تحلیل سیاسی سه قطب انتخابات بویراحمد و دنا

کبنا ؛بهنام عکاشه
بویراحمد و دنا بیش و پیش از حوزه های دیگر استان درگیر انتخابات دوره آینده مجلس شورای اسلامی شده و این روزها در محافل و رسانه ها پیرامون این موضوع بحث می شود.
شاید مرکزیت در استان، اهمیت شهر یاسوج و تلاش های سیاسی جناح ها برای ورود قدرتمندانه به کارزار انتخاباتی بخشی از دلایل این موضوع باشد ولی هرچه باشد این روزها مردم بویراحمد، با گزینه های فراوان انتخاباتی و گمانه های بسیارتر برخورد می کنند.
در این نوشتار می کوشم به تفکیک جریانات سیاسی، تحلیلی جامعه از آن حوزه ارائه دهم.
سیدباقر؛ مندنی پور و اصلاح طلبان؛
این گروه قدرتمند که بیش از ده سال است زمام قدرت را در دست نداشته اند قرابت و هماهنگی بیشتری با یکدیگر داشته و احتمالا در این انتخابات از یک گزینه از بین خودشان یا گزینه ای همگرا حمایت می کنند.
در این دوره با توجه به نزدیکی نسبی حاج زارع، همراهی رسانه ها و همسوئی دولت روحانی، البته تا حدودی توانسته اند عرض اندام نمایند و بیش از دوره های گذشته حضور رسانه ای و حتی سیاسی از خود نشان دهند.
وضعیت این گروه تقریبا مانند همه اصلاح طلبان کشور است که علیرغم قدرت اجتماعی، توان لازم برای تاثیرگذاری بر فضای سیاسی را از دست داده اند.
احتمال تایید صلاحیت اصلاح طلبان در این دوره، به فضای عمومی گشور بشتگی دارد و هرچند برخی امیدواری این جریان را واهی می دانند ولی نمی توان از الان پیش بینی دقیقی از سال انتخابات داشت.
حضور و عدم حضور این جریان قدرتمند سیاسی می تواند سرنوشت نهائی انتخابات آینده بویراحمد را رقم بزند.
زارع به تدریج با انتصاب مدیران اصلاح طلب غیرتشکیلاتی همچون دکتر رمضانی، راد، باقری میرمحمدی، جهانگیری و... در پست های حساس توانست تا حدودی نگرانی های این طیف را که به خاطر انتخاب استاندار بوجود آمده بود را رفع نماید.
اگرچه بعید است سطح تووقع اصلاح طلبان در دولت منتسب به خودشان این باشد ولی تصور برخورد احتمالی ستارهدایتخواه می توانست برای آنان وحشتناک باشد.
این طیف هنوز مواضع سیاسی خود را عمومی نکرده و بعد از سیدباقر موسوی، مندنی پور و غریب پور بیش از دیگران شانس انتخاب داشته و پس از اینها با احتمال کمتری، گزینه هائی مانند بهرامی شهردار و وکیلی روزنامه نگار مطرح می باشند.
هدایتخواه و اصولگرایان؛
تثبیت رهبری اصولگرایان استان. تلاش های چندماه گذشته هدایتخواه را در این راستا می توان ارزیابی کرد. سخنرانی های متعددی که از سوی نهادهای رسمی برای او در مناطق مختلف استان ترتیب داده شد.
اگرچه تلاش ها در استان و مشخصا گچساران به شکست انجامید ولی بی تردید احتمال اجماع اصولگرایان بویراحمدی روی گزینه ای غیر از او بعید به نظر می رسد.
اعلام مواضع و فعالیت های سیاسی اسطوره اصولگرایان بویراحمد موجب شد دوست قدیمی و رقیب حزبی اش واکنش شدید نشان دهد و تا حدودی او را متوقف نماید.
خلقی پور با مواضع تندش نشان داد اسطوره به تدریج اتوریته خود را در میان سران اصولگرا از دست داده و بین سر و بدنه اجتماعی راست های استان شکافی بزرگ پدیدار شده است. چه هدایتخواه پشتوانه محکمی در بین جامعه اصولگرا بویژه جوانان دارد.
هرگونه نزدیکی بین جریان هدایتخواه موسوم به پایداری ها در یاسوج به حاج زارع تقریبا غیرممکن است. رقابت این طیف در بویراحمد بیش از اصلاح طلبان با جریان حاج زارع می باشد.
اعتقاد به این اصل نسبی که معمولا نماینده حاکم در دور بعد رای کمتری دارد از سوئی و داشتن کاندیداهای قدرتمند از سوی دیگر موجب شده که این جریان روی زارع به هیچ عنوان حساب باز نکنند.
از طرفی شکست از زارع در واقع از بین برنده هیمنه هدایتخواه در هشت سال پیش از آن بوده و برخورد او با مدیران منسوب به هدایتخواه جای هیچ گونه انعطافی را باقی نمی گذارد.
حاج زارع نماینده بویراحمد و دنا؛
شاید پاسخ به این سوال اصلاح طلبان بویراحمد که دلیل حمایت زارع از احمدی نژاد چه بوده است هنوز ذهن آنها را به خود مشغول کرده باشد ولی نمی توان از عزم زارع برای جذب لایه میانه رو اصلاح طلبان به سادگی گذشت.
حمایت زارع از رمضانی و عزل ارژنگ یکی از مهم ترین تغییرات چندساله اخیر استان است. استقبال دانشجویان از مدیریت دکتر رمضانی قطعا می تواند به افزایش پایگاه اجتماعی دانشجویی زارع کمک شایانی کند.
حمایت استراتژیک زارع از وزیر آموزش و پرورش پیشنهادی روحانی و سخنان بی سابقه در روز رای اعتماد، در کنار انتصاب مدیران نزدیک به اصلاح طلبان، به نظر توانسته به میزان زیادی این طیف را مجاب کرده باشد در فقدان کاندیداهای اصلاح طلب او را انتخاب نمایند ولی اتفاقات زیادی تا آن روز مانده که هر کدام می تواند سرنوشت یک انتخابات را رقم بزند.
مثل حمایت زارع از ولایتی که همچون شمشیری دولبه می تواند عمل کند. هم تاثیر منفی این انتخاب بر دیدگاه پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان و هم ایجاد شکاف بین اصولگرایان سنتی و پایداری ها.
این انتخاب، راست سنتی یاسوج را مصمم به حمایت از او خواهد کرد مگر اتفاقاتی در یکسال و نیم آینده بیفتد که از این تصمیم بازگردند.
زارع در دو سال آینده برای تجمیع آرای پراکنده اصولگرایان تلاش خواهد کرد در عین حال که به پایگاه اجتماعی خود نیز نیم نگاهی خواهد کرد و این شاید مهمترین هدف زارع باشد.
تلاش ها برای زدودن چهره ای خنثی در دوسال پیش رو با سخنرانی قاطع او در میدجان و انتصاب دکتر بوستانی در دانشگاه آزاد یاسوج گامی مهم در این راستا ارزیابی شده است.
چیرگی تدریجی زارع بر فضای استان علاوه بر اینها انتقاداتی را در گچساران متوجه تاجگردون کرده است و او را که روزی قدرتی بلامنازع در عرصه استان به نظر می رسید در این روزها ناکام جلوه داده است.
حالا یک سال و نیم تا انتخاباتی باقی مانده است که در آن سوپراستارهای انتخاباتی بویراحمد در آن حاضرند.
اگرچه هنوز اعتقاد بر این است حضور اصلاح طلبان می تواند سرنوشت انتخابات را رقم بزند ولی هر کدام از کاندیداهای یاسوج، می توانند بر بخش مهمی از جامعه تاثیرگذار باشند.
همان گونه که زارع شانس دارد اصلاح طلبان را جذب کند هدایتخواه نیز سعی در مجاب کردن همه اصولگرایان خواهد داشت.
به همان میزان که هدایتخواه به ریزش های زارع روی خوش نشان می دهد، اصلاح طلبان به زارع نزدیک تر می شوند.
هر چقدر سکوت اصلاح طلبان آزاردهنده است، فریادهای اصولگرایان موجب شکاف بین آنها شده است.
همه این نسبت ها در بویرحمد و دنا برقرار است ولی یک اصل را نباید فراموش کرد؛
مردم در بویراحمد همیشه کسی را انتخاب می کنند که کمتر کسی فکرش را می کند.