کبنا بررسی کرد؛
یادداشت ویژه کبنانیوز| روند افزایشیِ آسیبهای اجتماعی در کهگیلویه و بویراحمد نگرانکننده است / اعتیاد، قتل و خودکشی چهره استان را مخدوش میکنند / مسأله زیربناییتر از چیزی است که میبینیم؛ علاج کار در دستان کارگزاران جامعهپذیری است
13 ارديبهشت 1404 ساعت 18:45
آسیبهای اجتماعی در کهگیلویه و بویراحمد در طول سالهای گذشته نه تنها کاهش نیافته، بلکه به گواه آمارها، افزایش نیز یافتهاند؛ چرا که هم بستر، هم ابزار و هم انگیزه برای ارتکابِ آنها در دسترس است.
آسیبهای اجتماعی در کهگیلویه و بویراحمد در طول سالهای گذشته نه تنها کاهش نیافته، بلکه به گواه آمارها، افزایش نیز یافتهاند؛ چرا که هم بستر، هم ابزار و هم انگیزه برای ارتکابِ آنها در دسترس است.
به گزارش کبنا، علیرغم استفاده بسیار زیادی که مسئولین کهگیلویه و بویراحمدی از اصطلاح «آسیبهای اجتماعی» میکنند، نگاهی به آمارها نشان میدهد اقدامات اثرگذاری برای کاهش آن انجام نشده است. روشن است که به هر پدیدهای که با عرف جامعه ناسازگار باشد، آسیب و یا مسأله اجتماعی نمیگویند. برای اینکه یک مشکل، تبدیل به مسأله و آسیب شود، پارهای شاخصها لازم است. معمولاً به وضعیتی که با ارزشهای شمار زیادی از مردم یک منطقه ناسازگار باشد و مردم و مسئولین در مورد آن صحبت کنند و در پی راهی برای کاهش آن باشند، مسأله اجتماعی میگویند. این مسائل و یا آسیبها، دستهای از نابسامانیها و ناهنجاریهای رفتاری افراد یک جامعه چه بهصورت فردی و یا جمعی هستند که ریشه در بینظمیها، کژ کارکردیهای پدیدههای اجتماعی و پیامدهای نامطلوب آنها دارد. این آسیبها اغلب باعث رنجش روانی، جسمی و مادی اقشار خاص و آسیبپذیر جامعه میشوند. با این تعریف میتوان آسیبهای اجتماعی دانش آموزان، فضای مجازی، بزهکاری، اعتیاد، قتل طلاق، اعتیاد، بیکاری، خودکشی، فضای مجازی و آسیبهای اجتماعی نوجوانان را از یکدیگر تمیز داد. به هر حال انواع متعددی از آسیبهای اجتماعی وجود دارد؛ استان کهگیلویه و بویراحمد نیز در بسیاری از این آسیبها وضعیت مطلوبی ندارد.
اخیراً رئیس شورای اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد، در همایش گرامیداشت روز شوراها، از مسأله مهمی پرده برداشت. او گفت: «در یکی از شهرهای کوچک استان، طی یکی دو ماه اخیر، حدود هشت تا نه مورد خودکشی گزارش شده است.» افزایش نرخ خودکشی در برخی از شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد مسألهای است که سالهای اخیر بسیار مورد بحث قرار گرفته است. البته افزایش نرخ خودکشی تنها مختص به این استان نیست. بر اساس آخرین آمارها میزان خودکشی در کل کشور افزایش یافته است. در سال 1399 تعداد چهار هزار و 813، در سال 1400 تعداد پنج هزار و 85 و در سال 1401 تعداد پنج هزار و 205 مورد خودکشی در سطح کشور داشتهایم. اگر به سالهای دورتر برویم، متوجه میشویم در طول یک دهه گذشته این آمارها روندی افزایشی داشتهاند. مثلاً در سال 1391 تعداد سه هزار و 559 و در سال 1393 تعداد سه هزار و 723 مورد خودکشی داشتهایم. حال این آمارها را اگر با هشت مورد خودکشی تنها در طول دو ماه آن هم در یک شهرستان مقایسه کنیم متوجه عمق بحران میشویم.
مسأله اجتماعی در کهگیلویه و بویراحمد تنها نرخ خودکشی نیست. نگاهی به آمار اعتیاد این مسأله را روشنتر میکند. بر اساس آخرین طرح شیوعشناسی اعتیاد، درصد معتادین استان کهگیلویه و بویراحمد در جمعیت بین ۱۵ تا ۶۴ سال حدود ۲.۳ درصد است که عددی بالغ بر ۱۲ هزار نفر را نشان میدهد و از این تعداد پنج درصد یعنی ۶۰۰ نفر زن و مابقی (11 هزار و 400 نفر) مرد هستند. مطابق با آمار ۱/۱ درصد دانش آموزان استان یکبار تجربه استفاده از مواد مخدر را دارند. ۱۸درصد جامعه کارگری استان نیز اعتیاد دارند. بیشترین سن مبتلایان به اعتیاد در استان نیز در بازه سنی ۲۵ تا ۴۰ سالگی قرار دارد، اما سن اعتیاد به مواد مخدر در این استان در حال کاهش است. آمارهایی که در بالا عنوان شد مربوط به سال 1402 هستند. نگاهی به وضعیت اعتیاد در گذشته میتواند روند اعتیاد در استان را نشان دهد. هفت سال پیش یعنی در سال 1395، بر اساس گزارش دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر استان، با حدود ۷ هزار و ۵۰۰ معتاد در استان، نرخ شیوع اعتیاد در کهگیلویه و بویراحمد ۱.۰۸ درصد بود. همین مسئول، یک سال پیش از آن یعنی در سال 1394، تعداد معتادان استان را هفت هزار و 300 نفر عنوان کرده بود. یعنی در عرض یک سال، حدود 200 نفر به این آمار افزوده شده است. از سوی دیگر، در فاصله هفت سال یعنی از سال 1395 تا 1402، تعداد معتادان استان چهار هزار و 500 نفر افزایش یافته است؛ یعنی میانگین افزایش سالیانه، حدود 640 نفر است. شاید برخی افزایش تعداد معتادان را ناشی از افزایش جمعیت بدانند. اما درصد معتادان استان که بر اساس نسبت تعداد معتادان به جمعیت محاسبه میشود هم افزایشی است؛ در سال 1395 بر اساس آمار اعلامی ستاد مبارزه با مواد مخدر استان، 1.08 درصد از جمعیت استان معتاد بودند اما در سال 1402 این آمار به 2.3 درصد افزایش یافته است؛ یعنی فارغ از افزایش جمعیت، رشد معتادان نیز افزایش یافته است.
نرخ خشونت و نزاع دستهجمعی در کهگیلویه و بویراحمد نیز نگرانکننده است؛ بر اساس آمارهای اعلامی از سوی پزشکی قانونی کشور در سال 1400، استان کهگیلویه و بویراحمد از نظر نزاع، رتبه هشتم را در بین استانهای کشور به خود اختصاص داده است. به گفته مدیرکل پزشکی قانونی کهگیلویه و بویراحمد، این استان در خصوص معاینات با ادعای نزاع، سال 1402 رتبه ششم کشور را داشته است. بر اساس آمارهای همین مرکز، میزان نزاع در کهگیلویه و بویراحمد از سال 1398 به اینسو به جز در یکسال، روندی افزایشی داشته است.
اخیراً حادثهای در سطح شهر یاسوج رخ داد که موجب افزایش نگرانیها شد. فردی با شلیک گلوله در یکی از خیابانهای شهر یاسوج دختری را به قتل میرساند و سپس به زندگی خودش نیز پایان میدهد. ترکیب قتل و خودکشی در یک حادثه، آنهم در سطح شهر، این سؤال را پیش میآورد که اساساً چگونه برخی از جوانان کهگیلویه و بویراحمدی به اسلحه دسترسی دارند و آن را در سطح شهر با خود حمل میکنند؟ حمل اسلحه، بارها در مراسمات عزا و عروسی در سطح استان دیده شده و توسط بسیاری از مسئولین نیز مورد نکوهش قرار گرفته است. اما گویا همچنان دسترسی به اسلحه در این استان چندان سخت نیست. البته اسلحه در فضای فرهنگی کهگیلویه و بویراحمد، صرفاً یک ابزار خشنِ جنگی نیست؛ متأسفانه نوعی ارتباط هویتی و فرهنگی با اسلحه شکل گرفته و استفاده از آن به نوعی تداعیگر یک حس نوستالژیک و یادآور شکوه گذشته است. بنابراین قطع این علقه فرهنگیهویتی، کاری نیست که بتوان بهراحتی و با حرکتی ضربتی آن را به انجام رسانید. در جریان جامعهپذیری اسلحه با چنین تلقیای به دنیای ذهنی کودکان وارد میشود. کارگزاران جامعهپذیری به ویژه خانواده در مرحله نخست، چنین نقشی دارند. در ادامه فردی که در خانواده با اسلحه آشنا شده، در گروه دوستان این احساسش تقویت میشود. مدرسه نیز آموزشهای لازم را به درستی به کودکان در این زمینه نمیدهد و سپس با بسترسازی رسانهای این ارتباط هویتی و فرهنگی با اسلحه تقویت میشود. در نهایت، هم قبح اسلحه فرو میریزد و هم استفاده و حمل آن احساس گناه در فرد به وجود نمیآورد. در چنین بستری است که فردی به دلیل یک ناکامی، دست به اسلحه میبرد و علاوه بر خود، دیگری را نیز به قتل میرساند.
آسیبها و مسائلی همچون اعتیا، نزاع، قتل، خودکشی و ... در بستری رخ میدهند که آماده وقوع چنین آسیبهایی باشد. بر اساس نظریههای جامعهشناسی، سه مؤلفه مهم برای شکلگیری یک آسیب اجتماعی لازم است. در وهله نخست، وجود ابزار است؛ در اینجا ابزار، اسلحه، مواد دخانی و مخدر و ... است. مؤلفه دیگر، بستر استفاده از آن ابزار است. همانطور که در بالا اشاره کردیم، قبح اخلاقی استفاده از اسلحه فروریخته و اتفاقاً اسلحه نه یک ابزار جنگی، بلکه یک ابزار هویتی و فرهنگی شده است. با وجود این دو مؤلفه، وقتی مؤلفه سوم وارد شود، آنوقت ما شاهد وقوع یک مسأله خواهیم بود؛ این مؤلفه، وجود انگیزه جرم است. به این معنا، در چنین بستر و با وجود چنین ابزاری، اگر در برخی افراد، انگیزه وقوع ارتکاب تخلف و جرم شکل بگیرد، میتوانند دست به اسلحه ببرند و یا به سمت مواد پناه ببرند و یا با ابزای به زندگی خود پایان دهند. البته این مؤلفهها تنها مربوط به این سه آسیب نیست و میتواند سایر آسیبها حتی آسیبهای سایبری و فضای مجازی را نیز تبیین کند.
فارغ از تبیین چگونگی وقوع آسیبهای اجتماعی در کهگیلویه و بویراحمد، مسأله اصلی این است که نهادهای متولی آسیبهای اجتماعی استان دقیقاً در کجای داستان قرار دارند؟ دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری کهگیلویه و بویراحمد که اختصاصاً وظیفه کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی در سطح استان را بر عهده دارد، دقیقاً به چه کاری مشغول است؟ لازم است مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری توضیح دهد چه اقداماتی در این خصوص انجام داده است؟ این دفتر باید پاسخ دهد در حوزه رصد اجتماعی تاکنون چه اطلاعاتی گردآوری کرده و در زمینه افزایش مشارکت اجتماعی و توسعه سرمایه اجتماعی که وظایف تعریفشدهاش هستند چه عملکردی داشته است؟ مهمتر از همه چه برنامهای برای سال جدید دارد؟
نهاد بالادستی این دفتر یعنی معاونت سیاسی استانداری نیز باید توضیح دهد چه برنامههایی برای کاهش این آسیبهای اجتماعی در سطح استان دارد؟ روشن است که مسأله تنها مربوط به استانداری نیست؛ تمام دستگاههای فرهنگی استان نیز هر کدام به نوعی در این زمینه مسئولیتهایی بر عهده دارند. اما کماکان میبینیم که نرخ این آسیبها نه تنها کاهش نیافته، بلکه به گواه آمارهای اعلامی، افزایش نیز یافتهاند.
بارها در همین پایگاه خبری، مسئولین فرهنگی و اجتماعی کهگیلویه و بویراحمدی مورد خطاب قرار گرفتهاند. اما حالا که توجهی به این مسائل نمیشود، انتظار میرود دستگاههای امنیتی به ویژه مدیرکل اطلاعات استان به عنوان چشم بینای جامعه، به دلیل اشرافی که بر لایههای زیرین جامعه دارند، به این مسأله ورود کرده و اجازه ندهند برخی از مدیران از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کنند تا دیگر شاهد شیب افزایشی نرخ آسیبهای اجتماعی در استان کهگیلویه و بویراحمد نباشیم.
کد مطلب: 499023