پرت و پلا؛ از آن استانداران تا این استاندار

کبنا ؛بهنام عکاشه
شاید اگر کس دیگری به جای قوام نوذری بختیاری بود، تسلیم خواسته های مجمع نمایندگان آن دوران می شد که هر کدام در حوزه تحت امرشان دارای اختیارات فراوانی بودند.
قوام نوذری چنان در مقابل نمایندگان ایستاد که هر چه در توان داشتند مصرف براندازی اش کردند و اگرچه با زمان بسیار ولی موفق شدند مرد عبوس بختیاری با سگرمه های درهم را شکست دهند و به قوام ثابت کنند «هر کس به شهر خود شهریار است».
واقع این است که در «دوره حسرت استان» نمایندگان آن قدر غرق در شعارهای سیاسی به ویژه از زمان انتخابات ۸۸ به این سو شدند که فرصت های بسیار برای اشتغال، سرمایه گذاری و تولید از بین رفت.
در زمانه ای که دولت موسوم به پاک دست به زعم منتقدانش ۷۰۰ میلیارد عایدی از فروش نفت گران شده را به باد داد نمایندگان ما به دنبال حذف این مدیرکل و اثبات حقانیت خویش بودند.
هدایتخواه که کاملا محو در جبهه پایداری بود کوچک ترین انتقاد ازدولت امام زمان را برنمی تافت و سیاسی ترین نماینده هشت سال استان کهگیلویه و بویراحمد بود.
هدایتخواه مرید قدیمی سیدقدرت در سال های دور باشت بود. در آن دوران او و بزرگواری، به همراه یداله مرادی و شهید خواجه زاده در آموزش و پرورش باشت حامی سیدقدرتی بودند که سیاسی ترین دوران آموزش و پرورش باشت را رقم زده بودند.
ولی سیدقدرت در دهه ۸۰ گذشته ها را فراموش کرد و تا جائی پیش رفت که در اولین نمازجمعه باشت از وقایع دهه شصت ابراز ناراحتی نمود.
سیدقدرت که برعکس دو مریدش نگاهی نسبتا کاسب کارانه و مبتنی بر کسب منفعت داشت از رودربایستی های عاطفی این دو و کاهش توجه شان به مسائل استان استفاده کرد و ریلِ گسیلِ مدیرکل های شهرستانی به مرکز استان را جاانداخت و تا جگردون سوار بر همان ریل شده و قطار را به مقصد رساند.
قطاری که بعدها هدایتخواه از سوخت آن به عنوان سوخت کمپین سیاسی خود بهره جستو قصد تعویض ریل از مسیر زارع به مسیر دلخواه را داشت ولی ریل هدایتخواه اوسط راه گسیخته و مجبور به پیاده شدن از مسیری سخت شد که سوزن بانی آن بر عهده تاجگردون بود و قطار استان خاصه بویراحمد بر همان ریل که بود، به حرکت ادامه داد.
هر چه بود آن استاندار رفت و  استان بعد از قوام نوذری استاندارهای زیادی به خود دید. استاندارانی که با تصمیمات حاشیه ای وعجیب خود همواره فضا را غبارآلود می کردند.
نیکزاد تپه استانداری را خراب کرد و اداره ای را بی خانمان نمود تا هنوز بعد از سال ها با سازمان دیگری که به خاطر آسان نگری رئیس دولت پیشین مجبور به کوچ اجباری شده بود درگیر باشد.
این فقط یکی از تصمیمات غلط استانداران پیشین استان بود.
صابری هم با جنجال آفرینی بر سر تصمیمی که حامیان و منطق ویژه ای داشت، مدت ها استان را به صحنه جنگ بخش خصوصی و دولت کشاند. آنجا که او تعاونی های شن و ماسه را نسبت به نوع و میزان بهره بردای های شان(به دلیل آنچه تخریب محیط زیست و اکولوژی رود بشار عنوان شده بود) محدود کرده بود.
دوران استانداران جنجالی زمان احمدی نژاد به پایان رسید و پائیز ۹۲ دولت روحانی در استان آغاز به کار کرد.
استانداری که آغاز به کارش با نگرانی های برخی روحانیون، بزرگان و چپ کلاسیک استان به رهبری سیدباقر همراه بود و گرچه خیلی کمتر ولی تا الان نیز ادامه داشته است.
این موضوع دولت سید موسی خادمی را دچار ضعف در مشروعیت سیاسی کرد و او تا حدودی به طور طبیعی به نمایندگان نزدیک شد.
خادمی با اطلاع از این ضعف ابتدا سعی در نزدیکی به روحانیون برجسته استان و ایجاد اعتماد برای آنان نمود و در این راه موفق نیز بود.
گام دوم او آرام نگاه داشتن وضعیت سیاسی اجتماعی استان بود که در این زمینه هم موفق شد آرام ترین دوره اجتماعی استان را به همراهی روحانیت برجسته و نمایندگان کم حاشیه بردارد.
همه چیز بر وفق مراد بود تا اینکه انتخابات شد و معرکه عزت و سردسیر و گرمسیر و میرشکال های استان.
واقع این است که با مقایسه استان کهگیلویه و بویراحمد با استان های مشابه و همسایه و لحاظ سطح فرهنگی استان، به این نتیجه می رسیم که کم حاشیه ترین و امن ترین انتخابات در سال های اخیراً را موسی خادمی اداره کرد و نتایج انتخابات اتفاقا موید این است که برندگان از طیف معتدل و حامی دولت هستند و این بزرگ ترین برگ برنده برای استانداری است که چهارسال دیگر در مصدر کار خواهد بود و او می تواند به همکارانش در استان های دیگر برای بدست آوردن این برند فخرفروشی نماید.
اما استاندار کهگیلویه و بویراحمد علیرغم امتیازات فراوان، دچار ضعف در تصمیم گیری نسبت به ترمیم کابینه اش می باشد.
وضعیت ناهنجار استان کهگیلویه و بویراحمد اگرچه دلایل خاص خود را داشته و به دلیل کوچکی اقتصاد استان، نسبت صدمه ای که در مقایسه با دیگر استان ها می بیند قاعدتا بیشتر خواهد بود ولی ترکیب مدیریتی استان بویژه مدیران کل و معاونین استاندار آن چیزی نیست که این سیستم مدیریتی بخواهد به رفع آن اقدام نماید.
اما واقع این است که این روزها شایعات نشان از پشت پرده ای را می دهد که بعید است با این وضعیت و به این زودی برملا گردد.
شاید شیوع اخبار کذب-آن گونه که نمایندگان نزدیک به دولت گفته اند- به نوعی واکنش رقبای سیاسی خادمی به نتایج انتخابات باشد.
عزت بویراحمد شاید کلیدواژه گمانه زنی های این روزها باشد. عزتی که اسحاق باقرزاده قول کتابش را به نیک اقبالی داده بود.
باید دید همفکران باقرزاده مانند او بدقولی می کنند( که فقط در موسم انتخابات قئول کتاب عزت شاهی* را داده بود) یا عزت شاهی را به صاحبش بازمی گردانند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* عزت الله شاهی یا عزت شاهی از مخالفین حکومت پهلوی که به ۱۵ سال حبس محکوم می‌شود و بعد از سال‌ها شکنجه و اسارت، در سال ۱۳۵۷ آزاد می‌شود. او در سال ۱۳۶۳ نام خانوادگی خود را به مطهری تغییر داد.
کتاب خاطرات عزت شاهی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. این کتاب در مدت کوتاهی چند بار چاپ شد.
پی دی اف این کتاب را در اختیار  مهندس نیک اقبال و مخاطبین قرار می دهد تا هم اسحق مشکلی برای خریدش نداشته باشد و هم رسانه ها در مصاحبه های بعدی شان با معاونین استاندار سوژه جدیدی داشته باشند.
فایل پی دی اف «عزت شاهی»