کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

یادداشتی از سید علی عباس محدث؛

ضرورت حاکمیت انسجام ملی و سیاسی

31 خرداد 1404 ساعت 18:38

بااین‌حال فراموش نمی‌کنیم که در هژمونی مبارزه برای صلح و سعادت ملت‌ها، مردم صلح‌طلب و صاحب فرهنگ و تمدنِ ایران اسلامی، چگونه در مقابل تهاجم نظامی، نفوذ و جاسوسی مزدوران، همکاری و همدستی خانوادۀ استکبار و اروپایِ ذیلِ صهیونیسم جهانی مقاومت می‌کند و چه کسانی در طرف مقابلِ ملت، قرار دارند.


یادداشت - سید علی‌عباس محدث - روزنامه‌نگار و جامعه‌شناس - به‌عنوان شاگرد کوچکی از جامعه‌شناسی، بی‌تکلف ولی با تأسی از اندیشۀ جامعه‌شناسان کلاسیک و معاصر، شش محور را برای حاکمیت ملی و سیاسی در شرایط کنونی را عرض می‌کنم؛
اول؛
سنخیت فکری، رفتاری و زندگی رهبری با مردم؛ وقتی شخص اول مملکت یعنی رهبری انقلاب، به گفتۀ بسیاری از منتقدین و مخالفین سیاسی‌اش، حتی نقطه‌ای خاکستری در زندگی‌اش نباشد و خود را بیش از یک خادم برای ملت نداند، یعنی شبیه‌ترین، نزدیک‌ترین و همراه‌ترین به مردم دیده می‌شود. این رهبر، هیچگاه در جناح‌بندی‌های سیاسی و اقتصادی دخالت نکرده و سمت‌وسویی غیر از مردم را نرفته و نمی‌رود. پس این صداقت با مردم، موجب مقبولیت و مشروعیت ملی شده و آنچه قابل‌انتظار بود، پشتوانۀ عظیم ملی از تصمیم قاطع و فرماندهی معظم له در جنگ با شقی‌ترین و بی‌بنیان‌ترین حکومت بشری یعنی اسرائیل است که بالاخره به باور دوست و دشمن، محقق شد.
دوم؛ کیاست و تعهد دینی؛ ذخیره عظیم معنوی و دینی که ملت مسلمان ایران همواره از آن به‌عنوان «کیاست دینی» یاد می‌کنند، در نهاد خود و مخصوصاً در انتقال فرهنگ دینی به نسل‌های بعدی زنده نگه داشته می‌شود. وقتی مبنای تفکر یک ملت، آزموده‌ها، اندیشه‌ها و آرمان‌های الهی باشد که تحت عنوانِ حاکمیتِ دینی به دنیا معرفی شده است، پس حاکمیت ملی و دین‌مداری سیاسی یک اصل مهم است؛ لذا امروز این غیرت دینی و کیاست ملی را در سخنان و فرامین رهبری معظم انقلاب تا مردم انقلابی در هر گوشه‌ای از این جهان که باشند، شاهدیم.
سوم؛ اتحاد سیاسی در عین تکثر سیاسی؛ امروز حداکثرِ دولت با حداکثرِ مجلس به‌عنوان دو قطب اصلی خدمتگزاری به مردم، همراه و همدل و مهم‌تر از همه، در کنار رهبری به موضوع اصلی حاکمیت، یعنی دورنمای توسعه ایران اسلامی قرار دارند. از آغاز دولت چهاردهم و بر خلاف دولت‌های منصوب به انقلاب و علی‌رغم برخی بی‌تدبیری‌هایی که گاهی در انتصابات مشاهده می‌شود، هیچگاه در کلام و عمل بر خلافِ اصول موضوعه انقلاب و منویات رهبری نبودند. خوشبختانه، دولت و مجلس از ابتدای تجاوز نظامی به کشور، خدمت به مردم و تسهیل شرایط زندگی برای مردم را اولویت مهم خود می‌دانند و دستورات رهبری معظم انقلاب را برای کاهش درد و تألم مردم، مجاهدانه نصب العین قرار داده‌اند و این تقریب تفکر سیاسی مجلس و دولت، پشتوانۀ عظیمی برای ملتی است که می‌خواهد در مقابل تجاوزِ دنی‌ترین دشمن بشریت، تاب‌آوری داشته باشد.
چهارم؛ هماهنگی نیروهای نظامی در میدان؛ در سال‌های اخیر به‌واسطة اندیشه‌های غلطی که برخی از سیاست خوانده‌های داخلی داشتند، این‌گونه القا شده بود که در زمان جنگ، انسجام لازم بین ارتش و سپاه به‌عنوان دو قطب مهم نظامی کشور وجود ندارد. حتی برخی از ساده‌اندیشان سیاسی در تحلیل‌ها و تفسیرهایشان و در نتیجه تبلیغات کشورهای  معاند، «بازگشت نیروهای نظامی به پادگان‌ها» را محور تفکر خود قرار داده بودند. این افراد ساده‌لوح که خطر وجود آنها کمتر از دشمن فعلی نبوده و نیست، نمی‌خواستند گفتمان واحدِ سیاست‌مداران غرب و نفوذی‌های داخلی را که استکبار جهانی برای انشقاق و افتراق اجتماعی علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشتند، باور کنند. بااین‌حال اغلب آنها ناخواسته یک استخوانی در گلوی رهبری و ملت بودند تا اینکه صبر و متانت حاکمیتِ دینی، این حقیقت را آشکار نمود و هم اتحاد و همبستگی نیروهای مسلح به‌ویژه ارتش و سپاه محقق شد و هم آینده‌نگری و صبوری ملت حقیقت‌جو و فرامین داهیانۀ مقام معظم رهبری، تمام نوشته و داشته‌های فکریِ شبه‌روشنفکران داخلی و حقیقت ستیزان جهان را به بادِ بی‌هویتی و بی‌ارزشی داد.
پنجم؛ تبلور مجدد «وحدت کلمه»؛ در آغاز انقلاب و هم‌زمان با تحرکاتی که برخی از افراد و گروه‌های مخالف ملت در سایۀ حمایت‌های همه‌جانبة غرب به‌ویژه آمریکا داشتند، امام اول انقلاب و استوارترین رهبری دینی بعد از غیبت امام عصر (عج)، به همه ملت، پیشنهاد اتحاد ملی و مخصوصاً اتحاد کلمه را به‌عنوان ضامن بقا و استمرار انقلاب توصیه نمودند. این توصیۀ حکیمانه و منشورِ مختصرِ برگرفته از اقتدارِ سیاسی علی (ع)، تجمیع ملیت‌ها، قومیت‌ها، گروه‌ها و حتی فِرقِ مذهبی را برای تعالیِ نظام و انقلاب به همراه داشت. این بینشِ راهبردی و هدفمند را در توصیه‌ها و گفتمان دوران رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، نیز شاهد بودیم. وقتی تنش‌های سیاسی بالا می‌گرفت، یا هنگامی که دولت‌های حرف محور از سال 1376 تاکنون بر مردم شکل گرفتند، یا تحریفات و تصمیماتِ منافقانه‌ای که برخی از مدرک دارانِ بیسواد در رسانه‌ها بیان می‌کردند و مسائلی دیگر که ان‌شاء‌الله در آینده بیان خواهم کرد، رهبر معظم انقلاب بدون درنظرگرفتن منفعت طلبی‌های افراد و گروه‌ها، ایران اسلامی و ملت مسلمان ایران را در نظر گرفته و برای چنین روزی که عزت و اقتدار ملی در آن است، مدارا و مساوات می‌کردند. لذا این مردم، قدردانِ این رهبری بوده و علی‌رغم همۀ گلایه‌ها و اختلاف سلیقه‌ها، به حاکمیت دینی اعتماد داشته و در کنار رهبری برای موفقیت و پیروزی نهایی، تنها به تبلور «وحدت کلمه» می‌اندیشند.
ششم؛ ملی‌گرایی ملت ایران؛ کسانی که سال‌ها خود را دلسوز مردم ایران معرفی می‌کردند و بدون درنظرگرفتن خیانت‌ها و جنایت‌های اجداد و نیکانشان در ایران، به‌عنوان ناجی مردم، سخن‌پراکنی می‌کردند، بی‌هویتی و رذالت فکری‌شان برای ملت ایران و بلکه همۀ آزادگان جهان، مسلم و محقق شد. افراد و گروهایی که سال‌ها است با حمایتِ صهیونیسم و کشورهای غربی به روش‌های مختلف سیاسی، نظامی و حتی فعالیت‌های فرهنگی سعی در نشان‌دادن نمایشی غیرواقعی و جعلی از جمهوری اسلامی داشتند، در این روزهایی که رژیم منفور و ملعون اسرائیل با محوریت آمریکا و اغلب کشورهای اروپایی به بیمارستان‌ها، کودکان و زنان، مراکز درمانی، فرهنگی، رسانه ملی، زیرساخت‌های عمرانی و حتی به خودروهای آتش‌نشانی و آمبولانس تعرض و تعدی می‌کند، سکوت اختیار کرده و گاهی خوشحالی و خرسندی خود را از تجاوز رژیم جعلی اسرائیل به نمایش می‌گذارند. بااین‌حال، ملی‌گرایی واقعی و ملت‌دوستی حقیقی را در این روزهای فراموش‌نشدنی، شاهدیم. وقتی مردم ایران در این شرایط سخت، خانه‌های خود را مأمن خانواده‌های آسیب‌دیده می‌کنند، وقتی مردم ایران پویش‌های مختلف ملی را برای به امنیت رساندنِ خانواده‌هایی که مصیبت دیده‌اند به روش‌ها و گونه‌های مختلف بیان می‌کنند و در زمانی که عده‌ای خود را اسباب‌بازی غرب قرار داده و عامل ناامنی و بی‌ثباتی شده‌اند، تشکیل بسیج عمومی داده و در کنار نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، حافظ امنیت کشور و آرامش مردم شده‌اند، یعنی که ملی‌گرایی را با حقیقت اسلام تعریف نموده‌اند.
بااین‌حال فراموش نمی‌کنیم که در هژمونی مبارزه برای صلح و سعادت ملت‌ها، مردم صلح‌طلب و صاحب فرهنگ و تمدنِ ایران اسلامی، چگونه در مقابل تهاجم نظامی، نفوذ و جاسوسی مزدوران، همکاری و همدستی خانوادۀ استکبار و اروپایِ ذیلِ صهیونیسم جهانی مقاومت می‌کند و چه کسانی در طرف مقابلِ ملت، قرار دارند. بدون تردید، نسلِ بعد از جنگِ تحمیلیِ دهه 60، باید مرور کند که چرا عده‌ای مرتباً خواهان بر گذاری رفراندوم بودند؟ چرا اندک فریب خوردگانی بودند که به نام دفاع از هویت ملی، تحلیلگرِ مردم دوستیِ شده و از روی پرچم رژیم اشغالگر فلسطین عبور نمی‌کردند؟ چرا شبه روشنفکرانِ عوام زده‌ای بودند که مستمراً به نام آزادی بیان، رهبری مقاوم و آزاداندیش ایران اسلامی را دیکتاتور می‌خواندند؟ چرا برخی از سیاست مدارانی که از مردم رأی اعتماد گرفتند، تشکیل باندهای فساد اقتصادی و سیاسی داده و همواره روضۀ گفتگوی با غرب می‌خواندند؟ چرا خیلی از کسانی که همواره خود را قیمِ ملت در مطالبۀ حقوق شهروندی، آزادی بیان، رهایی ملت و گفتگوی جهانی معرفی می‌کردند، این روزها سکوت کرده و در حالیکه مردم در خیابان‌ها به دنبال امنیت ملی هستند، پنهان شده‌اند؟ گرچه پاسخ به سؤالات را ان‌شاءالله پس از جنگ و با ذکر نام افراد خواهم داد، اما از همۀ گروه‌ها و شارحین سیاسی، فعالان اقتصادی، مبلغان و مروجان فکری و فرهنگی، اندیشمندان و تحلیل گران اجتماعی و ملتی که علی‌رغم کمبودها و نقصان‌هایی که برخی کارگزاران ایجاد کرده بودند، مقاوم و نستوه در مقابل رژیم بی هویت، بدون سند و رذیلۀ تاریخ ایستاده‌اند، تشکر می‌کنم و ان‌شاءالله با همین همدلی، انسجام ملی و تعهد دینی در کنار نیروهای نظامی، انتظامی، اطلاعاتی و امنیتی، شاهد روزهای سبز و با افتخار خواهیم بود.
یا علی
 


کد مطلب: 501007

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/501007/ضرورت-حاکمیت-انسجام-ملی-سیاسی

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1