کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

یادداشت؛

شهر دهدشت در چنگال مدیریتی بی‌خرد و شورایی خاموش

8 فروردين 1404 ساعت 20:30

 دهدشت، شهری با ریشه‌های عمیق در تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین، امروز به آزمایشگاهی برای نمایش پیامدهای ناگوارِ مدیریتی فاقد صلاحیت و شورایی بی‌اراده تبدیل شده است. این یادداشت، روایتی از یک شکست سیستماتیک است؛ شکستی که نه تصادفی که حاصل زنجیره‌ای از انتخاب‌های نادرست، بی‌تفاوتی به تخصص، و فراموشیِ مسئولیت‌پذیری است. شهرداری که باید پاسدار کرامت شهری باشد، امروز به عاملی برای تحقیر دهدشت و مردمش بدل گشته است. 


 دهدشت، شهری با ریشه‌های عمیق در تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین، امروز به آزمایشگاهی برای نمایش پیامدهای ناگوارِ مدیریتی فاقد صلاحیت و شورایی بی‌برنامه تبدیل شده است. این یادداشت، روایتی از یک شکست سیستماتیک است؛ شکستی که نه تصادفی که حاصل زنجیره‌ای از انتخاب‌های نادرست، بی‌تفاوتی به تخصص، و فراموشیِ مسئولیت‌پذیری است. شهرداری که عملکردش باید پاسدار کرامت شهری باشد، امروز به عاملی برای تحقیر دهدشت و مردمش بدل گشته است. 
عملکرد شهرداری دهدشت، امروز نه‌تنها نماد بی‌تدبیری که نمایشگاهی از بی‌مسئولیتی در قبال کوچک‌ترین حقوق شهروندی است. از آسمان تا زمین این شهر، هر گوشه‌اش فریادی است از غفلت، سکوت و نادیده‌انگاری عمدیِ بعضی مسئولان. اینجا، جایی که مدیریت شهری به‌جای ساختن آینده، حتی کاری گذشته را نیز ویران می‌کند.
آسفالت خیابان‌های دهدشت نه نشانه‌ای از توسعه که نمادی از تحقیر شهروندان است. چاله‌های عمیق و ترک‌های گسترده، تنها دردِ عبورومرور نیستند، بلکه گواهِ بی‌تفاوتی مطلق شهرداری به ایمنی و آسایش مردم‌اند. چگونه می‌توان پذیرفت که شهردار، حتی توانِ مرمتِ چند مترمربع آسفالت را ندارد؟ این بی عملی، یک «رسوایی» است، نه یک کاستی! 
 خیابان‌های دهدشت با روشناییِ نیمه‌جان و چراغ‌های شکسته، هر شب صحنه‌ای از ناامنی می‌سازند. ورودی‌های شهر که باید نماد میزبانی باشند، در تاریکی گم شده‌اند. آیا شهردار نمی‌داند روشناییِ معابر، اولین حقِ شهروندی و ضرورتی برای جذب گردشگر است؟
نفس دهدشت به شماره افتاده است. نابودی فضای سبز و جایگزینی آن با بتن‌های بی‌روح، نه یک اشتباه که جنایتی علیه سلامت مردم و محیط‌زیست است. پارک‌های بی‌روح و اندک درختان کم‌جان، فریادِ اعتراضِ زمین به بی‌تدبیری مدیرانی هستند که زنده‌بودن شهر را نفهمیدند. 
شهربازی راکد، زمین‌های ورزشی فرسوده و نبود حتی یک فضای عمومی مدرن برای جوانان، نشان می‌دهد مدیریت شهری «نشاط» را دشمن می‌داند! کودکان دهدشت در کوچه‌های خاکی و بی امکانات بزرگ می‌شوند، درحالی‌که شهردار، بودجه‌ها را صرف چه پروژه‌های پوچی کرده است؟ 
 فراموشیِ بافت تاریخی بلاد شاپور، تنها غفلت نیست؛ بی‌مهری است به هویت دهدشت و ثروتی که می‌توانست پای گردشگران را به این شهر باز کند. شهرداری به‌جای احیای این میراث، ترجیح داده آن را زیر خاکِ بی‌توجهی دفن کند. گویی تاریخ دهدشت برای مدیرانش بی‌ارزش‌تر از یک دیوار رنگ‌شده‌ی ساده است!
ورودی‌های شهر، آبروی تمدن دهدشت را می‌فروشند. نبود اِلِمانهای شهری، فضای بصری آشفته، اولین پیامِ دهدشت به مسافران این است: «این شهر رها شده است!» آیا شهردار هرگز از خود پرسیده چرا مسافران، دهدشت را مقصدی برای بازدید مجدد نمی‌دانند؟ 
حوزه‌ی بانوان در دهدشت کاملاً فراموش شده است. نبود پارک‌های امن، مکان‌های ویژه‌ی زنان، یا حتی روشناییِ کافی در معابر، نشان می‌دهد مدیریت شهری، حضور نیمی از جمعیت شهر را نادیده می‌گیرد. این نه بی‌تدبیری که تبعیضِ سیستماتیک است. 
دست‌فروشان نه به‌عنوان بخشی از اقتصاد شهری که به‌مثابه‌ی مزاحمانی نادیده گرفته می‌شوند. شهرداری به‌جای ایجاد بازارهای منطقی و ساماندهی این قشر زحمت‌کش، ترجیح داده با بی‌تفاوتی، هرج‌ومرج را تشدید کند. 
 نظافت شهری در دهدشت به یک جوک تلخ تبدیل شده است. جدول‌های پر از زباله، فاضلاب‌های سرریز شده و بوهای آزاردهنده، ثابت می‌کند شهرداری حتی توان مدیریت پسماند را ندارد. این وضعیت، خطری جدی برای سلامت عمومی است؛ گویی دهدشت به قرنطینه‌ای بدون کرونا تبدیل شده است!
نبود سایت دفن زباله‌ی بهداشتی و سیستم بازیافت در دهدشت، فاجعه‌ای است که از پنجره‌ی شهرداری به خیابان‌ها سرریز شده است. این بحران، چندلایه دارد: شیرابه‌های زباله‌های انباشته در حاشیه شهر، به آب‌های زیر زمینی نفوذ می‌کند و بیماری‌های خطرناک را گسترش می‌دهد. آیا شهردار می‌داند که این بی‌توجهی، حکم اعلام جنگ به‌سلامت مردم را دارد؟
شهردار دهدشت نه‌تنها مدیرِ ناتوان که گویا شهروندی غریبه است! نبود ارتباط با مردم، برگزارنکردن جلسات مردمی و نخواستنِ شنیدن دردهای شهروندان، دیواری از بی‌اعتمادی ساخت که هر روز بلندتر می‌شود. آیا شهردار نمی‌داند مدیریت شهری بدون «گفت‌وگو»، تنها یک دیکتاتوری کوچک است؟ 
وضعیت دهدشت تنها یک هشدار نیست؛ فریادِ آخر یک شهر است. شهردار و شورای شهر، با کارنامه‌ی نامطلوب خود، ثابت کردند نه توانایی دارند و نه پاسخگویی. مردم دهدشت باید از نهادهای بالادستی بخواهند هرچه سریع‌تر این مدیریتِ ناتوان را متوقف کرده و دادگاهی برای محاکمه‌ی کسانی تشکیل دهند که شهر را به گروگانِ بی‌تدبیری خود گرفته‌اند. دهدشت را نمی‌شود نجات داد، مگر با کنارزدنِ تمامِ این بی‌تدبیران و آغازِ عصری جدید با مدیرانی که «شهر» را نه یک پست اداری که «خانه‌ی مردم» بدانند.
 


کد مطلب: 497631

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/497631/شهر-دهدشت-چنگال-مدیریتی-بی-خرد-شورایی-خاموش

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1