تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۵۶
کد مطلب : ۴۹۹۵۰۳
چرا بانکهای استان نمیتوانند تسهیلات کافی پرداخت کنند؟
پول هست، اما در حسابهای تهران! / سرمایه مهاجر، توسعه محال / اگر معاون اقتصادی نمیتواند منابع را برگرداند، چرا همچنان بر این صندلی مانده؟
۰
کبنا ؛وقتی شرکتهای بزرگ و فروشگاههای زنجیرهای، حسابهای بانکیشان را در خارج از کهگیلویه و بویراحمد نگه میدارند، بانکهای استان نمیتوانند پاسخگوی نیاز مردم در پرداخت تسهیلات باشند. کهگیلویه و بویراحمد قربانی غفلت از یک اصل اقتصادی ساده است. حال باید پرسید معاونت اقتصادی استاندار کهگیلویه و بویراحمد در برابر این واقعیت چه کرده است؟
به گزارش کبنا، در ادبیات توسعه، همیشه گفته میشود سرمایه، خونِ جریانیاب اقتصاد است. هر جا سرمایه جاری شود، شکوفایی میآید؛ هر جا سرمایه متوقف یا مهاجرت کند، رکود، بیکاری و محرومیت در پی آن میآید. امروز کهگیلویه و بویراحمد، با وجود همه منابعی که دارد، مصداق زنده همین قاعده ساده است؛ استانی که ظرفیتهای عظیم دارد، ولی سرمایه ندارد؛ یا بهتر بگوییم، سرمایهاش را از او گرفتهاند.
این استان، با وجود اینکه میزبان شرکتها، پروژهها و نهادهایی بزرگ در سطح ملی است، همچنان در زمرهی محرومترین استانهای کشور قرار دارد. چراییِ این مسئله، صرفاً ریشه در کمتوجهیِ مرکز یا ضعف زیرساختها ندارد. بخش بزرگی از این عقبماندگی، حاصل ضعف سیستماتیک در مدیریت اقتصادی استان است؛ مدیریتی که نه توانایی چندانی در سیاستگذاری دارد، نه قدرت چانهزنی و نه جسارت طرح مطالبات حداقلی مردم استان از سرمایهگذاران تاکنون از سوی آن دیده شده است.
در سالهای اخیر، یکی از پرتکرارترین گلایهها در فضای عمومی استان کهگیلویه و بویراحمد، سختیِ دریافت وام و تسهیلات بانکی است. اما کمتر کسی به علت اصلی این مشکل توجه میکند: بانکها بنگاههای خلق پول نیستند، بلکه واسطهای هستند میان سپردهگذاران و وامگیرندگان. منبع وامدهی بانک، همان سرمایههایی است که در قالب سپرده در اختیار آن قرار میگیرد. پس بانکی که منابع نداشته باشد، نمیتواند تسهیلات بدهد، حتی اگر بخواهد.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، بانکها با همین مشکل دستبهگریباناند. در حالیکه تقاضا برای تسهیلات در بخشهای تولیدی، خدماتی، کشاورزی و حتی مسکن بسیار بالاست، قدرت پاسخدهی بانکها بهشدت محدود است. چرا؟ چون منابع ندارند. و چرا منابع ندارند؟ چون سرمایه در بانکهای استان کهگیلویه و بویراحمد متمرکز نیست.
در واقع، یکی از اصلیترین مشکلات ساختاری اقتصاد استان، عدم تمرکز منابع مالی شرکتهای بزرگ در داخل استان است. پتروشیمی گچساران، پتروپارس گچساران، شرکتهای پخش دارویی، فروشگاههای زنجیرهای، برندهای معتبر تولیدی مانند سینره یا کوبودنا و ... همه و همه در دل این استان فعالیت میکنند، اما حسابهای مالی و گردش سرمایهشان در تهران، اصفهان، فارس یا دیگر استانها متمرکز است.
این یعنی شرکتها از منابع استان کهگیلویه و بویراحمد استفاده میکنند، ولی سود، مالیات و حتی گردش پولیشان به جیب استانهای دیگر میرود. نتیجه مستقیم این وضعیت، تضعیف بانکهای استان و ناتوانی آنها در پرداخت تسهیلات به مردم و تولیدکنندگان کوچک استان است.
حال باید پرسید چرا با گذشت سالها، هیچ اقدام عملی، برنامهریزی شده و الزامآوری برای بازگرداندن سرمایه به استان انجام نشده است؟ نقش معاونت اقتصادی استاندار کهگیلویه و بویراحمد در این میان چیست؟ آیا نباید مسئولیت اصلی مدیریت منابع و مصارف بانکی و توسعه سرمایهگذاری را متوجه معاون اقتصادی استاندار دانست؟
واقعیت این است که نقش معاون اقتصادی استاندار نباید صرفاً حضور در جلسات یا ارائه گزارشهایِ بیاثر باشد. او باید بتواند با چانهزنی در سطوح ملی، رایزنی با نهادهای مؤثر، تدوین تبصرهها و پیشنهادات کاربردی، و حتی استفاده از ظرفیت رسانهای و اجتماعی، شرکتهای بزرگ را ملزم کند که بخشی از منابع مالی و حسابهای بانکی خود را در استان متمرکز کنند.
چرا تاکنون هیچ مشوق یا الزامنامهای برای شرکتهایی که از منابع استان استفاده میکنند، تدوین نشده؟ چرا طرحهایی مثل الزام پرداخت مالیات در محل فعالیت اجرایی نمیشود؟ چرا معاونت اقتصادی استاندار نتوانسته بانک مرکزی یا وزارت اقتصاد را قانع کند که تسهیلات خاصی برای استانهای کمتر برخوردار مانند کهگیلویه و بویراحمد تعریف کند؟
سادهترین اصل در مدیریت اقتصادی منطقهای، توان هدایت سرمایه به درون استان است. اگر فرد یا تیمی از عهده این کار برنمیآید، باید جای خود را به کسانی بدهد که هم اراده، هم دانش، و هم قدرت چانهزنی لازم را دارند. ادامهی این وضعیت، یعنی محروم ماندن استان کهگیلویه و بویراحمد از مزایای حضور پروژههای بزرگ، یعنی رشد صوری بدون توسعهی واقعی، یعنی از بین رفتن امید فعالان اقتصادی کوچک که در صف تسهیلات بانکی، عمر میگذارند.
اگر کارخانهای در مارگون ساخته میشود، اما منابع آن در تهران متمرکز است، این نه موفقیت که مصداق استعمار اقتصادی است. اگر پتروشیمی در گچساران توسعه مییابد، ولی بانکهای محلی حتی منابع پرداخت یک وام کشاورزی را ندارند، این نامش توسعه نیست، بلکه ظاهرسازی توسعهگرا بر پایه خروج سرمایه است.
شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی، به دلیل محرومیت تاریخی، بیش از سایر استانها نیازمند تسهیلات بانکی هستند؛ چه برای کسبوکارهای خرد، چه برای توسعه کشاورزی و چه برای ساختوساز مسکن. آنچه امروز مانع دسترسی آنان به این حق بدیهی شده، فقط کمتوجهیِ مرکز نیست، بلکه ضعف مسئولان اقتصادی استان است. امروز مطالبهگری از تیم اقتصادی استان باید روی یک نقطه متمرکز شود: بازگرداندن منابع مالی به استان و تجدیدنظر در تیم اقتصادی ناتوان فعلی. چرا که تا زمانی که پول استان در بانکهای پایتخت باشد، کهگیلویه و بویراحمد توسعه نمییابد؛ حتی اگر بزرگترین کارخانهها در دلش ساخته شود.
به گزارش کبنا، در ادبیات توسعه، همیشه گفته میشود سرمایه، خونِ جریانیاب اقتصاد است. هر جا سرمایه جاری شود، شکوفایی میآید؛ هر جا سرمایه متوقف یا مهاجرت کند، رکود، بیکاری و محرومیت در پی آن میآید. امروز کهگیلویه و بویراحمد، با وجود همه منابعی که دارد، مصداق زنده همین قاعده ساده است؛ استانی که ظرفیتهای عظیم دارد، ولی سرمایه ندارد؛ یا بهتر بگوییم، سرمایهاش را از او گرفتهاند.
این استان، با وجود اینکه میزبان شرکتها، پروژهها و نهادهایی بزرگ در سطح ملی است، همچنان در زمرهی محرومترین استانهای کشور قرار دارد. چراییِ این مسئله، صرفاً ریشه در کمتوجهیِ مرکز یا ضعف زیرساختها ندارد. بخش بزرگی از این عقبماندگی، حاصل ضعف سیستماتیک در مدیریت اقتصادی استان است؛ مدیریتی که نه توانایی چندانی در سیاستگذاری دارد، نه قدرت چانهزنی و نه جسارت طرح مطالبات حداقلی مردم استان از سرمایهگذاران تاکنون از سوی آن دیده شده است.
در سالهای اخیر، یکی از پرتکرارترین گلایهها در فضای عمومی استان کهگیلویه و بویراحمد، سختیِ دریافت وام و تسهیلات بانکی است. اما کمتر کسی به علت اصلی این مشکل توجه میکند: بانکها بنگاههای خلق پول نیستند، بلکه واسطهای هستند میان سپردهگذاران و وامگیرندگان. منبع وامدهی بانک، همان سرمایههایی است که در قالب سپرده در اختیار آن قرار میگیرد. پس بانکی که منابع نداشته باشد، نمیتواند تسهیلات بدهد، حتی اگر بخواهد.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، بانکها با همین مشکل دستبهگریباناند. در حالیکه تقاضا برای تسهیلات در بخشهای تولیدی، خدماتی، کشاورزی و حتی مسکن بسیار بالاست، قدرت پاسخدهی بانکها بهشدت محدود است. چرا؟ چون منابع ندارند. و چرا منابع ندارند؟ چون سرمایه در بانکهای استان کهگیلویه و بویراحمد متمرکز نیست.
در واقع، یکی از اصلیترین مشکلات ساختاری اقتصاد استان، عدم تمرکز منابع مالی شرکتهای بزرگ در داخل استان است. پتروشیمی گچساران، پتروپارس گچساران، شرکتهای پخش دارویی، فروشگاههای زنجیرهای، برندهای معتبر تولیدی مانند سینره یا کوبودنا و ... همه و همه در دل این استان فعالیت میکنند، اما حسابهای مالی و گردش سرمایهشان در تهران، اصفهان، فارس یا دیگر استانها متمرکز است.
این یعنی شرکتها از منابع استان کهگیلویه و بویراحمد استفاده میکنند، ولی سود، مالیات و حتی گردش پولیشان به جیب استانهای دیگر میرود. نتیجه مستقیم این وضعیت، تضعیف بانکهای استان و ناتوانی آنها در پرداخت تسهیلات به مردم و تولیدکنندگان کوچک استان است.
حال باید پرسید چرا با گذشت سالها، هیچ اقدام عملی، برنامهریزی شده و الزامآوری برای بازگرداندن سرمایه به استان انجام نشده است؟ نقش معاونت اقتصادی استاندار کهگیلویه و بویراحمد در این میان چیست؟ آیا نباید مسئولیت اصلی مدیریت منابع و مصارف بانکی و توسعه سرمایهگذاری را متوجه معاون اقتصادی استاندار دانست؟
واقعیت این است که نقش معاون اقتصادی استاندار نباید صرفاً حضور در جلسات یا ارائه گزارشهایِ بیاثر باشد. او باید بتواند با چانهزنی در سطوح ملی، رایزنی با نهادهای مؤثر، تدوین تبصرهها و پیشنهادات کاربردی، و حتی استفاده از ظرفیت رسانهای و اجتماعی، شرکتهای بزرگ را ملزم کند که بخشی از منابع مالی و حسابهای بانکی خود را در استان متمرکز کنند.
چرا تاکنون هیچ مشوق یا الزامنامهای برای شرکتهایی که از منابع استان استفاده میکنند، تدوین نشده؟ چرا طرحهایی مثل الزام پرداخت مالیات در محل فعالیت اجرایی نمیشود؟ چرا معاونت اقتصادی استاندار نتوانسته بانک مرکزی یا وزارت اقتصاد را قانع کند که تسهیلات خاصی برای استانهای کمتر برخوردار مانند کهگیلویه و بویراحمد تعریف کند؟
سادهترین اصل در مدیریت اقتصادی منطقهای، توان هدایت سرمایه به درون استان است. اگر فرد یا تیمی از عهده این کار برنمیآید، باید جای خود را به کسانی بدهد که هم اراده، هم دانش، و هم قدرت چانهزنی لازم را دارند. ادامهی این وضعیت، یعنی محروم ماندن استان کهگیلویه و بویراحمد از مزایای حضور پروژههای بزرگ، یعنی رشد صوری بدون توسعهی واقعی، یعنی از بین رفتن امید فعالان اقتصادی کوچک که در صف تسهیلات بانکی، عمر میگذارند.
اگر کارخانهای در مارگون ساخته میشود، اما منابع آن در تهران متمرکز است، این نه موفقیت که مصداق استعمار اقتصادی است. اگر پتروشیمی در گچساران توسعه مییابد، ولی بانکهای محلی حتی منابع پرداخت یک وام کشاورزی را ندارند، این نامش توسعه نیست، بلکه ظاهرسازی توسعهگرا بر پایه خروج سرمایه است.
شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی، به دلیل محرومیت تاریخی، بیش از سایر استانها نیازمند تسهیلات بانکی هستند؛ چه برای کسبوکارهای خرد، چه برای توسعه کشاورزی و چه برای ساختوساز مسکن. آنچه امروز مانع دسترسی آنان به این حق بدیهی شده، فقط کمتوجهیِ مرکز نیست، بلکه ضعف مسئولان اقتصادی استان است. امروز مطالبهگری از تیم اقتصادی استان باید روی یک نقطه متمرکز شود: بازگرداندن منابع مالی به استان و تجدیدنظر در تیم اقتصادی ناتوان فعلی. چرا که تا زمانی که پول استان در بانکهای پایتخت باشد، کهگیلویه و بویراحمد توسعه نمییابد؛ حتی اگر بزرگترین کارخانهها در دلش ساخته شود.