تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۵ ساعت ۲۱:۰۵
کد مطلب : ۲۲۰۳۰۱
مسئولان لطفاً اگر وقت کردید به فکر تاولهای نقش بسته بر دل جوانان نیز باشید
۰
کبنا ؛ جواد فروغی فر
چند روزی است که عمل مذموم تنبیه بدنی یکی از نوجوانان استان- همانهایی که قرار است آینده سازان جامعه باشند- در فضای مجازی سر و صدایی به پا کرده است. گرچه نفس عمل مزبور مذموم و ناپسند است و در هیچ شرایطی قابل پذیرش نیست حتی با توجیهات آن معلم کم تجربه و تازه کار، اما این عمل نکوهیده چندین پیام مهم برای ما داشت:
۱-به نظر میرسد که برای تربیت و آموزش معلمانمان خصوصاً کسانی که تازه به شغل شریف معلمی گماشته میشوند آنچنان که باید و شاید اقدامات لازم را انجام ندادهایم و این عمل نشان داد که چقدر با استانداردهای آموزشی دنیا فاصله داریم و سازوکار جذب و استخدام معلمانمان نیز درست نمیباشد.
۲-گرچه دیدن دست سوختۀ نیما اکرمی دل هر انسانی را میرنجاند ولی باید گفت که آسیب جسمی به مراتب قابل تحملتر از آسیب روحی است در حالی که هزاران نیما در استان ما هر روز چه در مدرسه و چه در خانه، آسیبهای روحی به مراتب سختتر و جانگدازتر را تحمل مینمایند ولی نه معلمی، نه پدر و مادری، نه مدیرکلی و نه نمایندۀ مجلسی عذرخواهی نمینمایند چون اصلاً به مسائل روحی و روانی اهمیتی نمیدهند و چه بسیار جوانانی که به خاطر این آسیبها به سمت بزههای غیرقابل برگشتی کشیده شدند.
۳-آقای زارعپور! مدیرکل محترم! نیک میدانم و خوب میدانی که آستانه تحمل معلمانمان به خاطر دغدغههای معیشتی مثل همۀ ماها بسیار پایین آمده و به قول عامیانه «حال و حوصلۀ هیچ کاری را ندارند» چون دائماً به این فکراند که در شیفت بعدی چه کار کنند؟ ولی کاش بفرمایی که در دانشگاه فرهنگیان که اختصاصاً برای تربیت معلمان تأسیس گردیده چقدر به مسایل تربیتی و روانشناختی اهمیت میدهید؟ کاش پاسخ دهید چقدر به نوجوانان و جوانان مهارتهای زندگی آموختهایم؟ چقدر برای معلمانمان منزلت ایجاد نمودهایم؟ آیا از معلمی که بعداز ظهر میبایست در آژانس مسافری کار کند انتظار آرامش روحی و روانی داریم؟ و هزاران آیای دیگر.
۴-آقای هاشمی نمایندۀ محترم! حالا که از تاول دست نیما به درستی باعث تأسف شما شده است بد نیست بدانی که تاولهای متعددی بر دل بسیاری از جوانان حوزۀ انتخابیات نقش بسته و چه خوب بود از بابت این تاولهای بزرگتر و خطرناکتر، نیز فقط یک بار هم که شده ابراز تأسف میکردی! و چه خوب بود که میدانستی یادگاری «خط کشهای داغ» امثال شماها به مثال آن معلم تازه کار و کم تجربه! و شاید غیر متخصص در کار خود! تاولهای ناپیدای زیادی را نه تنها بر دست «نیما» بلکه بر دل «ما» به جا گذاشته است.
چند روزی است که عمل مذموم تنبیه بدنی یکی از نوجوانان استان- همانهایی که قرار است آینده سازان جامعه باشند- در فضای مجازی سر و صدایی به پا کرده است. گرچه نفس عمل مزبور مذموم و ناپسند است و در هیچ شرایطی قابل پذیرش نیست حتی با توجیهات آن معلم کم تجربه و تازه کار، اما این عمل نکوهیده چندین پیام مهم برای ما داشت:
۱-به نظر میرسد که برای تربیت و آموزش معلمانمان خصوصاً کسانی که تازه به شغل شریف معلمی گماشته میشوند آنچنان که باید و شاید اقدامات لازم را انجام ندادهایم و این عمل نشان داد که چقدر با استانداردهای آموزشی دنیا فاصله داریم و سازوکار جذب و استخدام معلمانمان نیز درست نمیباشد.
۲-گرچه دیدن دست سوختۀ نیما اکرمی دل هر انسانی را میرنجاند ولی باید گفت که آسیب جسمی به مراتب قابل تحملتر از آسیب روحی است در حالی که هزاران نیما در استان ما هر روز چه در مدرسه و چه در خانه، آسیبهای روحی به مراتب سختتر و جانگدازتر را تحمل مینمایند ولی نه معلمی، نه پدر و مادری، نه مدیرکلی و نه نمایندۀ مجلسی عذرخواهی نمینمایند چون اصلاً به مسائل روحی و روانی اهمیتی نمیدهند و چه بسیار جوانانی که به خاطر این آسیبها به سمت بزههای غیرقابل برگشتی کشیده شدند.
۳-آقای زارعپور! مدیرکل محترم! نیک میدانم و خوب میدانی که آستانه تحمل معلمانمان به خاطر دغدغههای معیشتی مثل همۀ ماها بسیار پایین آمده و به قول عامیانه «حال و حوصلۀ هیچ کاری را ندارند» چون دائماً به این فکراند که در شیفت بعدی چه کار کنند؟ ولی کاش بفرمایی که در دانشگاه فرهنگیان که اختصاصاً برای تربیت معلمان تأسیس گردیده چقدر به مسایل تربیتی و روانشناختی اهمیت میدهید؟ کاش پاسخ دهید چقدر به نوجوانان و جوانان مهارتهای زندگی آموختهایم؟ چقدر برای معلمانمان منزلت ایجاد نمودهایم؟ آیا از معلمی که بعداز ظهر میبایست در آژانس مسافری کار کند انتظار آرامش روحی و روانی داریم؟ و هزاران آیای دیگر.
۴-آقای هاشمی نمایندۀ محترم! حالا که از تاول دست نیما به درستی باعث تأسف شما شده است بد نیست بدانی که تاولهای متعددی بر دل بسیاری از جوانان حوزۀ انتخابیات نقش بسته و چه خوب بود از بابت این تاولهای بزرگتر و خطرناکتر، نیز فقط یک بار هم که شده ابراز تأسف میکردی! و چه خوب بود که میدانستی یادگاری «خط کشهای داغ» امثال شماها به مثال آن معلم تازه کار و کم تجربه! و شاید غیر متخصص در کار خود! تاولهای ناپیدای زیادی را نه تنها بر دست «نیما» بلکه بر دل «ما» به جا گذاشته است.