تاریخ انتشار
پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۰۹
کد مطلب : ۴۹۴۲۵۷
یادداشت؛
ظهور گونه «شبهکنشگر_فعال سیاسیِ نقزن» در بویراحمد؛ از خرامین تا دهرابپور
۲
کبنا ؛یادداشت| در حالی که کنشگری سیاسی باید معطوف به هدف باشد و در نهایت کنشگران ادعا کنند در یک یا چند مورد خاص به نتیجه دست یافتهاند، در کهگیلویه و بویراحمد شاهد رشد یک گونه کنشگری سیاسی هستیم که تمام این موارد را به نقزنی و گیر دادن فروکاسته است.
کنشگری سیاسی انواع مختلفی دارد؛ رأی دادن در انتخابات تا نمایندگی برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و ... همگی انواعی از این کنشگری هستند. روشن است آنهایی که قصد شرکت در انتخابات دارند، باید کنشگریای متفاوت از شهروندان عادی از خود بروز دهند. اما به دلایلی که در ادامه گفته میشود برخی از سیاسیون کهگیلویه و بویراحمد کنشگری سیاسی را با نقزدن و گیر دادن اشتباه گرفتهاند.
مشارکت در انتخابات، درخواست از مقامات دولتی، به دست آوردن یا حفظ یک کرسی دولتی، شرکت در نشستهای رو در رو با مقامات رسمی، نوشتن در رسانهها و مطبوعات، کمپینهای سیاسی و اجتماعی، رفتن به تظاهرات و گردهماییها و مواردی از این دست، همگی اشکالی از کنشگری سیاسی محسوب میشوند.
جالب اینجاست که بسیاری از سیاسیون استان، تنها به یکی از این موارد بسنده کردهاند که اتفاقاً فیکترین، دم دستیترین و کمهزینهترین راه برای فعالیت سیاسی است؛ آنها فعالیت سیاسی را با واکنش نشان دادن به این و آن در فضای مجازی اشتباه گرفتهاند.
میتوان سیاسیون استان را گونهشناسی کرد و برای هر کدام نامی نهاد؛ اما تا اینجا کافیست بدانیم یکی از گونههای فعالیت سیاسی در استان و بهویژه بویراحمد را میتوان گونه «شبهکنشگر_فعال سیاسیِ نقزن» نام گذاشت. دو مصداق برای این گونه کنشگری سیاسی شیرعلی خرامین و کیان دهرابپور هستند که فعالیت سیاسی را محدود به گیر دادن به این و آن کردهاند.
هر اتفاقی میافتد باید منتظر بود این گونه از کنشگران سیاسی چه وضعیتی بر صفحات شخصی خود در فضای مجازی و یا رسانهها منتشر کردهاند. این اتفاق آنقدر تکرار شده و میشود که دیگر فاقد اثرگذاری شده است.
روشن است که صرف انتشار یک یادداشت در مورد یک پدیده نمیتواند کمک چندانی به حل آن کند. یادداشتنویسی ابزاری است که در کنار سایر ابزارهای دیگر جواب میدهد؛ آن فردی که قصد شرکت در انتخابات دارد، نمیتواند با توسل به چند یادداشت، خود را فعال سیاسی و دغدغهمند بنامد؛ نهایتاً او را بتوان یک یادداشتنویس نام نهاد؛ امثال این یادداشتنویسان نیز در این استان کم نیستند؛ آیا همه آنها باید در انتخابات شرکت کنند؟
از سوی دیگر، آن چیزی که این گونه کنشگر را از دیگران جدا میکند، سابقه علمی آنهاست؛ باز هم از این دسته افراد در استان کهگیلویه و بویراحمد کم وجود ندارد؛ بسیاری از دانشگاهیان این استان گاهی اوقات در مورد برخی مسائل اظهار نظر میکنند، اما به خود اجازه نمیدهند در پدیدهای همچون انتخابات شرکت نمایند.
تفاوت گونه «شبهکنشگر_فعال سیاسیِ نقزن» با این دسته از دانشگاهیان تنها و تنها در این است که آنها برای خود حق شرکت در انتخابات قائل شدهاند. همین عامل هم باعث شده که علاوه بر یادداشتهای علمی، مدام به همه اتفاقات و افراد گیر دهند.
دلایلی در شکلگیری این گونه از کنشگری سیاسی در کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد؛ یکی از مهمترین آنها نبود حزب و دستجات سیاسی است. در نبود احزاب، هر کسی میتواند ادعا کند که کنشگر سیاسی است؛ جالب اینجاست که اخیراً نیز مد شده که بگویند ما کنشگر سیاسی مستقل هستیم و به هیچ حزب و گروهی تعلق نداریم؛ آنچه که باید مایه تأسف باشد، تبدیل به مایه افتخار شده است.
زمانی که حزب وجود نداشته باشد، افراد میتوانند امروز یک نظر بدهند و روز دیگر نظری دیگر؛ آنها میتوانند به راحتی هممسیر با باد تغییر جهت دهند و به کسی هم پاسخگو نباشند.
در همین فقدان حزب است که کنشگران احساس میکنند اگر نامهنگاری و یادداشتنویسی کنند و در آن گیر بدهند، مجوزی برای شرکت در انتخابات به دست میآورند. در این در حالی است که اگر آنها در قالب حزب فعالیت میکردند، لازم بود علاوه بر نامهنگاری و یادداشتنویسی، کمپین تشکیل دهند، در گردهماییها شرکت کنند، با مقامات رسمی دیدار و گفتوگو نمایند، در مراسمات و نشستهای مردمی حاضر شوند، هزینه دهند و در نهایت نتیجه بگیرند. اما همه آنها فراموش شده تا فیکترین شکل کنشگری ظهور کند.
کنشگری سیاسی انواع مختلفی دارد؛ رأی دادن در انتخابات تا نمایندگی برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و ... همگی انواعی از این کنشگری هستند. روشن است آنهایی که قصد شرکت در انتخابات دارند، باید کنشگریای متفاوت از شهروندان عادی از خود بروز دهند. اما به دلایلی که در ادامه گفته میشود برخی از سیاسیون کهگیلویه و بویراحمد کنشگری سیاسی را با نقزدن و گیر دادن اشتباه گرفتهاند.
مشارکت در انتخابات، درخواست از مقامات دولتی، به دست آوردن یا حفظ یک کرسی دولتی، شرکت در نشستهای رو در رو با مقامات رسمی، نوشتن در رسانهها و مطبوعات، کمپینهای سیاسی و اجتماعی، رفتن به تظاهرات و گردهماییها و مواردی از این دست، همگی اشکالی از کنشگری سیاسی محسوب میشوند.
جالب اینجاست که بسیاری از سیاسیون استان، تنها به یکی از این موارد بسنده کردهاند که اتفاقاً فیکترین، دم دستیترین و کمهزینهترین راه برای فعالیت سیاسی است؛ آنها فعالیت سیاسی را با واکنش نشان دادن به این و آن در فضای مجازی اشتباه گرفتهاند.
میتوان سیاسیون استان را گونهشناسی کرد و برای هر کدام نامی نهاد؛ اما تا اینجا کافیست بدانیم یکی از گونههای فعالیت سیاسی در استان و بهویژه بویراحمد را میتوان گونه «شبهکنشگر_فعال سیاسیِ نقزن» نام گذاشت. دو مصداق برای این گونه کنشگری سیاسی شیرعلی خرامین و کیان دهرابپور هستند که فعالیت سیاسی را محدود به گیر دادن به این و آن کردهاند.
هر اتفاقی میافتد باید منتظر بود این گونه از کنشگران سیاسی چه وضعیتی بر صفحات شخصی خود در فضای مجازی و یا رسانهها منتشر کردهاند. این اتفاق آنقدر تکرار شده و میشود که دیگر فاقد اثرگذاری شده است.
روشن است که صرف انتشار یک یادداشت در مورد یک پدیده نمیتواند کمک چندانی به حل آن کند. یادداشتنویسی ابزاری است که در کنار سایر ابزارهای دیگر جواب میدهد؛ آن فردی که قصد شرکت در انتخابات دارد، نمیتواند با توسل به چند یادداشت، خود را فعال سیاسی و دغدغهمند بنامد؛ نهایتاً او را بتوان یک یادداشتنویس نام نهاد؛ امثال این یادداشتنویسان نیز در این استان کم نیستند؛ آیا همه آنها باید در انتخابات شرکت کنند؟
از سوی دیگر، آن چیزی که این گونه کنشگر را از دیگران جدا میکند، سابقه علمی آنهاست؛ باز هم از این دسته افراد در استان کهگیلویه و بویراحمد کم وجود ندارد؛ بسیاری از دانشگاهیان این استان گاهی اوقات در مورد برخی مسائل اظهار نظر میکنند، اما به خود اجازه نمیدهند در پدیدهای همچون انتخابات شرکت نمایند.
تفاوت گونه «شبهکنشگر_فعال سیاسیِ نقزن» با این دسته از دانشگاهیان تنها و تنها در این است که آنها برای خود حق شرکت در انتخابات قائل شدهاند. همین عامل هم باعث شده که علاوه بر یادداشتهای علمی، مدام به همه اتفاقات و افراد گیر دهند.
دلایلی در شکلگیری این گونه از کنشگری سیاسی در کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد؛ یکی از مهمترین آنها نبود حزب و دستجات سیاسی است. در نبود احزاب، هر کسی میتواند ادعا کند که کنشگر سیاسی است؛ جالب اینجاست که اخیراً نیز مد شده که بگویند ما کنشگر سیاسی مستقل هستیم و به هیچ حزب و گروهی تعلق نداریم؛ آنچه که باید مایه تأسف باشد، تبدیل به مایه افتخار شده است.
زمانی که حزب وجود نداشته باشد، افراد میتوانند امروز یک نظر بدهند و روز دیگر نظری دیگر؛ آنها میتوانند به راحتی هممسیر با باد تغییر جهت دهند و به کسی هم پاسخگو نباشند.
در همین فقدان حزب است که کنشگران احساس میکنند اگر نامهنگاری و یادداشتنویسی کنند و در آن گیر بدهند، مجوزی برای شرکت در انتخابات به دست میآورند. در این در حالی است که اگر آنها در قالب حزب فعالیت میکردند، لازم بود علاوه بر نامهنگاری و یادداشتنویسی، کمپین تشکیل دهند، در گردهماییها شرکت کنند، با مقامات رسمی دیدار و گفتوگو نمایند، در مراسمات و نشستهای مردمی حاضر شوند، هزینه دهند و در نهایت نتیجه بگیرند. اما همه آنها فراموش شده تا فیکترین شکل کنشگری ظهور کند.