تاریخ انتشار
جمعه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۹
کد مطلب : ۴۹۹۵۷۴
آسیبهای اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد و سهم نادیدهگرفتهشده نهادهای فرهنگی؛
بخش چهارم) فرهنگ در حاشیه؛ خشونت و آسیب در متن! / چند پرسش از مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد در حوزه کنترل آسیبهای اجتماعی / آیا ارشاد فقط به اجرای نمایشهای محدود یا همایشهای کماثر بسنده کرده است؟ / آمادهایم پاسخهای این ادارهکل را منتشر کنیم
۰
کبنا ؛در دل محرومیت تاریخی کهگیلویه و بویراحمد، آسیبهای اجتماعی ریشهداری سر برآوردهاند که بخش مهمی از آن ریشه در بافت فرهنگی دارد. حالا سؤال اینجاست که آیا ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی این استان به وظایف فرهنگی خود در کاهش خشونت و بازتولید آن توجهی داشته است؟
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد تنها با فقر اقتصادی دستوپنجه نرم نمیکند، بلکه با فقر فرهنگی مزمنی نیز روبهروست که بهمرور زمان چهرهای خشونتزده به خود گرفته است. اسلحه در این استان نهفقط ابزار نزاع، بلکه متأسفانه نماد هویت شده است. از شعر و موسیقی محلی گرفته تا ادبیات شفاهی و رسوم، مملو از بازتولید مفاهیمی چون «برنو»، «کمر»، «کوه»، «تفنگ» و ... است.
سؤال اینجاست که ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی که مسئول ساماندهی، هدایت و نظارت بر تولیدات فرهنگی در استان است، چه واکنشی به این وضعیت نشان داده است؟ آیا این ادارهکل برنامهای برای پالایش تولیدات فرهنگی از خشونت نمادین داشته؟ آیا جشنوارهها و برنامههای هنری آن، جایگزینی فرهنگی برای خشونت پیشنهاد دادهاند؟
مدیرکل ارشاد بهعنوان یکی از نیروهای جوان که در دولت سیزدهم منصوب شده و حالا نیز در مسئولیت خود ابقا شده، باید به افکار عمومی گزارش دهد که در دوره پیشین مسئولیت خود چه اقدام مؤثری برای تقابل با خشونت فرهنگی انجام داده است. در ادامه، با طرح سؤالاتی درباره جوانب مسئولیتهای این ادارهکل، از عملکردش درباره آسیبهای اجتماعی و فرهنگی مطالبهگری میکنیم. روشن است که هدف ما در این سلسلهگزارشها صرفاً کاهش آسیبهای اجتماعی و نهادینهکردن فرهنگی پاسخگویی در استان است. بخشهای پیشین این سلسلهگزارشها را با کلیک بر اینجا بخوانید (بخش اول، بخش دوم، بخش سوم).
آیا این ادارهکل یک طرح پژوهشی درباره نقش ادبیات بومی در بازتولید خشونت داشته است؟ آیا در تولید محتواهای رسانهای یا حمایت از نویسندگان، شاعران، فیلمسازان و هنرمندانی که خشونتزدایی را ترویج دهند، گامی برداشته است؟
با توجه به بودجهای که این ادارهکل هرساله دریافت میکند، آیا شفافسازی درباره نحوه هزینهکرد آن در حوزه کاهش آسیبهای اجتماعی صورت گرفته؟ آیا مردم میدانند بودجه فرهنگیشان کجا صرف میشود؟
در آستانه تعطیلات تابستان که آسیبهای اجتماعی افزایش مییابد، چه برنامهای برای هدایت فرهنگی نوجوانان و جوانان در نظر گرفته شده؟ آیا ارشاد فقط به اجرای نمایشهای محدود یا برگزاری همایشهای بیاثر بسنده کرده است؟ یا قرار است فعالیتهای عمیقتر و تاثیرگذارتری در حوزه فرهنگ و پیشگیری از خشونت انجام شود؟ در اینکه جشنوارههایی در مناطق مختلف استان برگزار شده، اطلاع داریم، اما لازم است پاسخ داده شود، این جشنوارهها چه اثرات مثبتی به دنبال داشتهاند؟
از سوی دیگر، نقش ارشاد فقط مختص به برگزاری جشنواره نیست؛ بلکه ترویج روحیه مدارا، گفتوگو، خودکنترلی، مسئولیتپذیری اجتماعی و مقابله با بازتولید فرهنگی آسیبها نیز بر عهده آن است. آیا ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد سهم خود را در مبارزه با آسیبی همچون اعتیاد ایفا کرده؟ چند کارگاه فرهنگی برای ارتقاء سواد رسانهای یا آگاهی اجتماعی خانوادهها در این زمینه برگزار کرده است؟ چند برنامه فرهنگی در مناطق پرآسیب اجرا کرده و چه نتایجی به دنبال داشته است؟
یکی از سادهترین و درعینحال مهمترین ابزارهای فهم مسائل فرهنگی، نظرسنجیهای عمومی است. آیا ادارهکل ارشاد کهگیلویه و بویراحمد تاکنون حتی یک نظرسنجی درباره علل خشونت، مصرف فرهنگی جوانان، یا تاثیر محصولات بومی بر رفتارهای اجتماعی انجام داده است؟ اگر نکرده، چرا؟ اگر انجام داده، چرا نتایج آن را منتشر نمیکند؟ روشن است که ممنکن نیست یک نهاد فرهنگی بدون شناخت میدانی از جامعه هدفش، بخواهد برای آن برنامهریزی کند.
با توجه به تأثیر گسترده رسانههای اجتماعی و کانالها و پایگاههای خبری استانی، چه راهبرد رسانهای برای هدایت افکار عمومی و مقابله با خشونتگرایی در فضای مجازی دارد؟ آیا از ظرفیت رسانههای بومی و فعالان فرهنگی برای ترویج گفتوگو، احترام متقابل و مدارا استفاده شده؟ چرا برخی از خروجیهای فرهنگی استان به بازنمایی قدرت، و خشونتطلبی گرایش دارند؟
اینکه بخش بزرگی از فعالیتهای ارشاد در قالب برگزاری مناسبتهای مذهبی خلاصه شده، گرچه مهم است، اما آیا این نهاد فرهنگی تعریف متوازن و گستردهای از فرهنگ دارد؟ آیا ارشاد با جامعه ادبی، هنری، نویسندگان، شاعران، نمایشنامهنویسان، مستندسازان، طنزپردازان و فعالان فرهنگی ارتباط مستمر دارد؟ فرهنگ یعنی تربیت زیباییشناسی مردم؛ یعنی حساسکردن جامعه نسبت به رنج دیگران، نه فقط اجرای مراسمهای آیینی.
در سالهای اخیر چند نمایشنامه، فیلم کوتاه، مستند یا کتاب با محوریت آسیبهای اجتماعی توسط ادارهکل ارشاد حمایت یا تولید شدهاند؟ آیا واقعاً هنر را بهعنوان ابزاری برای درمان زخمهای اجتماعی میشناسند؟ یا فقط به برگزاری چند جشنواره بیاثر با سالنهای خالی بسنده میشود؟ اگر هنر قرار است صدای دردهای مردم باشد، چرا ارشاد به دردها بیاعتناست؟
یکی از انتقاداتی که در دوره گذشته به عملکرد مدیرکل وارد بود، جهتگیری یکطرفه و بها دادن به عدهای از هنرمندان خودی و نادیدهگرفتن دیگران به عنوان غیرخودی بود. اما حالا که فضای سیاسی دولت بازتر شده، آیا مدیرکل فضایی برای فعالیت هنرمندان منتقد فراهم کرده یا قرار است همان رویه پیشین را در پیش بگیرد؟ آیا ارشاد فرهنگ نقد را تاب میآورد یا صرفاً پاداش و حمایت را به وابستگان میدهد؟
در سالهای اخیر بودجه فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد چقدر بوده؟ چقدر از این بودجه صرف توسعه زیرساختهای فرهنگی واقعی شده؟ آیا گزارش شفاف هزینهکرد وجود دارد؟ یا همچنان مردم باید با حدس و گمان، هزینهشدن اموال عمومی را دنبال کنند؟
آیا ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد حاضر است به این سوالات پاسخ دهد؟ آیا این دستگاه که باید نماد گفتوگو باشد، از گفتوگو با مردم هم استقبال میکند؟ ما در این پایگاه خبری، آمادهایم پاسخهای این اداره را منتشر کنیم، مشروط بر اینکه شفاف، مستند و نتیجهمحور باشد.
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد تنها با فقر اقتصادی دستوپنجه نرم نمیکند، بلکه با فقر فرهنگی مزمنی نیز روبهروست که بهمرور زمان چهرهای خشونتزده به خود گرفته است. اسلحه در این استان نهفقط ابزار نزاع، بلکه متأسفانه نماد هویت شده است. از شعر و موسیقی محلی گرفته تا ادبیات شفاهی و رسوم، مملو از بازتولید مفاهیمی چون «برنو»، «کمر»، «کوه»، «تفنگ» و ... است.
سؤال اینجاست که ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی که مسئول ساماندهی، هدایت و نظارت بر تولیدات فرهنگی در استان است، چه واکنشی به این وضعیت نشان داده است؟ آیا این ادارهکل برنامهای برای پالایش تولیدات فرهنگی از خشونت نمادین داشته؟ آیا جشنوارهها و برنامههای هنری آن، جایگزینی فرهنگی برای خشونت پیشنهاد دادهاند؟
مدیرکل ارشاد بهعنوان یکی از نیروهای جوان که در دولت سیزدهم منصوب شده و حالا نیز در مسئولیت خود ابقا شده، باید به افکار عمومی گزارش دهد که در دوره پیشین مسئولیت خود چه اقدام مؤثری برای تقابل با خشونت فرهنگی انجام داده است. در ادامه، با طرح سؤالاتی درباره جوانب مسئولیتهای این ادارهکل، از عملکردش درباره آسیبهای اجتماعی و فرهنگی مطالبهگری میکنیم. روشن است که هدف ما در این سلسلهگزارشها صرفاً کاهش آسیبهای اجتماعی و نهادینهکردن فرهنگی پاسخگویی در استان است. بخشهای پیشین این سلسلهگزارشها را با کلیک بر اینجا بخوانید (بخش اول، بخش دوم، بخش سوم).
آیا این ادارهکل یک طرح پژوهشی درباره نقش ادبیات بومی در بازتولید خشونت داشته است؟ آیا در تولید محتواهای رسانهای یا حمایت از نویسندگان، شاعران، فیلمسازان و هنرمندانی که خشونتزدایی را ترویج دهند، گامی برداشته است؟
با توجه به بودجهای که این ادارهکل هرساله دریافت میکند، آیا شفافسازی درباره نحوه هزینهکرد آن در حوزه کاهش آسیبهای اجتماعی صورت گرفته؟ آیا مردم میدانند بودجه فرهنگیشان کجا صرف میشود؟
در آستانه تعطیلات تابستان که آسیبهای اجتماعی افزایش مییابد، چه برنامهای برای هدایت فرهنگی نوجوانان و جوانان در نظر گرفته شده؟ آیا ارشاد فقط به اجرای نمایشهای محدود یا برگزاری همایشهای بیاثر بسنده کرده است؟ یا قرار است فعالیتهای عمیقتر و تاثیرگذارتری در حوزه فرهنگ و پیشگیری از خشونت انجام شود؟ در اینکه جشنوارههایی در مناطق مختلف استان برگزار شده، اطلاع داریم، اما لازم است پاسخ داده شود، این جشنوارهها چه اثرات مثبتی به دنبال داشتهاند؟
از سوی دیگر، نقش ارشاد فقط مختص به برگزاری جشنواره نیست؛ بلکه ترویج روحیه مدارا، گفتوگو، خودکنترلی، مسئولیتپذیری اجتماعی و مقابله با بازتولید فرهنگی آسیبها نیز بر عهده آن است. آیا ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد سهم خود را در مبارزه با آسیبی همچون اعتیاد ایفا کرده؟ چند کارگاه فرهنگی برای ارتقاء سواد رسانهای یا آگاهی اجتماعی خانوادهها در این زمینه برگزار کرده است؟ چند برنامه فرهنگی در مناطق پرآسیب اجرا کرده و چه نتایجی به دنبال داشته است؟
یکی از سادهترین و درعینحال مهمترین ابزارهای فهم مسائل فرهنگی، نظرسنجیهای عمومی است. آیا ادارهکل ارشاد کهگیلویه و بویراحمد تاکنون حتی یک نظرسنجی درباره علل خشونت، مصرف فرهنگی جوانان، یا تاثیر محصولات بومی بر رفتارهای اجتماعی انجام داده است؟ اگر نکرده، چرا؟ اگر انجام داده، چرا نتایج آن را منتشر نمیکند؟ روشن است که ممنکن نیست یک نهاد فرهنگی بدون شناخت میدانی از جامعه هدفش، بخواهد برای آن برنامهریزی کند.
با توجه به تأثیر گسترده رسانههای اجتماعی و کانالها و پایگاههای خبری استانی، چه راهبرد رسانهای برای هدایت افکار عمومی و مقابله با خشونتگرایی در فضای مجازی دارد؟ آیا از ظرفیت رسانههای بومی و فعالان فرهنگی برای ترویج گفتوگو، احترام متقابل و مدارا استفاده شده؟ چرا برخی از خروجیهای فرهنگی استان به بازنمایی قدرت، و خشونتطلبی گرایش دارند؟
اینکه بخش بزرگی از فعالیتهای ارشاد در قالب برگزاری مناسبتهای مذهبی خلاصه شده، گرچه مهم است، اما آیا این نهاد فرهنگی تعریف متوازن و گستردهای از فرهنگ دارد؟ آیا ارشاد با جامعه ادبی، هنری، نویسندگان، شاعران، نمایشنامهنویسان، مستندسازان، طنزپردازان و فعالان فرهنگی ارتباط مستمر دارد؟ فرهنگ یعنی تربیت زیباییشناسی مردم؛ یعنی حساسکردن جامعه نسبت به رنج دیگران، نه فقط اجرای مراسمهای آیینی.
در سالهای اخیر چند نمایشنامه، فیلم کوتاه، مستند یا کتاب با محوریت آسیبهای اجتماعی توسط ادارهکل ارشاد حمایت یا تولید شدهاند؟ آیا واقعاً هنر را بهعنوان ابزاری برای درمان زخمهای اجتماعی میشناسند؟ یا فقط به برگزاری چند جشنواره بیاثر با سالنهای خالی بسنده میشود؟ اگر هنر قرار است صدای دردهای مردم باشد، چرا ارشاد به دردها بیاعتناست؟
یکی از انتقاداتی که در دوره گذشته به عملکرد مدیرکل وارد بود، جهتگیری یکطرفه و بها دادن به عدهای از هنرمندان خودی و نادیدهگرفتن دیگران به عنوان غیرخودی بود. اما حالا که فضای سیاسی دولت بازتر شده، آیا مدیرکل فضایی برای فعالیت هنرمندان منتقد فراهم کرده یا قرار است همان رویه پیشین را در پیش بگیرد؟ آیا ارشاد فرهنگ نقد را تاب میآورد یا صرفاً پاداش و حمایت را به وابستگان میدهد؟
در سالهای اخیر بودجه فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد چقدر بوده؟ چقدر از این بودجه صرف توسعه زیرساختهای فرهنگی واقعی شده؟ آیا گزارش شفاف هزینهکرد وجود دارد؟ یا همچنان مردم باید با حدس و گمان، هزینهشدن اموال عمومی را دنبال کنند؟
آیا ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد حاضر است به این سوالات پاسخ دهد؟ آیا این دستگاه که باید نماد گفتوگو باشد، از گفتوگو با مردم هم استقبال میکند؟ ما در این پایگاه خبری، آمادهایم پاسخهای این اداره را منتشر کنیم، مشروط بر اینکه شفاف، مستند و نتیجهمحور باشد.