کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

کبنا بررسی کرد؛

پشت پرده نامه روشنفکر

25 اسفند 1401 ساعت 17:12

با توجه به بررسی‌های انجام شده، این فرضیه مطرح می‌شود که به نظر می‌رسد نامه به‌کارگیری 11 نفر از سوی روشنفکر، نه تنها اشتباهی درز نکرده، بلکه ممکن است از سوی خود روشنفکر منتشر شده باشد.


با توجه به بررسی‌های انجام شده، این فرضیه مطرح می‌شود که به نظر می‌رسد نامه به‌کارگیری 11 نفر از سوی روشنفکر، نه تنها اشتباهی درز نکرده، بلکه ممکن است از سوی خود روشنفکر منتشر شده باشد. 
به گزارش کبنا، با اینکه چند روزیست نامه‌ای منتسب به روشنفکر نماینده‌ شهرستان‌های بویراحمد، دنا و مارگون در فضای مجازی دست به دست می‌چرخد و این روزها نقل محافل بویراحمد شده، اما هنوز پاسخ روشنی از سوی دفتر نماینده و نزدیکانش منتشر نشده است.
همان‌طور که در رسانه‌ها نیز درج شده، در یک نامه سفارشی از سوی روشنفکر، خطاب به قالیباف آمده است که 11 نفر از نیروهای انسانی کهگیلویه و بویراحمدی در هلدینگ‌ها به کار گرفته شوند.
ما در تحریریه کبنانیوز بعد از بررسی‌ها و پیگیری‌هایی که در خصوص علت انتشار این نامه داشتیم، به نکات و فرضیات بسیار جالبی رسیدیم که در ادامه قدم به قدم آن را با مخاطبان در میان می‌گذاریم.
اولاً اینکه نامه بین دو نفر یعنی روشنفکر و قالیباف رد و بدل شده است؛ تیم قالیباف آنقدر امنیتی است که حتی حدس در مورد درز نامه از طرف او، گمانی مضحک است. بنابراین می‌ماند نویسنده نامه که همان روشنفکر است. با رد یک طرف، حالا باید توجه‌مان را بر خود روشنفکر متمرکز کنیم. بنابراین تا اینجای کار حدس ما این است که انتشار نامه از سوی روشنفکر و یا نزدیکانش محتمل‌تر است.
با همین حدس جلو می‌رویم. خب در نامه به نام 11 نفر اشاره شده است که به پیشنهاد روشنفکر باید به کار گرفته شوند.
بر اساس بررسی‌هایمان معلوم شد، از بین 11 نفری که روشنفکر سفارش کرده، نُه نفرشان از او جدا شده‌اند و دیگر عضو تیم انتخاباتیِ او نیستند. برخی از آنها نیم سال، برخی بیشتر، برخی یک سال و حتی برخی 15 ماه است که از روشنفکر و جریان ندای وحدت بریده‌اند.
چندی پیش همین افراد که در نامه روشنفکر اسامی‌شان آمده است، در محفلی حول هم نشسته بودند و روشنفکر چند قدم آن‌طرف‌تر از کنارشان رد شد، اما حتی به یکدیگر سلام هم نکردند. بنابراین این سوال پیش می‌آید که چرا روشنفکر باید کسانی را سفارش کند که با او ارتباطی ندارند. چرا باید برای کسانی رو بزند که دیگر در بطن جریان ندای وحدت نیستند.
خب قضیه جالب‌تر شد؛ جالب‌تر آنکه این نُه نفر همگی افرادی محبوب و صاحب نفوذ در ایل سترگ تامرادی هستند و پراکندگی بسیاری در این ایل دارند. همگی آنها نیز به نوعی نقشی اساسی در پیروزی روشنفکر داشتند. اما حالا آنها رهبری جریان عبور از روشنفکر را بر عهده گرفته‌اند.
نقدهای بسیاری به روشنفکر شده بود که چرا از جوانان این ایل برای پست‌های مهم کشوری استفاده نمی‌کند. به‌نظر می‌رسد حالا روشنفکر با انتشار این نامه می‌خواهد بگوید شما اشتباه می‌کنید من دست روی دست نگذاشته‌ام، بلکه تا جایی که توانسته‌ام تلاشم را کرده‌ام و نامه هم زده‌ام؛ ببینید! این هم سند!
رهبران عبور از روشنفکر با نفوذی که در بدنه ایل تامرادی دارند، می‌توانند بخش زیادی از طرفداران روشنفکر را از او جدا کنند. اما حالا روشنفکر با انتشار این نامه می‌خواهد اقدامات آنها را خنثی کند و به نوعی بگوید آی مردم من می‌خواستم برایشان کاری کنم، تلاشم را هم کردم، اما حالا که به هر صورت نشده، مقصر من نیستم. از آن طرف هم، مردم به این 11 نفر می‌گویند که چرا ناشکری می‌کنید؟ مگر نمی‌بینید که روشنفکر برای‌تان نامه‌نگاری کرده است؟ ما خودمان دیدیم که اسامی‌تان در نامه آمده بود!
بنابراین می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که نامه از همان روز اول سرقت نشده و یا اشتباهاً درز نکرده است. بلکه انتشار آن کاملاً عامدانه بوده تا فعالیت‌های جریان عبور از روشنفکر خنثی و بی‌اثر شود. انتشار متنی کوتاه از هجیر تشکری که به صورت نمادین، نامه اشتغال را به سخره گرفته و آن را همپای ابتذال قرار داده، فرضیه ما را تقویت می‌کند. اما مهمتر از همه اینکه تاکنون روشنفکر و دفتر او واکنشی نشان نداده‌اند. همین موضوع گمانه مطرح در این یادداشت را محتمل‌تر می‌سازد. اما با این وجود باز هم منتظر جوابیه دفتر روشنفکر در خصوص شفاف‌سازی بیشتر حول این نامه هستیم.

به گزارش کبنا، متن یادداشت هجیر تشکری که در رسانه‌ها منتشر شده در زیر از نظر مخاطبان می‌گذرد؛
ابتذال یا اشتغال؟!
باغِ مرا چه حاجتِ سرو و صنوبر است؟
شمشادِ خانه‌پرورِ ما از که کمتر است؟
ما آبرویِ فقر و قناعت نمی‌بریم
با «آن حقیر» بگوی که روزی مقدر است
آدمیزاده طرفه معجونی‌ست (به قول شیخ بهایی)؛ وقتی گیر می‌افتد چه کلّه‌معلق‌ها که نمی‌زند و چه بازیگوشی‌ها که نمی‌کند. این خاصیت آنانی‌ست که قدر عزّت را نمی‌دانند و‌ در قعر ذلّت می‌افتند! سزا و‌ سرانجامی محتوم.
طبیعی‌ست البتّه: الغَریق یتشبِّثُ بِکلّ حَشیش: غرقه در آب، برای نجات خود به هر گیاه خشکی چنگ می‌زند.
و عصر، عصر ابتذال است و‌ فرومایگی. عصر رجّالگی و‌ خربندگی.
ز اهل عصر چه خواهم که اهل عصر همه
به خوی و‌ طبع، ستورانِ ماده را مانند!
بیچاره قصر! قصر عشوه‌گر و بالابلند دنا که نام رفیع آن ملعبه‌ی دست شعبده‌بازان بازار ناسیاست و لقلقه‌ی زبان کودکان کوی نارسانه‌ شده است.
یا رب این نودولتان را بر خرِ خودْشان نشان!
«قصاصی (واعظ) بر سر منبر نام گرگی را برد که یوسف را خورده است. به او گفتند اما یوسف را گرگ نخورد. گفت: آری میدانم؛ این نام گرگی است که او را نخورد!»
اشتغال؟ نام کاری‌ست که برخی‌ جَنَم آن را ندارند.
ابتذال؟ اسم فعلی‌ست که بعضی‌ در آن استادند.
آزادگی؟ صفت آدمیانی‌‌ست که دست خود را به سوی ‌کسی دراز نمی‌کنند.
چنان کن که گویند بادا چنین


کد مطلب: 459883

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/459883/پشت-پرده-نامه-روشنفکر

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1