کبنا بررسی کرد
داستان یک عزل
18 فروردين 1401 ساعت 11:42
برخی میگویند که جانشین نجاتنیا یک نیروی وابسته به قالیباف است ولی هر چه بود نجات نیا هم نتوانست از موقعیت معاونت خوب استفاده کند و هم نتوانست مدیریت بحران نماید. مشخص نیست که آیا نجات نیا بتواند خود را در این دولت احیا کند یا خیر ولی برخی توئیتهای تند وی به دولت قبل که خود از دستیاران وزرایش بود در نوع خود جالب و عبرت آموز بود.
معمولاً بعد از عزل هر کدام از مدیران ملی کهگیلویه و بویراحمدی برخیها این عزل را به لرستیزی و ضدیت مرکز با زاگرس نشینان ربط میدهند. این موضوع با فشار و حمله و در نهایت کنار رفتن سید صفدر حسینی از صندوق توسعه ملی به واسطه آن چه در آن زمان حقوقهای نجومی خوانده میشد شروع شد. پروژه بعدی پر سروصدا به پایان شهرداری محمد علی افشانی در شهرداری تهران بر میگردد که بعد از تصویب قانون منع بکارگیری بازنشستگان مجبور به کنار رفتن شد. برخیها تصویب این قانون را صرفاً برای زدن افشانی میدانستند، بویژه که این قانون اندکی بعد از کنار رفتن افشانی به فراموشی سپرده شد.
در یک مرحله دیگر هجمه و فشار شدیدی به خداداد غریب پور در زمان مدیرعاملی ایمیدرو از سوی صبا آذرپیک وارد شد. اما اوج فشارها و حملات به پروژه رد اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون بر میگردد که بعدها به گواه یکی از طراحان پروژه رد اعتبارنامه این حرکت غیر قانونی بوده است. در جدیدترین مورد عزل فرزاد نجات نیا بار دیگر ادبیات لرستیزی را به عرصه رسانهای استان برگردانده است. جالب آن که طرفداران اندک امروز نجات نیا و بویژه کسانی که در رسانهها علت عزل وی را لرستیزی در مرکز میدانند خود زمانی با دفاع از پروژه حذف افشانی و بویژه تاجگردون و سایرین چنین موضوع و پشت پردهای یعنی لر ستیزی در مرکز را از اساس رد میکردند.
استدلالهای طرفداران این تئوری توطئه البته استدلالهای قوی و قابل اتکایی نیستند لرها و بویژه لرهای کهگیلویه و بویراحمد در مناصب مدیریتی ملی هرگز عدد قابل قبولی نبودهاند که قرار بر تشکیل یک جبهه و مافیا بر علیه آنها باشد. شکی نیست که در مناسبات سیاسی کشور لابی و زد و بندهای مربوط به خود وجود دارد اما جمعیت کم استان و نقش پایین استان در تحولات کلان در طول تاریخ مانع از شکل گیری یک حلقه قدرتمند در مرکز شده است. این مساحت و جمعیت کم نیز سبب اختصاص کمترین سهمیه کرسی نمایندگی مجلس به استان شده است. جالب آن که همین تعداد کم در این دوره توجه و حمایت از نیروهای ملی در سطح کشور برایشان از هیچ اولویتی برخوردار نبوده است و در ابتدای دولت نیز سید ناصر حسینی پور یک حکم دستیاری وزیر کشور برای عبدالله مرادی را نیز بزرگترین موهبت عنوان میکرد. مسئله برخورد با لرها در مسئولیتهای کلان نیازمند بحث و بررسی بیشتر است. اما در رابطه با مورد جدید یعنی عزل فرزاد نجات نیا از سرپرستی معاونت وزارت راه و شهرسازی تفاوتهای زیادی با موارد قبلی دیده میشود. مهمترین این تفاوتها نوع واکنشها در استان نسبت به این عزل است. در موارد قبلی بویژه کنار رفتن افشانی از شهرداری تهران و یا رد اعتبارنامه تاجگردون شاهد یک همگرایی و نگرانی عمیق در کل استان نسبت به این موارد بودیم اما در این فقره جدید نه تنها واکنش چندانی از سوی جامعه دیده نشد که بخشهایی از جامعه نیز بدون تعارف از این اتفاق استقبال کردند.
فرزاد نجات نیا با وجود سن جوانی اما رزومه قابل قبولی دارد. وی فعالیتهای عمومی خود را با مداحی در هیئت انصار الثقلین دهدشت آغاز کرد و خیلی زود در دور دوم شورای شهر دهدشت با قدرت و جلب حمایت مردم توانست عضو شورا شود. با شروع فعالیتهای عدل هاشمی پور در مراکز وابسته به قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء وی نیز مدتی در این مجموعه مشغول به کار شد. در اواخر دولت احمدی نژاد در یک مقطع زمانی صحبتهایی از معرفی نجات نیا به عنوان مدیرکل کتابخانههای عمومی استان به گوش میرسید که در نهایت این اتفاق نیفتاد.
نجات نیا در دو انتخابات مجلس دهم و یازدهم نیز نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی شد ولی در هر دو انتخابات حداقل رأی را بدست آورد. دولت دوم روحانی برای نجات نیا خوش یمن بود. دقیقاً مشخص نشد که رابطه نجات نیا و آذری جهرمی وزیر جوان روحانی بر چه پایه و اساسی بوده است و نجات نیا چگونه به این وزیر نزدیک شده است که توانست حکم دستیاری برای خود بگیرد. آن حکم با انتقادات زیادی در سطح استان مواجه شد و اینکه چرا باید در دولت روحانی یک فرد غیر همسو با دولت حکم دستیاری بدست آورد. با آغاز دولت رئیسی قابل پیش بینی بود که نجات نیا به تقلای بیشتری برای بدست آوردن مسئولیت خواهد دست خواهد زد و در نهایت نیز حکم سرپرست معاونت پارلمانی راه و شهرسازی وی از سوی رستم قاسمی صادر شد. حکمی که روایتهای زیادی درباره آن وجود دارد برخی این حکم را نیتجه لابی و رایزنی شخص نجات نیا و ادبیات رفتارهای وی میدانند و برخی می گویند این اتفاق به واسطه لابی یکی از معاونین کهگیلویه و بویراحمدی قالیباف بود و البته برخی نیز حکم را به برخی روابط از کانال جعفری مدیرکل حوزه وزارت میدانند. اما حکم هر چه بود با انعکاس رسانهای بالایی در سطح استان مواجه شد. در اوایل کار قاسمی این احتمال میرفت که وی از عدل هاشمی پور استفاده کند اما حکم برای نجات نیا عملاً شانس هر حکم دیگری برای کهگیلویه و بویراحمدیها را از بین برد. نجات نیا به ساختمان وزارت در میدان آرژانتین رفت هر چند محل اصلی کار وی در راهروهای مجلس به واسطه حکم معاونت پارلمانی بود.
نجات نیا اما علاقه زیادی به بر روی آنتن بودن داشت و دارد و هر کار و سفر کوچک را نیز رسانهای میکرد. بنظر میرسد آن اندازه که نجات نیا درگیر برخی حواشی بود هرگز درگیر کار و مسئولیت خود نبود و نشان به آن نشان که بخشی از مسئولیت معاونت پارلمانی هماهنگی در معرفی و انتصاب مدیران کل استانهاست اما با وجود گزینه شدن نیروهای بسیاری در کهگیلویه و بویراحمد همچنان تکلیف مدیرکل جدید این سازمان در استان مشخص نشده است که قطعاً این موضوع به ضعف نجات نیا بر میگردد.
با وجود گذشت چندین ماه از حکم سرپرستی نجات نیا در معاونت پارلمانی و حقوقی وزارت راه و شهرسازی اما حکم نهایی وی صادر نشد برخی دلیل این موضوع را استعلامات مربوطه میدانند و برخی نیز برخی مخالفتها از سوی نهاد ریاست جمهوری را علت میدانند که ظاهراً مسئولیت نجات نیا در دولت قبلی به مذاق تصمیم گیرندگان در این دولت تلخ آمده است. هرچه بود اما نجات نیا در عید امسال در یک سفر کاری به مناطق جنگی و گفت و گوی سرپایی با سردار باقری رئیس کل ستاد نیروهای مسلح کشور توانسته بود یک سوژه خوب خبری و تبلیغی برای خود پیدا کند. شاید سرمست بودن از این اتفاق باعث شد وی در سفر به شیروان دست به رفتارهایی بزند که همان رفتارها و سخنرانی تند امام جمعه آن شهر علیه نجات نیا و هدیه 80 میلیونی یک سفر زیارتی به کربلا به دو دختری که در مراسم استقبال از معاون وزیر به او خوش آمد گفته بودند در نهایت عامل عزل وی از وزارت راه و شهرسازی شد. نجات نیا تقلای زیادی برای فرار از این بحران داشت او توضیحات و جوابیه نوشت و با صدا و سیما به مصاحبه پرداخت و با خندههای زورکی سعی کرد نشان دهد اتفاق خاصی نیفتاده است اما لغو حکم سرپرستی وی نشان داد که وزارتخانه خود دنبال بهانه برای کنار گذاشتن این مهره پر حاشیه بوده است.
برخی میگویند که جانشین نجاتنیا یک نیروی وابسته به قالیباف است ولی هر چه بود نجات نیا هم نتوانست از موقعیت معاونت خوب استفاده کند و هم نتوانست مدیریت بحران نماید.
مشخص نیست که آیا نجات نیا بتواند خود را در این دولت احیا کند یا خیر ولی برخی توئیتهای تند وی به دولت قبل که خود از دستیاران وزرایش بود در نوع خود جالب و عبرت آموز بود.
اینکه چرا عزل نجات نیا جدی گرفته نشد میتواند به عوامل زیادی برگردد. فضای سرد سیاست در کشور، رفتارهای نجات نیا، مسئولیت وی در دولت قبل و عدم توانمندی وی میتوانند از جمله این دلایل باشند، ولی هر چه بود تجربه تلخی برای استان و شعار جوانگرایی در استان و کل کشور بود.
گویا دوره درخشان حضور نیروهای هم استانی در مرکز به پایان رسیده است و در حالی که دولت قبل تعداد زیادی از نیروهای هم استانی در سطوح میانی ملی مسئولیتهای قابل قبولی داشتند در این دوره جز یکی دو مورد هیچ خبری از توجه، رشد و ارتقاء نیروی انسانی استان در سطح ملی دیده نمیشود که بدون شک بخشی از آن نتیجه بی توجهی و ضعف نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی است.
کد مطلب: 446649