مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛
نصرالدین پارسه
دوست شیرازی ای تعریف میکرد هنگامی که کودک بوده است، پسر همسایه پر شر و شوری داشتهاند به نام حسن، که خود دوست داشت "حسن لات"، "حسن خفن" و قس علی هذا نامیده شود.
این حسن درشت هیکل ما عشق خلاف بوده است و نمایش گردن کلفتیهایش بر سر زبانها.
می زند و روزی سیدی، عاصی از دست حسن قصهٔ ما تفنگی بر میدارد و روبروی حسن قرار میگیرد. کوچه شلوغ میشود و اطراف سید و حسن نیز پر از حضور همسایهها.
حسن، مصمم بودن سید خشمگین را مشاهده میکند و جان را که در خطر میبیند، به عجز و ناله میافتد و "سید غلط کردم" کنان ادامه زندگی خویش را طلب میکند.
سید، "غلط کردم" های حسن و اصرار بزرگان جمع را که میشنود، کوتاه میآید. و حسن جان سالم به در میبرد.
اما حسن دیگر آن حسن سابق نشد و از آن اتفاق به بعد حسن لات قصهٔ ما معروف شد به "حسن پفک" و "حسن پف فیل".
متن و حواشی پتروشیمی سقاوه و قصهٔ پر درد مردم کشاورز منطقه را در سکوت دنبال میکردم تا اینکه به اظهار نظر قلدر گونه نماینده بویراحمد و دنا رسیدم.
این اظهارات را که شنیدم و تهدیدهای نمایندهٔ استان برای مردم و منتقدان منطقه تحت نمایندگیاش را که دیدم بیش از هر چیزی یاد داستان "حسن پفکی" دوست شیرازی مان افتادم.
جناب آقای نماینده حرفهایتان را از این جنبه پفکی می دانیم که باید میدانستید شمای نماینده نوعی این گردن کلفتی را باید برای گرفتن حق این مردم در مجلس شورای اسلامی به کار میبردید که به گواه محرومیت این مردم به کار نبردهاید، که از دو حالت خارج نیست: یا نخواستهاید و یا با احتمالی بیشتر از گزاره قبلی توانایی و اعتماد به نفس این کار را نداشتهاید.
جناب آقای نماینده از این بابت حرفتان را پفکی می دانیم که آنقدر منفعل بودید تا عده ای پایدارچی امتحان پس دادهٔ قبل از شما اصطلاح مخرب "عزت بویراحمد" را علم کنند. مفهوم مخربی که بر طبل دمل چرکین قوم گرای کوبید تا اثرات منفی حاصل از آن بر سر این مردم آوار شود و آوار خواهد شد.
جناب آقای نماینده بیان داشتهاید: "با سنگ اندازان عملیات اجرایی پتروشیمی بویراحمد برخورد قاطع میکنم". منظور خود از سنگ اندازان را روشن نکردهاید. اما باید بدانید منتقدان اصلی این حرکت نه مغرض هستند و نه مانع تراش. باید بدانید که منتقدان اصلی احداث پتروشیمی در سقاوه، دو گروه بوده و هستند: گروه اول، کشاورزان مظلوم منطقه که کار، زندگی، سرگرمی و امرار معاششان با کشاورزی و دامداری میگذرد. وقتی این دو را در خطر ببینند، و با روش صحیح و منطقی توجیه نشوند که مسیر درست و برنامه ریزی شده ای برای ادامه سلامتی و امرار معاش آنها در جریان است، حق خواهند داشت که با چنگ و دندان به مبارزهٔ با آن برخیزند.
و گروه دوم تحصیلکرده ها و اشخاص دلسوزی هستند که دل در گرو این مرز و بوم دارند، آنها کسانی هستند که نتایج حاصل از بی برنامگیهای مشابه را دیدهاند. آنها سد گتوند خوزستان را مطالعه میکنند، قصهٔ غم انگیز دریاچهها رو میشنوند و اخبار رقت انگیز مردم تحت فشار ریزگردها را دنبال میکنند. آنها به احتمال یک درصد هم که شده سقاوه و به دنبال آن طبیعت بویراحمد و دنا را در خطر میبینند، آنگاه لرزه بر اندامشان میافتد که نکند که این اصلیترین نعمت این استان که طبیعت خدادادی آن است بر اثر بی تدبیریها بر باد برود.
جناب آقای نماینده این دو گروه، اصلیترین گروههای نگران این اتفاق هستند. هم شما و هم کسان دیگری که در تلاش برای به دست آوردن کرسی نمایندگی مجلس هستند، باید بدانند که در هیچ موضوعی حق گردن کلفتی و رفتار قلدر گونه را در مقابل این دو گروه نخواهند داشت، با آنها با زبان منطق، آمار، فن و علم سخن بگویید.
جناب آقای نماینده برای آنکه خیالتان راحت شود باید تاکید شود که نگارنده نسبت به شما کینهٔ شخصی نداشته و نخواهد داشت. جنس نوشتههای این فارغ التحصیل ارشد مهندسی برق دانشگاه شیراز در نوشتههای پیشین اش نیز مشخص است. هر چقدر این نوشته را نسبت به خودتان بی انصافی می دانید. یقین بدانید به نسبت چندین برابر آن موضع گیریتان در رابطه با منتقدان احداث پتروشیمی اشتباه بوده است. زیرا که موضع گیری و حرفهایتان در تقابل با به زعم شما "سنگ اندازان" به خوبی نماینگر نوع نگاه شما به توصیهها، مشاورهها، نوشتهها و کمپینهای دلسوزانه و دلسوز است. و چه بسا اینکه به اشتباه آدم را به صرافت بیندازد که مگر چه منافع احتمالی ای در خطر است که اینچنین جناب نماینده و متولیان امر به وحشت افتادهاند.
جناب آقای نماینده این نوشته فارغ از مزایا و معایب احتمالی احداث پتروشیمی و یا حتی اعلام موضع گیری نسبت به آن نگاشته میشود. چه اینکه اگر در این مورد احساس نیاز شود و نویسنده این سطور بخواهد به صورت خاص دغدغههایش را مطرح کند آن را برای بالاتر از شما خواهد نوشت.
جناب آقای نماینده اگر حرفهای شما و متولیان امر از روی صداقت میباشد و واقعاً تصمیمی از روی منطق گرفته شده است و توجیهات و گزارشهای فنی و علمی آن را پشتیبانی میکنند. هم شما و هم متولیان امر دست از توهم توطئه احتمالی بردارید و گمان نبرید که هر دلسوزی که حرفی بر زبان میآورد، کمر همت به تخریب شما بسته است. ضمن اینکه همین توصیه را به کاسبکاران سیاسی مخالف با شما نیز داریم، با فرض گل و بلبل بودن احداث پترشیمی ای که شما از آن سخن می رانید، و با فرض اینکه احداث پتروشیمی بر خلاف آن که دوستداران و دلسوزان محیط زیست می گویند، طبیعت سقاوه و به دنبال آن بوبراحمد و دنا را به نابودی نمیکشد؛ پیشنهاد میکنیم که:
۱- گروه اول یعنی کشاورزان مظلوم را دریابید و اگر زمینی از آنها ضایع میشود و قرار است هزینه ای به صورت مستقیم و یا حتی غیر مستقیم بر آنها تحمیل شود، با زبان تکریم و احترام با آنها سخن گفته شود، و همراه با عزت و احترام، پرداخت حق و حقوقشان لحاظ شود.
۲- در رابطه با گروه دوم و دلسوزانی که دل در گرو این آب و خاک دارند، برسی ها و گزارشهای علمی را در حد مطلوب در دید آنها قرار دهید. و با دعوت از اساتید کاربلد و امتحان پس دادهٔ دانشگاههای معتبر کشوری و حتی در صورت نیاز برگزاری مناظره حقانیت حرکت خود را با زبان فن، تخصص و آمار علمی به آنها نشان دهید.
نصرالدین پارسه
دوست شیرازی ای تعریف میکرد هنگامی که کودک بوده است، پسر همسایه پر شر و شوری داشتهاند به نام حسن، که خود دوست داشت "حسن لات"، "حسن خفن" و قس علی هذا نامیده شود.
این حسن درشت هیکل ما عشق خلاف بوده است و نمایش گردن کلفتیهایش بر سر زبانها.
می زند و روزی سیدی، عاصی از دست حسن قصهٔ ما تفنگی بر میدارد و روبروی حسن قرار میگیرد. کوچه شلوغ میشود و اطراف سید و حسن نیز پر از حضور همسایهها.
حسن، مصمم بودن سید خشمگین را مشاهده میکند و جان را که در خطر میبیند، به عجز و ناله میافتد و "سید غلط کردم" کنان ادامه زندگی خویش را طلب میکند.
سید، "غلط کردم" های حسن و اصرار بزرگان جمع را که میشنود، کوتاه میآید. و حسن جان سالم به در میبرد.
اما حسن دیگر آن حسن سابق نشد و از آن اتفاق به بعد حسن لات قصهٔ ما معروف شد به "حسن پفک" و "حسن پف فیل".
متن و حواشی پتروشیمی سقاوه و قصهٔ پر درد مردم کشاورز منطقه را در سکوت دنبال میکردم تا اینکه به اظهار نظر قلدر گونه نماینده بویراحمد و دنا رسیدم.
این اظهارات را که شنیدم و تهدیدهای نمایندهٔ استان برای مردم و منتقدان منطقه تحت نمایندگیاش را که دیدم بیش از هر چیزی یاد داستان "حسن پفکی" دوست شیرازی مان افتادم.
جناب آقای نماینده حرفهایتان را از این جنبه پفکی می دانیم که باید میدانستید شمای نماینده نوعی این گردن کلفتی را باید برای گرفتن حق این مردم در مجلس شورای اسلامی به کار میبردید که به گواه محرومیت این مردم به کار نبردهاید، که از دو حالت خارج نیست: یا نخواستهاید و یا با احتمالی بیشتر از گزاره قبلی توانایی و اعتماد به نفس این کار را نداشتهاید.
جناب آقای نماینده از این بابت حرفتان را پفکی می دانیم که آنقدر منفعل بودید تا عده ای پایدارچی امتحان پس دادهٔ قبل از شما اصطلاح مخرب "عزت بویراحمد" را علم کنند. مفهوم مخربی که بر طبل دمل چرکین قوم گرای کوبید تا اثرات منفی حاصل از آن بر سر این مردم آوار شود و آوار خواهد شد.
جناب آقای نماینده بیان داشتهاید: "با سنگ اندازان عملیات اجرایی پتروشیمی بویراحمد برخورد قاطع میکنم". منظور خود از سنگ اندازان را روشن نکردهاید. اما باید بدانید منتقدان اصلی این حرکت نه مغرض هستند و نه مانع تراش. باید بدانید که منتقدان اصلی احداث پتروشیمی در سقاوه، دو گروه بوده و هستند: گروه اول، کشاورزان مظلوم منطقه که کار، زندگی، سرگرمی و امرار معاششان با کشاورزی و دامداری میگذرد. وقتی این دو را در خطر ببینند، و با روش صحیح و منطقی توجیه نشوند که مسیر درست و برنامه ریزی شده ای برای ادامه سلامتی و امرار معاش آنها در جریان است، حق خواهند داشت که با چنگ و دندان به مبارزهٔ با آن برخیزند.
و گروه دوم تحصیلکرده ها و اشخاص دلسوزی هستند که دل در گرو این مرز و بوم دارند، آنها کسانی هستند که نتایج حاصل از بی برنامگیهای مشابه را دیدهاند. آنها سد گتوند خوزستان را مطالعه میکنند، قصهٔ غم انگیز دریاچهها رو میشنوند و اخبار رقت انگیز مردم تحت فشار ریزگردها را دنبال میکنند. آنها به احتمال یک درصد هم که شده سقاوه و به دنبال آن طبیعت بویراحمد و دنا را در خطر میبینند، آنگاه لرزه بر اندامشان میافتد که نکند که این اصلیترین نعمت این استان که طبیعت خدادادی آن است بر اثر بی تدبیریها بر باد برود.
جناب آقای نماینده این دو گروه، اصلیترین گروههای نگران این اتفاق هستند. هم شما و هم کسان دیگری که در تلاش برای به دست آوردن کرسی نمایندگی مجلس هستند، باید بدانند که در هیچ موضوعی حق گردن کلفتی و رفتار قلدر گونه را در مقابل این دو گروه نخواهند داشت، با آنها با زبان منطق، آمار، فن و علم سخن بگویید.
جناب آقای نماینده برای آنکه خیالتان راحت شود باید تاکید شود که نگارنده نسبت به شما کینهٔ شخصی نداشته و نخواهد داشت. جنس نوشتههای این فارغ التحصیل ارشد مهندسی برق دانشگاه شیراز در نوشتههای پیشین اش نیز مشخص است. هر چقدر این نوشته را نسبت به خودتان بی انصافی می دانید. یقین بدانید به نسبت چندین برابر آن موضع گیریتان در رابطه با منتقدان احداث پتروشیمی اشتباه بوده است. زیرا که موضع گیری و حرفهایتان در تقابل با به زعم شما "سنگ اندازان" به خوبی نماینگر نوع نگاه شما به توصیهها، مشاورهها، نوشتهها و کمپینهای دلسوزانه و دلسوز است. و چه بسا اینکه به اشتباه آدم را به صرافت بیندازد که مگر چه منافع احتمالی ای در خطر است که اینچنین جناب نماینده و متولیان امر به وحشت افتادهاند.
جناب آقای نماینده این نوشته فارغ از مزایا و معایب احتمالی احداث پتروشیمی و یا حتی اعلام موضع گیری نسبت به آن نگاشته میشود. چه اینکه اگر در این مورد احساس نیاز شود و نویسنده این سطور بخواهد به صورت خاص دغدغههایش را مطرح کند آن را برای بالاتر از شما خواهد نوشت.
جناب آقای نماینده اگر حرفهای شما و متولیان امر از روی صداقت میباشد و واقعاً تصمیمی از روی منطق گرفته شده است و توجیهات و گزارشهای فنی و علمی آن را پشتیبانی میکنند. هم شما و هم متولیان امر دست از توهم توطئه احتمالی بردارید و گمان نبرید که هر دلسوزی که حرفی بر زبان میآورد، کمر همت به تخریب شما بسته است. ضمن اینکه همین توصیه را به کاسبکاران سیاسی مخالف با شما نیز داریم، با فرض گل و بلبل بودن احداث پترشیمی ای که شما از آن سخن می رانید، و با فرض اینکه احداث پتروشیمی بر خلاف آن که دوستداران و دلسوزان محیط زیست می گویند، طبیعت سقاوه و به دنبال آن بوبراحمد و دنا را به نابودی نمیکشد؛ پیشنهاد میکنیم که:
۱- گروه اول یعنی کشاورزان مظلوم را دریابید و اگر زمینی از آنها ضایع میشود و قرار است هزینه ای به صورت مستقیم و یا حتی غیر مستقیم بر آنها تحمیل شود، با زبان تکریم و احترام با آنها سخن گفته شود، و همراه با عزت و احترام، پرداخت حق و حقوقشان لحاظ شود.
۲- در رابطه با گروه دوم و دلسوزانی که دل در گرو این آب و خاک دارند، برسی ها و گزارشهای علمی را در حد مطلوب در دید آنها قرار دهید. و با دعوت از اساتید کاربلد و امتحان پس دادهٔ دانشگاههای معتبر کشوری و حتی در صورت نیاز برگزاری مناظره حقانیت حرکت خود را با زبان فن، تخصص و آمار علمی به آنها نشان دهید.