بخش دوم) پولهایی که در راه و شهرسازی کهگیلویه و بویراحمد در سایهی تعللها به راحتی از دست میروند / از تغییر کاربریهای غیرقابل توجیه تا پروژههایی که هیچوقت تعیین تکلیف نمیشوند
موضوع پروژههای این اداره کل یکی از موضوعاتی است که بسیار محل توجه است؛ برخی از پروژهها که اعتبار نداشتند، خاتمه پیمان داده شدند، اما بلافاصله دوباره مناقصه آنها برگزار شد. وقتی پروژهای به دلیل کمبود اعتبار خاتمه داده میشود، چگونه دوباره برای آن مناقصه برگزار میشود؟ در حالی که یکی از ارکان مناقصهها تأمین اعتبار است. پس چگونه است که برای مناقصه مجدد اعتبار وجود دارد، اما برای ادامه پروژه اعتباری وجود ندارد؟
بخش اول) فقدان عقلانیت اقتصادی در اداره کل راه و شهرسازی کهگیلویه و بویراحمد / عدم اولویتبندی پروژهها و فرسایشیشدن آنها
به گزارش کبنا، به نظر میرسد در حوزهی شهرسازیِ این اداره کل، تخلفاتی رخ داده است؛ به عنوان نمونه پروندهای در اداره کل راه و شهرسازی وجود دارد که بازرسی نیز به آن ورود کرده است. در این پرونده، بازرسی مبلغ بالایی از این اداره واخواهی دارد و در حال حاضر به مراجع قانونی فرستاده شده است.
موضوع دیگر طرح تفصیلی شهر یاسوج است. طرح تفصیلی هر ده سال یک بار باید بازنگری شود که امسال بالاخره به اتمام رسید و به شورای عالی معماری و شهرسازی فرستاده شد. اما متأسفانه با بیان اینکه طرح ضعیف است و با شکایتهای بسیار زیاد مردم به به شورای عالی معماری و شهرسازی، گفتند که طرح مذکور کارشناسی شده نیست. شنیدهها حاکی از آن است که شورای عالی معماری و شهرسازی طرح تفصیلی شهر یاسوج را رد کرده است. باید پرسید بر چه اساسی این طرح رد شده است؟
اما یکی از موارد عجیب برمیگردد به همین موضوع تغییر کاربریها. یکی از این موارد، زمین فضای سبز در گچساران است که به زمین مسکونی تغییر کاربری داده شده است. در حالی که تغییر کاربری فضای سبز به مسکونی بر خلاف قانون است. به طور مثال حرف و حدیثهای در خصوص پروندهای مربوط به زمینهای تغییر کاربری شنیده میشود که برآورد قیمتی آنها نزدیک به 180 میلیارد تومان است.
گفتنی است که اداره کل راه و شهرسازی به بهانه مسکن ملی، 20 هزار متر مربع در شهر گچساران که شهری گرم و خشک است و در آن فضای سبز اهمیت بسیاری دارد، به مسکونی تغییر کاربری دادهاند. این در حالی است که مسکن ملی را نه در این زمینها که در جوارِ آن ساختهاند. در واقع مسکن ملی را نه در این زمینهای تغییر کاربری داده شده، که در زمینهای اطراف آن ساختهاند. امری که بسیار مهم است. باید پرسید وقتی که مسکن ملی را در زمینهای اطرافِ آن قرار بود بسازند، پس چرا این زمینها را تغییر کاربری دادهاند؟ نحوه این تغییر کاربری نیز خلاف قانون است. برای تغییر کاربری باید جلسه کمیسیون ماده پنج گرفته شود و همه اعضا حضور داشته باشند، اما در اتفاقی عجیب این تغییر کاربریها تنها با امضای سه نفر صورت گرفت؛ مدیر کل راه و شهرسازی، معاون عمرانی او و جهاد کشاورزی. تازه جهاد کشاورزی نیز آن را مشروط کرده است یعنی مخالف است.
پروژههای راه و شهرسازی استان نیز با حرف و حدیثهای بسیاری همراه است. مثلاً یکی از پروژهها در گچساران مربوط به مجتمع فرهنگی هنری پردیس سینمایی مدتی است که هیچ پیشرفتی نداشته است. میگویند اعتبار نیست. در حالی که پیمانکار اصلاً کاری در آن انجام نداده است که پیگیر مطالباتش باشد. اما خاتمه پیمان این پروژه داده شده است در حالی که اصلاً نباید خاتمه پیمان داده میشد. کاری که قرار بود با دو یا سه میلیارد تومان جمع شود، برای آن یک قرارداد 18 میلیاردی بستهاند و عجیبتر اینکه میخواهند پیمانکار جدید را نیز خلع ید کنند. اگر قرارداد جدیدی نیز بسته شود کمتر از 80 میلیارد تومان نخواهد بود. اما بااینهمه گفته میشود که اعتباری نیست.
در حوزه راه نیز مشکلات بسیاری وجود دارد؛ نیکاقبالی وزیر را میآورد که تقاطع مهریان را کلنگزنی کند. بعد مشخص میشود که این تقاطع اصلاً اعتبار ندارد. بعد که با پیگیری اعتبار را میآورند، کسی نیست که پیمانکار را پای کار بیاورد. حالا که یک سال از این اتفاق گذشته است، تازه میخواهند پیمانکار را خلع ید کنند. اما طبق قانون اگر پیمانکار کار نکرد اخطار ده روزه به او داده میشود. نهایتاً بعد از اخطار سوم اگر باز هم کار نکرد، به راحتی میتوان او را خلع ید کرد. الأن که پروژه اعتبار دارد چرا پیمانکار کار نمیکند و مهمتر اینکه چرا یک سال است که پیمانکار خلع ید نشده است؟ گفتنی است که روند طولانی شدن پروژههای راه و شهرسازی به دلیل عدم نظارت است؛ گویی دغدغه و احساس مسئولیتی وجود ندارد. در همین زمینه، در گچساران برخی از پروژهها که اعتبار نداشتند، خاتمه پیمان داده شدند، اما بلافاصله دوباره مناقصه آنها برگزار شد. وقتی پروژهای به دلیل کمبود اعتبار خاتمه داده میشود، چگونه دوباره برای آن مناقصه برگزار میشود؟ در حالی که یکی از ارکان مناقصهها تأمین اعتبار است. پس چگونه است که برای مناقصه مجدد اعتبار وجود دارد، اما برای ادامه پروژه اعتباری وجود ندارد؟ داستان چیست که پروژهای که میشود با 20 میلیارد تومان آن را به اتمام رساند، قرارداد 80 میلیارد تومانی برای آن بسته میشود. آیا همه این موارد به معنای هدررفت بیتالمال نیست؟ یا در یکی از پروژهها به دلیل اینکه میخواهند حجم خاکبرداری زیاد شود، جاده را استاندارد نمیسازند. آیا این موضوع خیانت به بیتالمال نیست؟ در حالی که اگر جاده اصلاح میشد هم هزینه آن کمتر میشد و هم نقاط حادثهخیز حذف میشدند. یا جاده دهدشت سوق که اخیراً مناقصه آن باز شده است، در حالی که این جاده تازه افتتاح شده است و منظور از مناقصه مجدد مشخص نیست. اما شنیدهها نشان میدهند موجهایی در این جاده هست که به دلیل عدم نظارت و عدم توانایی در طراحی، قوسهای قائم در این جاده به وجود آمده است. همین موجها تبدیل به نقاط حادثهخیز شدهاند. حال باید دوباره مناقصه برگزار شود و بودجهی هنگفتی صرف شود تا این قوسها اصلاح شوند.
عدم اولویتبندی پروژهها نیز یکی دیگر از مشکلات این اداره کل است؛ به عنوان نمونه کمربندی یاسوج که میشود گفت مهمترین پروژه استان و از نقاط حادثهخیز است و پیمانکار آن نیز در حال کار است کمتر مورد حمایت قرار گرفته است. مدیر پروژه میگفت ای کاش نیکاقبالی یک بار میآمد سر پروژه و حداقل یک خسته نباشید میگفت؛ یعنی مدیر کل هنوز سر مهمترین پروژه استان حاضر نشده است. مگر اینکه همراه یک مدیر دیگر برای بازدید برود. در حالی که به شدت پیگیر پروژه سیسخت است. جالب اینکه نزدیک 500 میلیارد تومان در سفر هیئت دولت برای پروژه یاسوج سیسخت در نظر گرفته اند. اما این پروژه در اولویت چندانی قرار ندارد.
اما مورد مهمتر محدود کردن حسابهای اداره کل توسط پیمانکارها و تأمین اجتماعی است. اغلب شکایتهایی هم که پیمانکاران علیه اداره میکنند در آن پیمانکار برنده میشود. اصلاً در این اداره وکیلهایی وجود ندارد که در حوزهی عمرانی ورود کرده باشند. امسال حدود 8 میلیارد تومان پیمانکاران وجه نقد از اداره کل راه و شهرسازی استان کهگیلویه و بویراحمد برداشت کردهاند. جالب اینکه پول نقد اداره را پیمانکاران و تأمین اجتماعی برداشت میکنند. تأمین اجتماعی میگوید شما قرارداد پروژه بستهاید اما چرا آن را تعیین تکلیف نکردهاید؟ مثلاٌ پروژه تعریف شده، وقت آن تمام شده، پیمانکار هم کار نکرده، اداره کل هم آن را خاتمه پیمان نداده و تحویل قطعی هم نکرده است. چون اگر تحویل قطعی کند، پیمانکار بدهکار میشود. اینکه چرا پیمانکاران به دنبال صورت وضعیت قطعی نمیآیند، چون مطمئن هستند بدهکار میشوند. بر اساس قانون، پیمانکار بعد از تحویل موقت یک ماه وقت دارد که صورت وضعیت قطعی را ارائه دهد. اگر نداد راه و شهرسازی باید اقدام کند. اما در این اداره پروژههایی از دهههای قبل نیز وجود دارد که هوز تعیین تکلیف نشدهاند. در این صورت، تأمین اجتماعی جریمههای بیمه را از حساب این اداره برداشت میکند. شنیده شده است که تأمین جتماعی سالی 7 تا 8 میلیارد تومان از حساب این اداره برداشت میکند. این وجه حق این استان است. تأمین اجتماعی آن را به حساب تأمین اجتماعی کشور واریز میکند و ریالی از آن در این استان هزینه نمیشود. روشن است که چقدر باید تلاش شود تا این اداره اعتباری جذب کند اما به راحتی تأمین اجتماعی آن را برداشت میکند. گویی کسی نیست که آن را پیگیری کند. چرا کسی تعیین تکلیف نمیکند که هر ماه باید تأمین اجتماعی باید این اداره را جریمه کند؟ بیشتر استانهای کشور برخوردار از نرمافزار پیمان هستند اما استان کهگیلویه و بویراحمد فاقد آن است. به دلیل همین کمبودها است که این اداره توسط تأمین اجتماعی جریمه میشود. باید پرسی چرا وقتی تأمین اجتماعی نامه میزند که این پروژهها را تعیین تکلیف کنید، راه و شهرسازی پاسخ نمیدهد و در نتیجه تأمین اجتماعی آن را جریمه میکند؟
مشکلات این اداره کل در استان به موارد گفته شده محدود نیست؛ اختلاف در پرداختیها بین مدیر کل، معاونین و کارشناسان اداره نیز از دیگر مسائلی است که نیازمند بررسیهای بیشتر است. یا در خصوص نظارت در تراکم نیز مشکلاتی در این اداره کل وجود دارد؛ در حالی که در اغلب استانها در بحث تراکم و ارتفاع احدی اجازه ندارد یک سانتی متر تغییر دهد. ولی در کنار ساختمان راه و شهرسازی تراکم صد درصد اشغال شده است. این موضوعات نیز قابل بررسی هستند. کبنانیوز در مطالب بعدی به طور خاص به این موضوعات نیز ورود میکند.