تحلیل خبری؛
بحران آب در یاسوج؛ تناقضی میان وفور منابع و تشنگی مردم
22 تير 1404 ساعت 11:29
در نگاه نخست، یاسوج و استان کهگیلویه و بویراحمد با داشتن سهمی چشمگیر از روانآبهای کشور، بارش بالاتر از میانگین ملی و وجود دهها رودخانه و آبراه دائمی، نباید با چالش کمآبی مواجه باشد. اما واقعیت میدانی چیز دیگری را نشان میدهد؛ شهروندان یاسوجی امروز با دبه در پی آب هستند و برخی روستاها تنها هر ۱۰ روز یک بار به آب دسترسی دارند. این واقعیت تلخ، سؤال مهمی را مطرح میکند: چرا شهری با این حجم از منابع طبیعی، تا این اندازه در بحران آبی فرو رفته است؟
در نگاه نخست، یاسوج و استان کهگیلویه و بویراحمد با داشتن سهمی چشمگیر از روانآبهای کشور، بارش بالاتر از میانگین ملی و وجود دهها رودخانه و آبراه دائمی، نباید با چالش کمآبی مواجه باشد. اما واقعیت میدانی چیز دیگری را نشان میدهد؛ شهروندان یاسوجی امروز با دبه در پی آب هستند و برخی روستاها تنها هر ۱۰ روز یک بار به آب دسترسی دارند. این واقعیت تلخ، سؤال مهمی را مطرح میکند: چرا شهری با این حجم از منابع طبیعی، تا این اندازه در بحران آبی فرو رفته است؟
بخش مهمی از پاسخ در دل زیرساختهای فرسوده و ناکارآمد پنهان شده است. بر اساس گفتههای مسئولان، ۲۵۰ کیلومتر از شبکه توزیع آب شهر یاسوج فرسوده است؛ یعنی نزدیک به ۴۰ درصد کل شبکه. این فرسودگی نهتنها سبب قطعیهای مکرر و ترکیدگی لولهها شده، بلکه عاملی کلیدی در هدررفت آب به میزان ۶۰ درصد به شمار میآید.
یاسوج طی سالهای اخیر به یکی از شهرهای مهاجرپذیر کشور تبدیل شده و رشد جمعیتی آن قابلتوجه بوده است. با این حال، ظرفیت ذخیرهسازی آب این شهر تنها ۳ هزار مترمکعب است، در حالی که تقاضای روزانه به ۹۰ هزار مترمکعب میرسد. این نسبت ناعادلانه، باعث شده در ساعات اوج مصرف، مخازن خالی و جریان آب قطع شود.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان، «ناترازی انرژی» را بهعنوان عاملی مهم در قطع آب معرفی میکند. وقتی تأسیسات پمپاژ آب بهعلت نوسانات برق خاموش میشوند، نهتنها آبرسانی مختل میشود، بلکه بازگرداندن آن به شبکه نیز با تأخیر همراه است. این مسئله نشاندهندهی پیوستگی زیرساختهای انرژی و آب در مدیریت بحران است؛ پیوستگیای که در نبود هماهنگی بین دستگاهها، منجر به شکست در خدماترسانی به مردم میشود.
شاید یکی از آزاردهندهترین گزارشهای میدانی، استفاده از آب لولهکشی شهری برای آبیاری باغات و زمینهای کشاورزی باشد. این امر نهتنها به معنای انحراف جدی در مصرف منابع حیاتی است، بلکه بیانگر نبود نظارت مؤثر و ناهماهنگی میان دستگاههای متولی آب و کشاورزی است.
در پاسخ به بحران، ساخت مخازن جدید، اصلاح خطوط انتقال و اجرای طرحهای محرومیتزدایی آغاز شدهاند. سدهایی مانند سد تنگ سرخ و سد شاهقاسم، با اهداف تأمین آب شرب و کشاورزی در حال احداث هستند. اما باید توجه داشت که ساخت سد بدون اصلاح شبکه توزیع و مدیریت تقاضا، همچون افزودن آب به ظرفی سوراخ است. سیاستگذاریهای بلندمدت باید شامل کنترل مصرف، آموزش شهروندان، جلوگیری از مصارف غیرمجاز و توسعه فناوریهای هوشمند در مدیریت منابع آب باشد.
آنچه در یاسوج رخ میدهد، تنها بحران یک شهر نیست، بلکه نماد تناقضی ساختاری میان وفور منابع طبیعی و ضعف مدیریت انسانی است. اگرچه پروژههایی مانند سدسازی و نوسازی شبکه در حال انجام است، اما بدون اراده سیاسی، هماهنگی میانبخشی و مشارکت مردمی، چشمانداز عبور از این بحران چندان روشن نخواهد بود.
کد مطلب: 501788