تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۲:۲۶
کد مطلب : ۳۰۸۴۲۰
رمز گشایی از پروژه «کهگیلویه بی معاونت؟!»
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سعید پارسایی
در جوامع مدرن امروزی کسانی پشت دعواهای سیاسی و منطقهای سنگر میگیرند که از اندیشه و تفکر تهی هستند و برای دست یازیدن بر اریکه قدرت بساط قومیت گسترانیده و دعوای شهرستانی ابتکار میکنند.
جامعه کهگیلویه و بویراحمد همه از یک دین و مذهباند و سنتهای اخلاقی و معنوی مشترکی دارند و آنچنان ساختارهای اجتماعی، مناسبات فرهنگی و سیاسی در هم تنیده است که تاکتیک نخ نما شده شهرستانگرایی فقط دست آویزی ست برای برخی افراد چند زیست و دوگانه سوز که به هر قیمتی و به هر وسیلهای میخواهند همچنان در قدرت باقی بمانند و سفره بخور بخور خویش را تداوم ببخشند.
در دولت اول جناب آقای دکتر روحانی دکتر سید موسی خادمی سکان هدایت استان را در سایه هماهنگی دولت با مجمع نمایندگان استان در دست گرفتند.
شخصیت دکتر خادمی متین و صبور بود و ذاتاً به همه شهرستانها توجه داشتند. و معاونین خود را بشرح آنچه در واقعیتهای امروزی جامعه میگذرد از هر سه حوزه انتخابیه استان برگزیدند.
نیک اقبالی و فتاح محمدی از مرکز استان، مجید محنایی از کهگیلویه بزرگ و حسن نوروزی از گچساران تقریباً فضای آرام و خوبی بود.
اما فشارهای طایفه ای و رو دربایستی های ایلی بر نماینده عالی دولت به شکلی مدیریت را جلو برد که حدود ۳۸ درصد مدیران کل ستادی استانداری و ۲۷ درصد مدیران استانی به طایفه جلیل القدر جناب استاندار رسید.
این موضوع حواشی و اعتراضات بسیاری را در محافل سیاسی و اجتماعی استان و حتی کشور برانگیخت. بطوری که ابتدای حضور دکتر خادمی در استان لرستان یکی از روشنفکران حامی دولت ضمن خوشامدگویی به استاندار موسی خادمی، قوم گرایی ایشان را نکوهیده و برای او آرزوی رعایت عدالت در توزیع منابع قدرت را در مسئولیت جدید خواستند.
پس از احیای مجدد سازمان مدیریت و تقلیل معاونین استاندار و اصلاح چارت جدید عملاً حوزه انتخابیه گچساران در شورای معاونین استاندار به دو معاون بویراحمدی و یک استاندار و معاون کهگیلویه ای اعتماد و قناعت کردند.
معاونین خادمی (محنایی، حاج فتاح، نیک اقبالی و نوروزی) هیچ وقت نگاه منطقه ای و شهرستانی نداشتند و چنین احساسی را هم در مجموعه اداری استان بوجود نیاوردند.
دکتر خادمی با تلاش خویش و حمایت ویژه رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی به استانداری لرستان ارتقا یافت و دکتر علی محمد احمدی به پاستور میدان امام حسین (ع) یاسوج سکنی گزید.
احمدی بیشتر چهره ای اقتصادی و با نگاهی کاملاً توسعه ای و علمی کار خود را آغاز کرد و برای تحقق اهداف دولت و برنامههای خودش بی محابا یکی از مدیران کارآزموده اجرای را به عرصه مدیریت فنی و عمرانی استان انتخاب کردند.
دکتر احمدی همچنین؛ فرماندار شجاع بویراحمد را به معاونت سیاسی و مدیر موفق و با برنامه اقتصادی استان (جهاد کشاورزی) را به معاونت اقتصادی خویش برگزید، بی آنکه به جغرافیا و زادگاه معاونین جدید خویش بنگرد.
اما!
اینهمه مقدمه صرفاً برای آن بود که چگونه فضایی در استانداری و بتبع آن در فضای رسانه ای سیاسی - اجتماعی استان شکل گرفت که؛
"چرا از ۳ معاون استاندار جدید فردی از کهگیلویه بزرگ معاون نیست؟"
حتی بر خلاف شعارهای پر رنگ و لعاب خویش در اصلاح طلبی شب و روز به دامان نماینده اصولگرا افتادند و از دلسوزی برای حوزه انتخابیه نالهها کردند ....
دلیل خیلی ساده ای دارد که خیلی به چشم نمیآید. فضایی بوجود آمده صرفاً تلاشهای یکی دو مدیر«چند زیست» و «چندگانه سوز» برای «بقا بر سفره دولت» تدبیر، است و سلام...
برخی از این افراد که از مدیران و سینه چاکان دولت اصلاحات بوده ..... پس از اتمام دولت سید محمد خاتمی و استقرار دولت نهم این برادران پر تدبیر جامه نویی دیگر بر تن نموده و در همان اوایل یکی به فرمانداری و مدیرکلی و دیگرانی نیز، در اوج مسائل ۸۸ که دولت وقت به صغیر و کبیر اصلاح طلبان رحم نمیکرد (البته با حفظ مواضع و افکار اصلاح طلبانه شان؟؟؟!!!.....) به کلیدیترین مدیر کلی استانداری منصوب گردیدند...
جلل الخالق ....
دولت نهم و دهم فرصت خوبی برای بکارگیری نیروهای نورچشمیها (آنهم فقط از جریان تندروی حامی احمدی نژاد) گردید و مدیران کم لطف و پرتدبیر مورد نظر از هیچ فرصتی برای تقرب به جریانات "مشاییسم" فرو گزار نبود ....
بعد از انتخاب دکتر روحانی به ریاست جمهوری و انتخاب سید موسی خادمی به سکانداری کهگیلویه و بویراحمد.
از خوش اقبالی ایشان استانداری از جنس برادران هم طایفه ای، به کرسی نمایندگی عالی دولت رسید و اینان نه تنها عزل نشدند، بلکه با جامه ای نوتر، صاحب قدرتی، تازه تر و صندلیی با مزایاتر؟!! گردیدند ....
هر آنچه سایتها تلاش کردند که استاندار خادمی را به عزل مدیران باقی مانده دولت نهم و دهم قانع سازند، کارساز نبود ...
حال استانداری جدید آمد که از بد شانسی این آقایان مدیر، هیچ راهی و روزنه ای برای پوشیدن جامه ای نو نزد ایشان و ابقا و ارتقا در قدرت نمیتوان یافت...
لذا بهترین استراتژی برای این چند مدیر محترم، همان شد که اول بحث تقریر کردیم...
به راه انداختن جنگ شهرستانی و سهم خواهی شهرستانی و فردا وا اسلاما که کهگیلویه معاون ندارد؟! و در حق کهگیلویه ستم شده؟!
آنچه "آگاهان، اصلاح طلبان و متفکران کهگیلویه بزرگ" میدانند این است که؛ "این قسم افراد: نه درد استان دارند نه درد کهگیلویه نه درد اصلاح طلبی دارند و نه درد اصولگرایی
بلکه " درد نان است و نام " این افراد بهترین فرصت و تاکتیک را این دانستند که حالا جنگ شهرستان شهرستان راه بیاندازیم که حداقل با مظلوم نمایی حداقل این چهار سال آتی هم بنام کهگیلویه مظلوم بر اریکه قدرت باقی بمانیم....
و در سنوات ممتد مدیریتی مان در کتاب گینس رکورد بزنیم....
این دوستان و برخی دیگر از مدیرانی - که حتی توان کار کارشناسی در استانداری نداشته و ندارند و صرفاً بواسطه سیاسی کاری و جاه طلبی به با مدارک غیره مرتبط از آموزش و پرورش و دانشگاه و اداره تعاون و کار و .... به استانداری منتقل شدند و مدیریتهای مختلف رسیدهاند - آگاه باشند و بدانند که امروز کهگیلویه. چرام، لنده، باشت، بویراحمد، بهمئی ، دنا و گچساران همه یکی هستند و زیر یک پرچم و در سایه رهبری یک امام و در خدمت به یک نظام و یک مردم با هم، همدل و همراه هستند.
و لذا برای ابقای چند صبای دیگر خویش لازم نبود اینهمه فضا سازی و تفرقه افکنی کنند.
شاید میشد با کار و تلاش و ارائه برنامههایی نو، خوب و ارزشمند، باز هم مدیر باقی ماند......
*دانش آموخته کارشناسی ارشد جامعه شناسی
در جوامع مدرن امروزی کسانی پشت دعواهای سیاسی و منطقهای سنگر میگیرند که از اندیشه و تفکر تهی هستند و برای دست یازیدن بر اریکه قدرت بساط قومیت گسترانیده و دعوای شهرستانی ابتکار میکنند.
جامعه کهگیلویه و بویراحمد همه از یک دین و مذهباند و سنتهای اخلاقی و معنوی مشترکی دارند و آنچنان ساختارهای اجتماعی، مناسبات فرهنگی و سیاسی در هم تنیده است که تاکتیک نخ نما شده شهرستانگرایی فقط دست آویزی ست برای برخی افراد چند زیست و دوگانه سوز که به هر قیمتی و به هر وسیلهای میخواهند همچنان در قدرت باقی بمانند و سفره بخور بخور خویش را تداوم ببخشند.
در دولت اول جناب آقای دکتر روحانی دکتر سید موسی خادمی سکان هدایت استان را در سایه هماهنگی دولت با مجمع نمایندگان استان در دست گرفتند.
شخصیت دکتر خادمی متین و صبور بود و ذاتاً به همه شهرستانها توجه داشتند. و معاونین خود را بشرح آنچه در واقعیتهای امروزی جامعه میگذرد از هر سه حوزه انتخابیه استان برگزیدند.
نیک اقبالی و فتاح محمدی از مرکز استان، مجید محنایی از کهگیلویه بزرگ و حسن نوروزی از گچساران تقریباً فضای آرام و خوبی بود.
اما فشارهای طایفه ای و رو دربایستی های ایلی بر نماینده عالی دولت به شکلی مدیریت را جلو برد که حدود ۳۸ درصد مدیران کل ستادی استانداری و ۲۷ درصد مدیران استانی به طایفه جلیل القدر جناب استاندار رسید.
این موضوع حواشی و اعتراضات بسیاری را در محافل سیاسی و اجتماعی استان و حتی کشور برانگیخت. بطوری که ابتدای حضور دکتر خادمی در استان لرستان یکی از روشنفکران حامی دولت ضمن خوشامدگویی به استاندار موسی خادمی، قوم گرایی ایشان را نکوهیده و برای او آرزوی رعایت عدالت در توزیع منابع قدرت را در مسئولیت جدید خواستند.
پس از احیای مجدد سازمان مدیریت و تقلیل معاونین استاندار و اصلاح چارت جدید عملاً حوزه انتخابیه گچساران در شورای معاونین استاندار به دو معاون بویراحمدی و یک استاندار و معاون کهگیلویه ای اعتماد و قناعت کردند.
معاونین خادمی (محنایی، حاج فتاح، نیک اقبالی و نوروزی) هیچ وقت نگاه منطقه ای و شهرستانی نداشتند و چنین احساسی را هم در مجموعه اداری استان بوجود نیاوردند.
دکتر خادمی با تلاش خویش و حمایت ویژه رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی به استانداری لرستان ارتقا یافت و دکتر علی محمد احمدی به پاستور میدان امام حسین (ع) یاسوج سکنی گزید.
احمدی بیشتر چهره ای اقتصادی و با نگاهی کاملاً توسعه ای و علمی کار خود را آغاز کرد و برای تحقق اهداف دولت و برنامههای خودش بی محابا یکی از مدیران کارآزموده اجرای را به عرصه مدیریت فنی و عمرانی استان انتخاب کردند.
دکتر احمدی همچنین؛ فرماندار شجاع بویراحمد را به معاونت سیاسی و مدیر موفق و با برنامه اقتصادی استان (جهاد کشاورزی) را به معاونت اقتصادی خویش برگزید، بی آنکه به جغرافیا و زادگاه معاونین جدید خویش بنگرد.
اما!
اینهمه مقدمه صرفاً برای آن بود که چگونه فضایی در استانداری و بتبع آن در فضای رسانه ای سیاسی - اجتماعی استان شکل گرفت که؛
"چرا از ۳ معاون استاندار جدید فردی از کهگیلویه بزرگ معاون نیست؟"
حتی بر خلاف شعارهای پر رنگ و لعاب خویش در اصلاح طلبی شب و روز به دامان نماینده اصولگرا افتادند و از دلسوزی برای حوزه انتخابیه نالهها کردند ....
دلیل خیلی ساده ای دارد که خیلی به چشم نمیآید. فضایی بوجود آمده صرفاً تلاشهای یکی دو مدیر«چند زیست» و «چندگانه سوز» برای «بقا بر سفره دولت» تدبیر، است و سلام...
برخی از این افراد که از مدیران و سینه چاکان دولت اصلاحات بوده ..... پس از اتمام دولت سید محمد خاتمی و استقرار دولت نهم این برادران پر تدبیر جامه نویی دیگر بر تن نموده و در همان اوایل یکی به فرمانداری و مدیرکلی و دیگرانی نیز، در اوج مسائل ۸۸ که دولت وقت به صغیر و کبیر اصلاح طلبان رحم نمیکرد (البته با حفظ مواضع و افکار اصلاح طلبانه شان؟؟؟!!!.....) به کلیدیترین مدیر کلی استانداری منصوب گردیدند...
جلل الخالق ....
دولت نهم و دهم فرصت خوبی برای بکارگیری نیروهای نورچشمیها (آنهم فقط از جریان تندروی حامی احمدی نژاد) گردید و مدیران کم لطف و پرتدبیر مورد نظر از هیچ فرصتی برای تقرب به جریانات "مشاییسم" فرو گزار نبود ....
بعد از انتخاب دکتر روحانی به ریاست جمهوری و انتخاب سید موسی خادمی به سکانداری کهگیلویه و بویراحمد.
از خوش اقبالی ایشان استانداری از جنس برادران هم طایفه ای، به کرسی نمایندگی عالی دولت رسید و اینان نه تنها عزل نشدند، بلکه با جامه ای نوتر، صاحب قدرتی، تازه تر و صندلیی با مزایاتر؟!! گردیدند ....
هر آنچه سایتها تلاش کردند که استاندار خادمی را به عزل مدیران باقی مانده دولت نهم و دهم قانع سازند، کارساز نبود ...
حال استانداری جدید آمد که از بد شانسی این آقایان مدیر، هیچ راهی و روزنه ای برای پوشیدن جامه ای نو نزد ایشان و ابقا و ارتقا در قدرت نمیتوان یافت...
لذا بهترین استراتژی برای این چند مدیر محترم، همان شد که اول بحث تقریر کردیم...
به راه انداختن جنگ شهرستانی و سهم خواهی شهرستانی و فردا وا اسلاما که کهگیلویه معاون ندارد؟! و در حق کهگیلویه ستم شده؟!
آنچه "آگاهان، اصلاح طلبان و متفکران کهگیلویه بزرگ" میدانند این است که؛ "این قسم افراد: نه درد استان دارند نه درد کهگیلویه نه درد اصلاح طلبی دارند و نه درد اصولگرایی
بلکه " درد نان است و نام " این افراد بهترین فرصت و تاکتیک را این دانستند که حالا جنگ شهرستان شهرستان راه بیاندازیم که حداقل با مظلوم نمایی حداقل این چهار سال آتی هم بنام کهگیلویه مظلوم بر اریکه قدرت باقی بمانیم....
و در سنوات ممتد مدیریتی مان در کتاب گینس رکورد بزنیم....
این دوستان و برخی دیگر از مدیرانی - که حتی توان کار کارشناسی در استانداری نداشته و ندارند و صرفاً بواسطه سیاسی کاری و جاه طلبی به با مدارک غیره مرتبط از آموزش و پرورش و دانشگاه و اداره تعاون و کار و .... به استانداری منتقل شدند و مدیریتهای مختلف رسیدهاند - آگاه باشند و بدانند که امروز کهگیلویه. چرام، لنده، باشت، بویراحمد، بهمئی ، دنا و گچساران همه یکی هستند و زیر یک پرچم و در سایه رهبری یک امام و در خدمت به یک نظام و یک مردم با هم، همدل و همراه هستند.
و لذا برای ابقای چند صبای دیگر خویش لازم نبود اینهمه فضا سازی و تفرقه افکنی کنند.
شاید میشد با کار و تلاش و ارائه برنامههایی نو، خوب و ارزشمند، باز هم مدیر باقی ماند......
*دانش آموخته کارشناسی ارشد جامعه شناسی
دهدشت به شما نیاز دارد.