تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۲۷
کد مطلب : ۲۴۳۳۴۲
کاندیداهای شورای شهر یاسوج با چه انگیزهای وارد کارزار انتخابات شدهاند
۰
کبنا ؛داریوش جهانشاهی
اگر به چگونگی فلسفه حضور افراد متعدد در عرصه انتخابات شورای اسلامی شهر نگاهی بهدوراز تعصب و کاملاً واقعبینانه داشته باشیم، بهراحتی میتوان به انگیزه بسیار زیادی از شرکتکنندگان در انتخابات پارلمان شهری پی برد که بر چه مبنا و دلایلی استوار است که میتوان آنها را به سه دسته عمده تقسیم کرد. شاید گروه بسیار کوچک و نادری هم وجود داشته باشند که برخلاف سه دسته اول، دلایل دیگری را برای حضور در انتخابات شورای شهر در ذهن داشته باشند، اگر بخواهیم سه گروه اول را شرح دهیم بهقرار زیر میباشد:
۱-گروه اول که درصد زیادی را به خود اختصاص میدهد به خاطر ایجاد شغل و منبع درآمد میباشد. برای افراد تحصیلکردهای که شغل مناسب و درآمد کافی نداشته، کرسی شورای شهر را جایگزین مناسبی برای کار اداری میدانند و با توجه به آمار بالای بیکاری در جامعه، فرصتی وسوسهبرانگیز به نظر میرسد و تعداد قابلتوجهی را هم به این سمت سوق میدهد.
۲-دسته دوم که طرفداران خاص خودش را دارد و عمدتاً متشکل از جوانان و افرادی هستند که خواستار شهرت و بهقولمعروف اسمورسمدار شدن میباشند، این افراد که بیشتر از طبقات مرفه و نسبتاً ثروتمندی که دغدغه مالی ندارند و همچنین تعدادی از جوانان احساساتی و حساس که بیشتر دوست دارند به چشم بیایند، تشکیلشده است و به نظر میرسد این تیپ افراد تلاش میکنند که بیشتر از آن چیزی که واقعاً هستند دیده شوند.
۳-و بالاخره گروه سوم و یکی از بدترین حالت این اولویتبندیها به شمار میآید، نگاه اقتصاد کلان و راهاندازی بنگاه معاملاتی ملکی از رهگذر کسب کرسی شورای شهر میباشد، این روش که کاملاً شناختهشده است و نقطه عطف آن در اولین دوره شورای شهر شروعشده بود، ازاینقرار است که عدهای با در اختیار داشتن طرح تفصیلی جامع شهری، نقش دلال ملکی را بازی کرده و بانفوذی که در مجموعه شهرداری و شورا داشتهاند و با ایجاد تغییر کاربری املاک، از فضاهای سبز و آموزشی و غیرمسکونی، به کاربری مسکونی و تجاری و با گسترش ساختوسازها در حاشیه شهر زیر نظر این افراد و تبدیل زمینهای کشاورزی به مسکونی، ثروتهای بادآورده و هنگفتی را به دست بیاورند که این هم باعث مشکلات فراوانی از حاشیهنشینی و آسیبهای اجتماعی شده است.
۴-حالا این وسط افرادی دیگری هم پیدا میشوند که چهارمین دسته را تشکیل میدهند که باانگیزه و دلایل خدمت بهجامعه و توسعه شهری و بهتر شدن امور وارد حوزه انتخابات شورای شهر میشوند که میبایست تیمی یکدست متشکل از افکاری از اولویت گروه چهارمیها و همچنین کاری، مقتدر، متفاوت و پرانگیزهای سرکار بیایند. تا دستبهدست هم بتوانند جلوی این متحدهای سهگانه قرار بگیرند که همت شهروندان را میطلبد
اما بنده توصیه کاملاً دوستانهای دارم برای آن عده از عزیزانی که کاندیدای شورای شهر شدهاند. خصوصاً برای اشخاصی که قصد دارند با برنامهریزیهای بلندمدت، حسابشده، دقیق و همچنین با صرف هزینههای گزاف و به هر قیمتی که شده صاحب کرسی شورای شهر شوند، بههیچوجه نباید وقت گرانبها و سرمایه و پسانداز خود را صرف رسیدن به این هدف باانگیزههایی که یکی از آن، سه اولویت اول را داشته باشد بکنند، به آنان اطمینان میدهم که هیچ افتخاری در این شیوه شورا شدن وجود ندارد.
محض اطلاع آن عده از دوستانی که اولویت مادی گرایانه دارند باید عرض شود ازآنجاییکه اطلاع دقیقی از منبع درآمد، حق جلسات و مزایای مالی اعضای شورا در دست است میتوان بهجرئت گفت میانگین درآمد قانونی یک شورا در ماه، کمی بیشتر از نصف حقوق یک کارمند ساده میباشد. باید قبول کرد که کار عاقلانهای نیست صرفاً برای به دست آوردن این مبلغ نهچندان کافی، مسیر بسیار سخت شورا شدن را پیمود و شاید با سرمایهگذاری بسیار اندک نسبت به هزینههای سرسامآور انتخابات شورای شهر، در هر حرفهای میتوان چند برابر این مبلغ را به دست آورد.
جهت اطلاع عزیزانی که با در نظر گرفتن اولویت دوم خواستار شورای شهر شدن هستند نیز باید گفت که در شرایط عادی نهتنها هیچکس مشکلی باشهرت و معروفیت ندارد بلکه برعکس همه خواستار کسب این شهرت و معروفیت هستند؛ اما باید توجه داشت که اولاً محبوب بودن بسیار ارزشمندتر از معروف بودن است و دوما متأسفانه درگذشته شورای شهر خیلی خروجیهای پرافتخاری بهجا نگذاشته است که جایگاه شورای شهر، خیلی شهرت خوبی در جامعه داشته باشد، بلکه برعکس عدهای درگذشته با تصمیمات غلط موجب سو شهرت این نهاد شده و جایگاه این نهاد مردمی بهقدری پایین آمده است که دیگر شهروندان اطمینان چندانی به جایگاه شورای شهر نداشته.
اما جهت اطلاع همشهریانی که از طرفداران اولویت سومی هستند، هم سربسته باید گفت به دلیل اینکه این سوءاستفادهها کمکم در جامعه شناختهشده میشود، فضا برای این بحثها بسیار تنگ و سنگین شده است و دیگر این مسائل مثل سابق پوشیده و غریبه نیست و این روزها کم نیستند همشهریان مسئولیتپذیری که این تخلفات را زیر ذرهبین برده و در صورت لزوم، آماده افشاگری باشند، خلاصه دیگر بهراحتی گذشته نخواهد بود و آرزوی هر شهروند منصف آن است که جامعه و شهرش از شر این تیپ افراد خلاص شود، هرچند که ممکن است باز ناخواسته و باندانم کاری و با یک تصمیم غلط راه را برای امثال این افراد هموار کرده و آنان را بر کرسی شورای شهر روانه کنند.
در پایان باید گفت همانطور که بر هیچکس پوشیده نیست که اصل انتخابات، یا همان رأی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود که حق طبیعی هر شهروند میباشد بسیار اصل مهم و اساسی در جامعه است و درعینحال جایگاه بسیار پراهمیتی به شهروندان قائل میشود؛ و پارلمان شهری که یک امر مبارک و باارزشی و یک اصل مغفول مانده قانون اساسی بود که در زمان دولت اصلاحات عملیاتی شد باید جایگاهش حفظ شود و در یککلام مردم باید ظرفیت آن را داشته باشد که امانتدار قابلی باشند و در روز انتخابات احساس مسئولیت داشته و توانایی تشخیص درست از نادرست را داشته باشد و به هر نحوی کاندیدهای اولویتهای سهگانه را از اولویت چهارمی تفکیک کرده و با حساسیت بیشتر نسبت به گذشته، آرای خود را به صندوقها بریزند و درنهایت آخرین توصیه دوستانه به اشخاصی که از طرف اولویتهای سهگانه کاندیدا هستند را با یک ضربالمثل چینی به پایان میرسانم که در آینده نبرد سختی با اولویت چهارم خواهند داشت.
((مردان برتر بدون تعلیم گرفتن خوب هستند، مردان متوسط پس از تعلیم گرفتن خوب میشوند، ولی افراد پست علیرغم تعلیم همچنان فاسد و تبهکار میمانند.))
*داریوش جهانشاهی کاندیدای پنجمین دوره شورای اسلامی شهر یاسوج
اگر به چگونگی فلسفه حضور افراد متعدد در عرصه انتخابات شورای اسلامی شهر نگاهی بهدوراز تعصب و کاملاً واقعبینانه داشته باشیم، بهراحتی میتوان به انگیزه بسیار زیادی از شرکتکنندگان در انتخابات پارلمان شهری پی برد که بر چه مبنا و دلایلی استوار است که میتوان آنها را به سه دسته عمده تقسیم کرد. شاید گروه بسیار کوچک و نادری هم وجود داشته باشند که برخلاف سه دسته اول، دلایل دیگری را برای حضور در انتخابات شورای شهر در ذهن داشته باشند، اگر بخواهیم سه گروه اول را شرح دهیم بهقرار زیر میباشد:
۱-گروه اول که درصد زیادی را به خود اختصاص میدهد به خاطر ایجاد شغل و منبع درآمد میباشد. برای افراد تحصیلکردهای که شغل مناسب و درآمد کافی نداشته، کرسی شورای شهر را جایگزین مناسبی برای کار اداری میدانند و با توجه به آمار بالای بیکاری در جامعه، فرصتی وسوسهبرانگیز به نظر میرسد و تعداد قابلتوجهی را هم به این سمت سوق میدهد.
۲-دسته دوم که طرفداران خاص خودش را دارد و عمدتاً متشکل از جوانان و افرادی هستند که خواستار شهرت و بهقولمعروف اسمورسمدار شدن میباشند، این افراد که بیشتر از طبقات مرفه و نسبتاً ثروتمندی که دغدغه مالی ندارند و همچنین تعدادی از جوانان احساساتی و حساس که بیشتر دوست دارند به چشم بیایند، تشکیلشده است و به نظر میرسد این تیپ افراد تلاش میکنند که بیشتر از آن چیزی که واقعاً هستند دیده شوند.
۳-و بالاخره گروه سوم و یکی از بدترین حالت این اولویتبندیها به شمار میآید، نگاه اقتصاد کلان و راهاندازی بنگاه معاملاتی ملکی از رهگذر کسب کرسی شورای شهر میباشد، این روش که کاملاً شناختهشده است و نقطه عطف آن در اولین دوره شورای شهر شروعشده بود، ازاینقرار است که عدهای با در اختیار داشتن طرح تفصیلی جامع شهری، نقش دلال ملکی را بازی کرده و بانفوذی که در مجموعه شهرداری و شورا داشتهاند و با ایجاد تغییر کاربری املاک، از فضاهای سبز و آموزشی و غیرمسکونی، به کاربری مسکونی و تجاری و با گسترش ساختوسازها در حاشیه شهر زیر نظر این افراد و تبدیل زمینهای کشاورزی به مسکونی، ثروتهای بادآورده و هنگفتی را به دست بیاورند که این هم باعث مشکلات فراوانی از حاشیهنشینی و آسیبهای اجتماعی شده است.
۴-حالا این وسط افرادی دیگری هم پیدا میشوند که چهارمین دسته را تشکیل میدهند که باانگیزه و دلایل خدمت بهجامعه و توسعه شهری و بهتر شدن امور وارد حوزه انتخابات شورای شهر میشوند که میبایست تیمی یکدست متشکل از افکاری از اولویت گروه چهارمیها و همچنین کاری، مقتدر، متفاوت و پرانگیزهای سرکار بیایند. تا دستبهدست هم بتوانند جلوی این متحدهای سهگانه قرار بگیرند که همت شهروندان را میطلبد
اما بنده توصیه کاملاً دوستانهای دارم برای آن عده از عزیزانی که کاندیدای شورای شهر شدهاند. خصوصاً برای اشخاصی که قصد دارند با برنامهریزیهای بلندمدت، حسابشده، دقیق و همچنین با صرف هزینههای گزاف و به هر قیمتی که شده صاحب کرسی شورای شهر شوند، بههیچوجه نباید وقت گرانبها و سرمایه و پسانداز خود را صرف رسیدن به این هدف باانگیزههایی که یکی از آن، سه اولویت اول را داشته باشد بکنند، به آنان اطمینان میدهم که هیچ افتخاری در این شیوه شورا شدن وجود ندارد.
محض اطلاع آن عده از دوستانی که اولویت مادی گرایانه دارند باید عرض شود ازآنجاییکه اطلاع دقیقی از منبع درآمد، حق جلسات و مزایای مالی اعضای شورا در دست است میتوان بهجرئت گفت میانگین درآمد قانونی یک شورا در ماه، کمی بیشتر از نصف حقوق یک کارمند ساده میباشد. باید قبول کرد که کار عاقلانهای نیست صرفاً برای به دست آوردن این مبلغ نهچندان کافی، مسیر بسیار سخت شورا شدن را پیمود و شاید با سرمایهگذاری بسیار اندک نسبت به هزینههای سرسامآور انتخابات شورای شهر، در هر حرفهای میتوان چند برابر این مبلغ را به دست آورد.
جهت اطلاع عزیزانی که با در نظر گرفتن اولویت دوم خواستار شورای شهر شدن هستند نیز باید گفت که در شرایط عادی نهتنها هیچکس مشکلی باشهرت و معروفیت ندارد بلکه برعکس همه خواستار کسب این شهرت و معروفیت هستند؛ اما باید توجه داشت که اولاً محبوب بودن بسیار ارزشمندتر از معروف بودن است و دوما متأسفانه درگذشته شورای شهر خیلی خروجیهای پرافتخاری بهجا نگذاشته است که جایگاه شورای شهر، خیلی شهرت خوبی در جامعه داشته باشد، بلکه برعکس عدهای درگذشته با تصمیمات غلط موجب سو شهرت این نهاد شده و جایگاه این نهاد مردمی بهقدری پایین آمده است که دیگر شهروندان اطمینان چندانی به جایگاه شورای شهر نداشته.
اما جهت اطلاع همشهریانی که از طرفداران اولویت سومی هستند، هم سربسته باید گفت به دلیل اینکه این سوءاستفادهها کمکم در جامعه شناختهشده میشود، فضا برای این بحثها بسیار تنگ و سنگین شده است و دیگر این مسائل مثل سابق پوشیده و غریبه نیست و این روزها کم نیستند همشهریان مسئولیتپذیری که این تخلفات را زیر ذرهبین برده و در صورت لزوم، آماده افشاگری باشند، خلاصه دیگر بهراحتی گذشته نخواهد بود و آرزوی هر شهروند منصف آن است که جامعه و شهرش از شر این تیپ افراد خلاص شود، هرچند که ممکن است باز ناخواسته و باندانم کاری و با یک تصمیم غلط راه را برای امثال این افراد هموار کرده و آنان را بر کرسی شورای شهر روانه کنند.
در پایان باید گفت همانطور که بر هیچکس پوشیده نیست که اصل انتخابات، یا همان رأی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود که حق طبیعی هر شهروند میباشد بسیار اصل مهم و اساسی در جامعه است و درعینحال جایگاه بسیار پراهمیتی به شهروندان قائل میشود؛ و پارلمان شهری که یک امر مبارک و باارزشی و یک اصل مغفول مانده قانون اساسی بود که در زمان دولت اصلاحات عملیاتی شد باید جایگاهش حفظ شود و در یککلام مردم باید ظرفیت آن را داشته باشد که امانتدار قابلی باشند و در روز انتخابات احساس مسئولیت داشته و توانایی تشخیص درست از نادرست را داشته باشد و به هر نحوی کاندیدهای اولویتهای سهگانه را از اولویت چهارمی تفکیک کرده و با حساسیت بیشتر نسبت به گذشته، آرای خود را به صندوقها بریزند و درنهایت آخرین توصیه دوستانه به اشخاصی که از طرف اولویتهای سهگانه کاندیدا هستند را با یک ضربالمثل چینی به پایان میرسانم که در آینده نبرد سختی با اولویت چهارم خواهند داشت.
((مردان برتر بدون تعلیم گرفتن خوب هستند، مردان متوسط پس از تعلیم گرفتن خوب میشوند، ولی افراد پست علیرغم تعلیم همچنان فاسد و تبهکار میمانند.))
*داریوش جهانشاهی کاندیدای پنجمین دوره شورای اسلامی شهر یاسوج
انشاءالله که با دیدگاه خوبتون پیروز انتخابات باشید