تاریخ انتشار
شنبه ۱۲ تير ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۱۴
کد مطلب : ۱۸۷۱۲۹
نقد و بررسی فیلم «پائولت» به کارگردانی ژروم انریکو
۰
کبنا ؛
رحمان رحیمزاده
در خلاصه داستان فیلم با بازی برنادت لافونت و کارمن مائورا آمده است: پائولت پیرزنی تنهاست که با حقوق مستمری شوهر مرحومش روزگار میگذراند. دخترش با یک افسر پلیس ازدواج کرده و با پسر کوچکش زندگی میکنند. پائولت روابط چندان خوبی با دختر و دامادش ندارد زیرا همیشه دوست داشت، دخترش با مرد ثروتمندی ازدواج کند. دامادش آندری از او میخواهد تا در پیدا کردن قاچاقچیان محل با پلیس همکاری کند و او میپذیرد و به این ترتیب روابط خوبی بین او و دختر و نوهاش برقرار میشود. پائولت با فروختن مواد به صورت شیرینی کم کم در میان قاچاقچیان نفوذ کرده تا جایی که سردسته اصلی باند را هم شناسایی میکند و همگی آنها را تحویل پلیس میدهد که...
پائولت یک فیلم کمدی جنایی میباشد. موضوع فیلم پائولت در رابطه با فروش مواد مخدر است. معمولا وقتی مسئله مواد مخدر در بین است قبح و پلشتی چهره اعتیاد را نمیتوان با طنز بیان کرد ژروم انریکو سعی کرده است از تلخی و تندی این موضوع بکاهد و در نتیجه این فیلم نه کاملا کمدی و نه کاملا جنایی است. ژروم انریکو مانند کسی شده است که روی طناب راه میرود و میخواهد تعادلش را بین دو موضوع کمدی و جنایی حفظ کند. بهمین دلیل است که در بعضی از قسمتهای فیلم مانند صحنه کتک خوردن پیرزن و خرابکاری نوهاش روی کیکهایش و یا دعوای دخترش با پیرزن بیننده ابروهایش را در هم میکشد و در برخی قسمتهای دیگر مثل تلاش پیرزن برای ورود به باند مواد مخدر و کوشش برای فروش آنها و ماجرای عشقی پیرزن و همسایهاش قهقهه میزند. به همین دلیل است تماشاگر نمیداند باید با این فیلم بخندد یا گریه کند و این از معایب استفاده از موضوع تند و تیز مواد مخدر است.
به قسمتهایی از فیلم نقد وارد است و آن این است که حضور و اطلاع پلیس از کارهای خلاف پائولت احساس نمیشود که انگار پائولت واقعا به اختیار خودش وارد باند خرید و فروش مواد شده است و پلیسها نقششان درست مانند مگسهای مزاحمی شده است که مانع کار مواد فروشان میشود. مسئله مواد مخدر طوری نشان داده شده است که انگار همه مردم معتاد هستند و هرکس از آن کیکهای هپروتی که با مواد مخدر آمیخته شدهاند بخورد نه تنها مشکلی برایش پیش نمیآید و معتاد نمیشود بلکه از خوردن آن شیرینیهای خوشمزه لذت هم میبرد. بطوری که پیرزن از آن کیکها حتی برای دوستانش هم پخت و کار غلط او بهیچ وجه مورد تقبیح و سرزنش واقع نشد. انگار پیرزن از فروش و توزیع مواد مخدر هیچ احساس پشیمانی و عذاب وجدان نداشت و تنها موقعی آن کار را پس زد که فهمید روسایش میخواهند آن کیکهای هپروتی را بین بچههای کوچک هم پخش کنند. آنچنان حضور پلیس در میانه فیلم کمرنگ بود که اینطور احساس میشد که نه تنها داماد پیرزن بلکه هیچ کس از کار خلاف او خبر ندارد. و ناگهان هنگامی که ویتو و نوچههایش پیرزنها را اسیر کرده بودند کماندوها و نیروهای ویژه شیشه خانه را میشکنند و همه را دستگیر میکنند.
رابطه مادربزرگ و نوه او که لئو نام دارد باعث میشود تا عشق و علاقه پنهان پیرزن نسبت به دختر، نوه و دامادش بروز پیدا کند. همانطور که حکیم ارد بزرگ فیلسوف ایرانی میگوید: آدمیان تنها با مهر، به یکدیگر گره میخورند. حرفهای مهربانانه لئو روی پیرزن تاثیر میگذارد و در جریان این دردسرها و اتفاقات خطرناک پیرزن دخترش را برای ازدواج با یک مرد پلیس میبخشد و سعی میکند رابطه تیرهاش را با خانوادهاش بهبود بخشد. در پایان پیرزن با آقای والتر که عاشق و خواستگار اوست قرار میگذارد و سعی میکند تا تلخیهای گذشته و مرگ همسرش را فراموش کند و زندگی جدیدی را از سر بگیرد. او با کمک دوستانش و والتر یک شیرینی فروشی میزند و سعی کیکهای سالم بپزد. این پایان خوب میتواند سردی و تلخی فیلم را از بین ببرد و خاطره خوشی در ذهن تماشاگر بر جای بگذارد.
علی رغم تمام ایرادهایی که به فیلم پائولت وارد است، داستان پائولت روان و بدون جهش است و راحت از کنار قضایا مطرح شده در فیلم نمیگذرد و با پرداخت مناسب روند تبدیل شدن پیرزن به یک مواد فروش خبره و فراز و نشیبهای روابط خانوادگی و دوستانه او را بخوبی نمایش میدهد.
بازی بازیگران مانند برنادت لافونت و کارمن مائورا و دومینیک لاوانانت و فرانسیس برتین و آندری پنورن و... بسیار خوب است و بازی رئالی که از خود ارائه دادهاند باعث باورپذیرتر شدن فیلم پائولت شده است و آن را میپسندم. در کل پائولت فیلم مفرحی است و با یکبار دیدنش ضرر نمیکنید. نمره من به سینمایی پائولت ۱۷ از ۲۰ است.
رحمان رحیمزاده
در خلاصه داستان فیلم با بازی برنادت لافونت و کارمن مائورا آمده است: پائولت پیرزنی تنهاست که با حقوق مستمری شوهر مرحومش روزگار میگذراند. دخترش با یک افسر پلیس ازدواج کرده و با پسر کوچکش زندگی میکنند. پائولت روابط چندان خوبی با دختر و دامادش ندارد زیرا همیشه دوست داشت، دخترش با مرد ثروتمندی ازدواج کند. دامادش آندری از او میخواهد تا در پیدا کردن قاچاقچیان محل با پلیس همکاری کند و او میپذیرد و به این ترتیب روابط خوبی بین او و دختر و نوهاش برقرار میشود. پائولت با فروختن مواد به صورت شیرینی کم کم در میان قاچاقچیان نفوذ کرده تا جایی که سردسته اصلی باند را هم شناسایی میکند و همگی آنها را تحویل پلیس میدهد که...
پائولت یک فیلم کمدی جنایی میباشد. موضوع فیلم پائولت در رابطه با فروش مواد مخدر است. معمولا وقتی مسئله مواد مخدر در بین است قبح و پلشتی چهره اعتیاد را نمیتوان با طنز بیان کرد ژروم انریکو سعی کرده است از تلخی و تندی این موضوع بکاهد و در نتیجه این فیلم نه کاملا کمدی و نه کاملا جنایی است. ژروم انریکو مانند کسی شده است که روی طناب راه میرود و میخواهد تعادلش را بین دو موضوع کمدی و جنایی حفظ کند. بهمین دلیل است که در بعضی از قسمتهای فیلم مانند صحنه کتک خوردن پیرزن و خرابکاری نوهاش روی کیکهایش و یا دعوای دخترش با پیرزن بیننده ابروهایش را در هم میکشد و در برخی قسمتهای دیگر مثل تلاش پیرزن برای ورود به باند مواد مخدر و کوشش برای فروش آنها و ماجرای عشقی پیرزن و همسایهاش قهقهه میزند. به همین دلیل است تماشاگر نمیداند باید با این فیلم بخندد یا گریه کند و این از معایب استفاده از موضوع تند و تیز مواد مخدر است.
به قسمتهایی از فیلم نقد وارد است و آن این است که حضور و اطلاع پلیس از کارهای خلاف پائولت احساس نمیشود که انگار پائولت واقعا به اختیار خودش وارد باند خرید و فروش مواد شده است و پلیسها نقششان درست مانند مگسهای مزاحمی شده است که مانع کار مواد فروشان میشود. مسئله مواد مخدر طوری نشان داده شده است که انگار همه مردم معتاد هستند و هرکس از آن کیکهای هپروتی که با مواد مخدر آمیخته شدهاند بخورد نه تنها مشکلی برایش پیش نمیآید و معتاد نمیشود بلکه از خوردن آن شیرینیهای خوشمزه لذت هم میبرد. بطوری که پیرزن از آن کیکها حتی برای دوستانش هم پخت و کار غلط او بهیچ وجه مورد تقبیح و سرزنش واقع نشد. انگار پیرزن از فروش و توزیع مواد مخدر هیچ احساس پشیمانی و عذاب وجدان نداشت و تنها موقعی آن کار را پس زد که فهمید روسایش میخواهند آن کیکهای هپروتی را بین بچههای کوچک هم پخش کنند. آنچنان حضور پلیس در میانه فیلم کمرنگ بود که اینطور احساس میشد که نه تنها داماد پیرزن بلکه هیچ کس از کار خلاف او خبر ندارد. و ناگهان هنگامی که ویتو و نوچههایش پیرزنها را اسیر کرده بودند کماندوها و نیروهای ویژه شیشه خانه را میشکنند و همه را دستگیر میکنند.
رابطه مادربزرگ و نوه او که لئو نام دارد باعث میشود تا عشق و علاقه پنهان پیرزن نسبت به دختر، نوه و دامادش بروز پیدا کند. همانطور که حکیم ارد بزرگ فیلسوف ایرانی میگوید: آدمیان تنها با مهر، به یکدیگر گره میخورند. حرفهای مهربانانه لئو روی پیرزن تاثیر میگذارد و در جریان این دردسرها و اتفاقات خطرناک پیرزن دخترش را برای ازدواج با یک مرد پلیس میبخشد و سعی میکند رابطه تیرهاش را با خانوادهاش بهبود بخشد. در پایان پیرزن با آقای والتر که عاشق و خواستگار اوست قرار میگذارد و سعی میکند تا تلخیهای گذشته و مرگ همسرش را فراموش کند و زندگی جدیدی را از سر بگیرد. او با کمک دوستانش و والتر یک شیرینی فروشی میزند و سعی کیکهای سالم بپزد. این پایان خوب میتواند سردی و تلخی فیلم را از بین ببرد و خاطره خوشی در ذهن تماشاگر بر جای بگذارد.
علی رغم تمام ایرادهایی که به فیلم پائولت وارد است، داستان پائولت روان و بدون جهش است و راحت از کنار قضایا مطرح شده در فیلم نمیگذرد و با پرداخت مناسب روند تبدیل شدن پیرزن به یک مواد فروش خبره و فراز و نشیبهای روابط خانوادگی و دوستانه او را بخوبی نمایش میدهد.
بازی بازیگران مانند برنادت لافونت و کارمن مائورا و دومینیک لاوانانت و فرانسیس برتین و آندری پنورن و... بسیار خوب است و بازی رئالی که از خود ارائه دادهاند باعث باورپذیرتر شدن فیلم پائولت شده است و آن را میپسندم. در کل پائولت فیلم مفرحی است و با یکبار دیدنش ضرر نمیکنید. نمره من به سینمایی پائولت ۱۷ از ۲۰ است.
مثل اینکه دوبله فیلم پائولت با فیلم زبان اصلی آن فرق داشت !
و ماجرا از آنجایی شروع شد که بانک منزل پیرزن را بدلیل بدهکاری میخواست ضبط کند
و پیرزن مجبور به مواد فروشی شد
و یک نگاه طنز به دلایل احتمالی آزاد شدن مصرف مواد مخدر سنتی در کشور هلند را پی گیری میکرد
که بعد از تظاهرات مردم مجلس مجبور به تعقیر قانون اساسی کشور و قوه قضائیه مجبور به آزادی پیرزن از زندان شدند
با سپاس مهدی رشت