تاریخ انتشار
دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۵۷
کد مطلب : ۴۴۰۵۲۱
با ارسال یادداشتی مطرح شد؛
تحرکات سیاسی و قومیتی برای تصدی ریاست دانشگاه یاسوج / رئیس جدید دانشگاه آمادهی مواجهه با مسائل دانشگاه باشد
۰
کبنا ؛
دانشگاه یاسوج که باید مکانی برای تولید علم باشد، تبدیل به مکانی برای جبههگیریهای سیاسی و بهویژه قومیتی و جغرافیایی شده است. گروهی از اعضای هیئت علمی که همگی برخاسته از یک نقطهی جغرافیایی خاص هستند، در پی آناند با انواع زد و بندها ریاست دانشگاه را بر عهده بگیرند.
مدیریت یک مکان علمی علیالخصوص دانشگاه نیازمند مهارت قوی مدیریتی و پایبندی علمی و اشراف به وضعیت دانشگاه است. اما متأسفانه بسیاری از افرادی که به عنوان گزینهی ریاست دانشگاه یاسوج مطرح هستند از هیچکدام از این ویژگیها برخوردار نیستند.
گروهی از اعضای هیئت علمی که اغلب در رشتههای علوم پایه و فنی و مهندسی تحصیل کردهاند، در میان خود دست به تقسیم مناصب دانشگاهی زده و حتی رئیس را نیز از بین خودشان برگزیدهاند. این افراد که اغلب فارغالتحصیل رشتههای علوم پایه و فنیومهندسی هستند و کهگیلویه و بویراحمدی نیز نیستند، با توجه به سابقه و رزومهکاری و تحصیلیشان توان مدیریت دانشگاه یاسوج را ندارند. اغلب شنیده میشود که رئیس خودخواندهی دانشگاه یاسوج از نخبگان علمی در سطح کشور است. اما مگر نخبگی صرفِ داشتنِ مقاله است؟ کسی که چندصد مقاله منتشر کرده و مقالات او کمترین تأثیری در فضای جامعه نداشته است را چگونه میتوان نخبه نامید؟ نخبگی مجموع عمل و نظر است. کسی که تبدیل به ماشین تولید مقاله شده است را نمیتوان نخبه نامید. از این مهمتر، نخبگی الزاماً به معنای توانایی مدیریتی نیست.
فارغ از این مسائل، حال و روز دانشگاه یاسوج خوب نیست. رئیس آیندهی دانشگاه یاسوج هر کسی که باشد باید نسبت به مسائل این دانشگاه آگاه باشد.
خدمات رفاهی در دانشگاه مناسب نیست. کمبود خوابگاهها اغلب در اوایل سال برای دانشجویان جدیدالورود مشکلات زیادی را ایجاد میکند. پیگیری این مسأله و احداث خوابگاههای جدید باید در دستور کار رئیس جدید دانشگاه قرار بگیرد. اختصاص اتوبوسهای بیشتر و دقت در زمان رفت و آمد آنها نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
با توجه به اینکه دانشگاه علاوه بر برنامهی درسی آشکار، برنامهی درسی پنهان نیز دارد، به اوقات فراغت دانشجویان توجه ویژه شود. ورزش، هنر و مواردی از این دست باید بیشتر تقویت شوند. البته این موارد منوط به حضوری شدن دانشگاه و واکسیناسیون همگانی است.
در خصوص موارد آموزشی نیز کمبودهای جدی وجد دارد. دانشگاه یاسوج به ندرت میزبان همایشهای علمی است. از زمان احداث این دانشگاه، تعداد همایشهای برگزار شده به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد. افزون بر این، تعداد مجلات علمی این دانشگاه بسیار کم است. چرا نباید در هر دانشکده حداقل یک مجلهی علمی پژوهشی وجود داشته باشد. این در حالی است که اساتید رشتههای مختلف بارها انتشار مجلات مربوط به رشتهی خود را پیگیری کردهاند ولی پاسخی دریافت نکردهاند.
نکتهی مهم این است که بسیاری از دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشگاه یاسوج مورد استثمار اساتید قرار میگیرند و برخی از اساتید ثبت نمره را منوط به پذیرش و چاپ مقاله کردهاند. بارها از دانشجویان مختلف شنیده شده که استاد یک کتاب را در بین دانشجویان تقسیم کرده و از هر کدام خواسته که بخشهایی از آن را ترجمه کنند. در نهایت نیز کتاب به نام استاد چاپ و ترجمه شده است. رئیس جدید دانشگاه باید نظارت بیشتری بر روی این موارد داشته باشد تا خدایی ناکرده این نوع از فساد علمی در دانشگاه گسترده نشود.
مشکلات دانشگاه یاسوج بسیار بیشتر از موارد مذکور است. در قسمتهای بعدی که در روزهای بعد منتشر خواهد شد، دیگر مسائل دانشگاه نیز بیان خواهند شد.
مدیریت یک مکان علمی علیالخصوص دانشگاه نیازمند مهارت قوی مدیریتی و پایبندی علمی و اشراف به وضعیت دانشگاه است. اما متأسفانه بسیاری از افرادی که به عنوان گزینهی ریاست دانشگاه یاسوج مطرح هستند از هیچکدام از این ویژگیها برخوردار نیستند.
گروهی از اعضای هیئت علمی که اغلب در رشتههای علوم پایه و فنی و مهندسی تحصیل کردهاند، در میان خود دست به تقسیم مناصب دانشگاهی زده و حتی رئیس را نیز از بین خودشان برگزیدهاند. این افراد که اغلب فارغالتحصیل رشتههای علوم پایه و فنیومهندسی هستند و کهگیلویه و بویراحمدی نیز نیستند، با توجه به سابقه و رزومهکاری و تحصیلیشان توان مدیریت دانشگاه یاسوج را ندارند. اغلب شنیده میشود که رئیس خودخواندهی دانشگاه یاسوج از نخبگان علمی در سطح کشور است. اما مگر نخبگی صرفِ داشتنِ مقاله است؟ کسی که چندصد مقاله منتشر کرده و مقالات او کمترین تأثیری در فضای جامعه نداشته است را چگونه میتوان نخبه نامید؟ نخبگی مجموع عمل و نظر است. کسی که تبدیل به ماشین تولید مقاله شده است را نمیتوان نخبه نامید. از این مهمتر، نخبگی الزاماً به معنای توانایی مدیریتی نیست.
فارغ از این مسائل، حال و روز دانشگاه یاسوج خوب نیست. رئیس آیندهی دانشگاه یاسوج هر کسی که باشد باید نسبت به مسائل این دانشگاه آگاه باشد.
خدمات رفاهی در دانشگاه مناسب نیست. کمبود خوابگاهها اغلب در اوایل سال برای دانشجویان جدیدالورود مشکلات زیادی را ایجاد میکند. پیگیری این مسأله و احداث خوابگاههای جدید باید در دستور کار رئیس جدید دانشگاه قرار بگیرد. اختصاص اتوبوسهای بیشتر و دقت در زمان رفت و آمد آنها نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
با توجه به اینکه دانشگاه علاوه بر برنامهی درسی آشکار، برنامهی درسی پنهان نیز دارد، به اوقات فراغت دانشجویان توجه ویژه شود. ورزش، هنر و مواردی از این دست باید بیشتر تقویت شوند. البته این موارد منوط به حضوری شدن دانشگاه و واکسیناسیون همگانی است.
در خصوص موارد آموزشی نیز کمبودهای جدی وجد دارد. دانشگاه یاسوج به ندرت میزبان همایشهای علمی است. از زمان احداث این دانشگاه، تعداد همایشهای برگزار شده به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد. افزون بر این، تعداد مجلات علمی این دانشگاه بسیار کم است. چرا نباید در هر دانشکده حداقل یک مجلهی علمی پژوهشی وجود داشته باشد. این در حالی است که اساتید رشتههای مختلف بارها انتشار مجلات مربوط به رشتهی خود را پیگیری کردهاند ولی پاسخی دریافت نکردهاند.
نکتهی مهم این است که بسیاری از دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشگاه یاسوج مورد استثمار اساتید قرار میگیرند و برخی از اساتید ثبت نمره را منوط به پذیرش و چاپ مقاله کردهاند. بارها از دانشجویان مختلف شنیده شده که استاد یک کتاب را در بین دانشجویان تقسیم کرده و از هر کدام خواسته که بخشهایی از آن را ترجمه کنند. در نهایت نیز کتاب به نام استاد چاپ و ترجمه شده است. رئیس جدید دانشگاه باید نظارت بیشتری بر روی این موارد داشته باشد تا خدایی ناکرده این نوع از فساد علمی در دانشگاه گسترده نشود.
مشکلات دانشگاه یاسوج بسیار بیشتر از موارد مذکور است. در قسمتهای بعدی که در روزهای بعد منتشر خواهد شد، دیگر مسائل دانشگاه نیز بیان خواهند شد.