تاریخ انتشار
دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۳۱
کد مطلب : ۳۰۲۲۴۹
تحرکات و فعالیتهای انتخاباتی در استان؛ دو سال مانده به انتخابات / از امیدهای «روشنفکر» تا اعتقاد «سید باقر» به معجزه و روزهای سخت «زارعی»
۰
کبنا ؛ بخش اول؛ حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا
گروه سیاسی کبنا نیوز در خصوص مسائل مختلف سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد مطالبی را به صورت گزارش میدانی و تحقیقاتی برای اطلاع مخاطبین گرامی انتشار میدهد، این مطالب بدون شک با نقص و ایراد همراه است، مخاطبین گرامی میتوانند با انتشار یادداشتهای خود نوشتارهای که در پی میآید را نقد یا تأیید نمایند.
از ۷ اسفند ۱۳۹۴ یک سال و نه ماه میگذرد و دو سال سه ماه دیگر تا یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی زمان مانده است، فرصتی که کم هم نیست.
در دموکراسیهای مدرن فعالیت سیاسی معطوف به یک ایام خاص مانند انتخابات نیست و احزاب و گروههای سیاسی در کل سال به فعالیت میپردازند و معمولاً در انتخابات محصول فعالیت خود را برداشت میکنند ولی در جامعه ما اکثر کنشهای سیاسی معطوف به همان یک ماه انتخابت میشود. البته این موضوع هرگز مانع از برخی فعالیتهای دیگر همچون یارگیری و حضور مداوم در فاتحه خوانیها نمیشود.
فاتحه خوانی و حضور در فاتحه خوانی نماد و نشانه ای از حیات یک فرد سیاسی است شاید هم نتوان ایراد چندانی بر این کارگرفت چرا که سیاستمدار در این استان جز حضور در فاتحه خوانی فرصت کنش دیگری ندارد و معمولاً هم در مسائل سیاسی و اظهار نظرات دست به ریسک نمیزند و به برخی پیامهای تسلیت و یا مصاحبههای ساختگی قناعت میکنند.
انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی با حواشی زیادی در حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا مواجه بود. خود انتخابات یکی از قومیترین دوران خود را پشت سر گذاشت و نامزدها هیچ ابایی از بیان شعارهای قومی و تعصبی نداشتند. خیلی از ناظران انتخابات رأی نامزدهای دور قبل را یک رای قومی می دانند و می گویند تنها میتوان خلوص بالای سیاسی برای رای هدایتخواه قائل شد.
شمارش آراء و اعلام فرد پیروز در بویراحمد آغاز یک دوئل برای طرفدارن زارع بود و تا مدتها آنها در یک تعلیق مرگبار قرار داشتند تا در نهایت وی به عنوان فرد پیروز انتخابات معرفی شد.
همان حواشی و مسائل مربوط به شمارش آراء و انتقادات به کاظم نظری فرماندار شهرستان بویراحمد کماکان یکی از مسائل مورد بحث و حاشیه ساز در سپهر سیاسی استان است. بعد از آغاز گمانه زنیها در مورد معرفی نظری به عنوان معاون سیاسی و امنیتی استاندار در دولت دوازدهم این موضوع با واکنش تند نیروهای سیاسی بویژه در طیف اصولگرا مواجه شد و بسیاری از این چهرهها بویژه شیخ صفدر پناهی که با بهانه و بی بهانه دوست دارد مدام اعتراض کند و بر خلاف جایگاه اداری کاملاً در هیات یک فرد سیاسی به هر چیزی گیر میدهد و هنوزهم معتقد است رئیسی در استان اول شده است، به انتصاب نظری اعتراض کردند ولی احمدی زیر بار این اعتراضات نرفت و در نهایت نظری باید به جای حاج فتاح به اتاق معاونت سیاسی در انتهای کریدور ضلع شمالی طبقه دوم استانداری برود.
از فردای روز ۷ اسفند ۹۴ مهدی روشنفکر بدون هیچ لاپوشانی و به عبارتی کاملاً رسمی نشان داده است که در دور بعد در انتخابات شرکت خواهد کرد. منتقدین روشنفکر همه رأی او در دور قبل را یک رأی قومی میدانند ولی روشنفکر نیز در جواب میگوید سایر نامزدها نیز چنین پایگاهی دارند. او کنار مردم در تمام مراسمهای آنها و بسیاری از مراسمات مذهبی شرکت میکند و در برخی از اتفاقات سیاسی استان اقدام به موضع گیری کرده است. روشنفکر امیدوار است رأی قبلی او بتواند بخشی از اصولگرایان را برای حمایت از او قانع کند و او بتواند نماینده جریان اصولگرایی در دور بعد باشد اتفاقی که بسیار سخت است. جمعی از اطرافیان هدایتخواه او را عامل شکست هدایتخواه میدانند. نامه صفدر پناهی به استاندار و اعتراض به انتصاب نظری که در آن از روشنفکر به نرمی و نیکی یاد شده بود این ذهنیت را ایجاد کرده است که احتمالاً اصولگرایان به روشنفکر به عنوان یک گزینه نگاه میکنند برخی هم معتقدند این رفتار شیخ در جهت نرم کردن روشنفکر و نزدیک کردن او برای تمکین به تصمیمات شورایی است که تشکیل نشده همه میدانند صرفاً دنبال آمدن هدایتخواه است.
مصاحبههای هدایتخواه در ماههای اخیر به خوبی بیانگر عزم جزم شده او برای آمدن است. وی در دو دوره قبلی تا روز آخر بنایش بر نیامدن بود ولی در آخر آمد و حالا که گفته است اگر شورای اصولگرایان نظرشان بر آمدن هدایتخواه باشد تمکین میکند معلوم است که برنامه آمدن دارد. بویژه که مطابق تحلیل ذهنی اصولگرایان این دوره چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری این احتمال وجود دارد که اصولگرایان به قدرت بازگردند پس او نمیخواهد این فرصت را از دست دهد.
در کنار این دو چهره مابقی اصولگرایان کمی بلاتکلیف هستند انها خوب میدانند روشنفکر به هیچ قیمت از صحنه کنار نمیرود و وقتی هم هدایتخواه بیاید دیگر هیچ شانس جریانی برای بقیه وجود ندارد. اما این دلیل نمیشود آنها میلشان به نامزدی را نیز سرکوب کنند و چهرههای پیشکوست و بعضاً جوان این جریان هر کدام به طریقی در حال برنامه ریزی برای این کارزار مهم هستند.
خرامین، پیشوا، کیان دهراب پور، فدایی و باز مثل همیشه خلیفه خلقی پور و .... همگی در کمین تحولات و اتفاقات آینده هستند تا مطابق این اتفاقات تصمیم مقتضی را اتخاذ کنند.
ایروان مسعودی هم یک چهره تقریبا ملی و دارای پذیرش نسبی در میان طیف نزدیک به هدایتخواه است ولی پذیرش چندانی در میان چهره های فعال در خود شهرستان ندارد و سخت است پذیرفت که او این دوره اصلا بیاید.
چهارم شدن محمد بهرامی در انتخابات قبلی و سکوتش تا مدتها این ظن را بوجود آورد که او عطای نمایندگی مجلس را به لقایش بخشیده است ولی در ماهای اخیر باز گویی او دلش برای آمدن و احتمالاً یک شکست دیگر تنگ شده است. با این اوصاف و حتی اگر بهرامی هم بخواهد زمینهٔ کمی برای او وجود دارد و خیلی هم بعید است شورای اصلاح طلبان باز در پشت او قرار بگیرد.
چهرههای مطرح اصلاح طلب از آمدن و تأیید صلاحیت گرفتن کمی ناامیدند ودر فضای عمومی کشور هم نشانه مثبتی دیده نمیشود که ممکن است سیاست شورای نگهبان در قبال این جریان تغییر کرده باشد و حتی برخی معتقدند اتفاقات در مجلس و ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری بویژه مناظرهها ممکن است سبب شود شورای نگهبان با جدیت بیشتر و سنگین تری نسبت به دورههای قبل با افراد وابسته به این گروه برخورد کند.
قوام فروزان از جمله چهره هایی بود که در دور قبل هم گمانه هایی مبنی بر آمدنش به گوش میرسید ولی در نهایت نیامد و مشخص هم نشد علت نیامدنش چه بود. حالا هم در سطح جامعه زمزمه هایی به گوش می رسد که احتمالا فروزان در دور بعد نامزد خواهد شد. برخی ها فروزان را یک گزینه خوب برای اصلاح طلبان میدانند.
هیچ بعید نیست باز هم سید باقر موسوی ثبت نام کند او همیشه به معجزه اعتقاد دارد.
چهرههای دیگری همچون پناه، غریب پور هم در سطح جامعه صحبتهایی راجع به آمدن آنها وجود دارد غریب پور در جلسات خصوصی گفته است نمیآید ولی در مقطعی و قبل از معرفی فرهاد رهبر به عنوان رئیس دانشگاه آزاد کشور گفته میشد که غریب پور برایش حکم مشاوره در همان هلدینگ های اقتصادی تحت مدیریتش زده است تا او ضامنی باشد برای چانه زنی در گرفتن تأیید صلاحیت. اینکه این ارتباط چقدر صحت دارد برای نگارنده محرز نیست ولی صحبت آن در میان فعالین سیاسی بود.
روزهای اخیر بعضی صحبتها مبنی بر احتمال کوچ وکیلی از تهران به یاسوج را مطرح کردند که البته این موضوع بعید است چون اگر قرار بر تأیید صلاحیت گرفتن و بعد هم بالا بودن شانس پیروزی باشد تهران از هر دو جهت بهتر از بویراحمد و دنا برای وکیلی است. جز اینکه وکیلی بخاطر ضعفهایی که داشته است کاملاً یقین پیدا کرده باشد از چشم تصمیم گیرندگان اصلاحات افتاده است و شانسی برای حضور مجدد در لیست آینده نخواهد داشت.
نیکبخت هم که اساساً اصالت سیاسی را برایش اهمیتی قائل نیست سفت و سخت در تقلا برای آمدن است.او پیشتر در پایگاه اصولگرایی تعریف میشد و از انتخابات دهم تا کنون با اصلاح طلبان بوده است و امیدوار است همه اصلاح طلبان رد شوند و او بماند تا هم رأی اصلاح طلبان را داشته باشد و هم با شعار «میرشکار» بویراحمد تعصبات قومی را حول خود جمع کند و بر ۷ هزار رأی خود در دور قبل بیفزاید ولی در هر صورت شانس نیکبخت کم است.
اما مهره اصلی این پازل بی شک غلام محمد زارعی است او در دور قبل نشان داد مطلقاً قابل پیش بینی نیست. وی نمایندگی پر از انتقادی داشته است و مردم حوزه انتخابیهاش وی را یک نماینده قوی نمیدانند. زارع دو بدشناسی بزرگ در دوره قبل آورد اول اینکه اصولگرا بود و دولت اصولگرای حاکم دهم هیچ وقعی به او نمیگذاشت و بعد هم که دولت عوض شد یک دولت اصلاح طلب بر سرکار آمد و در مجموع زارع را غیر خودی میدانست ولی با این وجود او تغییر موضع داد و دولت هم سهمی به او داد. موسی خادمی احترامش را زیاد داشت و همکاری زیادی با زارع کرد. دومین بدشانسی زارع حضور یک نماینده بسیار قدرتمند از استان به نام تاجگردون بود که دایره نفوذش نه در استان که در کل کشور بود و از بدشانسی زارع او برای استان نقشههای زیادی در سر داشت و دارد.
مخالفین زارع برای تخریب او بحث «عزت بویراحمد» را مطرح کردند و مدعی شدند که در زمانه زارع این عزت خدشه دار شده است.
البته هنوز هم نمیتوان به ضرس قاطع گفت که زارع میآید اما اگر او بنای آمدن داشته باشد مجبور است برخی مناطق بویژه در قسمتهایی که پایگاه رأی رقیبانش است به جذب نیرو و یارگیری بپردازد.
نکته آخر در مورد زارع این است که او دیگر به شعار هم نمیتواند بگوید اصولگرا است و بعد از حمایت قاطع از روحانی شاید بهترین تعریف برایش آن باشد که وی به طیف لاریجانی نزدیک است.
زمان زیادی تا انتخابات مانده است ولی هر چه باشد و هر چه شود انتخابات آینده هم محمل تکرار مکررات و حضور چهرههای تکراری است. رویه ای که بخشی از فرهنگ سیاسی ما شده است. اگر زارع و هدایتخواه هر دو بیایند این پنجمین بار است که این دو نفر میآیند و این یعنی اینکه حداقل ۲۰ سال در عمر سیاسی یک شهرستان تنها دو نفر حق اظهار وجود داشتند و بقیه هیچ کاره بودند. شرایط کهگیلویه و گچساران هم با اینجا تفاوت چندانی ندارد و در بخشهای بعدی این مقاله به آن دو حوزه انتخابیه نیز پرداخته خواهد شد.
گروه سیاسی کبنا نیوز در خصوص مسائل مختلف سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد مطالبی را به صورت گزارش میدانی و تحقیقاتی برای اطلاع مخاطبین گرامی انتشار میدهد، این مطالب بدون شک با نقص و ایراد همراه است، مخاطبین گرامی میتوانند با انتشار یادداشتهای خود نوشتارهای که در پی میآید را نقد یا تأیید نمایند.
از ۷ اسفند ۱۳۹۴ یک سال و نه ماه میگذرد و دو سال سه ماه دیگر تا یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی زمان مانده است، فرصتی که کم هم نیست.
در دموکراسیهای مدرن فعالیت سیاسی معطوف به یک ایام خاص مانند انتخابات نیست و احزاب و گروههای سیاسی در کل سال به فعالیت میپردازند و معمولاً در انتخابات محصول فعالیت خود را برداشت میکنند ولی در جامعه ما اکثر کنشهای سیاسی معطوف به همان یک ماه انتخابت میشود. البته این موضوع هرگز مانع از برخی فعالیتهای دیگر همچون یارگیری و حضور مداوم در فاتحه خوانیها نمیشود.
فاتحه خوانی و حضور در فاتحه خوانی نماد و نشانه ای از حیات یک فرد سیاسی است شاید هم نتوان ایراد چندانی بر این کارگرفت چرا که سیاستمدار در این استان جز حضور در فاتحه خوانی فرصت کنش دیگری ندارد و معمولاً هم در مسائل سیاسی و اظهار نظرات دست به ریسک نمیزند و به برخی پیامهای تسلیت و یا مصاحبههای ساختگی قناعت میکنند.
انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی با حواشی زیادی در حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا مواجه بود. خود انتخابات یکی از قومیترین دوران خود را پشت سر گذاشت و نامزدها هیچ ابایی از بیان شعارهای قومی و تعصبی نداشتند. خیلی از ناظران انتخابات رأی نامزدهای دور قبل را یک رای قومی می دانند و می گویند تنها میتوان خلوص بالای سیاسی برای رای هدایتخواه قائل شد.
شمارش آراء و اعلام فرد پیروز در بویراحمد آغاز یک دوئل برای طرفدارن زارع بود و تا مدتها آنها در یک تعلیق مرگبار قرار داشتند تا در نهایت وی به عنوان فرد پیروز انتخابات معرفی شد.
همان حواشی و مسائل مربوط به شمارش آراء و انتقادات به کاظم نظری فرماندار شهرستان بویراحمد کماکان یکی از مسائل مورد بحث و حاشیه ساز در سپهر سیاسی استان است. بعد از آغاز گمانه زنیها در مورد معرفی نظری به عنوان معاون سیاسی و امنیتی استاندار در دولت دوازدهم این موضوع با واکنش تند نیروهای سیاسی بویژه در طیف اصولگرا مواجه شد و بسیاری از این چهرهها بویژه شیخ صفدر پناهی که با بهانه و بی بهانه دوست دارد مدام اعتراض کند و بر خلاف جایگاه اداری کاملاً در هیات یک فرد سیاسی به هر چیزی گیر میدهد و هنوزهم معتقد است رئیسی در استان اول شده است، به انتصاب نظری اعتراض کردند ولی احمدی زیر بار این اعتراضات نرفت و در نهایت نظری باید به جای حاج فتاح به اتاق معاونت سیاسی در انتهای کریدور ضلع شمالی طبقه دوم استانداری برود.
از فردای روز ۷ اسفند ۹۴ مهدی روشنفکر بدون هیچ لاپوشانی و به عبارتی کاملاً رسمی نشان داده است که در دور بعد در انتخابات شرکت خواهد کرد. منتقدین روشنفکر همه رأی او در دور قبل را یک رأی قومی میدانند ولی روشنفکر نیز در جواب میگوید سایر نامزدها نیز چنین پایگاهی دارند. او کنار مردم در تمام مراسمهای آنها و بسیاری از مراسمات مذهبی شرکت میکند و در برخی از اتفاقات سیاسی استان اقدام به موضع گیری کرده است. روشنفکر امیدوار است رأی قبلی او بتواند بخشی از اصولگرایان را برای حمایت از او قانع کند و او بتواند نماینده جریان اصولگرایی در دور بعد باشد اتفاقی که بسیار سخت است. جمعی از اطرافیان هدایتخواه او را عامل شکست هدایتخواه میدانند. نامه صفدر پناهی به استاندار و اعتراض به انتصاب نظری که در آن از روشنفکر به نرمی و نیکی یاد شده بود این ذهنیت را ایجاد کرده است که احتمالاً اصولگرایان به روشنفکر به عنوان یک گزینه نگاه میکنند برخی هم معتقدند این رفتار شیخ در جهت نرم کردن روشنفکر و نزدیک کردن او برای تمکین به تصمیمات شورایی است که تشکیل نشده همه میدانند صرفاً دنبال آمدن هدایتخواه است.
مصاحبههای هدایتخواه در ماههای اخیر به خوبی بیانگر عزم جزم شده او برای آمدن است. وی در دو دوره قبلی تا روز آخر بنایش بر نیامدن بود ولی در آخر آمد و حالا که گفته است اگر شورای اصولگرایان نظرشان بر آمدن هدایتخواه باشد تمکین میکند معلوم است که برنامه آمدن دارد. بویژه که مطابق تحلیل ذهنی اصولگرایان این دوره چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری این احتمال وجود دارد که اصولگرایان به قدرت بازگردند پس او نمیخواهد این فرصت را از دست دهد.
در کنار این دو چهره مابقی اصولگرایان کمی بلاتکلیف هستند انها خوب میدانند روشنفکر به هیچ قیمت از صحنه کنار نمیرود و وقتی هم هدایتخواه بیاید دیگر هیچ شانس جریانی برای بقیه وجود ندارد. اما این دلیل نمیشود آنها میلشان به نامزدی را نیز سرکوب کنند و چهرههای پیشکوست و بعضاً جوان این جریان هر کدام به طریقی در حال برنامه ریزی برای این کارزار مهم هستند.
خرامین، پیشوا، کیان دهراب پور، فدایی و باز مثل همیشه خلیفه خلقی پور و .... همگی در کمین تحولات و اتفاقات آینده هستند تا مطابق این اتفاقات تصمیم مقتضی را اتخاذ کنند.
ایروان مسعودی هم یک چهره تقریبا ملی و دارای پذیرش نسبی در میان طیف نزدیک به هدایتخواه است ولی پذیرش چندانی در میان چهره های فعال در خود شهرستان ندارد و سخت است پذیرفت که او این دوره اصلا بیاید.
چهارم شدن محمد بهرامی در انتخابات قبلی و سکوتش تا مدتها این ظن را بوجود آورد که او عطای نمایندگی مجلس را به لقایش بخشیده است ولی در ماهای اخیر باز گویی او دلش برای آمدن و احتمالاً یک شکست دیگر تنگ شده است. با این اوصاف و حتی اگر بهرامی هم بخواهد زمینهٔ کمی برای او وجود دارد و خیلی هم بعید است شورای اصلاح طلبان باز در پشت او قرار بگیرد.
چهرههای مطرح اصلاح طلب از آمدن و تأیید صلاحیت گرفتن کمی ناامیدند ودر فضای عمومی کشور هم نشانه مثبتی دیده نمیشود که ممکن است سیاست شورای نگهبان در قبال این جریان تغییر کرده باشد و حتی برخی معتقدند اتفاقات در مجلس و ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری بویژه مناظرهها ممکن است سبب شود شورای نگهبان با جدیت بیشتر و سنگین تری نسبت به دورههای قبل با افراد وابسته به این گروه برخورد کند.
قوام فروزان از جمله چهره هایی بود که در دور قبل هم گمانه هایی مبنی بر آمدنش به گوش میرسید ولی در نهایت نیامد و مشخص هم نشد علت نیامدنش چه بود. حالا هم در سطح جامعه زمزمه هایی به گوش می رسد که احتمالا فروزان در دور بعد نامزد خواهد شد. برخی ها فروزان را یک گزینه خوب برای اصلاح طلبان میدانند.
هیچ بعید نیست باز هم سید باقر موسوی ثبت نام کند او همیشه به معجزه اعتقاد دارد.
چهرههای دیگری همچون پناه، غریب پور هم در سطح جامعه صحبتهایی راجع به آمدن آنها وجود دارد غریب پور در جلسات خصوصی گفته است نمیآید ولی در مقطعی و قبل از معرفی فرهاد رهبر به عنوان رئیس دانشگاه آزاد کشور گفته میشد که غریب پور برایش حکم مشاوره در همان هلدینگ های اقتصادی تحت مدیریتش زده است تا او ضامنی باشد برای چانه زنی در گرفتن تأیید صلاحیت. اینکه این ارتباط چقدر صحت دارد برای نگارنده محرز نیست ولی صحبت آن در میان فعالین سیاسی بود.
روزهای اخیر بعضی صحبتها مبنی بر احتمال کوچ وکیلی از تهران به یاسوج را مطرح کردند که البته این موضوع بعید است چون اگر قرار بر تأیید صلاحیت گرفتن و بعد هم بالا بودن شانس پیروزی باشد تهران از هر دو جهت بهتر از بویراحمد و دنا برای وکیلی است. جز اینکه وکیلی بخاطر ضعفهایی که داشته است کاملاً یقین پیدا کرده باشد از چشم تصمیم گیرندگان اصلاحات افتاده است و شانسی برای حضور مجدد در لیست آینده نخواهد داشت.
نیکبخت هم که اساساً اصالت سیاسی را برایش اهمیتی قائل نیست سفت و سخت در تقلا برای آمدن است.او پیشتر در پایگاه اصولگرایی تعریف میشد و از انتخابات دهم تا کنون با اصلاح طلبان بوده است و امیدوار است همه اصلاح طلبان رد شوند و او بماند تا هم رأی اصلاح طلبان را داشته باشد و هم با شعار «میرشکار» بویراحمد تعصبات قومی را حول خود جمع کند و بر ۷ هزار رأی خود در دور قبل بیفزاید ولی در هر صورت شانس نیکبخت کم است.
اما مهره اصلی این پازل بی شک غلام محمد زارعی است او در دور قبل نشان داد مطلقاً قابل پیش بینی نیست. وی نمایندگی پر از انتقادی داشته است و مردم حوزه انتخابیهاش وی را یک نماینده قوی نمیدانند. زارع دو بدشناسی بزرگ در دوره قبل آورد اول اینکه اصولگرا بود و دولت اصولگرای حاکم دهم هیچ وقعی به او نمیگذاشت و بعد هم که دولت عوض شد یک دولت اصلاح طلب بر سرکار آمد و در مجموع زارع را غیر خودی میدانست ولی با این وجود او تغییر موضع داد و دولت هم سهمی به او داد. موسی خادمی احترامش را زیاد داشت و همکاری زیادی با زارع کرد. دومین بدشانسی زارع حضور یک نماینده بسیار قدرتمند از استان به نام تاجگردون بود که دایره نفوذش نه در استان که در کل کشور بود و از بدشانسی زارع او برای استان نقشههای زیادی در سر داشت و دارد.
مخالفین زارع برای تخریب او بحث «عزت بویراحمد» را مطرح کردند و مدعی شدند که در زمانه زارع این عزت خدشه دار شده است.
البته هنوز هم نمیتوان به ضرس قاطع گفت که زارع میآید اما اگر او بنای آمدن داشته باشد مجبور است برخی مناطق بویژه در قسمتهایی که پایگاه رأی رقیبانش است به جذب نیرو و یارگیری بپردازد.
نکته آخر در مورد زارع این است که او دیگر به شعار هم نمیتواند بگوید اصولگرا است و بعد از حمایت قاطع از روحانی شاید بهترین تعریف برایش آن باشد که وی به طیف لاریجانی نزدیک است.
زمان زیادی تا انتخابات مانده است ولی هر چه باشد و هر چه شود انتخابات آینده هم محمل تکرار مکررات و حضور چهرههای تکراری است. رویه ای که بخشی از فرهنگ سیاسی ما شده است. اگر زارع و هدایتخواه هر دو بیایند این پنجمین بار است که این دو نفر میآیند و این یعنی اینکه حداقل ۲۰ سال در عمر سیاسی یک شهرستان تنها دو نفر حق اظهار وجود داشتند و بقیه هیچ کاره بودند. شرایط کهگیلویه و گچساران هم با اینجا تفاوت چندانی ندارد و در بخشهای بعدی این مقاله به آن دو حوزه انتخابیه نیز پرداخته خواهد شد.