خالد توکلی جامعهشناس توضیح میدهد
چرا مردم به رسانههای رسمی اعتنا نمیکنند
16 خرداد 1401 ساعت 11:53
شش سال پس از فاجعه پلاسکو یک ساختمان بلند دیگر در گوشهای از ایران فروریخت و این آوار بار دیگر زخمهای کهنهای را تازه کرد. یکی از موضوعات تکرارشونده در چنین فاجعهای چه در پلاسکو و چه در متروپل ماجرای طولانیترشدن شکاف بیاعتمادی میان مردم و دولت است؛ زیرا اکنون در فاجعه متروپل هم چنین رخ داده و در شبکههای اجتماعی میبینیم که مردم هم به خبر درگذشت حسین عبدالباقی بیاعتماد هستند و هم به آمارهایی که از فاجعه منتشر میشود.
شش سال پس از فاجعه پلاسکو یک ساختمان بلند دیگر در گوشهای از ایران فروریخت و این آوار بار دیگر زخمهای کهنهای را تازه کرد. یکی از موضوعات تکرارشونده در چنین فاجعهای چه در پلاسکو و چه در متروپل ماجرای طولانیترشدن شکاف بیاعتمادی میان مردم و دولت است؛ زیرا اکنون در فاجعه متروپل هم چنین رخ داده و در شبکههای اجتماعی میبینیم که مردم هم به خبر درگذشت حسین عبدالباقی بیاعتماد هستند و هم به آمارهایی که از فاجعه منتشر میشود. با خالد توکلی، درباره این بیاعتمادی گفتوگو کردیم.
به گزارش کینا به نقل از شرق؛ این جامعهشناس درباره اینکه ریشه این بیاعتمادی از کجاست، میگوید: ذات چنین رویدادهایی چنین است که اغلب شایعه درباره آن و اطراف آن بسیار شکل میگیرد. در چنین فضایی است که اهمیت رسانههای قابل اعتماد بیشازپیش جلب توجه میکند. جایی که رسانه قابل اعتمادی وجود نداشته باشد، این شایعه و اخبار غیرموثق است که جلب توجه میکند. ذات شایعه هم چنین است که مردم تمایل بیشتری برای پذیرفتنش دارند. بهویژه وقتی رسانه قابل اعتمادی وجود نداشته باشد و تقابل میان محتوایی که در شایعات بیان میشود، در برابر محتوایی که رسانههای رسمی بیان میکنند، موجب میشود تا پذیرش آن از سوی مردم بیشتر باشد. در اینجا ما درباره صحت شایعات حرفی نمیزنیم و تنها درباره جریان انتشار اخبار سخن میگوییم. به نظرم چنین رویدادهایی منجر به فرسایش سرمایه اجتماعی میشوند. اینکه رسانه ملی به طور شفاف و صادقانه با مردم سخن نمیگوید و اطلاعرسانی نمیکند. همین مسئله یکی از مهمترین دلایل بیاعتمادی است که در جامعه شکل میگیرد و در چنین حوادثی خودش را به شکل ویژهای به نمایش میگذارد. این یک مدل تکرارشونده است که در ماجرای آبادان هم شکل گرفته است؛ چراکه مردم بنا به تجربه و همچنین سابقهای که از رسانه ملی دارند، میدانند که این رسانهها اخبار را به طور شفاف و دقیق به جامعه منتقل نمیکنند. یک عامل دیگر هم که در به وجود آمدن این وضعیت تأثیرگذار بوده، بحران اقناع است. رسانههای ما چون مخاطب زیادی ندارند و کارشناسهای خوبی هم به برنامههایشان دعوت نمیکنند، برای همین از سطح استدلال ضعیفی برخوردارند. همین سطح استدلال ضعیف موجب میشود که این رسانهها نتوانند افکار عمومی را قانع کنند. برای همین بحران اقناع موضوعی است که دامن رسانههای ایرانی را گرفته است و موجب بیاعتمادی مردم به آنها شده است. این رویدادها در سطح کلی و سطح ملی موجب میشود که چنین رویدادی به قطورترشدن دیوار بیاعتمادی بین مردم و رسانهها کمک کند؛ اما در سطح محلی هم اتفاقاتی رخ میدهد که نتایج نگرانکنندهای دارد. در سطح محلی هم فقدان فعالیت رسانههای مستقل و نهادهای مدنی مستقل موجب میشود تا دسترسی مردم به اطلاعات محدود شود.
کد مطلب: 448811