تاریخ انتشار
يکشنبه ۲ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۰:۰۹
کد مطلب : ۲۰۶۹۸۲
دلنوشتهای تلخ و قابل تأمل به ریاست دانشگاه یاسوج
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی*
حاشیه سازی درباره موضوع بورسیهها به عنوان یکی از مصداقهای سیاست بازی در دانشگاهها و از غلطترین کارهای چند سال اخیر میباشد (مقام معظم رهبری).
در ابتدا باید ذکر کنم که قصد نوشتن مطلب یا دلنوشتهای را نداشتم ولی به بهانه استیضاح وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و همچنین از آنجا که هر وقت در سایتها و خبرگزاریهای استان خبری از دانشگاه یاسوج میشنوم تمام خاطرات تلخم زنده میشود، ترجیح دادم این مطلب را به عنوان تلنگری به مسئولان دانشگاه یاسوج و مخصوصا رئیس دانشگاه، دکتر رحیمی بیان کرده باشم. من بورسیه دانشگاه بودم و برای اخذ بورسیه تمام مراحل علمی و عقیدتی را پشت سر گذاشته و از وزارت علوم حکم بورسیه و ردیف استخدامی گرفتم. متأسفانه پارسال در یک بازی سیاسی غیرمنصفانه و به دور از اخلاق، بعد از اتمام تحصیل برای بنده عدم نیاز صادر کردند و این حکم به دستور مستقیم رئیس دانشگاه صورت گرفت. هر چند که دلیل آن بر هیچکس مشخص نبود. حدود نه تا ده ماه در فقر و بدبختی زندگی کردم تا اینکه به واسطه پیگیریهای سخت و فراوانی که داشتم، توانستم در یکی از دانشگاههای کشور کرسی هیات علمی را کسب کنم ولی متاسفانه برای اکثر دوستان بورسیه چنین شرایطی حاصل نشد. که نمونه بارز آن خودکشی دانشجوی بورسیه دانشگاه کاشان بود. اینکه به خاطر تغییر دولت باید بورسیهها را قلع و قمع کنید کاری به نهایت زشت، ناپسند و به دور از انصاف است. آقای دکتر رحیمی اینکه شما وارث ارثیه میلیاردی هستید بر هیچکس پوشیده نیست و شاید حقوق هیات علمی و مدیریت دانشگاه برای شما ناچیز باشد، به همین دلیل تاکنون طعم فقر و نداری را نچشیدهاید ولی خیلی از افرادی که بورسیه شما هستند توان خرید کمترین مایحتاج زندگی را ندارند!! اینکه شما هیات علمی دانشکده فنی هستید و اعضای هیات علمی این دانشکده را برای تصدی پستهای مدیریتی در اولویت کاری خود قرار دادهاید و یا اینکه بیشتر سهمیه جذب دانشگاه را به این دانشکده اختصاص دادهاید خیلی تلخ و آزار دهنده است. شما رئیس دانشگاه هستید نه رئیس دانشکده فنی، و به احتمال زیاد شما تنها رئیس دانشگاهی در کشور هستید که به اعضای هیات علمی دانشگاه اجازه ملاقات نمیدهید!!! و جالب اینجاست که مسئولین روابط عمومی دانشگاه که یکسال اخیر به کار گماردید، موظف شدند که در سایتها و خبرگزاریها برای شما کامنت گذاشته و تعریف و تمجید کنند. این مورد را از نزدیک مشاهده کردم!!.
در دانشکدههای علوم پایه، علوم انسانی و فنی و مهندسی، با اعضای هیات علمی هماهنگ کردید به بورسیهها عدم نیاز دهند و در دانشکده کشاورزی خود به صورت مستقیم به همه عدم نیاز میدهید!! و مثلا من شنیدم در همین دانشکده کشاورزی یک نفر نیروی جدید را به واسطه یکی از مسئولین وزارت علوم جذب کردید درحالیکه گروه مربوطه به ایشان نیاز نداشت. و این در حالی است که بیش از۹۰ درصد اعضای هیات علمی این دانشکده غیربومی هستند!! و من بر این باورم فرزندان این استان دلسوز پیشرفت و توسعه استان هستند نه افراد غیر بومی که هیات علمی دانشگاه یاسوج ولی ساکن شیراز و اصفهان هستند. قصه مدیریت شما آنقد نوسان دارد که بیان آن برای خیلی از خوانندگان قابل باور نیست. منم علیرغم تمام مشکلات موجود و با توجه به داشتن مدارک مستدل، به خاطر اینکه موقعیت شما به عنوان نیروی بومی استان دچار تزلزل نشود، در هیچ نهاد یا مرجع قانونی شکایت نکردم. سخن را کوتاه و به عنوان برادری کوچکتر نصیحتی خدمتتان عرض کنم؛ در خلوت خویش، فرزندان خود را جای دانشجویان بورسیه و افرادی که اخراج کردید قرار دهید، افرادی که هیچ پشتوانه مالی ندارند و زندگی آنها به ورطه نابودی کشیده شد. به طور حتم اگه باور داشته باشید که ممکن است فرزنذان شما یکی از این افراد باشد، تحمل پذیرش آن خیلی سخت و غیرممکن است. صندلی ریاست به کسی وفا نکرده، شما هم مثل بقیه روزی این صندلی مدیریت را تحویل دیگری خواهید داد. و بعد از چند سال ببینید چند نفر از جوانان این استان به پشتوانه شما به منصبی رسیدند و به سخنی دیگر آیا نام نیکی از شما به یاد مانده یا لعن و نفرین بقیه پشت سرتان است. اینکه امثال دبیر جذب شما و یا رئیس دانشکده کشاورزی برای همه قابل تعریف و تمجید هستند به خاطر حس همدردی آنها با افراد صاحب حق میباشد. اگه شما با ضمانت وزارت علوم و اشخاصی چون فریدون (پسر عموی رئیس جمهوری) و همچنین معاونت فرهنگی وزارت علوم (که متاسفانه از نیروهای بومی این استان است) مجری این قبیل سیاستهای مغرضانه شدهاید، این منصب را به دیگری واگذار کنید که آینده خوبی برای آن متصور نیست. سیاست خیلی پیچیده و هیچ امیدی به این صندلیهای مدیریتی نیست، سه وزیر ظرف یک روز استعفا داده یا مجبور به استعفا شدند، ما که در پایینترین ردههای جامعه هستیم دیگر جای خود داریم. خواهشاً به خاطر مسائل متغیری چون اصولگرا و اصلاح طلب بودن، گرمسیری یا سردسیری بودن جلوی پیشرفت و جذب فرزندان این استان را نگیرید. امیدوارم بدون غرض ورزی و صرفاً با دیده منطق و حقانیت به این دلنوشته نظر کرده و حداقل برای فرصتی محدود به آن تأمل و جلوی سیاستهای غلط وزارت علوم در قبال حذف بچههای بومی استان کهگیلویه و بویراحمد بایستید، نه اینکه خود مجری آن شوید.
*هئیت علمی دانشگاه
حاشیه سازی درباره موضوع بورسیهها به عنوان یکی از مصداقهای سیاست بازی در دانشگاهها و از غلطترین کارهای چند سال اخیر میباشد (مقام معظم رهبری).
در ابتدا باید ذکر کنم که قصد نوشتن مطلب یا دلنوشتهای را نداشتم ولی به بهانه استیضاح وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و همچنین از آنجا که هر وقت در سایتها و خبرگزاریهای استان خبری از دانشگاه یاسوج میشنوم تمام خاطرات تلخم زنده میشود، ترجیح دادم این مطلب را به عنوان تلنگری به مسئولان دانشگاه یاسوج و مخصوصا رئیس دانشگاه، دکتر رحیمی بیان کرده باشم. من بورسیه دانشگاه بودم و برای اخذ بورسیه تمام مراحل علمی و عقیدتی را پشت سر گذاشته و از وزارت علوم حکم بورسیه و ردیف استخدامی گرفتم. متأسفانه پارسال در یک بازی سیاسی غیرمنصفانه و به دور از اخلاق، بعد از اتمام تحصیل برای بنده عدم نیاز صادر کردند و این حکم به دستور مستقیم رئیس دانشگاه صورت گرفت. هر چند که دلیل آن بر هیچکس مشخص نبود. حدود نه تا ده ماه در فقر و بدبختی زندگی کردم تا اینکه به واسطه پیگیریهای سخت و فراوانی که داشتم، توانستم در یکی از دانشگاههای کشور کرسی هیات علمی را کسب کنم ولی متاسفانه برای اکثر دوستان بورسیه چنین شرایطی حاصل نشد. که نمونه بارز آن خودکشی دانشجوی بورسیه دانشگاه کاشان بود. اینکه به خاطر تغییر دولت باید بورسیهها را قلع و قمع کنید کاری به نهایت زشت، ناپسند و به دور از انصاف است. آقای دکتر رحیمی اینکه شما وارث ارثیه میلیاردی هستید بر هیچکس پوشیده نیست و شاید حقوق هیات علمی و مدیریت دانشگاه برای شما ناچیز باشد، به همین دلیل تاکنون طعم فقر و نداری را نچشیدهاید ولی خیلی از افرادی که بورسیه شما هستند توان خرید کمترین مایحتاج زندگی را ندارند!! اینکه شما هیات علمی دانشکده فنی هستید و اعضای هیات علمی این دانشکده را برای تصدی پستهای مدیریتی در اولویت کاری خود قرار دادهاید و یا اینکه بیشتر سهمیه جذب دانشگاه را به این دانشکده اختصاص دادهاید خیلی تلخ و آزار دهنده است. شما رئیس دانشگاه هستید نه رئیس دانشکده فنی، و به احتمال زیاد شما تنها رئیس دانشگاهی در کشور هستید که به اعضای هیات علمی دانشگاه اجازه ملاقات نمیدهید!!! و جالب اینجاست که مسئولین روابط عمومی دانشگاه که یکسال اخیر به کار گماردید، موظف شدند که در سایتها و خبرگزاریها برای شما کامنت گذاشته و تعریف و تمجید کنند. این مورد را از نزدیک مشاهده کردم!!.
در دانشکدههای علوم پایه، علوم انسانی و فنی و مهندسی، با اعضای هیات علمی هماهنگ کردید به بورسیهها عدم نیاز دهند و در دانشکده کشاورزی خود به صورت مستقیم به همه عدم نیاز میدهید!! و مثلا من شنیدم در همین دانشکده کشاورزی یک نفر نیروی جدید را به واسطه یکی از مسئولین وزارت علوم جذب کردید درحالیکه گروه مربوطه به ایشان نیاز نداشت. و این در حالی است که بیش از۹۰ درصد اعضای هیات علمی این دانشکده غیربومی هستند!! و من بر این باورم فرزندان این استان دلسوز پیشرفت و توسعه استان هستند نه افراد غیر بومی که هیات علمی دانشگاه یاسوج ولی ساکن شیراز و اصفهان هستند. قصه مدیریت شما آنقد نوسان دارد که بیان آن برای خیلی از خوانندگان قابل باور نیست. منم علیرغم تمام مشکلات موجود و با توجه به داشتن مدارک مستدل، به خاطر اینکه موقعیت شما به عنوان نیروی بومی استان دچار تزلزل نشود، در هیچ نهاد یا مرجع قانونی شکایت نکردم. سخن را کوتاه و به عنوان برادری کوچکتر نصیحتی خدمتتان عرض کنم؛ در خلوت خویش، فرزندان خود را جای دانشجویان بورسیه و افرادی که اخراج کردید قرار دهید، افرادی که هیچ پشتوانه مالی ندارند و زندگی آنها به ورطه نابودی کشیده شد. به طور حتم اگه باور داشته باشید که ممکن است فرزنذان شما یکی از این افراد باشد، تحمل پذیرش آن خیلی سخت و غیرممکن است. صندلی ریاست به کسی وفا نکرده، شما هم مثل بقیه روزی این صندلی مدیریت را تحویل دیگری خواهید داد. و بعد از چند سال ببینید چند نفر از جوانان این استان به پشتوانه شما به منصبی رسیدند و به سخنی دیگر آیا نام نیکی از شما به یاد مانده یا لعن و نفرین بقیه پشت سرتان است. اینکه امثال دبیر جذب شما و یا رئیس دانشکده کشاورزی برای همه قابل تعریف و تمجید هستند به خاطر حس همدردی آنها با افراد صاحب حق میباشد. اگه شما با ضمانت وزارت علوم و اشخاصی چون فریدون (پسر عموی رئیس جمهوری) و همچنین معاونت فرهنگی وزارت علوم (که متاسفانه از نیروهای بومی این استان است) مجری این قبیل سیاستهای مغرضانه شدهاید، این منصب را به دیگری واگذار کنید که آینده خوبی برای آن متصور نیست. سیاست خیلی پیچیده و هیچ امیدی به این صندلیهای مدیریتی نیست، سه وزیر ظرف یک روز استعفا داده یا مجبور به استعفا شدند، ما که در پایینترین ردههای جامعه هستیم دیگر جای خود داریم. خواهشاً به خاطر مسائل متغیری چون اصولگرا و اصلاح طلب بودن، گرمسیری یا سردسیری بودن جلوی پیشرفت و جذب فرزندان این استان را نگیرید. امیدوارم بدون غرض ورزی و صرفاً با دیده منطق و حقانیت به این دلنوشته نظر کرده و حداقل برای فرصتی محدود به آن تأمل و جلوی سیاستهای غلط وزارت علوم در قبال حذف بچههای بومی استان کهگیلویه و بویراحمد بایستید، نه اینکه خود مجری آن شوید.
*هئیت علمی دانشگاه