مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ش- الف
وحدت ملّی به نوعی از وضعیت شهروندی اشاره دارد که در آن همه اقشار و گروههای اجتماع، فارغ از نوع مسائل مهم برای آن گروه و یا پایگاههای قومی و نژادی و فراتر از قوم و رنگ و زبان از مزایا و امتیازات برابر موجود در یک جامعه بهرهمند گردند، و زندگی خویش را به گونهای برابر و هماهنگ با دیگران به پیش ببرند. این نکته قابل ذکر است که با صحبت از وحدت ملی، هدف یک رنگی و ادغام گروهها، اقوام، زبانها و آیینها در یک گروه یا قوم خاص و حذف سایرین نخواهد بود، بلکه منظور از وحدت ملّی در یک سرزمین موکد این مفهوم است که همهی اقوام (زبانها، آیینها و..) یک سرزمین به گونهای مسالمت آمیز، با پذیرش تفاوتهای قومی، نژادی، زبانی و مذهبی یک دیگر، در کنار هم زندگی نموده و به تفاوتهای شهروندی یکدیگر ارج نهند.
در جهان مدرن و توسعه یافته امروزی، صحبت از وحدت ملی امری است مربوط به گذشته، نه به آن معنا که در پیشرفت و تعالی یک جامعه موثر نیست بلکه به این مفهوم است که جامعه دارای وحدت و یک صدایی در تمام ابعاد خویش است. در کشورهای چند قومی و یا درگیر بحران، و یا کشورهایی که در بافت خوبش مناطقی با درجه توسعه یافتگی کمتری دارند صحبت از وحدت ملی و یا به عبارت بهتر یک صدایی امری است روزمره و طبیعی. چرا که تا زمانی که جامعه به وحدت نرسد نمیتوان پایههای رشد و پیشرفت متوازن و متعادل را در تمام نقاط آن به موازات پیش برد. این مفهوم زمانی کاربرد خویش را در کشورهای جهان اول از دست داد که پای کثرت گرایی و تحمل و تامل در تفاوتهای دیگران به میدان کشیده شد و بسترها و فرصتهای مساعد و یکسان در اختیار همهی شهروندان جامعه قرار گرفت و هر انسانی با داشتن ظرفیتهای وجودی خویش سعی در یافتن جایگاه و منزلت خویش نمود. به همین دلیل بحث وحدت ملّی از اولویت مباحث میان شهروندیاش حذف شد و اندیشمندان گفتمان آن را در چنین جامعهای اتلاف وقت و بیتوجهی انسان از واقعیت زندگی میدانند. اما در کشورهایی که هنوز هم حس برتریخواهی و فزون طلبی در میان زمام داران و شهروندانش دیده شود و جهان بینی آنان مبتنی بر رنگ و بوی قومی و تباری استوار است، طبیعی است که برایند چنین جامعهای، تضییع حقوق شهروندان کشور خواهد بود لذا در چنین حالتی گفتمان وحدت ملّی شکل و قوت میگیرد.
در جامعه استانی کهگیلویه و بویر احمد میتوان به قطع یقین گفت که اگر اجحافی بر ملت غیور این ملک شده است و یا به اندازه سایر استانها از امکانات بهره نبردهاند و با وجود منابع عظیم ثروت طبیعی در استان، در زمره استانهای کاملا توسعه نیافته محسوب میشود در وهله اول به دلیل عدم تمرکز مسئولان بر محرومیت زدایی است و در گام دوم تلاشی در جهت بستر سازی فرهنگی برای حذف مفاهیم طایفه گرایی و قومیت زدایی انجام ندادهاند.
شاید به جرات بتوان گفت یکی از مهمترین عوامل درونی عدم پیشرفت و توسعهی استانهایی چون کهگیلویه و بویراحمد تنشهای گروهی و بحثهای قومی و قبیلهای میباشد. سخنی گزاف نیست اگر گفته شود مسئلهی قوم گرایی و توسعه نیافتگی رابطهی کاملا مستقیمی با یکدیگر دارند.
گذشته از اینکه حضور ذهن تاریخی مردم موید این نکته است که در مقاطع حساس، افرادی با برافراشتن صدای وحدت سعی در پیش برد اهداف و برنامههای خویش دارند، مایه بسی مسرت و امید به روزهای پر از پیشرفت برای این خطه است که یکی از داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی کمر همت به تمرکز بر بستر سازی فرهنگی در جهت رفع تفکرات طایفه گرایی بسته است و از سالیان دور همیشه تفکرات تباری- طایفهای را دلیلی بر رشد و پیشرفت همگانی کمتر در استان برشمرده است.
مهدی روشنفکر با کوله باری از تجربه که از سالیان متمادی تصدی پستهای مدیریتی در سطح استان اندوخته است و با درک اینکه تنها راه پیشرفت متوازن و توسعه پایدار استانی تقسیم متوازن امکانات بین تمامی گروههای جامعه است، شعار انتخاباتی و هدف بزرگ خویش را «صدای وحدت» اعلام کرده است. وی به خوبی میداند که باید با فرهنگ سازی در جهت حذف تعصبات قبیلهای از فرآیند تصمیم گیری و تصمیم سازی در سطح استان؛ قدم برداشت. فرهنگ سازی که ابتدا مردم را در جهت انتخاب اصلحترین فرد بدون توجه به تبار و طایفهاش یاری رساند و همه هم صدا «صدای وحدت» سر دهند و در مرحله دوم وپس از نهادن بار مسئولیت بر دوش وی از سمت مردم با انتخاب مدیران لایق و شایسته فراجناحی- فرا طایفهای، مدیرانی که تنها دغدغه آنها رسیدن قطار توسعه پایدار به مردمانشان است، با عزمی راسختر از همیشه به خدمت رسانی به مردمش برخیزد. مردمی که همه میدانند او فرزند همه آنها است نه فرزند ناحیهای خاص: او فرزند کهگیلویه و بویر احمد است.
وحدت ملّی به نوعی از وضعیت شهروندی اشاره دارد که در آن همه اقشار و گروههای اجتماع، فارغ از نوع مسائل مهم برای آن گروه و یا پایگاههای قومی و نژادی و فراتر از قوم و رنگ و زبان از مزایا و امتیازات برابر موجود در یک جامعه بهرهمند گردند، و زندگی خویش را به گونهای برابر و هماهنگ با دیگران به پیش ببرند. این نکته قابل ذکر است که با صحبت از وحدت ملی، هدف یک رنگی و ادغام گروهها، اقوام، زبانها و آیینها در یک گروه یا قوم خاص و حذف سایرین نخواهد بود، بلکه منظور از وحدت ملّی در یک سرزمین موکد این مفهوم است که همهی اقوام (زبانها، آیینها و..) یک سرزمین به گونهای مسالمت آمیز، با پذیرش تفاوتهای قومی، نژادی، زبانی و مذهبی یک دیگر، در کنار هم زندگی نموده و به تفاوتهای شهروندی یکدیگر ارج نهند.
در جهان مدرن و توسعه یافته امروزی، صحبت از وحدت ملی امری است مربوط به گذشته، نه به آن معنا که در پیشرفت و تعالی یک جامعه موثر نیست بلکه به این مفهوم است که جامعه دارای وحدت و یک صدایی در تمام ابعاد خویش است. در کشورهای چند قومی و یا درگیر بحران، و یا کشورهایی که در بافت خوبش مناطقی با درجه توسعه یافتگی کمتری دارند صحبت از وحدت ملی و یا به عبارت بهتر یک صدایی امری است روزمره و طبیعی. چرا که تا زمانی که جامعه به وحدت نرسد نمیتوان پایههای رشد و پیشرفت متوازن و متعادل را در تمام نقاط آن به موازات پیش برد. این مفهوم زمانی کاربرد خویش را در کشورهای جهان اول از دست داد که پای کثرت گرایی و تحمل و تامل در تفاوتهای دیگران به میدان کشیده شد و بسترها و فرصتهای مساعد و یکسان در اختیار همهی شهروندان جامعه قرار گرفت و هر انسانی با داشتن ظرفیتهای وجودی خویش سعی در یافتن جایگاه و منزلت خویش نمود. به همین دلیل بحث وحدت ملّی از اولویت مباحث میان شهروندیاش حذف شد و اندیشمندان گفتمان آن را در چنین جامعهای اتلاف وقت و بیتوجهی انسان از واقعیت زندگی میدانند. اما در کشورهایی که هنوز هم حس برتریخواهی و فزون طلبی در میان زمام داران و شهروندانش دیده شود و جهان بینی آنان مبتنی بر رنگ و بوی قومی و تباری استوار است، طبیعی است که برایند چنین جامعهای، تضییع حقوق شهروندان کشور خواهد بود لذا در چنین حالتی گفتمان وحدت ملّی شکل و قوت میگیرد.
در جامعه استانی کهگیلویه و بویر احمد میتوان به قطع یقین گفت که اگر اجحافی بر ملت غیور این ملک شده است و یا به اندازه سایر استانها از امکانات بهره نبردهاند و با وجود منابع عظیم ثروت طبیعی در استان، در زمره استانهای کاملا توسعه نیافته محسوب میشود در وهله اول به دلیل عدم تمرکز مسئولان بر محرومیت زدایی است و در گام دوم تلاشی در جهت بستر سازی فرهنگی برای حذف مفاهیم طایفه گرایی و قومیت زدایی انجام ندادهاند.
شاید به جرات بتوان گفت یکی از مهمترین عوامل درونی عدم پیشرفت و توسعهی استانهایی چون کهگیلویه و بویراحمد تنشهای گروهی و بحثهای قومی و قبیلهای میباشد. سخنی گزاف نیست اگر گفته شود مسئلهی قوم گرایی و توسعه نیافتگی رابطهی کاملا مستقیمی با یکدیگر دارند.
گذشته از اینکه حضور ذهن تاریخی مردم موید این نکته است که در مقاطع حساس، افرادی با برافراشتن صدای وحدت سعی در پیش برد اهداف و برنامههای خویش دارند، مایه بسی مسرت و امید به روزهای پر از پیشرفت برای این خطه است که یکی از داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی کمر همت به تمرکز بر بستر سازی فرهنگی در جهت رفع تفکرات طایفه گرایی بسته است و از سالیان دور همیشه تفکرات تباری- طایفهای را دلیلی بر رشد و پیشرفت همگانی کمتر در استان برشمرده است.
مهدی روشنفکر با کوله باری از تجربه که از سالیان متمادی تصدی پستهای مدیریتی در سطح استان اندوخته است و با درک اینکه تنها راه پیشرفت متوازن و توسعه پایدار استانی تقسیم متوازن امکانات بین تمامی گروههای جامعه است، شعار انتخاباتی و هدف بزرگ خویش را «صدای وحدت» اعلام کرده است. وی به خوبی میداند که باید با فرهنگ سازی در جهت حذف تعصبات قبیلهای از فرآیند تصمیم گیری و تصمیم سازی در سطح استان؛ قدم برداشت. فرهنگ سازی که ابتدا مردم را در جهت انتخاب اصلحترین فرد بدون توجه به تبار و طایفهاش یاری رساند و همه هم صدا «صدای وحدت» سر دهند و در مرحله دوم وپس از نهادن بار مسئولیت بر دوش وی از سمت مردم با انتخاب مدیران لایق و شایسته فراجناحی- فرا طایفهای، مدیرانی که تنها دغدغه آنها رسیدن قطار توسعه پایدار به مردمانشان است، با عزمی راسختر از همیشه به خدمت رسانی به مردمش برخیزد. مردمی که همه میدانند او فرزند همه آنها است نه فرزند ناحیهای خاص: او فرزند کهگیلویه و بویر احمد است.