حزب جمهوریخواه اکنون حزب ترامپ است / ترامپیسم به حیات خود ادامه میدهد!
انتخابات جنجالی آمریکا و رازهایی که بر ملا شد
16 آبان 1399 ساعت 1:05
«آن خشمِ بهاصطلاح اخلاقی که پیرامون ریاستجمهوری ترامپ وجود داشت باعث نشد که حمایت جمهوریخواهان از او کمتر شود. در حقیقت، او [حتی]پایگاه خود را در میان رأیدهندگان سفیدپوست گسترش داد. ترامپ در تقاطع حرص، خودخواهی و نژادپرستی به شکوفایی خود ادامه میدهد.»
پایان شمارش آراء ریاستجمهوری آمریکا ممکن است با شکست دونالد ترامپ همزمان شود. اما این به این معنی نیست که ترامپیسم هم شکست خورده است.
دموکراتها امیدوار بودند که ۴ سال آشفتگی، حمله به هنجارها و نهادها و دروغ و بیصداقتی - بهعلاوه همهگیریای که جان ۲۳۰۰۰۰نفر را گرفت – خیلی سریع، تمیز و کوبنده باعث رنگباختنِ اثر ۴۵امین رئیسجمهور آمریکا شود.
این اتفاق میتوانست مسیر کشور را مشخص کند و هشداری باشد به حزب جمهوریخواه تا بروند و آن گزارش معروفِ «کالبدشکافی» را که در سال ۲۰۱۳ ارائه دادند از روی قفسه بردارند و خود را از نو بیافرینند. [گزارش کالبدشکافی یا آتوپسی گزارشی ۱۰۰صفحهای و شامل برنامههای حزب جمهوریخواه آمریکا در کارزار انتخاباتی سال ۲۰۱۲ بود.]
اما چهارشنبه شب، یک شب فاجعهآمیز دیگر برای نتایج نظرسنجی بود که نشان داد قرار نیست اوضاع اینطور پیش برود.
ترامپ استقامت خود را ثابت کرد و رأیهایش را در فلوریدا، تگزاس و سایر ایالات افزایش داد. ترامپ در انتخابات این دوره بسیار بیشتر از انتخابات دوره قبلی رأی سفیدپوستان طبقه کارگر را به دست آورده و توانسته به تدریج حمایت آمریکاییهای لاتینتبار از دموکراتها را کاهش داد.
گردهمآییهای انتخاباتی ترامپ که مانند همیشه بر محور کیش شخصیت برگزار شدند، مانند همه گردهمآییهای دیگرش پرشور و بیقانون بودند. مشخص شد که پیروزی او در سال ۲۰۱۶ به هیچ طریقی قابل انتساب به ولادیمیر پوتین و جیمز کومی نبود. جنسیتگرایی، نژادپرستی و دروغگویی او در سال ۲۰۲۰ جسورانهتر و مشروعتر از قبل شده است.
وقتی برخی از آمریکاییها در اعتراض [به ترامپ]گفتند «ما این نیستیم» رأیدهندگان به ترامپ در پاسخ گفتند: «ما دقیقاً همین هستیم – و قرار نیست جایی برویم.»
یک استاد دانشگاه پرینستون، ادی کلود، که نویسنده کتاب دموکراسی به رنگ سیاه است، در توئیتی نوشت: «آن خشمِ بهاصطلاح اخلاقی که پیرامون ریاستجمهوری ترامپ وجود داشت باعث نشد که حمایت جمهوریخواهان از او کمتر شود. در حقیقت، او [حتی]پایگاه خود را در میان رأیدهندگان سفیدپوست گسترش داد. ترامپ در تقاطع حرص، خودخواهی و نژادپرستی به شکوفایی خود ادامه میدهد.»
حالا اگر ترامپ برنده انتخابات شود، ترامپیسم پیروز میشود. اما اگر ترامپ انتخابات را ببازد، باز هم ترامپیسم پیروز میشود.
حس ناراحتی از شکست با اختلاف ناچیز که ادعاهای توخالی رئیسجمهور و رسانههای محافظهکار درباره وقوع تقلب به آن دامن میزند، میتواند دوباره باعث شکوفایی یک رئیسجمهور دموکرات شود.
جنبشِ «دوباره آمریکای بزرگ را میسازیم» - با ایجاد احساس دلتنگی برای کشوری که هرگز وجود نداشته– بیشتر از آنکه برای رئیسجمهورِ وقت [در تمام دورانها]ساخته شده باشد برای مخالفان رئیسجمهور ساخته شده است [برای مثال شعار ترامپ در انتخابات سال ۲۰۱۶ «دوباره آمریکای بزرگ را میسازیم» بود که برگرفته از شعار انتخاباتی ریگان در دهه ۸۰ بود که گفته بود «بیایید دوباره آمریکای بزرگ را بسازیم». جو بایدن در مبارزات انتخاباتی خود گفت ترامپ را شکست میدهیم و دوباره آمریکا را میسازیم.]
چیزهای دیگری هم هست. بهنظر میرسد که جمهوریخواهان سخت در تلاشند تا اکثریت مجلس سنا را به دست بگیرند و ممکن است نهایتاً اکثریت کرسیهای مجلس نمایندگان را از آن خود کنند.
میچ مککانل، رهبر اکثریت سنا و لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه، به خاطر عادیسازیِ ترامپ و کمک به او برای آنکه اراده خود را تحمیل کند، تنبیه نشدند بلکه پاداش دریافت کردند. این پیام واضحی برای سینهسوختگانِ حزب جمهوریخواه است: این حزب [جمهوریخواه]اکنون حزبِ ترامپ است.
علاوهبرآن، مککانل دشمنی تماموقت برای ریاستجمهوری بایدن [به فرض آنکه رئیسجمهور شود]خواهد بود. این رهبر حزب اکثریت سنا مفتخر است که الویت اصلی او در زمان ریاستجمهوری باراک اوباما این بود که تمام سعیاش را بکند تا او را به رئیسجمهورِ تک-دورهای تبدیل کند. او نتوانست این کار را عملی کند، اما توانست موانعی بر سر راه او بگذارد.
اکنون او میتواند این فرمول را برای مردی که ۸ سال معاون اوباما بود تکرار کند. این دقیقاً نقطه مخالف چیزی است که آمریکا اکنون به آن نیاز دارد: کاخ سفید، مجلس سنا و مجلس نمایندگانی که با هم همکاری کنند و مانند فرانکلین روزولت بزرگ فکر کنند، همهگیری را از بین ببرند، اقتصاد را احیا کنند و نظام سلامت را اصلاح کنند.
بهجایاینها باید انتظار درگیریها و گرفتگیهای بیشتری را داشت، زیرا راه کاخ سفید از همه طرف مسدود خواهد شد؛ زیرا باید مدام با مجلس سنا که اکثریت آن را حزب جمهوریخواهِ تغذیهشونده توسطِ ترامپ تشکیل میدهند، درگیر شود.
نخستین چیزی که نیروهای ترامپیسم را تقویت میکند کلافه شدن از این وضعیت است. رئیسجمهور به تلاشش ادامه میدهد تا خود را به عنوان فردی فراجناحی معرفی کند که هدفش اصلاح سیستم و ریشهکنی فساد است. حملات علیه بایدن با شروعِ هراسافکنی درباره احتمال نامزدی کامالا هریس، معاون رنگینپوست جو بایدن، برای دور بعدی بیشتر خواهد شد.
براساس یک مکتب فکری شکستِ سنگینِ حزب جمهوریخواه – حتی در تگزاس – بهترین رویدادی بود که میتوانست برای این حزب رخ دهد؛ ازاینجهت که فقط چنین رویدادی میتوانست حزب جمهوریخواه را متحول سازد.
اما یک نظریه دیگر آن بود که – نتیجه هر چه که باشد – ترامپیسم آنقدر در مغز استخوان حزب جمهوریخواه نفوذ کرده که خلاصی از آن به طی شدن ۲ یا ۳ دوره انتخابات نیاز دارد. این حزب اکنون تا مغز استخوانش به ملیگرایی پوپولیستی، واژگونسازی اجماع قدیمی درباره تجارت و مهاجرت و سایر مواردی از این دست، متعهد است؛ و نامزدهای احتمالی ۲۰۲۴ چه کسانی هستند؟ دونالد ترامپ جونیور را از فهرست خط نزنید، البته دلیلی وجود ندارد که دونالد ترامپ خودش هم جزو نامزدها نباشد.
چرا ترامپ میخواهد به هر قیمتی رئیسجمهور بماند؟
نمیتوان گفت که ایالات متحده صاحب حکومت استبدادی مطلقه است؛ شاید دموکراسی ناقص اصطلاح بهتری برای توصیف وضعیت حکومت در آمریکا باشد. بااینحال، رئیسجمهور این کشور، دونالد ترامپ، شبیه یک حاکم خودکامه رفتار میکند و خوب است یادمان باشد که رهبران خودکامه علاقه ندارند در انتخابات قدرت را واگذار کنند.
بدیهی است که تعداد اندکی از خودکامهها تمایل دارند از مزایایی که سمت سیاسی برایشان به همراه میآورد چشمپوشی کنند. اما دلیل مهمتر دیگری وجود دارد که اغلب باعث میشود حتی بعد از شکست در انتخابات یا تمام شدن دوران حکومتشان تلاش کنند به هر قیمتی قدرت را حفظ کنند.
بعد از دو دهه تحقیق درباره سیاستهای خودکامه در خاورمیانه من اسم این وضعیت را دوراهی خودکامگی گذاشتهام: ازدستدادن قدرت میتواند مستبدان را در معرض پاسخگویی، پیگردهای قانونی و حتی زندانیشدن قرار دهد. درنتیجه، خودکامگان اغلب تمایل دارند قانون را نقض کنند، انتخابات را دستکاری کنند، هرجومرج درست کنند و حتی از خشونت برای بازپسگیری قدرت استفاده کنند.
اگر ترامپ این انتخابات را ببازد، ممکن است درخواستهایی برای تحقیق و پیگرد قانونی او برای ارتکاب جرائمی مانند ممانعت از برقراری عدالت، نقض بند پاداش قانون اساسی (پرداخت رشوه، رانتخواری و...) و/یا کلاهبرداری مالیاتی ارائه شود.
شهروند ترامپ در حالی مورد پیگرد و تحقیق قرار خواهد گرفت که دیگر «امتیاز ریاستجمهوری» یا خودشیرینی دادستان کل، ویلیام بار، را ندارد؛ همو که برای حفاظت از ترامپ بیشتر شبیه وکیل شخصی او عمل میکرد تا عالیترین مقام انتظامی کشور.
برایناساس، ترامپ حتی دلایل بیشتری برای دروغگفتن، تقلبکردن و کاشستن بذر نفاق دارد تا بدینوسائل دفتر ریاستجمهوری را حفظ کند؛ زیرا از دست دادن کاخ سفید او را به سمت دادگاه یا حتی پشت میلههای زندان هدایت خواهد کرد.
بازرس ویژه پرونده مداخله روسیه در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا، رابرت مولر، نتواست شواهد کافی برای اثبات دسیسهچینی ترامپ و روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ ارائه کند، اما به وضوح اعلام کرد که ترامپ هرگز به طور کامل تبرئه نشده است.
بعد از تحقیقات، بیش از هزار دادستان فدرال سابق از هر دو حزب نامهای را امضا کردند که میگفت بنابر توصیفهای این گزارش رفتار ترامپ «انسداد مسیر عدالت بوده که اتهامات مجرمانه چندگانهای را به او وارد میکند» و اگر به خاطر سیاست دفتر شورای حقوقی نبود که از اتهامزنی به رئیسجمهور پیشگیری میکند، ترامپ حتماً متهم میشد.
اخیراً دستیاران ارشد مولر در این تحقیقات از او انتقاد کرده و گفتهاند برای افشای اسناد همکاری کارزار انتخاباتی ترامپ و روسیه تحقیقات را به اندازه کافی پیش نبرده است. حداقل یک سند قوی از انسداد مسیر تحقیقات توسط ترامپ وجود دارد.
بهمحض اینکه ترامپ دفتر ریاستجمهوری را ترک کند، تماسهایی که میخواهند از عمق دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و تبانی تیم انتخابی او با روسیه سردربیاورند و در پی راهی هستند تا اتهام مسدود کردن مسیر عدالت را به او وارد کنند، آغاز خواهد شد. نتیجه این امر میتواند او را به دادگاه احضار کرده و حتی حکم کیفرخواست علیه او صادر کند.
اتهامات مربوط به تخلفات مالی مربوط به ماجرای استورمی دنیلز – هنرپیشه فیلمهای مستهجن که گفت ترامپ با او رابطه داشته و پول هنگفتی به او داده است- و ولخرجیهای مراسم تحلیف هم برای ترامپ دردسرهای قانونی ایجاد خواهد کرد. اما محتملترین دلیلی که ترامپ را بعد از ترک دفتر ریاستجمهوری روانه زندان خواهد کرد مربوط به مالیاتهای اوست. اخیراً پروندههای مالی ترامپ مجموعهای از فعالیتهای احتملاً غیرقانونی و به لحاظ اخلاقی مشکوک او را برملا کرده است.
شهروند ترامپ اگر در انتخابات ماه نوامبر ببازد از سوی دفتر خدمات درآمد داخلی و دفتر دادستان کل ایالت نیویورک تحت فشارهای فزاینده قرار خواهد گرفت. پروندههای مالیاتی ترامپ مملو از معاملههای پرابهام است.
ترامپ علاوهبرآنکه از ۱۰ تا ۱۵ سال پیش از رسیدن به ریاستجمهوری مالیات بردرآمد فدرال را پرداخت نکرده است – و فقط ۷۵۰ دلار در سال در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ مالیات داده است – درسال ۲۰۱۰ با ادعای خسارتی که بیشتر از ۱میلیارد دلار به او ضرر زده، از دفتر خدمات درآمد داخلی مبلغ ۷۲.۹ میلیون دلار بازپس گرفته است.
هماکنون دفتر خدمات درآمد داخلی مشغول بررسی این پرونده است؛ و اگر نتیجه علیه ترامپ باشد او مجبور میشود این پول را برگرداند که با احتساب جریمه و سودی که به آن اضافه خواهد شد این مبلغ در مجموع بیشتر از ۱۰۰میلیون دلار خواهد بود.
پروندههای مالیاتی ترامپ شامل فعالیتهای غیرقانونی و تردیدآمیز دیگری نیز هست. او به دخترش ایوانکا مبلغ ۷۰۰۰۰۰ دلار «حقالزحمه مشاوره» پرداخت کرده است و این زمانی بوده که او به عنوان یک کارمند حقوقبگیر در سازمان ترامپ استخدام بوده است. چنین «هزینههای تجاری» گرانقیمتی نهتنها به سود ایوانکا تمام شده است بلکه میزان بدهی مالیاتی ترامپ را نیز کاهش داده است.
نگرانیهای بیشتر میتواند مربوط به املاک سِون اسپرینگ ترامپ باشد که از نیویورک با ماشین ۱ ساعت راه است. ترامپ نهتنها ادعا کرد که ۲۱میلیون دلار بابت مالیات این املاک باید کسر شود، زیرا او این املاک ۲۳۰هکتاری را (به دلیل حفظ محیط زیست) به طور کامل توسعه نداده است؛ بلکه ۲میلیون دلار دیگر از مالیات کسر کرد، زیرا مدعی شد که این پروژه سرمایهگذاری است نه یک ملک شخصی و این مالیات باید بابت هزینههای تجاری از آن کسر شود.
ایندرحالیست که پسران ترامپ، اریک و دونالد جیآر، در این املاک زندگی کردند و وبسایت دفتر سازمان ترامپ این ملک را به عنوان «تفرجگاه خانواده ترامپ» توصیف کرده است.
بدهیهای ترامپ نوع دیگری از سوالات را درباره آسیبپذیری احتمالی امنیت ملی ایجاد میکند که ناشی از وجود فردی در رأس حکومت است که به تأمینکنندگان اعتبار ۱۰۰ها میلیون دلار مقروض است؛ بنابراین بدهیهای کلان دلیل دیگری است که ترامپ از ناچاری میخواهد در کاخ سفید بماند. رئیسجمهور بیش از ۳۰۰میلیون دلار به بانکهای دویچه و لَدر کپیتال و احتمالاً سایر موسسات مالی بدهکار است که مهلت بازپرداخت آن ۴ سال آینده است.
اگر او نتواند وامها را برگرداند یا تأمین اعتبار کند، بانکهای دویچه و لدر کپیتال، هر چند بعید بهنظر میرسد، میتوانند علیه او اقدامات قانونی انجام دهند. اما تا زمانیکه او رئیسجمهور باشد بسیار بعید است که وامدهندگان به او زنگ بزنند و بخواهند یک رئیسجمهور نشستهبرمسند را وادار به ورشکستگی کنند.
ترامپ متضرعانه میخواهد رئیسجمهور بماند – نه برای آنکه «آمریکای بزرگ» را حفظ کند بلکه برای اینکه خودش را از پیگردهای قانونی آینده محافظت کند.
گرایش او به برتریطلبان سفیدپوست و درخواست او از هوادارانش برای آنکه در روز انتخابات شعب رأیگیری را به دقت کنترل کنند (و طرفداران بایدن را بترسانند) همگی تلاشهایی است در جهت پیروزی در انتخابات؛ و او با مختل کردنِ یکپارچگیِ انتخابات در حال تحریک خشونتهای پسازانتخابات است: تاکتیک دیگری که با همان هدف [پیروزی در انتخابات]انجام میشود.
روسای جمهور سابق که انتخابات دور دوم را میباختند، اغلب به ایالتهای خود بازمیگشتند و برای تأسیس کتابخانههای ریاستجمهوری و بنیادهای بشردوستانه برنامهریزی میکردند. دوران پسازریاستجمهوری ترامپ احتمالاً متفاوت است.
این رأیگیری فقط درباره یک رئیسجمهور نیست که برای دور دوم مبارزه میکند: این رأیگیری درباره دو آینده به شدت متفاوت برای دونالد ترامپ است.
---------------------------------------------------------------
منبع: The Guardian
نویسندگان:David Smith & Samer S Shehata
ترجمه: سایت فرارو
کد مطلب: 427253