگیلویه و بویراحمد در هشت سال دفاع مقدس با فرزندان غیور و رشید خود افتخارات زیادی آفرید و شهیدان بزرگی تقدیم اسلام و انقلاب کرد.

شهیدان بزرگی همچون برادران تقوی که در علم و ایمان و تقوا زبانزد بودند.

شهیدانی همچون حسین رزمنده، ولی‌پور، بازگیر، پناهی و لطیف‌فر و سایرین که در رزم و جهاد نمونه مردان شب‌زنده‌دار و شیران بیشه جنوب بودند.

در همین خصوص رضا منطقی عکاس و فیلم‌بردار دوران هشت سال دفاع مقدی و روایتگر امروز برای نسل جدید از رشادت کسانی می‌گوید که پس از سال‌ها جنگ و جهاد و پوشیدن لباس رزم عاقبت به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت بود رسیدند.

منطقی از روزی می‌گوید که شهید والامقام رحمت‌الله دانشی برای گذراندن دوران آموزشی خود به کازرون می‌رود و هنگامی که به دهدشت برمی‌گردد منطقی درب را بر رویش می‌گشاید و اولین جمله‌ای که دانشی از منطقی می‌پرسد این است که لباس بسیجی به تنم می‌آید یا نه؟


شهید رحمت‌الله دانشی

 
منطقی می‌گوید: در همان حال به او گفتم؛ رحمت‌الله آن‌قدر این لباس بر تن تو زیبا و قشنگ است که شهادت را می‌توان بر قامتت از همین‌جا مشاهده کرد و همین گونه هم شد و دانشی به آرزوی خود رسید.

شهید نورالله یزدانپناه به قول محسن رضایی هر کجا می‌رفت باید یک درمانگاه صحرایی همراهش بود چرا که بدن این شهید بزرگوار آن‌قدر آماج خمپاره و تیر دشمن قرار گرفته بود که جای سالم نداشت.


نشسته از چپ شهید نورالله یزدانپناه، رضا منطقی و غلام صادقی

 
یزدانپناه هیچ‌گاه دنبال زندگی دنیوی نبود و در هر حالتی برای شهادت بی‌تابی می‌کرد و دست آخر هم به آرزوی خود رسید.

شهیدان تقوی به قدری مؤمن و با تقوا بودند که عبدالمحمد آن‌ها با آن که طلبه بود به اندازه یک عالم بزرگ دینی معرفت علمی و تقوای عملی داشت.


شهید تقوی روز عملیات والفجر 8 در حال بوسیدن پیشانی رزمنده همسنگرش

 
شهید عبدالظریف تقوی هم با این که دانشجو بود و می‌توانست بهترین مدارج علمی را طی کند همراه برادر روحانی خود در جبهه حضور یافت و هر دو با شهادت خود افتخاری برای کشور ایران اسلامی شدند تا جایی که عبدالمحمد تقوی شهید شاخص سال 93 شناخته شد.


نشسته از چپ دانشجوی شهید عبدالظریف تقوی،روحانی شهید عبدالمحمد تقوی و برادر پاسدار رضا منطقی در والفجر 8

 
شهید بازگیر هنگامی که در سال 60 در پادگان آموزشی دوره سه ماهه حضور در جبهه را طی می‌کرد آن قدر بی‌تاب بود که روزها را چوب خط می‌کرد و این سه ماه نزد بازگیر به اندازه 30 سال گذشت.


از چپ برادر بسیجی، شهید بازگیر و برادر پاسدار

 
شهید بازگیر در نماز مرتب دعا می‌کرد که خدایا این دوره هر چه زودتر تمام شود.

اما فرمانده شهید سرلشکر پاسدار حاج سیف‌الله حیدرپور فرمانده تیپ خط‌شکن 48 فتح در ایام جنگ با درایت و تدبیر خود نام تیپ را بلندآوازه کرد.

منطقی در خصوص روحیات شهید حیدرپور می‌گوید: شبی بارانی مشغول ضبط برنامه اسرای ایرانی از تلویزیون عراق در داخل سنگر خود بودم که دیدم کسی مرا صدا می‌زند که با تعجب دیدم فرمانده تیپ حاج حیدرپور است.

وی گفت: حیدرپور با لباس‌های خیس وارد شد و نشست و فورا بساط چای را برایش آماده کردم تا دوتایی فیلم‌ها را مرور کنیم.


سردار سرلشکر شهید دکتر حاج سیف‌الله حیدرپور نشسته در حال صحبت با حاج رمضان پیروز در نهر بوفلفل مبنی بر این که بچه‌ها تجهیز هستند یا نه

 
در همین حین وقتی حاج حیدرپور خواست لباس‌های خیس خود را تعویض کند از من خواهش کرد مطلبی را برای کسی تعریف نکند مگر این که روزی حیدرپور شهید شود.

مطلب این بود که بدن شهید حیدرپور از ترکش دشمن تکه‌تکه بود و آن شهید والامقام نمی‌خواست کسی از رزمندگان بدن وی را ببیند و به گونه‌ای ریا نشود.


سردار سرلشکر شهید حیدرپور عملیات والفجر 8 واقع در نهر بوفلفل

 
اما خاطره سردار جانباز شهید محمد لطیف‌فر در عملیات والفجر 8 هم خواندنی است.

لطیف‌فر که یک پای خود را در جبهه از دست داده بود همدوش برادران بسیجی و پاسدار در عملیات‌ها شرکت می‌کرد.

منطقی می‌گوید: در عملیات والفجر 8 یادم می‌آید که به لطیف‌فر گفتیم به دلیل حجم سنگین عملیات به پشت جبهه برگردد و به نوعی او را همراه خود نبردیم.


ایستاده از راست رسول آسویار، جانباز شهید محمد لطیف‌فرزنده‌یاد مجید کریمی، سردار جعفر کریمی، عدالتمند و خواجوی.نشسته از راست شهید پرواز، و سایر برادران رزمنده

 
در حین درگیری با دشمن بودیم که دیدم کسی لنگان لنگان از دور به طرف ما می‌آید از او پرسیدیم محمد چگونه خودت را رساندی که با مزاح گفت؛ یک قایق دربستی گرفتم و آمدم.


شهید علی فیاض


شهید والامقام رستم‌پور


نفر جلو شهید تقوی و نفت پشت سر شهید حسین رزمنده


از چپ امان‌الله گشتاسبی، موسوی، شهید یزدانپناه و برادر بسیجی

  گزارش و عکس: رضا منطقی



مطالب مرتبط

از سپاه گچساران تا حصر آبادان(2)


نام شما

آدرس ايميل شما

بسیجی زمان جنگ
Iran, Islamic Republic of
با تشکر از تهیه کننده گزارش
جا دارد از زحمات آقای صادقی تشکر وقدر دانی کرد ولی کاش مسئولین سپاه گچساران گزارش ها وخاطرات رزمنده را بیشتر تبلیغات کنند ودر سایتها منتشر کنند زیرا رزمندگان شهرستان بیشترین زحمات را کشیدند ولی مظلوم هستند
یکی از رزمندگان زمان جنگ
یکی ازرزمندگان گچساران
Iran, Islamic Republic of
باتشکراززحمات کاش یادی هم از اولین شهیدسپاه گچساران سردار شهید سردار کشکولی هم میکردید شهید از اولین افرادی بودندکه درتشکیل سپاه گچساران نقش به سزایی داشتند شهید درتاریخ ۵۹/۱۰/۲درفیاضییه ابادان به شهادت رسیدند
یکی ازرزمندگان گچساران
Iran, Islamic Republic of
باسلام ر تصویر شهید یزدانپناه سردار امان الله گشتاسبی و سید جلیل موسوی و برادر الله کرم عزیزی از سپاه گچساران در منطقه چغارزنبیل خوزستان میباشد ....
یکی ازرزمندگان گچساران
Iran, Islamic Republic of
باسلام ر تصویر شهید یزدانپناه سردار امان الله گشتاسبی و سید جلیل موسوی و برادر الله کرم عزیزی از سپاه گچساران در منطقه چغارزنبیل خوزستان میباشد ....
ضمنا ارسال تصاویر پاسداران گچساران در دفاع مقدس برای مدیر محترم سایت و قرار دادن آن به جه صورت می باشد لطفا مدیر محترم ایمیل خود را برای ما بنویسند با تشکر
نوروز کمایی
Iran, Islamic Republic of
kebnanews@yahoo.com
سوقی زاد
Iran, Islamic Republic of
با سلام و احترام و ضمن تشکر و قدردانی از زحمات دوستان عزیز جهت جمع آوری و تدوین مطالب فوق عرض شود که شهیدان والامقام عبدالمحمد تقوی و شهید عبدالظریف تقوی هردو متولد شهر سوق بوده ولی باهم برادر نبودند. شهید عبدالمحمد تقوی و شهید غلامحسن تقوی باهم برادر بوده و گلزار شهدای شهر سوق زیارتگاه هرسه شهید بزرگوار و ۴۵ شهید گرانقدر دیگر شهرسوق می باشد.
با تشکر جهت تصحیح اشتباه فوق عرض گردید.
دیپ‌ فیک «ایران من» همایون شجریان و هنرنمایی جمعی از قهرمانان ایران زمین

دیپ‌ فیک «ایران من» همایون شجریان و هنرنمایی جمعی از قهرمانان ایران زمین

جعل عمیق تصاویر و فیلم‌های موجود را بر روی تصاویر یا فیلم‌های منبع قرار می‌دهد و از یک ...
تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

هر چه مجلس کوتاه بیایید، دیگران او را به گوشه رینگ برده و مورد ضرباتی قرار می‌دهند. تخریب‌گران ...
اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

باور بر این است که اختلال عاطفی فصلی به دلیل اختلال در ریتم شبانه روزی بدن رخ می دهد....
1