مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ رضا سبزواري*
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان کبنا نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
ليست مناطق كمتر توسعه يافته به پيشنهاد معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رياست جمهوري و تنفيذ هيئت دولت تصویب و اعلام ميگردد كه براساس آن امتيازاتي همچون بخشودگي پنجاه درصدي در پرداخت ماليات حقوق و معافيت ده ساله براي كارهاي توليدي به اين مناطق تعلق ميگيرد ( موضوع مواد 92 و 132 ق . م .م )كه شايد مهمترين دليل آشنايي افراد با كلمه مناطق كمتر توسعه يافته همين امتيازات مي باشد.
شهر من گچساران در ابتداي سال 88از ليست مناطق كمتر توسعه يافته خارج گرديد .
قطعا اگر مصاديق خروج از مناطق كمتر توسعه يافته ملموس باشد ، هر شهروندي با دل و جان از آن استقبال ميكند، چرا كه همه مصاديق محروميت علاوه بر هزينه هاي اجتماعي داري هزينه هاي مادي نيز هستند بعنوان مثال مناطق توسعه يافته داراي زير ساختهاي حمل و نقل فعال هستند اكثر اين مناطق ، فرودگاه و خطوط ريلي و پايانه هاي مسافربري فعال دارند در حاليكه يك شهروند گچساراني براي سفر به تهران بايد هزينه جابجاي و رنج حركت از منزل تا يك مبدا توسعه يافته را متحمل گردد ، شهروند شيرازي و اهوازي از اين رنج و هزينه معاف هستند .
مناطق توسعه يافته مراكز رفاهي و تفريحي مناسب دارند ،لذا تمايل به اسكان در اين شهرها بمراتب بيشتر از مناطق كمتر توسعه يافته است ، به همين دليل اقشار مختلف همچون دبيران مجرب و پزشكان و محققين و ... نيز همچون ساير اقشار تمايل به زندگي در اين شهرها را دارند كه اين تمايل خود به خود منجر به تاسيس مراكز آموزش ،رفاهي درماني و شهروندي بسياري در اين مناطق ميگردد.
مناطق توسعه يافته مراكز آموزش عالي شناخته شده و مناسبي دارند لذا اساتيد دانشگاه و دانشجويان و دانش پژوهان در اين مراكز اسكان دارند و اين امر خود سبب افزايش تبادل فرهنگي در اين مناطق و برخورداري از مزاياي فرهنگي شهروندي ميگردد .
مناطق توسعه يافته مراكز درماني قابل قبول و متناسب با جمعيت خود دارند و به تبع آن ، شركت هاي بيمه اي در رقابت براي جذب افراد و سرمايه ها ،خدمات تكميلي و مناسبي با كمترين جابجايي و هزينه به شهروندان ارئه مينمايد ، اين امر باعث افزايش كيفيت خدمات درماني و رفاهي بيماران و به نوبه خود افزايش اميد به زندگي و كاهش درد و رنج بيماران ميگردد .
و....
وقتي شهروندي همه اين خدمات را دريافت ميدارد، به طور طبيعي ضمن استفاده از مزاياي آن، سطح منطقي توقع براي دريافت خدمات مرتبط در وجودش بيشتر گرديده و به مطالبه منطقي آن ميپردازد . به عنوان مثال شهروند تهراني براي دريافت نوبت چنديدن كورس را تا بيمارستان طي نمي كند بلكه با استفاده از خدمات نوبت دهي تلفني در وقت و هزينه صرفه جويي ميكند در حالي كه توقع چنين خدمتي در شهر من حتي براي مطب يك پزشك عمومي نيز توقعي نابجا و خنده دار است.
درمناطق توسعه يافته براي طي مراتب پيشرفت بايد تلاش قابل قبول نمود و به دانش لازم مجهز شد و انگيزه لازم براي دريافت مسئوليت نيز در وجود فرد شعله ور باشد، ولي در مناطق كمتر توسعه يافته،پيشرفت ها تا حدودي به خصوصيات فردي و خانوادگي ، قومي ، سياسي و .. مطالب بسيار ديگري بستگي دارد.
بنا به آنچه در پاراگراف قبل _ افزايش منطقي سطح توقع در شهروندان مناطق توسعه يافته – توضيح داده شد مسئوليت پاسخگويي به شهروندان جزء لاينفك وظايف مسئولان و مديران مناطق توسعه يافته به شمار ميرود ،در صورتيكه در مناطق كمتر توسعه يافته اين مسئوليت آنچنان ضعيف است كه گاهي پرسش از مسئول توهين نيز تلقي ميگردد.
عدم پاسخگويي و عدم برخورداري از مديريت صحيح و منطقي ابتداي قرار گرفتن يك منطقه در شروع دور چرخش بدون پيشرفت وفاصله گرفتن از شاخص هاي توسعه يافتگي است .
قطعا وجود منابع سرمايه تنها نياز براي دستيابي به توسعه نمي باشد. وجود برنامه اي موثر، استفاده بهينه از منابع موجود ، مديريت صحيح كارو سرمايه ،وفاق و همدلي و گذشت در تعاملات اداري و اجتماعي و فاكتورهاي بسيار ديگري هستند كه در كنار منابع توسعه، توسعه يافتگي را بدنبال دارند.
شهر من فرودگاه دارد، دانشگاه دارد، باشگاه و مراكز تفريحي و فرهنگي با قدمت بسيار دار د ، پتانسيل لازم براي ايجاد مناطق تفريحي دارد ،سرمايه فراوان دولتي و خصوصي در اين شهر وجود دارد ،نيروي كار جوان و فعال دارد، سطح قابل قبول تحصيل نيروهاي جوان دارد ،پتانسيل فراوان علمي و ورزشي و فرهنگي دارد ،قطعا افراد وگروههاي دلسوز دارد،از ليست مناطق كمتر توسعه يافته خارج شده است ،ولي مطمئن نيستم توسعه يافته باشد.
اگر توسعه يافتگي نصب بنر و پلاكارد به هر مناصبت و انتصاب براي افراد در منطقه يا خارج از منطقه بود شهر من ازمناطق بسيار توسعه يافته بود .
قصد من انتقاد و تخريب نيست صرفا ياداوري و تلنگر است. مخاطبم شخص و گروه خاصي نيست ، روي صحبتم با همه شهروندان و مسئولان است ، نه پاسخي ميخواهم و نه اعتراض خاصي دارم ، اگر نوشته ام شهروندان و يا مسئولان را ذره اي در تحقق توسعه يافتگي به جلو ببرد شاكر لطف خدا و زحمات همه هستم قطعا آرزوي هر دلسوزي خروج از ليست مناطق كمتر توسعه يافته است ولي خروجي ملموس و عيني نه كاغذي و واهي با يك مثال كلام را خاتمه ميدهم تا شما بگوييد آيا شهرم به واقع توسعه يافته است.
حدود پنجاه روز پيش پدرم به علت حمله قلب دچار مشكلاتي شد كه پس از چند روز بستري به توصيه پزشك متخصص پذيرش گرفته و به شيراز بصورت اورژانسي اعزام شد . دستور پزشك اعزام با امبولانس و كادر درماني بود در ساعت 12.30 ظهر و در گرماي شهرم بيمار مسن به امبولانس هدايت شد تا شايد به لطف خدا و مدد پزشكان شيراز نجات يابد . بيمار قلبي بد حال با امبولانسي اعزام شد كه كولر مناسب نداشت، در راه اعزام نياز به سوند داشت ولي متاسفانه امبولانس سوند و بتادين و كمكهاي اوليه كه امروزه در هر خودرو پرايدي نيز وجود دارد را نداشت . اين كاستي ها از كمبود امكانات نيست از نبود برنامه ريزي و عدم پاسخ خواهي شهروندان و پاسخگويي مسئولان است . اشكالاتي از اين دست با كمي مسئوليت پذيري و پيگيري قابل حل است . نميخواهم همگان را غير مسئول بدانم چرا كه در همين بيمارستان (بيمارستان شهيد رجايي)پرستاران و كادر درماني دلسوزي چند روي از پدرم پرستاري نمودند ولي نميخواهم بي تفاوت باشم چرا كه سكوت باعث ادامه اين روند است.
حال شما قضاوت كنيد؟ آيا ما واقعا توسعه يافتيم؟
خرداد 93- گچساران-بام نفت ايران
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان کبنا نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
ليست مناطق كمتر توسعه يافته به پيشنهاد معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رياست جمهوري و تنفيذ هيئت دولت تصویب و اعلام ميگردد كه براساس آن امتيازاتي همچون بخشودگي پنجاه درصدي در پرداخت ماليات حقوق و معافيت ده ساله براي كارهاي توليدي به اين مناطق تعلق ميگيرد ( موضوع مواد 92 و 132 ق . م .م )كه شايد مهمترين دليل آشنايي افراد با كلمه مناطق كمتر توسعه يافته همين امتيازات مي باشد.
شهر من گچساران در ابتداي سال 88از ليست مناطق كمتر توسعه يافته خارج گرديد .
قطعا اگر مصاديق خروج از مناطق كمتر توسعه يافته ملموس باشد ، هر شهروندي با دل و جان از آن استقبال ميكند، چرا كه همه مصاديق محروميت علاوه بر هزينه هاي اجتماعي داري هزينه هاي مادي نيز هستند بعنوان مثال مناطق توسعه يافته داراي زير ساختهاي حمل و نقل فعال هستند اكثر اين مناطق ، فرودگاه و خطوط ريلي و پايانه هاي مسافربري فعال دارند در حاليكه يك شهروند گچساراني براي سفر به تهران بايد هزينه جابجاي و رنج حركت از منزل تا يك مبدا توسعه يافته را متحمل گردد ، شهروند شيرازي و اهوازي از اين رنج و هزينه معاف هستند .
مناطق توسعه يافته مراكز رفاهي و تفريحي مناسب دارند ،لذا تمايل به اسكان در اين شهرها بمراتب بيشتر از مناطق كمتر توسعه يافته است ، به همين دليل اقشار مختلف همچون دبيران مجرب و پزشكان و محققين و ... نيز همچون ساير اقشار تمايل به زندگي در اين شهرها را دارند كه اين تمايل خود به خود منجر به تاسيس مراكز آموزش ،رفاهي درماني و شهروندي بسياري در اين مناطق ميگردد.
مناطق توسعه يافته مراكز آموزش عالي شناخته شده و مناسبي دارند لذا اساتيد دانشگاه و دانشجويان و دانش پژوهان در اين مراكز اسكان دارند و اين امر خود سبب افزايش تبادل فرهنگي در اين مناطق و برخورداري از مزاياي فرهنگي شهروندي ميگردد .
مناطق توسعه يافته مراكز درماني قابل قبول و متناسب با جمعيت خود دارند و به تبع آن ، شركت هاي بيمه اي در رقابت براي جذب افراد و سرمايه ها ،خدمات تكميلي و مناسبي با كمترين جابجايي و هزينه به شهروندان ارئه مينمايد ، اين امر باعث افزايش كيفيت خدمات درماني و رفاهي بيماران و به نوبه خود افزايش اميد به زندگي و كاهش درد و رنج بيماران ميگردد .
و....
وقتي شهروندي همه اين خدمات را دريافت ميدارد، به طور طبيعي ضمن استفاده از مزاياي آن، سطح منطقي توقع براي دريافت خدمات مرتبط در وجودش بيشتر گرديده و به مطالبه منطقي آن ميپردازد . به عنوان مثال شهروند تهراني براي دريافت نوبت چنديدن كورس را تا بيمارستان طي نمي كند بلكه با استفاده از خدمات نوبت دهي تلفني در وقت و هزينه صرفه جويي ميكند در حالي كه توقع چنين خدمتي در شهر من حتي براي مطب يك پزشك عمومي نيز توقعي نابجا و خنده دار است.
درمناطق توسعه يافته براي طي مراتب پيشرفت بايد تلاش قابل قبول نمود و به دانش لازم مجهز شد و انگيزه لازم براي دريافت مسئوليت نيز در وجود فرد شعله ور باشد، ولي در مناطق كمتر توسعه يافته،پيشرفت ها تا حدودي به خصوصيات فردي و خانوادگي ، قومي ، سياسي و .. مطالب بسيار ديگري بستگي دارد.
بنا به آنچه در پاراگراف قبل _ افزايش منطقي سطح توقع در شهروندان مناطق توسعه يافته – توضيح داده شد مسئوليت پاسخگويي به شهروندان جزء لاينفك وظايف مسئولان و مديران مناطق توسعه يافته به شمار ميرود ،در صورتيكه در مناطق كمتر توسعه يافته اين مسئوليت آنچنان ضعيف است كه گاهي پرسش از مسئول توهين نيز تلقي ميگردد.
عدم پاسخگويي و عدم برخورداري از مديريت صحيح و منطقي ابتداي قرار گرفتن يك منطقه در شروع دور چرخش بدون پيشرفت وفاصله گرفتن از شاخص هاي توسعه يافتگي است .
قطعا وجود منابع سرمايه تنها نياز براي دستيابي به توسعه نمي باشد. وجود برنامه اي موثر، استفاده بهينه از منابع موجود ، مديريت صحيح كارو سرمايه ،وفاق و همدلي و گذشت در تعاملات اداري و اجتماعي و فاكتورهاي بسيار ديگري هستند كه در كنار منابع توسعه، توسعه يافتگي را بدنبال دارند.
شهر من فرودگاه دارد، دانشگاه دارد، باشگاه و مراكز تفريحي و فرهنگي با قدمت بسيار دار د ، پتانسيل لازم براي ايجاد مناطق تفريحي دارد ،سرمايه فراوان دولتي و خصوصي در اين شهر وجود دارد ،نيروي كار جوان و فعال دارد، سطح قابل قبول تحصيل نيروهاي جوان دارد ،پتانسيل فراوان علمي و ورزشي و فرهنگي دارد ،قطعا افراد وگروههاي دلسوز دارد،از ليست مناطق كمتر توسعه يافته خارج شده است ،ولي مطمئن نيستم توسعه يافته باشد.
اگر توسعه يافتگي نصب بنر و پلاكارد به هر مناصبت و انتصاب براي افراد در منطقه يا خارج از منطقه بود شهر من ازمناطق بسيار توسعه يافته بود .
قصد من انتقاد و تخريب نيست صرفا ياداوري و تلنگر است. مخاطبم شخص و گروه خاصي نيست ، روي صحبتم با همه شهروندان و مسئولان است ، نه پاسخي ميخواهم و نه اعتراض خاصي دارم ، اگر نوشته ام شهروندان و يا مسئولان را ذره اي در تحقق توسعه يافتگي به جلو ببرد شاكر لطف خدا و زحمات همه هستم قطعا آرزوي هر دلسوزي خروج از ليست مناطق كمتر توسعه يافته است ولي خروجي ملموس و عيني نه كاغذي و واهي با يك مثال كلام را خاتمه ميدهم تا شما بگوييد آيا شهرم به واقع توسعه يافته است.
حدود پنجاه روز پيش پدرم به علت حمله قلب دچار مشكلاتي شد كه پس از چند روز بستري به توصيه پزشك متخصص پذيرش گرفته و به شيراز بصورت اورژانسي اعزام شد . دستور پزشك اعزام با امبولانس و كادر درماني بود در ساعت 12.30 ظهر و در گرماي شهرم بيمار مسن به امبولانس هدايت شد تا شايد به لطف خدا و مدد پزشكان شيراز نجات يابد . بيمار قلبي بد حال با امبولانسي اعزام شد كه كولر مناسب نداشت، در راه اعزام نياز به سوند داشت ولي متاسفانه امبولانس سوند و بتادين و كمكهاي اوليه كه امروزه در هر خودرو پرايدي نيز وجود دارد را نداشت . اين كاستي ها از كمبود امكانات نيست از نبود برنامه ريزي و عدم پاسخ خواهي شهروندان و پاسخگويي مسئولان است . اشكالاتي از اين دست با كمي مسئوليت پذيري و پيگيري قابل حل است . نميخواهم همگان را غير مسئول بدانم چرا كه در همين بيمارستان (بيمارستان شهيد رجايي)پرستاران و كادر درماني دلسوزي چند روي از پدرم پرستاري نمودند ولي نميخواهم بي تفاوت باشم چرا كه سكوت باعث ادامه اين روند است.
حال شما قضاوت كنيد؟ آيا ما واقعا توسعه يافتيم؟
خرداد 93- گچساران-بام نفت ايران
