
دریافت لینک صفحه با کد QR
کبنا بررسی کرد؛
پتروشیمی دهدشت از وعده توسعه تا واقعیت تبعیض / آقای استاندار! صدای نیروهای تحصیلکرده و بومی را بشنوید / سهم جوانان کهگیلویه و بویراحمد از پتروشیمی دهدشت چقدر است؟
27 شهريور 1404 ساعت 16:34
پتروشیمی دهدشت، که روزی با کلنگزنیاش بهعنوان نقطه عطف توسعه در کهگیلویه و بویراحمد معرفی شد، امروز بیش از آنکه نماد امید باشد، به نمادی از پرسشهای بیپاسخ و مطالبات بر زمینمانده تبدیل شده است.
پتروشیمی دهدشت، که روزی با کلنگزنیاش بهعنوان نقطه عطف توسعه در کهگیلویه و بویراحمد معرفی شد، امروز بیش از آنکه نماد امید باشد، به نمادی از پرسشهای بیپاسخ و مطالبات بر زمینمانده تبدیل شده است.
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد سالهاست که نامش با محرومیت گره خورده است. این استان سرشار از منابع طبیعی، آب، زمین حاصلخیز و نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده است، اما همچنان در ردیف محرومترین استانها قرار دارد. هر بار که نام طرحهای بزرگ صنعتی مثل پتروشیمی دهدشت بر سر زبانها میافتد، موجی از امید در دل جوانان و خانوادههای این شهرستان شکل میگیرد، اما متأسفانه خیلی زود این امیدها به یأس و دلزدگی تبدیل میشوند.
کلنگزنی پروژه پتروشیمی دهدشت در آغاز خود بهعنوان یکی از بزرگترین طرحهای صنعتی استان معرفی شد که قرار بود نهتنها اقتصاد این شهرستان را متحول کند بلکه با ایجاد اشتغال پایدار، جلوی مهاجرت جوانان را بگیرد. اما برخی میپرسند این پروژه چه توجیه اقتصادی و اجتماعی داشته است؟ آیا پتروشیمی دهدشت تنها برای آن بوده که تعدادی را با قراردادهای موقت و شرایطی غیرمنصفانه مشغول به کار کند؟
آقای استاندار کهگیلویه و بویراحمد! شما بهتر از هر کسی میدانید که بزرگترین مطالبه جوانان این استان اشتغال پایدار است. در حالی که بسیاری از استانهای همسطح ما توانستهاند با جذب سرمایه و مدیریت صحیح از ظرفیتهای طبیعی خود بهره بگیرند، جوانان این دیار همچنان با کمترین حقوق، قراردادهای ناقص و شرایطی ناعادلانه در پروژههایی مثل پتروشیمی دهدشت فعالیت میکنند.
بخشی از این نیروها از جوانان بومی و تحصیلکرده هستند که با هزار امید وارد این مجموعه شدند، اما امروز در شرایطی قرار گرفتهاند که نه تنها امنیت شغلی ندارند، بلکه احساس تحقیر و بیاعتمادی به آنها القا میشود. قراردادهای موقت، بیمههای ناقص، دستمزدهای حداقلی و نگاه از بالا به پایین، بخشی از واقعیتی است که گفته میشود این نیروها با آن دستوپنجه نرم میکنند.
برخی از شهروندان کهگیلویهای میگویند بارها شنیدهایم که در جلسات رسمی، بر لزوم توجه به نیروهای بومی و استفاده از ظرفیتهای انسانی استان تأکید شده است. اما چرا این تأکیدها در میدان عمل به نتیجه نمیرسند؟ چرا همچنان شاهدیم که نیروهای بومی به حاشیه رانده میشوند و در عوض، بخش زیادی مزایا و فرصتها نصیب افراد غیربومی میشود؟
روشن است که جوانان استان نه نیازی به ترحم دارند و نه خواهان امتیاز ویژه، بلکه تنها مطالبه آنان عدالت در استخدام و برخورداری از شرایط برابر است. اما گفته برخی منابع، رویهای شکل گرفته که برخی از مدیران میانی در پروژهها، چنان عرصه را بر نیروهای بومی تنگ میکنند تا خود بهخود از مجموعه خارج شوند.
آقای استاندار! نمیتوان انتظار داشت که تمام مشکلات این پروژهها در تهران یا وزارتخانهها حل شود. بسیاری از گرهها در همین استان و با تصمیمهای مدیریتی قابل باز شدن است. چرا باید جوانان ما برای کوچکترین مطالبه خود به دفاتر مرکزی در تهران حواله داده شوند؟ چرا مسائل سادهای مثل بیمه، قرارداد و ارتقای شغلی که در اختیار مدیران است، به بنبست تبدیل شده است؟
اگر نظارت دقیق و مطالبهگری جدی از سوی مدیریت ارشد استان صورت گیرد، بسیاری از این تبعیضها و ناعدالتیها پایان خواهد یافت. همانطور که استانهای دیگر توانستهاند با فشار بر پیمانکاران، حق جوانان بومی خود را بگیرند، در کهگیلویه و بویراحمد نیز چنین امری امکانپذیر است، مشروط بر اینکه ارادهای واقعی برای دفاع از حقوق مردم وجود داشته باشد.
روشن است که پروژههای بزرگ صنعتی تنها به معنای اشتغال مستقیم نیستند؛ بلکه بر اساس اصول پذیرفتهشده توسعه، این پروژهها باید مسئولیت اجتماعی خود را نیز ایفا کنند. آموزش نیروهای بومی، ارتقای مهارتها، سرمایهگذاری در زیرساختها و حمایت از جامعه میزبان، بخشی از همین مسئولیت اجتماعی است. اما متأسفانه در استان کهگیلویه و بویراحمد، این مسئولیت به حاشیه رانده شده و صرفاً به ایجاد چند شغل موقت تقلیل یافته است.
چرا باید شرکتهای بزرگ حاضر باشند هزینههای کلان به پیمانکاران ثالث بپردازند، اما از عقد قرارداد مستقیم با نیروهای بومی سر باز زنند؟ آیا این رفتار چیزی جز فرار از مسئولیت اجتماعی و دور شدن از اصل عدالت است؟
آقای استاندار! نگاهی به تجربه استانهای خوزستان و بوشهر نشان میدهد که چگونه پروژههای نفتی و پتروشیمی، با همه مشکلاتشان، توانستهاند بخشی از معضل بیکاری جوانان بومی را کاهش دهند. چرا همان الگو در کهگیلویه و بویراحمد پیاده نمیشود؟ آیا جوانان این استان شایستگی کمتری دارند؟ یا ارادهای برای پیگیری حقوق آنان وجود ندارد؟
این مقایسهها برای مردم کهگیلویه و بویراحمد دردناک است؛ چراکه نشان میدهد مشکل نه در قوانین ملی، بلکه در ضعف پیگیری و اراده مدیریتی در استان است.
آقای استاندار! شما بارها گفتهاید که سرمایه اصلی استان نیروی انسانی آن است. اکنون وقت آن است که این سخن در عمل هم دیده شود. جوانانی که امروز ناامید میشوند، فردا دیگر انگیزهای برای بازگشت و خدمت به استان نخواهند داشت.
یکی از مهمترین مشکلاتی که در پروژههای بزرگ استان به چشم میخورد، نبود شفافیت است. مردم نمیدانند چند نفر بومی در این پروژهها مشغول به کارند، قراردادها چگونه بسته شده و سهم واقعی استان از این سرمایهگذاریها چیست. همین ابهامهاست که زمینهساز شایعه، بیاعتمادی و نارضایتی میشود.
انتظار میرود استانداری و دستگاههای نظارتی استان، با ارائه گزارشهای شفاف و مستند، این ابهامها را برطرف کنند. شفافیت نهتنها اعتماد عمومی را تقویت میکند بلکه مدیران و پیمانکاران را نیز وادار به پاسخگویی میسازد.
اگر این پروژه پتروشیمی دهدشت نیز همچون بسیاری از طرحهای نیمهتمام گذشته، به محلی برای نارضایتی و ترک جوانان استان تبدیل شود، نهتنها فرصت بزرگی از دست رفته بلکه زخم بیاعتمادی مردم عمیقتر خواهد شد.
کد مطلب: 504182
کبنانیوز
https://www.kebnanews.ir