تاریخ انتشار
سه شنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۲۲:۲۰
کد مطلب : ۱۲۶۷۸۵
چرا از محبوبیت حاج عدل هاشمی می‌ترسید؟
۰
کبنا ؛شبنم ذرگانی
بعد از انتشار مطلبی با عنوان «از کودتای نافرجام تا پراکندگی اصلاح‌طلبان»[کلیک کنید] شبنم ذرگانی به آن مطلب پاسخی داده است که از منظر خوانندگان می‌گذرد:
روز گذشته یادداشتی را بقلم یک هم استانی در پایگاه خبری کبنا نیوز با تیتر «نگاهی به تحولات انتخابات در کهگیلویه ؛از کودتای نافرجام تا پراکندگی اصلاح‌طلبان» مطالعه نمودم.
اگرچه بنا نداشتم به چنین مطلبی پاسخی دهم اما سطحی بودن قضاوت های نگارنده محترم وسعی بی حد وحصر بمنظور تخریب برخی افراد منجمله اقای سردار هاشمی و از طرفی تلاش دوچندان برای پیروز جلوه دادن جناب آقای تقوی آنقدر غیر حرفه‌ای بوده که نگارنده را در نوشتن تحلیل‌های سیاسی‌های خنده‌دار فردی موفق نشان می‌دهد.
در ابتدای یادداشت آمده است: کودتای یاران عدل هاشمی برای تحمیل نامزد خود به اعضای این نشست، با واکنش حجت‌الاسلام موحد و آیت الله آمیراحمد تقوی روبرو شد و ناکام ماند.
ابتدا باید یاد آور شوم که شاید کمتر منطقه‌ای در کشور یافت شود که سطح شعور و آگاهی سیاسی مردم آن درمقایسه با مردم فهیم کهگیلویه بزرگ قابل مقایسه باشد، و این شاخصه و حساسیت باعث میگردد تا مردم خود در انتخاب کاندیدا آینده دقت نظری بخرج دهند و دوره اینکه تصمیم گیری برای انتخاب فرد اصلح را به آقای فلان بسپارند بسر رسیده است.
نکته دوم، فرض را بر این بگیرم اعضای آن نشست عدل هاشمی را تحمیل کرده باشند، آیا جامعه نیز زیر بار تحمیل آنها خواهد رفت؟ یا آنگونه که دربالا توضیح دادم اعضای نشست فرعی که از آن به کودتا یاد کردید دامنه نفوذ نظر آنها چقدر خواهد بود وآیا قدرت نفوذ آنها در جامعه و جغرافیای حوزه انتخابیه از نفوذ شخص عدل هاشمی بیشتر است؟
آنچه نگارنده نخواسته یا نتوانسته به آن اشاره کند هویت اعضای همان نشست فرعی یا کودتای نافرجام بوده است، که با نگاهی به سابقه سیاسی آنها کاملا مشهود است که جمع کثیری از آنها یاران حجت‌الاسلام سیدمحمد موحد در طی ادوار گذشته بودند.
اینکه حامیان دیروز موحد حالا پس از اطمیان از نیامدن آقای خود به صحنه ،برگرد عدل هاشمی می‌چرخند و او را شایسته میدانند بیشتر از اینکه کودتای نافرجام برای هاشمی باشد یک موفقیت بزرگ تلقی میگردد، چراکه این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که نشست اصولگرایان معتدل در منزل شخصی خود عدل هاشمی برگزار میگردد و یاران دیروز موحد در غیاب حاج عدل درمحلی دیگر به آمدنش رای می‌دهند.
در بخش دوم تحلیل به خبر رفتن دکتر مژدهی و تقسیم قوای انسانی در بین دکتر تقوی و عدل هاشمی پرداخته شده است که اگر نگارنده مانند جملات قبل که از درز خبر کاندیدا نشدن موحد مطمن شده بود می‌توانست از نرفتن مژدهی به بهبهان هم مطمئن شود چرا که در همان جلسه پس از همفکری با اعضاء بنا بر نرفتن دکتر مژدهی پور به بهبهان قطعی گردید.
در بخش سوم اشاره به حضور طولانی مدت دکتر سیدمصطفی تقوی در شهر دهدشت و رایزنی با دوستان و طرفدارانش بود.
کاش نگارنده حداقل کمی به تاریخ انتخابات گذشته نیم نگاهی داشت و یا حداقل بیشتر منظور خود از حضور طولانی مدت دکتر تقوی در شهر دهدشت را تشریح می‌نمود تا برای افکار عمومی روشن شود که دکتر تقوی چه مدتی در شهرستان و یا در کنار کدام مردم بوده است.
حضور مژدهی‌پور در یکدوره انتخابات و کسب چند ده هزاری رأی، مدیرت اجرایی عدل هاشمی در اصلی‌ترین و حیاتی‌ترین پروژه شهرستان کهگیلویه نام وی را بر سر زبان‌ها جاری نموده است وکسانیکه ماه ها با حداقل درآمدی پس از اشتغال دراین پروژه چرخ زندگی خود را میچرخاندند بدون اینکه یک برگ از تاریخ وپژوهش های دکتر تقوی را خوانده باشند اما نام عدل هاشمی را در خاطر دارندو اشاره به این دو نکته کافی است تا نگارنده متقاعد شود که منظورش از حضور طولانی مدت دکتر تقوی فقط همین چند روزه برای کاندید شدن در حوزه انتخابیه میباشد نه حضوزمستمر درطی دهه های گذشته درکنار مردم و تلاش برای رفع مشکلات آنها...
لذا با جمع بندی این موارد محرز میگردد که نگارنده جز تلاش برای مطرح کردن جناب دکتر تقوی مأموریتی در این تحلیل ندارد.!
در بخش معرفی سردار هاشمی نوشته شده: سردار عدل هاشمی در سال‌های اخیر دوستانی دست و پا کرده و تلاش می کند پا جا پای حجت الاسلام سید محمد موحد گذاشته و آرای او را جمع آوری کند که به نظر می رسد بخش زیادی از بدنه طرفداران پیشین موحد استقبالی از وی نکنند.
بسیاری از فعالان سیاسی معتقدند سیدمحمد موحد روی شخصی که ممکن است رد صلاحیت شود سرمایه گذاری نمی‌کند و این کار را به مثابه ذبح سیاسی خود می داند.
درجواب این برادر بزرگوار باید عرض کنم اولاً همانگونه که قبلا در بالا توضیح دادم بخش وسیعی از اعضای همان کودتای نافرجام را یاران ولیدرهای اصلی چندین ساله موحد تشکیل دادند و بنابر این بیان این نکته که بدنه طرفداران پیشین موحد استقبالی از وی نمی‌کنند با این اظهار نظر تاحدود زیادی مردود است اگر چه هم چنان بنده اعتقاد دارم سطح شعور و آگاهی در شهرستان باعث گردیده تا افراد فارغ از هر قیم، خود تصمیم گیرنده باشند.
دوم اینکه مطرح کردن شایعه رد صلاحیت یکی از فرزندان شایسته خطئه کهگیلویه که هم وارث روزهای جبهه و جنگ است و هم درعرصه سازندگی در قرار گاه های مختلف کارنامه ای از شایستگی ومدیریت برتر را یدک میکشد بیش از آنکه کمکی به همان کاندیدا موردنظر خود کرده باشید جفای بی حدی به کهگیلویه نمودید تا برای کسب حداقل منافع احتمالی سیاسی چراغ خودزنی را دراین شهرستان بر افروخته باشید.
نکته آخر و البته درز شده به بیرون حکایت از آن دارد که هم دکتر مژدهی پور و جناب حاج عدل هاشمی هم چنان به تصمیم حکمیت و اولویت بندی در کاندیداتوری احترام گذاشته و نظر و رای حکمیت را برای خود حجت میدانند اما درمورد نظر دیگر اعضا شایسته است اگر نگارنده محترم کنکاشی بفرمایند و نتیجه را دراختیار افکار عمومی قرار دهند، بیشتر محرز خواهد شد که در حضور طولانی مدت جناب دکتر تنهای برای کاندیداتوری و کسب کرسی احتمالی مجلس میباشد، شیوه‌ای که شاید حتی در آن تلاش چندین ماهه اصولگرایان معتدل بفراموشی سپرده شود.
من نیز مانند نگارنده محترم یادداشت مورد اشاره قضاوت را به آینده میسپاریم.
بعد از انتشار مطلبی با عنوان «از کودتای نافرجام تا پراکندگی اصلاح‌طلبان»[کلیک کنید] شبنم ذرگانی به آن مطلب پاسخی داده است که از منظر خوانندگان می‌گذرد:
روز گذشته یادداشتی را بقلم یک هم استانی در پایگاه خبری کبنا نیوز با تیتر «نگاهی به تحولات انتخابات در کهگیلویه ؛از کودتای نافرجام تا پراکندگی اصلاح‌طلبان» مطالعه نمودم.
اگرچه بنا نداشتم به چنین مطلبی پاسخی دهم اما سطحی بودن قضاوت های نگارنده محترم وسعی بی حد وحصر بمنظور تخریب برخی افراد منجمله اقای سردار هاشمی و از طرفی تلاش دوچندان برای پیروز جلوه دادن جناب آقای تقوی آنقدر غیر حرفه‌ای بوده که نگارنده را در نوشتن تحلیل‌های سیاسی‌های خنده‌دار فردی موفق نشان می‌دهد.
در ابتدای یادداشت آمده است: کودتای یاران عدل هاشمی برای تحمیل نامزد خود به اعضای این نشست، با واکنش حجت‌الاسلام موحد و آیت الله آمیراحمد تقوی روبرو شد و ناکام ماند.
ابتدا باید یاد آور شوم که شاید کمتر منطقه‌ای در کشور یافت شود که سطح شعور و آگاهی سیاسی مردم آن درمقایسه با مردم فهیم کهگیلویه بزرگ قابل مقایسه باشد، و این شاخصه و حساسیت باعث میگردد تا مردم خود در انتخاب کاندیدا آینده دقت نظری بخرج دهند و دوره اینکه تصمیم گیری برای انتخاب فرد اصلح را به آقای فلان بسپارند بسر رسیده است.
نکته دوم، فرض را بر این بگیرم اعضای آن نشست عدل هاشمی را تحمیل کرده باشند، آیا جامعه نیز زیر بار تحمیل آنها خواهد رفت؟ یا آنگونه که دربالا توضیح دادم اعضای نشست فرعی که از آن به کودتا یاد کردید دامنه نفوذ نظر آنها چقدر خواهد بود وآیا قدرت نفوذ آنها در جامعه و جغرافیای حوزه انتخابیه از نفوذ شخص عدل هاشمی بیشتر است؟
آنچه نگارنده نخواسته یا نتوانسته به آن اشاره کند هویت اعضای همان نشست فرعی یا کودتای نافرجام بوده است، که با نگاهی به سابقه سیاسی آنها کاملا مشهود است که جمع کثیری از آنها یاران حجت‌الاسلام سیدمحمد موحد در طی ادوار گذشته بودند.
اینکه حامیان دیروز موحد حالا پس از اطمیان از نیامدن آقای خود به صحنه ،برگرد عدل هاشمی می‌چرخند و او را شایسته میدانند بیشتر از اینکه کودتای نافرجام برای هاشمی باشد یک موفقیت بزرگ تلقی میگردد، چراکه این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که نشست اصولگرایان معتدل در منزل شخصی خود عدل هاشمی برگزار میگردد و یاران دیروز موحد در غیاب حاج عدل درمحلی دیگر به آمدنش رای می‌دهند.
در بخش دوم تحلیل به خبر رفتن دکتر مژدهی و تقسیم قوای انسانی در بین دکتر تقوی و عدل هاشمی پرداخته شده است که اگر نگارنده مانند جملات قبل که از درز خبر کاندیدا نشدن موحد مطمن شده بود می‌توانست از نرفتن مژدهی به بهبهان هم مطمئن شود چرا که در همان جلسه پس از همفکری با اعضاء بنا بر نرفتن دکتر مژدهی پور به بهبهان قطعی گردید.
در بخش سوم اشاره به حضور طولانی مدت دکتر سیدمصطفی تقوی در شهر دهدشت و رایزنی با دوستان و طرفدارانش بود.
کاش نگارنده حداقل کمی به تاریخ انتخابات گذشته نیم نگاهی داشت و یا حداقل بیشتر منظور خود از حضور طولانی مدت دکتر تقوی در شهر دهدشت را تشریح می‌نمود تا برای افکار عمومی روشن شود که دکتر تقوی چه مدتی در شهرستان و یا در کنار کدام مردم بوده است.
حضور مژدهی‌پور در یکدوره انتخابات و کسب چند ده هزاری رأی، مدیرت اجرایی عدل هاشمی در اصلی‌ترین و حیاتی‌ترین پروژه شهرستان کهگیلویه نام وی را بر سر زبان‌ها جاری نموده است وکسانیکه ماه ها با حداقل درآمدی پس از اشتغال دراین پروژه چرخ زندگی خود را میچرخاندند بدون اینکه یک برگ از تاریخ وپژوهش های دکتر تقوی را خوانده باشند اما نام عدل هاشمی را در خاطر دارندو اشاره به این دو نکته کافی است تا نگارنده متقاعد شود که منظورش از حضور طولانی مدت دکتر تقوی فقط همین چند روزه برای کاندید شدن در حوزه انتخابیه میباشد نه حضوزمستمر درطی دهه های گذشته درکنار مردم و تلاش برای رفع مشکلات آنها...
لذا با جمع بندی این موارد محرز میگردد که نگارنده جز تلاش برای مطرح کردن جناب دکتر تقوی مأموریتی در این تحلیل ندارد.!
در بخش معرفی سردار هاشمی نوشته شده: سردار عدل هاشمی در سال‌های اخیر دوستانی دست و پا کرده و تلاش می کند پا جا پای حجت الاسلام سید محمد موحد گذاشته و آرای او را جمع آوری کند که به نظر می رسد بخش زیادی از بدنه طرفداران پیشین موحد استقبالی از وی نکنند.
بسیاری از فعالان سیاسی معتقدند سیدمحمد موحد روی شخصی که ممکن است رد صلاحیت شود سرمایه گذاری نمی‌کند و این کار را به مثابه ذبح سیاسی خود می داند.
درجواب این برادر بزرگوار باید عرض کنم اولاً همانگونه که قبلا در بالا توضیح دادم بخش وسیعی از اعضای همان کودتای نافرجام را یاران ولیدرهای اصلی چندین ساله موحد تشکیل دادند و بنابر این بیان این نکته که بدنه طرفداران پیشین موحد استقبالی از وی نمی‌کنند با این اظهار نظر تاحدود زیادی مردود است اگر چه هم چنان بنده اعتقاد دارم سطح شعور و آگاهی در شهرستان باعث گردیده تا افراد فارغ از هر قیم، خود تصمیم گیرنده باشند.
دوم اینکه مطرح کردن شایعه رد صلاحیت یکی از فرزندان شایسته خطئه کهگیلویه که هم وارث روزهای جبهه و جنگ است و هم درعرصه سازندگی در قرار گاه های مختلف کارنامه ای از شایستگی ومدیریت برتر را یدک میکشد بیش از آنکه کمکی به همان کاندیدا موردنظر خود کرده باشید جفای بی حدی به کهگیلویه نمودید تا برای کسب حداقل منافع احتمالی سیاسی چراغ خودزنی را دراین شهرستان بر افروخته باشید.
نکته آخر و البته درز شده به بیرون حکایت از آن دارد که هم دکتر مژدهی پور و جناب حاج عدل هاشمی هم چنان به تصمیم حکمیت و اولویت بندی در کاندیداتوری احترام گذاشته و نظر و رای حکمیت را برای خود حجت میدانند اما درمورد نظر دیگر اعضا شایسته است اگر نگارنده محترم کنکاشی بفرمایند و نتیجه را دراختیار افکار عمومی قرار دهند، بیشتر محرز خواهد شد که در حضور طولانی مدت جناب دکتر تنهای برای کاندیداتوری و کسب کرسی احتمالی مجلس میباشد، شیوه‌ای که شاید حتی در آن تلاش چندین ماهه اصولگرایان معتدل بفراموشی سپرده شود.
من نیز مانند نگارنده محترم یادداشت مورد اشاره قضاوت را به آینده میسپاریم.
از تخریب چه سودی میبرید؟