تاریخ انتشار
دوشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۳۳
کد مطلب : ۴۹۸۸۰۷
کبنا بررسی کرد؛
وقوع خشونت در کهگیلویه و بویراحمد ناشی از ضعف فرهنگی است / دستگاههای فرهنگی استان، روشهای نخنماشدهی قدیمی را رها کنند / ارتباط با «اسلحه»، بُعد فرهنگی و هویتی پیدا کرده؛ برای کنترل آن نمیتوان صرفاً به اقدامات انتظامی و قضایی اکتفا کرد
۰
کبنا ؛ درگیری اخیر در یکی از مناطق شهر یاسوج که با تیراندازی همراه بود منجر به طرح دوباره این پرسش شد که چرا گاهی شاهد رفتارهای خشونتآمیز در استان کهگیلویه و بویراحمد هستیم؟
به گزارش کبنا، بر اساس آمارهای اعلامی از سوی پزشکی قانونی کشور در سال 1400، استان کهگیلویه و بویراحمد از نظر نزاع، رتبه هشتم را در بین استانهای کشور به خود اختصاص داده است. به گفته مدیرکل پزشکی قانونی کهگیلویه و بویراحمد، این استان در خصوص معاینات با ادعای نزاع، سال 1402 رتبه ششم کشور را داشته است. بر اساس آمارهای همین مرکز، میزان نزاع در کهگیلویه و بویراحمد از سال 1398 به اینسو به جز در یکسال، روندی افزایشی داشته است.
با وجود گاهی نزاع در استان کهگیلویه و بویراحمد، بیشترین میزان نرخ نزاع را میتوان در حواشی شهر یاسوج مشاهده کرد. در طول یک دهه گذشته، مهاجرتبی رویه منجر به افزایش حاشیهنشینی در مرکز استان شده است. بر اساس آمارهای پراکنده از منابع رسمی و غیررسمی و دادههای سامانههای اورژانس اجتماعی استان و خط ۱۲۳، بیشترین فراوانی آسیبهای اجتماعی در حواشی شهر، نزاعهای دسته جمعی و خشونتهای خیابانی است.
فارغ از علت زیربنایی و ساختاری نزاع در استان کهگیلویه و بویراحمد، سؤال اینجاست که چه اقداماتی از سوی دستگاههای فرهنگی استان برای کاهش آن شده است؟ پیش از هر چیز باید بین دو موضوع تفاوت قائل شد؛ وقتی پدیدهای رخ میدهد، این سؤال پیش میآید که «چه باید کرد؟». پاسخ به این سؤال معمولاً چندان پیچیده نیست. اما مهمتر از آن این سؤال است: «چه میتوان کرد؟» در واقع دستگاههای فرهنگی در کهگیلویه و بویراحمد، نخست باید بررسی کنند که برای کاهش سطح نزاع و خشونت در استان باید چه اقداماتی انجام دهند و در مرتبه بعد با توجه به منابع و امکاناتی که در اختیار دارند، بررسی کنند که حالا «چه میتوانند بکنند؟»
از طرف دیگر، در کاهش نزاع، دو دسته اقدام وجود دارد؛ برخی نهادها وظیفه دارند که اقدامات سخت و امنیتی انجام دهند. آنها به درستی در طول سالهای گذشته، به وظیفه خود عمل کردهاند و هر جا اتفاقی اینچنینی رخ داده، واکنش سریع و قاطع نشان دادهاند. اما تنها با اقدامات سخت و امنیتی نمیتوان از رفتارهای خشونتآمیز در کهگیلویه و بویراحمد جلوگیری کرد. اینجاست که پای نهادهای فرهنگی به میان میآید. بیش و پیش از اقدامات امنیتی، لازم است که اقدامات فرهنگی در این زمینه صورت گیرد.
بخشی از خشونت فیزیکی که در سطح استان کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد، ناشی از خشونت کلامی و رفتاری است که ابتدا کودکان از همان سنین ابتدایی میآموزند. آنها اسلحه را نه به عنوان یک ابزار کشنده، بلکه به عنوان ابزاری فرهنگی و هویتی درک میکنند. از همان سنین کودکی، ارتباط با اسلحه، بعدی فرهنگی و هویتی به خود میگیرد؛ آنها کاربرد اسلحه را مکرراً در مراسمات عزا و عروسی و غم و شادی میبینند و با آن خو میگیرند. بنابراین به تدریج کاربرد اسلحه برای آنها درونی میشود. در واقع قبح اسلحه در فرایند جامعهپذیری برای فرزندان این استان میریزد. ازاینروست که بارها شاهد استفاده از اسلحه در نزاعهای استان هستیم. حتی اگر دستگاههای انتظامی و قضایی، تمامی اسلحههای استان را جمعآوری کنند، پیوند هویتی و فرهنگیای که کودکان با این ابزار کشنده به دست آوردهاند از بین نمیرود. بنابراین بیش از همه باید تمرکز بر رفتارهای فرهنگی و آموزشی باشد، نه رفتارهای قهری و امنیتی.
با این مقدمات، این سؤال پیش میآید که دستگاههای فرهنگی چه اقداماتی برای قطع این پیوندها و علقههای فرهنگی و هویتی انجام دادهاند؟ متأسفانه آموزش و پرورش استان در طول سالهای گذشته همواره درگیر فعالیتهای سیاسی بوده و در مواردی وظیفه اصلی خود که همانا پرورش است را فراموش کرده است. حتی در زمینه آموزش نیز، میانگین نمرات دانشآموزان نشاندهنده ضعفهای جدی در استان است.
از ظرفیت دستگاههایی همچون فرهنگ و ارشاد نیز به درستی استفاده نشده است. متأسفانه دستگاههای فرهنگی در کهگیلویه و بویراحمد، اغلب از یک روش نخنما شده و قدیمی استفاده میکنند که در دنیای رسانهای امروز پاسخگوی حل مشکلات و مسائل نیست. آنها همچون سالهای دهه 1370، همچنان همایش و جشنواره را راهکار کار فرهنگی میدانند. در حالی که نسل امروز دیگر چندان تمایلی به شرکت در جشنواره و همایش ندارد. اگر از دستگاههای فرهنگی کهگیلویه و بویراحمد بخواهید گزارش عملکرد به شما نشان دهند، معمولاً برگزاری چنین اقداماتی را مثال میزنند. حتی اگر هر روز در جای جای این استان جشنواره برگزار شود، پس از یک سال احتمالاً هیچ تأثیری از خود بر جای نگذارد. نسل امروزی نسلی نیست که پای چنین صحبتهایی بنشیند. آنها اطلاعات فستفودی و یکدقیقهای میخواهند. وقتی که در شبکههای اجتماعی چنین اطلاعاتی به وفور در دسترس آنهاست، دیگر تمایلی به گوشدادن به سخنان یک ساعته مدیران در بین آنها نمیماند.
متأسفانه حتی دستگاههایی که مستقیماً با آسیبهای اجتماعی سر و کار دارند، دچار نوعی روزمرگی شدهاند. خشونت به عنوان یک آسیب اجتماعی با دستورالعمل و بخشنامه دولتی کاهش پیدا نمیکند. چنین مسائلی صبغه مهندسی ندارند که بتوان با یک یا چند اقدام آنها را کاهش داد. اما متأسفانه فهمی که از آسیبها و مسائل اجتماعی در استان وجود دارد، مبتنی بر همان فهم مهندسی است. این در حالی است که مسائل فرهنگی و اجتماعی، رویهای و فرایندی هستند.
شورای فرهنگ عمومی کهگیلویه و بویراحمد نیز بیشتر شکل و شمایلی جلسهمحور دارد و همچون سایر شوراها مبتنی بر ارائه گزارش در یک جلسه با دربهای بسته است و کمتر پیش میآید نمود این جلسات به بیرون هم درز پیدا کند.
گویی ارتباط بین دستگاههای فرهنگی و اجتماعی، با جریان واقعی در استان کهگیلویه و بویراحمد قطع شده است؛ گویی نه آنها صدای شهروندان را میشنوند و نه شهروندان میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. قطع دوطرفه این ارتباط، ناشی از روزمرگی در برنامههای این دستگاههاست. گفتمان حاکم بر این دستگاهها بعضاً متناسب با تغییرات اجتماعی و فرهنگیِ صورتگرفته در جامعه نیست. به همین خاطر ما شاهد برنامههای فرهنگی اثرگذار در استان کهگیلویه و بویراحمد نیستیم. به دلیل پیوندهای بوروکراتیک دست و پاگیر بسیاری از این دستگاهها، گروههای جهادی و فرهنگی، احتمالاً ظرفیت بیشتری برای تغییر در سطح فرهنگ خشونت در استان داشته باشند. اما متأسفانه دغدغه این گروهها نیز اغلب سیاسی است و بیشتر حول اتفاقات سیاسی واکنش نشان میدهند. اما اگر گروههای جهادی در ارتباط با سازمانهای مردمنهاد و با همکاری آنها به این حوزه ورود کنند، به تدریج میتوان شاهد کاهش سطح خشونت در کهگیلویه و بویراحمد بود.
به گزارش کبنا، بر اساس آمارهای اعلامی از سوی پزشکی قانونی کشور در سال 1400، استان کهگیلویه و بویراحمد از نظر نزاع، رتبه هشتم را در بین استانهای کشور به خود اختصاص داده است. به گفته مدیرکل پزشکی قانونی کهگیلویه و بویراحمد، این استان در خصوص معاینات با ادعای نزاع، سال 1402 رتبه ششم کشور را داشته است. بر اساس آمارهای همین مرکز، میزان نزاع در کهگیلویه و بویراحمد از سال 1398 به اینسو به جز در یکسال، روندی افزایشی داشته است.
با وجود گاهی نزاع در استان کهگیلویه و بویراحمد، بیشترین میزان نرخ نزاع را میتوان در حواشی شهر یاسوج مشاهده کرد. در طول یک دهه گذشته، مهاجرتبی رویه منجر به افزایش حاشیهنشینی در مرکز استان شده است. بر اساس آمارهای پراکنده از منابع رسمی و غیررسمی و دادههای سامانههای اورژانس اجتماعی استان و خط ۱۲۳، بیشترین فراوانی آسیبهای اجتماعی در حواشی شهر، نزاعهای دسته جمعی و خشونتهای خیابانی است.
فارغ از علت زیربنایی و ساختاری نزاع در استان کهگیلویه و بویراحمد، سؤال اینجاست که چه اقداماتی از سوی دستگاههای فرهنگی استان برای کاهش آن شده است؟ پیش از هر چیز باید بین دو موضوع تفاوت قائل شد؛ وقتی پدیدهای رخ میدهد، این سؤال پیش میآید که «چه باید کرد؟». پاسخ به این سؤال معمولاً چندان پیچیده نیست. اما مهمتر از آن این سؤال است: «چه میتوان کرد؟» در واقع دستگاههای فرهنگی در کهگیلویه و بویراحمد، نخست باید بررسی کنند که برای کاهش سطح نزاع و خشونت در استان باید چه اقداماتی انجام دهند و در مرتبه بعد با توجه به منابع و امکاناتی که در اختیار دارند، بررسی کنند که حالا «چه میتوانند بکنند؟»
از طرف دیگر، در کاهش نزاع، دو دسته اقدام وجود دارد؛ برخی نهادها وظیفه دارند که اقدامات سخت و امنیتی انجام دهند. آنها به درستی در طول سالهای گذشته، به وظیفه خود عمل کردهاند و هر جا اتفاقی اینچنینی رخ داده، واکنش سریع و قاطع نشان دادهاند. اما تنها با اقدامات سخت و امنیتی نمیتوان از رفتارهای خشونتآمیز در کهگیلویه و بویراحمد جلوگیری کرد. اینجاست که پای نهادهای فرهنگی به میان میآید. بیش و پیش از اقدامات امنیتی، لازم است که اقدامات فرهنگی در این زمینه صورت گیرد.
بخشی از خشونت فیزیکی که در سطح استان کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد، ناشی از خشونت کلامی و رفتاری است که ابتدا کودکان از همان سنین ابتدایی میآموزند. آنها اسلحه را نه به عنوان یک ابزار کشنده، بلکه به عنوان ابزاری فرهنگی و هویتی درک میکنند. از همان سنین کودکی، ارتباط با اسلحه، بعدی فرهنگی و هویتی به خود میگیرد؛ آنها کاربرد اسلحه را مکرراً در مراسمات عزا و عروسی و غم و شادی میبینند و با آن خو میگیرند. بنابراین به تدریج کاربرد اسلحه برای آنها درونی میشود. در واقع قبح اسلحه در فرایند جامعهپذیری برای فرزندان این استان میریزد. ازاینروست که بارها شاهد استفاده از اسلحه در نزاعهای استان هستیم. حتی اگر دستگاههای انتظامی و قضایی، تمامی اسلحههای استان را جمعآوری کنند، پیوند هویتی و فرهنگیای که کودکان با این ابزار کشنده به دست آوردهاند از بین نمیرود. بنابراین بیش از همه باید تمرکز بر رفتارهای فرهنگی و آموزشی باشد، نه رفتارهای قهری و امنیتی.
با این مقدمات، این سؤال پیش میآید که دستگاههای فرهنگی چه اقداماتی برای قطع این پیوندها و علقههای فرهنگی و هویتی انجام دادهاند؟ متأسفانه آموزش و پرورش استان در طول سالهای گذشته همواره درگیر فعالیتهای سیاسی بوده و در مواردی وظیفه اصلی خود که همانا پرورش است را فراموش کرده است. حتی در زمینه آموزش نیز، میانگین نمرات دانشآموزان نشاندهنده ضعفهای جدی در استان است.
از ظرفیت دستگاههایی همچون فرهنگ و ارشاد نیز به درستی استفاده نشده است. متأسفانه دستگاههای فرهنگی در کهگیلویه و بویراحمد، اغلب از یک روش نخنما شده و قدیمی استفاده میکنند که در دنیای رسانهای امروز پاسخگوی حل مشکلات و مسائل نیست. آنها همچون سالهای دهه 1370، همچنان همایش و جشنواره را راهکار کار فرهنگی میدانند. در حالی که نسل امروز دیگر چندان تمایلی به شرکت در جشنواره و همایش ندارد. اگر از دستگاههای فرهنگی کهگیلویه و بویراحمد بخواهید گزارش عملکرد به شما نشان دهند، معمولاً برگزاری چنین اقداماتی را مثال میزنند. حتی اگر هر روز در جای جای این استان جشنواره برگزار شود، پس از یک سال احتمالاً هیچ تأثیری از خود بر جای نگذارد. نسل امروزی نسلی نیست که پای چنین صحبتهایی بنشیند. آنها اطلاعات فستفودی و یکدقیقهای میخواهند. وقتی که در شبکههای اجتماعی چنین اطلاعاتی به وفور در دسترس آنهاست، دیگر تمایلی به گوشدادن به سخنان یک ساعته مدیران در بین آنها نمیماند.
متأسفانه حتی دستگاههایی که مستقیماً با آسیبهای اجتماعی سر و کار دارند، دچار نوعی روزمرگی شدهاند. خشونت به عنوان یک آسیب اجتماعی با دستورالعمل و بخشنامه دولتی کاهش پیدا نمیکند. چنین مسائلی صبغه مهندسی ندارند که بتوان با یک یا چند اقدام آنها را کاهش داد. اما متأسفانه فهمی که از آسیبها و مسائل اجتماعی در استان وجود دارد، مبتنی بر همان فهم مهندسی است. این در حالی است که مسائل فرهنگی و اجتماعی، رویهای و فرایندی هستند.
شورای فرهنگ عمومی کهگیلویه و بویراحمد نیز بیشتر شکل و شمایلی جلسهمحور دارد و همچون سایر شوراها مبتنی بر ارائه گزارش در یک جلسه با دربهای بسته است و کمتر پیش میآید نمود این جلسات به بیرون هم درز پیدا کند.
گویی ارتباط بین دستگاههای فرهنگی و اجتماعی، با جریان واقعی در استان کهگیلویه و بویراحمد قطع شده است؛ گویی نه آنها صدای شهروندان را میشنوند و نه شهروندان میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. قطع دوطرفه این ارتباط، ناشی از روزمرگی در برنامههای این دستگاههاست. گفتمان حاکم بر این دستگاهها بعضاً متناسب با تغییرات اجتماعی و فرهنگیِ صورتگرفته در جامعه نیست. به همین خاطر ما شاهد برنامههای فرهنگی اثرگذار در استان کهگیلویه و بویراحمد نیستیم. به دلیل پیوندهای بوروکراتیک دست و پاگیر بسیاری از این دستگاهها، گروههای جهادی و فرهنگی، احتمالاً ظرفیت بیشتری برای تغییر در سطح فرهنگ خشونت در استان داشته باشند. اما متأسفانه دغدغه این گروهها نیز اغلب سیاسی است و بیشتر حول اتفاقات سیاسی واکنش نشان میدهند. اما اگر گروههای جهادی در ارتباط با سازمانهای مردمنهاد و با همکاری آنها به این حوزه ورود کنند، به تدریج میتوان شاهد کاهش سطح خشونت در کهگیلویه و بویراحمد بود.