تاریخ انتشار
جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ ساعت ۰۲:۰۵
کد مطلب : ۴۹۴۷۸۲
تحلیلی بر مسیر ناهموار گذر از «خاصگرایی» به «عامگرایی» در کهگیلویه و بویراحمد؛
یادداشت ویژه کبنانیوز| چرا دیگران توانستند ولی ما نتوانستیم؟ / اتحاد و همدلی رمز توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد است / نگاهی به علت توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد از منظر نهادگرایی
۰
کبنا ؛
«خاصگرایی» و «عامگرایی» دو مفهومی هستند که میتوانند علت واورنه عمل کردن «سرمایه اجتماعی» در کهگیلویه و بویراحمد را تبیین کنند؛ در اینجا گاهی سرمایهاجتماعی محدود به گروه «خودی» میشود و بر اساس آن همه افرادی که «غیرخودی» محسوب میشوند از دایره توزیع منابع خارج میشوند. راه خروج از این وضعیت، گذر از خاصگرایی به عامگرایی است.
به گزارش کبنا، جوزف شومپیتر اقتصاددان توسعه که نامش با نظریه «شخصیت کارآفرین» گره خورده، توسعه را نه یک پدیده منفرد و مجزا، بلکه کاملاً بههمپیوسته و چندبعدی در نظر میگیرد؛ هر چند از یک نظر شاید بتوان نظریه «شخصیت کارآفرین» را یک نظریه فردی دانست، اما او بلافاصله اعلام میکند که توسعه توسط افراد صورت نمیگیرد؛ اینجاست که او وارد جرگه نهادگرایان میشود. به گفته او کارآفرین در بستری به وجود میآید که از قبل فضا برای شکلگیری کارآفرینی فراهم شده باشد؛ البته یک کارآفرین در هیچ کجا به تنهایی رشد نمیکند. او از استعاره جالبی استفاده میکند؛ به گفته شومپیتر کارآفرین که نماد توسعه است، نه به صورت منفرد و پراکنده، بلکه همانند «زنبوران یک کندو»، در دستهها ظاهر میشوند. وقتی که فضا برای معدود کارآفرینان فراهم نباشد، نمیتوان امیدوار بود دستههایی از کارآفرینان به وجود بیایند. بر اساس نظریه او، وجود کارآفرین، به صورت زنجیرهای کارآفرینان دیگری را نیز به این مکان میکشاند. روشن است که در اینجا منظور از کارآفرین صرفاً فرد به وجود آورنده یک کار خاص نیست؛ کارآفرین در دیدگاه شومپیتر نماد کارگزار توسعه است؛ حالا میتوان این کارگزاران توسعه را از حوزه خصوصی به حوزه دولتی نیز تعمیم داد.
با تکیه بر همین نظریه، میتوان وارد مشکله توسعه در استان کهگیلویه و بویراحمد رسید؛ یکی از بسترهای اصلی توسعه این استان، تحقق «استعاره زنبوران یک کندو» است؛ همان راهبردی که پیش از این توسط برخی از فعالان رسانهای و یا حتی مسئولین از آن تحت عنوان «وحدت و همدلی» یاد شده و صورت مقابل آن را با نام «جزیرهای عمل کردن» مورد انتقاد قرار دادهاند.
نگاهی به تجربه جوامع دیگر به خوبی این موضوع را تأیید میکند؛ شومپیتر از مفهوم «تخریب خلاق» به عنوان یکی از مؤلفههای توسعه نام میبرد. منظور از تخریب خلاق، روند توسعه است که از درون، «قدیمی» را رها و «نو» را جایگزین میکند. این مؤلفه صورت نمیگیرد مگر آنکه بستر نهادی جامعه، آن را بپذیرد. فرض کنید فردی در زمینه خاصی ابداعی انجام داده که به شدت میتواند موجب جهش اقتصادی شود. حال اگر آن ابداع به صورت انبوه وارد بازار شود، منافع عدهای آسیب میبیند؛ بنابراین آن عده مانع از ابداعی میشوند که موجب افزایش منافع عمومی میشود. عجم اوغلو و رابینسون در کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟» نشان میدهند اختراع دستگاه چاپ چه مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرد؛ آنها اختراع این صنعت را نماد تخریب خلاق میدانند. چه میشود که یک جامعه با چنین اختراعی موافق نیست؟ یا صورت مقابل آن، چه میشود در یک جامعه، با چنین اختراعی موافقت میشود؟ بر اساس نظریه نهادگرایی، اگر وحدت اجتماعی و سیاسی در سطح سازمانی وجود داشته باشد، احتمال موافقت با چنین اختراعی افزایش مییابد؛ چرا که علاوه بر منافع اقتصادی، سرمایه اجتماعی زیادی نیز برای آنها به دنبال دارد.
حال به همان موضوع بالاتر برمیگردیم؛ تجربه جوامع نشان داده در صورت اتحاد و همدلی یا به زبان شومپیتری عمل کردن همچون زنبوران یک کندو، توسعه امکانپذیر میشود. علاوه بر جوامع دیگر، تجربه استانهای همجوار کهگیلویه و بویراحمد نیز این موضوع را تأیید میکند. در استانی همچون اصفهان، چندان مهم نیست نمایندگان اصولگرا هستند یا اصلاحطلب؛ از چه قوم و طایفهای هستند؛ زن هستد یا مرد؛ پیر هستند یا جوان؛ در هر صورت اتحادی بسیار قابل توجه بین آنها وجود دارد؛ همین اتحاد را میتوان در بین مدیران آن استان و در سطحی دیگر بین مدیران و نمایندگان آنجا دید. در چنین استانهایی، اگر پای منافع استان در میان باشد، تمام اختلافات کنار گذاشته میشود. اما متأسفانه در کهگیلویه و بویراحمد گاهی دیده میشود صرفاً به دلیل منافع شخصی و گروهی، منافع عمومی زیر سؤال برده میشوند.
البته این بدان معنا نیست که اتحادی در کهگیلویه و بویراحمد وجود ندارد؛ اتفاقاً این استان از این نظر یکی از تاریخیترین استانهای کشور است. اغلب تحقیقات تأیید میکنند کهگیلویه و بویراحمد دارای سطح بالایی از سرمایه اجتماعی است؛ اتحاد نیز یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی است. اما نباید فراموش کنیم که سرمایه اجتماعی همچون شمشیری دولبه است؛ اگر این سرمایه محدود به گروه شود، افراد را به دو دسته خودی و غیرخودی تقسیم میکند. بر اساس آن، منابع و مواهب به گروه خودی باید برسد و غیرخودیها هیچ حقی نخواهند داشت. متأسفانه گاهی دیده میشود برخی، بر اساس همین نگاه خودی و غیرخودی، راه را بر دیگران تنگ میکنند. بر این اساس، سرمایه اجتماعی نه تنها عامل توسعه نیست، بلکه گاهی مانع توسعه میشود؛ تجربه کهگیلویه و بویراحمد این را نشان داده است. البته باید تأکید کرد که ما نمیخواهیم عامل توسعهنیافتگی استان را صرفاً به این یک عامل تقلیل دهیم. اما سرمایه اجتماعی به صورت کنونی که آن را میتوان «خاصگرایی» نام نهاد، از بسترهایی است که توسعهنیافتگی را تشدید میکند. سویه مقابل این وضعیت «عامگرایی» نام دارد. در عامگرایی، همه به یک چشم نگریسته میشوند؛ در واقع عامگرایی تسری سرمایه اجتماعی به کل استان کهگیلویه و بویراحمد است. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، مؤلفه نخست توسعه استقرار مییابد و فضا برای رشد زنبوران یک کندو فراهم میشود و به تدریج به مصادیق «تخریب خلاق» امکان رشد و ظهور داده میشود.
البته در این صورت نیز نمیتوان ادعای رسیدن به توسعه در کهگیلویه و بویراحمد داشت؛ چرا که بر اساس نظریه نهادگرایی، مسیر تاریخ «نامقدر» است؛ یعنی نمیتوان پیشبینی کرد که حتماً توسعه رخ میدهد. اما چارهای به جز رفتن به چنین مسیری پیش روی استان کهگیلویه و بویراحمد نیست.
مقایسه کهگیلویه و بویراحمد با استانی همچون اصفهان، از بسیاری جهات مقایسه نادرستی است؛ ما نیز این تفاوت را به وضوح میدانیم؛ وسعت، تاریخ، و بسیاری از مسائل دیگر را عمداً نادیده گرفتیم تا صرفاً یک عامل را در بین این دو استان با یکدیگر مقایسه کنیم؛ «اتحاد و همدلی مدیران و نیروی انسانی اثرگذار». اگر به جز این عامل، تأثیر سایر عوامل را کنترل کنیم، یعنی اثر آنها را در نظر نگیریم، استانی همچون اصفهان، گامهایی جلوتر از کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد. بنابراین اگر کهگیلویه و بویراحمد، وسعت ندارد، تاریخچه کوتاهی دارد، از نظر مؤلفههای دیگری از نظر مزیت نسبی پایینتر است، اما در بسیاری دیگر از مؤلفهها مزیت نسبی بسیار بالاتری نسبت به استانهای دیگر دارد که هنوز به فعلیت نرسیدهاند. حال بر اساس مطالبی که گفته شد میتوان این فرضیه را مطرح کرد که در صورت ایجاد یک بستر همدلانه مبتنی بر اتحاد در بین مسئولین و نیروهای سیاسی، به فعلیتیافتن مزیتهای کهگیلویه و بویراحمد و افتادن در مسیر توسعه امیدوار بود.
روشن است که این یادداشت صرفاً از یک رویکرد خاص به توسعه نگاه کرده است؛ رویکردهای دیگری نیز در این زمینه وجود دارند که میتوانند علت توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد را در عوامل دیگری جستوچو کنند که نافی رویکرد ما نیستند. صاحبنظران این حوزه میتوانند با ارسال دیدگاه خود، این فرضیه کبنا نیوز را رد یا تأیید کنند.
به گزارش کبنا، جوزف شومپیتر اقتصاددان توسعه که نامش با نظریه «شخصیت کارآفرین» گره خورده، توسعه را نه یک پدیده منفرد و مجزا، بلکه کاملاً بههمپیوسته و چندبعدی در نظر میگیرد؛ هر چند از یک نظر شاید بتوان نظریه «شخصیت کارآفرین» را یک نظریه فردی دانست، اما او بلافاصله اعلام میکند که توسعه توسط افراد صورت نمیگیرد؛ اینجاست که او وارد جرگه نهادگرایان میشود. به گفته او کارآفرین در بستری به وجود میآید که از قبل فضا برای شکلگیری کارآفرینی فراهم شده باشد؛ البته یک کارآفرین در هیچ کجا به تنهایی رشد نمیکند. او از استعاره جالبی استفاده میکند؛ به گفته شومپیتر کارآفرین که نماد توسعه است، نه به صورت منفرد و پراکنده، بلکه همانند «زنبوران یک کندو»، در دستهها ظاهر میشوند. وقتی که فضا برای معدود کارآفرینان فراهم نباشد، نمیتوان امیدوار بود دستههایی از کارآفرینان به وجود بیایند. بر اساس نظریه او، وجود کارآفرین، به صورت زنجیرهای کارآفرینان دیگری را نیز به این مکان میکشاند. روشن است که در اینجا منظور از کارآفرین صرفاً فرد به وجود آورنده یک کار خاص نیست؛ کارآفرین در دیدگاه شومپیتر نماد کارگزار توسعه است؛ حالا میتوان این کارگزاران توسعه را از حوزه خصوصی به حوزه دولتی نیز تعمیم داد.
با تکیه بر همین نظریه، میتوان وارد مشکله توسعه در استان کهگیلویه و بویراحمد رسید؛ یکی از بسترهای اصلی توسعه این استان، تحقق «استعاره زنبوران یک کندو» است؛ همان راهبردی که پیش از این توسط برخی از فعالان رسانهای و یا حتی مسئولین از آن تحت عنوان «وحدت و همدلی» یاد شده و صورت مقابل آن را با نام «جزیرهای عمل کردن» مورد انتقاد قرار دادهاند.
نگاهی به تجربه جوامع دیگر به خوبی این موضوع را تأیید میکند؛ شومپیتر از مفهوم «تخریب خلاق» به عنوان یکی از مؤلفههای توسعه نام میبرد. منظور از تخریب خلاق، روند توسعه است که از درون، «قدیمی» را رها و «نو» را جایگزین میکند. این مؤلفه صورت نمیگیرد مگر آنکه بستر نهادی جامعه، آن را بپذیرد. فرض کنید فردی در زمینه خاصی ابداعی انجام داده که به شدت میتواند موجب جهش اقتصادی شود. حال اگر آن ابداع به صورت انبوه وارد بازار شود، منافع عدهای آسیب میبیند؛ بنابراین آن عده مانع از ابداعی میشوند که موجب افزایش منافع عمومی میشود. عجم اوغلو و رابینسون در کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟» نشان میدهند اختراع دستگاه چاپ چه مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرد؛ آنها اختراع این صنعت را نماد تخریب خلاق میدانند. چه میشود که یک جامعه با چنین اختراعی موافق نیست؟ یا صورت مقابل آن، چه میشود در یک جامعه، با چنین اختراعی موافقت میشود؟ بر اساس نظریه نهادگرایی، اگر وحدت اجتماعی و سیاسی در سطح سازمانی وجود داشته باشد، احتمال موافقت با چنین اختراعی افزایش مییابد؛ چرا که علاوه بر منافع اقتصادی، سرمایه اجتماعی زیادی نیز برای آنها به دنبال دارد.
حال به همان موضوع بالاتر برمیگردیم؛ تجربه جوامع نشان داده در صورت اتحاد و همدلی یا به زبان شومپیتری عمل کردن همچون زنبوران یک کندو، توسعه امکانپذیر میشود. علاوه بر جوامع دیگر، تجربه استانهای همجوار کهگیلویه و بویراحمد نیز این موضوع را تأیید میکند. در استانی همچون اصفهان، چندان مهم نیست نمایندگان اصولگرا هستند یا اصلاحطلب؛ از چه قوم و طایفهای هستند؛ زن هستد یا مرد؛ پیر هستند یا جوان؛ در هر صورت اتحادی بسیار قابل توجه بین آنها وجود دارد؛ همین اتحاد را میتوان در بین مدیران آن استان و در سطحی دیگر بین مدیران و نمایندگان آنجا دید. در چنین استانهایی، اگر پای منافع استان در میان باشد، تمام اختلافات کنار گذاشته میشود. اما متأسفانه در کهگیلویه و بویراحمد گاهی دیده میشود صرفاً به دلیل منافع شخصی و گروهی، منافع عمومی زیر سؤال برده میشوند.
البته این بدان معنا نیست که اتحادی در کهگیلویه و بویراحمد وجود ندارد؛ اتفاقاً این استان از این نظر یکی از تاریخیترین استانهای کشور است. اغلب تحقیقات تأیید میکنند کهگیلویه و بویراحمد دارای سطح بالایی از سرمایه اجتماعی است؛ اتحاد نیز یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی است. اما نباید فراموش کنیم که سرمایه اجتماعی همچون شمشیری دولبه است؛ اگر این سرمایه محدود به گروه شود، افراد را به دو دسته خودی و غیرخودی تقسیم میکند. بر اساس آن، منابع و مواهب به گروه خودی باید برسد و غیرخودیها هیچ حقی نخواهند داشت. متأسفانه گاهی دیده میشود برخی، بر اساس همین نگاه خودی و غیرخودی، راه را بر دیگران تنگ میکنند. بر این اساس، سرمایه اجتماعی نه تنها عامل توسعه نیست، بلکه گاهی مانع توسعه میشود؛ تجربه کهگیلویه و بویراحمد این را نشان داده است. البته باید تأکید کرد که ما نمیخواهیم عامل توسعهنیافتگی استان را صرفاً به این یک عامل تقلیل دهیم. اما سرمایه اجتماعی به صورت کنونی که آن را میتوان «خاصگرایی» نام نهاد، از بسترهایی است که توسعهنیافتگی را تشدید میکند. سویه مقابل این وضعیت «عامگرایی» نام دارد. در عامگرایی، همه به یک چشم نگریسته میشوند؛ در واقع عامگرایی تسری سرمایه اجتماعی به کل استان کهگیلویه و بویراحمد است. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، مؤلفه نخست توسعه استقرار مییابد و فضا برای رشد زنبوران یک کندو فراهم میشود و به تدریج به مصادیق «تخریب خلاق» امکان رشد و ظهور داده میشود.
البته در این صورت نیز نمیتوان ادعای رسیدن به توسعه در کهگیلویه و بویراحمد داشت؛ چرا که بر اساس نظریه نهادگرایی، مسیر تاریخ «نامقدر» است؛ یعنی نمیتوان پیشبینی کرد که حتماً توسعه رخ میدهد. اما چارهای به جز رفتن به چنین مسیری پیش روی استان کهگیلویه و بویراحمد نیست.
مقایسه کهگیلویه و بویراحمد با استانی همچون اصفهان، از بسیاری جهات مقایسه نادرستی است؛ ما نیز این تفاوت را به وضوح میدانیم؛ وسعت، تاریخ، و بسیاری از مسائل دیگر را عمداً نادیده گرفتیم تا صرفاً یک عامل را در بین این دو استان با یکدیگر مقایسه کنیم؛ «اتحاد و همدلی مدیران و نیروی انسانی اثرگذار». اگر به جز این عامل، تأثیر سایر عوامل را کنترل کنیم، یعنی اثر آنها را در نظر نگیریم، استانی همچون اصفهان، گامهایی جلوتر از کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد. بنابراین اگر کهگیلویه و بویراحمد، وسعت ندارد، تاریخچه کوتاهی دارد، از نظر مؤلفههای دیگری از نظر مزیت نسبی پایینتر است، اما در بسیاری دیگر از مؤلفهها مزیت نسبی بسیار بالاتری نسبت به استانهای دیگر دارد که هنوز به فعلیت نرسیدهاند. حال بر اساس مطالبی که گفته شد میتوان این فرضیه را مطرح کرد که در صورت ایجاد یک بستر همدلانه مبتنی بر اتحاد در بین مسئولین و نیروهای سیاسی، به فعلیتیافتن مزیتهای کهگیلویه و بویراحمد و افتادن در مسیر توسعه امیدوار بود.
روشن است که این یادداشت صرفاً از یک رویکرد خاص به توسعه نگاه کرده است؛ رویکردهای دیگری نیز در این زمینه وجود دارند که میتوانند علت توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد را در عوامل دیگری جستوچو کنند که نافی رویکرد ما نیستند. صاحبنظران این حوزه میتوانند با ارسال دیدگاه خود، این فرضیه کبنا نیوز را رد یا تأیید کنند.