تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۲:۱۱
کد مطلب : ۴۹۳۶۹۴
چشماندازه رویدادهای آینده در سوریه
هیئت تحریر الشام و آینده سوریه؛ آیا یک دولت فراگیر ممکن است؟
۰
کبنا ؛تحلیل وقایع سوریه نیازمند بررسی چندین جنبه مختلف است که شامل تاریخچه، علل، و پیامدهای بحران سوریه میشود. سوریه از زمان استقلال در 1946 تحت رژیمهای مختلفی قرار داشته است. حزب بعث از 1963 قدرت را در دست دارد و حافظ اسد و سپس پسرش بشار اسد، رهبری کشور را بر عهده داشتهاند. نظام سوریه یک رژیم تکحزبی است که بر اساس اصول سوسیالیستی و ناسیونالیستی اداره میشود. این رژیم به شدت مخالف هرگونه انتقاد و نارضایتی بوده و به سرکوب مخالفان پرداخته است. در سال 2011، نارضایتی عمومی به دلایل اقتصادی، فساد، و سرکوبهای سیاسی به اوج رسید. بحران سوریه یک معضل پیچیده و چندبعدی است که ریشههای عمیق تاریخی، اجتماعی، و سیاسی دارد. برای درک بهتر این بحران، لازم است به تأثیرات آن بر مردم، منطقه، و نظام بینالملل توجه کرد. حل این بحران نیازمند همکاریهای بینالمللی و درک عمیق از نیازها و خواستههای مردم سوریه است.
دانیل بایمن، مدیر برنامه جنگ، تهدیدات غیرمتعارف و تروریسم مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل در روزنامه نیویورک تایمز نوشت، یکی از بزرگترین ابهامات پیش روی سوریها و همسایگان این کشور، ماهیت واقعی گروههای مخالف بشار اسد، بهویژه «هیئت تحریر الشام» است که در ماههای اخیر رهبری بسیاری از حملات علیه نظام بشار اسد را بر عهده داشته است. این گروه اکنون به یکی از بازیگران اصلی در میان مخالفان دولت سوریه تبدیل شده است. با این حال، موضعگیریهای بینالمللی در قبال این گروه، بهویژه از سوی ایالات متحده، همچنان سوالات زیادی را بهوجود آورده است. آمریکا نهتنها «هیئت تحریر الشام» را یک گروه تروریستی میداند، بلکه رهبر آن، ابو محمد الجولانی را نیز هدف جایزه ۱۰ میلیون دلاری خود قرار داده است.
هیئت تحریر الشام: از جبهه النصره تا چالشهای آینده سوریه
هیئت تحریر الشام که مانند گروه داعش از «جبهه النصره» بهوجود آمده است، خود از القاعده در عراق منشعب شده بود. ابو محمد الجولانی، رهبر این گروه، در ابتدا بهعنوان یکی از فرماندهان برجسته القاعده شناخته میشد، اما در سال ۲۰۱۶ بهطور علنی از این گروه جدا شد و در سال ۲۰۱۷ هیئت تحریر الشام را تشکیل داد. او بارها اعلام کرده که مخالف ایدههای داعش در خصوص ایجاد خلافت اسلامی و همچنین حملات تروریستی خارجی است.
در مناطق تحت کنترل این گروه، الجولانی سعی کرده مبارزانی که به القاعده یا داعش وفادارند را سرکوب کند. اگرچه این اقدامات ممکن است نشان از تغییرات در نگرشهای الجولانی باشد، اما تحلیلها نشان میدهند که ممکن است او تنها بهطور موقت علیه این گروهها ایستاده باشد تا در شرایطی خاص قدرت را بهدست آورد. این امر نگرانیهایی را ایجاد میکند که در آینده ممکن است دوباره با داعش یا دیگر گروههای مشابه همکاری کند.
یکی از سوالات مهم و باز در مورد آینده سوریه این است که چگونه هر دولتی که در این کشور شکل بگیرد، قادر خواهد بود جمعیت متنوع و متکثر آن را مدیریت کند. ابو محمد الجولانی، رهبر هیئت تحریر الشام، به رهبران اقلیتهای مسیحی، دروزی و سایر گروههای مذهبی گفته است که آنها در زمینه عبادت آزاد هستند. با این حال، پیروان این گروه همچنان به نسخهای افراطی از اسلام وفادارند و کارنامه حقوق بشر هیئت تحریر الشام ترکیبی از اقدامات متناقض است.
بر اساس گزارش وزارت امور خارجه ایالات متحده، هیئت تحریر الشام متهم به نقض حقوق بشر علیه اقلیتها شده است. این گروه در مناطق تحت کنترل خود، نهتنها اموال مسیحیان آواره را تصرف کرده، بلکه محدودیتهایی برای نمایشهای عمومی مسیحیت اعمال کرده است. حتی زمانی که به عبادت مسیحیان اجازه داده شده، این گروه همچنان تلاش کرده است تا حضور نمادهای مذهبی مسیحی را محدود کند.
هیئت تحریر الشام و آینده سوریه: آیا یک دولت فراگیر ممکن است؟
حتی در صورتی که هیئت تحریر الشام قادر باشد عناصر افراطی خود را مهار کند، نگرانیها در مورد رشد مجدد قدرت داعش همچنان باقی است. پیش از آغاز آخرین حملات، این گروه تروریستی در سال ۲۰۲۴ اعلام کرده بود که قصد دارد تعداد حملات خود در عراق و سوریه را نسبت به سال ۲۰۲۳ دو برابر کند. طبق برآوردها، هماکنون داعش حدود ۲۵۰۰ مبارز در این دو کشور دارد و اردوگاههای آموزشی خود را در مناطق دورافتاده تاسیس کرده است.
علاوه بر این، هزاران مبارز داعش در سوریه بازداشت شدهاند و برخی از آنها ممکن است در آینده آزاد شوند. در شرایطی که گروههای مخالف در تلاش برای کسب قدرت هستند، داعش ممکن است با استفاده از خلأ قدرت و درگیریهای داخلی در سوریه، توانایی تصرف اراضی جدید و انجام عملیاتهای تروریستی بیشتر را پیدا کند.
تا به امروز، مشخص نیست که آیا هیئت تحریر الشام قادر خواهد بود قدرت را تثبیت کند، با رقبای خود همکاری کند و یک دولت پایدار در سوریه تشکیل دهد. این گروه که در حال حاضر قویترین گروه مخالف نظام بشار اسد بهحساب میآید، اما تنها گروهی نیست که در صحنه حضور دارد. ایالات متحده سالهاست که با نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)، که عمدتاً از کردها تشکیل شدهاند، برای مبارزه با داعش همکاری میکند و حدود ۹۰۰ نیروی نظامی خود را در سوریه نگه داشته است.
با فروپاشی نیروهای نظام اسد، نیروهای دموکراتیک سوریه موفق به تصرف اراضی بیشتری شدهاند و در دیگر نقاط کشور، گروههای محلی نیز از وضعیت آشوب استفاده کردهاند. در این میان، امکان شکلگیری یک دولت واحد از این وضعیت پیچیده وجود دارد، اما در کوتاهمدت احتمالاً گروههای مختلف در بخشهای مختلف سوریه حاکم خواهند شد. این امر بهویژه زمانی که تجربههای گذشته را در نظر میگیریم، ممکن است به رقابتهای مسلحانه میان این گروهها منجر شود. در چنین شرایطی، هرگونه چشمانداز برای ایجاد یک دولت فراگیر و باثبات در سوریه، در هالهای از ابهام باقی میماند.
آیا گروههای مخالف در پی تسویهحساب با حامیان بشار اسد هستند؟
یکی از نگرانیهای عمده در خصوص آینده سوریه این است که هیئت تحریر الشام و سایر گروههای شبهنظامی، به همراه ساکنان محلی، ممکن است انتقامی از حامیان بشار اسد و جوامع اقلیت، بهویژه علویها که هسته اصلی رژیم اسد را تشکیل میدهند، بگیرند. بشار اسد برای تقویت قدرت خود در مقابل اکثریت سنی مسلمان در کشور، ائتلافی از علویها، مسیحیان، دروزیها و دیگر اقلیتها تشکیل داده بود. اما حالا که قدرت به دست سنیها بازگشته، این احتمال وجود دارد که گروههایی که در دوران نظام اسد به حاشیه رانده شده بودند، به دنبال انتقام از کسانی باشند که آنها را بهعنوان سلطهگران سابق خود میبینند.
چنین رویدادهایی در تاریخ منطقه نیز سابقه دارد. بهعنوان مثال، پس از سقوط رژیم صدام حسین در عراق در سال ۲۰۰۳، عراقیها شروع به شکار اعضای حزب بعث کردند که آنها را مسئول جنایات رژیم میدانستند. در سوریه نیز، اگرچه دلایل بسیاری برای نفرت از کسانی که مردم را شکنجه و سرکوب کردهاند وجود دارد، اما در چنین شرایطی معمولاً افرادی که بهطور مستقیم مسئول جنایات نبودهاند، قربانی انتقامجوییها میشوند. این وضعیت میتواند به تشدید بحران انسانی و اجتماعی در سوریه منجر شود و آیندهای پر از خشونت و بیثباتی را برای این کشور رقم بزند.
اگر آشوب، انتقامجویی و درگیریهای داخلی بخشهایی از سوریه را در بر گیرد، وضعیت انسانی این کشور ممکن است بدتر از قبل شود. جنگ داخلی در سوریه تاکنون منجر به آوارگی حدود هفت میلیون نفر در داخل کشور و بیش از پنج میلیون نفر به کشورهای همسایه و دیگر نقاط جهان شده است. اگرچه امیدواریهایی برای بازگشت بسیاری از این پناهندگان، بهویژه در ترکیه، لبنان و دیگر کشورها وجود دارد، اما شرایط بهویژه برای جوامعی که به بشار اسد وابسته بودهاند، میتواند دشوار باشد.
در صورتی که این جوامع هدف حملات و انتقامجوییها قرار گیرند، ممکن است بهطور جمعی مجبور به فرار شوند و به کشورهای میزبان پناه ببرند. این در حالی است که کشورهای میزبان خود تحت فشار اقتصادی و اجتماعی زیادی قرار دارند و نمیتوانند پاسخگوی نیازهای این جمعیت بزرگ باشند. از سوی دیگر، کسانی که به سوریه باز میگردند، با شهرهایی ویران و اقتصادی که دیگر کارکردی ندارد، مواجه خواهند شد. بازسازی این مناطق میتواند دههها زمان ببرد و چالشهای عظیمی را پیش روی جامعه سوریه قرار دهد.
گسترش تنشها در سوریه: نقش ترکیه، اسرائیل و هیئت تحریر الشام در تحولات آینده
اما جهان در حال حاضر هیچ آمادگی جدی برای کمک به وضعیت بحرانی سوریه ندارد. روز شنبه، دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا، در توییتی نوشت: «درگیر نشوید!» در حالی که جنگها در اوکراین، سودان و غزه تمام منابع جهانی را میطلبند، دولتهای غربی بهویژه از همکاری با هیئت تحریر الشام حتی به دلایل انسانی نیز اجتناب خواهند کرد. این امر باعث میشود که کمکهای انسانی به سوریه احتمالاً محدود و ناکافی باشد.
در چنین شرایطی، بیثباتی سوریه بهطور فزایندهای منجر به اقدام نظامی از سوی دیگر دولتهای منطقهای خواهد شد که تلاش دارند موقعیت خود را در بحران جاری بازتعریف کنند. روسیه که تا پیش از این نقش عمدهای در حمایت از دولت بشار اسد داشت، اکنون در حال کاهش حضور نظامی خود در سوریه هست. این خروج نیروها به دیگر کشورهای منطقه این فرصت را میدهد که برای پر کردن خلأ قدرت وارد عمل شوند و این امر میتواند منجر به پیچیدهتر شدن وضعیت و گسترش تنشها در سطح منطقه شود.
ترکیه بهویژه نگران نیروهای دموکراتیک سوریه است که عمدتاً از کردها تشکیل شدهاند و ممکن است برای تضعیف این نیروها اقدام نظامی انجام دهد. این نگرانیها بهویژه از آن جهت است که ترکیه گروههای کرد را تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند و در سالهای اخیر بارها عملیاتهایی در شمال سوریه علیه نیروهای کرد انجام داده است.
از سوی دیگر، اسرائیل نیز نگران است که نظام بشار اسد که برای بسیاری از کشورهای منطقه، بهویژه اسرائیل، یک «شیطان شناختهشده» است، با نیرویی جدید جایگزین شود که ممکن است کمتر قابل بازدارندگی باشد. نام «جولانی»، رهبر هیئت تحریر الشام بهویژه توجه اسرائیلیها را جلب کرده است؛ چرا که این نام به ارتباطات او با بلندیهای جولان اشاره دارد، منطقهای که پیشتر بخشی از سوریه بود و اسرائیل در سال ۱۹۸۱ آن را ضمیمه کرد.
اگر دولتهای کنونی و آینده ایالات متحده بخواهند از گسترش جنگهای نیابتی منطقهای، بحرانهای انسانی جدید و تبدیل شدن سوریه به پناهگاهی برای گروههای تروریستی جلوگیری کنند، باید در چند ماه آینده دیپلماسی دقیق و مؤثری را پیشه کنند.
اگرچه همه میتوانیم امیدوار باشیم که سوریه در حال پشت سر گذاشتن گذشته وحشتناک خود است، اما باید یادآوری کرد که امید به تنهایی نمیتواند جایگزین سیاستهای واقعی شود. در نهایت، این بحران بهویژه از منظر انسانی، نیاز به همکاری جامع و تصمیمگیریهای دیپلماتیک مستمر دارد تا از وقوع فاجعههای بیشتر جلوگیری شود.
راه پیش روی ایران پس از سقوط اسد / تهران میتواند با تیم جدید در دمشق ارتباط بگیرد؟
یک کارشناس مسائل منطقه گفت: تا روز آخری که اسد در کاخ ریاست جمهوری بود، به خاطر فعالیتهای امارات از جمله وعدههایی که به اسد میداد، فاصله از ایران وجود داشت. اینکه اجازه نمیدادند ایرانیها در دمشق خانه بگیرند و نیروهای قدیمی ایران از سوریه برگشتند و شروع به لو دادن مکان مستشاران ایرانی کردند، وضعیت را پیچیدهتر کرد.
اسد سقوط کرد و درسی بزرگ به تحولات خاورمیانه داد. سوریهای که سالها در مقابل مخالفین مقاومت کرده بود در طول ۱۰ روز بدون هیچگونه مقاومت نظامی تسلیم شد و حالا مشخص نیست آینده این کشور چگونه رقم خواهد خورد. از سوی دیگر مشخص نیست ایران باید با کدام گروه سیاسی مذاکره کند و آیا ایران باز هم میتواند از سوریه استفادههای استراتژیک خود را ببرد؟
محمد بیات، کارشناس مسائل منطقه، درباره نیروی پیروز در میان معارضین سوریه به «انتخاب» گفت: حاکم سوریه در حال حاضر ابومحمد جولانی است. تحریرالشام توانست در ده روز، پس از گرفتن حلب و درعا و سوئدا و نقاط دیگر، دمشق را هم تصرف کند و با اعلام عفو عمومی، مانند دیگر انقلابهای جهان، سقوط رسمی حکومت را از صدا و سیما اعلام کرد. آنچه احساس میشود، وضعیت شوک برای ایران است.
وی درباره دودستگی تحلیلی در ایران نسبت به سوریه بیان کرد: مسئولین ایرانی اصلاً تصور نمیکردند چنین اتفاقی بیوفتد و در داخلشان نیز دو دستگی است. مسأله اینجاست که چطور با معارضه اشتراک پیدا کنیم؟ تعهدات دوحه نیز چیز دیگری بود. با توجه به شرایط کنونی، فعلا یک دوره برزخ با سوریه داریم. در مواضع رسمی، تحریرالشام گفته که مشکلی با ایران ندارد، اما در عمل اینها به واقع با محور مقاومت مشکل دارند. آنها سالها در ادلب تحت محاصره دارند و تعداد زیادی نیرو از دست دادهاند. مدیریت شرایط فعلی خیلی سخت است، اما وجود قوه عاقله در وزارت خارجه، میتواند از طریق ارتباط با ترکیه و قطر یک مسیر گفتگو با اخوانیها باز کند و بتوانیم به سمت کاهش تنش حرکت کنیم.
او در رابطه با وضعیت مبهم سوریه از جهت نیروهای سیاسی و احتمال حملههای خارجی گفت: من هنوز احساس میکنم تحولات با ثبات نیست و بازی هنوز تمام نشده است. چند دقیقه پیش خبر رسیده که ارتش اسراییل در بلندیهای جولان پیشروی میکند. همین مسأله نشان میدهد که چقدر تحولات سیال است. از طرفی مشخص نیست حکومت جدید سوریه با کردها چه میکند؟ پایگاه علویها و هواداران بشار اسد نیز وضعیت مبهمی دارند که شاید حرکتهای مسلحانه انجام دهد و یک گروه مقاومت با حضور اعضا سابق ارتش، از دل سوریه اعلام موجودیت کند. هنوز زود است درباره سرنوشت سوریه صحبت کنیم. آنچه در طول ده سال برای آن تلاش کردیم، طی ده روز تمام شد و این نشان میدهد تغییر بازی هم امکانپذیر است.
او افزود: تا روز آخری که اسد در کاخ ریاست جمهوری بود، به خاطر فعالیتهای امارات از جمله وعدههایی که به اسد میداد، فاصله از ایران وجود داشت. اینکه اجازه نمیدادند ایرانیها در دمشق خانه بگیرند و نیروهای قدیمی ایران از سوریه برگشتند و شروع به لو دادن مکان مستشاران ایرانی کردند، وضعیت را پیچیدهتر کرد. در نهایت یکی از دلایل جدی سقوط اسد، بی میلی ایران و حزب الله برای کمک به او بود. اینقدر انباشت مشکلات در سوریه وجود داشت که دیگر کسی نمیتوانست به او کمک کند. اسد احساس میکرد اگر دوران جنگ را با ایران و روسیه پیش برده، دوران صلح را باید با اعراب و روسیه پیش ببرد، اما نتیجهی این سیاست مشخص شد.
بیات درباره تغییر در نگاه به محور مقاومت پس از سقوط اسد گفت: درس سقوط اسد برای ایران این است که باید مراقب تعریفمان از محور مقاومت باشیم. محور مقاومت یعنی یک سرمایه اجتماعی وجود دارد که میخواهند با نظام سلطه مقابله کنند، ما نیز آنها را توانمند میکنیم. مثلاً حزب الله در لبنان یک جمعیت وسیع است که با وجود ضربههای شدید، مقاومت میکند، چون سرمایه اجتماعی دارد. در مورد حمایت از شرکای دیگر مانند بشار اسد، باید خیلی دقت کنیم که شریان مردمی چه میخواهد؟ اسد حتی بین علویها نیز محبوب نبود. فقدان پایگاه اجتماعی و مردمی و فروپاشیدن ماشین اقتدار یک سیستم، سقوط آسان را به وجود میآورد. ارتشیها فقط شهرها را خالی میکردند و هیچ مقاومتی وجود نداشت.
پس از سقوط اسد چه آیندهای در انتظار سوریه است؟
فایننشال تایمز در مطلبی به قلم اندرو انگلند نوشت: آزمون واقعی برای سوریه و خاورمیانه زمانی خواهد بود که گروههای پیروز اما متفرق شورشی به دنبال تقسیم قدرت باشند.
در ادامه این مطلب آمده است: پس از بیش از یک سال درگیری بیامان در خاورمیانه، سقوط حیرتانگیز حکومت بشار اسد رئیسجمهور سوریه به عنوان یکی از بزرگترین شوکها در تاریخ منطقه در یادها خواهد ماند. تنها در عرض ۱۲ روز، شورشیان از شمال و سپس از جنوب به قلب دمشق راه یافتند، پایتخت را تصرف کرده و به بیش از ۵۰ سال حاکمیت خانواده اسد بر کشور پایان دادند. در کمتر از دو هفته، آنها به چیزی دست یافتند که دهها هزار جنگجوی مخالف مسلح نتوانسته بودند در طی ۱۳ سال جنگ داخلی هولناک به آن برسند.
مسکو و تهران، حامیان اصلی اسد، توان یا تمایلی نداشتند که جلوی این جریان را بگیرند، هر دو درگیر درگیریهای خود بودند — روسیه در اوکراین و ایران و نیروهای نیابتیاش در نبرد ۱۴ ماهه با اسرائیل.
از بسیاری از جهات، سقوط غافلگیرکننده حکومت اسد یکی از پیامدهای ناخواسته انتقامهای شدید اسرائیل از دشمنانش پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بود. در طی یک سال، تمامی هنجارهای قبلی در منطقه دگرگون شده و محیطی قابل انفجار و غیرقابل پیشبینی ایجاد گردیده است.
اما حمله سریع شورشیان بیش از هر چیز، طبیعت خطرناک رژیم ورشکسته و فاسد اسد را پررنگ کرد.
اسد که در سال ۲۰۰۰ جانشین پدرش حافظ اسد شد، دیکتاتوری بیرحم بود. او از بیرحمانهترین روشها برای سرکوب مخالفانش در طول جنگ داخلی استفاده کرد: سلاحهای شیمیایی، بمبهای بشکهای، محاصره و تاکتیکهای گرسنگی دادن، بازداشتهای جمعی، شکنجه و قتل.
بیش از ۱۲ میلیون نفر — نصف جمعیت سوریه — در طول یک دهه جنگ داخلی مجبور به فرار از خانههای خود شدند. بیش از ۱۰۰,۰۰۰ نفر به اصطلاح «ناپدیدشده» وجود دارد — یعنی افرادی که توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند و محل نگهداریشان هنوز نامشخص است.
در حالی که حکومت اسد انگلوار خون کشور را می مکید، حتی کسانی از طایفه خود اسد، یعنی علویان که پسرانشان را برای مردن در جنگ اسد علیه مردم خودش فرستاده بودند، پس از سالها مشکلات اقتصادی و اجتماعی عمیق دچار یأس و ناامیدی شده بودند.
سقوط اسد توسط میلیونها نفری که تحت حکومتش درد و رنج کشیدند مورد استقبال قرار خواهد گرفت، زیرا او از سازش و مذاکره برای یافتن یک راهحل سیاسی با مخالفانش که میتوانست کشور را تثبیت کرده و به مسیری متفاوت هدایت کند، خودداری کرد.
با این حال، احتیاط و نگرانی درباره آیندهای که در پیش است فوران عظیم شادی شکل گرفته از سقوط اسد را تعدیل خواهد کرد. این حمله توسط قدرتمندترین نیروی شورشی، "هیئت تحریر شام" گروهی اسلامگرا که سابقا با القاعده مرتبط بود و از سوی سازمان ملل، ایالات متحده و دیگر کشورها به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده هدایت شد. رهبر این گروه، ابومحمد الجولانی، که بهصورت علنی تمایل خود را برای تصرف دمشق ابراز کرده و اکنون به نظر میرسد کلید تصمیمگیری در دستان اوست، زمانی دوشادوش گروه جهادی داعش جنگیده و از سوی ایالات متحده برای دستگیری او پاداش ۱۰ میلیون دلاری تعیین شده است.
طی شش سالی که تحریرالشام شمال غربی استان ادلب را از طریق یک دولت غیرنظامی هدایت می کرده، جولانی تلاش کرده که چهره این گروه را به یک جنبش اسلامگرای معتدلتر تغییر دهد، اما همچنان کنترل گروه را با مشت آهنین حفظ کرده و آژانسهای سازمان ملل مواردی از سوءاستفاده توسط این گروه را ثبت نموده اند.
اگر جولانی ۴۲ ساله در رسیدن به آرزوی خود برای حکومت بر سوریه موفق شود، این امر برای قدرتهای غربی و آژانسهای بینالمللی دشواری هایی درباره اینکه چگونه باید با او و تحریرالشام تعامل کنند ایجاد خواهد کرد
اما تحریرالشام تنها یکی از گروههای متعدد مخالف است که از بقایای شورش اولیه علیه حکومت اسد هستند و در عملیات اخیر شرکت داشته اند. در گذشته، این گروه های مختلف با یکدیگر درگیر شدهاند. در این حمله اخیر، هماهنگی ای بین تحریرالشام و گروههای تحت حمایت دولت ترکیه که تحت چتر حمایتی ارتش ملی سوریه عمل میکردند و دیگر گروههایی که دمشق را از جنوب محاصره کرده بودند، صورت گرفت.
اما آزمون واقعی زمانی خواهد آمد که این جناحها به دنبال تقسیم غنائم پیروزی — و قدرت — باشند.
مالک العبد، تحلیلگر سوری در این باره گفت، این واقعیت است که در جریان عملیات اخیر به وضوح بین تحریرالشام و گروههای مختلف دیگر هماهنگی صورت گرفته بود. وی افزود: «در کنار این حس شادمانی و افتخار این حس نیز وجود دارد که امکان وقوع خشونت هست ـ وضعیت فعلی بین این گروه ها زیادی آرام و خوب است ـ. اما واضح است که نقشهای این وسط وجود دارد، این موضوع به دقت توسط تحریرالشام و جولانی انتقال یافته که طرح و نقشه ای وجود دارد. این موضوع خیال خیلی ها را آسوده کرده است.»
علاوه بر گروههای شورشی سنی، نیروهای تحت رهبری کردها — که ایالات متحده در مبارزه علیه داعش از آنها حمایت کرده — بخش وسیعی از شمال شرقی سوریه را تحت کنترل خود دارند.
با این حال، ترکیه آنان را به عنوان شاخهای از جداییطلبان کرد که دههها با دولت ترکیه جنگیدهاند، تلقی می کند. نیروهای ترکیه چندین سال است که در شمال سوریه مستقر هستند تا با شبهنظامیان کرد و ارتباطات آن با گروههای شورشی سنی مقابله کنند. این بدان معناست که آنکارا اکنون احتمالا قدرتمندترین بازیگر در تحولات کشور همسایه خود است و نقش محوری را در آینده سوریه ایفا خواهد کرد.
اما ترکیه رابطهای پیچیده و گاهی ناخوشایند با تحریرالشام که آن را به عنوان یک سازمان تروریستی تلقی می کند دارد.
در همین حال، ایالات متحده حدود ۹۰۰ نیروی نظامی در سوریه دارد که به حمایت از مبارزه علیه داعش میپردازند.
علاوه بر خطر درگیریهای داخلی میان شورشیان، این نگرانی نیز وجود دارد که داعش، که زمانی بخشهای بزرگی از شمال و شمال شرقی سوریه را تحت کنترل داشت، به دنبال استفاده از هرج و مرج ایجاد شده باشد و دوباره ظهور کند.
گروههای اقلیت در سراسر سوریه، که مدتها یکی از سکولارترین کشورهای منطقه بوده نگران آن خواهند بود که آینده چه سرنوشتی برای آنها رقم خواهد زد. کشور دارای جمعیت متنوعی متشکل از قبایل، مذاهب و فرقههای مختلف است.
در طول حمله اخیر جولانی، که چهره ای عملگراست، با قبایل و مخالفان سابق ارتباط برقرار کرده و ضمن میانجی گری برای انعقاد توافقنامه های تسلیم، دستور حفاظت از اقلیتها را صادر کرد.
کشورهای همسایه، از جمله اسرائیل، اردن و لبنان، و همچنین کشورهای حاشیه خلیج فارس که در سالهای اخیر مجددا با اسد ارتباط برقرار کرده بودند و جنبشهای اسلامی را به عنوان نیروهای بیثباتکننده تلقی می کنند، نگاهی محتاطانه به تحولات اخیر سوریه خواهند داشت.
سست شدن پایه های حکومت اسد به نفع همسایگان سوریه بود، و اسرائیل مدتها به دنبال پایان دادن به حضور ایران و حزبالله در مرز شمالی خود بوده است. اما از این پس نگرانی ای نیز درباره چشمانداز احتمالی شکل گیری یک دولت شکننده و دچار هرج و مرج با ترکیبی از گروههای اسلامگرا وجود خواهد داشت.
زمانی که قیامهای مردمی علیه رژیمهای خودکامه در سال ۲۰۱۱ در سراسر خاورمیانه فراگیر شد، موجی از خوشبینی در منطقه ایجاد شد. اما این روند بسیار کوتاه بود.
سوریه در جنگ داخلی ویرانگر فرو رفت. در مصر، دو سال پس از سرنگونی حسنی مبارک رئیسجمهور کهنهکار این کشور، ارتش قدرت را در کودتایی با حمایت مردمی به دست گرفت و اکنون به یکی از رژیمهای بسیار خودکامه منطقه تبدیل شده است.
در لیبی، یک دلبستگی گذرا به دموکراسی وجود داشت اما در نهایت گروههای مسلح رقیب به جنگ با یکدیگر پرداختند و این کشور شمال آفریقا همچنان چند تکه و پر هرج و مرج باقی مانده است.
چالش پیش روی سوریه اکنون که اسد سرانجام از صحنه کنار رفته این است که آیا این کشور عربی میتواند از خطرات احتمالی اجتناب کرده، از بلایایی که دیگر کشورها پس از سقوط دیکتاتورها با آن مواجه شدند، جان به در ببرد و روند دشوار بازسازی و آشتی را آغاز کند یا خیر.
دانیل بایمن، مدیر برنامه جنگ، تهدیدات غیرمتعارف و تروریسم مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل در روزنامه نیویورک تایمز نوشت، یکی از بزرگترین ابهامات پیش روی سوریها و همسایگان این کشور، ماهیت واقعی گروههای مخالف بشار اسد، بهویژه «هیئت تحریر الشام» است که در ماههای اخیر رهبری بسیاری از حملات علیه نظام بشار اسد را بر عهده داشته است. این گروه اکنون به یکی از بازیگران اصلی در میان مخالفان دولت سوریه تبدیل شده است. با این حال، موضعگیریهای بینالمللی در قبال این گروه، بهویژه از سوی ایالات متحده، همچنان سوالات زیادی را بهوجود آورده است. آمریکا نهتنها «هیئت تحریر الشام» را یک گروه تروریستی میداند، بلکه رهبر آن، ابو محمد الجولانی را نیز هدف جایزه ۱۰ میلیون دلاری خود قرار داده است.
هیئت تحریر الشام: از جبهه النصره تا چالشهای آینده سوریه
هیئت تحریر الشام که مانند گروه داعش از «جبهه النصره» بهوجود آمده است، خود از القاعده در عراق منشعب شده بود. ابو محمد الجولانی، رهبر این گروه، در ابتدا بهعنوان یکی از فرماندهان برجسته القاعده شناخته میشد، اما در سال ۲۰۱۶ بهطور علنی از این گروه جدا شد و در سال ۲۰۱۷ هیئت تحریر الشام را تشکیل داد. او بارها اعلام کرده که مخالف ایدههای داعش در خصوص ایجاد خلافت اسلامی و همچنین حملات تروریستی خارجی است.
در مناطق تحت کنترل این گروه، الجولانی سعی کرده مبارزانی که به القاعده یا داعش وفادارند را سرکوب کند. اگرچه این اقدامات ممکن است نشان از تغییرات در نگرشهای الجولانی باشد، اما تحلیلها نشان میدهند که ممکن است او تنها بهطور موقت علیه این گروهها ایستاده باشد تا در شرایطی خاص قدرت را بهدست آورد. این امر نگرانیهایی را ایجاد میکند که در آینده ممکن است دوباره با داعش یا دیگر گروههای مشابه همکاری کند.
یکی از سوالات مهم و باز در مورد آینده سوریه این است که چگونه هر دولتی که در این کشور شکل بگیرد، قادر خواهد بود جمعیت متنوع و متکثر آن را مدیریت کند. ابو محمد الجولانی، رهبر هیئت تحریر الشام، به رهبران اقلیتهای مسیحی، دروزی و سایر گروههای مذهبی گفته است که آنها در زمینه عبادت آزاد هستند. با این حال، پیروان این گروه همچنان به نسخهای افراطی از اسلام وفادارند و کارنامه حقوق بشر هیئت تحریر الشام ترکیبی از اقدامات متناقض است.
بر اساس گزارش وزارت امور خارجه ایالات متحده، هیئت تحریر الشام متهم به نقض حقوق بشر علیه اقلیتها شده است. این گروه در مناطق تحت کنترل خود، نهتنها اموال مسیحیان آواره را تصرف کرده، بلکه محدودیتهایی برای نمایشهای عمومی مسیحیت اعمال کرده است. حتی زمانی که به عبادت مسیحیان اجازه داده شده، این گروه همچنان تلاش کرده است تا حضور نمادهای مذهبی مسیحی را محدود کند.
هیئت تحریر الشام و آینده سوریه: آیا یک دولت فراگیر ممکن است؟
حتی در صورتی که هیئت تحریر الشام قادر باشد عناصر افراطی خود را مهار کند، نگرانیها در مورد رشد مجدد قدرت داعش همچنان باقی است. پیش از آغاز آخرین حملات، این گروه تروریستی در سال ۲۰۲۴ اعلام کرده بود که قصد دارد تعداد حملات خود در عراق و سوریه را نسبت به سال ۲۰۲۳ دو برابر کند. طبق برآوردها، هماکنون داعش حدود ۲۵۰۰ مبارز در این دو کشور دارد و اردوگاههای آموزشی خود را در مناطق دورافتاده تاسیس کرده است.
علاوه بر این، هزاران مبارز داعش در سوریه بازداشت شدهاند و برخی از آنها ممکن است در آینده آزاد شوند. در شرایطی که گروههای مخالف در تلاش برای کسب قدرت هستند، داعش ممکن است با استفاده از خلأ قدرت و درگیریهای داخلی در سوریه، توانایی تصرف اراضی جدید و انجام عملیاتهای تروریستی بیشتر را پیدا کند.
تا به امروز، مشخص نیست که آیا هیئت تحریر الشام قادر خواهد بود قدرت را تثبیت کند، با رقبای خود همکاری کند و یک دولت پایدار در سوریه تشکیل دهد. این گروه که در حال حاضر قویترین گروه مخالف نظام بشار اسد بهحساب میآید، اما تنها گروهی نیست که در صحنه حضور دارد. ایالات متحده سالهاست که با نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)، که عمدتاً از کردها تشکیل شدهاند، برای مبارزه با داعش همکاری میکند و حدود ۹۰۰ نیروی نظامی خود را در سوریه نگه داشته است.
با فروپاشی نیروهای نظام اسد، نیروهای دموکراتیک سوریه موفق به تصرف اراضی بیشتری شدهاند و در دیگر نقاط کشور، گروههای محلی نیز از وضعیت آشوب استفاده کردهاند. در این میان، امکان شکلگیری یک دولت واحد از این وضعیت پیچیده وجود دارد، اما در کوتاهمدت احتمالاً گروههای مختلف در بخشهای مختلف سوریه حاکم خواهند شد. این امر بهویژه زمانی که تجربههای گذشته را در نظر میگیریم، ممکن است به رقابتهای مسلحانه میان این گروهها منجر شود. در چنین شرایطی، هرگونه چشمانداز برای ایجاد یک دولت فراگیر و باثبات در سوریه، در هالهای از ابهام باقی میماند.
آیا گروههای مخالف در پی تسویهحساب با حامیان بشار اسد هستند؟
یکی از نگرانیهای عمده در خصوص آینده سوریه این است که هیئت تحریر الشام و سایر گروههای شبهنظامی، به همراه ساکنان محلی، ممکن است انتقامی از حامیان بشار اسد و جوامع اقلیت، بهویژه علویها که هسته اصلی رژیم اسد را تشکیل میدهند، بگیرند. بشار اسد برای تقویت قدرت خود در مقابل اکثریت سنی مسلمان در کشور، ائتلافی از علویها، مسیحیان، دروزیها و دیگر اقلیتها تشکیل داده بود. اما حالا که قدرت به دست سنیها بازگشته، این احتمال وجود دارد که گروههایی که در دوران نظام اسد به حاشیه رانده شده بودند، به دنبال انتقام از کسانی باشند که آنها را بهعنوان سلطهگران سابق خود میبینند.
چنین رویدادهایی در تاریخ منطقه نیز سابقه دارد. بهعنوان مثال، پس از سقوط رژیم صدام حسین در عراق در سال ۲۰۰۳، عراقیها شروع به شکار اعضای حزب بعث کردند که آنها را مسئول جنایات رژیم میدانستند. در سوریه نیز، اگرچه دلایل بسیاری برای نفرت از کسانی که مردم را شکنجه و سرکوب کردهاند وجود دارد، اما در چنین شرایطی معمولاً افرادی که بهطور مستقیم مسئول جنایات نبودهاند، قربانی انتقامجوییها میشوند. این وضعیت میتواند به تشدید بحران انسانی و اجتماعی در سوریه منجر شود و آیندهای پر از خشونت و بیثباتی را برای این کشور رقم بزند.
اگر آشوب، انتقامجویی و درگیریهای داخلی بخشهایی از سوریه را در بر گیرد، وضعیت انسانی این کشور ممکن است بدتر از قبل شود. جنگ داخلی در سوریه تاکنون منجر به آوارگی حدود هفت میلیون نفر در داخل کشور و بیش از پنج میلیون نفر به کشورهای همسایه و دیگر نقاط جهان شده است. اگرچه امیدواریهایی برای بازگشت بسیاری از این پناهندگان، بهویژه در ترکیه، لبنان و دیگر کشورها وجود دارد، اما شرایط بهویژه برای جوامعی که به بشار اسد وابسته بودهاند، میتواند دشوار باشد.
در صورتی که این جوامع هدف حملات و انتقامجوییها قرار گیرند، ممکن است بهطور جمعی مجبور به فرار شوند و به کشورهای میزبان پناه ببرند. این در حالی است که کشورهای میزبان خود تحت فشار اقتصادی و اجتماعی زیادی قرار دارند و نمیتوانند پاسخگوی نیازهای این جمعیت بزرگ باشند. از سوی دیگر، کسانی که به سوریه باز میگردند، با شهرهایی ویران و اقتصادی که دیگر کارکردی ندارد، مواجه خواهند شد. بازسازی این مناطق میتواند دههها زمان ببرد و چالشهای عظیمی را پیش روی جامعه سوریه قرار دهد.
گسترش تنشها در سوریه: نقش ترکیه، اسرائیل و هیئت تحریر الشام در تحولات آینده
اما جهان در حال حاضر هیچ آمادگی جدی برای کمک به وضعیت بحرانی سوریه ندارد. روز شنبه، دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا، در توییتی نوشت: «درگیر نشوید!» در حالی که جنگها در اوکراین، سودان و غزه تمام منابع جهانی را میطلبند، دولتهای غربی بهویژه از همکاری با هیئت تحریر الشام حتی به دلایل انسانی نیز اجتناب خواهند کرد. این امر باعث میشود که کمکهای انسانی به سوریه احتمالاً محدود و ناکافی باشد.
در چنین شرایطی، بیثباتی سوریه بهطور فزایندهای منجر به اقدام نظامی از سوی دیگر دولتهای منطقهای خواهد شد که تلاش دارند موقعیت خود را در بحران جاری بازتعریف کنند. روسیه که تا پیش از این نقش عمدهای در حمایت از دولت بشار اسد داشت، اکنون در حال کاهش حضور نظامی خود در سوریه هست. این خروج نیروها به دیگر کشورهای منطقه این فرصت را میدهد که برای پر کردن خلأ قدرت وارد عمل شوند و این امر میتواند منجر به پیچیدهتر شدن وضعیت و گسترش تنشها در سطح منطقه شود.
ترکیه بهویژه نگران نیروهای دموکراتیک سوریه است که عمدتاً از کردها تشکیل شدهاند و ممکن است برای تضعیف این نیروها اقدام نظامی انجام دهد. این نگرانیها بهویژه از آن جهت است که ترکیه گروههای کرد را تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند و در سالهای اخیر بارها عملیاتهایی در شمال سوریه علیه نیروهای کرد انجام داده است.
از سوی دیگر، اسرائیل نیز نگران است که نظام بشار اسد که برای بسیاری از کشورهای منطقه، بهویژه اسرائیل، یک «شیطان شناختهشده» است، با نیرویی جدید جایگزین شود که ممکن است کمتر قابل بازدارندگی باشد. نام «جولانی»، رهبر هیئت تحریر الشام بهویژه توجه اسرائیلیها را جلب کرده است؛ چرا که این نام به ارتباطات او با بلندیهای جولان اشاره دارد، منطقهای که پیشتر بخشی از سوریه بود و اسرائیل در سال ۱۹۸۱ آن را ضمیمه کرد.
اگر دولتهای کنونی و آینده ایالات متحده بخواهند از گسترش جنگهای نیابتی منطقهای، بحرانهای انسانی جدید و تبدیل شدن سوریه به پناهگاهی برای گروههای تروریستی جلوگیری کنند، باید در چند ماه آینده دیپلماسی دقیق و مؤثری را پیشه کنند.
اگرچه همه میتوانیم امیدوار باشیم که سوریه در حال پشت سر گذاشتن گذشته وحشتناک خود است، اما باید یادآوری کرد که امید به تنهایی نمیتواند جایگزین سیاستهای واقعی شود. در نهایت، این بحران بهویژه از منظر انسانی، نیاز به همکاری جامع و تصمیمگیریهای دیپلماتیک مستمر دارد تا از وقوع فاجعههای بیشتر جلوگیری شود.
راه پیش روی ایران پس از سقوط اسد / تهران میتواند با تیم جدید در دمشق ارتباط بگیرد؟
یک کارشناس مسائل منطقه گفت: تا روز آخری که اسد در کاخ ریاست جمهوری بود، به خاطر فعالیتهای امارات از جمله وعدههایی که به اسد میداد، فاصله از ایران وجود داشت. اینکه اجازه نمیدادند ایرانیها در دمشق خانه بگیرند و نیروهای قدیمی ایران از سوریه برگشتند و شروع به لو دادن مکان مستشاران ایرانی کردند، وضعیت را پیچیدهتر کرد.
اسد سقوط کرد و درسی بزرگ به تحولات خاورمیانه داد. سوریهای که سالها در مقابل مخالفین مقاومت کرده بود در طول ۱۰ روز بدون هیچگونه مقاومت نظامی تسلیم شد و حالا مشخص نیست آینده این کشور چگونه رقم خواهد خورد. از سوی دیگر مشخص نیست ایران باید با کدام گروه سیاسی مذاکره کند و آیا ایران باز هم میتواند از سوریه استفادههای استراتژیک خود را ببرد؟
محمد بیات، کارشناس مسائل منطقه، درباره نیروی پیروز در میان معارضین سوریه به «انتخاب» گفت: حاکم سوریه در حال حاضر ابومحمد جولانی است. تحریرالشام توانست در ده روز، پس از گرفتن حلب و درعا و سوئدا و نقاط دیگر، دمشق را هم تصرف کند و با اعلام عفو عمومی، مانند دیگر انقلابهای جهان، سقوط رسمی حکومت را از صدا و سیما اعلام کرد. آنچه احساس میشود، وضعیت شوک برای ایران است.
وی درباره دودستگی تحلیلی در ایران نسبت به سوریه بیان کرد: مسئولین ایرانی اصلاً تصور نمیکردند چنین اتفاقی بیوفتد و در داخلشان نیز دو دستگی است. مسأله اینجاست که چطور با معارضه اشتراک پیدا کنیم؟ تعهدات دوحه نیز چیز دیگری بود. با توجه به شرایط کنونی، فعلا یک دوره برزخ با سوریه داریم. در مواضع رسمی، تحریرالشام گفته که مشکلی با ایران ندارد، اما در عمل اینها به واقع با محور مقاومت مشکل دارند. آنها سالها در ادلب تحت محاصره دارند و تعداد زیادی نیرو از دست دادهاند. مدیریت شرایط فعلی خیلی سخت است، اما وجود قوه عاقله در وزارت خارجه، میتواند از طریق ارتباط با ترکیه و قطر یک مسیر گفتگو با اخوانیها باز کند و بتوانیم به سمت کاهش تنش حرکت کنیم.
او در رابطه با وضعیت مبهم سوریه از جهت نیروهای سیاسی و احتمال حملههای خارجی گفت: من هنوز احساس میکنم تحولات با ثبات نیست و بازی هنوز تمام نشده است. چند دقیقه پیش خبر رسیده که ارتش اسراییل در بلندیهای جولان پیشروی میکند. همین مسأله نشان میدهد که چقدر تحولات سیال است. از طرفی مشخص نیست حکومت جدید سوریه با کردها چه میکند؟ پایگاه علویها و هواداران بشار اسد نیز وضعیت مبهمی دارند که شاید حرکتهای مسلحانه انجام دهد و یک گروه مقاومت با حضور اعضا سابق ارتش، از دل سوریه اعلام موجودیت کند. هنوز زود است درباره سرنوشت سوریه صحبت کنیم. آنچه در طول ده سال برای آن تلاش کردیم، طی ده روز تمام شد و این نشان میدهد تغییر بازی هم امکانپذیر است.
او افزود: تا روز آخری که اسد در کاخ ریاست جمهوری بود، به خاطر فعالیتهای امارات از جمله وعدههایی که به اسد میداد، فاصله از ایران وجود داشت. اینکه اجازه نمیدادند ایرانیها در دمشق خانه بگیرند و نیروهای قدیمی ایران از سوریه برگشتند و شروع به لو دادن مکان مستشاران ایرانی کردند، وضعیت را پیچیدهتر کرد. در نهایت یکی از دلایل جدی سقوط اسد، بی میلی ایران و حزب الله برای کمک به او بود. اینقدر انباشت مشکلات در سوریه وجود داشت که دیگر کسی نمیتوانست به او کمک کند. اسد احساس میکرد اگر دوران جنگ را با ایران و روسیه پیش برده، دوران صلح را باید با اعراب و روسیه پیش ببرد، اما نتیجهی این سیاست مشخص شد.
بیات درباره تغییر در نگاه به محور مقاومت پس از سقوط اسد گفت: درس سقوط اسد برای ایران این است که باید مراقب تعریفمان از محور مقاومت باشیم. محور مقاومت یعنی یک سرمایه اجتماعی وجود دارد که میخواهند با نظام سلطه مقابله کنند، ما نیز آنها را توانمند میکنیم. مثلاً حزب الله در لبنان یک جمعیت وسیع است که با وجود ضربههای شدید، مقاومت میکند، چون سرمایه اجتماعی دارد. در مورد حمایت از شرکای دیگر مانند بشار اسد، باید خیلی دقت کنیم که شریان مردمی چه میخواهد؟ اسد حتی بین علویها نیز محبوب نبود. فقدان پایگاه اجتماعی و مردمی و فروپاشیدن ماشین اقتدار یک سیستم، سقوط آسان را به وجود میآورد. ارتشیها فقط شهرها را خالی میکردند و هیچ مقاومتی وجود نداشت.
پس از سقوط اسد چه آیندهای در انتظار سوریه است؟
فایننشال تایمز در مطلبی به قلم اندرو انگلند نوشت: آزمون واقعی برای سوریه و خاورمیانه زمانی خواهد بود که گروههای پیروز اما متفرق شورشی به دنبال تقسیم قدرت باشند.
در ادامه این مطلب آمده است: پس از بیش از یک سال درگیری بیامان در خاورمیانه، سقوط حیرتانگیز حکومت بشار اسد رئیسجمهور سوریه به عنوان یکی از بزرگترین شوکها در تاریخ منطقه در یادها خواهد ماند. تنها در عرض ۱۲ روز، شورشیان از شمال و سپس از جنوب به قلب دمشق راه یافتند، پایتخت را تصرف کرده و به بیش از ۵۰ سال حاکمیت خانواده اسد بر کشور پایان دادند. در کمتر از دو هفته، آنها به چیزی دست یافتند که دهها هزار جنگجوی مخالف مسلح نتوانسته بودند در طی ۱۳ سال جنگ داخلی هولناک به آن برسند.
مسکو و تهران، حامیان اصلی اسد، توان یا تمایلی نداشتند که جلوی این جریان را بگیرند، هر دو درگیر درگیریهای خود بودند — روسیه در اوکراین و ایران و نیروهای نیابتیاش در نبرد ۱۴ ماهه با اسرائیل.
از بسیاری از جهات، سقوط غافلگیرکننده حکومت اسد یکی از پیامدهای ناخواسته انتقامهای شدید اسرائیل از دشمنانش پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بود. در طی یک سال، تمامی هنجارهای قبلی در منطقه دگرگون شده و محیطی قابل انفجار و غیرقابل پیشبینی ایجاد گردیده است.
اما حمله سریع شورشیان بیش از هر چیز، طبیعت خطرناک رژیم ورشکسته و فاسد اسد را پررنگ کرد.
اسد که در سال ۲۰۰۰ جانشین پدرش حافظ اسد شد، دیکتاتوری بیرحم بود. او از بیرحمانهترین روشها برای سرکوب مخالفانش در طول جنگ داخلی استفاده کرد: سلاحهای شیمیایی، بمبهای بشکهای، محاصره و تاکتیکهای گرسنگی دادن، بازداشتهای جمعی، شکنجه و قتل.
بیش از ۱۲ میلیون نفر — نصف جمعیت سوریه — در طول یک دهه جنگ داخلی مجبور به فرار از خانههای خود شدند. بیش از ۱۰۰,۰۰۰ نفر به اصطلاح «ناپدیدشده» وجود دارد — یعنی افرادی که توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند و محل نگهداریشان هنوز نامشخص است.
در حالی که حکومت اسد انگلوار خون کشور را می مکید، حتی کسانی از طایفه خود اسد، یعنی علویان که پسرانشان را برای مردن در جنگ اسد علیه مردم خودش فرستاده بودند، پس از سالها مشکلات اقتصادی و اجتماعی عمیق دچار یأس و ناامیدی شده بودند.
سقوط اسد توسط میلیونها نفری که تحت حکومتش درد و رنج کشیدند مورد استقبال قرار خواهد گرفت، زیرا او از سازش و مذاکره برای یافتن یک راهحل سیاسی با مخالفانش که میتوانست کشور را تثبیت کرده و به مسیری متفاوت هدایت کند، خودداری کرد.
با این حال، احتیاط و نگرانی درباره آیندهای که در پیش است فوران عظیم شادی شکل گرفته از سقوط اسد را تعدیل خواهد کرد. این حمله توسط قدرتمندترین نیروی شورشی، "هیئت تحریر شام" گروهی اسلامگرا که سابقا با القاعده مرتبط بود و از سوی سازمان ملل، ایالات متحده و دیگر کشورها به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده هدایت شد. رهبر این گروه، ابومحمد الجولانی، که بهصورت علنی تمایل خود را برای تصرف دمشق ابراز کرده و اکنون به نظر میرسد کلید تصمیمگیری در دستان اوست، زمانی دوشادوش گروه جهادی داعش جنگیده و از سوی ایالات متحده برای دستگیری او پاداش ۱۰ میلیون دلاری تعیین شده است.
طی شش سالی که تحریرالشام شمال غربی استان ادلب را از طریق یک دولت غیرنظامی هدایت می کرده، جولانی تلاش کرده که چهره این گروه را به یک جنبش اسلامگرای معتدلتر تغییر دهد، اما همچنان کنترل گروه را با مشت آهنین حفظ کرده و آژانسهای سازمان ملل مواردی از سوءاستفاده توسط این گروه را ثبت نموده اند.
اگر جولانی ۴۲ ساله در رسیدن به آرزوی خود برای حکومت بر سوریه موفق شود، این امر برای قدرتهای غربی و آژانسهای بینالمللی دشواری هایی درباره اینکه چگونه باید با او و تحریرالشام تعامل کنند ایجاد خواهد کرد
اما تحریرالشام تنها یکی از گروههای متعدد مخالف است که از بقایای شورش اولیه علیه حکومت اسد هستند و در عملیات اخیر شرکت داشته اند. در گذشته، این گروه های مختلف با یکدیگر درگیر شدهاند. در این حمله اخیر، هماهنگی ای بین تحریرالشام و گروههای تحت حمایت دولت ترکیه که تحت چتر حمایتی ارتش ملی سوریه عمل میکردند و دیگر گروههایی که دمشق را از جنوب محاصره کرده بودند، صورت گرفت.
اما آزمون واقعی زمانی خواهد آمد که این جناحها به دنبال تقسیم غنائم پیروزی — و قدرت — باشند.
مالک العبد، تحلیلگر سوری در این باره گفت، این واقعیت است که در جریان عملیات اخیر به وضوح بین تحریرالشام و گروههای مختلف دیگر هماهنگی صورت گرفته بود. وی افزود: «در کنار این حس شادمانی و افتخار این حس نیز وجود دارد که امکان وقوع خشونت هست ـ وضعیت فعلی بین این گروه ها زیادی آرام و خوب است ـ. اما واضح است که نقشهای این وسط وجود دارد، این موضوع به دقت توسط تحریرالشام و جولانی انتقال یافته که طرح و نقشه ای وجود دارد. این موضوع خیال خیلی ها را آسوده کرده است.»
علاوه بر گروههای شورشی سنی، نیروهای تحت رهبری کردها — که ایالات متحده در مبارزه علیه داعش از آنها حمایت کرده — بخش وسیعی از شمال شرقی سوریه را تحت کنترل خود دارند.
با این حال، ترکیه آنان را به عنوان شاخهای از جداییطلبان کرد که دههها با دولت ترکیه جنگیدهاند، تلقی می کند. نیروهای ترکیه چندین سال است که در شمال سوریه مستقر هستند تا با شبهنظامیان کرد و ارتباطات آن با گروههای شورشی سنی مقابله کنند. این بدان معناست که آنکارا اکنون احتمالا قدرتمندترین بازیگر در تحولات کشور همسایه خود است و نقش محوری را در آینده سوریه ایفا خواهد کرد.
اما ترکیه رابطهای پیچیده و گاهی ناخوشایند با تحریرالشام که آن را به عنوان یک سازمان تروریستی تلقی می کند دارد.
در همین حال، ایالات متحده حدود ۹۰۰ نیروی نظامی در سوریه دارد که به حمایت از مبارزه علیه داعش میپردازند.
علاوه بر خطر درگیریهای داخلی میان شورشیان، این نگرانی نیز وجود دارد که داعش، که زمانی بخشهای بزرگی از شمال و شمال شرقی سوریه را تحت کنترل داشت، به دنبال استفاده از هرج و مرج ایجاد شده باشد و دوباره ظهور کند.
گروههای اقلیت در سراسر سوریه، که مدتها یکی از سکولارترین کشورهای منطقه بوده نگران آن خواهند بود که آینده چه سرنوشتی برای آنها رقم خواهد زد. کشور دارای جمعیت متنوعی متشکل از قبایل، مذاهب و فرقههای مختلف است.
در طول حمله اخیر جولانی، که چهره ای عملگراست، با قبایل و مخالفان سابق ارتباط برقرار کرده و ضمن میانجی گری برای انعقاد توافقنامه های تسلیم، دستور حفاظت از اقلیتها را صادر کرد.
کشورهای همسایه، از جمله اسرائیل، اردن و لبنان، و همچنین کشورهای حاشیه خلیج فارس که در سالهای اخیر مجددا با اسد ارتباط برقرار کرده بودند و جنبشهای اسلامی را به عنوان نیروهای بیثباتکننده تلقی می کنند، نگاهی محتاطانه به تحولات اخیر سوریه خواهند داشت.
سست شدن پایه های حکومت اسد به نفع همسایگان سوریه بود، و اسرائیل مدتها به دنبال پایان دادن به حضور ایران و حزبالله در مرز شمالی خود بوده است. اما از این پس نگرانی ای نیز درباره چشمانداز احتمالی شکل گیری یک دولت شکننده و دچار هرج و مرج با ترکیبی از گروههای اسلامگرا وجود خواهد داشت.
زمانی که قیامهای مردمی علیه رژیمهای خودکامه در سال ۲۰۱۱ در سراسر خاورمیانه فراگیر شد، موجی از خوشبینی در منطقه ایجاد شد. اما این روند بسیار کوتاه بود.
سوریه در جنگ داخلی ویرانگر فرو رفت. در مصر، دو سال پس از سرنگونی حسنی مبارک رئیسجمهور کهنهکار این کشور، ارتش قدرت را در کودتایی با حمایت مردمی به دست گرفت و اکنون به یکی از رژیمهای بسیار خودکامه منطقه تبدیل شده است.
در لیبی، یک دلبستگی گذرا به دموکراسی وجود داشت اما در نهایت گروههای مسلح رقیب به جنگ با یکدیگر پرداختند و این کشور شمال آفریقا همچنان چند تکه و پر هرج و مرج باقی مانده است.
چالش پیش روی سوریه اکنون که اسد سرانجام از صحنه کنار رفته این است که آیا این کشور عربی میتواند از خطرات احتمالی اجتناب کرده، از بلایایی که دیگر کشورها پس از سقوط دیکتاتورها با آن مواجه شدند، جان به در ببرد و روند دشوار بازسازی و آشتی را آغاز کند یا خیر.