تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۵۲
کد مطلب : ۴۹۹۸۳۸
کبنا گزارش میدهد؛
از استخدام قرارداد معین تا ریاست یکشبه بر شبکه بهداشت؛ روایتی مبهم از یک انتصاب شتابزده / خطاب به سرپرست دانشگاه علوم پزشکی یاسوج؛ برای افکار عمومی شفافسازی کنید
۰
کبنا ؛گزارشهایی از استخدام و انتصاب شتابزده در یکی از زیرمجموعههای دانشگاه علوم پزشکی یاسوج منتشر شده که موجب نگرانیهایی در افکار عمومی شده است.
در هفتههای اخیر، گزارشی در فضای رسانهای و در محافل تخصصی حوزه سلامت استان کهگیلویه و بویراحمد دست به دست میشود که در صورت صحت، ممکن است نشانهای هشداردهنده از وضعیت نظام اداری، شایستهسالاری و عدالت استخدامی در استان کهگیلویه و بویراحمد و به ویژه دانشگاه علوم پزشکی یاسوج باشد. بر اساس آنچه تاکنون منتشر شده، به نظر میرسد فردی جوان و فاقد سابقه مشخص در حوزههای مدیریتی، طی یک فرایند نسبتاً شتابزده، ابتدا بهصورت قرارداد کار معین وارد دانشگاه علوم پزشکی یاسوج شده و سپس در فاصلهای کوتاه، بهعنوان رئیس شبکه بهداشت و درمان یکی از شهرستان منصوب شده است.
اگر این گزارشها با واقعیت تطابق داشته باشند، این پرسش اساسی مطرح میشود که چه سازوکاری اجازه میدهد انتصابی به این سطح از حساسیت، بدون طی شدن فرایندهای متعارف ارزیابی، نظارت و رقابت آزاد صورت پذیرد؟ آیا ما با یک نمونه دیگر از برتری مناسبات خویشاوندی و سیاسی بر شایستهسالاری مواجه هستیم؟
در چنین مواردی، اهمیت دقت در روایتها و مستندات دوچندان میشود. بر اساس آنچه گفته شده، نامبرده در فروردین ماه سال جاری، پس از پایان طرح تعهد خدمت، وارد بدنه استخدامی شده و قبل از آنکه حتی حکم کارگزینیاش تثبیت شود، برای مسئولیت یک مرکز مهم بهداشتی انتخاب میشود. اگر صحت این اطلاعات تأیید شود، این سرعت در جابهجایی جای تردید جدی دارد. آیا میتوان میان فرایندهای استخدامی و مدیریتی تمایز قائل شد، بدون آنکه به اعتماد عمومی آسیب وارد آید؟
برخی منابع غیررسمی نیز از ارتباطات خانوادگی و سیاسی این فرد با یکی از نمایندگان مجلس سخن میگویند؛ موضوعی که، حتی اگر بهتنهایی اثباتگر چیزی نباشد، اما در استان کهگیلویه و بویراحمد که به ین شکل از شبکههای قدرت حساس است، نمیتواند بیاهمیت تلقی شود. اگر حتی شائبهای از پیوند انتصابات با منافع خاص وجود داشته باشد، پیامدهای آن بر اعتماد عمومی و کارآمدی نظام سلامت، عمیق و بلندمدت خواهد بود.
در نگاه جامعهشناسانه، انتصاب افراد در مناصب حساس بدون شفافیت، فارغ از نتیجهاش، حامل پیامهای ضمنی برای دیگر کارکنان و بدنهی نخبه جامعه است. این پیام که تخصص، تجربه و شایستگی ممکن است در سلسلهمراتب تصمیمگیری نقش کمرنگتری نسبت به پیوندهای شخصی یا سیاسی ایفا کنند، به تدریج میتواند به نوعی بیانگیزگی ساختاری در میان نیروهای توانمند منجر شود.
بر این اساس، اگر دانشگاه علوم پزشکی یاسوج واقعاً در این مسیر گام برداشته باشد، ضروری است که نهادهای نظارتی، فراتر از ملاحظات سیاسی، با شفافسازی سازوکارهای انتصاب، زمینه بازگشت اعتماد را فراهم کنند. در غیر این صورت، نظام سلامت استانی که همین حالا با چالشهای مزمنی چون کمبود نیروی متخصص، فرسودگی زیرساختها و نابرابری دسترسی مواجه است، بیش از پیش دچار فرسایش درونی خواهد شد.
پیشنهاد میشود که در چنین انتصابات حساسی فرایندهای انتخاب و ارزیابی بهطور رسمی منتشر شود و سوابق مدیریتی و تخصصی نامزدهای این مناصب مورد بررسی تطبیقی قرار گیرد. در نهایت، آنچه در خطر است صرفاً یک پست مدیریتی نیست، بلکه اعتماد اجتماعی به قواعد بازی است؛ اعتمادی که بازیابی آن، در صورت سلب شدن، بسیار دشوار خواهد بود.
در هفتههای اخیر، گزارشی در فضای رسانهای و در محافل تخصصی حوزه سلامت استان کهگیلویه و بویراحمد دست به دست میشود که در صورت صحت، ممکن است نشانهای هشداردهنده از وضعیت نظام اداری، شایستهسالاری و عدالت استخدامی در استان کهگیلویه و بویراحمد و به ویژه دانشگاه علوم پزشکی یاسوج باشد. بر اساس آنچه تاکنون منتشر شده، به نظر میرسد فردی جوان و فاقد سابقه مشخص در حوزههای مدیریتی، طی یک فرایند نسبتاً شتابزده، ابتدا بهصورت قرارداد کار معین وارد دانشگاه علوم پزشکی یاسوج شده و سپس در فاصلهای کوتاه، بهعنوان رئیس شبکه بهداشت و درمان یکی از شهرستان منصوب شده است.
اگر این گزارشها با واقعیت تطابق داشته باشند، این پرسش اساسی مطرح میشود که چه سازوکاری اجازه میدهد انتصابی به این سطح از حساسیت، بدون طی شدن فرایندهای متعارف ارزیابی، نظارت و رقابت آزاد صورت پذیرد؟ آیا ما با یک نمونه دیگر از برتری مناسبات خویشاوندی و سیاسی بر شایستهسالاری مواجه هستیم؟
در چنین مواردی، اهمیت دقت در روایتها و مستندات دوچندان میشود. بر اساس آنچه گفته شده، نامبرده در فروردین ماه سال جاری، پس از پایان طرح تعهد خدمت، وارد بدنه استخدامی شده و قبل از آنکه حتی حکم کارگزینیاش تثبیت شود، برای مسئولیت یک مرکز مهم بهداشتی انتخاب میشود. اگر صحت این اطلاعات تأیید شود، این سرعت در جابهجایی جای تردید جدی دارد. آیا میتوان میان فرایندهای استخدامی و مدیریتی تمایز قائل شد، بدون آنکه به اعتماد عمومی آسیب وارد آید؟
برخی منابع غیررسمی نیز از ارتباطات خانوادگی و سیاسی این فرد با یکی از نمایندگان مجلس سخن میگویند؛ موضوعی که، حتی اگر بهتنهایی اثباتگر چیزی نباشد، اما در استان کهگیلویه و بویراحمد که به ین شکل از شبکههای قدرت حساس است، نمیتواند بیاهمیت تلقی شود. اگر حتی شائبهای از پیوند انتصابات با منافع خاص وجود داشته باشد، پیامدهای آن بر اعتماد عمومی و کارآمدی نظام سلامت، عمیق و بلندمدت خواهد بود.
در نگاه جامعهشناسانه، انتصاب افراد در مناصب حساس بدون شفافیت، فارغ از نتیجهاش، حامل پیامهای ضمنی برای دیگر کارکنان و بدنهی نخبه جامعه است. این پیام که تخصص، تجربه و شایستگی ممکن است در سلسلهمراتب تصمیمگیری نقش کمرنگتری نسبت به پیوندهای شخصی یا سیاسی ایفا کنند، به تدریج میتواند به نوعی بیانگیزگی ساختاری در میان نیروهای توانمند منجر شود.
بر این اساس، اگر دانشگاه علوم پزشکی یاسوج واقعاً در این مسیر گام برداشته باشد، ضروری است که نهادهای نظارتی، فراتر از ملاحظات سیاسی، با شفافسازی سازوکارهای انتصاب، زمینه بازگشت اعتماد را فراهم کنند. در غیر این صورت، نظام سلامت استانی که همین حالا با چالشهای مزمنی چون کمبود نیروی متخصص، فرسودگی زیرساختها و نابرابری دسترسی مواجه است، بیش از پیش دچار فرسایش درونی خواهد شد.
پیشنهاد میشود که در چنین انتصابات حساسی فرایندهای انتخاب و ارزیابی بهطور رسمی منتشر شود و سوابق مدیریتی و تخصصی نامزدهای این مناصب مورد بررسی تطبیقی قرار گیرد. در نهایت، آنچه در خطر است صرفاً یک پست مدیریتی نیست، بلکه اعتماد اجتماعی به قواعد بازی است؛ اعتمادی که بازیابی آن، در صورت سلب شدن، بسیار دشوار خواهد بود.