سیاسی بازی آقای مدیرکل در روزهای آخر صدارت

کبنا ؛علیمراد فریدونی‌نژاد

مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان کبنا نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
این روزها اگر سری به برخی ادارات استان  بزنید آنها را یا تعطیل و یا نیمه تعطیل می بینید و کارمندان محترم یا برگه ماموریت پر کرده اند و بیرون رفته اند و یا هم اینکه در پشت سیستم هایشان در حال ورانداز کردن سایت ها و کامنت گذاشتن می باشند و جالب آن که وقتی علت را جویا می شوی نبود بودجه را بهانه می کنند.
حال روز ادارات فرهنگی در این آشفته بازار از ادرات دیگر آشفته تر است؛ نه خبری از تولید هست و نه خبری از شادابی و نه هم خبری از حرکت جهادی در عرصه ی فرهنگ دیده می شود. از آن طرف هم هیچ رغبتی  برای پایان دادن به این بی سروسامانی مشاهده نمی شود و به نظر می رسد فرهنگ هیچ اهمیتی در سند به اصطلاح چشم انداز استان ندارد.
این روزها همه از مسائل فرهنگی،عملکرد فرهنگ و ارشاد اسلامی و آقای مدیرکل محترم گلایه مندند ولی ظاهرا هیچ گوش شنوایی برای این گلایه ها وجود ندارد همگان خود را به نشنیدن می زنند و باید هر روز شاهد خسران فرهنگی و خانه نشینی و یا مهاجرت هنرمندان استان باشیم.
بعد از بی توجهی این اداره ی کل به روز خبرنگار و ناتوانی در برگزاری یک مراسم ساده تجلیل، صدای اعتراض و شکوه ی این قشر زحمت کش بلند شد و مشخص گردید هیچ کدام از وعده‌های قبلی مدیرکل مبنی بر حمایت از خبرنگاران و بیمه و مسکن آنها  پیگیری نشده است و در حد همان حرف باقی مانده است. اخیرا هم شنیده می شود آقای مدیرکل قصد دخالت در ساختار دموکراتیک خانه مطبوعات را دارد و می خواهد نیروهای نزدیک به خود را در این انجمن منصوب نماید.
بعد از آن نوبت به هنرمندان حوزه ی تجسمی رسید تا نسبت به ماوقع جشنواره ی تجسمی ای که ظاهرا این اداره کل برگزار کرده بود اعتراض نمایند. آنها معتقد بودند: در این جشنواره هیچ تولید و یا کار خاصی انجام نشد و استقبال چندانی هم صورت نگرفت و نکته جالب آن بود که تعداد داوران جشنواره از تعداد شرکت کنندگان بیشتر بودند. ظاهرا هدف از جشنواره صرفا بالا بردن آمار  و گزارش کار آقای مدیرکل بوده است.
جشنواره تئاتر هم بدون کوچکترین تغییر نسبت به سال های قبل به پایان رسید و با زهم کافیا و سفارش و نفوذ در آن بیداد می کرد.جشنواره انگار برگزار شده بود تا همه راضی نگه داشته شوند و داوران به گونه ای توجیه شده بودند که تا می توانند برنده مشترک انتخاب کنند. غیر استاندار بودن و ناایمن بودن سالن ها، ایراد اساسی در داوری، زد و بندهای همیشگی و....از دیگر مشکلات این دوره از جشنواره بودند.
اما در کنار این تعطیلی و رکود حکمفرما بر اداره و ادامه ی سیاست حمایت از نورچشمی ها و حذف منتقدین به گونه ای که آقای مدیر در خط زدن نام یکی از داوران جشنواره تجسمی گفته بود: ایشان شمشیر را از رو برای من بسته اند و اجازه نمی دهم داور باشند،حالا سیاست زدگی  در فرهنگ و اراشد اسلامی گل کرده است که شاید بتوان دو دلیل را برای این مسئله عنوان کرد:
1-آقای مدیرکل چون فشارها و نارضایتی هنرمندان را می بیند و متوجه شده که در میان آنان شانسی ندارد، دست به دامان سیاسیون شده تا با اجابت خواسته‌هایشان، مفر و حامی برای خود دست و پا کند و چند روز بیشتر بر صندلی بماند.
2- آقای مدیرکل احتمالا می‌دانند که رفتنی هستند و پیگیری های استاندار و معاون سیاسی و امنیتی شان در معرفی نیروی مورد حمایت هنرمندان در مراحل پایانی قرار دارد با این رفتارها قصد دارند از منتقدینش انتقام بگیرند و با نزدیکی به نمایندگان برای روزهای بعد از مدیرکلی اش جایگاهی به دست بیاورد.
در هر صورت این رویه، رویه ی ناپسندی است و مسئولین ارشد استانی باید در جلوی قربانی شدن فرهنگ در پای سیاسیون بایستند و سریع به این بلاتکلیفی در فرهنگ و ارشاد اسلامی پایان دهند و آنقدر دست روی دست نگذارند که هنرمندان، عرصه هنر استان را برای همیشه ترک نمایند.
اخیرا آقای مدیرکل برای معرفی مدیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کهگیلویه دنبال معرفی نیروی آقای نماینده هستند و در این راه هیچ وقعی به خواسته ی مردم و هنرمندان نمی نهند و این در حالی است که گزینه ی مورد نظر آقای نماینده نه سابقه ی هنری دارد و نه کار فرهنگی انجام داده اند وه نه مقبولیتی در میان هنرمندان شهرستان دارند  و تنها عضوی از سیستم اداری فرهنگ و ارشاد اسلامی  می باشند.
در کهگیلویه هنرمندان و اهالی فرهنگ به جد خواهان حضور یکی از چهره های هنرمند، خوش ذوق و مردمی استان جهت حضور در عرصه ی مدیریت فرهنگ و ارشاد شهرستان هستند. ولی انگار همین حمایت ها کافی است تا مدیر کل بر خلاف خواست هنرمندان به سراغ نماینده بروند و ازایشان طلب نیرو نمایند. در حالی که هم آقای نماینده و هم گزینه ی مورد نظر به نامزدی غیر از روحانی و برنامه های دولت تدبیر و امید رای داده اند و معلوم نیست چگونه چنین فردی می تواند به تولید اثر هنری با مضمون «امید» کمک نماید.
و جالب آن که  تلاش می شود همین گزینه ی مورد حمایت آقای نماینده به پای دولت و ستاد دکتر روحانی در استان نوشته گردد که در واقعیت چنین چیزی صحت ندارد و ستاد قویا این مسئله را تکذیب کرده است. در ضمن اگر هم کسانی باشند که با تابلوی اصلاح طلبی بخواهند از این انتصاب حمایت کنند در واقع یا پای منافع و غرض ورزی شخصی در میان است و یا هم ریشه در همان اختلافات سابقه دار اصلاح طلبان کهگیلویه دارد.
مع الوصف آقای استاندار و معاون سیاسی و امنیتی اش که مدت هاست خبری از ایشان نیست باید هر چه زودتر برای نجات فرهنگ استان دست به کار شوند و با کلید تدبیر قفل عرصه هنر و فرهنگ تعطیل شده را بگشایند و بدانند که هنرمندان امید جامعه برای تولید «امیدند».