تاریخ انتشار
يکشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۱۹
کد مطلب : ۴۹۵۳۴۳
قهرمانپور:فرانسه ایران را یک تهدید استراتژیک برای ناتو و اروپا اعلام کرده که این تهدید معنای مشخصی دارد
دریچهای کوچک به سوی تهران؛ قدم اول را ترامپ پیش میگذارد؟ / آیا ایران دیگر اولویت اصلی نیست؟ / رسیدن به یک توافق در مقایسه با دولت روحانی بسیار سختتر است؛ حتی اروپا هم نمیتواند میانجیگری کند
۰
کبنا ؛ روی کار آمدن ترامپ سوالات بسیاری را در مورد اینکه آیا در نهایت مذاکرات ایران و ایالات متحده میتواند به بحرانهای فعلی پایان دهد یا نه ایجاد کرده است. در واشینگتن؛ ترامپ با ارسال فرکانسهای گوناگون سعی دارد تا فضا را غبار آلود جلوه دهد و در تهران مقامات پیششرطهای خود را در مورد مذاکرات احتمالی مطرح کردهاند. اما مساله بزرگ سایه فعال شدن مکانیسم ماشه است که بر سر ایران سنگینی میکند و میتواند وضعیت را در مورد روابط تهران و غرب دشوارتر کند. ایران و غرب زمان زیادی را تا اکتبر ۲۰۲۵ دارد و سامان دادن به وضعیت دشوار و آشفته فعلی نیازمند به تصمیمات جدی و اساسی و فوری خواهد داشت.اینکه در اولین موج فرمانهای که از پشتوانه قانونی هم برخوردارند خبری از ایران نیست، میتواند به این معنی باشد که این بازیگر، حداقل در حال حاضر، موضوع اصلی سیاست خارجی دولت ترامپ نیست.
به گزارش کبنا، با بازگشت رسمی دونالد ترامپ به کاخ سفید در قامت چهلوهفتمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، برخی بازیگرا ن همچون جمهوری اسلامی ایران از هماکنون به تأثیر فوری و بلندمدت این چهره «غیر متعارف» کاخ سفید میاندیشند.
اولویت سیاسی ترامپ؟
به نوشته میدلیست مانیتور، فعلا ایران از هجوم دستورات اجرایی ترامپ که پس از ادای سوگند ریاست جمهوری امضا کرده بود جان سالم به در برده است. به جز چند فرمان کلی که شامل ایران میشود، تاکنون چیز دیگری امضا نشده که مستقیماً ایران را تحت تأثیر قرار دهد.
اینکه در اولین موج فرمانهای که از پشتوانه قانونی هم برخوردارند خبری از ایران نیست، میتواند به این معنی باشد که این بازیگر، حداقل در حال حاضر، موضوع اصلی سیاست خارجی دولت ترامپ نیست. با این وجود، این موضوع در ذهن ترامپ به عنوان اولویت اصلی باقی می ماند. حتی اگر به هر دلیلی اولویت این موضوع از خاطر او فراموش شود، اسرائیل و کابینه تندروی کنونی آن آنجا هستند تا به او یادآوری کنند -و او با امضای یک فرمان اجرایی لغو تحریمها علیه شهرکنشینان افراطی در کرانه باختری اشغالی، به سرعت بر حمایت بی دریغ خود از اسرائیل تاکید کرد.
خاورمیانه و میراث ترامپ
اگر ترامپ هرگونه تغییر مسیر در رابطه با ایران را در نظر بگیرد، اولین مانعی که با آن روبرو خواهد شد، مخالفتهای اسرائیل است صرف نظر از اینکه چه کسی در تلآویو قدرت را در دست دارد. آرزوی دیرینه بنیامین نتانیاهو، کشاندن آمریکا به نوعی اقدام نظامی علیه تأسیسات نفتی و هستهای ایران است. درست یک هفته قبل از آغاز به کار، ترامپ در پاسخ به این سوال که آیا حاضر به جنگ با ایران است، گفت: «هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد». او ضمن اینکه تأکید بر اینکه جنگ اجتنابناپذیر نیست، تایید کرد که «وضعیت بسیار بیثباتی است» و او آن را نادیده نمیگیرد.
ترامپ در سخنرانی تحلیف خود تاکید کرد که دوست دارد میراث او به عنوان «صلحساز و متحد کننده» محسوب شود. به نظر میرسد روابط آمریکا با ایران کاملاً در این چارچوب قرار میگیرد. به هر حال، ایران بخشی جداییناپذیر از خاورمیانه گرفتار آشوب بیثباتی است. اگر چه ممکن است تهران نسبت به سالهای اخیر آسیبدیدهتر باشد، اما قابلیتهای نظامی و نفوذ سیاسیاش در منطقه ، جایی که ایالات متحده همچنان میخواهد بر متحدان خود در منطقه خلیج فارس تسلط داشته باشد، غیر قابل انکار است.
سنگ بنای رویکرد سیاست خارجی ترامپ
حمایت تزلزلناپذیر از اسرائیل سنگبنای رویکرد سیاست خارجی ترامپ است. گزینههای سفارت آمریکا در اسرائیل و سازمان ملل -هر دو از حامیان افراطی اسرائیل- این موضوع را تائید میکند. اما حمایت از اسرائیل لزوماً به معنای داشتن روابط بد با ایران نیست.
ایده باز کردن دریچهای کوچک به سمت تهران از سوی فردی مانند ترامپ دور از انتظار نیست. این مرد دوست دارد متفاوت از هر رئیسجمهور سابق ایالات متحده دیده شود. او خود را هم در رویکردهای شخصیتی و هم در رویکردهای سیاسی متمایز می کند. ترامپ تنها رئیسجمهور مستقر آمریکاست که به رغم مخالفتهای سیاست خارجی و بوروکراتهای امنیت ملی، به کره شمالی سفر کرده و ساعتها با کیم جونگ اون، رهبر این کشور، گفتوگو کرد. ترامپ همچنین ترجیح میدهد نه با اصطلاحات سیاسی متعارف، بلکه با عبارات تجاری مانند جوش دهنده معامله -که بسیار به آن علاقه دارد- توصیف شود. و انجام معامله با تهران میتواند مهمترین معامله باشد. او همچنین با یک مأموریت بزرگ و فارغ از نگرانی برای یک دوره دیگر انتخاب شده است -چرا که دیگر نمیتواند دوباره نامزد شود.
جالب اینجاست که ترامپ در سخنرانی خود نیز بر بازپسگیری «حاکمیت» آمریکا و توقف دفاع از «مرزهای خارجی» تاکید کرد. اگر این موضوع در زمینه سیاست خارجی جدی گرفته شود، به جز اوکراین، فقط اسرائیل است که مشمول این حکم میشود. هر چند، بعید به نظر میرسد که دولت ترامپ تمام راه را برای رهایی سیاست های خاورمیانه خود از هژمونی اسرائیل طی کند - این یک سناریوی بسیار سادهلوحانه است که ایالات متحده هنوز برای آن آماده نیست.
قدم اول را ترامپ پیش میگذارد؟
با این همه، به نظر نمیرسد ایران دست بسته منتظر حرکت بعدی ترامپ باشد. در حالی که این کشور در سال پرتلاطم گذشته دچار آسیبهای جدی شد و به میزان قابل توجهی به نفوذ منطقهایاش خدشه وارد شد، هنوز هم میتواند بازی در منطقه را پیش ببرد. سه روز قبل از تحلیف ترامپ، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران در مسکو به دیدار ولادیمیر پوتین، همتای روس خود رفت. هر دو کشور یک پیمان مشارکت استراتژیک 20 ساله جدید امضا کردند که همکاریها را در بسیاری از جنبههای نظامی افزایش میدهد.
روابط نظامی، مبادلات اقتصادی، تجاری و روابط سیاسی بین مسکو و تهران از زمان حمله مسکو به اوکراین در سال 2022 در حال افزایش بوده است. بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که این توافق برای غرب نگران کننده است. پس اگر واشنگتن دوست ندارد تهران را به مسکو نزدیک ببیند، باید با اتخاذ سیاستی حسابشدهتر با هدف از بین بردن پیشگیرانه پتانسیلهای درگیری، اولین گام را به سوی تهران بردارد. ترامپ ممکن است واجد شرایطترین ساکن کاخ سفید برای برداشتن این گام جسورانه باشد. انجام این کار مستلزم آن است که ترامپ سیاست خاورمیانهای ایالات متحده را از نفوذ غیرعادی و شدید اسرائیل رها کند.
در این میان، ایران مطمئناً تلاش خواهد کرد تا تکههای «محور مقاومت» را پس از فروپاشی رژیم سوریه و جنگ در لبنان و غزه، دوباره گرد هم بیاورد. این هدف بلندپروازانه ممکن است آسان نباشد و زمانبر باشد، اما باز هم، تهران منتظر نیست تا واشنگتن حرکت خود را انجام دهد و در عوض تلاشهای خود را در عرصه سیاست خارجی پیش میبرد - همانند امضای توافق 17 ژانویه در مسکو.
رحمان قهرمانپور کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرآنلاین به موضوع مذاکره میان ایران و ایالات متحده پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید.
در ایران دفاع از چنین توافقی کار سختی است/ پیدا کردن نقطه تعادلی که در آن بازی به نفع هر دو طرف باشد کار زمانبری است
*** ترامپ در وضعیتی وارد کاخ سفید شده که ایران و سه کشور اروپایی در حال چانهزنی بر سر اختلافات خود با یکدیگر هستند. آیا به نظر شما همانطور که ایران تمایل نسبی خود را نشان داده؛ ممکن است ترامپ مایل باشد که به چنین گفتگوهایی بپیوندد؟
آنچه واضح است این که شرایط بسیار سخت است. سختیاش به این خاطر است که در آمریکا تصور و باور رایج این است که ایران در موقعیت ضعیفی قرار گرفته و مجبور است که امتیاز بدهد. این مساله به آن معناست که آمریکاییها میخواهند به توافقی برسند که به صورت آشکار و ملموس به نفع آنها باشد. در ایران دفاع از چنین توافقی کار سختی است. چه دولت باشد و چه حاکمیت میخواهد به توافقی دست پیدا کند که برد-برد باشد و بتواند از آن دفاع کند.
اگر بخواهیم از زاویه تخصصیتر نگاه کنیم، از منظر نظریه بازیها در شرایط فعلی به این دلیلی که گفتم، پیدا کردن نقطه تعادلی که در آن بازی به نفع هر دو طرف باشد کار سخت و زمانبری است. این در شرایطی است که ایران و غرب باید قبل از بازگشت مکانیسم ماشه در آبان ۱۴۰۴ یه یک توافق برسند. سال ۱۳۹۲ که روحانی آمد؛ از توافق موقت تا برجام یک سال و نیم طول کشید. آنهم در شرایطی که اوضاع منطقه و جهان بهتر از این بود. اما الان که اوضاع منطقه و شرایط بینالمللی تغییر کرده و زمان هم کمتر است، قاعدتا نسبت به اینکه امکان توافق در ماههای آینده وجود داشته باشد باید محتاط باشیم. به همین خاطر است که همه تحلیلگران این روزها نمیدانند که آیا در عمل توافقی اتفاق خواهد افتاد یا نه.
معماری امنیتی اروپا بهم ریخته/مثل سابق نمیتواند در موضوع مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا میانجیگری کند
*** اروپاییها با مساله مکانیسم ماشه سعی دارند تا تهران را تحت فشار قرار دهند و از همین حالا ایران هم اعلام کرده با فعال شدن چنین مکانیسمی از انپیتی خارج خواهد شد. اما چنین تهدیدی تا چه اندازه جدی است و چه تاثیری بر گفتگوهای ایران و غرب دارد؟
اروپا علاوه بر اینکه معتقد است بعد از ۷ اکتبر ایران ضعیف شده؛ بر سر مساله اوکراین هم با ایران مشکل دارد. آنجا هم از تهران شاکی است و میگوید ایران در جنگ اوکراین از روسیه دفاع کرده. خود اروپا هم در شرایط سختی قرار دارد. الان ترامپ آمده و میگوید بودجه ناتو باید پنج درصد کشورها باشد که منظورش اروپاییهاست. از سوی دیگر میخواهد بر کالاهای اروپایی تعرفه اعمال کند. اروپا که متحد اصلی خود را آمریکا میدانست، نمیداند روابطش با آمریکا به چه سمتی میرود. از آن سو روسیه به اوکراین حمله کرده و معماری امنیتی اروپا بهم ریخته و آنها نیازمند موشک و تجهیزات نظامی هستند.
بنابراین اروپا خودش در وضعیت سخت و دشواری است و مثل سابق نمیتواند در موضوع مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا میانجیگری کند و به تعبیر دیگر الان باید گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. ترامپ اروپا را هم تهدید میکند. مساله ناتو و گرینلند و اوکراین را ببینید، همه اینها برای اروپا مساله است. بنابراین اروپا برخلاف دو دهه گذشته خیلی نمیتواند در مذاکرات اروپا و امریکا نقش مؤثر ایفا کند. خود این موضوع باعث شده ما محتاط باشیم نسبت به اینکه آیا مذاکرات نتیجه میدهد یا نه. تاکنون دو دور مذاکره انجام شده اما معاون وزارت خارجه اعلام کرده که این مذاکره به معنای دیپلماتیک نیست و دستورکار معینی ندارد و گفتگو است. همه اینها نشان میدهد که شرایط در مقایسه با سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ بسیار سختتر است.
آمریکا جلوی مکانیسم ماشه را نمیگیرد
*** با توجه به اینکه دولت ترامپ نشانی از اینکه بخواهد ایده فشار حداکثری بر ایران را کنار بگذارد؛ از خود نشان نداده است بهنظر شما او مایل است تا اروپا را به سمت فعال کردن مکانیسم ماشه در صورتی که مذاکرات به نتیجهای نرسند هول دهد؟
دوره قبل هم ترامپ به تنهایی میخواست همه تحریمها را بردارد و اروپا جلوی آن ایستاد. اما الان اروپا حرف مکانیسم ماشه را پیش میکشد و طبیعتا ایالات متحده جلوی آن را نمیگیرد و ابزار چانهزنی در دست ترامپ خواهد بود و از ابزار استفاده خواهد کرد تا جای ممکن به ایران فشار بیاورد. قبلا میگفتیم امریکا پلیس بد و اروپا پلیس خوب است اما حالا هر دو پلیس بد هستند.
ایران یک تهدید استراتژیک برای ناتو و اروپا است
حرفهایی که اخیرا مکرون زده است هم مهم بهنظر میرسد. او گفته ایران یک تهدید استراتژیک برای ناتو و اروپا است. این تهدید استراتژیک معنای مشخصی دارد. سال گذشته در اتحادیه اروپا چندین ماه بحث کردند تا ببینند برای چین چه واژهای را به کار ببرند. آنها نهایتا چین را یک رقیب سیستماتیک دانستند. اما وقتی مکرون میآید و از ایران به عنوان تهدید استراتژیک حرف میزند، یعنی حتما فکر شده و مشاوران و وزارتخارجهاش روی آن فکر کردهاند چون تبعات را میدانند. استفاده از لفظ تهدید استراتژیک یعنی روابط ما در شرایط خیلی بدی قرار دارد. شرایط قبلی عدم قطعیت زیادی دارد. دقیقا نمیدانیم حتی اگر مذاکره شروع شود چه خواهد شد. حتی اروپاییها و آمریکاییها هم چندان علاقهای به مذاکره نشان ندادهاند.
بعید میدانم که حاکمیت بخواهد به طور رسمی کار را دست جواد ظریف بسپارد
*** جوادظریف بابت اینکه به جای عباس عراقچی به داووس رفته تحت فشار زیادی قرار دارد. علت انتخاب او برای شرکت در چنین نشستی چیست؟ آیا نشانههایی از این امر دیده میشود که در داخل کشور ارادهای برای سپردن مساله مذاکرات احتمالی به تیمهای داخلی به جای وزارت خارجه وجود دارد؟
این را نمیدانم که چرا ظریف به داووس فرستاده شده. مذاکرت یک زمانی دست شورای امنیت ملی و زمانی دست وزارت خارجه بوده و این یک مساله پروتکلی است. طبیعتا نمیتواند دست ظریف باشد مگر اینکه توافق خیلی گستردهای شکل گرفته باشد که با توجه به اعتراضات اصولگرایان نسبت به ظریف بعید میدانم که حاکمیت بخواهد به طور رسمی کار را دست جواد ظریف بسپارد. در مورد داووس هم باید بدانیم که اجلاس داووس زمانی مهم بود که بحث جهانی شدن و آزادسازی تجاری و وابستگی متقابل بود. اما بعد از جنگ اوکراین، جهان به سمت بازدارندگی نظامی و ساخت تجهیزات نظامی و... رفت و الان نشستهای اقتصادی خیلی تاثیرگذار نیست. الان بحث روز بحث سپردفاع موشکی آمریکا است.
به گزارش کبنا، با بازگشت رسمی دونالد ترامپ به کاخ سفید در قامت چهلوهفتمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، برخی بازیگرا ن همچون جمهوری اسلامی ایران از هماکنون به تأثیر فوری و بلندمدت این چهره «غیر متعارف» کاخ سفید میاندیشند.
اولویت سیاسی ترامپ؟
به نوشته میدلیست مانیتور، فعلا ایران از هجوم دستورات اجرایی ترامپ که پس از ادای سوگند ریاست جمهوری امضا کرده بود جان سالم به در برده است. به جز چند فرمان کلی که شامل ایران میشود، تاکنون چیز دیگری امضا نشده که مستقیماً ایران را تحت تأثیر قرار دهد.
اینکه در اولین موج فرمانهای که از پشتوانه قانونی هم برخوردارند خبری از ایران نیست، میتواند به این معنی باشد که این بازیگر، حداقل در حال حاضر، موضوع اصلی سیاست خارجی دولت ترامپ نیست. با این وجود، این موضوع در ذهن ترامپ به عنوان اولویت اصلی باقی می ماند. حتی اگر به هر دلیلی اولویت این موضوع از خاطر او فراموش شود، اسرائیل و کابینه تندروی کنونی آن آنجا هستند تا به او یادآوری کنند -و او با امضای یک فرمان اجرایی لغو تحریمها علیه شهرکنشینان افراطی در کرانه باختری اشغالی، به سرعت بر حمایت بی دریغ خود از اسرائیل تاکید کرد.
خاورمیانه و میراث ترامپ
اگر ترامپ هرگونه تغییر مسیر در رابطه با ایران را در نظر بگیرد، اولین مانعی که با آن روبرو خواهد شد، مخالفتهای اسرائیل است صرف نظر از اینکه چه کسی در تلآویو قدرت را در دست دارد. آرزوی دیرینه بنیامین نتانیاهو، کشاندن آمریکا به نوعی اقدام نظامی علیه تأسیسات نفتی و هستهای ایران است. درست یک هفته قبل از آغاز به کار، ترامپ در پاسخ به این سوال که آیا حاضر به جنگ با ایران است، گفت: «هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد». او ضمن اینکه تأکید بر اینکه جنگ اجتنابناپذیر نیست، تایید کرد که «وضعیت بسیار بیثباتی است» و او آن را نادیده نمیگیرد.
ترامپ در سخنرانی تحلیف خود تاکید کرد که دوست دارد میراث او به عنوان «صلحساز و متحد کننده» محسوب شود. به نظر میرسد روابط آمریکا با ایران کاملاً در این چارچوب قرار میگیرد. به هر حال، ایران بخشی جداییناپذیر از خاورمیانه گرفتار آشوب بیثباتی است. اگر چه ممکن است تهران نسبت به سالهای اخیر آسیبدیدهتر باشد، اما قابلیتهای نظامی و نفوذ سیاسیاش در منطقه ، جایی که ایالات متحده همچنان میخواهد بر متحدان خود در منطقه خلیج فارس تسلط داشته باشد، غیر قابل انکار است.
سنگ بنای رویکرد سیاست خارجی ترامپ
حمایت تزلزلناپذیر از اسرائیل سنگبنای رویکرد سیاست خارجی ترامپ است. گزینههای سفارت آمریکا در اسرائیل و سازمان ملل -هر دو از حامیان افراطی اسرائیل- این موضوع را تائید میکند. اما حمایت از اسرائیل لزوماً به معنای داشتن روابط بد با ایران نیست.
ایده باز کردن دریچهای کوچک به سمت تهران از سوی فردی مانند ترامپ دور از انتظار نیست. این مرد دوست دارد متفاوت از هر رئیسجمهور سابق ایالات متحده دیده شود. او خود را هم در رویکردهای شخصیتی و هم در رویکردهای سیاسی متمایز می کند. ترامپ تنها رئیسجمهور مستقر آمریکاست که به رغم مخالفتهای سیاست خارجی و بوروکراتهای امنیت ملی، به کره شمالی سفر کرده و ساعتها با کیم جونگ اون، رهبر این کشور، گفتوگو کرد. ترامپ همچنین ترجیح میدهد نه با اصطلاحات سیاسی متعارف، بلکه با عبارات تجاری مانند جوش دهنده معامله -که بسیار به آن علاقه دارد- توصیف شود. و انجام معامله با تهران میتواند مهمترین معامله باشد. او همچنین با یک مأموریت بزرگ و فارغ از نگرانی برای یک دوره دیگر انتخاب شده است -چرا که دیگر نمیتواند دوباره نامزد شود.
جالب اینجاست که ترامپ در سخنرانی خود نیز بر بازپسگیری «حاکمیت» آمریکا و توقف دفاع از «مرزهای خارجی» تاکید کرد. اگر این موضوع در زمینه سیاست خارجی جدی گرفته شود، به جز اوکراین، فقط اسرائیل است که مشمول این حکم میشود. هر چند، بعید به نظر میرسد که دولت ترامپ تمام راه را برای رهایی سیاست های خاورمیانه خود از هژمونی اسرائیل طی کند - این یک سناریوی بسیار سادهلوحانه است که ایالات متحده هنوز برای آن آماده نیست.
قدم اول را ترامپ پیش میگذارد؟
با این همه، به نظر نمیرسد ایران دست بسته منتظر حرکت بعدی ترامپ باشد. در حالی که این کشور در سال پرتلاطم گذشته دچار آسیبهای جدی شد و به میزان قابل توجهی به نفوذ منطقهایاش خدشه وارد شد، هنوز هم میتواند بازی در منطقه را پیش ببرد. سه روز قبل از تحلیف ترامپ، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران در مسکو به دیدار ولادیمیر پوتین، همتای روس خود رفت. هر دو کشور یک پیمان مشارکت استراتژیک 20 ساله جدید امضا کردند که همکاریها را در بسیاری از جنبههای نظامی افزایش میدهد.
روابط نظامی، مبادلات اقتصادی، تجاری و روابط سیاسی بین مسکو و تهران از زمان حمله مسکو به اوکراین در سال 2022 در حال افزایش بوده است. بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که این توافق برای غرب نگران کننده است. پس اگر واشنگتن دوست ندارد تهران را به مسکو نزدیک ببیند، باید با اتخاذ سیاستی حسابشدهتر با هدف از بین بردن پیشگیرانه پتانسیلهای درگیری، اولین گام را به سوی تهران بردارد. ترامپ ممکن است واجد شرایطترین ساکن کاخ سفید برای برداشتن این گام جسورانه باشد. انجام این کار مستلزم آن است که ترامپ سیاست خاورمیانهای ایالات متحده را از نفوذ غیرعادی و شدید اسرائیل رها کند.
در این میان، ایران مطمئناً تلاش خواهد کرد تا تکههای «محور مقاومت» را پس از فروپاشی رژیم سوریه و جنگ در لبنان و غزه، دوباره گرد هم بیاورد. این هدف بلندپروازانه ممکن است آسان نباشد و زمانبر باشد، اما باز هم، تهران منتظر نیست تا واشنگتن حرکت خود را انجام دهد و در عوض تلاشهای خود را در عرصه سیاست خارجی پیش میبرد - همانند امضای توافق 17 ژانویه در مسکو.
رحمان قهرمانپور کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرآنلاین به موضوع مذاکره میان ایران و ایالات متحده پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید.
در ایران دفاع از چنین توافقی کار سختی است/ پیدا کردن نقطه تعادلی که در آن بازی به نفع هر دو طرف باشد کار زمانبری است
*** ترامپ در وضعیتی وارد کاخ سفید شده که ایران و سه کشور اروپایی در حال چانهزنی بر سر اختلافات خود با یکدیگر هستند. آیا به نظر شما همانطور که ایران تمایل نسبی خود را نشان داده؛ ممکن است ترامپ مایل باشد که به چنین گفتگوهایی بپیوندد؟
آنچه واضح است این که شرایط بسیار سخت است. سختیاش به این خاطر است که در آمریکا تصور و باور رایج این است که ایران در موقعیت ضعیفی قرار گرفته و مجبور است که امتیاز بدهد. این مساله به آن معناست که آمریکاییها میخواهند به توافقی برسند که به صورت آشکار و ملموس به نفع آنها باشد. در ایران دفاع از چنین توافقی کار سختی است. چه دولت باشد و چه حاکمیت میخواهد به توافقی دست پیدا کند که برد-برد باشد و بتواند از آن دفاع کند.
اگر بخواهیم از زاویه تخصصیتر نگاه کنیم، از منظر نظریه بازیها در شرایط فعلی به این دلیلی که گفتم، پیدا کردن نقطه تعادلی که در آن بازی به نفع هر دو طرف باشد کار سخت و زمانبری است. این در شرایطی است که ایران و غرب باید قبل از بازگشت مکانیسم ماشه در آبان ۱۴۰۴ یه یک توافق برسند. سال ۱۳۹۲ که روحانی آمد؛ از توافق موقت تا برجام یک سال و نیم طول کشید. آنهم در شرایطی که اوضاع منطقه و جهان بهتر از این بود. اما الان که اوضاع منطقه و شرایط بینالمللی تغییر کرده و زمان هم کمتر است، قاعدتا نسبت به اینکه امکان توافق در ماههای آینده وجود داشته باشد باید محتاط باشیم. به همین خاطر است که همه تحلیلگران این روزها نمیدانند که آیا در عمل توافقی اتفاق خواهد افتاد یا نه.
معماری امنیتی اروپا بهم ریخته/مثل سابق نمیتواند در موضوع مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا میانجیگری کند
*** اروپاییها با مساله مکانیسم ماشه سعی دارند تا تهران را تحت فشار قرار دهند و از همین حالا ایران هم اعلام کرده با فعال شدن چنین مکانیسمی از انپیتی خارج خواهد شد. اما چنین تهدیدی تا چه اندازه جدی است و چه تاثیری بر گفتگوهای ایران و غرب دارد؟
اروپا علاوه بر اینکه معتقد است بعد از ۷ اکتبر ایران ضعیف شده؛ بر سر مساله اوکراین هم با ایران مشکل دارد. آنجا هم از تهران شاکی است و میگوید ایران در جنگ اوکراین از روسیه دفاع کرده. خود اروپا هم در شرایط سختی قرار دارد. الان ترامپ آمده و میگوید بودجه ناتو باید پنج درصد کشورها باشد که منظورش اروپاییهاست. از سوی دیگر میخواهد بر کالاهای اروپایی تعرفه اعمال کند. اروپا که متحد اصلی خود را آمریکا میدانست، نمیداند روابطش با آمریکا به چه سمتی میرود. از آن سو روسیه به اوکراین حمله کرده و معماری امنیتی اروپا بهم ریخته و آنها نیازمند موشک و تجهیزات نظامی هستند.
بنابراین اروپا خودش در وضعیت سخت و دشواری است و مثل سابق نمیتواند در موضوع مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا میانجیگری کند و به تعبیر دیگر الان باید گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. ترامپ اروپا را هم تهدید میکند. مساله ناتو و گرینلند و اوکراین را ببینید، همه اینها برای اروپا مساله است. بنابراین اروپا برخلاف دو دهه گذشته خیلی نمیتواند در مذاکرات اروپا و امریکا نقش مؤثر ایفا کند. خود این موضوع باعث شده ما محتاط باشیم نسبت به اینکه آیا مذاکرات نتیجه میدهد یا نه. تاکنون دو دور مذاکره انجام شده اما معاون وزارت خارجه اعلام کرده که این مذاکره به معنای دیپلماتیک نیست و دستورکار معینی ندارد و گفتگو است. همه اینها نشان میدهد که شرایط در مقایسه با سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ بسیار سختتر است.
آمریکا جلوی مکانیسم ماشه را نمیگیرد
*** با توجه به اینکه دولت ترامپ نشانی از اینکه بخواهد ایده فشار حداکثری بر ایران را کنار بگذارد؛ از خود نشان نداده است بهنظر شما او مایل است تا اروپا را به سمت فعال کردن مکانیسم ماشه در صورتی که مذاکرات به نتیجهای نرسند هول دهد؟
دوره قبل هم ترامپ به تنهایی میخواست همه تحریمها را بردارد و اروپا جلوی آن ایستاد. اما الان اروپا حرف مکانیسم ماشه را پیش میکشد و طبیعتا ایالات متحده جلوی آن را نمیگیرد و ابزار چانهزنی در دست ترامپ خواهد بود و از ابزار استفاده خواهد کرد تا جای ممکن به ایران فشار بیاورد. قبلا میگفتیم امریکا پلیس بد و اروپا پلیس خوب است اما حالا هر دو پلیس بد هستند.
ایران یک تهدید استراتژیک برای ناتو و اروپا است
حرفهایی که اخیرا مکرون زده است هم مهم بهنظر میرسد. او گفته ایران یک تهدید استراتژیک برای ناتو و اروپا است. این تهدید استراتژیک معنای مشخصی دارد. سال گذشته در اتحادیه اروپا چندین ماه بحث کردند تا ببینند برای چین چه واژهای را به کار ببرند. آنها نهایتا چین را یک رقیب سیستماتیک دانستند. اما وقتی مکرون میآید و از ایران به عنوان تهدید استراتژیک حرف میزند، یعنی حتما فکر شده و مشاوران و وزارتخارجهاش روی آن فکر کردهاند چون تبعات را میدانند. استفاده از لفظ تهدید استراتژیک یعنی روابط ما در شرایط خیلی بدی قرار دارد. شرایط قبلی عدم قطعیت زیادی دارد. دقیقا نمیدانیم حتی اگر مذاکره شروع شود چه خواهد شد. حتی اروپاییها و آمریکاییها هم چندان علاقهای به مذاکره نشان ندادهاند.
بعید میدانم که حاکمیت بخواهد به طور رسمی کار را دست جواد ظریف بسپارد
*** جوادظریف بابت اینکه به جای عباس عراقچی به داووس رفته تحت فشار زیادی قرار دارد. علت انتخاب او برای شرکت در چنین نشستی چیست؟ آیا نشانههایی از این امر دیده میشود که در داخل کشور ارادهای برای سپردن مساله مذاکرات احتمالی به تیمهای داخلی به جای وزارت خارجه وجود دارد؟
این را نمیدانم که چرا ظریف به داووس فرستاده شده. مذاکرت یک زمانی دست شورای امنیت ملی و زمانی دست وزارت خارجه بوده و این یک مساله پروتکلی است. طبیعتا نمیتواند دست ظریف باشد مگر اینکه توافق خیلی گستردهای شکل گرفته باشد که با توجه به اعتراضات اصولگرایان نسبت به ظریف بعید میدانم که حاکمیت بخواهد به طور رسمی کار را دست جواد ظریف بسپارد. در مورد داووس هم باید بدانیم که اجلاس داووس زمانی مهم بود که بحث جهانی شدن و آزادسازی تجاری و وابستگی متقابل بود. اما بعد از جنگ اوکراین، جهان به سمت بازدارندگی نظامی و ساخت تجهیزات نظامی و... رفت و الان نشستهای اقتصادی خیلی تاثیرگذار نیست. الان بحث روز بحث سپردفاع موشکی آمریکا است.