کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

کبنا بررسی کرد

پایان حضور کهگیلویه و بویراحمدی‌ها در مناصب ملی!

24 آذر 1399 ساعت 3:11

خداداد غریب پور را چه موافقش باشیم و چه مخالف دوره‌ی پر آوازه و پر رونق مدیریتی حداقل در رسانه‌ها و افکار عمومی استان کهگیلویه و بویراحمد داشت که عزلش به نظر می‌رسد نه بواسطه عملکرد بلکه نتیجه لابی و سهم خواهی و عدم تحمل وزیر از یک نیروی رقیب بود. وی حمایت بالایی در رشد و تقویت نیروی انسانی و جوان شهرستان بویراحمد نیز داشت و البته عمر حضور اکثرهمان نیروها بویژه در هیئت مدیره برخی هلدینگ های اقتصادی با رفتن غریب پور احتمالاً به زودی به پایان خواهد رسید. غریب پور در استان در حال حاضر یک نمونه از یک مدیر ملی و موفق دانسته می‌شود. این عزل ناگهانی اگر چه به احتمال زیاد پایان مدیریت غریب پور در این دولت است اما نباید آنرا پایان سیاسی غریب پور دانست. آینده سیاسی و مدیریتی وی بسته به دولت آینده و تصمیم وی برای نامزدی در انتخابات و البته تأییدیه شورای نگهبان خواهد داشت.


 دولت تدبیر و امید حسن روحانی را باید نقطه عطف و به عبارتی آغاز حضور کهگیلویه و بویراحمدی‌ها در برخی مناصب دولتی در سطح ملی در تاریخ استان دانست. این نقطه شروع البته به آن معنا نیست که قبل از این دولت هیچ کهگیلویه و بویراحمدی در مناصب ملی حضور نداشته است، بلکه برخی نیروها در طول دهه‌های قبل از آن در برخی مناصب حضور پیدا کرده بودند. حضور نیروی انسانی در مرکز سیاسی و تصمیم گیری یکی از ضروریات توسعه برای هر استانی است. این موضوع  هم نشانه‌ای از رشد و ارتقا نیروی انسانی استان‌ها و بعلاوه توسعه یافتگی آن منطقه است که به اعتماد بنفس و تقویت سایر نیروها کمک می‌کند و هم اینکه قدرت نفوذ و چانه زنی در مرکز را بالا می‌برد. عدم شکل گیری ساختار شهری و فقدان مناسبات اداری و سیاسی مدرن در دهه‌های قبل از انقلاب مانع از حضور و نقش آفرینی کهگیلویه و بویراحمدی‌ها در مناسبات ملی شده بود و حتی نمایندگان ادوار استان در مجلس شورای ملی متعلق به خود استان نبود و چند مورد از آنها قبل و بعد از نمایندگی نیز هرزگ گذرشان به استان کهگیلویه و بویراحمد نیفتاد. زمانی که در دهه سی و همزمان با تحولات ملی شدن صنعت نفت و نخست وزیری دکتر محمد مصدق برخی از کهگیلویه و بویراحمدی‌ها قصد نقش آفرینی و حضور در مناسبات را داشتند نه تنها فرصتی برای نقش آفرینی آنها ایجاد نشد که حوادث تلخ و درگیری‌های شدید و پرهزینه برای برخی متنفذین ایلی پدید آمد که در نهایت به حذف بسیاری از آنها و کنار گذاشتن مناسبات قدرت عشیره‌ای منتهی شد. پیروزی انقلاب اسلامی سبب دگرگونی عمیق در مناسبات سیاسی شد و راه برای حضور طبقات متوسط و پایین جامعه به تعریف جامعه شناسی آن در سطح مناسبات بالای سیاسی فراهم شد. این اتفاقات نیز نتوانست به ارتقاء مدیریتی و اداری کهگیلویه وبویراحمدی ها در سطح ملی کمک کند. در واقع زمان لازم بود تا آنها با برعهده گرفتن مناصب استانی و بعد از آن حضور در برخی استان‌های دیگر از جمله چهارمحال و بختیاری، لرستان و فارس که دارای اشتراکات فرهنگی و قومی زیادی با خود استان بودند کم کم به یک سطح پختگی از مدیریت برسند. دولت اول روحانی در سال 92 نقطه اوج این توجه و حضور برخی کهگیلویه و بویراحمدی‌ها در تعداد محدودی مناصب میانی دولتی بود. روز و دیدار جمعی از هم استانی‌ها با خداداد غریب پور در اردیبهشت 93 و بعد از دریافت حکم مدیرعاملی پتروشیمی شازند آغاز این حرکت مهم بود. غریب پور که بعد از فرمانداری بویراحمد به سازمان املاک تملیکی کشور رفته بود بعد از آن با حضور در برخی بنگاه‌های اقتصادی توانسته بود کارنامه‌ای برای خود دست و پا کند و به مدد همین کارنامه به این سمت انتخاب شد. موفقیت غریب پور بعدها سبب شد وی ارتقا پیدا کند و در ادامه به عنوان مدیرعامل هلدینگ بسیار بزرگ و مهم اقتصادی گروه توسعه ملی معرفی شود. همزمان با این اتفاق برخی دیگر از هم استانی‌ها نیز مسئولیت‌های کشوری گرفتند. ضیاء هاشمی به عنوان معاون وزیر علوم، تحقیقات و فناوری معرفی شد. وی در ابتدای دولت دوازدهم نیز مدتی به عنوان سرپرست وزارت علوم حضور داشت تا شاید همین سابقه کوتاه سرپرستی بالاترین جایگاه در چارت اداری دولت باشد که به یک هم استانی رسیده است. بعد از آن هم هاشمی به ایرنا که یک مجموعه ضعیف بود رفت و بدون از عملکرد قابل قبول گفته شد سال پایانی دولت را  در قالب رایزن فرهنگی به خارج از کشور مأمور شده است. هم چنین در ابتدای دولت تدبیر و امید محمدناصر نیکبخت به عنوان استاندار همدان معرفی شد که بعدها قربانی قانون بازنشستگی اجباری شد. علاوه بر نیکبخت محمدعلی افشانی دیگر نیروی هم استانی بود که دو سال بعد از شروع به کار دولت یازدهم به عنوان استاندار فارس معرفی شد و یک دوران نسبتاً موفق از خود به یادگار گذاشت. افشانی در ابتدای دولت دوازدهم زیر فشار لابی مجمع نمایندگان فارس از استانداری فارس به معاونت عمرانی وزارت کشور رفت. او رقیب محمدعلی نجفی برای پست مهم شهرداری تهران در میان گزینه‌های شورای پنجم بود اما نام و سابقه نجفی بزرگتر از آن بود که هیچ رقیبی را یارای رقابت با وی باشد. اتفاقات تلخ برای نجفی سبب شد او از شهرداری برود و این بار بخت به صورت جدی به افشانی رو کرد و وی با حمایت محمد خاتمی به عنوان شهردار تهران انتخاب شد. این اتفاق از لحاظ روحی و سیاسی سبب واکنش‌های مثبت در سطح استان شد ولی گویا قرار نبود افشانی زیاد بر این مسند مهم بماند. طرح قانون بازنشستگی اگر چه مربوط به گذشته بود اما در این دوره آنهم توسط نمایندگان اصلاح طلب مجلس دهم چنان با شدت دنبال و لازم الاجرا شد که افشانی و اطرافیان محدود و کم توانش در لابی به هر دری زدند جواب نگرفتند. قانونی که خیلی زود به بایگانی سپرده شد تا تنها افشانی و چند مدیر دیگر از جمله محمدناصر نیکبخت قربانیان آن باشند. حذف افشانی را برخی به "لرستیزی" در مرکز  نسبت دادند. اصطلاحی که بعدها مد شد و با کنار رفتن هر کهگیلویه و بویراحمدی در یک منصب اداری در تهران و یا سایر استان‌ها همین روحیه لر ستیزی علت اصلی آن عنوان می‌شد. روحیه‌ای که البته مشخص نشد پشت آن چه کسانی قرار دارد و به نظر می‌رسید بیشتر ابزار و توجیه ای در دست برخی کهگیلویه و بویراحمدی‌های مقیم تهران برای محکم کردن پایگاه خود و تمسک به آن برای شعارهای انتخاباتی باشد و بیشتر ریشه در یک تئوری توطئه دارد. محمدعلی وکیلی بیش از دیگران بر این موضوع تاکید داشت و از جنبه ایجابی نیز وی و تیم رسانه‌ای‌اش در پی صورت بندی شکل جدیدی از گفتمان زاگرس نشینان و یا تقویت شعارهای مشابه قبلی  بودند. گفتمانی که غلامرضا تاجگردون در ابتدای مجلس یازدهم سعی کرد آنرا به سمت نهادسازی و تشکیل یک فراکسیون ببرد ولی حرکت وی در برگزاری یک جلسه در قالب نمایندگان استان‌های زاگرس نشین باعث بروز برخی حساسیت‌ها شد. حساسیت‌هایی که گفته می‌شود خود تاجگردون و تا حدودی سیدمحمد موحد را مورد غضب دیگران قرار داد. دامی که البته مهدی روشنفکر به سلامت از آن عبور کرد. روشنفکر در آن نشست شرکت کرد اما در سخنرانی خود مستقیماً به انتقاد از این تقسیم بندی پرداخت و عملاً اعلام کرد چنین چیزی را قبول ندارد و خلاف خواست شهدا است که اساساً بر ایران واحد تاکید داشتند. حذف تاجگردون البته با ابزار قانونی بعد از حذف افشانی دومین اتفاق بزرگی بود که طرفداران گفتمان زاگرس از آن به عنوان زاگرس کشی و لر ستیزی یاد می‌کنند. اگر چه قانون چنین امکانی را در اختیار نمایندگان قرار می‌داد اما از مجلس ششم به این طرف چنین اتفاقی برای هیچ نماینده‌ای نیفتاده بود. عزم‌های سیاسی به رهبری علیرضا زاکانی در مجلس و خوراک دهی و تحریک از درون استان در زیر سایه کوتاهی و سکوت کلانتری و جمالی که طرفداران تاجگردون بر این باورند که این دو از چنین پروژه‌ای رضایت داشتند سبب شد مردم گچساران از داشتن نماینده محروم شوند تا با وجود وعده‌های زیاد اما این حوزه منتظر انتخابات میان دوره‌ای مجلس در خرداد 1400 باشد.  نکته جالب‌تر در این پرونده  آن بود که سید محمد موحد و چند نماینده حوزه‌های انتخابیه لرنشین دیگر در جلسه رأی گیری برای اعتبارنامه تاجگردون حضور نداشتند که بعدها با کنایه تندی تاجگردون از آن غیبت به ظن خود کرونایی یاد کرد. تاجگردون را باید قدرتمندترین چهره هم استانی دانست که در طول چهل سال بعد از انقلاب توانست در مناسبات سیاسی و اقتصادی و مدیریتی کشور نقش ایفا کند و در نهایت نیز قربانی همین نقش آفرینی شد. او حالا به یک مهره بی اثر تبدیل شده است که تنها در صفحه اینستاگرامی اش به نشر پوسترهای مرگ و صدور پیام‌های تسلیت می‌پردازد. یک کهگیلویه وبویراحمدی دیگر که از طریق نمایندگی مجلس به نفوذ و اعتبار ملی خوبی دست یافت محمدعلی وکیلی بود. وکیلی با وجود انتقادات زیاد بویژه به جهت حلقه  اطراف وی اما در دوره چهار ساله حضور خود در مجلس یکی از محدود نمایندگان فعال و اثر گذار بود. وی توانست به هیئت رئیسه مجلس برسد و روابط بسیار نزدیکی با علی لاریجانی داشته باشد. او در انتخابات یازدهم نیز صلاحیتش مورد تأیید قرار گرفت ولی با کمترین رأی ممکن ردای نمایندگی را از تن درآورد. وکیلی بعد از دوره نمایندگی به عنوان معاون فرهنگی، گردشگری و صنایع خلاق دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد، تجاری، صنعتی و ویژه اقتصادی که یک مسئولیت به ظاهر فرهنگی در یک بنگاه مهم اقتصادی است رسید. قبل از تاجگردون و وکیلی تنها نماینده دیگری که از استان توانسته بود در سطح ملی به نام و اعتباری برسد ستار هدایتخواه بود. نقش هدایتخواه بیشتر یک نقش کلامی و اظهار نظر در موضوعات سیاسی و فرهنگی بود. بعد از کنار رفتن تاجگردون از جایگاه ملی خود هفته گذشته قرعه به نام خداداد غریب پور افتاد. مدیری که بعد از موفقیت در گروه توسعه ملی مورد توجه بیشتر قرار گرفت. رسماً هیچ گاه صحبتی از حمایت دیگران از جمله وکیلی، تاجگردون و غلام محمد زارعی عضو کمیسیون صنایع مجلس از غریب پور برای حکم معاون وزیر و رئیس هیئت عامل سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو)  نشد.  گفته می‌شود این حکم بیشتر به اجرای  سریع یک پروژه در سنگان بر می‌گشت که بعد از انجام زودتر از موعد آن با مدیریت غریب پور، وی  مورد  توجه رحمانی وزیر وقت صمت  قرار گرفت و یکی از مهم‌ترین و بزرگترین مجموعه‌های اقتصادی کشور یعنی ایمیدرو و حکم معاونت صنایع معدنی وزیر صنعت، معدن و تجارت به خداداد غریب پور جهان آباد رسید.  غریب پور به گواه آمار و به سرانجام رسیدن چندین پروژه معدن در کشور عملکرد قابل قبولی در ایمیدرو داشت.  در اوج تحریم‌ها و با تمرکز بر ظرفیت‌های داخلی توجه و اکتشاف در معادن کشور به اوج رسید و در سال 1399 و در اوج تنگناهای اقتصادی حداقل پنج افتتاحیه پروژه‌های بزرگ متعلق به ایمیدرو با حضور رئیس جمهور برگزار شد. همین موضوعات سبب شد که بعد از عزل ناگهانی رحمانی وزیر صنعت، معدن و تجارت در پی فشار دفتر رئیس جمهور و شخص واعظی رئیس این دفتر از غریب پور به عنوان یک گزینه احتمالی برای وزارت صمت نام برده شود. سیاست دولت برای تقویت حوزه بازرگانی آن هم بعد از شکست پروژه تشکیل وزارت بازرگانی در مجلس سبب شد که دولت همان گزینه حوزه بازرگانی خود یعنی مدرس خیابانی را معرفی نماید. مدرس بعد از حکم سرپرستی صدرالله دولت یکی از محدود مدیران ملی کهگیلویه و بویراحمدی قبل از دولت دوازدهم را به عنوان معاون پارلمانی خود معرفی کرد. اتفاقی که البته به نظر منطقی نمی‌رسید و گفته می‌شود در میانه کار و با فشار حلقه تصمیم گیرنده رأس هرم دولت، دولت از این معاونت کنار گذاشته شد تا در نهایت مدرس در نزاع میان مجلس و شخص رئیس جمهور با کمترین رأی از رسیدن به وزارتخانه محروم شود. اطرافیان غریب پور مدعی‌اند که غریب پور گزینه مورد نظر شخص رئیس جمهور بعد از عدم موفقیت مدرس خیابانی بود و جو مجلس نیز به نفع وی بود. ولی این محبوبیت حتی در صورت واقعی بودن نتوانست سبب شود که وی بعد از مدرس به عنوان سرپرست معرفی شود. کارزار معرفی برای گزینه جدید بسیار شدید بود و غریب پور هم در تقلا بود اما بر کسی پوشیده نیست که غریب پور از لابی ضعیف‌تر منطقه‌ای و سیاسی برخوردار بود و از همه مهمتر شرایط رسانه‌ای بسیار ضعیفی داشت. شرایطی که نگاه و فعالیتش از ابتدا معطوف به استان کهگیلویه و بویراحمد و چند سایت بود و هرگز نتوانست در سطح ملی یک تریبون قوی پیدا کند و در طول ایامی که غریب پور مورد هجمه شدید یک فعال رسانه‌ای با نام صبا آذرپیک بود نتوانست کوچکترین حرکتی در مقابل وی داشته باشد. پاشنه آشیلی که نه تنها غریب پور از آن رنج‌های فراوانی برد که پیش از آن محمدعلی افشانی قربانی همین بی رسانه‌ای شده بود و در زمان بررسی اعتبارنامه تاجگردون نیز کل تمرکز تیم مدافع تاجگردون بر گروه‌های واتس آپی و تلگرامی در درون استان کهگیلویه و بویراحمد بود و تنها خود تاجگردون در چند مصاحبه سعی کرد به داد خود برسد. غریب پور بر فرض گزینه بودن برای وزارت خانه  یک رقیب بسیار قدرتمند در مقابل خود داشت که عجیب می‌نمود چگونه تاکنون به وزارت و یا مناصب بالاتر نرسیده است. رزم حسینی یک گزینه کرمانی که لابی کرمانی‌ها و خراسانی‌ها را پشت سر داشت و با وجود سال‌ها حضور در خارج از کشور و ادعای برخی نمایندگان در مورد دو تابعیتی بودن فرزندانش اما هیچ موردی علیه وی در جلسه رأی اعتماد مطرح نشد و با رأی بالایی به عنوان وزیر صمت انتخاب شد. قدرت و نفوذ بالای رزم حسینی و حلقه‌های وابسته به وی و اهمیت ایمیدرو و از همه مهم‌تر رقابت غریب پور با وی بر سر وزارت این پیش بینی را محتمل می‌نمود  که او غریب پور را تحمل نخواهد کرد. اما عملکرد غریب پور که به ادعای اطرافیانش مورد قبول رئیس جمهور بوده است و زمان کم تا پایان دولت خوشبینی ابقاء وی را تقویت می‌کرد. شاید هم همین عوامل و احتمال بروز برخی مخالفت‌ها و مقاومت‌ها از تصمیم برای عزل غریب پور سبب شد رزم حسینی بسیار ناگهانی و در ابتدای صبح شروع وقت اداری این تصمیم خود را عملیاتی کند. کنار رفتن غریب پور واکنش سیاسی و مدیریتی و برآیند تحلیلی و رسانه‌ای در سطح ملی در پی نداشت. حتی روشنفکر نماینده بویراحمد که در اولین دیدار خود با مدیران ملی به دیدار غریب پور در خیابان قرنی در ضلع شمالی میدان فردوسی در تهران  رفته بود سکوت کرد و تنها محمد موحد به این اتفاق انتقاد کرد، سکوت و کنش جزیی ای که از چشم برخی نزدیکان غریب پور مغفول نماند و با اشاره آن خواستار موضع گیری روشنفکر در مورد این عزل ناگهانی به ظن خودشان یکی از فرزندان شایسته‌ی کهگیلویه و بویراحمد شدند.  در سطح استان کهگیلویه و بویراحمد برخی از نزدیکان غریب پور به صورت احساسی و رمانتیک به این موضوع ورود کردند تا غمنامه‌ای بر این پایان تلخ سروده باشند. و بعد از یک هفته از جابجایی در رأس مدیریت ایمیدرو غریب پور نیز اقدام به نوشتن نامه خداحافظی نمود. پایان مدیریت غریب پور را باید پایان اولین دوره حضور در مدیریت ملی برای هم استانی‌ها در مقایسه با دوره‌های گذشته دانست. دوره‌ای که نقطه شروعش تقریباً همان دوره زمانی بود که حکم مدیرعاملی شازند برای خود غریب پور نیز صادر شد. بعید است در این مدت کوتاه مانده به عمر این دولت غریب پور بتواند به یک جایگاه جدید قابل مقایسه با مدیریت ایمیدرو و حتی گروه توسعه ملی  برسد. شکی نیست روی کار آمدن احتمالی دولتی از جنس دولت روحانی می‌تواند یک بستر دیگر برای حضور غریب پور در عرصه مدیریت ملی باشد. البته  یک مدیر کهگیلویه و بویراحمدی دیگر در سطح معاونت وزارت خانه‌ها همچنان حضور دارد.
غلامرضا پناه و چند مدیر کل ستادی زیر مجموعه وی که دست بر قضا نیز کهگیلویه و بویراحمدی هستند در وزارت تعاون، کار ورفاه اجتماعی آخرین بازمانده‌های مدیران کهگیلویه و بویراحمدی مدیر در سطح ملی هستند.
ناگفته نماند قبل از این نیز ساسان تاجگردون در مقام معاونت وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به بهانه انتخابات میان دوره‌ای مجلس شورای اسلامی در گچساران از سمت خود استعفا داده بود. معاونتی که چندان به چشم نیامد و شاهد نقش آفرینی خاصی از ساسان تاجگردون در این منصب نبودیم و با وجود نیاز استان کهگیلویه و بویراحمد و بویژه بلادشاپور به سرمایه گذاری و حمایت عملاً هیچ اتفاقی برای استان و حتی حوزه گچساران رخ نداد. خداداد غریب پور را چه موافقش باشیم و چه مخالف دوره‌ی پر آوازه و پر رونق مدیریتی حداقل در رسانه‌ها و افکار عمومی استان کهگیلویه و بویراحمد داشت که عزلش به نظر می‌رسد نه بواسطه عملکرد بلکه نتیجه لابی و سهم خواهی و عدم تحمل وزیر از یک نیروی رقیب بود. وی حمایت بالایی در رشد و تقویت نیروی انسانی و جوان شهرستان بویراحمد نیز داشت و البته عمر حضور اکثرهمان نیروها بویژه در هیئت مدیره برخی هلدینگ های اقتصادی با رفتن غریب پور احتمالاً به زودی به پایان خواهد رسید. غریب پور در استان در حال حاضر یک نمونه از یک مدیر ملی و موفق دانسته می‌شود. این عزل ناگهانی اگر چه به احتمال زیاد پایان مدیریت غریب پور در این دولت است اما نباید آنرا پایان سیاسی غریب پور دانست. آینده سیاسی و مدیریتی وی بسته به دولت آینده و تصمیم وی برای نامزدی در انتخابات و البته تأییدیه شورای نگهبان خواهد داشت.
 با وجود این قصه دلخوشانه بلند در این دولت ولی باز هم هیچ کهگیلویه و بویراحمدی به سطح وزارت نرسید و هنوز هم هیچ کهگیلویه و بویراحمدی در نهادهای مهم حکومتی حضور ندارد و مسئولیت عدل هاشمی پور به عنوان رئیس هیات مدیره موسسه اقتصادی کوثر نیز یک مسئولیت میانی و در یک موسسه اقتصادی است و مهم‌تر از آن مدیر آن مجموعه نقش مهم‌تر و اجرایی‌تری از رئیس هیئت مدیره بر عهده دارد. بعید است در کوتاه مدت و بویژه با نوع نگاه و سیاست نمایندگان فعلی و وزن آنها در مناسبات مدیریتی کشور  اتفاق خاصی در جهت ارتقا نیروی انسانی استان کهگیلویه و بویراحمد در سطح ملی بیفتد. دولت آینده و نوع ارتباط آن با استان و شخصیت‌های سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد نقش تعیین کننده‌ای در حضور مجدد نیروی انسانی استان کهگیلویه و بویراحمد در مدیریت‌های ملی خواهد داشت. ظرفیتی که حالا به اتکای یک حضور بسیار اندک و کوتاه مدت در سطح ملی می‌توانند توقعات جدی و جدیدی را مطرح نماید.

دبیر سیاسی کبنا


کد مطلب: 428509

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/428509/پایان-حضور-کهگیلویه-بویراحمدی-ها-مناصب-ملی

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1