تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۱۱:۲۵
کد مطلب : ۴۹۸۲۴۸
کبنا بررسی کرد
جدال «قدیم و جدید» در بویراحمد، دنا و مارگون
۴
کبنا ؛ قدیم در این مطلب بیشتر ناظر بر چهرههای تکراری و چندینباره در عرصه انتخابات مجلس است. ساحت قدرت بهطورکلی و بهویژه در جوامع نیمه عشیرهای و نیمهشهری یک ساحت انحصاری و تقویتکننده از درون خود است.
این ساحت هالهی سخت و کمتر قابل نفوذی در اطراف خود رسم میکند و اجازه ورود نیروهای نو و جدید را نمیدهد. چنین ساختی باتوجهبه در اختیار داشتن امکانات قدرت و ثروت به فربهای خود کمک میکند و مدام به بازتولید و بازتکثیر خود میپردازد.
راز تکرار نمایندگان چند دورهای حوزههای انتخابیه کوچک را بیشتر باید در همین تئوری جستوجو کرد. بویراحمد البته کمی بزرگ و کمی درگیر مناسبات شهری شده است. البته در سالهای اخیر و به مدد دست آوردههای تکنولوژیک تلاش زیادی برای نقبزدن به ساختار ایلی و عشیرهای شده است و در مواردی نهتنها حرکت روبهجلو نداشتهایم که شاهد عقبگرد نگرانکنندهای در تمام سطوح بودهایم.
فقدان احزاب و در نقطه مقابل رشد و گسترش کلونیهای ایلی سبب نقلمکان کانونهای تصمیمگیری از نهادهای سیاسی به درون تشکیلات ایلی و طایفهای گردیده است.
متأسفانه، و حداقل در کوتاهمدت هیچ دورنمایی از بهبود چنین وضعی دیده نمیشود و بیم آن میرود بویراحمد چه با یک کرسی و چه دو کرسی از آنچه هست مبتلاتر شود.
انحصار نیمه خشن و گاهی خشن مناسبات انتخاباتی بویراحمد خیلی سریع هر گزینه و شخصیت بالقوه و مستعد انتخاباتی را حذف و له میکند و جوانترها و جدیدترها یا جرئت ورود پیدا نمیکنند و یا خیلی زود عطای هر چه ممکن است پیش آید را به لقایش میبخشند.
بر همین اساس پیشبینی و تحلیل انتخابات در بویراحمد معمولاً کار سختی نیست. تکرار نامزدها که حداقل در دورههای اخیر زیاد اتفاق افتاده است و پیشبینی شیفت و اقبال رأیدهندگان نیز با ضریب خطای پایین قابلتحلیل بوده است.
اگر هم نیروی جدیدی اضافه میشود این نیروی جدید صرفاً در تفاوت اسمی با سایر گزینهها جدید است و از ابتکار و بداعت برخوردار نیستند. آنها معمولاً رابطه کمی با «اهالی امروز» دارند و کوچکترین نسبت را با "افقهای باز" دارند.
همان اندازه که فضای انتخابات بویراحمد بهروزرسانی نمیشود افراد حاضر در آن نیز برکنار از تحولات و نیازهای روز هستند.
از مجموع همه پیشامدهای مدرن، گزینهها حضور تکراری و کلیشهای در سایتهای استان و انتشار پیامهای تسلیتی تکراری را خوب ادا میکنند. از کنش گری نیز حضور در قبرستانهای و داربستهای فاتحهخوانی به بهترین شکل دنبال میشود.
اگر یک گزینه بعد از چندین دوره حضور این بار قصد آمدن نداشته باشد خود جامعه به جان وی میافتد و او را مجبور به حضور چندینباره در انتخابات میکند مشابه داستان ستار هدایت خواه و حامیانش.
یک نکته نباید در میانه متن ناگفته بماند و آن هم اینکه چنین فضای تکراری و انحصاری در کهگیلویه بهمراتب بیش از بویراحمد است و سالها حضور و یکهتازی موحد در آن حوزه کاملاً محروم خود گواه همه چیز است. در گچساران فضای انحصار مدام تکرار میشود و جز یک دوره در بقیه دورهها تاجگردون و حسینیهای ده بزرگی بر کرسی نمایندگی آن حوزه جا خوش کردهاند که در این میان البته نباید از توانمندی شخص غلامرضا تاجگردون نیز بهراحتی عبور کرد.
در چنین فضای زمخت و صلب و ستبری صحبتکردن از گزینههای نو و تازه کمی غریب و دورازذهن مینماید.
گزینههای نویی که نه صرفاً حول سن تعریف میشوند که اتفاقاً جوانی توأم با کارآمدی یک فاکتور مهم و جدی است؛ بلکه گزینههایی که حرف برای گفته داشته و برای آینده داشته باشند.
رشد برخی جوانان در سطح ملی و توجه به نیروی انسانی استان در مرکز و بهویژه در دولت فعلی عملاً دست تحلیل و معرفی برای نیروهای جدید و توانمند را بازکرده است. البته تهران نشینی ملاک اول و آخر برای سنجش و ارزیابی یک گزینه توانمند و مستعد نیست ولی میتواند یک نشانه مثبت و مؤثر باشد.
خداداد غریب پور، ضیا هاشمی، سیاهپور، غلامرضا پناه، سید کامل تقوی نژاد، محمدعلی وکیلی، حسن نوروزی و.... از جمله مدیران ملی و واجد ظرفیت برای حضور در صحنه انتخابات در حوزههای انتخابیه استان کهگیلویه و بویراحمد هستند و در کنار این مدیران کارآمد و باتجربه جوانان توانمند و مدیر همچون شایان نادری، سیاهپور، عبدالله مرادی، محمد جهانبخش (کهگیلویه)، شهرام مهدویمطلق و... سرمایههای قابل اتکایی برای سرمایهگذاری در آینده نزدیک و دور هستند.
این ساحت هالهی سخت و کمتر قابل نفوذی در اطراف خود رسم میکند و اجازه ورود نیروهای نو و جدید را نمیدهد. چنین ساختی باتوجهبه در اختیار داشتن امکانات قدرت و ثروت به فربهای خود کمک میکند و مدام به بازتولید و بازتکثیر خود میپردازد.
راز تکرار نمایندگان چند دورهای حوزههای انتخابیه کوچک را بیشتر باید در همین تئوری جستوجو کرد. بویراحمد البته کمی بزرگ و کمی درگیر مناسبات شهری شده است. البته در سالهای اخیر و به مدد دست آوردههای تکنولوژیک تلاش زیادی برای نقبزدن به ساختار ایلی و عشیرهای شده است و در مواردی نهتنها حرکت روبهجلو نداشتهایم که شاهد عقبگرد نگرانکنندهای در تمام سطوح بودهایم.
فقدان احزاب و در نقطه مقابل رشد و گسترش کلونیهای ایلی سبب نقلمکان کانونهای تصمیمگیری از نهادهای سیاسی به درون تشکیلات ایلی و طایفهای گردیده است.
متأسفانه، و حداقل در کوتاهمدت هیچ دورنمایی از بهبود چنین وضعی دیده نمیشود و بیم آن میرود بویراحمد چه با یک کرسی و چه دو کرسی از آنچه هست مبتلاتر شود.
انحصار نیمه خشن و گاهی خشن مناسبات انتخاباتی بویراحمد خیلی سریع هر گزینه و شخصیت بالقوه و مستعد انتخاباتی را حذف و له میکند و جوانترها و جدیدترها یا جرئت ورود پیدا نمیکنند و یا خیلی زود عطای هر چه ممکن است پیش آید را به لقایش میبخشند.
بر همین اساس پیشبینی و تحلیل انتخابات در بویراحمد معمولاً کار سختی نیست. تکرار نامزدها که حداقل در دورههای اخیر زیاد اتفاق افتاده است و پیشبینی شیفت و اقبال رأیدهندگان نیز با ضریب خطای پایین قابلتحلیل بوده است.
اگر هم نیروی جدیدی اضافه میشود این نیروی جدید صرفاً در تفاوت اسمی با سایر گزینهها جدید است و از ابتکار و بداعت برخوردار نیستند. آنها معمولاً رابطه کمی با «اهالی امروز» دارند و کوچکترین نسبت را با "افقهای باز" دارند.
همان اندازه که فضای انتخابات بویراحمد بهروزرسانی نمیشود افراد حاضر در آن نیز برکنار از تحولات و نیازهای روز هستند.
از مجموع همه پیشامدهای مدرن، گزینهها حضور تکراری و کلیشهای در سایتهای استان و انتشار پیامهای تسلیتی تکراری را خوب ادا میکنند. از کنش گری نیز حضور در قبرستانهای و داربستهای فاتحهخوانی به بهترین شکل دنبال میشود.
اگر یک گزینه بعد از چندین دوره حضور این بار قصد آمدن نداشته باشد خود جامعه به جان وی میافتد و او را مجبور به حضور چندینباره در انتخابات میکند مشابه داستان ستار هدایت خواه و حامیانش.
یک نکته نباید در میانه متن ناگفته بماند و آن هم اینکه چنین فضای تکراری و انحصاری در کهگیلویه بهمراتب بیش از بویراحمد است و سالها حضور و یکهتازی موحد در آن حوزه کاملاً محروم خود گواه همه چیز است. در گچساران فضای انحصار مدام تکرار میشود و جز یک دوره در بقیه دورهها تاجگردون و حسینیهای ده بزرگی بر کرسی نمایندگی آن حوزه جا خوش کردهاند که در این میان البته نباید از توانمندی شخص غلامرضا تاجگردون نیز بهراحتی عبور کرد.
در چنین فضای زمخت و صلب و ستبری صحبتکردن از گزینههای نو و تازه کمی غریب و دورازذهن مینماید.
گزینههای نویی که نه صرفاً حول سن تعریف میشوند که اتفاقاً جوانی توأم با کارآمدی یک فاکتور مهم و جدی است؛ بلکه گزینههایی که حرف برای گفته داشته و برای آینده داشته باشند.
رشد برخی جوانان در سطح ملی و توجه به نیروی انسانی استان در مرکز و بهویژه در دولت فعلی عملاً دست تحلیل و معرفی برای نیروهای جدید و توانمند را بازکرده است. البته تهران نشینی ملاک اول و آخر برای سنجش و ارزیابی یک گزینه توانمند و مستعد نیست ولی میتواند یک نشانه مثبت و مؤثر باشد.
خداداد غریب پور، ضیا هاشمی، سیاهپور، غلامرضا پناه، سید کامل تقوی نژاد، محمدعلی وکیلی، حسن نوروزی و.... از جمله مدیران ملی و واجد ظرفیت برای حضور در صحنه انتخابات در حوزههای انتخابیه استان کهگیلویه و بویراحمد هستند و در کنار این مدیران کارآمد و باتجربه جوانان توانمند و مدیر همچون شایان نادری، سیاهپور، عبدالله مرادی، محمد جهانبخش (کهگیلویه)، شهرام مهدویمطلق و... سرمایههای قابل اتکایی برای سرمایهگذاری در آینده نزدیک و دور هستند.
خدایی تمام بدبختی مردم از امثال این ها هستم
این ها معلوم نیست چند همت سرمایه دارند