تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۳۵
کد مطلب : ۲۸۸۴۱۶
مرثیهای بر مدیریت کتابخانههای عمومی کهگیلویه و بویراحمد / لزوم دقت استاندار جدید
۱
کبنا ؛
یوسف سیاهپور (کارمند کتابخانههای عمومی استان)
مدیریت کتابخانههای عمومی استان گویا متعلق به طایفه ای خاص است! به این صورت که این حاکمیت از پدر به دختر و سپس به پسر رسیده است و این روند به کمک رایزنیها و پیگیریهای سیاسی مسئولین استان و نمایندگان مجلس ادامه دارد!
سالهاست که سیاسیون استانی، فرهنگ را دستاویز این گونه رفتارهای نامتعارف خود قرار دادهاند و سهمیه بندی ادارات استانی بین نمایندگان مجلس و مسئولین استانی دمار از روزگار مردم دراورده است! متاسفانه مسئولین استانی طی این سالها چنان مشغول تقسیمات ادارات بودهاند که مسئولیت اصلیشان را فراموش کردهاند؛ چنان که بیش از ده سال است، پلهای رودخانهٔ بشار نیمه کاره مانده است و مردم در قیف ورودی شهر، بر سر هم فریاد میکشند و ناسزا می گویند! جادهی یاسوج دهدشت، تنها زخمی بر صورت روستاهای مسیر است! ریل قطار اقلید یاسوج تنها بر روی کاغذ روزنامهها کشیده شد و .....
هر که او بیدارتر، پر درد تر / هر که او آگاه تر، رخ زرد تر «مولوی»
سالهاست که همکاران با بصیرت و آگاه ما به صورت شفاهی و کتبی، با بیعدالتیها، تبعیضهای ناروا، نظام طایفه ای حاکم بر کتابخانهها عمومی استان، عدم توجه به پیشرفت کیفی کتابخانهها، قوم و خویش گرایی در کتابخانهها، و... مبارزه میکنند و این بی عدالتیها را بارها و بارها فریاد زدهاند ولی هیچ گوش شنوایی، خواستهٔ معقول، منطقی و به حق آنها را پاسخ گو نبوده است، چرا که مسئولین استانی، تنها به مواظبت و مراقبت از صندلی خود و اقوام و خویشان موظفاند و هیچ اقدام منطقی و معقولانهای در این زمینه انجام ندادهاند. گویا سیاسی کاریها، جای اخلاق، معنویت و انسانیت را در وجود این افراد به طور کامل پر کرده است.
متاسفانه، تعصبات و قومیت گرایی ها و طرفداریهای غیر منطقی و استفاده از قوهی قهریه و بهره جویی از قدرت سیاسی، در مقابل خواستههای منطقی و معقول کتابداران معترض به حاکمیت موجود در کتابخانههای عمومی استان، نه تنها مشکلات کتابخانهها را حل نکرده است بلکه به این نارضایتیها دامن زده است. این گونه طرفداریها و سوء استفادهها از قدرت سیاسی – که نشان از مرگ اخلاق، معنویت و انسانیت در وجود این افراد دارد- ممکن است در کوتاه مدت، سایهٔ شوم سکوتی مقطعی را بر فضای کتابخانههای استان نشانده باشد، ولی همین رفتارها، باعث فوران آتش فشان احساسات کتابداران آگاه استان میشود؛ چونان که چهار سال پیش فوران این آتش فشان محصور شده را به نظاره نشستیم.
هر که او بنهاد ناخوش سنتی / سوی او نفرین رود هر ساعتی «مولوی»
بکارگیری نیروهای بدون آزمون در کتابخانههای استان که عملاً مغایر با مادهٔ ۵ آیین نامهی اداری و استخدامی نهاد میباشد، قوم و خویش گرایی، دائم الپست بودن همان افرادی که بدون آزمون استخدام شدهاند، طرد افراد تحصیل کرده و کاردان، اخراج بعضی از همکاران، تهدید، تخریب و تبعید بعضی از همکاران به کتابخانههای دوردست، وارد کردن نیروهای مازاد بر نیاز کتابخانهها، تأسیس کتابخانههای غیر ضرور و بدون مخاطب در روستاهای متعلق به طایفهٔ خود؛ مثلاً تأسیس دو کتابخانهٔ همزمان در روستاهای "مازه خریده" و "علی آباد" یاسوج و استخدام اقوام درجه یک خود در این کتابخانهها، در صورتی که این دو روستا فاصله ای ۶۰۰ متری از همدیگر دارند و از نظر جمعیتی حد نصاب تأسیس کتابخانه را ندارد، و این مغایرت نشان دهندهٔ تخلف آشکار مدیر و کاشناسان موید این کتابخانهها بوده است؛ این در حالی است که مناطق "اکبرآباد"، "سرابتاوه" و "تل خسرو" که جمعیتی بالغ بر ۲۰۰۰۰ نفر دارند و شرایط و پتانسیل تأسیس کتابخانه را دارند، فاقد کتابخانهاند. خرید کتابهای ضعیف و ناکارامد منتشر شده توسط افراد وابسته، علیرغم اینکه توسط کارشناس منابع وقت تأیید نشد، که این خریدها عملاً صرف بودجهٔ کتابخانه و حیف و میل بیت المال میباشد؛ و موارد دیگر، باعث نارضایتی و اعتراض همیشگی همکاران نسبت به وضعیت مدیریتی کتابخانههای عمومی استان است.
حمایت از بی عدالتی موجود در کتابخانههای استان و تداوم آن، میل و رغبت را از کتابداران گرفته است و عملاً هیچ فعالیت مشتاقانه ای در کتابخانههای استان صورت نمیگیرد.
بسته در زنجیر، کی شادی کند؟ / کی اسیر حبس، آزادی کند؟ «مولوی»
سیاسیون استانی آگاه باشند که راه حل مشکلات کتابخانههای استان، خودرایی نبوده و چاره جویی و مشورت، بهترین راه حل این مشکلات است. کتابداران استان بارها و بارها و به روشهای مختلف و بی مزد و منت، و گاهاً بر اساس وظیفهٔ شرعی، اخلاقی و انسانی خود، مشکلات و راه حلهای آنها را به استاندار و نمایندگان استان در مجلس رساندهاند ولی هیچ اقدام معقولانه ای در جهت تأمین خواستههای کتابداران، که همانا اجرای عدالت، پیشرفت کیفی کتابخانهها و نیروی انسانی، حذف قوم و خویش گرایی، تغییر دائم الپست ها، سوء استفاده نکردن از منابع مالی کتابخانهها، تأمین منابع مکتوب مورد نیاز مراجعان، حذف کارهای نمایشی، سفارشی و ... صورت نگرفته است.
چون کسی را خار در پایش خلد / پای خود را بر سر زانو نهد
وز سر سوزن همی جوید سرش / ور نیابد میکند با لب ترش «مولوی»
روند اعتراضات و اطلاع رسانیهای کتابداران و عدم توجه مسئولین نسبت به تغییر در کتابخانههای عمومی استان، داستان "کنیزک و پادشاه" در مثنوی مولوی را یادآور میشود که هیچ کس علت رنجوری کنیزک را درنیافت تا اینکه "حکیمی" مأمور این امر شد.
آن حکیم خارچین استاد بود/ دست میزد جا به جا میآزمود"مولوی"
و چه کسی میتواند معضلات و مشکلات کتابخانههای عمومی استان را رفع و دفع کند؟ این کار تنها از عهدهٔ فردی باتدبیر، عدالت اندیش و "عاقل" بر میآید.
کَس به زیر دم خر خاری نهد / خر نداند دفع آن، بر میجهد
برجهد وآن خار محکم تر زند / عاقلی باید که خاری برکند «مولوی»
اگر چه دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور، جناب آقای مختارپور، حکیمی کاردان است و همیشه گوش شنوا و زبان گویای کتابداران بوده است، ولی لجاجت و کارشکنیهای مسئولین استانی مانع رسیدن ایشان به راه حلی منطقی و معقول در جهت رفع مشکل مدیریتی کتابخانههای عمومی استان گردیده است.
امیدواریم استاندار جدید، دقت کافی به خرج داده و بر اساس شایستگی و به دور از تعصبات جناحی و قومی و زد وبندهای سیاسی، مدیریت کتابخانههای عمومی استان را به فردی شایسته و کاردان بسپارد.
ما در این انبار گندم میکنیم / گندم جمع آمده، گم میکنیم
می نیندیشیم آخر ما به هوش / که این خلل در گندم است از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زده است / وز فنش انبار ما ویران شده است
اول ای جان، دفع شر موش کن / وانگهان در جمع گندم جوش کن "مولوی"
*کارشناسی ارشد فرهنگ و زبان های باستانی
یوسف سیاهپور (کارمند کتابخانههای عمومی استان)
مدیریت کتابخانههای عمومی استان گویا متعلق به طایفه ای خاص است! به این صورت که این حاکمیت از پدر به دختر و سپس به پسر رسیده است و این روند به کمک رایزنیها و پیگیریهای سیاسی مسئولین استان و نمایندگان مجلس ادامه دارد!
سالهاست که سیاسیون استانی، فرهنگ را دستاویز این گونه رفتارهای نامتعارف خود قرار دادهاند و سهمیه بندی ادارات استانی بین نمایندگان مجلس و مسئولین استانی دمار از روزگار مردم دراورده است! متاسفانه مسئولین استانی طی این سالها چنان مشغول تقسیمات ادارات بودهاند که مسئولیت اصلیشان را فراموش کردهاند؛ چنان که بیش از ده سال است، پلهای رودخانهٔ بشار نیمه کاره مانده است و مردم در قیف ورودی شهر، بر سر هم فریاد میکشند و ناسزا می گویند! جادهی یاسوج دهدشت، تنها زخمی بر صورت روستاهای مسیر است! ریل قطار اقلید یاسوج تنها بر روی کاغذ روزنامهها کشیده شد و .....
هر که او بیدارتر، پر درد تر / هر که او آگاه تر، رخ زرد تر «مولوی»
سالهاست که همکاران با بصیرت و آگاه ما به صورت شفاهی و کتبی، با بیعدالتیها، تبعیضهای ناروا، نظام طایفه ای حاکم بر کتابخانهها عمومی استان، عدم توجه به پیشرفت کیفی کتابخانهها، قوم و خویش گرایی در کتابخانهها، و... مبارزه میکنند و این بی عدالتیها را بارها و بارها فریاد زدهاند ولی هیچ گوش شنوایی، خواستهٔ معقول، منطقی و به حق آنها را پاسخ گو نبوده است، چرا که مسئولین استانی، تنها به مواظبت و مراقبت از صندلی خود و اقوام و خویشان موظفاند و هیچ اقدام منطقی و معقولانهای در این زمینه انجام ندادهاند. گویا سیاسی کاریها، جای اخلاق، معنویت و انسانیت را در وجود این افراد به طور کامل پر کرده است.
متاسفانه، تعصبات و قومیت گرایی ها و طرفداریهای غیر منطقی و استفاده از قوهی قهریه و بهره جویی از قدرت سیاسی، در مقابل خواستههای منطقی و معقول کتابداران معترض به حاکمیت موجود در کتابخانههای عمومی استان، نه تنها مشکلات کتابخانهها را حل نکرده است بلکه به این نارضایتیها دامن زده است. این گونه طرفداریها و سوء استفادهها از قدرت سیاسی – که نشان از مرگ اخلاق، معنویت و انسانیت در وجود این افراد دارد- ممکن است در کوتاه مدت، سایهٔ شوم سکوتی مقطعی را بر فضای کتابخانههای استان نشانده باشد، ولی همین رفتارها، باعث فوران آتش فشان احساسات کتابداران آگاه استان میشود؛ چونان که چهار سال پیش فوران این آتش فشان محصور شده را به نظاره نشستیم.
هر که او بنهاد ناخوش سنتی / سوی او نفرین رود هر ساعتی «مولوی»
بکارگیری نیروهای بدون آزمون در کتابخانههای استان که عملاً مغایر با مادهٔ ۵ آیین نامهی اداری و استخدامی نهاد میباشد، قوم و خویش گرایی، دائم الپست بودن همان افرادی که بدون آزمون استخدام شدهاند، طرد افراد تحصیل کرده و کاردان، اخراج بعضی از همکاران، تهدید، تخریب و تبعید بعضی از همکاران به کتابخانههای دوردست، وارد کردن نیروهای مازاد بر نیاز کتابخانهها، تأسیس کتابخانههای غیر ضرور و بدون مخاطب در روستاهای متعلق به طایفهٔ خود؛ مثلاً تأسیس دو کتابخانهٔ همزمان در روستاهای "مازه خریده" و "علی آباد" یاسوج و استخدام اقوام درجه یک خود در این کتابخانهها، در صورتی که این دو روستا فاصله ای ۶۰۰ متری از همدیگر دارند و از نظر جمعیتی حد نصاب تأسیس کتابخانه را ندارد، و این مغایرت نشان دهندهٔ تخلف آشکار مدیر و کاشناسان موید این کتابخانهها بوده است؛ این در حالی است که مناطق "اکبرآباد"، "سرابتاوه" و "تل خسرو" که جمعیتی بالغ بر ۲۰۰۰۰ نفر دارند و شرایط و پتانسیل تأسیس کتابخانه را دارند، فاقد کتابخانهاند. خرید کتابهای ضعیف و ناکارامد منتشر شده توسط افراد وابسته، علیرغم اینکه توسط کارشناس منابع وقت تأیید نشد، که این خریدها عملاً صرف بودجهٔ کتابخانه و حیف و میل بیت المال میباشد؛ و موارد دیگر، باعث نارضایتی و اعتراض همیشگی همکاران نسبت به وضعیت مدیریتی کتابخانههای عمومی استان است.
حمایت از بی عدالتی موجود در کتابخانههای استان و تداوم آن، میل و رغبت را از کتابداران گرفته است و عملاً هیچ فعالیت مشتاقانه ای در کتابخانههای استان صورت نمیگیرد.
بسته در زنجیر، کی شادی کند؟ / کی اسیر حبس، آزادی کند؟ «مولوی»
سیاسیون استانی آگاه باشند که راه حل مشکلات کتابخانههای استان، خودرایی نبوده و چاره جویی و مشورت، بهترین راه حل این مشکلات است. کتابداران استان بارها و بارها و به روشهای مختلف و بی مزد و منت، و گاهاً بر اساس وظیفهٔ شرعی، اخلاقی و انسانی خود، مشکلات و راه حلهای آنها را به استاندار و نمایندگان استان در مجلس رساندهاند ولی هیچ اقدام معقولانه ای در جهت تأمین خواستههای کتابداران، که همانا اجرای عدالت، پیشرفت کیفی کتابخانهها و نیروی انسانی، حذف قوم و خویش گرایی، تغییر دائم الپست ها، سوء استفاده نکردن از منابع مالی کتابخانهها، تأمین منابع مکتوب مورد نیاز مراجعان، حذف کارهای نمایشی، سفارشی و ... صورت نگرفته است.
چون کسی را خار در پایش خلد / پای خود را بر سر زانو نهد
وز سر سوزن همی جوید سرش / ور نیابد میکند با لب ترش «مولوی»
روند اعتراضات و اطلاع رسانیهای کتابداران و عدم توجه مسئولین نسبت به تغییر در کتابخانههای عمومی استان، داستان "کنیزک و پادشاه" در مثنوی مولوی را یادآور میشود که هیچ کس علت رنجوری کنیزک را درنیافت تا اینکه "حکیمی" مأمور این امر شد.
آن حکیم خارچین استاد بود/ دست میزد جا به جا میآزمود"مولوی"
و چه کسی میتواند معضلات و مشکلات کتابخانههای عمومی استان را رفع و دفع کند؟ این کار تنها از عهدهٔ فردی باتدبیر، عدالت اندیش و "عاقل" بر میآید.
کَس به زیر دم خر خاری نهد / خر نداند دفع آن، بر میجهد
برجهد وآن خار محکم تر زند / عاقلی باید که خاری برکند «مولوی»
اگر چه دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور، جناب آقای مختارپور، حکیمی کاردان است و همیشه گوش شنوا و زبان گویای کتابداران بوده است، ولی لجاجت و کارشکنیهای مسئولین استانی مانع رسیدن ایشان به راه حلی منطقی و معقول در جهت رفع مشکل مدیریتی کتابخانههای عمومی استان گردیده است.
امیدواریم استاندار جدید، دقت کافی به خرج داده و بر اساس شایستگی و به دور از تعصبات جناحی و قومی و زد وبندهای سیاسی، مدیریت کتابخانههای عمومی استان را به فردی شایسته و کاردان بسپارد.
ما در این انبار گندم میکنیم / گندم جمع آمده، گم میکنیم
می نیندیشیم آخر ما به هوش / که این خلل در گندم است از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زده است / وز فنش انبار ما ویران شده است
اول ای جان، دفع شر موش کن / وانگهان در جمع گندم جوش کن "مولوی"
*کارشناسی ارشد فرهنگ و زبان های باستانی