ترکیه بعد از پیروزی اردوغان در انتخابات چگونه خواهد بود؟
به عصر تمامیتخواهی «اردوغانیسم» خوش آمدید!
10 خرداد 1402 ساعت 9:35
همهچیز بر وفق مراد مردی پیش رفت که میخواهد تاریخ را از نو بنویسد. او آنقدر مسرور از پیروزی تاریخساز خود بود که حتی برای طرفداراناش در استانبول آواز خواند. بدون تردید، پنج سال متفاوت از دو دهه گذشته در انتظار ترکیه خواهد بود. آغاز عصر اردوغانیسم، گزارهایست که در فردا و فرداهای پس انتخابات میتواند معنادارتر شود. با وجود پیشبینی و ارزیابیهای بسیاری از ناظران غربی که باور داشتند اردوغان برای ادامه ریاست خود با چالشهای جدی روبرو است، مسیر نسبتا هموار برای ریاست دوبارهاش، سوالهای بسیاری را در باب منبع قدرت او مطرح کرده است.
مصطفی کمال آتاترک، ۱۰۰ سال قبل از خاکسترهای بر جای مانده از امپراتوری عثمانی، جمهوری ترکیه را بنیان نهاد و میراثی را بر جای گذاشت که از آن به عنوان «کمالیسم» یاد میشود. با گذشت بیش از یک قرن، حالا جمهوریت ترکیه مدعیای تمامعیار را برای گذار از میراث آتاترک به خود دیده است. آنهم کسی نیست، جز «رجب طیب اردوغان»؛ مردی که میخواهد آغازگر قرن جدید ترکی باشد و میراثی با نام «اردوغانیسم» را از خود بر جای بگذارد.
به گزارش کبنا، فرارو نوشت: با اعلام نتیجه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ترکیه، رجب طیب اردوغان موفق شد، سومین دهه حکمرانی خود بر ترکیه را کلید بزند. اردوغان با ۶۹ سال سن، موفق شد با کسب ۵۲.۱۶ درصد آرای بر نامزد ائتلاف ششگانه اپوزیسیون، یعنی کمال قلیچدار اوغلو با ۴۷.۸۴ درصد آرا غلبه کند.
حزب عدالت و توسعه و اردوغان، بر خلاف تمامی پیشبینیهای اولیه پیروزیای باشکوه را در انتخابات ۲۰۲۳ کسب کردند. ائتلاف جمهور با کسب ۳۲۱ کرسی از مجموع ۶۰۰ کرسی پارلمان و تصدی مجدد اردوغان بر کرسی ریاستجمهوری، داستان بیش از دو دهه پیروزیهای دومینوار انتخاباتی خود را تکرار کرد. حالا کشور ترکیه با اردوغانی مقتدرتر از هر زمان دیگری مواجه است که رکورد پیروزی در ۱۲ انتخابات را به نام خود ثبت کرده است.
همهچیز بر وفق مراد مردی پیش رفت که میخواهد تاریخ را از نو بنویسد. او آنقدر مسرور از پیروزی تاریخساز خود بود که حتی برای طرفداراناش در استانبول آواز خواند. بدون تردید، پنج سال متفاوت از دو دهه گذشته در انتظار ترکیه خواهد بود. آغاز عصر اردوغانیسم، گزارهایست که در فردا و فرداهای پس انتخابات میتواند معنادارتر شود، اما پرسش این است که ترکیه در دوره پنج ساله جدید حکمرانی اردوغان به چه سمتی پیش خواهد رفت؟
اردوغانیسم و دوچالش بزرگ اقتصاد و دوقطبی سیاسی
حزب عدالت و توسعه و رجب طیب اردوغان در شرایطی پیروز انتخابات شدند که ترکیه با یکی از کمسابقهترین بحرانهای اقتصادی تاریخ خود مواجه بود. از نوامبر ۲۰۲۱ همزمان با تصمیمات اردوغان برای کاهش نرخ بهره بانکها، ارزش پول ملی ترکیه به شدت سقوط کرد و نرخ تورم سیر صعودی و کمسابقه را تجربه کرد. تورم در نوامبر ۲۰۲۱ از نرخ تک رقمی به ۲۰ درصد رسید و این رقم در اواخر ۲۰۲۲ افزایش به ۷۳.۵ رسید.
همچنین، سقوط ارزش لیر به صورت دومینوار سقوطهای تاریخی را تجربه کرد. از دسامبر ۲۰۲۱ تا کنون، لیر یک سوم ارزش خود را از دست داد. پیروزی اردوغان در انتخابات نیز با واکنش منفی بازار همراه شد. نسبت لیر به دلار ایالات متحده از آغازین لحظههای انتشار گمانهزنیهای پیروزی رجب طیب اردوغان، روند نزولی داشت و حدود نیم درصد کاهش داشته است. گزارشهای حاکی از آن است که همزمان با آغاز هفته معاملاتی جدید، لیر ترکیه در قیمت ۲۰.۰۵ در برابر دلار باز شد.
حالا بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند، در صورتی که اردوغان به سیاست اقتصادی پایین نگه داشتن نرخ بهره ادامه بدهد، سقوط فزآینده ارزش لیر ادامه خواهد داشت. به گونهای که احتمالا دلار به محدوده معادل ۲۶ لیر میرسد و تا پایان سال ۲۰۲۳ تورم در محدوده ۵۰ درصد باقی خواهد ماند. این وضعیت در شرایطی است که رهبر آکپارتی در وعدههای انتخاباتی خود تاکید کرده بود که در صورت پیروزی در پنج سال آینده ۶ میلیون شغل ایجاد میکند، نرخ بیکاری را به ۷ درصد میرساند و رشد اقتصادی ۵.۵ درصدی را رقم خواهد زد.
دیگر چالش بزرگ اردوغان برای پیشبرد برنامههای خود طی پنج سال آینده، در ارتباط با دوقطبی شدن فضای سیاسی و فکری کشور است. ۴۸ درصد از رای دهندگان ترکیه، در انتخاباتی به شدت دوقطبی و هیجانی به کمال قلیچدار اوغلو رای دادهاند. هر چند اپوزیسیون نتوانست اردوغان را شکست دهد، اما به نظر میرسد آنها بر تداوم مبارزه تمامعیار خود برای پایان دادن به قدرت حزب عدالت و توسعه اتفاقنظر دارند.
نقشه پراکندگی آرای اردوغان و رقیباش کمال قلیچدار اوغلو، به وضوح نشان میدهد که عملا مناطق کردنشین در شرق و جنوب شرق و مناطق غربی و جنوب غربی آناتولی، به شکل واحد به اردوغان نه گفتهاند. بخشی بزرگ از کردها، سکولارها و ملیگرایان ترک، تا مغز استخوان، مخالف اردوغان هستند. مجموع این شرایط تایید کننده فراگیر شدن فضای دوقطبی در صحنه سیاست و جامعه ترکیه است.
رئیس جمهور ترکیه به وضوح میداند که برای آغاز عصر جدید و ترقییافته اردوغانیسم، نیازمند مدیریت وضعیت اقتصادی و فضای دوقطبی فراگیر شده در کشور خواهد بود. روند مواجهه با مساله بحران اقتصادی تا حدود زیادی مشخص است، اما مساله دوقطبی میتواند چالشی به مراتب پیچیدهتر باشد. در عصر جدید، به نظر میرسد رجب طیب اردوغان تلاش خواهد کرد به کمک نهادهای قضایی و امنیتی، وارد فاز انتقامگیری از کردها و سکولارهای مخالف خود شود. پلمپ احزاب کردی، زندانی کرده هر چه بیشتر رهبران حزب دموکراتیک خلقها، اعمال فشار فزآینده بر فعالیتهای احزاب ششگانه حاضر در ائتلاف ملت، میتواند از جمله اقدامات احتمالی اردوغان باشد.
عصر جدید تمامیتخواهی اردوغان با چاشنی تغیبر قانونی اساسی
ائتلاف ملت (ائتلاف شش گانه اپوزیسیون) در دو سال گذشته برنامه اصلی خود را بر تغییر قانون اساسی، پایان دادن به نظام ریاستی و در یک کلام خاتمه بخشیدن به میراث اردوغان در صورت پیروزی در انتخابات قرار داده بود. اما حالا که اپوزیسیون شکست بزرگ را در برابر اردوغان متحمل شده، صورت مساله اصلاح یا تغییر قانون میتواند ابعادی جدیدتر به خود بگیرد. ابعادی نه در راستای خواست آنها، بلکه در مسیر افزایش قدرت و تمامیتخواهی هر چه بیشتر اردوغان.
در پایان پنج سال ریاست جمهوری جدید، اردوغان به سن ۷۴ سالگی خواهد رسید. لیکن مساله مهم این است که آیا او دیگر به محدودیت قانونی کنونی برای عدم تمدید بیش از دو دوره ریاست جمهوری پایبند خواهد ماند یا خیر؟ مطابق قانون اساسی فعلی، اردوغان در سال ۲۰۲۸ دیگر نمیتواند نامزد ریاست جمهوری شود. یعنی رخدادی مشابه با پایان دو دوره نخستوزیری او در ۲۰۱۴. او از گذشته نشان داده که در راستای رسیدن به اهدافاش از هیچ تلاشی فروگذاری نکره است؛ حتی اگر حفظ او به قیمت تغییر قانون اساسی بوده باشد.
در سال ۲۰۱۸ او همه پرسیای بزرگ را برای تغییر نظام سیاسی و یافتن مسیری برای بازگشت به قدرت به عنوان شخص اول را برگزار کرد. در وضعیت جدید نیز همین امر تا حدود زیادی محتمل به نظر میرسد. او حتی در جریان تبلیغات انتخاباتی نیز به صورت ضمنی انگیزه خود را برای تغییر قانون اساسی مطرح کرده بود. او در مراسم کلنگزنی برای احداث مسکن و واگذاری بیش از ۱۴۰۰ واحد مسکونی و ۱۷ مغازه در استان دیاربکر گفته بود: «بیایید یک قانون اساسی جدید، مدنی و آزادیخواه وضع کنیم که رویاهای تمامی مردم این کشور را در برگیرد. این درخواستی برای کل ۸۵ میلیون جمعیت ترکیه است.»
بعید نیست که اردوغان خواست شخصی خود را به خواست ۸۵ میلیون شهروند کلید بزند و در آینده نه چندان دور، برگزاری یک همهپرسی جدید را در دستور کار قرار دهد. همهپرسیای که میتواند اساس آن مبتنی بر یافتن راهحلی برای تداوم حضور او در قدرت به عنوان شخص اول باشد.
سیاست خارجی و مساله پیچیده نئوعثمانیگرایی
عصر جدید اردوغانیسم در عرصه سیاست خارجی نیز میتواند ترکیبی از جاهطلبی و محافظهکاری باشد که هدف غایی آن ترسیم چشمانداز نئوعثمانیگرایی است. هر چند امپراتوری عثمانی به منزل یک موجودیت سیاسی مدتهاست به تاریخ پیوسته، اما روح آن همچنان با اردوغان و اردوغانیها همراه است. نئوعثمانیگرایی عنوانی است که بر استراتژی سیاست خارجی ترکیه طی سالهای بعد از ۲۰۰۲ از سوی تحلیلگران مسائل بینالملل اطلاق میشد.
نمودهای اجرایی شدن استراتژی نئوعثمانیگرایی در سالهای اخیر حضور فعال در کانونهای بحران در سطح منطقهای و بینالمللی؛ ایفای نقش میانجیگری فعال در منازعات بینالمللی و سوم؛ بهبود پرستیژ و جایگاه ترکیه در مناطق سابق تحت حکومت امپراطوری عثمانی در قالب ایفای نقش رهبری جهان اسلام بوده است.
به نظر میرسد در عصر جدید نیز اردوغان در اندیشه گسترش دامنه نفوذ خود در کل منطقه غرب آسیا، شمال آفریقا و حتی آسیای میانه است. در چارچوب همین دکترین، اردوغان و همفکراناش، هدف بلندپروازنه و آرزوی چند دههای اجرایی کردن پیمان میثاق ملی را نیز دنبال میکنند. بر اساس «میثاق ملی» مصوبه مجلس امپراتوری عثمانی در سال ۱۹۲۰، حدود ۶ استان کنونی، دهوک، اربیل، حلبچه، سلیمانیه، موصل و کرکوک در عراق بخشی از محدوده سرزمینی ترکیه جدید خواهد بود. بخشهایی از استانهای حلب، ادلب، رقه و دیر الزور در سوریه و بخشهایی از مناطق سرزمینی دیگر همسایگان ترکیه یعنی بلغارستان، یونان، گرجستان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان و حتی ایران شامل شهرستانهای ماکو و چالدران در شمال استان آذربایجان غربی نیز در همین چارچوب بخشی از کشور جدید ترکیه تعریف میشود.
در همین چارچوب اردوغان در دوره جدید حکمرانی خود، سودای پایان دادن به پیمان لوزان و انعقاد لوزان جدید را در سر دارد. در حقیقت، او در پی آن است که با اعلام پایان لوزان، بازگشت به میثاق ملی و طرح لوزان جدید را اجرایی کنند. معاهده لوزان پیمان صلحی بود که در تاریخ ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۳ در شهر لوزان (سوئیس) برای حل و فصل مناقشهای که از جنگ جهانی اول بین نیروهای متفقین و متحدین آغاز شده بود به توافق رسیدند. پیمان صلح بین جمهوری سوم فرانسه، امپراتوری بریتانیا، امپراتور ژاپن، پادشاه ایتالیا، پادشاه وقت یونان، پادشاه رومانی و پادشاه یوگسلاوی به امضاء رسید.
چگونه اردوغان به راه پوتین رفت؟
همچنین اکوایران نوشت: با پایان دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ترکیه و باقی ماندن اردوغان در قدرت، گمانهزنیها درباره ریشه اعتماد ترکها به رئیسجمهوری که کلیددار تورم و بحران اقتصادی حاکم است، افزایش یافت. در همین استا نشریه فارن افرز، با انتشار یادداشتی تحت عنوان «پیروزی اردوغان روسیه» به ریشهیابی چرایی انتخاب دوباره رئیس جمهوری این کشور پرداخته است. این مقاله توسط اکوایران در دو قسمت ترجمه شده است که بخش نخست آن در ادامه ارائه میشود.
اردوغان به سلطان یکهتاز ترکیه تبدیل شد
28 می، رجب طیب اردوغان که در هیچکدام از کارزارها شکست نمیخورد، در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری ترکیه بر رقیب خود کمال قلیچدار اوغلو پیروز شد. حالا او برای یک دوره پنج ساله دیگر سکان ریاست ترکیه را در دست گرفته است. از همین رو ناظران با اشاره به انتخابات پارلمانی 14 می که به احزاب راست افراطی و حامی اردوغان فرصت داد تا اکثریت قابل توجهی از کرسیهای پارلمان را از آن خود کنند، میگویند که این وضعیت موجب خواهد شد تا اردوغان به سلطان یکه تاز ترکیه تبدیل شود.
با وجود پیشبینی و ارزیابیهای بسیاری از ناظران غربی که باور داشتند اردوغان برای ادامه ریاست خود با چالشهای جدی روبرو است، مسیر نسبتا هموار برای ریاست دوبارهاش، سوالهای بسیاری را در باب منبع قدرت او مطرح کرده است. اردوغان در مواجهه با آشفتگیهای طولانیمدت اقتصادی، واکنش ناامیدکننده به زلزله ویرانگر و اپوزیسیونی تازه متحد شده، حتی در دور نخست انتخابات هم از رقبا پیش افتاد. پس از آن او با به دست آوردن اکثریت جدید در پارلمان و حملهای بیرحمانه به قلیچدار اوغلو، پیروزی را از آن خود کرد.
اردوغان؛ پوتین ترکیه؟
مشارکت در کارزار اخیر نسبتا بالا بود و با توجه به توانایی اردوغان جهت تعریف پارامترهای کلی رقابتها، به نظر میرسید که انتخابات اگر عادلانه نباشد، آزاد است. پس از 20 سال حکومت استبدادی، اردوغان نه تنها توانست مقام خود را حفظ کند بلکه به شکلی بالقوه قدرتمندتر هم ظاهر شد.
در سالهای اخیر تحلیلگران غالبا رویکرد اردوغان به قدرت را با رویکرد دیگر رهبران غیرلیبرال در دموکراسیهای اروپایی، چهرههایی چون ویکتور اوربان، نخست وزیر مجارستان قیاس کردهاند که ترکیبی است از اهرمهای نهادی و اقدامهای پوپولیستی برای حفظ حمایت گسترده از خود و سیستم تحت رهبری شان. براساس این تئوری، ترکیه یک استبداد مطلقه نبود، بلکه دموکراسیای بود که در دستان رهبری مستبد افتاد و سعی داشت به مسیر پیشین بازگردد. براساس این مدل، تا مادامی که اردوغان بتواند طبقه متوسط را مرفه نگاه دارد و موجب شود تا ترکهای متدین احساس کنند که در مرکز کشور هستند، تا زمانی که اردوغان بتواند مخالفانش را جدا از هم نگاه داشته و کنترل خود را بر ساختار قضائیه و دیگر نهادها تحکیم نماد، شاخه های تحت اختیارش در امان خواهند بود.
اما شواهد نشان میدهد اردوغان درگیر نقطه عطف دیگری شده است. در آستانه انتخابات ماه می، او نه میتوانست روی موفقیتهای اقتصادی حساب کند و نه بر روی اپوزسیون متفرق. ترکها دلایل زیادی برای نارضایتی از رهبر خود و پشت کردن به حکوت او داشتند، اما آنچه اتفاق افتاد، خلاف پیش بینیها بود. نتایج انتخابات ماه می نشان میدهد که ترکیه امروز بیش از هر زمان دیگر به خودکامه اوراسیا نزدیک شده تا دموکراسیهای غیرلیبرال اروپایی. یکی از دلایل آن است که رویکرد اردوغان به قدرت انتخاباتی به شکلی فزاینده شبیه رویکرد رهبری چون پوتین است.
بازی مشابه دو رهبر
همانگونه که پوتین در روسیه بازی میکند، اردوغان هم توانست پارامترهای انتخاب را مدتها قبل از رای گیری تعیین کند. در طول مبارزات انتخاباتی، اردوغان رهبران اصلی مخالف و فعالان جامعه مدنی را دستگیر کرد و احزاب اپوزسیون را به عنوان حامیان غرب، کودتاچی و متحدان تروریست به چالش کشید. او با رویکردی نسبتا خشن (در قیاس با نحوه برخورد پوتین با منتقدش الکسی ناوالنی) اکرم امام اوغلو، شهردار استانبول را کنار گذاشت. در چنین شرایطی امام اوغلو چارهای جز دور ماندن از رقابت نداشت. اردوغان همچنین مخالفانش را فرومایه خواند و قلیچدار اوغلو را هوس باز و بداخلاق و بی ارزش و خائن قلمداد کرد.
اردوغان به شکل چشم گیری کنترل رسانههای ترکیه را در دست گرفت تا مسیر انتخابات را تغییر دهد و عملا هرگونه بحث در باب موضوعاتی چون زلزله، اقتصاد و فساد دولتی را ممنوع اعلام کرد. اردوغان در اصل به سان پوتین توانست از مزایای خود به عنوان رئیس جمهور، با استفاده از کنترلش بر اطلاعات و تواناییاش در ارتباط با عظمت امپریالیستی ملی، ملاحظات عادی را بی اثر کرد. در واقع اردوغان هفت سال گذشته را صرف ایجاد روابط نزدیک به روسیه و تقلید از استراتژیهای پوتین برای حفظ قدرتش کرده است.
چرایی افزایش جاهطلبی اردوغان
با لحاظ کردن این واقعیت که اردوغان سالهای نخست ریاست جمهوریاش به عنوان یک رهبر میانهرو سپری کرد، میزان تمایل اخیر او به روسیه بیش از هر زمان دیگر چشمگیر است. البته اردوغان مدتها قبل از انتخاباتی کنونی، یک استراتژیست سیاسی زیرک بود و رویکردش به قدرت نیز از منابع دیگر وام گرفته است. اما انتخاب دوبارهاش، برخلاف احتمالهای قوی، میتواند نقطه عطفی مهم باشد، اردوغان اکنون قادر است برای سالهای آینده در قدرت باشد و نقش رو به رشد پوتین به عنوان حامی و الگو ممکن است الگویش قلمداد شود. اگرچه چرخش اردوغان به سوی پوتین بیشتر شده، اما منشا آن را می توان کودتای نافرجام 2016 قلمداد کرد. کودتایی که یکی از بحرانی ترین لحظات دوران ریاست اردوغان را رقم زد.
15 جولای 2016، توطئه گران در داخل صفوف نیروهای مسلح ترکیه تلاش کردند تا اردوغان را کنار زده و قدرت را در اختیار بگیرند، اما سرنوشت به گونهای دیگر رقم خورد. تقریبا دو هفته پس از آن پوتین اردوغان را به سن پترزبورگ دعوت کرد. برای هر دو رهبر، این رویارویی یک نوع تغییر بازی بود.از منظر بسیاری از ناظران، این دیدگاه غافلگیر کننده بود: با بازگشت به دوران عثمانی، روسیه دشمن تاریخی ترکیه بوده و بعد از آن نیز اردوغان و پوتین رویاروی هم درگیر جنگی نیابتی در سوریه بودند. با این همه پوتین برای خواستگاری از رهبر ترکیه فرصت را مناسب دید چرا که می دانست اردوغان آسیب پذیر است و نیاز به حمایت دارد.
فرصتی برای تزار روس جهت شکاف در ناتو
بالاخص حضور اردوغان در روسیه فرصتی برای پوتین ایجاد کرد تا میان ترکیه و ایالات متحده شکاف ایجاد کند. اما این سفر برای اردوغان مزایایی هم به همراه داشت؛ چهره ای که بعد از کودتا با نگرانی در تلاش بود تا قدرت خود را تقویت کند. در واقع این دو رهبر نقاظ استراک بسیاری دارند.
هر دو برای اولین بار در آغاز قرن جدید به قدرت رسیدند، پوتین در سال 1999 و اردوغان در سال 2003، هر دو رهبر در ابتدا به عنوان چهرههایی میانه رو که ممکن است کشورهایشان را با اروپا و غرب ادغام کنند، دیده میشدند اما برای دستیابی به قدرت کنترل نشده، هر دو رهبر پس از یک دهه اشفتگی در کشورهای خود قدرت را در دست گرفتند. ظهور پوتین به دنبال فروپاشی اقتصادی روسیه و جنگ چچن رخ داد و اردوغان در میانه بحران اقتصادی حاکم بر ترکیه، فساد گسترده در میان نخبگان و درگیری میان نیروهای امنیتی ترکیه و حزب کارگران کردستان( پ ک ک) به عنوان نخست وزیر انتخاب شد.
کد مطلب: 462980