تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۰۱
کد مطلب : ۴۵۸۵۴۲
کبنا بررسی کرد؛
عزل غلامنژاد؛ پولیتیک روشنفکر و دودی که فقط به چشم سید ناصر میرود
۵
کبنا ؛
سید ناصر یا باید پرده عرفان و شهود را کنار بزند و کمی سیاسی بیندیشد یا سیاست را ببوسد و بگذارد سر طاقچه پنجره و نان نشر و چاپ کتابش را بخورد.
به گزارش کبنا، درحالیکه برخی مدیران با خدمات ناچیز، سالها بر مسند ریاست و مدیرکلی تکیه دادهاند، برخی دیگر از مدیران تکیه نداده عزل میشوند. علت این امر چیست؟ بیشک دستهای پشتپرده در این عزل و نصبها و ماندگاریها، دخالت زیادی دارد.
سوابق تحصیلی، پژوهش و اشتغال هر فرد تأثیر زیادی بر انتصاب وی دارد و در واقع و بهصورت طبیعی گام اول برای انتصاب است؛ اما اگر آشنابازیها و سیاستها ضمیمه این مسائل شود انتصابی به مراتب مطمئنتر و طولانیتر خواهد بود. در یادداشتها و گزارشهای اخیر بسیار به دخالت نمایندگان در عزل و نصبها پرداخته شده و استخدامهای فلهای مورد نقد گرفته؛ اما دیدهها و شنیدهها حاکی از آن است مسوولانی که تن به استخدامهای فلهای و سفارشات نمیدهند خیلی زود باید با صندلی ریاست خداحافظی کنند.
این ترفندها در برخی نمایندگان پررنگ و در برخی نمایندگان کمتر است بهگونهای که ارتباط و سیاستهای یک نماینده مشخص میکند چند مسوول از شهر و جغرافیایش صاحب مناصب مطرح استانی باشد. برخی نمایندگان گوی سبقت را از رقیبان ربودهاند و نماینده دیگر بیتوجه به شهر و مردمش یک گوشه نشسته و در حال ریاضتهای شاید معنوی است و حیران در هفت شهر عرفانی و غافل از بازیهای سیاسی عقب قافله مانده است تا جاییکه از بین تمام جمعیت علمی و سیاسی شهرستانهای گچساران و باشت فقط دو نفر مسوولیت و مدیرکلی را عهدهدار بودند که یکی به تازگی نصب و یکی به تازگی و هنوز مزه مدیریت را نچشیده عزل شده است.
هدف ما درجهبندی جغرافیا، شهر و افراد نیست و تبعیض جغرافیایی را مردود میشماریم؛ اما جای سوال است که چه چیزی باعث شده است گچساران که در دولتهای گذشته به تناسب همه شهرستانها نیروی مطرح داشت و حتی ثقل سیاسی استان بود و مسوولان کشوری جلسات و بازدیدها را در گچساران انجام میداده و سپس به یاسوج که مرکز استان بود میآمدند؛ اما حالا باشت و گچساران چنان در محاق رفته که گویی مستقل از استان کهگیلویه و بویراحمد است.
چرا که نمایندهاش دنیای سیاست را نمیشناسد و نه در جلسات مهم استان شرکت میکند نه ارتباط موثری در مجلس دارد و نه ارتباطی با مردم. یکبار در یک جلسه حاضر شد و صحبتهایش توسط سخنگوی دولت اصلاحات تکذیب و رد شد.
سید ناصر یا باید پرده عرفان و شهود را کنار بزند و کمی سیاسی بیندیشد یا سیاست را ببوسد و بگذارد سر طاقچه پنجره و نان نشر و چاپ کتابش را بخورد. چرا که شنیدهها حاکی از آن بود عدم حمایت سید ناصر از غلامنژاد باعث عزل وی شد. خواستههای متعدد برخی نمایندگان در استخدامهای فلهای و انتظارات نابهجا از مدیرها به عنوان یک نمکپرورده معامله نادرستی است و باید بدانند دانشگاه و حتی ادارات، صندوق ذخیره آرا نیستند و بهصورت طبیعی رأی باید به دنبال عملکرد مثبت بیاید. حالا سید ناصر باید پرده از این راز بگشاید که چرا با عزل غلامنژاد مخالفت نکرد. آِیا خطایی از غلامنژاد سرزده بود یا سیدناصر نمیداند و نمیتواند از مدیر همشهریاش دفاع کند.
انگار سید ناصر نمیداند که بازنده بزرگ این بازی خود اوست. غلامنژاد که با عملکردش به ویژه در خود ستاد دانشگاه، به تقابل با یک جریان سیاسی خاص رفته بود، نارضایتی نماینده بویراحمد را به دنبال داشت. از طرف دیگر، سید ناصر نیز از غلامنژاد دل خوشی نداشت. عزل غلامنژاد هرچند با رضایت سید ناصر بوده باشد، اما در نهایت به نفع روشنفکر تمام میشود.
کافی است نگاهی به تصاویر منتشر شده از بازدید امروز جاودان سیرت از مرقد شهدای گمنام انداخت. کفه سنگین ترازو با روشنفکر است. بحث بر سر عملکرد جاودان سیرت نیست؛ چرا که او در گذشته و بهویژه در دوران شیوع کرونا عملکرد قابل تقدیری از خود نشان داده، بلکه بحث بر سر پولیتیکی است که روشنفکر به سید ناصر زده است. سید ناصری که با روشنفکر در عزل غلامنژاد همسو میشود و از سوی دیگر شخصی به عنوان رئیس دانشگاه منصوب میشود که همسو با روشنفکر است.
نکته مهم اینجاست که اگر زمانی سید ناصر قصد عبور از جاودان سیرت را داشته باشد، نمیتواند او را تغییر دهد. چرا که روشنفکر بههیچوجه در تقابل با جاودان سیرت قرار ندارد. اما غلامنژاد در مقابل روشنفکر بود. به همین خاطر است که دود این تغییر ریاست، تنها به چشم سید ناصر خواهد رفت.
این اقدام سید ناصر نگرانیهایی را بین بدنه رأی دهنده به او به وجود آورده و با مجموعه اقداماتی که او طی این یک سال و نیم انجام داده، به نظر میرسد از جایگاه قبلی در بین مردم برخوردار نیست و ممکن است این اولین و آخرین دوره نمایندگیاش باشد.
به گزارش کبنا، درحالیکه برخی مدیران با خدمات ناچیز، سالها بر مسند ریاست و مدیرکلی تکیه دادهاند، برخی دیگر از مدیران تکیه نداده عزل میشوند. علت این امر چیست؟ بیشک دستهای پشتپرده در این عزل و نصبها و ماندگاریها، دخالت زیادی دارد.
سوابق تحصیلی، پژوهش و اشتغال هر فرد تأثیر زیادی بر انتصاب وی دارد و در واقع و بهصورت طبیعی گام اول برای انتصاب است؛ اما اگر آشنابازیها و سیاستها ضمیمه این مسائل شود انتصابی به مراتب مطمئنتر و طولانیتر خواهد بود. در یادداشتها و گزارشهای اخیر بسیار به دخالت نمایندگان در عزل و نصبها پرداخته شده و استخدامهای فلهای مورد نقد گرفته؛ اما دیدهها و شنیدهها حاکی از آن است مسوولانی که تن به استخدامهای فلهای و سفارشات نمیدهند خیلی زود باید با صندلی ریاست خداحافظی کنند.
این ترفندها در برخی نمایندگان پررنگ و در برخی نمایندگان کمتر است بهگونهای که ارتباط و سیاستهای یک نماینده مشخص میکند چند مسوول از شهر و جغرافیایش صاحب مناصب مطرح استانی باشد. برخی نمایندگان گوی سبقت را از رقیبان ربودهاند و نماینده دیگر بیتوجه به شهر و مردمش یک گوشه نشسته و در حال ریاضتهای شاید معنوی است و حیران در هفت شهر عرفانی و غافل از بازیهای سیاسی عقب قافله مانده است تا جاییکه از بین تمام جمعیت علمی و سیاسی شهرستانهای گچساران و باشت فقط دو نفر مسوولیت و مدیرکلی را عهدهدار بودند که یکی به تازگی نصب و یکی به تازگی و هنوز مزه مدیریت را نچشیده عزل شده است.
هدف ما درجهبندی جغرافیا، شهر و افراد نیست و تبعیض جغرافیایی را مردود میشماریم؛ اما جای سوال است که چه چیزی باعث شده است گچساران که در دولتهای گذشته به تناسب همه شهرستانها نیروی مطرح داشت و حتی ثقل سیاسی استان بود و مسوولان کشوری جلسات و بازدیدها را در گچساران انجام میداده و سپس به یاسوج که مرکز استان بود میآمدند؛ اما حالا باشت و گچساران چنان در محاق رفته که گویی مستقل از استان کهگیلویه و بویراحمد است.
چرا که نمایندهاش دنیای سیاست را نمیشناسد و نه در جلسات مهم استان شرکت میکند نه ارتباط موثری در مجلس دارد و نه ارتباطی با مردم. یکبار در یک جلسه حاضر شد و صحبتهایش توسط سخنگوی دولت اصلاحات تکذیب و رد شد.
سید ناصر یا باید پرده عرفان و شهود را کنار بزند و کمی سیاسی بیندیشد یا سیاست را ببوسد و بگذارد سر طاقچه پنجره و نان نشر و چاپ کتابش را بخورد. چرا که شنیدهها حاکی از آن بود عدم حمایت سید ناصر از غلامنژاد باعث عزل وی شد. خواستههای متعدد برخی نمایندگان در استخدامهای فلهای و انتظارات نابهجا از مدیرها به عنوان یک نمکپرورده معامله نادرستی است و باید بدانند دانشگاه و حتی ادارات، صندوق ذخیره آرا نیستند و بهصورت طبیعی رأی باید به دنبال عملکرد مثبت بیاید. حالا سید ناصر باید پرده از این راز بگشاید که چرا با عزل غلامنژاد مخالفت نکرد. آِیا خطایی از غلامنژاد سرزده بود یا سیدناصر نمیداند و نمیتواند از مدیر همشهریاش دفاع کند.
انگار سید ناصر نمیداند که بازنده بزرگ این بازی خود اوست. غلامنژاد که با عملکردش به ویژه در خود ستاد دانشگاه، به تقابل با یک جریان سیاسی خاص رفته بود، نارضایتی نماینده بویراحمد را به دنبال داشت. از طرف دیگر، سید ناصر نیز از غلامنژاد دل خوشی نداشت. عزل غلامنژاد هرچند با رضایت سید ناصر بوده باشد، اما در نهایت به نفع روشنفکر تمام میشود.
کافی است نگاهی به تصاویر منتشر شده از بازدید امروز جاودان سیرت از مرقد شهدای گمنام انداخت. کفه سنگین ترازو با روشنفکر است. بحث بر سر عملکرد جاودان سیرت نیست؛ چرا که او در گذشته و بهویژه در دوران شیوع کرونا عملکرد قابل تقدیری از خود نشان داده، بلکه بحث بر سر پولیتیکی است که روشنفکر به سید ناصر زده است. سید ناصری که با روشنفکر در عزل غلامنژاد همسو میشود و از سوی دیگر شخصی به عنوان رئیس دانشگاه منصوب میشود که همسو با روشنفکر است.
نکته مهم اینجاست که اگر زمانی سید ناصر قصد عبور از جاودان سیرت را داشته باشد، نمیتواند او را تغییر دهد. چرا که روشنفکر بههیچوجه در تقابل با جاودان سیرت قرار ندارد. اما غلامنژاد در مقابل روشنفکر بود. به همین خاطر است که دود این تغییر ریاست، تنها به چشم سید ناصر خواهد رفت.
این اقدام سید ناصر نگرانیهایی را بین بدنه رأی دهنده به او به وجود آورده و با مجموعه اقداماتی که او طی این یک سال و نیم انجام داده، به نظر میرسد از جایگاه قبلی در بین مردم برخوردار نیست و ممکن است این اولین و آخرین دوره نمایندگیاش باشد.