تاریخ انتشار
جمعه ۱۰ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۳۸
کد مطلب : ۵۷۷۹۶
پاسخ اصلاح طلبانه به مقاله حسام رحمانی اصل
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛میلاد کرمی
در پی انتشار مقاله حسام رحمانی در کبنا نیوز در پاسخ به مقالات علیرضا کفائی، محسن مدرس و ایمان محمدپور فتح با عنوان «سیدقدرت اصولگراست و اصولگرا می ماند» میلاد کرمی سردبیر ول خبر و از فعالان سیاسی اصلاح طلب گچساران ر پاسخی به ادعاهای رحمانی پاسخ گفته است. متن کامل این پاسخ به شرح زیر است؛
برادر عزیزم حسام رحمانی
در تابستانی که میگذرد و آفتاب تموز، یخی را که سال هاست بر چهره بعضی از دوستان جای دارد آب میکند و در پس آن، چهره واقعی آنان آشکار میشود، سکوت دیگر جایز نیست زیرا بد اخلاقیها و کج اندیشیهای آنان، همواره در طول سالیان گذشته سبب شده که شیرینیها و امیدواریها جای خود را به تلخیها دهند و با بداخلاقیهای سیاسی آرامش مردمان این دیار را برای بازیهای سیاسی خود بر هم میزنند تا از این آب گل آلود برای خود خاویار قدرت را صید نمایند. کافی است به احوال ایشان در طول حیات سیاسیشان نظری انداخت تا آنچه بر دیدگان ما عیان میشود حاجتی به بیانش نباشد.
بیشک به تاریخچه جریان راست سنتی یا محافظه کار و نام نوین اصولگرایی که ایشان برای خود برگزیدهاند در پیش از انقلاب در این دیار نمیتوان پرداخت زیرا تعداد محدودی از این عزیزان که اینک در میان ما نیستند همچون مرحوم نبیزاده در تاریخ سیاسی پیش از انقلاب جای دارند.
آری میتوان با فرافکنی این گونه بر صفحه سفید کاغذ نگارش کرد (جبهه ما سنگری به نام ولایت دارد و سلاحی به نام اعتقاد و چه غیر قابل نفوذ است این جبهه) گویی با با سیاه کردن کاغذ سفید میتوان تاریخ را منحرف کرد.
هنوز روزهای زیادی از پایان دولت عدالت گستر و مهرورز نمیگذرد، پس بیشک شما و مریدان جریان سیاسی تان فراموش نکردهاید قهر یازده روزه ریاست جمهوری را که شما آن را اصولگرا میدانستید و او خود این گونه نمیپنداشت زیرا نیک میدانست که در عرصه سیاست و سیاست ورزی دو عنصر مقبولیت و محبوبیت نقش اساسی را بازی میکنند و جریان اصولگرای نوین که من به نوبه خود راست سنتی را برای نام بردن از آنان میپسندم به آن دلیل که اگر منظور از اصولگرایی انقلابی بودن با با امام بودن و ولایت پذیر بودن و دوستدار آینده انقلاب و رهبری انقلاب بودن است، به صورت بنیادی میتوان گفت که اصلاح طلبان اصولگراترین اصولگرایان هستند و اگر نماد جریان اصلاح طلبی سید اصلاحات باشد هرگز از یادها نخواهدرفت.
رفتار و گفتار و عمل ایشان که همواره به انقلاب میاندیشیدند و در عمل و نه در گفتار اصولگرا بودن را عینیت بخشید، پس یادمان باشد که شاید بتوان با فرافکنی در ذهن محدودی انحراف ایجاد کرد اما آنگونه که در ضرب المثلهای شیرین ایرانی آمده هیچگاه ماه پشت ابر نمیماند و به گونهای دیگر نیز میتوان نوشت که سیاهیها و زشتیها روزی آشکار میشوند آن گونه که آشکار شد.
رئیس جمهوری که شما آن را ولایت پذیر میپنداشتی و انقلابیون واقعی را با چوب ضد ولایت فقیه میراندید چگونه یازده روز خانه نشینی پیشه کرد.
دوست عزیزم همه ما در کنا یکدیگر به نظاره نشسته بودیم آنگاه که طوماری عظیم از رانتها و فسادهای اقتصادی و فرهنگی و حتی رانت علمی (بورسیه کردن فرزندان پرچمداران اصولگرایی) که این خود در نوع خود بیسابقهترین نوع رانت خواری بود برای مردمان ایران اسلامی آشکار شد و مردمان فرهیخته این سرزمین را در بهت و حیرت برد که چگون میتوان شعار عدالت و دادگستری داد و در پس آن شعارها بزرگترین بیعدالتیها و بیکفایتیها را رقم زد.
دوست عزیزم حسام رحمانی!
از شما به عنوان شهروندی از شهروندان این سرزمین میخواهم که هیچگاه ارزشهای مردمان ایران اسلامی را برای منافع گروهی و حزبی خود خرج ننمایی که اگر این کار را انجام دهی میتوان گفت که شما و همفکران شما همچنان بهشناختی جامع وکافی و بینشی عمیق نسبت به شعور و آگاهی ملت خود دست پیدا نکردهای.
در بخشی از جوابیه خود آوردهاید که تحقیق کردهاید و متوجه شدهاید که آنچه شما و دوستان شما از آن به عنوان چپ قدیم یاد میکنید دارای ۷۰۰ رای میباشد و من به شما یادآوری میکنم که شاید ایشان نه ۷۰۰ رای بلکه ۱ رای داشته باشند آری در دیدگاه شما بر خلاف آنچه که بعنوان اعتقادتان مطرح کردهاید مهمترین هدف شما و دوستان همفکرتان دست یابی به قدرت است و نوع عمل و گفتارتان بارها این را اثبات کرده است که در ادبیات و عمل سیاسی شما هدف وسیله را توجیه میکند، اما آنانی را که شما پایگاه اجتماعی آنان را ۷۰۰ رای آوردهاید کسانی هستند که نه سالها پیش بلکه درانتخاباتی که سال پیش برگزار شد تنها با حمایتشان در یک روز ردای ریاست جمهوری را بر تن گزینهای کردند که شما و همفکرانتان را در بهت و حیرت فرو برد که چگونه در یک روز میتوان تمام معا دلات را تنها با ۱ رای و اعلام حمایت بر هم زد و به گونهای که عمق نفوذ ۱ رای را همگان به نظاره نشستند.
برادر عزیزم!
تفکر اصلاح طلبی اندیشههای خود را از پیامبر (ص) میگیرد، که برای اصلاح جامعه خویش راه اصلاح جامعه و امتش را تنها آغاز کرد.
آری بزرگترین نقطه ضعف تفکر شما در این است که دقت نکردهاید که تفکر اصلاح طلبی بر پایه آموزههای دینی و اسلامی شکل گرفته است، اگر آموزهای خود از رهبرفقید انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) را میزان قرار میدادید اینگونه کج اندیشی نمیکردید و تنها به شما یاد آوری میکنم که جریان سیاسی که شما خود را وامدار آن میپنداری همواره تنها را دستیابی به قدرت را حذف رقبای خود میداند چون پس از سالها به درستی این نکته را درک نمودهاند که فاقد محبوبیت و مقبولیت در میان مردمان ایران اسلامی هستند.
همان گونه که امروزهمه ما شاهد هستیم در گچساران، جریان راست سنتی پس از مرحوم نبیزاده هیچگاه نتوانسته رهبری دارای پایگاه اجتماعی برای خود بیاببد، تا آنجایی که برای انتخابات پیش رو نتوانسته به سرداران اردوگاه خود اعتماد بورزد و در عین ناباوری سرداران و سربازانش، متفکرین این جریان در پی آنند تا فرماندهی از سرزمین نزدیک را به این دیار بیاورند و این گونه برای افکار عمومی روشن سازند که نه تنها داری نیرویی قوی و تاثیرگذار در میان خود نیستند بلکه هیچ گونه محبوبیت و مقبولیتی در میان مردم گچساران و باشت ندارند.
تحرکات اردوگاه راست سنتی خود نشان دهنده شرایط آنان هست که آنچنان منفعل هستند که که فرافکنی را پیشه قرار دادهاند تا شاید برای لحظاتی بتوانند با فرافکنی حسادتها کینهها و کج اندیشیهای خود را نسبت به شتاب و توسعه پیش روی این دیار فراموش کنند.
در توصیف شرایط اردوگاه راست سنتی همین بس که کسانی که نمیتوانند به سرداران خود اعتماد کنند و آنان را فاقد پایگاه اجتماعی میدانند چگونه میتوانند در مورد عملکرد جریانی ریشه دار و انقلابی و داری پایگاهی اجتماعی و سیاسی به قضاوت بنشینند.
دوست دیرین من!
در جای جای نوشتهات انحرافات تاریخی را مشاهده کردم که امیدوارم به علت اشتباه تایپی باشد، گویی فراموش کردی که سید چشم سبز شما به علت حمایت عدهای از بدنه اصلاح طلبان پیروز انتخابات گشت و شیرینی آن پیروزی برای شما تنها خاطره گشت، خاطرهای که چندان نیز دوام نداشت.
در پایان در جواب جمله پایانیت که آوردهای (آنچه مهم است اینکه فقط وقتی شما را بردیم معنای این حرکات را میفهمید).
به شما و دوستانی که در نگارش نامهات به شما یاری دادهاند یاد آوری میکنم که اصولا نگاه ما با نگاه شما به سیاست متفاوت است.
نگاه شما به سیاست پر از خشم کینه و حسادت است.
در نگاه شما هدف وسیله را توجیه میکنند و دست یابی به قدرت اصل است در تفکر شما و دوستان تان نسبتی میان اخلاقیات و سیاست وجود ندارد.
تفسیر سیاست از دیدگاه شما دست یابی به قدرت آن هم نه برای خدمت بلکه برای منافع شخصی و گروهی است، تهدید به افشا و افشاگری در آینده یا سال ۹۴ همه ذهنها را به یاد آن ریس جمهوری میاندازد که ۸ سال از لیست مفسدین که در جیب خود داشت میگفت و در پایان تنها لیستی که ملت ایران به مشاهده آن نشستند پرونده بیمه ایران، سازمان تامین اجتماعی، فساد ۳هزار میلیاردی و سایر رانت خواریها و بیکفایتیها در دورهای از تاریخ ایران بود که ایران اسلامی مورد شدیدترین تحریمها بود.
حسام جان!
بازهم به تو میگویم همواره سعی بر آن داشته باش که اعتقاد و تفکر خود را بیان نمایی ولی هیچگاه سعی نکن که برای دست یابی به قدرت از ارزشهای مردم ایران اسلامی خرج نمایی برای تو بهترینها را از خداوند متعال خواستارم و در پایان به این جمله اکتفا میکنم که؛
«برای قضاوت بر گفتهها و تفکرات هر جریان سیاسی میتوان به تاریخچه و عملکرد گذشته آنان رجوع کرد و این تاریخ است که میتوانند بزرگترین میزان برای سنجش عملکرد هر گروه سیاسی باشد».
در پی انتشار مقاله حسام رحمانی در کبنا نیوز در پاسخ به مقالات علیرضا کفائی، محسن مدرس و ایمان محمدپور فتح با عنوان «سیدقدرت اصولگراست و اصولگرا می ماند» میلاد کرمی سردبیر ول خبر و از فعالان سیاسی اصلاح طلب گچساران ر پاسخی به ادعاهای رحمانی پاسخ گفته است. متن کامل این پاسخ به شرح زیر است؛
برادر عزیزم حسام رحمانی
در تابستانی که میگذرد و آفتاب تموز، یخی را که سال هاست بر چهره بعضی از دوستان جای دارد آب میکند و در پس آن، چهره واقعی آنان آشکار میشود، سکوت دیگر جایز نیست زیرا بد اخلاقیها و کج اندیشیهای آنان، همواره در طول سالیان گذشته سبب شده که شیرینیها و امیدواریها جای خود را به تلخیها دهند و با بداخلاقیهای سیاسی آرامش مردمان این دیار را برای بازیهای سیاسی خود بر هم میزنند تا از این آب گل آلود برای خود خاویار قدرت را صید نمایند. کافی است به احوال ایشان در طول حیات سیاسیشان نظری انداخت تا آنچه بر دیدگان ما عیان میشود حاجتی به بیانش نباشد.
بیشک به تاریخچه جریان راست سنتی یا محافظه کار و نام نوین اصولگرایی که ایشان برای خود برگزیدهاند در پیش از انقلاب در این دیار نمیتوان پرداخت زیرا تعداد محدودی از این عزیزان که اینک در میان ما نیستند همچون مرحوم نبیزاده در تاریخ سیاسی پیش از انقلاب جای دارند.
آری میتوان با فرافکنی این گونه بر صفحه سفید کاغذ نگارش کرد (جبهه ما سنگری به نام ولایت دارد و سلاحی به نام اعتقاد و چه غیر قابل نفوذ است این جبهه) گویی با با سیاه کردن کاغذ سفید میتوان تاریخ را منحرف کرد.
هنوز روزهای زیادی از پایان دولت عدالت گستر و مهرورز نمیگذرد، پس بیشک شما و مریدان جریان سیاسی تان فراموش نکردهاید قهر یازده روزه ریاست جمهوری را که شما آن را اصولگرا میدانستید و او خود این گونه نمیپنداشت زیرا نیک میدانست که در عرصه سیاست و سیاست ورزی دو عنصر مقبولیت و محبوبیت نقش اساسی را بازی میکنند و جریان اصولگرای نوین که من به نوبه خود راست سنتی را برای نام بردن از آنان میپسندم به آن دلیل که اگر منظور از اصولگرایی انقلابی بودن با با امام بودن و ولایت پذیر بودن و دوستدار آینده انقلاب و رهبری انقلاب بودن است، به صورت بنیادی میتوان گفت که اصلاح طلبان اصولگراترین اصولگرایان هستند و اگر نماد جریان اصلاح طلبی سید اصلاحات باشد هرگز از یادها نخواهدرفت.
رفتار و گفتار و عمل ایشان که همواره به انقلاب میاندیشیدند و در عمل و نه در گفتار اصولگرا بودن را عینیت بخشید، پس یادمان باشد که شاید بتوان با فرافکنی در ذهن محدودی انحراف ایجاد کرد اما آنگونه که در ضرب المثلهای شیرین ایرانی آمده هیچگاه ماه پشت ابر نمیماند و به گونهای دیگر نیز میتوان نوشت که سیاهیها و زشتیها روزی آشکار میشوند آن گونه که آشکار شد.
رئیس جمهوری که شما آن را ولایت پذیر میپنداشتی و انقلابیون واقعی را با چوب ضد ولایت فقیه میراندید چگونه یازده روز خانه نشینی پیشه کرد.
دوست عزیزم همه ما در کنا یکدیگر به نظاره نشسته بودیم آنگاه که طوماری عظیم از رانتها و فسادهای اقتصادی و فرهنگی و حتی رانت علمی (بورسیه کردن فرزندان پرچمداران اصولگرایی) که این خود در نوع خود بیسابقهترین نوع رانت خواری بود برای مردمان ایران اسلامی آشکار شد و مردمان فرهیخته این سرزمین را در بهت و حیرت برد که چگون میتوان شعار عدالت و دادگستری داد و در پس آن شعارها بزرگترین بیعدالتیها و بیکفایتیها را رقم زد.
دوست عزیزم حسام رحمانی!
از شما به عنوان شهروندی از شهروندان این سرزمین میخواهم که هیچگاه ارزشهای مردمان ایران اسلامی را برای منافع گروهی و حزبی خود خرج ننمایی که اگر این کار را انجام دهی میتوان گفت که شما و همفکران شما همچنان بهشناختی جامع وکافی و بینشی عمیق نسبت به شعور و آگاهی ملت خود دست پیدا نکردهای.
در بخشی از جوابیه خود آوردهاید که تحقیق کردهاید و متوجه شدهاید که آنچه شما و دوستان شما از آن به عنوان چپ قدیم یاد میکنید دارای ۷۰۰ رای میباشد و من به شما یادآوری میکنم که شاید ایشان نه ۷۰۰ رای بلکه ۱ رای داشته باشند آری در دیدگاه شما بر خلاف آنچه که بعنوان اعتقادتان مطرح کردهاید مهمترین هدف شما و دوستان همفکرتان دست یابی به قدرت است و نوع عمل و گفتارتان بارها این را اثبات کرده است که در ادبیات و عمل سیاسی شما هدف وسیله را توجیه میکند، اما آنانی را که شما پایگاه اجتماعی آنان را ۷۰۰ رای آوردهاید کسانی هستند که نه سالها پیش بلکه درانتخاباتی که سال پیش برگزار شد تنها با حمایتشان در یک روز ردای ریاست جمهوری را بر تن گزینهای کردند که شما و همفکرانتان را در بهت و حیرت فرو برد که چگونه در یک روز میتوان تمام معا دلات را تنها با ۱ رای و اعلام حمایت بر هم زد و به گونهای که عمق نفوذ ۱ رای را همگان به نظاره نشستند.
برادر عزیزم!
تفکر اصلاح طلبی اندیشههای خود را از پیامبر (ص) میگیرد، که برای اصلاح جامعه خویش راه اصلاح جامعه و امتش را تنها آغاز کرد.
آری بزرگترین نقطه ضعف تفکر شما در این است که دقت نکردهاید که تفکر اصلاح طلبی بر پایه آموزههای دینی و اسلامی شکل گرفته است، اگر آموزهای خود از رهبرفقید انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) را میزان قرار میدادید اینگونه کج اندیشی نمیکردید و تنها به شما یاد آوری میکنم که جریان سیاسی که شما خود را وامدار آن میپنداری همواره تنها را دستیابی به قدرت را حذف رقبای خود میداند چون پس از سالها به درستی این نکته را درک نمودهاند که فاقد محبوبیت و مقبولیت در میان مردمان ایران اسلامی هستند.
همان گونه که امروزهمه ما شاهد هستیم در گچساران، جریان راست سنتی پس از مرحوم نبیزاده هیچگاه نتوانسته رهبری دارای پایگاه اجتماعی برای خود بیاببد، تا آنجایی که برای انتخابات پیش رو نتوانسته به سرداران اردوگاه خود اعتماد بورزد و در عین ناباوری سرداران و سربازانش، متفکرین این جریان در پی آنند تا فرماندهی از سرزمین نزدیک را به این دیار بیاورند و این گونه برای افکار عمومی روشن سازند که نه تنها داری نیرویی قوی و تاثیرگذار در میان خود نیستند بلکه هیچ گونه محبوبیت و مقبولیتی در میان مردم گچساران و باشت ندارند.
تحرکات اردوگاه راست سنتی خود نشان دهنده شرایط آنان هست که آنچنان منفعل هستند که که فرافکنی را پیشه قرار دادهاند تا شاید برای لحظاتی بتوانند با فرافکنی حسادتها کینهها و کج اندیشیهای خود را نسبت به شتاب و توسعه پیش روی این دیار فراموش کنند.
در توصیف شرایط اردوگاه راست سنتی همین بس که کسانی که نمیتوانند به سرداران خود اعتماد کنند و آنان را فاقد پایگاه اجتماعی میدانند چگونه میتوانند در مورد عملکرد جریانی ریشه دار و انقلابی و داری پایگاهی اجتماعی و سیاسی به قضاوت بنشینند.
دوست دیرین من!
در جای جای نوشتهات انحرافات تاریخی را مشاهده کردم که امیدوارم به علت اشتباه تایپی باشد، گویی فراموش کردی که سید چشم سبز شما به علت حمایت عدهای از بدنه اصلاح طلبان پیروز انتخابات گشت و شیرینی آن پیروزی برای شما تنها خاطره گشت، خاطرهای که چندان نیز دوام نداشت.
در پایان در جواب جمله پایانیت که آوردهای (آنچه مهم است اینکه فقط وقتی شما را بردیم معنای این حرکات را میفهمید).
به شما و دوستانی که در نگارش نامهات به شما یاری دادهاند یاد آوری میکنم که اصولا نگاه ما با نگاه شما به سیاست متفاوت است.
نگاه شما به سیاست پر از خشم کینه و حسادت است.
در نگاه شما هدف وسیله را توجیه میکنند و دست یابی به قدرت اصل است در تفکر شما و دوستان تان نسبتی میان اخلاقیات و سیاست وجود ندارد.
تفسیر سیاست از دیدگاه شما دست یابی به قدرت آن هم نه برای خدمت بلکه برای منافع شخصی و گروهی است، تهدید به افشا و افشاگری در آینده یا سال ۹۴ همه ذهنها را به یاد آن ریس جمهوری میاندازد که ۸ سال از لیست مفسدین که در جیب خود داشت میگفت و در پایان تنها لیستی که ملت ایران به مشاهده آن نشستند پرونده بیمه ایران، سازمان تامین اجتماعی، فساد ۳هزار میلیاردی و سایر رانت خواریها و بیکفایتیها در دورهای از تاریخ ایران بود که ایران اسلامی مورد شدیدترین تحریمها بود.
حسام جان!
بازهم به تو میگویم همواره سعی بر آن داشته باش که اعتقاد و تفکر خود را بیان نمایی ولی هیچگاه سعی نکن که برای دست یابی به قدرت از ارزشهای مردم ایران اسلامی خرج نمایی برای تو بهترینها را از خداوند متعال خواستارم و در پایان به این جمله اکتفا میکنم که؛
«برای قضاوت بر گفتهها و تفکرات هر جریان سیاسی میتوان به تاریخچه و عملکرد گذشته آنان رجوع کرد و این تاریخ است که میتوانند بزرگترین میزان برای سنجش عملکرد هر گروه سیاسی باشد».
2- حسام رحمانی از سنسن کودکی در سیاست بوده و با پختگی تمام با بزرگان اصلاحات مباحثه می کند
3- از بیاناتتان معلومه که بدنبال ظاهر اصلاح طلبی هست و دلت برای اصلاحات نمیسوزه و فقط قصد داری خودی نشان بدی بر خلاف حسام که بوقش همیشه می نوازد