ویژههای کبنانیوز:
بحران كنوني و چه بايد كردها / كار رسانه مثل قاشقساختن است! /بنزین روی آتش احساسات مردم نریزید / کنایه های تند عباس عبدی به اصولگرایان / پاسخ علی دایی به صداوسیما و نماینده اردبیل/ واکنش به حضور همزمان پرچم ایران و اسرائیل روی سکو
26 مهر 1401 ساعت 13:14
در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای کبنا» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم. در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای کبنا» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم. در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
بحران كنوني و چه بايد كردها
كمالالدين پيرموذن در اعتماد نوشت: حاكميت قانون و اعطاي حقوق شهروندي عموم اقوام غيور ايراني و آحاد ملت، خواست مردم كشورمان در سالهاي اخير بوده و از قوا و نهادهاي حاكم انتظار ميرود كه در پاسخگويي به اين خواسته بحق آحاد ملت جز بر مدار قانون عمل ننمايند. امروز صنوف و آحاد جامعه و جوانان هموطن با كمتوجهي به حقوق شهروندري خويش در بيان مطالبات خويشتن مواجه شدهاند و با ايجاد خلل و شكاف در اعتماد و اميد و آرمان مردم و ره به جايي نبردن، تلاشهاي چهرههاي مورد وثوق و محبوب ملت، در احقاق حق خود و ملت، جز فرياد، راهي نيافتهاند. بدون ترديد بياعتنايي به مطالبات مشروع و قانوني مردم و جوانان هموطن به تدريج ميتواند دستاوردهاي انقلاب اسلامي ايران را در سطوح داخلي و خارجي تحتالشعاع قرار داده و روند امور را در مسيري كه همه مخالفان جمهوري اسلامي ازجمله امريكا، اسراييل و عربستان سعودي به پيش برد. با كمال ناباوري در عصري كه اصل قانونگرايي، مورد قبول همه افراد و گروهها و حتي خود قانونشكنان حرفهاي نيز قرار گرفته است، برخورد ناصواب وزارت كشور در اعطاي مجوز به معترضين صنوف و آحاد جامعه و مسائل مطروحه و حوادث صنوف و آحاد جامعه و اتفاقات و حوادث اخير، سبب وهن نظام در افكار بينالمللي نيز گشته است. متاسفانه به دليل عدم توجه به برخي مطالبات بحق مردم و ناكافي بودن بسترهاي مناسب براي نقد منطقي از حاكميت، اعتراضات كوچك صنفي و اجتماعي، زمينهساز بحرانها و اغتشاشات دامنهدار ميشود، كه در مواردي، طعم بيگانگان را آشكارا نسبت به دخالت در امور داخلي كشور و جامعه را هم در پي داشته است. با كمال تاسف بيتوجهي و عدم همكاري قانوني، دستاندركاران جامعه با آحاد مطالبهجو و معترض جامعه، اعتراضات خسرانآور فراواني را كليد زد و به منافع ملك و ملت و جوانان هموطن، لطمات فراواني وارد شد، يكدست كردن حكومت و سر قدرت بودن به هر قيمتي معنا ندارد. ايجاد يأس و حالت نااميدي مطلق در مردم به ويژه در نخبگان و جوانان پرشور ايران زمين با سلب حقوق شهروندي ملت بزرگ ايران اسلامي و با محدود كردن دايره مشاركت شهروندان در انتخاباتها و اداره كشور به سرمايه ارزشمند اجتماعي كيان و نظام آسيب زيانباري به عمل آورده و در كنار آن، به علل متعدد گراني، بيكاري و تورم موجود در جامعه و آثار كريه آن در كشور، نارضايتي گسترده مردمي را به دنبال داشته است.
حذف شايستگان وارسته مورد قبول اكثريت مردم، از عرصه انتخابات مراكز تصميمگيري و قدرت، موجبات دلسردي مردمي را فراهم آورده كه به خوبي با اين افراد و سوابق آنها در جوامع ما، آشنايي داشته و آنها را خدمتگزاري صديق براي خود و سخنگوي شجاع و اميني براي مطالبات مشروع و قانوني شهروندان ميدانستند.
مردم ايران به طور عام و جوانان به طور خاص، وقتي متوجه شدند بزرگان جوامع آنان نميتوانند به استيفاق حقوق اساسي خود مبادرت ورزند و فريادگر مطالبات آن در مجلس و مراكز تصميمگيري باشند، بدان جهت اميدشان را به رعايت حقوق شهروندان عادي كشور توسط صاحب منصبان حكومتي، از دست داده و دست به اعتراض گسترده زدند.
امروز زنان و دختران ايراني، بيش از پيش، آشنا به حقوق و داراي تحصيلات عالي و آگاهي و تجربه و طالب مشاركت وسيع اجتماعي هستند، ليكن نه تنها همواره در عموم دولتها، مورد بيمهري قرار ميگيرند، بلكه حقوق مسلم حداقل آنان نيز به هيچ صورت در كانون توجهات صاحبمنصبان قرار نميگيرد و حتي گاهي مورد آزار از ناحيه دستاندركار دون پايه ناآگاه و نامهربان قرار ميگيرند.
فزونطلبي و دنيازدگي رانتخواران، رشوهگيران و رشوهپردازان و سوءاستفادكنندگان از موقعيت قدرت و كساني كه با چهرههاي ظاهرالصلاح و با پنهان شدن در پشت عناوين ديني و انقلابي يا عضويت در گروه سياسي و نيز استفاده از موقعيتهاي اداري و حكومتي به جاي رعايت شأن و امانت، به منافع مالي و اقتصادي خود و آقازادههاي مغرور و فاميلهايشان پرداختهاند، علاوه بر اينكه بر چهره اسلام و انقلاب خدشه وارد ساختهاند بلكه مديران خدوم و سرمايهگذاران سالم و همچنين مديران بانكها را در تنگناهاي بياعتمادي و حرمتشكنيهاي ناشي از رفتار تبعيضآميز نجومي خود قرار داده و حساسيتهاي نفرت را در بين فقير و غني و دارا و ندار و حقطلبان جامعه، پديد آوردهاند.
در كنار آن عدم تعامل سازنده عزتخواه جدي با دنيا و به فرجام رسيدن برجام و رفع تحريم ظالمانه امريكا و درنهايت فشار معيشتي اكثريت مردم ناشي از عدم افزايش ثروت ملي و توزيع عادلانه آن، نارضايتيهاي نگرانكنندهاي را در بين آحاد جامعه فراهم آورده است.
جاي ترديد نيست دستيابي به آرامش در جامعه، مواجهه دلسوزانه، مسوولانه و عقلاني دانشجويان و دانشگاه با حوادث اخير و به تأسي از آنان رفتار جوانان و دانشآموزان عليرغم برخوردهاي نامهربانانه با دانشجويان و جوانان و دختران هموطن و درنهايت وحدت، افزايش عرق ملي و وفاق ملي و پيشرفت و توسعه همهجانبه كشور و نيز افزايش قدرت چانهزني دستگاه ديپلماسي كشور جز از طريق برخورد بدون تبعيض با مفاسد اقتصاد و به ويژه از طريق پايبندي صادقانه حتمي عموم حاكمان كشور به قانون اساسي و تلاش مستمر همگان براي اجراي تمام و كمال آن و پرهيز جريان خاص از تندرويهاي تخريبي، به عنوان ميثاق ملي و محور اتحاد و همبستگي و فصلالخطاب همه اختلافنظرها، سليقهها، گلايهها و اعتراضات در سياستگذاريها، برنامهريزيها و اداره كشور ميسر نيست .
ملت صاحب تمدن و دلاور ايران در طول تاريخ پرفراز و نشيب خود اثبات كرده است كه حركات پليد و تهاجم هيچ بيگانهاي را برنميتابد و اجازه توفيق دسيسه و سلطه قدرتهاي خارجي و نظامي را به احدي عليرغم همه دشواريها و سختيها نميدهد.
براي دستيابي به ثبات، اقتدار و امنيت بيشتر در جامعه قدرتمند ايران زمين، ضرورت اعطاي در اولويت حقوق عموم شهروندان وتن دادن به مطالبات مشروع و قانوني آنان و شاهد بودن عموم ايراني به اعطاي اين حقوق مسلم هموطنان كاملا مشهود است.
ملت شريف ايران بر اصول مستحكم انقلاب اسلامي يعني استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي همواره پاي ميفشارد و با تمام توان از آن پاسداري كرده و ارتقاي كيفيت زندگي عموم ايرانيان، خواست ملي است.
نسلي به مثابه تفنگ سر پر
محمدصادق جواديحصار نوشت: طي روزها و هفتههاي اخير گزاره تازهاي وارد عرصه كنشگري سياسي و اجتماعي كشور شده است كه تا قبل از اين براي مسوولان و سياستگذاران كشور ناشناخته بود. ورود دانشآموزان و نوجوانان 15، 16 و 17ساله به عرصه مطالبهگريهاي عمومي كشور و برخوردهاي سلبي متوليان آموزش و پرورش و مسوولان امنيتي و... با آنهاست. درباره نسلي صحبت ميكنيم كه بيشترين نياز را به همراهي، ملاطفت و رفتار پدرانه دارد. نسلي كه برخلاف نسلهاي قبل، اطلاعات خود را به صورت مستند و از منابع قابل اطمينان به دست آورده است. نسلي كه دايره آگاهي و درك او با هيچ كدام از نسلهاي قبلي قابل قياس نيست، بنابراين نحوه مواجهه با اين نسل نيز با همه نمونههاي قبلي، تفاوت دارد. در آداب تربيت اسلامي آمده است كه تا هفت سالگي هر آنچه فرزند ميگويد را تاييد كنيد و او را در جايگاه امير خانه بنشانيد؛ از 7سالگي تا 14سالگي، دست به كنترل فرزندان بزنيد و سعي كنيد دايرهاي براي آنها ترسيم كنيد و طي 14 سالگي به بعد هم آنها را در جايگاه مشاور، امين و همراه خود بنشانيد. اگر اين گزاره را بخواهيم در خصوص جوانان اين نسل عينيت بخشيم بايد به اين واقعيت اشاره كنيم كه جوانان 16ساله، 17ساله به بعد در وضعيتي قرار دارند كه بايد آنها را در جايگاه امين، مشاور و همراه جامعه نشاند. اما نه تنها چنين ويژگي براي اين نسل در نظر گرفته نشده است، برخي افراد و جريانات تعاريفي در خصوص اين نسل ارايه ميكنند كه بيشتر باعث فاصله گرفتن اين نسل از جامعه ميشود.نبايد فراموش كرد، اين نسل در حال حاضر به دليل تواناييهاي سترگي كه در عرصه ارتباطات دارد و دادههاي دامنهداري كه از ابزارهاي نوين كسب كرده و مسلح به ابزارهاي تكنولوژيكي در حوزه رسانه شده است، دركي فراتر از دانشهاي متعارف در حوزههاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي دارد. اين نسل تصوري از جامعه دارد كه با درك سياستگذاران و متوليان قبلي تفاوت دارد.
بنابراين در شرايطي كه مسوولان، تصميمسازان و سياستگذاران از چنين دركي و تواناييهايي محروم هستند و در اتمسفر ديگري تنفس ميكنند، قادر به درك مطالبات، خواستهها و نيازهاي اين نسل نيستند. نسل 15تا 20سال كه دانشآموزان كشور و دانشجويان سالهاي نخست را تشكيل ميدهند، نسلي است كه مانند تفنگ پر هستند. زيبا، لطيف و ارزشمند در عين حال، قوي، دورپرواز و مستحكم. اين تفنگ سر پر اگر با دقت، با ملاطفت و آرامش روي زانوان فرد قرار بگيرد، ميتواند بهنگامتر و مناسبتر و هدفمندتر هم شليك كرده و در راستاي منافع ملي هم حركت كند. اما اگر از اين نسل غفلت و با تندي با او برخورد شود، مطالباتش به هيچ انگاشته و اصالتش نفي شود، ميتواند بر خلاف منافع ملي كشور و منافع خود عمل كند. لذا مواجهه با اين قشر و با اين نسل ،هوشمندي، سواد كافي، صبر و تحمل و مداراي بسيار زيادي را طلب ميكند. به نظرم ورود اين نسل به مناسبات اجتماعي و تعارضات و تظاهرات خياباني اگر تداوم پيدا كند و اگر برخورد مناسبي با اين حضور و با اين مطالبات صورت نگيرد، اين نسل از اين ويژگي برخوردار است كه چالشها و بحرانهاي فراواني را در فضاي عمومي جامعه شكل دهد. بنابراين نه فقط برخوردهاي فعلي با اين نسل را معقول نميدانم، بلكه درست در نقطه مقابل منافع ملي كشور و منافع نسلهاي آينده ارزيابي ميكنم. به برخوردهاي سلبي در مدارس بايد پايان داده و صداي اين نسل شنيده شود، چراكه فردا ممكن است دير باشد.
كار رسانه مثل قاشقساختن است!
محمد مهاجري در اعتماد نوشت: لابد اين روزها برخي رسانههاي دولتي يا وابسته به سازمانها و نهادهاي حكومتي را ديدهايد كه از يك جنگ رسانهاي در جريان ناآراميهاي اخير خبر ميدهند و تحليلهايي را در اين زمينه منتشر ميكنند. گاه چنان در اين باره داد سخن ميدهند كه گويي مثلا ستارهاي را در فاصله چند ميليارد سال نوري كشف كردهاند! و آنقدر برايشان اهميت و تازگي دارد كه از ذوقزدگي ناشي از آن سرخوشند و براي خودشان كارت تبريك ميفرستند. حاقّ كشفشان هم اين است كه دشمن و رسانههاي بيگانه در فرآيند جنگ روايتها، برداشت و تلقي دلخواهي از رخدادها دارند و سعي ميكنند همان را بين مردمان جامعه ايران ساري و جاري كنند. آنچه اين افراد بيان ميكنند، هر چند در عالم رسانه امري پيشپاافتاده و رايج است و هر كسي كه مدتي ولو كوتاه كار خبري كرده باشد، با آن آشنايي دارد اما درست است. با اين حال اعتراف به يك واقعيت تلخ است كه به قول نقي معمولي «باختم، بدجور باختم»! يكي از اعضاي پرسابقه تيم رسانهاي دولت نيز در يادداشتي، با اعتراف به اين شكست، در پي چارهجويي افتاده تا بتوان فضاي رسانهاي رسمي كشور را از ورطه كنوني نجات داد. سالهاست همانطور كه به اقتصاد دستوري، فرهنگ دستوري، اجتماعات دستوري و نظاير آن عادت كردهايم، «فرامين و دستورات رسانهاي» هم جايگاه پيدا كرده و مديران سياسي دولت دارند با فرمانهاي غلاظ و شداد، رسانهها را مامور به پيروي از شيوهاي كه آنها درست ميپندارند، مجبور كنند. از نگاه آنها، كار رسانه همانند فرض فردي است كه ميگفت قاشقساختن كاري ندارد. يك تكه آهن را در دست ميگيري، با چكش توي سرش ميكوبي پخ ميشود، دمش را ميكشي دراز ميشود و به همين سادگي قاشق ساخته ميشود! وقتي شبيه چنين ديدگاهي در عالم رسانه عملياتي ميشود نتيجهاش همين است كه در چهار هفته اخير با اينكه تمام رسانههاي پرهزينه دولتي و حكومتي با تمام امكانات به صف شدهاند فضاي رسانهاي نه تنها از چنگ حريف خارج نشده كه هر روز با پاس گلهايي كه از طريق صداوسيما و خبرگزاريهاي دولتي يا حامي دولت داده ميشود، دروازهمان بارها و بارها باز شده است.
گمان عدهاي اين بود كه بازداشت چند خبرنگار ميتواند جريان اطلاعرساني را تصحيح و مالِ خود كند، حال آنكه با اين شيوه، نه قاشق ساخته شد! نه جنگ رواني مهار گرديد! تا وقتي رسانه ملي و دستگاههاي تبليغاتي دولت و حاكميت، به فرموده عمل ميكنند و بدتر از آن به شيوههاي دهه 60 براي مقابله با جنگ رواني دشمن رفتار ميكنند و برخي روزنامهنگاران ناشي، خود را علامه دهر ميدانند ، در بر همين پاشنه خواهد چرخيد.
جريان رسانهاي رسمي كه امروز حاكم بر صداوسيما و دولت و برخي نهادهاست تا وقتي، رسانه را بوق ميداند و با دميدن در آن، اجازه نميدهد مسوولان سياسي، انتظامي، امنيتي ، واقعيات كف خيابان را ببينند و بشنوند، لحظه به لحظه به سقوط نزديكتر ميشود.
بنزین روی آتش احساسات مردم نریزید /آقای نماینده مگر رهبری نگفتند موضوع حجاب و بدحجابی نیست؟!
روزنامه فرهیختگان در مطلبی به اظهارات جنجالی اخیر مجتبی ذوالنوری نماینده مجلس درباره حجاب واکنش نشان داد.
این روزنامه تاکید کرد: همه میدانند شرایط کشور در یک ماه اخیر ویژه است، مرگ مهسا امینی در فرآیند گشت ارشاد و پاسخهای دیرهنگام و مبهم پلیس و بعد آن همه داستان تلخ. در شرایط ویژه رسانهها جلوتر از کارکرد ایجابی میتوانند منبع پمپاژ حال منفی شوند و بخاطر همین تمام صاحبان تریبون که رسانه دارند یا به آن دسترسی دارند باید مراقب باشند.
در این وانفسای روزگار که زیر بمباران لشکر رسانهای دشمن هستیم، یک نماینده مشهور مجلس در گفتوگو با یک رسانه اظهارات حاشیهساز جدیدی مطرح کرده، جناب ذوالنوری گفته: «ماده ۶۳۸قانون مجازات اسلامی نیز گفته است عدم رعایت حجاب جرم است و جرم انگاری کرده است و گفته است مجازات خاطیان ۷۴ضربه شلاق و دو ماه زندان یا جزای نقدی بدل الحبس است.
نماینده قم در مجلس گویا در دنیای دیگری زندگی میکند و متوجه نیست این حرفها بنزین روی آتش احساسات ملت است. مگر رهبر انقلاب نگفت موضوع حجاب و بد حجابی نیست؟ مگر آقای ذوالنوری کوه شبهات جوانان را مشاهده نمیکند؟ مگر نمیبیند اخبار جعلی رسانه سعودی درباره مرگ دانشآموز و ... به راحتی در جامعه پخش میشود؟
یعنی نمیداند گفتگو درباره شلاق زدن به بدحجاب یعنی تعمیق شکاف فعلی؟ دوست داریم باورمان شود جواب همه اینها را نمیداند.
کنایه های تند عباس عبدی به اصولگرایان /میدان را به رائفی پور و پناهیان و الهام چرخنده داده اند
نکته بسیار جالب نزد نواصولگرایان این است که در زدن و حذف تمام شخصیتهای سیاسی و احزاب و گروهها تمایز چندانی میان خود و غیرخود قایل نشدند، تنها جایی که خودی و غیرخودی نکردند و شخصیتهای معتبر خودشان را هم تا حدی زدند و به جای آنان سلبریتیهای سیاسی از جناح نواصولگرا درست کردند.
عباس عبدی فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشت خود در اعتماد به حوادث اخیر ا پرداخته است.
او در این باره نوشت: معلوم بود معامله همکاری سلبریتی ها با حکومت یک روزی به پایان میرسد که رسید. چه روزی؟ روزی که آنان به نوعی احساس تحقیرشدگی پیدا میکنند.
سلبریتیها چارهای ندارند جز اینکه طرف افکار عمومی را بگیرند به ویژه در موارد حاد. چون اگر این طرفداری را نکنند ضربه شدید مادی و معنوی خواهند خورد. پس روزی که ساختار با مردم و افکار عمومی مساله پیدا کند، سلبریتیها مجبور میشوند راه خود را جدا کنند که کردند، چون نام و نان آنان در پذیرش و محبوبیت نزد مردم است.
نکته بسیار جالب نزد نواصولگرایان این است که در زدن و حذف تمام شخصیتهای سیاسی و احزاب و گروهها تمایز چندانی میان خود و غیرخود قایل نشدند، تنها جایی که خودی و غیرخودی نکردند و شخصیتهای معتبر خودشان را هم تا حدی زدند و به جای آنان سلبریتیهای سیاسی از جناح نواصولگرا درست کردند.
الان فعالان سیاسی نواصولگرا در عرصه سیاست، فقط از حیث شهرت است که نان میخورند، و الا فهم و درک سیاسی متعارف آنان اندک است. مثلا قبلا افرادی چون ناطق، باهنر، توکلی، لاریجانی، و محبیان سیاستمداران این جریان بودند حالا حسن عباسی و رائفیپور و به جای وعاظ و روحانیون خوشفکر، مداحان و پناهیان میداندار هستند.
همین جناح نوعی از خودباختگی در برابر تایید سلبریتیهای سینمایی و هنری و ورزشی دارند به نحوی که اگر یکی از آنان با ارزشهای ظاهری جریان حاکم همسو شود چه فرشهای قرمزی که جلوی پای او پهن کنند. نمونهاش خانم الهام چرخنده است. یا ورزشکاران و هنرمندانی که بیتناسب و با تناسب در برنامهها حرفهای مذهبی و سیاسی مطلوب آنان را میزدند تا جایگاه و امنیت پیدا کنند.
متاسفانه امروز که ثمره اقدامات فاسد خود را میبینند، به سلبریتیها فحش میدهند. در حالی که عامل رشد و تقویت آنان در سیاست، همین فحشدهندگان امروز هستند.
پاسخ علی دایی به صداوسیما و نماینده اردبیل
علی دایی گفت: در پاسخ به اخبار منتصب به اینجانب در صدا و سیما و برخی از خبرگزاری ها لازم به ذکر می دانم اطلاعات من از زادگاهم اردبیل کامل می باشد و اگر به صحت مسئله ای نرسم هیچگاه اظهار نظر نمی کنم
علی دایی نوشت:
درود به مردم شریف ایران با توجه به جوسازی های اخیر صدا و سیما، برخی خبرگزاری ها و مجلس لازم دانستم مطلبی را با شما عزیزان در میان بگذارم. آقای سید کاظم موسوی نماینده اردبیل در مجلس ،سوالی برایم پیش آمده است که امیدوارم جوابش را از شما بگیرم، در کدامین ورزشگاهی که شما ساخته اید من به اینجا رسیده و دیده شده ام که باید پاسخگوی شما باشم و اما صحبت از امنیت کردید که تأمین امنیت وظیفه هر دولتی می باشد. و با توجه به صحبت های عموی اسرا پناهی در صدا و سیما که عامل مرگ را بیماری مادرزادی و نارسایی قلب عنوان می نماید (اینجانب قبول ندارم که در بیمارستان فاطمی اردبیل اتفاق افتاده است پس خودکشی دختر نازنین شهرم صحت ندارد و شما راست نمی گویید. آقای موسوی شما نماینده مردم اردبیل در مجلس هستید یا سخنگوی دولت؟ اگر از مشکلات و کمبودهای شهر و مردم اردبیل خبر داشتید، چرا خاموش بودید و خاموش مانده اید؟ چرا در مجلس و دولت صدای مردم شهرتان نبودید که اگر بودید کار به اینجا ختم نمی شد.
در پاسخ به اخبار منتصب به اینجانب در صدا و سیما و برخی از خبرگزاری ها لازم به ذکر می دانم اطلاعات من از زادگاهم اردبیل کامل می باشد و اگر به صحت مسئله ای نرسم هیچگاه اظهار نظر نمی کنم از این پس به یک اجماع برسید بعد آن خبر را منتشر نمایید تاریخ ثابت کرده، می کند و خواهد کرد چه کسانی دروغگو هستند من خودم را اسطوره نمی دانم و بارها گفته ام من از جنس همین مردمم.
پشت تیم ملی در جام جهانی خالی است!
کمترین استقبال ایرانیها از سفر به قطر؛ سکوها در اختیار طرفداران انگلیس و آمریکاست
با انتشار آماری از خرید بلیتهای جام جهانی در بین مردمان همه کشورها، مشخص شد که دو حریف ایران در روز بازی، ورزشگاه را در اختیار میگیرند.
شهروندآنلاین نوشت، یکی از ویژگیهای جامهای جهانی برای ایران حضور پرشمار طرفداران تیم ملی در کشور میزبان بوده است. در جام جهانی 2018 روسیه همه شاهد بودیم که ورزشگاه سه شهر سنتپترزبورگ، کازان و سارانسک مملو از تماشاگران ایرانی شد که با تشویقها و حمایتهای خود به نمایشهای خوب تیم ملی ایران کمک زیادی کردند.
شور و حالی که در روسیه بود، قبلتر در برزیل، آلمان و حتی فرانسه نیز مشاهده شده بود. فوتبالدوستان ایرانی در همه سالهای حضور ایران در جام جهانی با سفر به کشور میزبان نگذاشتند نمایندگان ایران تنها باشند و اتفاقات جذابی را رقم زدند.
حالا با نزدیکشدن به جام جهانی 2022 قطر، با توجه به نزدیکی این کشور به ایران، انتظار میرفت طرفداران تیم ملی همچون تورنمنتهای قبلی، ملیپوشان فوتبال را تنها نگذارند، اما در واقعیت چنین اتفاقی رخ نداده است.
آمار پایین از آژانسهای مسافرتی
چند روز بعد از قرعهکشی جام جهانی در اواسط فروردین ماه سال جاری و مشخصشدن حریفان ایران و زمان مسابقات، آژانسهای مسافرتی با انجام نامهنگاریهای لازم با هتلها و پروازهای کشور قطر، تعرفههای اقامت در این کشور را در ایام جام جهانی درآوردند. آژانسهای مسافرتی منتخب از سوی فدراسیون فوتبال برای فروش تورهای جام جهانی هم مشخص شدند و اقدام به بلیتفروشی کردند. حالا با گذشت چند ماه، اگر سری به این آژانسهای مسافرتی بزنید، به آمار پایین فروش تورها برمیخورید!
گرانی تورها، عامل اصلی استقبال کم ایرانیها
اگرچه سفر به کشور قطر با توجه به شرایط جغرافیایی و قوانین داخلی این کشور برای بسیاری از ایرانیها جذابیت خاصی ندارد، اما بحث جام جهانی متفاوت است و هر چهار سال یکبار توریستهای زیادی از سراسر دنیا برای تماشای این تورنمنت اقدام میکنند. در چنین شرایطی به نظر میرسد دلیل اصلی استقبال نه چندان خوب از تورهای جام جهانی گرانی بیش از اندازه آن باشد. سفر به قطر در حالت عادی یکی از گرانترین سفرهاست و طبیعی است که در ایام جام جهانی نیز هزینهها بالاتر برود و به همین دلیل ایرانیهای زیادی که در روسیه یا قبلتر در برزیل و آلمان همراه تیم ملی بودند، قید سفر به قطر را زدهاند.
اگر در فاصله دو ماه مانده به جام جهانی روسیه ظرفیت اکثر تورهای جام جهانی تکمیل شد، حالا در فاصله حدود یکماهه تا برگزاری مسابقات، همچنان فروش تورها ادامه دارد و جالب اینکه قیمت آنها همچنان بالاست. شاید جالب باشد بدانید پکیج خوب تماشای دیدار ایران و انگلیس که توری پنجروزه است نزدیک به 4 هزار دلار هزینه دارد؛ هزینهای که با نرخ کنونی ارز در حدود 120 میلیون تومان میشود و برای بسیاری از مردم با توجه به شرایط اقتصادی بهصرفه نیست. تورهای معمولیتر نیز چندان ارزانتر نیستند و حداقل قیمت تورها نزدیک به 90 میلیون تومان میشود، آن هم فقط برای تماشای یک مسابقه!
همین موضوع کافی است تا بسیاری از طرفداران فوتبال اقدامی برای سفر به جام جهانی نکنند و تماشای بازیهای ایران از قاب تلویزیون را ترجیح بدهند!
پروژه اقامت در کیش هم شکست خورد
یکی از اصلیترین موضوعاتی که ایرانیها را به حضور در کشور قطر امیدوار کرده بود، همکاری با کشور قطر برای اقامت عدهای از توریستها در جزیره کیش بود. در اینباره دستگاههای مختلف تلاش زیادی کردند تا بتوانند شرایطی را ایجاد کنند که در جزیره کیش بحث اقامتی به وجود بیاید و طرفداران فوتبال فقط برای تماشای مسابقات از طریق راه دریایی به دوحه بروند و برگردند!
اما صحبتهایی که چند روز قبل جمشید حمزهزاده، رئیس جامعه حرفهای هتلداران ایران، انجام داد، مشخص شد که این پروژه نیز با شکست مواجه شده است. او گفته بود: «ما از 6 ماه پیش اعلام کردیم که با 20 هزار تخت برای هر نفر شب آمادگی پذیرش مسافران جام جهانی قطر را داریم، اما تا الان یک نفر هم رزرو نداشته است! اعلام شده کسانی در ایام جام جهانی اجازه ورود به خاک قطر را دارند که حداقل بلیت یکی از بازیها را داشته باشند. متأسفانه به دلیل عدم هماهنگی دستگاههای مربوط، ما موفق به دریافت سهمیه و فروش بلیت نشدیم. حتی برای کیش هم ما مسافر نداریم و تنها تعداد محدودی گردشگر داخلی قرار است از این ظرفیت استفاده کنند که آن هم با سهمیه فدراسیون است.»
به این ترتیب، حضور در کشور قطر و تماشای مسابقات جام جهانی از طریق جزیره کیش هم تا حد زیادی منتفی شده است.
مردم کدام کشورها بلیتها را خریدند؟
خرید بلیت بازیهای جام جهانی پروسهای است که از مدتها قبل شروع شده و تا حد زیادی به اتمام رسیده است. حالا آمارهای جالبی از خرید بلیتها به دست آمده است. بر اساس گزارشی که نشریه «اوله» برزیل منتشر کرده، 10 کشور بیشترین آمار خرید بلیتهای جام جهانی را به خود اختصاص دادهاند.
همیشه کشور میزبان جام جهانی بیشترین سهم از خرید بلیتها را دارد و اینبار هم به همین شکل است. قطر با 947 هزار و 460 بلیت خریداریشده، بیشترین حضور را در جام جهانی دارد. بعد از قطر، مردم آمریکا با 146 هزار و 616 بلیت بیشترین آمار خرید را ثبت کردند. نکته جالب اینکه عربستان با خرید 123 هزار بلیت در رده سوم 10 کشوری قرار دارد که بیشترین بلیت مسابقات جام جهانی را خریداری کردهاند. ضمن اینکه انگلیس، اولین حریف ایران در جام جهانی نیز 91 هزار و 632 بلیت را تاکنون به نام مردم خود ثبت کرده است. مکزیک، امارات، آرژانتین، فرانسه، برزیل و آلمان در این ردهبندی رتبههای پنجم تا دهم را به خود اختصاص دادهاند.
تیم ملی در جام جهانی تنهاست!
با بررسی همه مسائل، به این نتیجه میرسیم که تیم ملی ایران در مصافهای حساس و سخت جام جهانی دیگر پشتش به هواداران نیز گرم نیست. با توجه به آمار خرید بلیت نزد مردم انگلیس و آمریکا، عملا ایران در دو بازی اول جو ورزشگاه را در اختیار ندارد. ورزشگاه خلیفه در بازی با انگلیس و ورزشگاه الثمامه در بازی با آمریکا طبیعتا سکوهایش به سود حریفان ایران است و این نکتهای مهم و البته نامطلوب برای فوتبال ملی ایران به شمار میرود. اتفاقی که ممکن است از نظر روحی و روانی روی تیم کارلوس کیروش هم تاثیرگذار باشد.
واکنش وزیر خارجه آمریکا به حوادث زندان اوین
بلینکن خواستار آزادی زندانیان دوتابعیتی در سریعترین زمان ممکن شد.
«آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در ادامه مواضع مداخلهجویانه خود در ارتباط با ناآرامیهای اخیر در ایران، به حوادث زندان اوین واکنش نشان داد.
به گزارش ایلنا، وی گفت که در پی این حوادث، آمریکا بلافاصله با کشورهای مختلف از جمله سوئیس به عنوان حافظ منافع خود درباره زندانیان دو تابعیتی در اوین، تماس گرفته است.
این مقام آمریکایی با تکرار دخالتهای کشورش در امور داخلی ایران، ناآرامیهای اخیر را قابل توجه دانست.
واکنش به حضور همزمان پرچم ایران و اسرائیل روی سکو
فدراسیون بدنسازی و پرورشاندام به حضور همزمان پرچم ایران و اسرائیل روی سکو واکنش نشان داد.
عصر روز گذشته مراسم افتتاحیه مسابقات مچ اندازی قهرمانی جهان در ترکیه برگزار شد که در اقدامی خبرساز، نمایندگان ورزشی ایران و اسرائیل به طور همزمان روی سکوی معارفه قرار گرفته و برای لحظاتی پرچمها کنار یکدیگر قرار گرفت.
این موضوع باعث به وجود آمدن حواشی عجیبی شد به طوری که فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام را وادار به صدور بیانیه کرد. در بیانیه فدراسیون بدنسازی و پرورشاندام که روز سهشنبه در سایت رسمی فدراسیون منتشر شد آمده است:
فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام و ورزشکاران رشتههای ذیل این فدراسیون همواره در مسیر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران گام برداشته و رژیم غاصب صهیونیستی را محکوم میکند.
در جریان افتتاحیه مسابقات مچاندازی قهرمانی جهان که عصر روز گذشته (دوشنبه) در آنتالیای ترکیه برگزار شد، نام تیمهای شرکت کننده بر اساس حروف الفبای انگلیسی از سوی گوینده سالن خوانده شد و در حالی که ورزشکار ایرانی حامل پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران روی سکو حاضر بود، بعد از ثانیههایی متوجه حضور نمایندگان رژیم غاصب صهیونیستی در کنار خود شد. بلافاصله نماینده ایران از روی سکو پایین آمده و با تذکر مسئولان تیم ایران، این مشکل رفع شد.
متاسفانه در جریان این اتفاق و در حالی که همواره ورزشکاران کشورمان همپای ملت صدای خود را در محکومیت رژیم صهیونیستی به گوش جهانیان رساندهاند، برخی شبکهها و رسانههای معاند با برش فیلم چند ثانیهای از مراسم افتتاحیه، از این اتفاق سوءاستفاده کرده و به دنبال ایجاد تنش و پیش بردن سیاستهای ضد انقلابی خود هستند.
فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام بار دیگر با محکوم کردن اخبار شبکههای معاند و ضدانقلاب، بر لزوم حفظ آرامش در اردوی تیم ملی مچاندازی برای کسب موفقیتهای بزرگ در میدان جهانی تاکید میکند.
کد مطلب: 453508